eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📖 آموزش شعر ترم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ کارگاه هوای شعر "سطح پیشرفته" ▪️جهان بینی و اندیشه ▪️زیست شاعرانه و سلوک شعری ▪️شعرخوانی و نقد شعر ▪️تمرین بداهه تصویر و کلمات ▪️ساز و کار مضمون یابی و تصویرپردازی ▪️سیر تحلیلی در اشعار قدما و شاعران معاصر ▪️طرح مباحث آموزشی و کاربردی بر مبنای اشعار هنرجویان و شاعران ▪️سرایش و تألیف کتاب مدرس: احمد ایرانی نسب چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ الی ۱۷ ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار دانشجو، حوزه هنری استان مازندران حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است @ahmadiraninasab
خورشید بتاب و از رخ یار بگو از چشم و لب حضرت دلدار بگو امروز که از پنجره‌اش تابیدی با او سخن از عشق من این‌بار بگو @golchine_sher
لب هاي تو لب نيست ! عذابيست الهی بايد كه عذابی بچشم گاه به گاهی در لحظه ديدار تو ، گفتم كه بعيد است چشمان تو من را نكشاند به تباهی لب هاي تو ناياب تر از آب حيات است تو سوزن پنهان شده در خرمن كاهی اين كار خدا بوده كه يكباره بيفتد در تنگ بلور شب من مثل تو ماهي ای شاخه نبات غزل حافظ شيراز! معشوقه ی مايی چه بخواهی چه نخواهی @golchine_sher
این خاک بسی چشمه ی جوشان دارد در سینه ی خود موج خروشان دارد جاری است همیشه یاد مردان خدا سرچشمه ای از نیلفروشان دارد @golchine_sher
مثل یک پروانه پشت شیشه پرپر میزنم در خودم محبوسم و با مشت بر در میزنم مانده ام در حسرت پرواز و محض دلخوشی روی کتفم  نقشی از بال کبوتر میزنم گاه گاه از فرط دلتنگی به یاد دوستان شانه هایم را خودم از پشت خنجر میزنم باز هم با دیگران میگویم از احساس خود باز هم با اره ها حرف از صنوبر میزنم «یاری اندر کس نمیبینم» ولی خواهید دید میرسد روزی که تنهایی به لشکر میزنم دور اگر این بار دست ما بیافتد شک نکن! میبرم  پیمانه را بالای منبر میزنم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صد رخنه در جانت کنند از زندگانی.. هر لحظه ویرانت کنند از زندگانی... عشقت دهند و ابتلای درد هجران باید پشیمانت کنند از زندگانی... عشق بتان و کفر مطلق می دهندت بی دین و ایمانت کنند از زندگانی آن تک درخت غرق باری که به ناگاه بر سنگ مهمانت کنند از زندگانی خورشیدی اما ناگهان یک صبح افسوس برف زمستانت کنند از زندگانی... ‏هرچند که این زندگی دادت دل و جان ‏سیر از دل و جانت کنند از زندگانی ( ) @golchine_sher
به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست! در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلاف گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانه‌ی میدان کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای کنار بایست! در این زمانه‌ی بدنام ناجوانمردی به نام نامی مردان روزگار بایست! بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار«نشستی»، به انتظار «بایست»!. @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد ! مجنون تر از ليلي شيرين تر از فرهاد اي عشق ! از آتش اصل و نصب داري از تيره ي دودي، از دودمان باد آب از تو طوفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی بدست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را اندوه مادرزاد از خاک ما در باد بوی تو می آید تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد   @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرنده ی دل من آسمان نمی خواهد به جز حریم تو هیچ آشیان نمی خواهد اگر چه سوخت پرش زیر آفتاب حرم به غیر گنبد تو سایبان نمی خواهد @golchine_sher
شهادت رمزِ پیروزی ست خبر پیچید در تهران ، گفتم جاءنصرالله عزا دار تو شد ایران ، گفتم جاءنصرالله مبارک باشدت آری ، شهادت رمز پیروزی ست کنار مردم لبنان ، گفتم جاءنصرالله تو را هرگز نفهمیدند، نه دنیا نمی فهمد به این مظلومیت از جان ، گفتم جاءنصرالله توای همپای رهبر ، یارِ غّزه ، یاور لبنان شکستی هیبت دونان ، گفتم ،جاءنصرالله حضورت نزد ما آرامش ما قبل طوفان بود بپا شد بعد تو طوفان ، گفتم جاءنصرالله تو آن احوال دلخواهی تو نورِ بین این راهی به شوقت جلوهُ ایمان ، گفتم جاءنصرالله! مسیرِ پایداری را ، به پرواز آمدی ای مَرد شدی پیروز این میدان ، گفتم جاءنصرالله @golchine_sher
دستی بلند کرد و گفتم: «سفر به خیر!» خوش می‌روی، گذار تو از این گذر به خیر من چون گوَن، اسیرِ غم ِ خویشتن شدم یادِ تو، ای نسیمِ خوشَ‌رهگذر! به خیر یادِ تو، ای که خیسی چشمان من نشد آخر به عزمِ راسخِ تو کارگر، به خیر یادت نمی‌رود زِ خیالم؛ مگر به مرگ ذکرت نمی‌رود به زبانم؛ مگر به خیر بی‌خوابی ارمغانِ دلِ رفته‌ی من است هرگز نمی‌شود شبِ عاشق، سحر، به خیر تسلیم ناگزیریِ تقدیر خود شدم دستی بلند کردم و گفتم: «سفر به خیر!» @golchine_sher
هزار بار رساندم به هر طریق سلامی نمی‌رسد ز تو اما نه قاصدی نه پیامی کجای این شب غمگین نشسته‌ای به تماشا بدون اینکه بگویی به اهلِ شهر، کلامی چه رازهای مگویی چه عطرِ خاطره‌گویی هنوز می‌رسد از شیشه‌ای غمی به مشامی نگاه کردن و از دیدن تو دست کشیدن عجب حلالِ حرامی... عجب حلالِ حرامی فراق با همه تنهایی‌اش اگرچه به سر شد وصال با همه زیبایی‌اش نداشت دوامی به این امید که روزی به سوی خانه بیایی دوباره آینه‌ای را گذاشتم لبِ بامی @golchine_sher
پاییز اتّفاق تازه‌ای نیست؛ هر صبح که اندوهت را بتکانی، برگ‌ریزان است... @golchine_sher ‏ ‌
برای یک شب شعر و غزل دلم تنگ است برای صنعت ضرب‌المثل دلم تنگ است هنوز طعم لبان تو مانده در یادم برای قند، برای عسل دلم تنگ است برای تو که برایم خدای احساسی برای بوسه، برای بغل دلم تنگ است زمان بدون تو تکرار می‌شود دائم برای دیدن تو از ازل دلم تنگ است نشسته چهره‌ی ماهت به زیر موهایت برای هاله‌ی دور زحل دلم تنگ است رواست تا که بگویم الهه‌ی نازی برای تو که شدی بی بدل دلم تنگ است همیشه روی لبم هست، دوستت دارم برای دیدن عکس العمل دلم تنگ است @golchine_sher
در سرم می پیچد انگاری صدای یکنفر اصلا افتاده به جانم رد پای یکنفر یکنفر دارد بهم می ریزد احساس مرا صد برابر می‌تپد قلبم برای یکنفر روی آغوشم نوشته:می شود فاسد اگر دور باشد از محیط و از دمای یکنفر عشق یعنی یکنفر دور از وجود یکنفر گوشه ای در خانه گشته مبتلای یکنفر کافه ای در سینه دارم با هزاران مشتری  مانده خالی پر نمی‌گردد که جای یکنفر من سقوطم را خودم دارم تماشا میکنم انقلابی مخملی با کودتای یکنفر   این غزل اندازه ی دیوان حافظ می شود گر بگویم جزئیات ماجرای یکنفر @golchine_sher
هروقت گفتم دوستت دارم جهان لرزید» سیاره ی خاکیِ ما در کهکشان لرزید با لرزه های عشق تو بر پیکر سردم شیراز تا زاینده رود اصفهان لرزید در ساحل  زیبای چشمت بودم و ناگاه دریای  جانم از کران تا بیکران لرزید در تیررس بودم که صیاد اجل آمد تیری به سوی من نشان کرد و کمان لرزید تنها نه من بودم گرفتار غم عشقت قلب تو هم زین ماجراها بی گمان لرزید رفتی ندیدی از غمت زار و پریشانم با رفتنت ارض و تمام آسمان لرزید در بیستون پیچید امشب ضربه ی تیشه با آن صدای تیشه، کوهی بی امان لرزید تا بیتی از اشعار سایه در میان آمد دیدم که برگی از درخت ارغوان لرزید مغرور بودم تیر مژگانت چه با من کرد قلبم دچارت گشت و با آه و فغان لرزید @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا برلب حدیثی دلنشین است که از قول امام هشتمین است هر آنکس زائر معصومه باشد جزایش باغ فردوس برین است (شمیم) @golchine_sher
ای دل! برای آن که نگیری چه می‌کنی؟ با روزگار دوری و دیری چه می‌کنی؟ بی اختیار بغض که می گیردت بگو در خود شکست را نپذیری چه می‌کنی؟ با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ تو جای من؛ جز این که بمیری چه می‌کنی؟ ای عشق! ای قدیم‌ترین زخم روزگار! در گوشه‌ی دلم سر پیری چه می‌کنی؟ دست تو را دوباره بگیرم چه می‌شود؟ دست مرا دوباره بگیری چه می‌کنی؟ @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
من همان عاشق همان شیدای دیروزم هنوز باورم کن در تب عشق تو میسوزم هنوز کوک کردی ساز پاییز جدایی را ولی جامه ی عشق از بهاری تازه میدوزم هنوز @golchine_sher
شَوَد تا ظلمتَم از بازیِ چشمَت چراغانی مرا دریاب، ای خورشید در چشمِ تو زندانی! خوش آن روزی که بینَم باغِ خشکِ آرزویم را به جادوی بهارِ خنده‌هایَت می‌شکوفانی بهار از رشکِ گل‌های شکر خَندِ تو خواهد مُرد که تنها بر لبِ نوشِ تو می‌زیبَد گُل‌افشانی شرابِ چشم‌های تو مرا خواهد گرفت از من اگر پیمانه‌ای از آن به چشمانَم بنوشانی یقین دارم که در وصفِ شکر خَندَت فرو مانَد سخن‌ها بر لبِ «سعدی»، قلم‌ها در کفِ «مانی» نظر بازی نزیبَد از تو با هر کس که می‌بینی امیدِ من! چرا قدرِ نگاهَت را نمی‌دانی؟! @golchine_sher
شمع جمع چون رود، بی‌صدا و خروشان بود مانند چشمه، ساکت و جوشان بود عمری چو نخل، پرثمر و... خالی، از نخوت افاده‌فروشان بود می‌سوخت بی‌امان که بیاساییم یک عمر، شمع جمع خموشان بود آرام و سربه‌زیر ولی چون شیر کابوس شام تیرۀ موشان بود با ساقی الست چو پیمان بست بر عهد خویش محکم و کوشان بود مجنون‌صفت به کوه و بیابان زد چون ابرها ز خانه به دوشان بود گهوارۀ وطن که رهید از موج مدیون عزم نیل‌فروشان بود @golchine_sher