فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راستی ما یک فرد حسودی هستیم ؟!🧐
ملاک ها ونشانه ها 👀
#سیدکاظمروحبخش
#پیشنهاددانلود👌🏾
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این هوای سرد و زیبای زمستانی❄️
کلبه زندگیتون 🏠❄️
همیشه گرم و پر از عـشق و محبت❄️
#روزتـون_عـالـی❄️
••♥️••
…|گفتم: از عشق نشانے
…|بھ من خستھ بگو ؟!
…|گفت جز عشق حسین(ع)
…|هرچھ ببینے بَدَلیست..!✨💙
↜🕊⃟♥️ #کربلا
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
برسهاونروز
کهخستہازگناهامون
جلـو امامزمان
زانـوبزنیـم؛
سرمونوپایینبندازیم
وفقطیہچیزبشنویم
سرتـوبالاکن
منخیلیوقتـهبخشیدمت...
عـزیزترینم،
امـامتنھـایمـن
ببخشاگـهبرات #زینب نشدم...💔
#تلنگرانہ🍃
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
چه بگویم به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است...
#حضرتزینب🥀
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت216
-هستی ... خوش بحالت رسیدی به زندگیت ... بدون هیچ حرف و کنایه ای ... بدون عذاب بدون بلا ... من چی ؟!
-الهه ...آرش رفت ... همین الان رفت ... بیا بیرون .
-واقعا رفت؟
-آره به خدا رفت
اومدنش یه جور مجلس رو بهم ریخت ، رفتنش یه جور . بازم همه ساکت بودند . سفره شام پهن شد تا بهانه ای باشه برای باز شدن صحبت ها . هنرهای من و حسام هم توی سفره نشست. از اون سالاد کاهوی خاطره انگیز تا ژله های رنگارنگ من و سوپ شیری که مخصوص حسام درست کرده بودم . در عوض اون سوپی که ماه رمضون زهرمارش شد . نشستم طرف مقابل سفره ، رو به روی حسام که دایی خواست جو رو عوض کنه ، گفت :
_خب ... اول سوپ ، سوپش مطمئنه الهه جان ؟
-چی مطمئنه دائی ؟
-از نظر فلفل دیگه .
لبخندی روی لبم وارد شد :
_دایی!
-پس بفرمائید.
دایی بلند گفت :
_سوپ شیر الهه حرف نداره ، واسه کسی بریزم ؟
حسام اولین نفر گفت :
_من.
لبخندم کشدار شد. حسام لحظه ای نگاهم کرد و چشمکی زد .
زن عمو هم درخواست سوپ کرد . پیاله ای برایش کشیده شد . همه مشغول خوردن بودن که زن عمو گفت :
-الهه جان ... سوپت خوشمزه است ها ولی نازلی ذرتم می ریزه عالی میشه .
حالا نمی شد وسط سفره و چشیدن سوپ شیر ، از نازلی و دست پختش نگفت ؟!
پوزخندم جواب حرف زن عمو بود که دایی گفت :
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #story📱
.
•جوونـیم و با احساسیم
•بـه روۍ حـرم حساسیم
#مدافعحرم♥️
#سرباززینبم✌️🏼
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خدمتی که حضرت زینب به شیعه کرد
👈 زینب کبری(س)، ضامن بقای نهضت عاشورا
👈 چرا حضرت ابی عبدالله(ع) زنان و دختران و کودکان را با خود به کربلا برد؟
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#بیوگࢪافے📱✨
.
نَزار یہ غم هزارٺا نعمـٺ رو از یادٺ ببرھ ..🎈🖇
•
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#رهبࢪمونھ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#دخٺࢪونھ✨
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت217
_شما حالا سالادشو نخوردید ...
خدا یه دفعه نصیبتون کنه ... من یه دفعه خوردم تا خودصبح دویدم ...
اونقدر دویدم و دویدم که سر کوهی رسیدم .
صدای خنده ی همه بلند شد . خجالت زده گفتم :
_دایی ...
زن دایی هم ازم طرفداری کرد:
_بسه دیگه محمود ... غذاتو بخور.
حسام سر بلند کرد و پیاله ی خالی سوپش رو دوباره سمت دایی گرفت :
_بی زحمت یکی دیگه .
ذوق زده نگاهی به نازلی کردم و عمدا مقابل نگاهش ، به حسام گفتم :
_خوب شده ؟
حسام هم مفهوم نگاهم رو فهمید و جواب داد:
_حرف نداره ..... من عاشق سوپ شیر بدون ذرتم .
وای از شنیدن جواب حسام ،
دو تا بال درآوردم واسه بال زدن . نگاه نازلی و زن عمو هم دیدن داشت .
تنها کسانی که خیلی پکر بودند و ساکت ،
زن عمو ثریا بود و عمو مجید .
نمیخواستم اون طوری بینمشون ولی کاش به جای آوردن آرش ،
آرین رو می آوردن تا کار به اینجا نمی کشید . البته همه می دونستن که آرین پسر گوشه گیریه و توی اینجوری مهمونی ها شرکت نمی کنه .
ظرف های شام که جمع شد .مادر کادوی پاگشایی هستی رو که یه سرویس قابلمه ی چودن بود ، بهش داد و مجلس گرچه از اون جو سنگین در اومد .
ولی خب ، نه برای بازم زن عمو و عمو که هنوز پکر بودند .
همه حالشون خوب بود جز پدر که چه قبل از رفتن آرش چه بعدش همچنان اخم کرده بود . می ترسیدم این اخمش هم یه معنی داشته باشه . که اتفاقا داشت.
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
🌿• به دنیا بگو حال من خوبہ،
تو حࢪیف حال خوب من نیستی!
#دختࢪونھ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید جایش را به ماه میدهد
روز به شب آفتاب به مهتاب
ولی مهــر خدا همچنان با شدت میتابد
آرزو میکنم دراین شب دل انگیز❄️
ستاره بختتون درخشان✨
دلهاتون پاک وصاف مثل آسمون آبی
وپرازعشق خدایمهربون باشه
در پناه خدا شب بخیر 🌙❄️
🆔
#صبح
سر صبحی آفتاب را با آواز گنجشکهای
عاشق وسط ِ آسمان رقصاندم
سر صبحی صبح را خنداندم
آدم تو را که داشته باشد همه ی
ساعت هایش سر صبحند
تازه و پر نور و بخیر ...
خواهرشمیگفترضاازشهادت
نمیترسی؟رضاهممیگفت:نه.😊
فقطنگرانیکچیزهستمدراینترنت
دیدهامکهاینداعشیهاسرمسلمان
هاراازتنشانجدامیکنندفکر😱
میکنمچقدرسختاستچقدر
دردناکاست.😔
اینهایکذرهانسانیتندارندکه
اینطورمیکنند؟!همیشهمیگفت:
دعاکنیدمناسیرنشوم.🤲
#شهیدانھ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#امامزمانے💚
از آیت الله بهجت"ره"پرسیدن،
برای زیاد شدن محبت نسبت به
امام زمان"عج"چه ڪنیم؟
ایشان فرمودن:
گناه نڪنید و
نماز اول وقت بخوانید🌸🌱'
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت218
_من گفتم آرش رو بیارن.
دهانم طوری باز موند که حس کردم شاید استخوان فکم در رفت.
مادر بلند و عصبی به جای من گفت:
_حمید! تو زده به سرت!
_نه... عاقل شدم... آرش برگشته... کارش گرفته ، حاضره سهم الهه رو بده... چرا الهه سهمشو نگیره؟ کم توی این چند ماه اذیت شده ... حقشه که سهمشو بگیره.
_خب سهمم رو بده ... ولی قیافه ی نحسش نشونم نده.
پدر تکیه زد به پشتی صندلی اش . یه پا رو بلند کرد و روی دیگری انداخت و گفت:
_ تکلیف تو و حسام چی می شه؟
_چه ربطی داره؟
پدر همچنان با نگاه پرسشگرش نگاهم می کرد . یعنی ربط داره.
_خب هنوز وقت دارم ... دارم فکر می کنم.
پوزخند پدر واضح شد:
_پس از حسام خوشت اومده ؟
_نه ... اصلا.
چرا دروغ گفتم؟ هول شدم. نمیخواستم رازم به آن زودی فاش شود. اما نباید دروغ می گفتم. پدر همچنان پوزخند به لب گفت:
_حسام پسر خوبیه ولی...
مادر بلند و عصبی گفت:
_حمید، ولی نداره ... اگه الهه حسام رو بخواد باید به نظرش احترام بذاری.
اخمای پدر محکم شد:
_مگه تا حالا به نظرش احترام نذاشتم؟
گفت آرش رو می خواد ، با اونکه بهش شک داشتم ولی سکوت کردم ... حالا چون پسر برادرت خوبه، می خوای هی این خوبی رو بکوبی تو سر من که آرش ناتو در اومد !
مادر داشت تند و تند لیوان ها رو جمع می کرد که جواب داد:
_آره ... افتخارمه که پسر برادرم ماهه... مگه دروغ می گم ... پسرک بی شعور و نفهم ، بعد از اون بلایی که سر زندگی الهه آورد ، حالا با یه لبخند بلند شده اومده اینجا که چی؟ تو اصلا به چه حقی اجازه دادی بیاد؟
_اخمام رو ندیدی؟ کور بودی؟
_اخماتو می خوام چکار؟ با اخمای تو زندگی الهه عوض می شه!؟
پدر نفس بلندی کشید و گفت:
_ آرش میخواد سهم الهه رو پس بده ... به یه شرط.
دلم لرزید. چشمام روی صورت پدر بود که پدر ادامه داد:
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
قیافہومد براتمھمنباشہ؛مثہ
#هادۍذوالفقارۍ♥:)
ازپولوثروتتبگذرۍ؛مثہ
#احمدمشلب💜:)
راستۍمیتونۍازعشقتبگذری؟!مثہ
#حمیدسیاهکالۍ💛:)
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
•『🌿』•
ڪافیستلحـظھاۍنگـٰاهـمڪنے!
آنگـآهمنـ🌿بھخــــداخواهمرسیـد:)!
••داشاحمد♡بہنگـٰاهتمحتاجم↻!
#شهادتتمبارڪداداشے🚶🏻♂♥️
#صلواٺبفرسمومݩ•-•
#درخواستیاعضا🌱
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
•°|🌱🌦|°•
میدونـۍیهآدمکِیقدمیکشہ؟!
وقتـیدورِبعضیڪاراشوخط
میکشه... :)
#گنااااااااه
༊ᬼ❥𖡼
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت219
_میخواد با الهه حرف بزنه.
مادر فریاد زد:
_غلط کرده پسره ی عوضی ... اون موقع که وقت حرف زدن داشت ، گذاشت رفت، حالا می خواد چی بگه ؟ راست میگه همینطوری سهم الهه رو بده ... اصلا الهه چه نیازی به پول کثیف اون داره؟
پدر خودشو از تکیه گاه صندلی اش جدا کرد و بلند گفت:
_منیژه ... من ویلای آقاجونم رو میخوام پس بگیرم ... آقاجون من ، سر این دو تا دق کرد ... من نمی ذارم روحش تو عذاب باشه.
مادر عصبی فریاد زد:
_آره ... سر یه ویلا و یه سنگ قبر، دخترتو بدبخت کن ... آقاجونت حتما خوشحال میشه.
پدر چنان فریادی زد که مادر سکوت کرد:
_منیژه.
شروع شد . طوفانی مجدد . ورود نحسی که تازه داشت اثرات قدومش از زندگیم پاک می شد و حالا باز دوباره همه ی خاطرات ، همه بلاها دوباره داشت نازل می شد.
آرش برگشته بود. گرچه برای من چیزی فرق نکرده بود ، اما انگار برای بقیه فرق داشت. مادر عصبی تر شده بود. زن عمو ثریا و عمو مجید مهربون تر شده بودند و مدام می خواستند به هر بهونه ای یا بیایند خانه ما، یا مارو دعوت کنند.
حسام هم رفتارش عوض شده بود. افشانه ی غم یه طوری توی صورتش پاشیده شده بود که به وضوح دیده میشد.
اما من برخلاف همه که تمام فکر و ذهنشون شده بود آرش، تو فکر تولد حسام بودم . تولدش نزدیک بود اما افتاده بود روز اول محرم . یه جوری می خواستم غافلگیرش کنم. خیلی فکر کردم اما تنها راهی که به ذهنم رسید، یک کلمه بیشتر نبود .... جبران!
هنوز از پول پاتختی که عمو مجید به عنوان جبران نامردی آرش برام آورده بود استفاده نکرده بودم.
حسام هم پول قرض صافکاری ماشین مهندس رو پس داده بود و من خیلی راحت می تونستم براش یه ماشین بخرم. هنوز یادم نرفته بود که حسام ماشینش رو برای خرید سرویس برلیان من، فروخت.
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
˹🌱
•
.
روایتداریمکهاغلبجهنمۍها،
جهنمۍزبانهستند.
فکرنکنیدهمهشرابمۍخورند
وازدیوارمردمبـٰالامۍرونـد.
یکمشتمومنِمقـدّسرا
مۍآورندجھنم.
اۍآقاتوکههمیشههیئتبـودیۍ
مسجدبودۍ! 😏
درصفنمازجماعتمۍنشینندوآبـرو
مۍبرند.
"آیتاللهفاطمۍنیا🌿"
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَگَرحِـجابِـ ظُهورَٺـ وجـودپَستمناسٺـ
خُـداڪُندڪِھ بِمیرمـ ، چِرا ݩِمۍآیی...!!
#منتظرانه💔
❁
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بارالها🙏
✨به عزت وبزرگواری ات
✨ببخش و ملکوتی مان گردان
✨یاری مان فرما آنچه می پسندی باشم
✨واز آنچه بیهودگیست رها شوم
✨که تو بی نیاز ترین و
✨من نیازمندترینم...🙏
✨آمیـــن یا رَبَّ
✨آسمون زیبای شب
💫ستارگان درخشان
✨سهم قلـ❤️ــب مهربونتون
💫و امید به خدای رحمان
✨روشنی بخش تمام لحظه هاتون
💫شبتون ستاره بارون
🆔
☘☘
☘
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
#مهدی_جان
يڪࢪوزنسيمخوشخبࢪ
مےآيد
بسمژدهبہهࢪڪوۍوگذࢪمےآيد
عطـࢪگـلعشـقدࢪفضـامےپيـچد
#مــۍآيـےوانتــظــاࢪســࢪمـےآيــد...
#بدونتعارفـ🖐🏻
شلوارپاچہکوتاهمیپوشید...🚶🏻♂
احیانا
مگہتوشالیزارمشغولیدایهاالناس🐾؟!
حیعلیالحیااا😐
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝