🌿🌷
باور کن که چیزی به نام رنج عظیم،
تاسف عظیم و یا خاطرهی عظیم
وجود ندارد.
همه چیز فراموش میشود،
حتی یک عشق بزرگ.
این همان چیزی است که زندگی را
تاسف بار و در عین حال شگفت انگیز
کرده است...
📚خوشبخت مردن
✍آلبر کامو
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
هر کس هر جای جهان خوبی کند،
نبض زمین بهتر میزند،
خون در رگهای خاک بیشتر میدود
و چیزی به زندگی اضافه میشود.
و هر کس هر جای جهان بدی کند،
تکهای از جان جهان کنده می شود،
گوشه ای از تنِ زمین زخمی میشود
و چیزی از زندگی کم میشود.
هر روز از خودت بپرس:
امروز بر زندگی افزودم یا از آن کاستم؟!
نپرس امروز خوب بود یا بد؟
بپرس امروز خوب بودم یا بد؟
زیرا زندگی،
پاسخ هر روزه همین پرسش است.
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
و صبح ...
آغازِ بوسه های شمعدانی
در آغوشِ نور است
برلبِ حوض...
صبح زیبای بهاریتون بخیر 🌞🌹
✨@avayeqoqnus✨
●~◇♡~●
🍂 الهی از کُشتهی تو خون نیاید
🍃 و از سوختهی تو درد،
🍂 کُشتهی تو به کُشتن شاد است
🍃 و سوختهی تو به سوختن خوشنود...
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
#بریده_کتاب
تمام سوء تفاهمات ناشی از زبان است!
تو میبایست در مورد افراد
از روی اعمالشان قضاوت کنی،
نه از روی گفته هایشان...
📘 شازده کوچولو
✍ آنتوان دوسنت اگزوپری
✨@avayeqoqnus✨
🍀 بهای نیکی 🍀
🔸 بزرگی داد یک درهم گدا را
🔹 که هنگام دعا یاد آر ما را
🔸 یکی خندید و گفت این درهم خُرد
🔹 نمیارزید این بِیع و شِرا☆ را
🔸 روان پاک را آلوده مپسند
🔹 حجاب دل مکن روی و ریا را
🔸 مکن هرگز به طاعت خودنمایی
🔹 بِران زین خانه، نفسِ خودنما را
🔸 بزن دزدان راه عقل را راه
🔹 مطیع خویش کن حرص و هوی را
🔸 چه دادی جز یکی درهم که خواهی
🔹 بهشت و نعمتِ ارض و سما را
☆ بیع و شرا: خرید و فروش
#پروین_اعتصامی
✨@avayeqoqnus✨
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ
میگذرد
ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ
ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ میکنند
ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ میشوند …
#پابلو_نرودا
✨@avayeqoqnus✨
💫 گر کسب کمال میکنی میگذرد
🌸 ور فکرِ مجال میکنی میگذرد
💫 دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال
🌸 هر نوع خیال میکنی میگذرد
#وحشی_بافقی
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 #حکایت_طنز
شخصی شتر، گم کرد. سوگند خورد که
اگر شتر را پیدا کند، آن را به یک دِرَم
(درهم) بفروشد.
چون شتر را یافت از سوگند خود پشیمان شد.
برای آنکه سوگند خود را نشکند، گربه ای
در گردن شتر آویخت و بانگ زد:« که چه
کسی می خرد؟ شتری را به یک درم و
گربه ای را به صد درم؟ اما هر دو را با هم میفروشم»!
شخصی آنجا بود، گفت: « این شتر ارزان
بود؛ اگر این قلاده را در گردن نداشت»!
#عبید_زاکانی
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
کفشهايم را ميپوشم و در زندگي
قدم میزنم...
من زندهام و زندگي ارزش رفتن دارد؛
آن قدر میروم تا صداي پاشنه هايم
گوش نااميدي را کر کند.
خوب ميدانم که گاه کفشها،
پاهايم را ميزند، ميفشرد و به
درد ميآورد؛
اما من همچنان خواهم رفت زيرا
زندگي ارزش لنگ لنگان رفتن را نيز دارد...
#حس_خوب
✨@avayeqoqnus✨
قهوه خوشمزه است
خوشمزگیاش به همان تلخ بودنش است!
وقتی میخوریم، تلخیاش را تحویل
نمیگیریم، اما میگوییم چسبید...
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست
مثل قهوه میماند!
تلخیهایش را تحویل نگیر
بخند و بگو عجب طعمـــی...
صبح بخیر ☕️ 🌹
زندگیتون شیرین و ایام به کام رفقا 🪴
✨@avayeqoqnus✨
دادهات نعمت است
و ندادهات حکمت...
گرفتنت هم علت دارد...
خدایا شکرت، ای حکیمترین 🙏🌸
#شکرگزاری
✨@avayeqoqnus✨
.
📗 مراقب چشمانت باش!
جوانی به حکیمی گفت:
"وقتی همسرم را انتخاب کردم،
در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است ...
وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند ...
وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم ...
چند سالی که با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهترند."
حکیم گفت: "آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟"
جوان گفت: "بله."
حکیم گفت:
"اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی،
احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.!!"
جوان با تعجب پرسید:
"چرا چنین سخنی میگویی؟!!"
حکیم گفت: "چون مشکل در همسر تو نیست ...
مشکل اینجاست که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند، آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟"
جوان گفت: "بله."
حکیم گفت: "مراقب چشمانت باش و عشق به همسرت هدیه کن مثل همانروز اول که او را دیدی زیرا ظاهر همسرت فرقی نکرده بلکه طرز نگاه تو عوض شده است."
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
سرِ من دار که
چشم از همگان دردوزم
دستِ من گیر که
دست از دو جهان وادارم
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
🌿🌷🌿
یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که
سفید و تمیز باشد کسی قاب نمیگیرد
برای #ماندگاری باید
حرفی برای گفتن داشت ...
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
میرسد رهگذر صبح ز راه
با کمی توشهی نور
تا به آدینهی ما
عشق تعارف بکند... 💗
جمعه تون زیبا کنار عزیزان🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
خُرم، دلِ آنکه از ستم آه نکرد
کس را ز درون خویش آگاه نکرد
چون شمع ز سوزِ دل سراپا بگداخت
وز دامنِ شعله دست کوتاه نکرد
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید
اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
📜 عاقبت بز حسود
روزی روزگاری یک الاغ و یک بز در انبار
یک کشاورز زندگی می کردند. بز خیلی
حسود بود.
بز یک روز با خودش گفت:
احتمالا کشاورز و خانواده اش، الاغ را
بیشتر از من دوست دارند، چرا که بهتر از
من به او غذا می دهند.
تازه، الاغ همیشه به بیرون می رود و …
او برای اینکه جایگاه الاغ را تضعیف کند
به فکر حیله ای افتاد.
لذا رو کرد به الاغ و گفت:
خیلی برایت متاسفم. دلم برایت میسوزد.
الاغ متحیر شد. می دانست که بز خیلی از او خوشش نمی آید، اما حالا چرا دلش برای او سوخته بود؟!
به همین خاطر از بز پرسید:
چرا دلت برای من می سوزد؟
بز گفت:
چگونه غمگین نباشم برادر، تو سنگین
ترین کارها را انجام میدهی، تو را
به سنگ آسیاب میبندند، صبح تا غروب
با بار بر پشت، این سو و آن سو
می روی و …
تو هم حق داری آرامش داشته باشی؛
مثل من گوشهای بنشینی و فقط مشغول
علف خوردن و جست و خیز باشی.
سعی کن خودت را هر چه زودتر از این
وضعیت خلاص کنی.
الاغ کمی فکر کرد، بعد با خود گفت
که عجب! بز راست می گوید.
لذا الاغ رو به بز کرد و پرسید: به نظر تو
چه کار کنم؟
بز گفت:
فردا از کنار یکی از چالههایی که رد میشوی، خودت را به داخل گودال بینداز
و وانمود کن که پایت شکسته است.
احتمال می دهم که کشاورز بعد از این
اتفاق بگوید که چقدر من از این الاغ کار
کشیدم! لذا خیلی خسته شده است.
بهتر است به او استراحتی بدهم.
حتی ممکن است الاغ دیگری بخرد و کارهای تو بعد از آن خیلی کمتر شود.
الاغ آنچه که از دهان بز شنیده بود را
پسندید و باور کرد.
یک روز صبح در حالی که باری را حمل
میکرد، پای خود را به عمد در یکی از
چاله های جاده، انداخت.
این کار باعث شد تا پای الاغ بشکند و
همه جایش کبود شود.
کشاورز با دیدن وضعیت الاغ بسیار
ناراحت شد و بلافاصله دامپزشکی را برای
درمان او آورد.
کشاورز به دامپزشک گفت که تمام
زندگیاش با الاغ میچرخد و بدون الاغ
اوضاعش بهم میریزد.
از طرفی پولی هم ندارد که الاغی جدید
بخرد. دامپزشک الاغ را معاینه کرد و
گفت:
الاغ بیچاره چنان افتاده که با دارو درمان
نمی شود. با این حال اگر آنچه را که به
شما میگویم انجام دهید، الاغ شما بهتر
میشود.
کشاورز از دامپزشک پرسید:
بگو برای شفای الاغ چه کار کنم.
الاغ دست و پای من شده و بدون او
نمی توانم کارم را تمام کنم.
دامپزشک گفت:
باید جگر بزی پیدا کنی تا الاغت شفا پیدا
کند. جگر بز را بجوشانی و آب آن را به الاغ
بنوشانی. خیلی زود خوب خواهد شد.
به این ترتیب کشاورز بز خود را در انبار
سلاخی کرد تا الاغ خود را شفا دهد.
همیشه گفته اند که بار کج هیچ گاه به
مقصد نمیرسد!
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
🍃🍁🍃
همیشه به خاطر داشته باش
هرگاه به قله ای بلند رسیدی،
همزمان دره ای عمیق نیز
در کنارش دهان باز خواهد کرد.
#اوشو
✨ @avayeqoqnus ✨
.
اغلب فکر می کنیم
اینکه به یاد کسی هستیم
منتی است بر گردن آن شخص!
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم
این هنر اوست نه ما!
به یاد ماندنی بودن بسیار مهمتر از به یاد بودن است.
🔸 از کتاب "تنهایی پرهیاهو"
نوشته بهومیل هرابال
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨