سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان 1444.mp3
36.7M
#برائت
📌 مراسم مناجات #ماه_مبارک_رمضان
#سخنرانی|حجت الاسلام #حامد_کاشانی
🗓شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲
.
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان
#حضرت_زهر
با یاد #شهید_آرمان_علی_وردی و #شهید_سید_روح_الله_عجمیان
غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده
به روی دوش من، این وزر و وَبالم مانده
دستگیری کن ازین بنده، مگر که چقدر...
فرصت از زندگی رو به زوالم مانده
سحر و ذکر لب و نافله از دستم رفت
کمکم کن که فقط اشک زلالم مانده
هر که پرسید بگو کیست امیدت؟ گفتم:
صبر کن، لطف خدای متعالم مانده
کیست جز حضرت حجت که دعاگوی دلم
در غریبی و پریشانیِ حالم مانده؟
عجمیان و علی وردی و خوبان رفتند
روسیاهی به رخ همچو زغالم مانده
خواب دیدم که نجف بودم و بیدار شدم
عطر ایوان علی، گوشه ی شالم مانده
کربلایی نشدن، علت خسران من است
بر دل سوخته از هجر، ملالم مانده
باید از داغ غریبیِ علی، آب شوم
تا نفس هست و ازین عمر، مجالم مانده
**
شده هر ناله ی زهرا، عرق شرم علی
شرمسار از رخ او، شاه دو عالم مانده
گفت با خادمه حیدر که بگو فضه چرا
چند ماه است پسِ ابر، هلالم مانده؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
.
.
#امامت
#معرفه_الامام
🔻امام رضا سلام الله علیه فرمود:
اَلْإِمَامُ اَلْبَدْرُ اَلْمُنِيرُ وَ اَلسِّرَاجُ اَلزَّاهِرُ وَ اَلنُّورُ اَلسَّاطِعُ وَ اَلنَّجْمُ اَلْهَادِي فِي غَيَاهِبِ اَلدُّجَى
امام مانند ماه درخشان و مانند چراغی پر نور است.
امام نوری است که شعاع آن همه عالم را فرا گرفته است و ستاره ای هدایتگر در شب های ظلمانی است برای کسی که راه را گم کرده.
📚الکافی ، ج ۱ ، ص ۱۹۸
............
#امام_کاظم
👈یکی از ویژگیهایی که از شخصیت مقدس امام موسی بن جعفر گزارش شده است عشق به عبادت است.
➖وقتی كه هارون الرشید ،امام موسی بن جعفر(ع)را در قعر زندانهای تاریك و نمور زندانی نمود، و احساس كرد كه جای خلوتی برای ابراز عشق و محبت به معبود خود یافته، دست به آسمان برداشته، عاشقانه عرضه داشت:
از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: «اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.(۲)
➖المناقب می نویسد: «كان الذكرُ الحكیمِ رفیقُ الامامِ فی خَلَواتِه، و صاحِبُهُ فی وَحشَتِه وكان یَتلوه بِاِمعانٍ و َ تَدَبُّرٍ و كان مِن اَحسنِ الناسِ صوتاً به، فاذا قَرَا یَحزَن و یَبكی السامعون لتلاوته» قرآن حكیم یار تنهاییهای امام و مونس وحشتش بود، همیشه قرآن را با دقت و تدبر تلاوت مینمود، و دارای زیباترین صوت قرآنی بود. هرگاه قرآن میخواند، شنوندگان به خاطر تلاوتش محزون میشدند و گریه میكردند.
➖یکی از دستورات امام به شیعیان عبارت است از این که بخشی از ساعات شبانه روز را به عبادت اختصاص دهند؛
✔️حدیث
إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یكُونَ زَمانُكُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَكُمْ عُیوبَكُمْ وَیخَلِّصُونَ لَكُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِكُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات»(۳)
بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:
۱. قسمتى براى مناجات با خدا،
۲.قسمتى براى تهیّه معاش
۳.قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مى ورزند،
۴.و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
💠داستان
هارون الرشید، برای شكنجه و یا تحقیر نمودن آن حضرت در دید مردم، فاحشهای رقاصه و زیبا را به بهانه خدمتكاری نزد ایشان فرستاد و از طرفی غلامی را گمارد كه مواظب اوضاع باشد. وقتی كنیز را به محضر آن حضرت آوردند، فرمود: من نیازی به كنیز و خدمتكار ندارم؛ لذا او را برگردانید. هارون الرشید از این كار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نكرده ایم تا كنیز را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم و بعد دوباره دستور داد كنیز را به زندان برگردانند...
مدتی گذشت. غلام، گزارش داد كه كنیز نیز به سجده افتاده و پیوسته و مرتب در سجده میگوید: «قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك..» هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر كرده است!! او را با سرعت نزد من آورید. وقتی كنیز را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا میلرزد و مرتب به آسمان نگاه میكند؛ آن گاه مشغول نماز گشت. هارون پرسید: چرا چنین میكنی، این چه حالی است كه در پیش گرفته ای؟
كنیز گفت: من داستان بسیار عجیبی دارم، و آن این است كه وقتی محضر امام كاظم(ع)شرفیاب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به وی عرض كردم:ای مولا و سید من! آیا كاری دارید كه من آن را انجام دهم؟ فرمود: من با تو كاری ندارم. عرض كردم: مامور به خدمت شما میباشم. فرمود: اینها چه بد فكر میكنند. ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم كه ابتدا و انتهای آن پایانی نداشت؛ این باغ با فرشهای زیبا و پرارزش مفروش شده بود، و كنیزان و حوریانی زیبا در آن صف كشیده بودند، و در دستهای خود ظرفهای آب و طشت برای شستن دستهای آن حضرت آماده ساخته بودند، از آن به بعد به سجده افتادم تا لحظهای كه غلام به بالین من آمد. هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیده ای؟ كنیز گفت: به خدا قسم همه اینها را قبل از اینكه به سجده روم با چشمان خود دیدم و سجدهام برای سپاس از آنها بود. هارون دستور داد از او مراقبت نمایند كه این حرفها را به كسی نگوید. آن كنیز دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. همیشه كارش این بود و مرتب میگفت: عبدصالح نیز چنین میكرد و من در عالم واقع دیدم كه آن كنیزان مرا خطاب كردند كه از حضور امام كاظم(ع)دور باشم و به من گفتند كه ما برای خدمت امام موسی بن جعفر برتر و مناسبتر هستیم.
.
.
خدایا هروقت آماده شدم یه نمازی بخونم و مناجاتی باهات بکنم یه چرت و خستگی برا من بوجود آوردی حال راز و نیاز رو از من گرفتی. 😔
نمیدونم چرا هروقت باخودم گفتم که چقدر باطنم خوب شده، انگار اصلاح شدم، به یه گرفتاری افتادم که پاهام دوباره لغزید که باعث شد از خدمت به تو فاصله بگیرم
خدایا
نکنه منو از در خونهت طرد کردی و از خدمت به خودت منو محروم ساختی؟
شایدم دیدی من حقت رو سبک میشمرم پس از درگاهت منو دور کردی؟
شایدم دیدی من شکرگذار نعمتهات نیستم پس محرومم کردی.
شایدم چون از مجالس علما دور شدم منو خوار کردی
شایدم دیدی من جزو گروه غافلان شدم پس از رحمتت ناامیدم کردی
شایدم دیدی با مجالس بطالتگران بیشتر انس دارم، پس من رو با اونا تنها گذاشتی
خدایا، نکنه دیگه دوست نداشتی صدام رو بشنوی تا دعا کنم، پس دورم کردی؟ 😭
شایدم بخاطر جرم و گناهانم کیفرم دادی؟
شایدم دیدی کم حیا شدم، مجازاتم کردی
خدایا اگه منو ببخشی، خیلی عجیب نیست. تو سابقه طولانی داری تو بخشیدن گنهکاران قبلتر از من، چون فضل و کرمت از مجازات اهل گناه خیلی بزرگتره. من به فضل و مهربانی تو پناه میارم، از تو به خود تو فرار میکنم (مثل بچهای که وقتی کار اشتباهی میکنه و میترسه مامانش تنبیهش کنه، سریع میره سمت مادر و بغلش میکنه، این یعنی فرار از مادر به خود مادر، منم اینطوری به سمت خودت فرار میکنم)
خدایا ازت میخوام اونچه وعده دادی رو عملی کنی یعنی چشمپوشی از کسایی هست که به تو گمان خوب دارن. خدایا تو فضل و کرمت خیلی گستردهتر، و حلم و بردباریت خیلی عظیمتر از اونی هست که بخوای منو با اعمال خودم بسنجی....
✍نویسنده امام سجاد
چقدر امام سجاد قشنگ باخدا حرف زده. برگردید و دوباره از زبون امام سجاد متنو بخونید.
این بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد هستش. همهی دعا همینطوری قشنگه. دقت کنید حضرت وقتی از خودشون حرف میزنن از بدیها میگن از نقصها و ضعفها میگن و وقتی درباره خدا حرف میزنه همش فضل و بزرگواری و بخشش و کرم. بعضیا اشتباهی وقتی به خودشون نگاه میکنن، میگن خدا بخشندهس خدا مهربانه، چرا هی از عذاب حرف میزنید، خدا خیلی مهربونتر از این حرفاس، نتیجهش میشه اینکه هرکاری دلشون میخواد میکنن. این اشتباهه. ما وقتی به خودمون نگاه میکنیم باید بترسیم، باید مراقبت کنیم، باید حیا کنیم، باید خودمونو جمع کنیم. باید به اشد المعاقبین بودن خدا توجه کنیم. و وقتی با خدا راز و نیاز و عشقبازی میکنیم هی از صفات رحمانیت و بخشندگیش بگیم.
صفات رحمانی خدا برای اینه ما ناامید نشیم، اگه ازش دور شدیم برگردیم. قرار نیست فقط به این صفات توجه کنیم و جوری توجه کنیم که همه چیز رو رها کنیم و بیقید بشیم.
#ابوحمزه #دعای_ابوحمزه_ثمالی
#وداع_با_ماه_رمضان
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعای عجیبیه میگه :
خدایا به بدی های ما پاداش بده ...
🌱خدایا این روزهای آخر ماه رمضان هر چه گشتم خوبی پیدا نکردم که لایق پاداشی باشم ، تو بیا به خاطر این شکستگی و پشیمانی ما از گناهان مان به ما پاداش بده
🎙#استاد_صفایی
⏱#سخنرانی_کوتاه
📺#تصویری
بخشی از دعای ۴۵ صحیفه سجادیه
#وداع_با_ماه_رمضان
┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄
فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ، أَجْراً نَسْتَدْرِک بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیهِ.
پس ما را با توجه به اعتراف به تقصیری که در این ماه داشتیم مزدی عنایت کن که تدارککننده فضیلتهای دلخواهمان، و جایگزین ذخیرههایی که مورد علاقه ماست باشد،
.
استحسان در روضه چیست؟
#استحسان
🔶استحسان در لغت به معنای نیکو شمردن و پسندیدن است، اما اصطلاحا برخی از فرقه های اهل سنت در استنباط مسائل فقهی قاعده ای دارند با عنوان استحسان که شیعیان در فقه استفاده از این قاعده را صحیح نمی دانند چراکه آن را نوعی اعمال ذوق و سلیقه در استنباط حکم شرعی می دانند.
چون اعمال ذوق و سلیقه در ادبیات نیکو است، لذا صنعتی در علم بدیع که یکی از علوم ادبیات است وجود دارد که در حقیقت همین اعمال ذوق و سلیقه و استحسان است؛ اما نام آن را «حسن تعلیل» گذارده اند.
🔹حسن تعلیل آوردن علتی ادبی و ادعایی است برای امری، به گونهای که بتواند خواننده را قانع کند. در حالیکه حسن تعلیل، واقعی، علمی یا عقلی نیست. مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر مییابد.
#مثال :
هنگام سپیده دم خروس سحری دانی ز چه رو همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح از عمر شبی گذشت و تو بی خبری
آیا هرگز فکر کردهاید که چرا خروس به هنگام سحر میخواند؟ کسی پاسخ واقعی این سؤال را نمیداند. تنها میتوان گفت که این از خصلتها و غرایز طبیعی این حیوان است. اما شاعر برای خواندن خروس سحری علتی خیالی میآورد. او میگوید که خروس بدان سبب ناله سر میدهد که در آیینهٔ صبح حقیقتی را میبیند و آن این است که از عمر ما روزی دیگر گذشته و ما هم چنان در بی خبری ماندهایم. ناله سردادن خروس در غم این بی خبری است. این علت ادعایی که سخت پذیرفتنی مینماید و توان اقناع مخاطب را دارد، حسن تعلیل نام دارد که در حقیقت همان استحسان است.
🔷 #استحسان_در_روضه
همین اتفاق گاهی در مداحی ها می افتد، من باب مثال در فایل تصویری که به پیوست این متن تقدیم می شود؛ حاج حسن خلج، چند مرتبه از استحسان استفاده می نمایند و بارز ترین آن در تفسیر اشعاری است که بدین شرح است:
1⃣ در شعر: چه شد پای حرف پدر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت
ذیل این شعر این اسحسان صورت گرفت که حضرت زهرا سلام الله علیها خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: علی جان تو برای اینکه به من برسی سپرت و فروختی، حالا دیگه از این به بعد من خودم سپرت هستم...
2⃣ چرا اشک را آبرو می کنی چرا چادرت را رفو می کنی
در این بیت استحسان اینگونه بود که: رفو نمی کرد داشت کوتاه می کرد؛ دو دلیل داشت: یکی اینکه قدش خمیده شده بود؛ دوم اینکه بعدا این چادر و زینب می خواد به سر کنه...
💠همینطور که می بینیم این برداشتها جنبه واقعی، علمی یا عقلی ندارد؛ اما انگار مخاطب را به نوعی قانع می کند؛ این صنعت را «استحسان در روضه» می نامیم.
#دکتر_محمد_فراهانی ✍🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته_مهم #تحریر
تبدیل تحریرهای دستگاه های آوازی به تحریرهای هیاتی‼️
#دکتر_محمد_فراهانی 🎤
#آموزش_مداحی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.
#امام_زمان
اَلسّـــــــلام علَی صاحبِ الزّمان
عرض ادبی به امام عصر ( ع )
با مدد از #جامعه_کبیره
اولیـــاءَ النـّـــــــــِــعَم، امام زمــان
وَ اُصــــولَ الْکـــَـــرَم، امام زمــان
وَ بِکُم یُمسِــــكُ السّـــــــــما يعنی
هــــــــــــر دَم و بازدَم، امام زمان
و اَقَمتُــــــــــــــــــم حُدودَهُ يعنی
به هــــدایت، عَــلَـــم، امام زمـان
وَ اجْتَباكُم بِقُـــــــدرَتِهْ، مهدیست
چشمهســــــــــار جنم، امام زمان
در حقــیقت، مُنَفّسُ الْهَـم، اوست
مَرهـــــم ِ هر اَلَـــــــــم، امام زمان
فَخــــرِ کاغذ به این بُوَد که بَرَش
بِنِویســـــــــــــَـــد قلم: امام زمان
صــاحبِ خانه ی زمــــــــانه ی ما
بر عَــــرَب، بر عجــــم، امام زمان
آن که قُربانِ قدّ و قـــــــــامتِ او
صُبــح و شب مـیروم امام زمان
او بهــــــــــــــار حقیقی دلهاسـت
رافـــــــــــعِ درد و غم، امام زمان
آری، آن پادشـــــــــــــــــاه میآید
عـــــــــاری از هر ستم، امام زمان
مَنْ اَتـاکُم نَجــا سْت در شأنــــش
با خـــــــــــــــدا مُلتَزَم، امام زمان
مُحـــــــــتَــمِلٌ لِعِـــــــــلمِكُم یعنـی
کوه عِلم و حِكــــــــــَم، امام زمان
مُنــــــــــتَظِــرٌ لِاَمـــــــــرِكُم يعنـي
قبلهگاهِ هِمَم، امـــــــــــــــام زمان
حاجتِ زائــــــران کرب و بلاست
در بهشــــــــــــتِ حَرَم، امام زمان
صبح و شب، اشک سرخ میریزد
از شـَرار خِیَم، امام زمــــــــــــــان
از غريبیّ عمّه میگـــــــــــــــــرید
از غریبیّ عَم، امام زمــــــــــــــان
تَحــتِ قُبّه، فقط دعــــــــای فرج
هر نَفـَــس، هر قَــــدَم، امام زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلى_الله_عليک_یا_اباعبدالله
#محمد_علی_نوری ✍
یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
.
مداحی_آنلاین_تفاوت_نعمت_و_نقمت_حجت.mp3
2M
♨️تفاوت نعمت و نقمت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #استاد_عالی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. خدایا هروقت آماده شدم یه نمازی بخونم و مناجاتی باهات بکنم یه چرت و خستگی برا من بوجود آوردی حال را
.
#وداع_با_ماه_رمضان
#ماه_رمضان
💠 *رشحاتي از دعاي وداع با ماه مبارك رمضان*
🔆 «وَ قُلْتَ: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ، فَسَمَّيْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً ، وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً ، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تََرْكِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»
🔆 «و گفتی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. آنانکه از عبادت من، [یعنی دعا] تکبّر میکنند، بهزودی خوار و ذلیل وارد دوزخ میشوند». دعا و خواندن خود را عبادت و ترکش را سرکشی نامیدی؛ و بر ترک دعا به ورود در دوزخ با ذلّت و خواری تهدید کردی.»
❇️ *خدايا خودت گفتي مرا صدا بزن كه همين صدا زدن، بندگي است*
❇️ خودت گفتي *اگر صدايت كنم براي هميشه مرا از حهنم فراق رها ميكني* و اجازه نميدهي خوار و ذليل شوم.
حال امروز آمدهام تا با تمام وجود فرياد بزنم كه دوستت دارم.
🔆 «وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَى مِثْلِ الَّذِي دَلَلْتَ عَلَيْهِ عِبَادَكَ مِنْكَ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ ، وَ مَنْعُوتاً بِالِامْتِنَانِ ، وَ مَحْمُوداً بِكُلِّ لِسَانٍ ، فَلَكَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِي حَمْدِكَ مَذْهَبٌ ، وَ مَا بَقِيَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ ، وَ مَعْنًى يَنْصَرِفُ إِلَيْهِ»
🔆 «و اگر مخلوقی از سوی خودش مخلوقی دیگر را، به همین گونه که تو بندگانت را راهنمایی کردی، راهنمایی میکرد، موصوف به احسان و نعمتبخشی بود و به هر زبانی مورد ستایش قرار گرفته بود؛ پس تو را سپاس تا آنجا که در سپاست راهی یافت شود؛ و تا آنجا که برای سپاس، کلمهای که به آن ستوده شدی و معنایی که به سپاس منصرف شود، باقی باشد.»
❇️ خدايا اگر بندهاي يك شب مرا ميهمان كند اسم او را محسن ميگذارم، حال *تويي كه يك ماه مرا دعوت كردي، يك ماه اكرام كردي، يك ماه سحر جدا، روز جدا، شب جدا لطف كردي چگونه شكر تو را بجا آورم؟*
❇️ *خدايا ميخواهم با هر كلمهاي كه معناي حمد دارد، حمد و ستايش تو را بكنم.*
براي حمد كردن تو كم آوردهام.
خدايا!چقدر نعمتهايت در اين ماه واضح بود.
چقدر عنايتهاي محسوس و پنهاني به من داشتي و داري.
خدايا مرا بر سر چه سفرۀ گستردهاي نشاندي؟
.
1_983543805_۱۱۰.mp3
3.38M
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت ۲۸ وظایف منتظران
🔵 محبت به امام و روشهای آن
🎙️#ابراهیم_افشاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعای پیامبر(صلی الله علیه وآله والسلم) در وداع با جمعه آخر ماه رمضان
📖«جابربن عبدالله انصارى »می گوید در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان خدمت حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله) رسیدم چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمودند: که اى جابر این آخرین جمعه اى است از ماه رمضان، پس آن را وداع کن و بگو:«اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیّاهُ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى مَرْحُوما وَلا تَجْعَلنى مَحْرُوما»
📎خدایا این ماه را ماه آخر روزه داری ما قرارمده و اگر چنین خواهی کرد پس مرا ازکسانی قرار ده که مورد رحمت تو قرار گرفته اند ومرا از محرومین قرار مده. پس بدرستى که هر که این دعا را در این روز بخواند به یکى از دو خصلت نیکو ظفر مى یابد:
📌یا به رسیدن به ماه رمضان آینده برای او رقم خواهد خورد .
📌یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتهایی الهی خواهد رسید.
🎙#استاد_رفیعی
⏱#سخنرانی_کوتاه
📺#وداع_با_ماه_رمضان
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. خدایا هروقت آماده شدم یه نمازی بخونم و مناجاتی باهات بکنم یه چرت و خستگی برا من بوجود آوردی حال را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Kashani-14020126-24Ramezan-Hkashani_Com.mp3
47.07M
🔊 #سخنرانی کامل #حامد_کاشانی
📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه چهاردهم از سری دوم (در مجموع جلسه چهل و چهارم)
📆 سحر شنبه 26 فروردین ماه ۱۴۰۲؛ مصادف با سحر شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی
🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #سرود #میلاد_امام_حسین بند اول : من با همه اعتقاد این ذکرو میگم زیاد شکر خدا که به ما ح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
📋بهایِ عُمْر، هدر دادهام به ارزانی
#مناجات_با_خدا
#گریز_مناجاتی
.............................................
بهایِ عُمْر، هدر دادهام به ارزانی
چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟!
گناهکار قدیمی شدم به درگاهت
.(بعضی این خوبه ها به ایمانشون ، به اخلاص شون ، به دست پر خیرشون ، به گریه کنه حسین بودنشون ، به محبتشون به اخلاق خوبشون ، ملائکه میشناسنشون ، از در مسجد که میاید داخل به هم میگن فلانی اومد با دست نشون تون میدن با هر ویژگی خوبی که دارید ، اما من چی!).
خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی
خودش فرمود « انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین» ، من صدای ناله گنهکارامو دوست دارم
.(ندا رسید : «یا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ.
داوود بشارت بده به گنهکارا به صدیقا و خوبای درگاهم ، انذار بده حواسشون باشه ! عرضه داشت خدا به گنهکارا بشارت بدم؟ ندا رسید بله ؛ اگه بگن غلط کردیم میبخشم شون اگه باهام حرف بزنن صداشونو میشنوم ، اما رفیقام به رفاقت با من به خودشون می بالن اونا منو دارن ، اما گنهکارا فکر می کنند منو ندارن!).
بسست خیره سری کردنم، مرا یارب...
به خویش وا مگذارم به کمتر از "آنی"
مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر_
نگو که از من بی دست و پا گریزانی
.(یه وقت ندا رسید موسی : اگه میخوای بارون بباره دعاتون مستجاب بشه ، هفتاد هزار بنی اسرائیل جمع شدن تو صحرا دعا و تضرع !
خشکسالی شده ، صدا زد خدا نکنه صدای منه پیغمبرتم نمی شنوی ؟ ندا رسید موسی ؛ یه نفر تو این جمع هست بهش بگو یا برو بیرون یا خبری از باران نیست!
صدا زد آی مردی که تو این جمع ایستادی به خاطر کار تو که بارون نمیاد ؛ از جمع بیرون برو ! یه وقت دیدن ابرا اومد ، شروع کرد به رحمت الهی ، صدا زد خدا کسی که بیرون نرفت؟ ندا رسید موسی بنده منه پشیمون شد گفت خدا تو که تا به حال آبرومو نبردی غلط کردم آبرومو نبر ).
بیا و بَخششِ آواره را عقب ننداز
ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی
گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند
گناه کردم و پس دادهام چه تاوانی
بهشت چیست؟ نشستن به گوشهای تنها
میان صحنِ نجف در هوای بارانی
دل شکسته بیا و بگو علی مددی
خیال کن که دوباره به زیر ایوانی
همیشه ملت ما هست پای کار علی
به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی
.(آقا فرمود : این شبا شهدا رو واسطهٔ فیض قرار بدید).
میان تختهی تابوت، جسم حیدر رفت
به سوی فاطمه بر شانههای لرزانی
(اما با چه حالی بدن بابا رو نیمه شب می بردن ، یادشون افتاد مدینه اون لحظهای که بدن مادر رو غسل دادن ، کفن کردن ، هر کس یه خاطره ای یادش می اومد داغ بابا داغ مادر رو تازه کرد هی با خودشون مرور می کردن).
وسط كوچه ، می زدم فریاد
بی هوا زد كه ، مادرم افتاد
مادرم افتاد ، كه من افتادم
مگه اون لحظه ، میره از یادم
پشت در بود كه ، زدنش افتاد
در نیم سوخته ، رو تنش افتاد
رو تنش اُفتاد ، شعله ی هیزم
میزدن بازم ، بی حیا مردم
.(دستای علی رو بستن ، عمامه گردنش انداختن ، صدای ناله اش بلند شد « وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»
یعنی محسنم رو کشتن ، رو زمین بیهوش افتاد اما تا به خودش اومد صدا زد علی رو کجا بردن؟).
ناله زد مادر ، نفسش تنگ شد
انگاری كوچه ، میدون جنگ شد
(حالا دارن مادر رو میون انزار می زنن ارازل و اوباش مدینه ، یه طرف یه مادر زخم خورده یه طرف).
یه سپاه اومد ، هركی می تونست
با لگد میزد ، هركی می تونست
.(اما دارن از تشییع جنازه برمیگردن یه وقت دیدن صدای ناله های پیرمردی همهٔ سکوت کوفه رو پر کرده ، بچه ها دارن میگن مادر ، «مظلومیت رو ببین» ، چرا خبر از اون آقایی که شبا نان و خرما می آورد نیست؟ چرا مادر! چی میخوای بگی بهش؟ کارش دارم ، می خوام بگم دعای ما درگیر شد شنیدیم علی ای که به ما ظلم کرد و کشتن .
صدای ناله پیرمرد میاد ، هی صدا میزنه محبوبم کجایی؟ همدمم کجایی ؟).
نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده
مگر که پیر خرابهنشین، نمیدانی؟!
.(آقا امام حسن و حسین اومدن ، کیه اینطور فریاد میزنه!؟ وارد یه خراب شدن پیرمردی بیمار با یه بدن نحیف ناله میزنه! نمیدونم شما کی هستید اما بگید ببینم از اون آقایی که شب ها مونس من بود حرفامو میشنید ، درد و دلامو میشنید لقمه درست میکرد بهم میداد محبت می کرد یکی دو شب خبری ازش نیست؟ آی پیرمرد بیشتر توضیح بده دستای پینه بسته ای داشت وقتی آه میکشید در و دیوار خرابه ناله می زدن ، نگاه مهربونی داشت خوب که توضیح داد ، خوب که توصیف کرد اشکای آقا جمع شد ، امام حسن گریه کرد امام حسین گریه کرد ، یه وقت فرمودن : آی #پیر_نابینا، اون مرد دیگه نمیاد الان داریم از تشییع جنازهاش برمیگردیم.
به پای آقا
.👆
افتاد اگه میشه منو ببرید کنار قبرش! پیرمرد و آوردن اینقدر زجه زد تا جان داد! واسه علی باید جان داد واسه غربتش باید جان داد.
بریم در خونه آقایی که اسمش علیه ، اما باباش میگه ای کاش بودن شیعیانم میدیدن چطور علی منو کشتن کاری ازم بر نمیومد
«لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني»
چطور واسه علی هی طلب آب کردم بهم رحم نکردن).
یا رازق الطفل صغیر
قسم به اون شش ماههٔ نخورده شیر
قسم به گریه هاش به خشکی لباش / دست منو بگیر
دست منو رها نکن ، قسم به اشکای رباب
دست منو رها نکن ، به حضرت یه قطره آب
.(فقط گفتن ، تا فهمیدن سه تا علی هست ، یه کاری میخوان بکنن نامی از علی باقی نمونه ، یه دست قران گرفته یه دست طفل شیرخواره عمامه پیغمبر به سر گذاشته عبای پیغمبر پوشیده مقابل لشکر دشمن آی دشمن «يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ»
اگه به من رحم نمی کنید این بچه که گناهی نکرده یه جمله ای فرمود ، جا داره های های گریه کنید صدا زد «منو علی» به من منت بگذارید
هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
.(هنوز حرفاش تموم نشده بود ، یه وقت احساس کرد بچه ای که توان نداره یه تکان سختی خورد.)
.............................................
#پیر_نابینا
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
👆
📋گریه نکن بابا حالت میشه بدتر
#زمزمه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
.............................................
.(بند اول).
گریه نکن بابا حالت میشه بدتر
خیسه چشات خشکه لبات ای آیهی کوثر
الآن برات میگیرم آب نخواب علی اصغر
الآن دیگه میرسیم میدون طاقت بیار
شایدم که بباره بارون طاقت بیار
چند قدمِ دیگه بابا جون طاقت بیار
اینا با تو کاری ندارن
شاید برا تو آب بیارن
مرهم روی دلم بزارن
.(بند دوم).
فکرش برام سخته که جای آب دادن
رو دست من گریه هاتو با تیر جواب دادن
پرپر زدی خندیدن و منو عذاب دادن
با این حنجر پاره پاره چیکار کنم
نمونده واسم راه چاره چیکار کنم
فکرت راحتم نمیزاره چیکار کنم
از داغ این گلوی پُر خون
حیرون شدم تو این بیابون
خیلی پریشونم پریشون
.(بند سوم).
هر جوری بود بابا جسمتو پوشوندم
با دست و پای بی رمق واست نماز خوندم
قبر کوچیک داغ بزرگ بدجوری سوزوندم
خوابیدی چه خواب شیرینی بخواب علی
دیگه خواب بد نمیبینی بخواب علی
تو قلبمه داغ سنگینی بخواب علی
چه خون دلهایی که خوردم
تا که تورو به خاک سپردم
کاشکی منم باهات میمردم
شعر : #محمد_جواد_ابوتراب_زاده
سبک : #محمد_رضا_محمدی ، #احسان_محمدی
.............................................
.👇
👆
📋بارالها! حسین از آن عشقی
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
.............................................
بارالها! حسین از آن عشقی
که ز تو منفک است، میترسد
قبر اما عجیب تاریک است
پسرم کوچک است، می ترسد!
.(پشت خیمه ها با نوک شمشیر ی چاله ای قبر کند).
روی این سر، چگونه سنگ لحد
مثل اهل قبور بگذارم؟
آه باید به جای گهواره
پسرم را به گور بگذارم
اسمع، افهم، علی اصغر من!
این صدای گرفته باباست
به تن خسته ام نگاه نکن
روح من هم کنار تو آنجاست
.(غروب شد یه وقت یه قبیله ای نگاه کرد دید همه یه سری دارن واسه خودشون ! الان همه برمیگردن کوفه ، قبیله ما دست خالی ؛ اومدن با هم نشستن چه کنیم؟ یکی سر عباس داره! یکی سر علی اکبر داره! یکی سر قاسم ، مسلم ، حبیب ، گفتن چه کنیم ؟ یکی گفت من دیدم حسین طفل شیرخواره رو پشت خیمه ها خاک کرده ، آنقدر با نیزه تو خاک کوبیدند!(*۱)
جمع شدن دور هم پرسیدن ، احوال همه شهدای کربلا یه طوری معلومه! ، بدن عباس کنار شریعه افتاده ، بدن حبیب مشخصه ، مسلم بن عوسجه ، حتی غلامم مشخص بدنش کجاست ، سوال شد براشون اما خبری از بدن علی اصغر نیست ؟
اومدن پیش خدمت عالم اون زمان کربلا ، پرسیدن بگید از احوال علی اصغر چه خبر ، کجاست؟ چطوریه ! با خودش چه فکری کرد هرچی منابع رو گشت چیزی پیدا نکرد ، یه وقت تو عالم مکاشفه توسل کرد به اباعبدالله گفت آقا یه سوال داریم ما؟ شیعیان شما تو کربلا میشه بگید بدن علی اصغر چی شد؟ روضه رو میخوان پرورش بدن ، فرمود از اون بدن چیزی برنگشت هر چقد بود به تکه های بدن خودم اضافه کردن ، تو روایات هست آقامون صاحب الزمان انشالله بیاد میره کربلا دست تو ضریح شش گوشه میکنه قنداقه رو بیرون میاره یا طفل رو بیرون میاره صدا میزنه « بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»
محض تسکین مادرت، به تنت
کاش می شد دوباره جان بدهم
بازوی کوچک و نحیفت را
من چگونه تکان تکان بدهم؟
هق هق من دوباره میشکند
این فضای غریب و ساکت را
با چه رویی بخوانم ای پسرم!
بر تن تو نماز میت را؟
وای اگر بغض تیرخورده من
سر شکوه به کفر باز کند
جای دارد پس از نماز به تو
یک نفر هم به من نماز کند
سنگ پرتاب کرده اند این قوم
سوی آیینه های صیقلی ام
بارالها! خود تو شاهد باش
غیر خوبی ندیدم از علی ام!
خاک می ریزم و نمی خواهم
بزنم حرفهای آخر را
وقت غسل و حنوط تو دیدم
میدهی بوی شیر مادر را
غسل و حنوط تو دیدم
میدهی بوی شیر مادر را
شاعر : #پیمان_طالبی✍
(*۱) 📚ریاض القدس
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
Aleyasin_1402_01_25_a.mp3
33.07M
#صوتی
جلسـه عصـر هـای جمعـه آل ياسيـــن
مـورخ 25 فروردین ماه 1402
سخنرانی حجت الاسلام #دکتر_رفیعی
4_5825512993969933080.mp3
14.89M
﷽
#مناجات" دلبستهام "
حجتالاسلام #میرزامحمدی
#امام_زمان
#مناجات
#شب_جمعه
دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای زعنایت رها مکن
در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است تو ترک عطا مکن
خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن
نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا قبول کن همگان را سوا مکن
#حاج_غلامرضا_سازگار✍