eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا فاطمه! ای منشاءِ خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی: خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات ✍مرحوم ✍ .
. عج دعای ابر گریان مستجاب است دعای باد و طوفان مستجاب است دعا کن تشنه ی دیدار باشیم دعا در زیر باران مستجاب است ✍ ............... ؛ ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌اسرار، کجای حرمی؟ ✍ .............. کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع ✍ مرحوم ......... . ؛ صحنه‌ای بس جان‌فزا و دل‌نشین دارد بقیع رنگ و بو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح الامین دارد بقیع زآسمان وحی دارد در بغل خورشیدها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی شمع و چراغ مجتباست روشنی در دیده‌ی اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمین دارد بقیع صادق آل محمّد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لاله‌ی عباّسی از دامان پاکش سرزند خُرّمی از تربت امّ البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر حبل المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمؤمنین لاله‌ای از رحمة للعالمین دارد بقیع بر مشام (میثم) آید بوی قبر فاطمه سینه‌ای خوش‌بو تر از خلد برین دارد بقیع ✍ .......... هر جا که عزا بر من مظلومه گرفتید ساکت منشینید حسین وحسن آنجاست این قدر پی قبر من زار نگردید هر جا دلتان می شکند قبر من آنجاست .
. سلام من به تو ای جلوه ی بهار ، معلم فروغ روشن شب های سرد و تار ، معلم چراغ عشق و فضیلت به دست توست که باشی به راه علم و حقیقت طلایه دار ، رواست این که به پابوسی ات به خاک بیفتم و جانفدای تو گردم هزار بار ، معلم ز سعی ناب تو ای باغبان عشق و فضیلت نشست مزرعه ی معرفت به بار ، معلم طلوع مهر و کمالی تو چشمه سار زلالی که می زدایی از آئینه غبار معلم به روی تخته سیاهت نوشته با خط روشن گرفته علم و یقین از تو اعتبار ، معلم چقدر خاطره ی خوب از تو مانده برایم ز روزهای دبستان به یادگار معلم کسی که قدر تو را ای حضور سبز بداند نمی شود به تباهی دلش دچار ، معلم هماره  ساحت سبز تو در امان ز خزان باد همیشه دولت یاد تو برقرار ، معلم ✍ ................ . 🌷فرارسیدن گرامی باد.. پیغمبر اکرم آنکه فخر اُمم است فرمود معلم چو پدر محترم است ای آنکه به من درس محبت دادی لب‌های تو را طلا بگیرند، کم است ✍مرحوم .
. ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم ✍مرحوم ↳ .... خداوند؛ اجودالاجودین است و یکی از خصوصیّات او این است که درخواست نکرده، عطا می‌کند.  .
. از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته‌ست خانه‌اى از سنگ و گل،خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آنچه هست،فدا می‌کند حسین آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده‌است و حکم شفاعت گرفته‌است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین .
. اشتیاق مجموعه‌ای از رباعیات رباعی۱ جامانده‌ام ازحال‌وهوای عرفه فیض عرفات و ربنای عرفه اما به طواف عشق محرِم شده‌ام در ترجمه‌ی فراز‌های عرفه رباعی۲ در دل گله از فراق دارم یارب شوق سفر عراق دارم یارب ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی خیلی به‌تو اشتیاق دارم یارب رباعی۳ در بند خداست بندبند بدنم روح‌و‌دل‌ و‌ جسم‌و‌جان‌ و اعضای‌تنم شکر یکی از این همه هم ممکن نیست گیرم که تمام عمر تسبیح زنم رباعی۴ تا در قلبم به تو یقین دارم من ازجانب تو حبل متین دارم من هرچند که خالی‌است دستم، اما صدشکر که آزاده و دین‌دارم من رباعی۵ بی‌لطف تو بی‌چاره‌ام و رنجورم از جنس سلیمانم و کم از مورم خواهان منی اگرچه در خود غرقم نزدیک منی اگرچه از تو دورم ..................... . لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راه‌سپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سر خارش دارند همه رنگ خدایی ز غبارش هرکس به زبانی شده هم‌صحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آن‌جاست دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می‌سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته‌دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان! دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟ آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید؟ آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجویید گرد گنه از آینۀ دیده بشویید در داخل هر خیمه بگردید و بجویید یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند کردند پر از زمزمه و ناله مِنی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله‌ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هروله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی از مکه برون گشته شده کرب و بلایی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت ز سفیدی گلویش خیزید جوانان که علی‌ اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت؟ از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل مِنی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن‌های مدینه زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید از کرب و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم تنها نه دل میثم، جان همه عالم ✍ . چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است خیالم از تو و از وعدۀ تو آسوده ست تو گفته ای که می‌آیی و وقت آمدنت چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است همین که راه بیفتم در این مسیر بس است که پاک می شود آری هرآنچه در رود است همین که راه بیفتم رسیده ام بی شک که انتظار خودش مقصد است و مقصود است فقط نه هرکس هیزم بیاورد، هرکس نسوخت پای غمت، در سپاه نمرود است قمار کردن عمر است، انتظار ولی در این قمار فقط حرف سود یا سود است در امتحان بزرگی که وعده حق است کدامیک از ما در کنار موعود است هرآنکه منتظر قائم است برخیزد هرآنکه منتظر غائب است مردود است ✍ من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمۀ حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از در عرفات آمده‌ام ✍ .
. ای شده محوِ روی تو، شمس جدا، قمر جدا روی کند به سوی تو، ملک جدا، بشر جدا آدم و نوح هر یکی، دست زده به دامنت منتظر ظهور تو، پدر جدا، پسر جدا ای تو گلِ بهار ما، بیا به لاله‌زار ما تا که نهیم بر رهت، دیده جدا و سر جدا با نمکین بیان خود، از شکرین دهان خود بریز در وجود ما، نمک جدا، شکر جدا بیا که از اشارتت، شود فزوده خلق را عشق جدا، خرد جدا، ادب جدا، هنر جدا در انتظارِ مقدمت، به اشتیاق دیدنت گریه کنند عاشقان، شام جدا، سحر جدا مهدی منتظَر تویی، امام منتقِم تویی که خیزد از قیام تو، عدل جدا، ظفر جدا عنایتی که شام غم، سر آید و سحر شود ای که رَوَد به حکم تو، قضا جدا، قَدَر جدا ز فتنه‌ی ستمگران، ز کینه‌ی مخالفان رسد به جان دوستان، بلا جدا، خطر جدا بسته "موید" آرزو، بر علی و حسین او تا که شوند، شافعش، پسر جدا، پدر جدا مرحوم ✍ ........ . فرازی از یک گسترده شد در این ولایت خوان هفتم روزیِ ایران می‌رسد از مشهد و قم «حُبُّ الوطن» ثبت است در قاموس ایران لبریز ایمان است اقیانوس ایران باید در این دوران، "جهانی" گام برداشت در هر زمینه، "آسمانی" گام برداشت در این ولایت آسمان‌ها خاک‌بوس است این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است اکنون که گام دوم این انقلاب است ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است.. ما در مسیر قله‌های اقتداریم در گردباد فتنه، کوهی استواریم کوهیم و هم‌دوش دماوندیم آری رودیم و در آغوش اروندیم آری در راه حق، از معبر دنیا گذشتیم با اذن موسی از دل دریا گذشتیم ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم یک گام از خط مقدم برنگشتیم ما با شهادت «افضل الاعمال» داریم تا مطلع الفجرِ فرج، چشم انتظاریم «در خاطرم شد زنده ياد فاطميون» جاى شهيدانِ حرم خالی‌ست اكنون.. ما پاسداران حریم اهل‌بیتیم در رجم شیطان ما رَمیتَ اِذ رَمَیتیم ما اربعینی‌ها سپاه قدس داریم از کربلا، آهنگ راهِ قدس داریم آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است تکبیرة الاحرام، لبیکَ حسین است ما رهرو راه شهیدانیم آری ما بر سر این عهد می‌مانیم آری ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی، مقاوم ایستادیم قاریِ قالوا رَبُّنَا اللّهیم امروز ثُمَ استَقامُوا... مردِ این راهیم امروز امروز مرز کفر با اسلام، شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است ما وارثانِ فتح خیبر، بی‌قراریم امروز عزم محو اسرائیل داریم از «جاءَ نَصرُاللهِ وَ الفَتح» است پیدا «جاءَ الحَق... اِنّ الباطِلَ کانَ زَهُوقا».. وقت است تا اشعار پرشوری بخوانم جا دارد از «اقبال لاهوری» بخوانم تا چند در خوابی در این ملک جوان؟ خیز! ای دوست «از خواب گران، خواب گران خیز» :: هم لیلة القدر نظام است انتخابات هم مطلع الفجر قیام است انتخابات هر رأی ما امضای فرداهاست امروز این قطره‌ها را شور دریاهاست امروز هر رأی ما در حکم موجی بی‌کران است یک مشت محکم بر دهان دشمنان است.. ما شیعیان حیدر کرار هستیم آری «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هستیم هر رأی ما در حکم یک برگ بَرَنده‌ست بر گردن گردن‌کشان، تیغی بُرَنده‌ست دنیا نگاهش بر حضور ماست آری هر رأی در ایران جهان‌آراست آری ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده در بیت‌المقدس بی‌قراریم روح شهیدان ناظر آراست امروز چشم انتظارِ انتخاب ماست امروز هر شعبۀ آراء، میدان جهاد است هر رأی، نفی فتنه و فقر و فساد است مرد و زن ما مردِ میدانند امروز «حُبُّ الوَطن» را قدر می‌دانند امروز.. ✍ . .👇
. سلام ما به باد و شیر مادر او! که داد درس شهامت به او و همسر او نخست بود مسیحىّ و فیض اسلامش شد آبروى وى و مکتب پیمبر او   ▪️ یا واهب العطایا! آمد به سویت تا آبرو بگیرم از فیض آبرویت یا دافع البلایا! افتاده در بلایم یا مُطلق الاُساری! گشتم اسیر مویت ▪️ شد به میدان فداکاری، «وهب» آن مسلمان‌خوی نصرانی‌نصب کاو به عکس اهل ظاهر از درون داشت ره با آن خدایی‌رهنمون. ▪️ گر تو مشتاق حقی، بگْذر ز غیر که خداجویی چه در کعبه، چه دیر آن شنیدم کز نصارا بُد «وهب» وز صلیب و دیر نامد محتجب ▪️ هان! سعادت بنْگر و توفیق رب ای شگفت! از قصّه‌ی «امّ‌الوهب» بودی اندر جیش و لشکرگاه شاه نوجوانی، مظهر لطف اله.   ▪️ چون شد غمگسار رهبر آزادگان امر مادر را شنید و رفت و کرد ایثار جان همسرش آمد به بالینش که دیداری کند هر دو گردیدند شهید راه داور همزمان. ▪️ وهب ای یار وفادار حسین که شدی یاور و غمخوار حسین همسرت همره تو گشت شهید دهدت اجر تو دادار حسین ✍ ................. . وقتــی(زُهیر) ساختن است عادتِ حسین هست عاقبت به خیری ما حاجتِ حسین رویش سپید باد چونان گیـسوی(حبیـب) هرکس گذاشت عُـمْر ، پی خدمتِ حسین با(مُسلم بن عوسجه) محشــور می شود هرکس که بـود دغدغه اش غُربتِ حسین حتماً شبیـه (حـُر)ادبش جلوه کرده است هرکس که راه یـافـته در ســاحتِ حسین حُبُّ الحُسَین أجَنّنی اش مثل(عابس)است هرکـس دریده پیرُهـن از محنـتِ حسین ماننـد (جـُوْن)عطرِ لبـش مستی آور است هرکـس گرفته بوسه ای از صورتِ حسین دین داشتن که بسته به صوم و صلات نیست وقـتی (وهب)وهب شده از برکتِ حسین مـثلِ (سعـید) باش كه وقت نمـاز داشت دلشوره ی مُـحافظت از حُرمتِ حسین باید (بُریــر) بود و به میدان دفاع کرد با هرچه هست و نیست زِ حیثیّتِ حسین یا أیّها الرّسـول چه کردند در جواب!!! اصــلاحِ اُمّــت تو که شـد نیّـتِ حسین یا أیّها الرّسـول تو دیدی دمِ غُـروب لشگر چه کرد با جگــرِ عترتِ حسین وقـتي که آب روی حـرم باز گشته بود تازه رُباب ، روضه اش آغاز گشته بود
. ✍ گندم از دسته ی دستاس تو برکت دارد دست لطف تو به هرچیز محبت دارد بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست نام تو عصمت محض است قداست دارد سائل آمد در این خانه و حاتم برگشت در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد تو فدک داشتی و سیر نمیخوابیدی سفره ات غیرکمی آب به ندرت دارد تو به نه سالگی ات ام ابیها شده ای حرف ما نیست بگوییم،روایت دارد! ماجرای ورم پای تو در وقت نماز. متواتر شده از بس سندیت دارد... روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار! تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد! خوش بحالش که کنیزی شمارا میکرد واقعا فضه چه اندازه سعادت دارد! برد باماست که مانوس به زهرا شده ایم خاک بوسی درش حکم عبادت دارد گریه ی روز و شبت تاب ز مردم برده از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد دل از غصه کباب تو مرا آتش زد بیت الاخزان خراب تو مرا آتش زد شاعر: ................. . اشکی بوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بوَد که گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سَینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم دامان او ز دست تمنا نمی‌دهم سرمایۀ محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم ✍مرحوم 📝 .
. ای شده محوِ روی تو، شمس جدا، قمر جدا روی کند به سوی تو، ملک جدا، بشر جدا آدم و نوح هر یکی، دست زده به دامنت منتظر ظهور تو، پدر جدا، پسر جدا ای تو گلِ بهار ما، بیا به لاله‌زار ما تا که نهیم بر رهت، دیده جدا و سر جدا با نمکین بیان خود، از شکرین دهان خود بریز در وجود ما، نمک جدا، شکر جدا بیا که از اشارتت، شود فزوده خلق را عشق جدا، خرد جدا، ادب جدا، هنر جدا در انتظارِ مقدمت، به اشتیاق دیدنت گریه کنند عاشقان، شام جدا، سحر جدا مهدی منتظَر تویی، امام منتقِم تویی که خیزد از قیام تو، عدل جدا، ظفر جدا عنایتی که شام غم، سر آید و سحر شود ای که رَوَد به حکم تو، قضا جدا، قَدَر جدا ز فتنه‌ی ستمگران، ز کینه‌ی مخالفان رسد به جان دوستان، بلا جدا، خطر جدا بسته "موید" آرزو، بر علی و حسین او تا که شوند، شافعش، پسر جدا، پدر جدا. (ره)✍ .👇
امام حسین ع
. #صلواتی محبوبۀ ذات پاک سرمد زهراست(س) جان دو جهان و جان احمد زهراست ما را شده از «بضعةُ مِنّی»
. بر ام ابیهای پیمبر صلوات بر کوثروبر ساقی کوثر صلوات تا شاد شود دل خدیجه بفرست بر حضرت زهرای مطهر صلوات ............. برمنزلت ام ابیهاصلوات برام و اب وهمسرزهراصلوات برمحسن وکلثوم وحسین وحسنش برآینه اش زینب کبری صلوات ✍ ............. . یا فاطمه! ای منشاء خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـرکس که برای تو فرستد مرحوم ......... ولادت حضرت زهرا(س) صد شکر فرا رسیده اوقاتِ نجات با فاطمه کرده شیعه آغازِ حیات از یمن قدومش همه جا غرق سرور بفرست تو بر مقدمِ زهرا صلوات سروده : (یونس)✍ ............... . خورشید! بتاب و برکاتی بفرست ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست ای باغ! گل یاس اگر می‌خواهی بر حضرت زهرا صلواتی بفرست. .............. . ای خیل گدایان ز شعف دف بزنید پشت در خانه ی نبی صف بزنید ریحانه مصطفی به دنیا آمد مثل همه ی فرشته ها کف بزنید ✍ .
. خدایا بحق مقام اّجوّدالاّجوّدینیِ خودت و بحقِ جود امام جواد، حاجات مومنین و مومنات و اعضای این کانال را برآورده بخیر بفرما ان شاءالله .......... ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم. مرحوم .