💠نقدی بر مدیریت فرسوده سازمان تبلیغات اسلامی(بخش دوم)
...
🔸4- نداشتن آمار کارشناسی و رصد فرهنگی:
نداشتن نقشه جامع فرهنگی و آمار مهندسی فرهنگی و لو در حوزه تبلیغ دینی، دلخوش نمودن به مستندهایی که بیشتر از بیان تاثیر و کارکرد عملیاتی به آمار غیرکارشناسی، صوری و موفقیت های روی کاغذ می پردازند. در چنین شرایطی است
🔸5- لزوم ادغام و واگذاری سازمان تبلیغات در حوزه های علمیه:
در افکار عمومی نام سازمان تبلیغات درهم تنیده با نام پرآوازه "حوزه" است و جامعه اطلاع زیادی از تفاوت سازمانی این دو ندارند، سازمان تبلیغات هم بخش اصلی کارکردی اش در تبلیغ دینی با استعانت و یاری حوزه اجرایی می شود که اتفاقا کم توفیق ترین در این زمینه است.
دود عدم توفیق سازمان تبلیغات در ساماندهی تبلیغ دینی در دراز مدت به چشم جامعه دینی و متولیان این حوزه یعنی حوزه های علمیه خواهد رفت. سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و نهادهای از این دست مثل سازمان امور مساجد باید همه و همه در " مدیریت حوزه های علمیه" که این روزها به زعامت آیت الله اعرافی شاهد دوره شکوفایی و احیای "مرجعیت عامه" در مدیریت حوزه های علمیه هستیم واگذار شود. گو اینکه کم کاری سازمان تبلیغات اسلامی در دهه 70 منجر به جدایی فرهنگ و ارتباطات اسلامی از این سازمان شد.-6 سال پس از تاسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در 1374 - دوره قبل از حجت الاسلام سید مهدی خاموشی اما هیچگاه تلاش نکرد نقش پیشین این سازمان در ارتباطات و تبلیغ بین الملل را احیا کند.
🔸6- علاقه به موج سازی برای خروج از بن بست های اجرایی و مالی:
چندین سال است سازمان تبلیغات اسلامی با کمبود اعتبار و عدم توفیق در جذب همان ردیف اعتباری مصوب خود دست و پنجه نرم می کند، تمایل تیم و بدنه همراه کشتی به گل نشسته فرهنگی همراه رییس در شرف بازنشستگی سازمان تبلیغات اسلامی برای تغییر زمین و دست یابی به ارگانی دارای امکانات و توان مانور مالی بیشتر برنامه ریزان سازمان تبلیغات را وارد مانور تبلیغاتی سازمان اوقاف و امورخیریه به عنوان "مقصد خاموشی"بر خلاف عرف و رعایت شانیت نهادهای وابسته به رهبری نمود. شو تبلیغاتی که به کمک خبرگزاری فارس و در ادامه مشرق کلید خورد، به ظاهر حساب شده طراحی شد، انتخاب خبرگزاری که شائبه درز اطلاعات مستند توسط نهادهای امنیتی و حاکمیتی را به همراه دارد به جای خبرگزاری مهر خود سازمان تبلیغات!!
🔸7- بی کفایتی در مدیریت ناکامی ها درون سازمانی:
عدم تسلط بر باندهای خواهان تداوم قدرت در زیر مجموعه سازمان تبلیغات که این روزها بعد 17 سال مسلط به ابزار رسانه و مثلا جنگ روانی شده اند، نظیر ایجاد شو تبلیغاتی بالا که حرکت زشتی بود و انصافا مدیریت سازمان اوقاف و شخص حجت الاسلام محمدی سیرت نمره خوب حسن اخلاق و تسلط بر زیر مجموعه در این بحران ایجاد شده داشتند بگونه ای که وزیر محترم ارشاد مجبور به واکنش به این موضوع و شایعه شد. در حالی که اصلا عرف جابجایی در یک مجموعه کلان وابسته به رهبری از اطلاع به خود مدیر مربوطه و نظرخواهی درباره جایگزین های پیشنهادی و... رعایت نشده است.
وقتی مدیریت فعلی سازمان اوقاف مجدانه پیگیر مطالبات رهبری از این نهاد اند و تغییر در چهار معاونت های اوقاف و استقرار تیم فرهنگی و اقتصادی جدید دارای ظرفیت های پشتیبانی از جنگ اقتصادی اند، اینها همه نشان استمرار مدیریت تیم فعلی در این سازمان است.
🔸8- نیاز به برگرداندن پویایی، حرکت در زمان و ایجاد قدرت سینمایی:
سالها است از دوران اوج و پویایی حوزه هنری فاصله داریم، تحول در مدیریت ناکارآمد حوزه هنری که برای سومین بار متاسفانه حکم آقای مومنی شریف تمدید شد و مایه تعجب همه دلسوزان هنر و فعالان هنری سینما و تلویزیون گردید، خود گویای عدم رویش و ناکارآمدی در بخشی دیگر از سازمان تبلیغات است. حوزه در تربیت مدیران و رویش مورد انتظار از این بخش کلیدی و سوق الجیشی هنر انقلاب اگر موفق عمل می کرد لازم نبود حکم یک مدیر میانی برای سومین بار تمدید شود!! که اتفاقا همین یک پرونده برای ارزیابی عملکرد کلان آقای خاموشی در سازمان تبلیغات اسلامی کافی است.
سازمان سینمایی بدون همکاری مرکز سینمایی حوزه هنری هیچگاه قادر به ایجاد بلوک قوی و قدرتمند سینمای اخلاق و توانمند جمهوری اسلامی بین مخاطبین جهانی نخواهد بود.
#نقد
#یادداشتها
#تبلیغ
#تحول
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خسته از دین(بخش اول)
🖋علی زمانیان
♦️در این گفتار، منظور از دین، همان چیزی است که اجمالا آن را دین می نامیم، شناختی از آن داریم و درکی کلی و مجمل از آن به دست آورده ایم. در این تحلیل، به دین موجود یا دین اجتماعی پرداخته می شود.
⬅️وقتی در گفتار برخی از افراد و به ویژه در میان نسل جوان دقت می کنیم، با شبحی از یک پدیده ای مواجه می شویم که می توان نام آن را "خستگی از دین" نام نهاد. خستگی از دین، واکنشی است طردگرایانه نسبت به هر چه رنگ و بوی دین دارد. خستگی از دین، موضع کسانی است که دیگر نمی خواهند به این مقوله بیندیشند و یا با آن روبرو شوند. خسته از دین، دین را از اهمیت می اندازد و نسبت به آن بی توجهی می کند.
⬅️این نحوه از مواجهه ی با دین، اساسا از سر دشمنی و بدخواهی و نفرت نیست. خسته از آن است که دین را بار سنگینی بر دوش ناتوان خود می یابد به نحوی که یارای کشیدن اش را ندارد و نمی تواند در کشاکش زندگی و فراز و نشیب ها، همراهیش کند. آن که خسته از دین است، با دین سرستیز و جنگ ندارد، فقط مانده است با سنگینی و مزاحمت اش چه کند. با دین وداع می کند نه از سر بدخواهی، که از سر درماندگی و ناتوانی در حل و فصل مسایل و مصایبش.
⬅️گریز از دین، که در قالب هایی رفتارهایی چون بی اعتنایی، بی تفاوتی، بیگانگی و دور شدن از دین، نمایان می شود، نتیجه خستگی از آن است. دلائل این مسئله را در چند امر می توان جستجو کرد:
🔸۱)حجم سنگین حضور
اولین و شاید مهمترین علت خستگی از دین، حضور حجیم و بسیار پررنگ تبلیغات، توصیه ها و نمایش دینی در همه ی زمان ها و مکان های مرتبط و نامرتبط است. رادیو و تلویزیون در تمام مدت شبانه روز و تمامی شبکه ها مشغول گفتگو و یا تبلیغ مباحت، معارف و یا مسایل دینی است. علاوه بر این ها، تبلیغات شهری سراسر مشحون از این نمایش ها است. بیلبوردها و تابلوها، و پرچم ها و تراکت ها و... از دین می گویند. رسانه ها سرشار از موضوعاتی است که به دین ارجاع داده می شود. چند ماه از سال و دهه های مختلف، درگیر مباحثی پرتکرار و سنگین از گفتارهای دینی و مناسک جمعی دینی است. در مدارس و محیط های آموزشی، انواع مراسم دینی که برگزار می شود. سخنرانی ها و نشست ها و میزگردها و ... همه از دین می گویند. از در و دیوار شهر دین می بارد.
چند ماه از سال را مراسم و ایام عزاداری و نوحه سرایی در بر می گیرد. حضور بیش از حد مباحث و مناسک دینی، هیچ به معنای اثرگذاری بیش تر نیست بلکه تکرار و تکرار این مسایل، ضد خودش را تولید می کند. تبلیغات پرحجم و سنگین، شامه ی مخاطب را آزار می دهد و پس از آن است که مخاطب احساس می کند کاش جهان اش خلوت تر از این بود و در فضای زندگی اش سکوت بیشتری برقرار می شد.
🔸۲)ناسازگاری با زندگی
از علت های بنیادین خستگی از دین، این است که دین را با زندگی شان سازگار نمی بینند. دین مزاحم که زندگی را به رسمیت نمی شناسد و با اجزاء آن سر ستیز دارد. دینی که با شادی و فرحبخشی دمساز نیست و چالشی بزرگ با موسیقی، هنر و شادی دارد. تنش میان آن چه به منزله ی دین به جامعه معرفی می شود با هنر (موسیقی و سایر وجوه هنر)، تنش میان دین و شادی و همچنین تنش میان دین و زندگی روزمره، سبب می شود که دین، سایه ای سنگین بر آدمی تحمیل کند. خسته از دین است زیرا دین را مانعی برای زیستن خویش می یابد. وقتی دین با زندگی و رنگ هایش سازگار نیست، بتدریج، این دین است که از زندگی بیرون رانده می شود. رویارویی دین با آزادی و دموکراسی، یکی دیگر از این ناسازگاری ها است. دین ناسازگار با زندگی، دین خسته کننده ای است و مخاطب روی از آن برمی گرداند. نفی اش نمی کند اما با این دین راحت نیست.
شکافی معنا دار میان باورهای دینی و زندگی اش احساس می کند. نه می تواند باورهایش را نادیده بگیرد و نه می تواند از زندگی امروزین دست بردارد. محکوم است در همین ارتباطات و مناسبات دست و پا بزند.
🔸۳)حجم سنگین باید و نبایدها
فربه شدن فقه و سایه سنگین بایدها و نبایدها بر تمام مسیر زندگی، بتدریج فرد متعهد به فقه را خسته می کند و در نهایت به ضد خودش تبدیل می گردد.
زندگیِ کاملا بر اساس موازین فقهی (فقه حداکثری و فراگیر)، چیزی نیست که از عهده ی هر کسی برآید و در برابر چنین زندگی بردباری نشان دهد. علاوه بر این، عمل به احکام و دستورات شریعت در برخی موارد اساسا با زندگی مدرن امروزی غیر ممکن و یا مشقت بار است. با این حال، او باید پاس فقه و باورهای دینی اش را نیز بدارد. اما پس از چندی، احساس می کند نمی تواند میان زیستن امروزین اش و آن احکام و دستورات آشتی برقرار نماید. از این تعارض های پیچیده و همیشگی و از این تناقضات روزمره خسته می شود.
#یادداشت
#نقد
#فرهنگ
#نقد_اجتماعی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خسته از دین(بخش دوم)
🖋علی زمانیان
🔸۴)حجیم شدن تعالیم و مفاهی دینی
توده ی بزرگ و کهکشانی از ادبیات دینی و تعالیمی که افراد را احاطه کرده است. همهمه یی از دغدغه ها و نگرانی هایی که لحظه به لحظه ی زندگی را در خود فرو برده است. مفاهیم و دغدغه هایی که هستی را بی جهت شلوغ کرده اند. جهان ذهن و عین انسان دیندار در ایران، پر تردد و شلوغ از رفت و آمدهای دینی است. انبوهی از تفاسیر و توضیحات در باره ی امور ساده ی دینی وجود دارد که گاهی هر یک، دیگری را نقض می کند. خستگی از این همه تعالیم دینی و هزار توی سخنان و اندیشه هایی که نه تنها راه رهایی را به آدمی نمایان نمی کنند بلکه سبب گمگشتگی می شوند.
🔸۵)تاریخ دین، بیش از اندازه سنگین است.
تاریخی مشحون از مسئله ها و ابهاماتی که "اکنون" را در اسارت خویش قرار داده است و چون باری سنگین، حرکت به سوی آینده را کند کرده است. تاریخی مملو از حب و بغض ها، جنگ ها و دشمنی ها، تاریخی از دور دست ها که با "اکنون"، نسبتی برقرار نمی کند. رویدادهایی تمام شده، اما ظرف زمان اکنون را پر کرده است. تاریخی که هویت را می سازد و هویتی که بار سنگین اش را بر دوش آدمی می نهد.
قرار است تاریخ, درسی برای زندگی باشد اما اگر چون بر "اکنون" و "این جا" آوار شود و راه اندیشیدن را سد کند، بتدریج از دست می رود. وقتی تاریخ دین، بر هستی امروز سایه ای سنگین و کند کننده می افکند، دین گریزی, نتیجه ی قهری اش می شود. در چنین وضعیتی است این پرسش مطرح می شود که: آیا برای زندگی چند دهه ی من لازم است این تاریخ پر رویداد و پر غوغا را بر دوش بکشم؟
🔸۶)نزاع با حقوق انسان
دین حاضر و دین واقعا موجود و یا به تعبیر امروزین, این قرائت از دین، انسان را به رسمیت نمی شناسد. او را همواره قربانی می خواهد. در این رویکرد، دین برای انسان نیامده است بلکه این انسان است که مستمرا باید در خدمت دین باشد و حقوقش را پاس بدارد. دینی که حقوقی برای انسان لحاظ نمی کند و آگاهی و ادراک آدمی از هستی، از خود و از آینده را، خواسته ها و عواطف و احساسات و نگرانی هایش را نمی بیند. دینی که هر چه هست اوست، و انسان در برابرش هیچ است. چنین برداشتی از دین، گام هایش سنگین و طاقت فرسا و آزارنده است. دینی که آدمی را قربانی خویش می خواهد و انتظار دارد همگان و در هر حال، خدمتگزار آن باشند، برای انسان امروز که به حقوق فردی خویش می اندیشد و فردیت و حق انتخاب برایش مهم است، چنین دینی سخت و سنگین است.
🔸۷)تناقض گفتار و رفتار مروجان دین و متولیان
چیزی می گویند و چیزی دیگر عمل می کنند. مخاطبان در نمی یابند، اگر آن سخنان درست است چرا خودشان بدان ها وفادار نیستند؟ اگر دنیا، کالای زشت و ناهمواری است، اگر قدرت طلبی در اندیشه ی دینی نامقبول است، و بسیار اگر های دیگر، چرا گویندگان این سخنان حریصانه دنیا و قدرت را در تیول خویش گرفته اند؟ تعارض هایی از این دست، مخاطبان را آزرده می کند. و از آن جایی که آدمی نمی تواند برای همیشه در تعارض زندگی کند، از این رو در پی حل این تعارض برمی آیند. اولین راه حل، جدایی افکندن میان مدعیان دین و دین است. اما این راه حل، دست کم در دراز مدت، پاسخ مناسبی تولید نمی کند. بتدریج آزردگی از گوینده به سخن و مفاد کلام هم سرایت می کند.و چنین می شود که برای برون رفت از درماندگی در ماجرای تعارض آمیز، ترجیح می دهد دین را به حاشیه ی زندگی بکشاند و فراموشش کند تا خستگی ناشی از زیستن در تعارض ها را بهبود ببخشد
⬅️همان گونه که اشاره شد، خستگی از دین، خستگی از قرائت هایی است که دین را نه سبکبار که سنگین وزن کرده اند، چهره ی آرامش و امنیتش را کم رنگ و حضورش را چنان پررنگ کرده اند که زندگی عادی همراه با صلح، شادی و معنابخشی در تنگنای عسرت افتاده است. به جای همبستگی, تفرقه و به جای امنیت بخشی، ترس از عذاب ها کیفرها را دامن زده است. در مواجهه ی با چنین قرائت هایی از دین، اصنافی از واکنش ها و راه حل ها شکل می گیرد. و اما در نهایت اگر راه حل ها به بن بست برسد، خستگی از هیاهوها سبب می شود دین به حاشیه رانده شود و فراموش گردد. گریز از دین، معنای تخاصم و دشمنی با دین ندارد اما از خستگی چاره ناپذیر خبر می دهد.
🔴توجه:کانال #دغدغه_های_حوزوی ضمن استقبال از #یادداشت ها، #نقد ها و تحلیلها، اعلام می دارد انعکاس نظرات به معنی تایید آنها نمی باشد.
#یادداشت
#نقد
#فرهنگ
#نقد_اجتماعی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 ۲۰ پیشنهاد به حوزویان
🖋جواد شریفی؛(حوزه علمیه مشهد)
⬅️پس از این که از سوی برخی به سیاه نمایی از حوزه و روحانیت متهم شدم و گلایه کردند که چرا جای غر زدن، پیشنهادهای سازنده نمی دهم، بر آن شدم حسب تجربه اندک و خرد قاصرم، ۱۰ پیشنهاد به مدیران عالی حوزه و ۱۰ پیشنهاد به طلاب بدهم که گمان دارم خیر خودشان و رضای خدایشان در این ها می تواند باشد.
❇️ زعیمان و مدیران عالی حوزه علمیه:
1⃣ علوم انسانی را در آموزش های رسمی حوزه علمیه بگنجانید.
2⃣ زبان انگلیسی پیشکش، دست کم زبان عربی به ویژه عربی معاصر را در آموزش طلاب لحاظ کنید.
3⃣ از هر 10 آخوند، دست کم 7 نفر را خلع لباس کنید و برای پوشیدن لباس روحانیت شروط و ضوابط سخت تنظیم کنید. کم نیستند عمامه به سرهایی که ظاهر نفرت آورشان، مایه وهن و خفت دیگر روحانیون است.
4⃣ اجازه منبر رفتن به هر آخوندی را ندهید و از خرافه پروری و جهل گستری عمامه به سرها جلوگیری کنید. بیشتر منبرها موید این گزاره هستند که: دین انسان را احمق می کند.
5⃣ سیاست جذب حداکثری را رها کنید و ورود به حوزه علمیه را سخت و محدود کنید. واقع نگر باشید. نه جامعه این اندازه نیاز دارد و نه شما صلاحیت و کفایت تربیت این حجم طلبه را.
6⃣ پای عمامه به سرهای بی سوادی که با رانت دینی وارد نهادهای مهم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی می شوند را از این عرصه کوتاه کنید.
7⃣ همه طلاب حوزه علمیه مانند شما درآمدهای چند میلیونی ندارند. فقر و فشار اقتصادی، طلاب را از حوزه علمیه سرخورده کرده و از شما خشمگین. نگاه نکنید که خم می شوند و دستتان را می بوسند؛ برخی در دل آرزوی مرگ تان را دارند. دیده ام که می گویم.
8⃣ هر چه زودتر برای اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه اندیشه کنید و همراه با افزایش کیفیت، از طول تحصیل طلاب بکاهید. اعتبار اندک مدرک حوزوی نیز مشکل دیگری است که باید برایش تدبیری کنید و سیاستی بجویید.
9⃣ آموزش مهارت های علمی و پژوهشی به طلاب را دست کم نگیرید. آخوندهایی هستند که نه مهارت پژوهش در اینترنت دارند، نه می توانند یک متن روان و ویراسته بنویسند، نه بر اساس رده بندی کنگره کتابی را در کتابخانه ای بیابند، نه حتی می توانند با word کار کنند ولی عمامه را بزرگ کرده و دهان را باز و ریش را دراز و مدعی علم و پژوهش هستند.
🔟 نمی گویم نگیرید ولی خب کمتر بگیرید. پول های نفتی منظورم هست. نمی دانم فهمیده اید پول های حاکمیتی چشم تان را کور و زبان تان را گنگ کرده؟! فساد و بی کفایتی جمهوری اسلامی روی پهلوی را سفید کرده است. شما که برای کمتر از این ها، انقلاب 57 را رقم زدید، چه شده که اکنون خفقان گرفته اید؟! خودتان هم می دانید اگر الان در عصر پهلوی بودیم، تاکنون وا اسلاماه شما و فتاوای انقلابی تان کمر حکومت را خم کرده بود. ولی الان چه؟! خواهشا دست از دامان حاکمیت بکشید.
❇️ اما طلاب حوزه علمیه:
1⃣ زبانی نو فرا گیرید که دریچه ای است به فرهنگی دیگر و افقی نوست در فکر و اندیشه.
2⃣ چه ورزش، چه شعر و موسیقی، چه نویسندگی یا عکاسی، چه هر چیز دیگر. در زندگی خود جایی برای آموختن یک هنر باز کنید تا طبع خود را ظریف و لطیف کنید.
3⃣ هر گاه به شما گفته شد فلان اندیشمند و روشنفکر دین و ایمان ندارد و کافر است، فلان کتاب ضاله است؛ فلان دانش دین تان را ضعیف می کند؛ با سر به سویش بشتابید. هر کجا کفری هست شما آنجا باشید؛ که مسیر ایمان از کفر می گذرد.
4⃣ در جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی، اسطوره شناسی یا هر چیز دیگر کمی کتاب بخوانید و مطالعات تان را محدود به دروس حوزوی و علوم اسلامی نکنید.
5⃣ هر از گاهی به یک کتابخانه بزرگ بروید و در میان قفسه های کتاب بگردید. کمک می کند بفهمید دانش دریای بیکرانی است و آن چه در حوزه علمیه می خوانید قطره ای از این دریاست و تکبر نسبت به دیگر دانش ها را کنار می گزارید.
6⃣ زود ازدواج نکنید که خودتان را تباه می کنید و زود معمم نشوید که این لباس را.
7⃣ مهارتی درآمدزا بیاموزید که همانا استقلال اقتصادی از حوزه علمیه، ضامن حریت و آزادگی تان است.
8⃣ به قول خودم: «نادان دانستن مردم از نشانه های مردم نادان است.» این باورها را تمرین کنید که: «جامعه آگاه و باشعور است و رجال دین قرار نیست بجای همه جامعه فکر کنند و تصمیم بگیرند.» _ «فقیه و مرجع تقلید مانند دیگر انسان ها عقل محدودی دارد و قرار نیست در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... حرف آخر را بزند.»
9⃣ همه وقت تان را در مدارس شبانه روزی نگذرانید. به مناطق محروم شهر بروید و اوضاع مردم را ببینید. در پارک ها بنشینید و دوستانی غیرطلبه پیدا کنید. با واقعیت های اجتماعی از نزدیک روبرو شوید.
🔟 هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق... در این زمانۀ افسردگی و دل مردگی، دل هایتان را زنده کنید...
#نقد
#حوزه_علمیه
#روحانیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠صرف افتخار به گذشته، مشکلات ما را حل نمیکند
🖋استاد رسول جعفریان
⬅️سالهای سال است که ما تمدن اسلامی را به بزرگانی چون کندی، فارابی، بیرونی، ابن سینا، فخر رازی، خواجه نصیر و تنی چند از بزرگان علم و دانش در دنیای اسلام میشناسیم؛ روی نوآوریها و تکاپویهای علمی آنها تأکید میکنیم؛ بهویژه بر روی این که افکار آنان هزار سال است که تمدن اسلامی را سیراب کرده و شکوه و عظمتی ویژه به ما بخشیده، تأکید میکنیم.
⬅️آیا این میراث علمی، میراثی پویا و متحول متناسب با مفهوم علم و فرضیه و تغییر و پیشرفت علمی بوده، یا آنکه بیشتر در فضایی جامد و بیتحرک امتداد یافته است؟
⬅️به نظرم روشن است که با همه عظمتی که این میراث دارد، ما نتیجه روشنی از آن دانش برای ایجاد تحول و انقلاب علمی نگرفتهایم و درجا زدهایم. حالا لازم است بار دیگر تأمل کنیم که اشکال کار در کجا بوده است.
⬅️نکته دیگر این است که در تمدن اسلامی، روشن کنیم اساس این تمدن، روی علم و دانش برگرفته از آثار این بزرگان بوده، یا نوعی دانش تودهای و مردمی سطح پایین در سراسر این تمدن جریان داشته و هزاران نسخه و اثر از آن شبه علم باقی مانده؛ افکار پوسیدهای که در قالب کتاب و رساله، دست طبیبان و منجمان و قصهگویان بوده و مردم را از آنها سیراب میکردهاند. در این مورد هم ناچاریم اعتراف کنیم تنها بخش اندکی متعلق به خروجی آن اندیشوران نامی در تمدن اسلامی، و اما بخش عمده، مربوط به همان علم تودهای و مردمی است که حاصل و برکشیده هزاران سال اندیشههای علمی عامیانه میان بشر بوده،و بطن اندر بطن در جوامع مختلف امتداد یافته است.
⬅️ما یک سره به بزرگانی چون فارابی و ابن سینا مینازیم؛ اما نه تنها آثار خوب آنها نتوانست در دورهی بعد از خودشان چارچوب تازهای برای علوم تجربی بگشاید ـ به مانند آنچه در قرن پانزدهم و شانزدهم و بعد از آن در غرب پدید آمد ـ بلکه چنان جمود و سکونی بر دانش تجربی ما حاکم شد که تا هزار سال بعد ـ که حالا باشد ـ فقط توانستیم به آن افتخار کنیم و به آن ببالیم؛ اما نتوانستیم هیچ در بستهای را بگشاییم.
⬅️البته مقاومتهای بیهودهای کرده و میکنیم؛ به اسم دینیکردن و سنتیکردن علم جدید؛ اما بیشتر آنچه نوشته میشود، راه به جایی نمیبرد. متأسفانه برخی از ما، مقاومتمان بیشتر است و با ادبیات عوامپسند، مرتب از عظمت گذشته علمی یاد میکنیم؛ این که نسخههای این آثار فراوان است، در قرن چهاردهم و بعد از آن آثار ما در اروپا چاپ میشده و … . اما حقیقت آن است که دنیا راه خود را میرود و علم به سمت گشودن افقهای تازه حرکت میکند؛ بدون این که ملاحظات ما را در نظر بگیرد.
#یادداشت
#نقد
#تحول
#رسول_جعفریان
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ معترض یا منتقد
🖊حجت الاسلام محمدکاظم حقانی فضل
◀️نظام جمهوری اسلامی از روز نخست، منتقدین و بلکه مخالفینی در حوزههای علمیه داشت. این گروه به علت کمی عِدّه و عُدّه و نداشتن رسانه، و از سوی دیگر هواداران بسیار زیاد انقلاب و نظام و از همه مهمتر نداشتن تئوری قابل دفاع در عرصه سیاست و اجتماع قابل اعتنا نبودند. با تغییرات ایجادشده در سطح حاکمیت، بهویژه در دوران دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، اقلیتی از حوزویان انتقادهایی (بخوانید اعتراضهایی) به برخی سیاستهای دولت را روا دانستند. با ظهور دولت اصلاحات مخالفتها با سیاستهای دولت بیشتر و فراگیرتر شد. اختلاف درباره دولت (عمدتاً سیاستهای فرهنگی و سیاسی) در نهاد روحانیت نهادینه شد و این اختلاف نظر در دولتهای بعدی هم ادامه پیدا کرد.
◀️اما آنچه این روزها مشاهده میشود فراتر از اعتراض به دولت است؛ اعتراضها از قوه قضائیه و مجلس عبور کرده و وارد دایرهای مبهم و بدون مخاطب شده است. از طلاب مبتدی تا علمای بزرگ اعتراض به بانکها و اوضاع اقتصادی را پیش گرفتهاند. این اعتراضها دیگر غر زدن تنها نیست و منجر به شکلگیری تجمع و امضای طومار و راهپیمایی شده است. گویا گروهی از روحانیان میخواهند همراه مردم باشند. و چون مشکل مردم فقط با دولت فعلی نیست این گروه از حوزویان نیز به جای شخص یا گروه یا دستگاهی خاص، برخی مفاهیم را معیار قرار دادهاند؛ بیکفایتی، اشرافیگری، فامیلبازی، فساد و چند عنوان دیگر که قابلیت تطبیق بر هر دولت و دستگاه و جناحی را دارد. این ابهام باعث میشود که همه عملکرد گذشته نظام جمهوری اسلامی در معرض اعتراض قرار گیرد.
◀️از نقد تا اعتراض فاصله فراوانی هست. اعتراض یعنی بیان مشکل. گرانی هست! بیکاری هست! اعتیاد گسترش یافته! طلاق زیاد شده! مردم دیگر تحمل ندارند! گفتن این جملات از هر کسی برمیآید. هر روز هم اینها را میشنویم. ولی نقد عبارت است از بیان مشکل، بیان ریشههای مشکل، مشخصکردن سهم هر عامل (اینجا دستگاههای تقنینی و اجرایی نظام) در ایجاد مشکل، تبیین اجتنابپذیر بودن مشکل و احتمالاً ارائه راه حل جایگزین. در واقع نقد آن است که بگوییم وضعیت فعلی دقیقاً نتیجه کدام سیاست است. اگر دلار گران شده و اگر تورم هست، نتیجه کدام برنامه دولت است؟ اگر خانواده سست شده است نتیجه کدام سیاست فرهنگی سالهای گذشته است؟ گام دوم در نقد آن است که روشن شود آیا دستگاههای تقنینی و اجرایی نظام راه دیگری هم داشتهاند یا اینکه تنها راه منحصر همان بوده که اجرا شده است؟ منتقد باید تبیین کند که کدام سیاست و برنامه اگر اجرا میشد امروز نتیجه بهتری میگرفتیم و اوضاع متفاوت بود؟ آیا دستگاههای تقنینی و اجرایی نظام امکان اجرای سیاست دوم را داشتند یا تنها راهشان همانی بود که رفتهاند؟ مشکلاتی که در اوضاع فعلی با آن روبهرو هستیم، نتیجه یک روز و دو روز نیست و برآیند اشتباهات متعدد در حوزههای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، رسانه و غیره است.
◀️حال باید از روحانیان معترض پرسید که چرا به جای نقد اعتراض میکنید؟ مگر روحانیت قشر تحصیلکرده و حامی نظام جمهوری اسلامی نیست؟ آيا باید فرهیختگان نیز همانند سایر مردم فقط مشکلات را فریاد بزنند؟ آیا مشکلات در چند ماه اخیر ایجاد شدهاند؟ کسی که امروزه نقدی به برنامهها و سیاستهای گذشته دولت یا نظام دارد (نقد به معنای درست آن)، باز هم میتوان از او پرسید که آیا این نقد در هنگام تصویب و اجرای آن سیاست هم بیان شده بود؟ معترضان امروزی در طول سالهای گذشته مشخصاً کدام نقد را به کدام برنامه و سیاست منتشر کردهاند؟ و مشخصاً در همان زمان کدام راه حل جایگزین را ارائه دادهاند؟ قوانین بانکداری سالهاست که اجرا میشود و مستظهر به تصویب چندین فقیه است. آیا در سالهایی که این قوانین تصویب و اجرا میشد، اندیشمندان حوزه علمیه کتاب و مقالهای در نقد نظام بانکداری منتشر کردهاند؟ آیا سیاست اقتصادی و بانکی مشخصی را بهعنوان جایگزین پیشنهاد دادهاند؟ کدام یک از برنامههای فرهنگی کشور زمینهساز وضعیت فعلی فرهنگ کشور است و روحانیان در زمان تصویب و اجرای این قوانین و سیاستها چه نقدی داشتهاند؟
◀️اگر بعد از مرور حوادث ۴۰ ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این نتیجه برسیم که در موارد فراوانی سیاستهای اجرایی نه تنها نقد نشدهاند، بلکه گاه با حمایتهای جدی حوزویان تصویب و اجرا شدهاند، باید با یادآوری این جمله رهبر معظم انقلاب بگوییم: مخاطب این بایدها خود آقای «روحانی» است! نویسنده این یادداشت چنین احساس میکند که برخی از این اعتراضها تلاشی است برای جدا کردن سهم خود از وضعیت نهچندان قابل دفاع فعلی. لطفاً وقتی بر سر شاخه نشستهاید بُن نبرید.
#یادداشت #نقد #روحانیت #حوزه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت و مسئله ای به نام فساد!
🔴حجت الاسلام دکتر احمد رهدار
◀️روحانیت تاریخی و در عین حال منتسب به یک سری منابع به نام دین است که اگر به آنها رجوع کند منطقا باید در زمینه فساد ورود کند. روحانیت به اندازه کافی تجربه تاریخی برای ورود به این مساله و از سوی دیگر به اندازه کافی میراث تاریخی برای محتوای این گونه موضوعات برای ورود در اختیار دارد.
◀️گاهی اوقات ممکن است از تعداد کمی از روحانیت انتظار داشته باشیم و به لحاظ کیفی از روحانیت خاص مثل مراجع عظام تقلید انتظار داشته باشیم که در مقابل فساد موضع بگیرند اما می بینیم نه آن کمیت، انتظار مردم را برآورده کرده است و نه آن کیفیت و به غلط در مغالطهای نتیجه گرفته میشود که روحانیت در مساله فساد ورود نکرده است.
◀️از حدود ۱۵ الی ۲۰ سال قبل جریانی به نام جریان عدالت خواه شکل گرفته که شما در هیچ شاخهی جریان عدالت خواه نیست که به اندازه کافی طلبههای جوان را نبینید. اما برداشت من این است که روحانیت به دلیل بحث دیگری که دارد در این مساله، شایسته ورود نکرده است. به عنوان مثال در قضیه بانکها و ربا ۶ الی ۷ نفر از مراجع تقلید چندین بار تذکر دادند اما اثری مترتب نشد. بنابراین وقتی دیدند تذکرشان اثری ندارد بخش دیگری از مراجع تقلید و علما احساس کردند که ورودشان تاثیر اجتماعی ندارد. بنابراین در قضیه فساد هم گفتند سنگین تر اینکه ورود نکنیم. این تحلیل البته غلط است یعنی روحانیت به جای اینکه بگوید ما ورود کردیم و تاثیر نداشت باید تحلیل کنند که چرا ورودشان تاثیر نداشت.
◀️من فکر میکنم یکی از دلایلی که این نوع موضع گیریهای روحانیت تاثیر خود را از دست داده است این است که اساسا روحانیت ساختار و نهاد دارای ضمانت اجرا در مسایل کشور را در اختیار ندارد. بخشی از مسوولین که چند بار درگیر فساد شدند و شاهد اعتراض علما و روحانیون بودند به تجربه دریافتند که گویی اعتراض علما و روحانیت ضمانت اجرا ندارد؛ شاید آنها را رسوا کند اما ضمانت اجرا ندارد و به لحاظ حقوقی چیزی متوجه آنها نمیشود و مردم هم کم کم فراموش میکنند.
◀️روحانیت نهاد یا ساختاری که امتداد اجتماعی به مواضعش ببخشد و ضمانت اجرا بر این امتداد اجتماعی تعریف شود در اختیار ندارد. زمانی در همین قضیه برجام علما در مسجد اعظم قم تحصن کردند اما دولت شرایط را به گونهای رقم زد که با ماشین نیروی انتظامی وارد حرم شد و متحصنین را بیرون کردند و آنها را بردند و مردم هم اقدامی نکردند.
◀️واقع قضیه این است که بعضی از منسوبین به آقایان روحانی و احیانا علما به نوعی در ایجاد فساد دست دارند. من قاضی نیستم اما به گوش ما هم میرسد که آقازاده فلان شخص یا منسوبین او در فلان کارخانه دستی دارند و جرمشان محرز شده است. وجود چنین افرادی اطراف روحانیون و علما مانع از این می شود که یک عالم دین به صورت قاطع و دارای پشتوانه اجتماعی وارد صحنه شده و فریاد بزند و من فکر میکنم مطالبات مردم از علما راجع به طرد این افراد در ایجاد انگیزه و ورود آنها به صحنه موثر است. در این قضیه محرز است که حق با مردم است چون حقشان ضایع شده است، فسادی انجام شده و احساس تبعیض صورت گرفته است. پس علما و روحانیت باید در کنار مردم قرار بگیرند که در غیر اینصورت اگر به واقع هم متهم نباشند، متهم میشوند. من احساس میکنم که مطالبه گری، حق مردم است و مردم باید به شکل قانونی به مطالبه خود ادامه دهند.
◀️فساد معمولا توسط آنهایی که در رأس هستند صورت نمیگیرد. با کمال تاسف ساختارهای قانونی کشور ما به گونهای است که به لحاظ اجرایی از قضا مدیران میانی هستند که دستشان باز است نه مدیران ارشد. اغلب آنهایی که در رأس حکومت قرار دارند درگیر جلسات فشرده هستند و دزدیها عمدتا توسط لایه معاونین به پایین صورت میگیرد البته منظورم این نیست که در رأس، هیچ اتفاقی نمی افتد. آقایان روحانی که مسوولیت گرفتند و در رأس حکومت هستند حتما باید این نکته را توجه داشته باشند که حساسیت راجع به آنها بیشتر است و مردم انتظارات بیشتری از آنها دارند و ممکن است فساد اندک اطرافیان و منسوبین آنها به دلیل همین حساسیت در افکار عمومی چند برابر شود.
◀️متاسفانه در این رابطه دستگاه قضای ما قاطع عمل نکرد و مردم از عملکرد دستگاه قضا رضایت کافی ندارند البته این نارضایتی ضرورتا به این علت نیست که در رأس دستگاه قضا یک روحانی حضور دارد و منسوبین آن در چرخه فساد هستند؛ بلکه مردم انتظار دارند مشکل دستگاه قضا حل شود و قوه قضاییه حسب نامهای که به مقام رهبری نوشتند و پاسخی که از ایشان دریافت کردند سریع و قاطعانه عمل کنند. این مقدار انتظارات مردم را از علما نمیشود نادیده گرفت و به نظر میرسد انتظار بجایی است.(به نقل از شفقنا)
#گفتگو #روحانیت #حوزه #جامعه #فساد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠«بررسی فقهی فلسفهورزی و فلسفهآموزی»
🔴 #معرفی_کتاب
⬅️آیت الله علیرضا اعرافی از چند سال پیش مجموعه کتبی را تحت دو مجموعه «فقه تربیتی» و «تفسیر تربیتی» منتشر کرده است. در این میان، دو کتاب با عناوین «بررسی فقهی فلسفهورزی و فلسفهآموزی» و «بررسی فقهی تعلیم و تعلّم فلسفه» حاوی تحقیق و تفحص و تفقه او درباره مسئله جنجالی فلسفه و کاربست آن در حیطه علوم دینی است.
⬅️#آیت_الله_اعرافی در فصل اول کتاب خود به بیان کلیات پژوهش پرداخته و تاریخچهای از دو جریان مخالفت و موافقت با فلسفه را بیان کرده است. او پرسشهای اصلی پیرامون «کاربست روش فلسفی در فهم متون دینی» (ص ۷۲) را ۴ مورد میداند:
⬅️تاملات عقلانی و نظری و روش قیاسی، خارج از محدوده فلسفههای رایج و آموزش و یادگیری آن، چه حکمی دارد؟
⬅️فلسفه ورزی و تعلیم و تعلم در حوزه فلسفه یونان راجح است یا مرجوح؟
⬅️حکم فلسفهورزی و تعلیم و تعلم آن در حوزه فلسفه اسلامی چیست؟
⬅️آیا فلسفهورزی و کاربرد روش فلسفی در فهم دین و تعلیم و تعلم آن جایز است؟ (ص ۷۱)
⬅️در فصل دوم به ادله ممنوعیت تاملات عقلانی، فلسفه ورزی و فلسفه آموزی پرداخته شده است.
⬅️دلیل اول، قواعد چهارگانه «حرمت انجام کار لهو و لغو»، «حرمت اشتغال و تحصیل علم غیر نافع»، «حرمت یادگیری علوم ضلال»، و «حرمت اخذ علوم از غیر اهل بیت» است (ص ۱۵۸).
⬅️نویسنده کتاب ضمن رد تمام این قواعد، میگوید هیچکدام از آنها نمیتواند مدعای حرمت یا کراهت شرعی برای تاملات عقلانی، فلسفهورزی، و فلسفه آموزی در حوزه فلسفه یونانی، فلسفه اسلامی و نیز کاربرد روش فلسفی در فهم دین را ثابت کند (ص ۱۵۸).
⬅️همچنین، ادله روایی مخالفت با فلسفه در دو دسته «روایات نهی عام» و «راویات نهی خاص» مطرح شده است.
⬅️آیت الله اعرافی مینویسد: «روایات نهی عام نه از جهت سند و نه از جهت دلالت، ادعا را ثابت نمیکردند و روایات نهی خاص نیز که از «اندیشه در ذات خدا» نهی میکردند، مخصّص و مقید اطلاقات رجحان تعقل و تفکر فلسفی شمرده شدند» (ص ۱۵۸-۱۵۹).
⬅️وی همچنین مخالفت اصحاب ائمه هدی (ع) و برخی از فقها با فلسفه را «تا وقتی که کاشف از نظر معصوم نباشد» دارای هیچگونه حجیت شرعی نمیداند (ص ۱۵۹).
⬅️در فصل سوم کتاب، ادله رجحان تاملات عقلانی، فلسفهورزی و فلسفه آموزی بررسی شده است. مولف ضمن تشریح و جمعبندی قواعد عامه و ادله خاصه برگرفته از قرآن و سنت، نتیجه میگیرد که فلسفهورزی و فلسفه آموزی واجب شرعی است و فراتر از آن حکم استحباب را دارد. (به نقل از شفقنا)
#اندیشه_ها
#معرفی_کتاب
#آیت_الله_اعرافی
#فلسفه
#حوزه_علمیه
#دین
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درد بیمعنایی طلبه و دانشجو ندارد.
🖊استاد مهراب صادقنیا
◀️سال نخست دانشجویی پسرم، هفت مورد اقدام به خودکشی در دانشگاه آنها اعلام شد که برخی از آنها متأسفانه به مرگ انجامید. مثل هر پدری نگران شدم، شال و کلاه کردم و به دانشگاهشان رفتم. نمایندهی رهبری در آن دانشگاه از دانشجویان قدیمی من بود؛ مردی نیکنفس و پر تکاپو. من را به دفترش دعوت کرد و دلیل حضورم در دانشگاه را پرسید. وقتی ماجرا را گفتم، سری به تأسف تکان داد و گفت: “بله! شوربختانه مواردی گزارش شده است و ما برای چارهجویی بنا داریم از برخی طلبهها بخواهیم که به دانشگاه ما بیایند و با دانشجویان ارتباط بیشتری بگیرند. خیلی متوجّه نشدم چه رابطهای بین طلبهها و بازدارندگی از خودکشی هست؛ احتمالاً ایشان فکر میکردند خودکشی یک پدیدهی دانشجویی است.
◀️دیروز شنیدم که ” احسان افشارکاظمی”، طلبهی مشهدی خوشفکر، پر مطالعه، و اهل فلسفه و ادبیات و البته کمی منتقد، جان خودش را گرفته است. احسان در یکی از یادداشتهای آخرش نوشته است: ” از دنیا چه توقّعی داریم؟ در پس آن چه معنایی میبینیم؟” حالا که او نماندن را برگزیده است، این یادداشت را جوری دیگر میتوان فهمید. یادداشت احسان من را یاد دهها و صدها طلبه و دانشجویی میاندازد که همواره از من و خودشان میپرسند: ” زندگی چه معنایی دارد؟”
◀️از شمار کسانی که پس از طرح این سؤال، کاری را انجام میدهند که احسان انجام داد بیخبرم شاید هم آماری محرمانه و سرّی مگو است؛ ولی این سؤال و فراوانی پرسشکنندگانش نگرانکننده است. طلبه، دانشجو و غیر آنها هم نمیشناسد، نرخ آدمهایی که فکر میکنند زندگیشان از معنا تهی است، زیاد شده است. آدمهایی که فکر میکنند هیچ رشتهای، هرچند باریک، آنان را به زندگی پیوند نمیدهد.
◀️معنای زندگی، یعنی همان رشتههای باریکی که ما را به بودن پیوند میدهند، امور ثابت و همهگانیای نیستند. هر کس در هر لحظه به چیزی دلخوش است و زندگیاش معنا میگیرد. دقیقاً مثل بازی شطرنج. پرسش از بهترین حرکت در این بازی منطقی نیست، چون بهترین حرکت در هر لحظه متفاوت از لحظهی دیگر است. تلاش برای معرفی یک چیز به مثابه معنای زندگی برای همهی افراد در همهی حالتها تلاش ناموفّقی است.
#یادداشت
#حوزه
#دانشگاه
#نقد
#فرهنگ
#هویت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دغدغه های مرجعیت؛ از ظرفیت حوزه های علمیه خواهران تا استقلال حوزه ها
🔴حضرت آیت الله مکارم شیرازی (در چهاردهمین اجلاسیه مدیران حوزه علمیه خواهران):
◀️یکی از برکات انقلاب اسلامی تشکیل حوزه های علمیه خواهران است یعنی خواهران وارد مسؤولیت های سنگین علمی و تربیتی شده اند و به دلیل آمادگی جامعه، به سرعت گسترش پیدا کرد و در بسیاری از موارد از حوزه علمیه برادران پیشی گرفته است. البته برخی از متحجران، خواهران را از این گونه فعالیت ها نفی می کردند یعنی می خواستند آنها را از فعالیت های اجتماعی و تعلیم و تربیت حذف کنند اما به شکر خدا نظام جمهوری اسلامی آن متحجران را عقب زد و آنچه را که امروزه می بیند به وجود آمد.
◀️اگر بخواهیم در سایه قرآن حرکت کنیم، باید بدانیم که بانوان نیز می توانند در همان مسیری که مردان گام برمیدارند، حرکت کنند و وظیفه مادری هرگز مانع فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بانوان نیست.
◀️مدیریت، مهمترین مسأله در انجام فعالیتها و برنامههای مختلف است و چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز بیان کردند مشکلات جامعه اعم از سیاسی، اعتقادی و اجتماعی به مدیریت بر می گردد؛ در مسأله تربیت و تعلیم و آموزش خواهران نیز مدیریت حرف اول را می زند. مدیریت باید جامع باشد و مدیر نیز باید آموزش های لازم مدیریتی را بگذراند زیرا همان گونه که مدیران مدارس گروههای زیر دست خود را آموزش میدهند، خودشان نیز باید مدیریت را آموزش ببینند تا بتوانند مشکلات را برطرف کنند، به عنوان مثال کشورهای آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم نابود شدند اما به دلیل این که مدیر داشتند، جامعه را از نو ساختند و در حال حاضر در زمینههای اقتصادی پیش رو هستند و این از مسائلی است که باید به آن توجه داشته باشیم.
◀️امروزه برای تبلیغ دین اسلام آزادی وجود دارد و دنیا نیز تشنه معنویت است و از مادی گری خسته شده و به دنبال مکتب است که بسیاری به اسلام و در میان مذاهب اسلامی به مکتب اهل بیت رو آورده اند؛ مکتب اهل بیت با سایر مکاتب اسلامی تفاوت هایی دارد از که از آن جمله می توان به حجیت عقل اشاره کرد زیرا اهل سنت حجیت عقل را منکر می شوند. ما باید از این فرصت برای تبلیغ مکتب اهل بیت استفاده کنیم زیرا آمادگی لازم برای پذیرش آن در جامعه وجود دارد که اگر از این فرصت استفاده لازم را نبریم مسؤولیت خواهیم داشت.
◀️خواهران در زمینه تربیت فرزندان امتیازی نسبت به برادران دارند و بدون تردید اگر شیر صالحه به فرزند داده شود، فرزند نیز صالح میشود و همین مسأله نشان دهنده نقش بانوان در تربیت فرزندان است؛ همچنین در دوران کودکی، فرزندان به مادران وابسته هستند و مادران میتوانند در این زمان و دوران تاثیرگذاری زیادی در فرزندان داشته باشند.
◀️فعالیتهای حوزههای علمیه خواهران و برادران باید هماهنگ باشد زیرا دوگانگی میان حوزه های علمیه موجب تحقیر می شود بنابراین باید یک اصول در حوزههای علمیه خواهران و برادران حاکم باشد گرچه مدیران این دو مرکز مدیریت باید جدا گانه باشند.
◀️حوزه علمیه نباید وابستگی مالی به دولت ها داشته باشد و باید در این زمینه منابع مالی ایجاد شود به گونه ای که نیازی به دولت نباشد به ویژه در شرایط امروزی که دولت فعلی نسبت به مسائل حوزوی و تربیتهای دینی دلسوز نیست و حتی در برخی موارد بیتفاوت است و باوجود این مشکل، وابستگی اثرات منفی زیادی خواهد داشت و امیدوارم روزی فرا برسد که حوزههای علمیه کاملا مستقل باشند. همین استقلال تفاوت اصلی حوزههای علمیه شیعه با اهل سنت است زیرا مدیر الازهر مصر که بزرگ ترین حوزه علمیه اهل سنت است را دولت انتخاب می کند و حقوقش را نیز دولت می پردازد؛ آیا چنین حوزه ای می تواند حکومت اسلامی ایجاد کند؟
◀️در حوزههای علمیه باید به آموزشهای اجتماعی و سیاسی توجه ویژه داشته باشیم زیرا در غیر این صورت افرادی دیگر در حوزه علمیه نفوذ خواهند کرد؛ مبادا از امور سیاسی و اجتماعی غافل شویم و افرادی بر سر کار آیند که ارتباطی با انقلاب ندارند.
#حوزه
#روحانیت
#مرجعیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ریاستِ نسلِ سوّم
👈مهدی خاموشی از سازمان تبلیغات رفت
⬅️مهدی خاموشی، ۵۶ ساله پس از ۱۸ سال ریاستِ سازمان تبلیغات اسلامی، برای همیشه از این سازمان رفت. جایگزین او فردی شد به نام "محمد قمی"، ۳۸ ساله که صبحِ امروز حضور آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب رسید و پس از آن از بخشهای مختلف سازمان تبلیغات بازدید کرد. او همچون خاموشی در ۳۸ سالگی به ریاست رسید.
⬅️«سازمان تبليغات اسلامي»، كشتي بزرگ تبلیغات اعتقادی جمهوری اسلامی ایران است که رئیساش منصوب رهبری است. این سازمان از مجموعههاي متنوع و گسترده تشكیل شده؛ خبرگزاري، دانشگاه، انتشارات، سالنهای سینما و تئاتر، تشکلهای مداحان و واعظان: خبرگزاری مهر، حوزه هنری، دانشگاه سوره، سایت تبیان، بنیاد دعبل و... از يك سو كارگردانان و بازيگران را در نظر دارد و از ديگر سو واعظان و مداحان و مبلغان مذهبی. ميتوان اغلب کارویژه های وزارتخانه فرهنگ و ارشاد دولت و برخی موسسات حوزوی را توامان در اين سازمان ديد. البته به دليل تلازم دين و سياست در ايران، ميتوان نگرشهاي سياسي را هم لابهلاي آجرهاي فرهنگي آن يافت.
⬅️محمد قمی، چهارمین رئیس سازمان تبلیغات رفیق "غلامرضا قاسمیان" [منبریِ خوش صدا که آواز می خواند و رئیس مدرسه علمیه است و از هواداران "محمدباقر قالیباف"] است. محمد قمی برخلاف نامخانوادگیاش هیچ نسبتی با "محسن قمی" معاون بینالملل دفتر رهبری ندارد. پیش از او؛ از سال ۶۸ تا امروز، مهدی خاموشی، محمد محمدیعراقی و احمد جنتی بر این کرسی نشستهاند.
⬅️محمد قمی، رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی در رزومه خودش گفته پای درس اغلب اساتید حوزه: آقایان شب زندهدار، شبیریزنجانی، میرزا جواد تبریزی، جعفر سبحانی، محمود هاشمی شاهرودی، صادق آملی لاریجانی، رضا استادی، اشتهاردی، جوادی آملی، خسروپناه و... نشسته و اکنون در درس خارج مشغول تحصیل است.
⬅️محمد قمی مسؤول مرکز مطالعات و پژوهشهای اسلامی شریف، مدیر گروه تبلیغی شریف در معاونت فرهنگی نهاد رهبری، مسؤولیت موسسه فرهنگی راهیان قدس کرج و عضو در برخی کمیسیونهای شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و درباره "نظام اندیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری"، "الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت"، "بررسی تهدیدات راهبردی صهیونیزم برای تشیع و انقلاب اسلامی" و "ژرفکاوی پارههای حکمت بنیان حیاتِ احتماعی شیعی در مسیر بازمهندسی فرهنگ و فرهنگی جامعه دینی (مسجد، هیأت و روضهخوانی، زیارت، جهاد و شهادت، حج و ...)" مطالبی نوشته است.
⬅️«سازمان تبليغات اسلامي» در يكم تير ۱۳۶۰ –كه به همين مناسبت در تقويم، روز «تبليغ و اطلاعرساني دين» نامگذاري شده است– تاسيس شد؛ در دهه ۶۰ به آن «شوراي عالي تبليغات» ميگفتند كه از ۱۴ فروردين ۶۸ براساس نظر امام خميني نامش تغيير كرد و رياست اش برعهده «احمد جنتي» گذاشته شد که امروز محمد قمی بر آن تکیه زد.
⬅️امروز؛ محمد قمی، رئیس جدید سازمان تبلیغات از بخش های مختلف این سازمان بازدید کرد. بازدیدی که مهدی خاموشی، رئیس پیشین او را همراهی می کرد. (فرید مدرسی)
#حوزه_علمیه
#گزارش
#سازمان_تبلیغات
#انتصاب
#نسل_سوم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روزنه امید
🔸بهمناسبت انتصاب رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی
🖋 حجت الاسلام احمد مخبری
⬅️حقیقت آن است امتزاج فلز نسل اول و دوم در تنور دفاع مقدس، کار را برای انقلاب و نظام آسان کرد؛ اما اکنون وقت زیادی از زمان واگذاری مدیریتهای گوناگون کشور به نسل سوم انقلاب باقی نمانده است. این دوی امدادی حالا و در چهل سالگی انقلاب به مرحله ای رسیده است که باید دونده از نفس افتاده قبلی، چوب را به دونده تازه نفس بعدی بسپارد تا انقلاب اسلامی همچنان جریان داشته باشد و نظام اسلامی بتواند از مدیریت جهادی و انقلابی نخبگان نسل سوم بهره مند گردد و البته زمان زیادی هم برای این انتقال باقی نیست.
⬅️بهانه اصلی بسیاری از مدیران نسل پیشین، لزوم وجود پختگی برای مدیران جدید است، اما سن پختگی همراه با سن خود آنان افزایش یافته است؛ بهگونهای که فرماندهان و مدیران ۲۰ ساله و ۳۰ ساله اول انقلاب، حالا در ۶۰ سالگی ۷۰ سالگی هنوز نسل بعدی را دارای پختگی لازم نمیبینند.
⬅️جوانان انقلابی دهه هشتاد و نود که خاطرات فرماندهان جوان بیست و چند ساله دفاع مقدس را خوانده وخبرهای انتصاب جوانان سی و چند ساله از سوی رهبر گرامی را شنیده بودند، با مدیران تکراری و تاریخ مصرف گذشته ای مواجه میشدند که در عوض جایگزینی با نیروهای جوان و پر نشاط، تنها جابه جا میگشتند و این روندِ راهبند، ناامیدی و بیم از آینده را به همراه داشت.
⬅️اما دیروز با پیگیری و حکم رهبر انقلاب، مدیریت بزرگترین نهاد تبلیغی ـ فرهنگی نظام بر دوش جوانی سی و هفت ساله نهاده شد تا روزنه ای از امید برای حضور نخبگان جوان، انقلابی، پرکار و جهادی در مدیریت عرصه های گوناگون نظام اسلامی گشوده شود.
⬅️سال ۱۳۸۰ که محمد قمی بیستساله برای ادامه تحصیلات دینی به قم آمد، یک طلبه ای ساده بود مانند طلاب دیگر؛ نه آقازاده (به معنای مصطلح) و نه سفارششده از جایی خاص.
⬅️با این انتصاب، نظام و انقلاب در عمل نشان داد که فضای کار و مجاهدت در عالیترین سطوح به روی نخبگان انقلابی نسل سوم که مجاهدانه در میدان عمل به وظائف خود مشغولند، گشوده است؛ هرچند تنها بر توان و تلاش خود تکیه کرده باشند و نه بر شهرت و شناخت از قِبل این و آن!(به نقل از مباحثات)
#نسل_سوم
#سازمان_تبلیغات
#حوزه_علمیه
#روحانیت
#تحول
#نقد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0