eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
832 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حال من با هیچ آهنگ زمانه ساز نیست مانده‌ام در یک قفس راهی برایم باز نیست امتداد اشک‌هایم تا کجا خواهد رسید؟! چشمه می‌جوشد به اشک از دیده‌ام اعجاز نیست در میان خلوت چشمان تو جا مانده‌ام! بی‌تو دیگر در درونم قدرت پرواز نیست... آمدی گفتی مرا با خود به رؤیا می‌بری دور از این دنیای فانی بهترین جا می‌بری رفتی و از من گذر کردی زمانه این نخواست نیستی احساس من را تا کجاها می‌بری من هنوزم دلخوشِ رؤیای زیبای توام! در میان حسرتی دل را تماشا می‌بری... تا به کی من با خیالت زندگی را سر کنم همچو مرغی در قفس پرواز را باور کنم تا به کی با این دل پر خون به دستان قلم واژه‌های بی‌تو را چون شعر در دفتر کنم... باز دلتنگی قیامت می‌کند با هر نفس! تا به کی با خاطراتت دیدِگان را تر کنم... @golchine_sher
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله النور گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم نامه ای را هُدهد آورده ست آغازش تویی از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد قل عشق الله الصمد راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم میزبان عشق است و وای از عشق ! غوغا می کند هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم @golchine_sher
شب جمعه ، کربلا باشی بعد ساعت ها پشت در باشی.... چشم تو را به دیدن خود ، باز می کند هم ناز می خرد زتو هم ناز می کند هرگز گمان مبر که تو را پشت در گذاشت لطفش دری به روی همه باز می کند اشک تو را به قیمت الماس می خرد اینگونه در معامله اعجاز می کند پای غمش بروی گره ها که وا شود دستان بسته را پرِ پرواز می کند گوش زمانه گرچه پر از ظلم ظالم است حق را رسا به هر طرف آواز می کند در کاروان او همه از سر ، گذشته اند با سر برو به جانبش، اغماض می کند هرکس سوار کشتی او شد بدون شک از نو دوباره زندگی آغاز می کند @golchine_sher
لبخند بزن ! پَر بده غمگینی خود را بردار کمی عینک بد بینی خود را نازک تر از آنم که بخواهی بتکانی پا خورده نکن قالی ماشینی خود را در بند خود آموخته ام بند زدن را از بس که دلم بند زده چینی خود را حاشا نکن این بوسه اگر مزه خون داد دندان زدم از بس لب پایینی خود را این عشق به جایی نرسد هیچ اگر که باسیب غزل پر نکنی سینی خود را تلخی نکن ای خوب که از اول این راه تقدیم تو کردم همه شیرینی خود را این منظره دور همان خانه عشق است یک بار ببین دورتر از بینی خود را همراه دلم باش که عشق آمده این بار بر دوش من انداخته سنگینی خود را @golchine_sher
می بارم و بر گونه ی گل شبنمی دارم در این کویر تشنه چشم پُر نَمی دارم باکس نخواهم گفت راز دل که می دانم مثل خدا درخلوت خود، محرمی دارم وابسته اما خسته از این روزهای سخت گریانم و خندان؛ چه حسِ مبهمی دارم در قلعه ی بازوی تو پیچیده طوفان و در سینه ی ویران تو گنجِ بمی دارم چیزی نمانده از من و از سرزمین دل تنها به یادت، روی شانه پرچمی دارم درد مذابم، می چکم از چشمهای خود از زخمِ روی شانه، کوه محکمی دارم درپیچ گیسوی تو گم گشته حواس من من در شب موی تو راه پُرخمی دارم مثل ستاره می درخشی روی انگشتم از حلقه ی چشم تو امشب خاتمی دارم چندیست گاهی از نگاهت شعر می نوشم من از شراب چشم تو سهم کمی دارم @golchine_sher
با یاد چشم های تو خوب است خواب من از ابرها کناره بگیر آفتاب من  رو بر کدام قبله به چشم تو می رسم؟ چیزی بگو پیامبر بی کتاب من  چشم تو را کجای جهان جست و جو کنم؟ پایان بده به تاب و تب بی حساب من  دور از شمایل تو چنانم که روز و شب خندیده اند خلق به حال خراب من  از تشنگی هلاک شدم، ساقیا! بیا چیزی نمانده از قدحِ پر شراب من @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم مادرم چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم در تمام عمر عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تمنّا می‌کنم پادشاه دهر هم باشم، گدای مادرم... @Mojtaba_khorsandi @golchine_sher
خورشیدِ قشنگ آسمان سَر زده است خواب از سرِ بام عاشقان پَـر زده است عطـر خنکِ صبح گوارایِ وجـود برخیز؛ خـدا دوباره بـر دَر زده است @golchine_sher
با دمای دل خود چای مرا دم کردی شعر خواندی و مرا چشمه ی زمزم کردی! تا که لبخند زدی، طعم زمان شیرین شد قند را از سر صبحانه ی من کم کردی زندگی بی تو بنا بود که دق مرگ شود ضربان دلمان را چه منظّم کردی! در قرنطینه ی آغوش تو جایم عالی است! گره ی وا شده ای داشت که محکم کردی دستی از مهر کشیدی به سر گلدان ها خانه را تابلوی میخک و مریم کردی خواستم تا خط پایان به کنارت باشم و مرا باز در این کار مصمّم کردی! انجمن ها همه مهمان دو چشمت هستند : در"شب شعرِ " قشنگی که فراهم کردی‌ @golchine_sher
دست‌هایت روسری را از وسط تا می‌کند این مثلث در مربع سخت غوغا می‌کند مثل یک منشور در برخورد با نور سفید روسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا می‌کند سبز، قرمز، سرمه‌ای، فرقی ندارد رنگ‌ها صورت تو، روسری‌ها را چه زیبا می‌کند می‌شود هر تار مو یک ” شب ” ولی یک روسری این همه شب را چطوری در دلش جا می‌کند؟ باد می‌ریزد به دورت حسرتِ تلخ مرا باد روزی روسری را از سرت وا می‌کند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به ما میگن از امام خامنه‌ای حفظه اللّه بت نسازید، هرچه‌قدر هم خوب باشه انقدر که شما میگید نیست... این چند دقیقه رو با دقت ببینید و خود قضاوت کنید...! خیلی شگفت انگیزِ با دیدن این کلیپ و آشنا شدن نظر علمای عظام ازجمله آیت الله حسن زاده آملی ،مصباح یزدی ، سبحانی ،بهجت،علامه بهاءالدینی و..... واقعا ارادتمان به ایشان چندین برابر خواهد شد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از چشمهای من هیجان را گرفته اید این روزها عجب خودتان را گرفته اید اردیبهشت نیست که اردی جهنم است لبهای سرختان که دهان را گرفته اید به چرت و پرت و فحش و … ببخشید مدتی است از شعرهام لحن و بیان را گرفته اید خانم! جسارت است ببخشید یک سوال با اخمتان کجای جهان را گرفته اید؟ خانم ! شما که درس نخواندید ! پس کجا کی دکترای زخم زبان را گرفته اید خانم! جواب نامه ندادید بس نبود؟ دیگر چرا کبوترمان را گرفته اید خانم! عجالتا برویم آخر غزل نه اینکه وقت نیست امان را گرفته اید @golchine_sher
خسته نمی شوم از صبح تا نمی دانم کجای روز یا شب دوره می کنم خبرهای کشتارِ همسایه را ماجراهای قتل عامِ همین کوچه ی بالایی داستان های خودسوزی را انتحارهای اعتقادی و بمب هایی را که برای آزادی سقف اتاق کودکی را می شکافند زل می زنم به تلویزیون تا خونِ شتک زده به شیشه غلیظ تر شود سرریز کند روی فرش از پایه های میز بالا بیاید آرام بخزد میانِ بشقاب شره کند از قاشق تا خوب بشناسم طعم او را بویش را راهِ دیگری نیست باید از بر کنم جغرافیای جنگ را کوچه پس کوچه های کمینِ خون آشام را فردای این جنگل باید بلد باشم که دخترم را به دندان بگیرم و در دورترین غار از یادِ دنیا برویم... @golchine_sher
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند با تو از روز ازل نامگذاری شده بود نیمه شب  ها من و تنهایی و بغضی که شکست اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود روزهایی که نبودی دل بابونه شکست کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت یاسمین از شب آغاز فراری شده بود در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود من همانم که دلم دانه اناری شده بود بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود @golchine_sher
زیر بار دوری تو خم شد از غم قامتم درد از من برده تاب و اختیار و طاقتم مانده ام سردرگریبان مثل شمع سوخته چون بنفشه از کبودی سر به زیرِ ذلتم جزء جزء من به ویروسی غریب آلوده شد من به تنهایی؛ لهیبِ زخم صدها ملتم سهم تقدیر از غم و شادی؛ برای من غم است جبر در پیمانه ی روزی نموده قسمتم از سرِ دلسوزی بسیار خاکستر شدم بی سبب دور گلوی یار؛ طوق لعنتم سنگ بودم کاش از دست فلاخن ها رها من از این درگیری و واماندگی ناراحتم شیشه شیشه مِی شدم وقت خماری های تو مست نوشیدی مرا تا ته؛ نکردی حرمتم گرچه جاه و منزلت ابرو و چشمِ دلبر است من غلام پادشاهِ عشقم و درخدمتم @golchine_sher
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود دوستش از نامزدش دل برده مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی که به پرونده ی جرم پسرش برخورده خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش ، پیشِ زنش بر سر او داده زده خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که عـید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پیِ معجزه ای راهی مشهد شده است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال رباعی و تک بیت ما @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کدبانوی خانه بود مادر جانم بی عذر و بهانه بود مادر جانم دلتنگ دو دست پینه دارش هستم دستش پدرانه بود مادر جانم @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
🔻ایشان، برتا بنز، همسر کارل بنز در حال راندن اولین خودرو بنزینی جهان هستند. 🔻پوشش همسر یک سرمایه دار آلمانی در آستانه ورود به عصر مدرنیته کاملا رسمی و عفیفانه است. 🔸غرب جایگاه زن را در جامعه از ملکه مادر به ابزار کار و کالای جنسی تغییر داد چون نظام سرمایه داری برای افزایش سود به نیروی انسانی مفت و مطیع نیاز داشت. 🔸اولین مانع بهره برداری از زن برای سود، پوشش بود و مانع بعد تعهد به خانواده و فرزند آوری! 🔸فمینیسم، عریان زیستی زنان، استقلال جنسی و جسمی و ...، پوسته بزک شده واقعیتی به نام بردگی زنان هستند و روشنفکران ما این محصول متعفن جامعه غرب را نشخوار می کنند. @golchine_sher
هر صُبح پروانه می‌شوم به هوای بازشدنِ چشـم‌هـایت... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وبنام او که تفسیر زندگیست🙏🙏 تو فواره ی ذوق در حوض اندیشه ایی! تو تندیس زیبای شعری ،غزل پیشه ایی! و مثل بهاری که شبنم به تن کرده است... تو آرامشِ بعد بارانِ هر بیشه ایی!! @golchine_sher
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی‌ است پشت پرچین من این سو همه اش ویرانی‌ است انفرادی شده سلول به سلول تنم خود من در خود من در خود من زندانی‌ است به جز اینجا که منم هرچه بخواهی جا هست به جز آنجا که تویی هرچه بخواهم جا نیست ابرها طرحی از اندام تو را می‌سازند که چنین آب و هوای غزلم بارانی‌ است شعر آنی‌ است که دور لب تو می گردد شاعری لذت خوبی است که در لب خوانی‌ است دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست دوستم داشته باش عشق به این آسانی ا‌ست‌! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان تاخیر تو بر هم زده قانون جهان را بنشانده به دلهای همه طعم خزان را تشویش و دل آشوبی و دلشوره ی دائم برده ست ز ما راحتی و تاب و توان را در شهر ، فراوانیِ تزویر و تظاهر پاشیده به هرجا تب نیرنگ و زیان را هرچند کمی خنده به لب می شکفد گاه تا کی بتوان کرد نهان، درد گران را؟ نادیدن و مشتاقی و مهجوری و حسرت دلخسته نموده ست همه پیر و جوان را یک بار ببین حال پریشان زمین را این ندبه ی هر روزه و اندوه و فغان را وقت است مسیحا نفسی چون تو بیاید تا شاد کند قلب همه عالمیان را هر هفته چو آدینه شود چشم به راهیم با آمدنت خوب کن احوال جهان را @golchine_sher