eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا فاطمه الزهرا🖤 السلام ای قبله گاه یاسها؛جانمازت چشمه ی الماسها ای که گندم زارِ رویت زردِ زرد؛خوشه خوشه زخمدارِ داس ها ای کتابِ سینه ات افروخته؛طور و نور و نازعاتِ سوخته بحرِ مسجورم! بخوان در شعله ها؛قُل اَعوذت را بربِّ الناسها چرخ دارد می زند دورِ سرت؛ نُه فلک غرقِ هوای بسترت کهکشانها را بچرخان روی دست ؛تا بسابی نور در دستاس ها ای غدیرِ خون جگر!حرفی بزن؛بال و پر درخونِ غربت ها مزن بال وا کن رو به آغوشِ خدا؛ از شرارِ جمله ی خنّاس ها آسمان را غرقِ یاهو کرده اند؛پیکرت را پُر هیاهو کرده اند تا کبوتر را پرستو کرده اند؛خون شده قلبِ همه احساسها شهادت حضرت مهربانی تسلیت باد @golchine_sher
تو هم شبیه خودم، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی، ارزشِ محک داری! شنیده‌ام که درختان کوچه می‌گویند که با بهار و خزان، حس مشترک داری نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی! به لطف حضرتِ حق، تا ابد بزک داری به عشق چشم تو آرام و رام می‌خوابم دو چشم قهوه‌ای تلخ و با نمک داری همیشه گلّه به دنبال توست، شک دارم! درون حنجره‌ی خویش نی‌لبک داری؟ تمام مسئله حل است، پس چرا دیگر به من، به سبزیِ چشمم، به عشق شک داری؟ @golchine_sher
حضرت_زهرا سلام الله علیها گرچه رخسار خودش را باز پنهان می کند با چه سختی خنده را بر لب نمایان می کند گرچه شمع جان او دلخسته سوسو می زند بین بستر هم شده تفسیر انسان می کند گرچه چیزی از تنش دیگر نمانده فاطمه با همین حالت ولی کار فراوان می کند کار دنیا بر علی سخت است زهرا پیش او سختیش را با کمی لبخند آسان می کند تا که حیدر می رسد بالای بستر فاطمه درد را در سینه اش با آه کتمان می کند دیر دیگر نیست آن روزی که تابوتی سحر سینه مجروح را در خویش پنهان می کند مثل ارباب دو عالم وقف اشک مادرم روضه ی مادر گل نرگس پریشان می کند خستگی را درد را تا فاطمیه می برم دردها را مادرم از لطف درمان می کند @golchine_sher
🍃🏴 زبانحال حضرت زهرا(س) با پیامبر(ص) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- اسیرِ بسترم بابا...ندارم قوّتی دیگر پُر از دردم! به این دنیا ندارم رغبتی دیگر پس از تو میروم از حال؛ لحظه لحظه با سردرد سه ماهی می شود پایم ندارد قدرتی دیگر سرم پایین بود و بی هوا خوردم چنان سیلی که در چشمَم ندارم هیچ خوابِ راحتی دیگر لگد زد بیهوا، خوردم زمین، شش ماهه ام را کشت ندیدم محسنم(ع) را و ندارم حاجتی دیگر نفسگیر است وقتِ سجده بازویِ ورم کرده برای دخترت بابا!...نمانده طاقتی دیگر از این پهلو به آن پهلو شدن با درد؛ دشوار است ببَر پیش ِ خودت امشب مرا تا ساعتی دیگر حسن(ع) با ذکرِ "یا شافی"* شبانه اشک می‌ریزد ندیدم با خدا زیباتر از این خلوتی دیگر کجایی تا ببینی بی رمق افتاده پهلویم همان دستی که بوسیدی ندارد حرکتی دیگر برایم ساخت تابوت و دعایش کردم و گفتم علی(ع)جانم حلالم کن اگر شد زحمتی دیگر پدر! تنهاییِ حیدر برایم بدترین درد است سلام ِ بی جوابش شد برایم غربتی دیگر! * از اسماء الهی: ای شفا دهنده @golchine_sher
به سردی می رود هر داغ اما داغ مادر نه بخوان از روضه ی گودال، اما روضه ی در نه! چگونه می شود مرثیه خوان داغ زهرا(س) بود از آتش گفت اما از هجوم فتنه و شر نه سوال حضرت زهرا (س)گمانم پشت در این بود علی(ع) جان عقده ی این قوم بود از فتح خیبر نه!؟ دفاع از ولایت را چه زیبا کرده او معنا که جان داده است اما در هجوم فتنه، سنگر نه خوارج با سقیفه باب شد وقتی که نااهلان خلاف امر طاها و خدا گفتند حیدر نه... @golchine_sher
روی گرداندی و بر ما یک نگاه انداختی روی گرداندی و ما را یاد ماه انداختی روی گرداندم ببینم شب سر بام که ای کی به جز من را به این روز سیاه انداختی خیل مژگان و کمان ابرو و تیر نگاه… تا رسیدی لرزه بر قلب سپاه انداختی شاد و غمگین، مستم و هشیار، آباد و خراب خوب می‌دانی چه آشوبی به راه انداختی “با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام” بعد از این، حالا که ما را در گناه انداختی آن شب قدری که می‌گفتند خلوت با تو بود زاهدان را هم ببین در اشتباه انداختی خواستم دل پس بگیرم از تو، کمتر یافتم آه از این سوزن که در انبار کاه انداختی @golchine_sher
بمناسبت هفته کتاب اسرار کتاب ح رَمز و رازی است نهانی ، همه گفتار کتاب ! دانش و علمِ بَشَر نیست ، جز اَسرار کتاب قلم آموخته از رّبِ جَلی بِنویسَد صَفَحاتی که شَوَد دفترِ پُر بارِ کتاب لطف حق شامل آن عالِمِ صاحب نظری است که به حق عاملِ عِلم است و وفادارِکتاب راهش ازچاه جدا می شود و شکی نیست دلِ هرکس که شود روشن از انوارِ کتاب شیوه ی دانش و علم و عملِ انسان را می توان دید ، در آیینه ی پندار کتاب رمز تحصیلِ حقیقت ، به کتاب است و قلم هر قلم تابع عَقل است و نوشتارِ کتاب ای خوش آن کس که دراین عَصرِ مجازی بِشَوَد به حقیقت همه‌ی عمر ، هوا دار کتاب باغ و بستان جهان، سبز اگر هست یقین همه نقشی است در آیینه ی گلزار کتاب * * * بهترین مونسِ تنهایی ما ، پایِ حساب می توان گفت کتاب است ، کتاب است ، کتاب @golchine_sher
حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت بی اذن زهرا و علی، «در» هم نمی‌زد این خانه را جبریل با پَر هم نمی‌زد محض تبرک پُشتِ «در» می‌رفت، حتی پَر سمت «در» می‌بُرد، آخر هم نمی‌زد این خانه حُرمت داشت، در این کوچه حتی «در» را به آرامی، پیمبر هم نمی‌زد «در» با لگد وا شد ولی این ضربه را باد حتی به پهلوی صنوبر هم نمی‌زد این «در» فقط با دست زهرا باز می‌شد ای‌کاش «در»، این اصل را بر هم نمی‌زد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
چون مادر خوب و مهربان فاطمه است در مجلس روضه میزبان فاطمه است عمریست دخیلِ چادر زهراییم زیرا که پناه شیعیان فاطمه است @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدند همه، عاشقِ بابا شدنت را در جهلِ عرب ،" اُمِّ اَبیها " شدنت را دادند بشارت به نبی خیل ملائک آراسته با عصمتِ کبری شدنت را کوثر! تو چه کردی که چنین چشمه‌ی زمزم پرسد ز خدا شیوه‌ی دریا شدنت را افسوس نشد تا که ببیند علیِ تو ای غنچه‌ی مظلومه! شکوفا شدنت را بین در و دیوار غریبانه گرفتی پاداش علی گفتن و زهرا شدنت را با میخ نوشتند به پهلوی تو بانو آن مرثیه‌ی حامیِ مولا شدنت را پهلوی تو بشکست و خداوند نهان کرد در " امر فرج " سرّ مداوا شدنت را @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم سربسته سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است راه در دنیای او چندین برابر بسته است فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس در مقام قُرب او جبریل هم پربسته است عصمت‌الله است این بانو که در عالم خدا راه کشف این معما را سراسر بسته است هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق روضه‌های او خصوصی شد، اگر در بسته است جز پریشانی ندارد حاصلی بی‌مادری چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... نیست بی‌علت اگر از او خجالت می‌کشید ذوالفقارش در غلاف و دست حیدر بسته است «یک‌نفر، یک‌روز می‌آید برای انتقام...» جان ما تنها به این مضمون آخر بسته است @golchine_sher
برعکسِ روزگارِ من، احوالِ من خوش‌است وقتی دلم به بختِ «تو را داشتن» خوش‌است شادم به شادی تو، چه کارم به روزگار؟ هر چند روزگار به آزار من خوش‌است در من _دریغ_ هیچ به جز درد و داغ نیست با تو همین که غافلم از خویشتن، خوش‌است تنها نه من به سِحرِ سلام تو سرخوشم حالِ هر آن‌که با تو شود هم‌سخن، خوش‌است این چار حرفِ ساده، همین نامِ کوچکم وقتی شنیده می‌شود از آن دهن، خوش‌است باری، نشسته‌ام به مرورِ خیالِ تو آری! دلِ غریب، به یادِ وطن خوش‌است! @golchine_sher
بردار دل از شیشه‌ی رازی که شکسته‌است از آینهء چشم نوازی که شکسته است جز آه نمی‌آید از این قلب پر از درد اين‌قدر مزن چنگ به سازی که شکسته‌است چون برکه‌ی یخ بسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی تو چه شب‌های درازی که شکسته‌است این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته‌است تردید سزاوار دل عاشق من نیست ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته‌است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت هر وقت حرف ديدن يار است، "لن" هم هست دل کندن از دلبستگي‌ها، از وطن هم هست گفتم همه جمعند شايد جاى من هم هست در باغ اگر گل هست، پهلويش چمن هم هست وقتى که در باز است، حرفِ باز کردن نيست وقت گدايى که مجال ناز کردن نيست پروانه بودن به همين پرواز کردن نيست گر خواستى پروانه باشى، سوختن هم هست لازم نکرده هيچ‌کس ما را نگه دارد ما را دو عالم بس؛ اگر مولا نگه دارد سرمايه‌اى دارى، بده زهرا نگه دارد زيرا که در اين راه حتماً راهزن هم هست هر وقت دردى هست، يا هر وقت آهى هست از جانب معشوق ما حتماً نگاهى هست در کوله‌بار ما اگر بار گناهى هست اما خوشم، زيرا دعاى پنج تن هم هست داريم ما از دو برادر، هر چه را داريم پس کربلا را از حسين و مجتبا داريم گيرم مدينه بسته گردد، کربلا داريم قبرِ حسين بن على، قبرِ حسن هم هست نامى که هر شب با توسل می‌برم زهراست مهر على را دارم و بالاسرم زهراست من بچه‌ی اين خانه‌ام، پس مادرم زهراست آرى به فکرم هست زهرا، دائماً هم هست آتش گرفته گلشنى در پيش همسايه خاکى شده چه دامنى در پيش همسايه اين را که دارى می‌زنى در پيش همسايه تازه پدر از دست داده، تازه زن هم هست @golchine_sher
زبانحال امیرالمؤمنین(ع) با حضرت زهرا(س) اکنون سه ماهی می شود که بی قراری حتی توان پا شدن از جا نداری ای داغدار مصطفی این چند وقته طی شد شب و روزت همه با گریه زاری از چه تو پوشاندی ز من رخساره ات را؟ نامحرمت که نیستم! شرم از چه داری؟! تو جای من زخمی شدی،آتش گرفتی بر جان من آتش کشیده شرمساری با من بگو با زخم خود بر روی بستر تا کی قراره لاله ی خونین بکاری؟! زهرای من! روی دعای مردن خود... در هر قنوت از چه تو داری پا فشاری؟! بانوی من! رحمی نما؛ خیلی غریبم پاشو ز جا، بر من بده امیدواری پرپر زدن هایت مرا بیچاره کرده... حتی توان پا شدن از جا نداری! (دلسوخته) @golchine_sher
من زندگی را بی‌نهایت ساده می‌خواهم از دست‌های تو جهانی تازه می‌خواهم عشق تو در این سینه‌ی من همچو  زندانی‌ست حال و هوای هر غزل بعد از تو بارانی‌ست رو می‌کنم با اشک‌هایم شرح‌ حالم را بعد از تو عمرِ رفته‌یِ رو به زوالم را اسطوره‌ای هستم میان شهر غم دیگر! دنیا درون خود نمیبیند مثالم را در خلوت چشمان تو تا بستری از درد می‌بینم اینجا آرزوهای محالم را باید بیایی و بسازی تار و پودم را! چون در تو پیدا می‌کنم کل وجودم را هر پنجره از یاد تو لبریزِ احساس است با هر نفس در سینه‌اش عطر گل یاس است پاییز در خود می‌کِشد هر فصل سالم را در غربتی گم کرده‌ام بی‌تو خیالم را هر جمعه می‌پرسم کجا پایان دلتنگی ست؟! کی می‌دهی آقا جواب این سوالم را.... @golchine_sher
زندگی چیست به‌جز راهی پاییزشدن مثل میخانه‌ی بی‌مست غم‌انگیزشدن کار دل نیست دم از عشق زدن تا نرسد به مقام عدم و ذره‌ی ناچیز شدن ای دل بی‌خبرم غیر بلا نیست در‌ این جام می بودن و از وسوسه لبریزشدن همچو فرهاد سر از کوه درآوردن ما بهتر از یکسره با خویش گلاویزشدن آن‌چنان از سر شب آه کشیدم بی‌تو که دگر نیست به تن نای سحرخیزشدن من خود از جام غمت دست کشیدم ای دوست ورنه زود است چنین وارد پرهیزشدن @golchine_sher
در سایه سار سرو تو دارم سعادتی سرمایه ی شفاعت صبح قیامتی شان نزول قدری و با تو مقدر است از سوی حق اگر شده بر ما عنایتی انسیه ای که عرش خدا زیر پای توست حوریه ای که گوهر عرش کرامتی ریحانه ی رسولی و نامیده ات بتول دریایی از نجابت و در اجابتی سرمست عطر تو شده باغ محمدی گل با گلاب ناب تو دارد قرابتی بوی بهشت می وزد آنجا که ذکر توست حتی بهشت دارد از عطرت حلاوتی چون کوه استواری و چون قله سرفراز زینب گرفته از تو چه درس صلابتی همچون خلیل در دل آتش قدم زدی اما نکردی از تب شعله شکایتی تا که علی زمین نخورد، خورده ای زمین حامی حیدری و خودت بی حمایتی @golchine_sher
آخرين پرنده را هم رها كرده ام اما هنوز غمگينم چيزى در اين قفسِ خالى هست كه آزاد نمى شود @golchine_sher      
با تيشه ی خيال تراشيده‌ام تو را در هر بتی كه ساخته‌ام ديده‌ام تو را از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟ يا چون گل از بهشت خدا چيده‌ام تو را رويای آشنای شب و روز عمر من! در خواب‌های كودكی‌ام ديده‌ام تو را از هر نظر تو عين پسند دل منی هم ديده، هم نديده، پسنديده‌ام تو را زيباپرستیِ دل من بی‌دليل نيست زيرا به اين دليل پرستيده‌ام تو را با آن‌كه جز سكوت جوابم نمی‌دهی در هر سؤال از همه پرسيده‌ام تو را از شعر و استعاره و تشبيه برتری با هيچ‌كس بجز تو نسنجيده‌ام تو را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بانوی گلاب و آب و آیینه و ماه شأن تو بلند بود و عمرت کوتاه در مزرعه ی سبز دعا می خوانم یا فاطمه اشفعی لنا عندالله @robaiiyat_takbait