eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 به بوى نافه‌اى كآخر صبا زآن طرّه بگشايد 💠 ز تاب جعد مشكينش چه خون افتاد در دلها ◀ خلاصه بیان مرحوم سعادت‌پرور در شرح این بیت: 🔰ما در این بودیم که مشام جان‌مان را نفحه و تجلیّات و زیبائی‌های پر کند؛ جمالی که در حجاب و پرده مظاهر الهی قرار دارد. ✅ امّا «تاب جعد مشکین» یعنی پیچیدگی‌ها و سختی‌های گذر از این مظاهر از یک سو؛ و تنها توجه‌به جلالی و قهری الهی از سویی دیگر، راه را بسیار سخت کرده است؛ و این است که در آن مشکل‌ها افتاده، و این سختی‌ها و مشکلات، خون‌ها به دل آن محبوب ازلی کرده است. ◀اصل سخنان مرحوم شیخ علی پهلوانی (سعادت‌پرور) رحمه الله علیه: 🔰ما، در انتظار قدسى و جمالى محبوب و گشوده‌شدن پرده از جمال و مظاهر بوديم؛ امّا پيچيدگى آن و جهت جلالى‌اش چه خون‌ها كه به دل فريفته‌گان و دلباخته‌گانش ننموده، و آنان را ندادند تا همواره به جمال او نايل شوند. بخواهد بگويد: 🔸«إلهى! لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّديكَ أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ إلَى‌ جَميلِ رُؤْيَتِكَ، إلهى! نَفْسٌ أعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ، كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ؟» 🔺(بارالها! درهاى را به روى توحيدت مبند، و را از مشاهده ديدار نيكويت محجوب مگردان. معبودا! چگونه كسى را كه با توحيدت گرامى داشتى، با پستى خوار مى گردانى؟!- به گفته خواجه در جايى: 💠 اى شه خوبان! به عاشقان نظرى كن‌ 💠 هيچ شهى، چون تو اين سپاه ندارد 📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱. ص.۲۴ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀مرا در منزل جانان چه امن و عيش، چون هردم‌ 🌀جرس فرياد مى دارد كه بر بنديد محملها 🔰 شرح ◀️ خلاصه سخن مرحوم سعادت‌پرور در توضیح این بیت: 🔺دوست دارم در پسِ پرده این و و الهی، هميشه محو دوست باشم؛ اما دلبستگی‌های دنیایی چون جرسی من را از این حال خوش باز می‌دارد و از خانه امن و یاد محبوب دور می‌کند. ◀️ اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور: 🔺خواسته من آن است كه اگر جمال دوست دلربايى كند و او شامل حالم گردد، هميشه در  و آسايش با او بسر برم؛ ولى افسوس! كه عالم بشرى و عنصرى نمى گذارند همواره از بهره‌مند باشم و ساعتى چند به تماشاى او بنشينم، در جايى مى گويد: 🔸آه از اين‌جور و تظلّم كه دراين دامگه است! 🔸واى از آن عيش و تنعّم كه در آن محفل بود! 🔸در دلم بود، كه بى‌دوست نباشم هرگز 🔸چه توان كرد؟ كه سعى من ودل باطل بود 🔹و ممكن است بخواهد بگويد: اراده من بر آن است كه از مشاهده دوست برخوردار باشم، ولى چه مى توان كرد اگر او نخواسته باشد؛ كه: 💠«إلهى! إنَّ اخْتِلافَ تَدْبيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقاديرِكَ مَنَعا عِبادَكَ العارِفينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إلى‌ عَطآءٍ وَاليأْسِ مِنْكَ فى بَلآءٍ 🔺(معبودا! بدرستى كه پى در پى آمدن و سرعت گذشت ، عارفِ تو را از اين كه به آرام گيرند و هنگام بلا و از تو شوند، باز مى دارد.). 📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱. ص.۲۴ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ _____________ 🔻عنوان غزل سوّم: 🔺 شرح اجمالی ابیات: ۱) اگر شیرازی، من را قبول کند، اساتید دیگری را که در سمرقند و بخارا دارم، رها خواهم کرد؛ وی ۲) از یا همان استاد، تقاضای علم و حکمت دارد. او ۳) از عشق مفرط خویش به آن استاد پرده بر می‌دارد. وی ۴) عشق ناقص خویش را در شأن نمی‌داند؛ یاری که زیبایی‌ها و کمالاتش، ذاتی است، نه آنکه با آب و رنگ مشّاطه ایجاد شده باشد. وی در بیت ۵) بیان می‌کند؛ همچنانکه در داستان یوسف و زلخیا می‌بینیم، یار، بالاخره عاشق را از صبرش خارج می‌کند. و این خروج از صبر را در پی دارد ۶) که حافظ آنگونه که من می‌خواهم نیست؛ لذا او را طرد می‌کند؛ ، که هرچند در ظاهر است؛ اما در آن و جذبی نیز هست که حافظ آن را می‌پسندد؛ لذا در ادامه ۷) خود را به و صبر دعوت می‌کند و تصریح می‌کند ۸) نهفته در هستی را نه با و فکر و حکمت، که در حال مستی و می‌توان گشود؛ و در نهایت 9) حافظ، مفاهیم عالی نهفته در غزل خویش را شایسته آن می‌داند که دُرّهای عِقدِ ثریّا بر پای آن ریخته شود. ○○○○○○○○○ پ. ن: شرح واژگان و تعابیر: 🔹 ترک: استعاره از غارتگری و بی‌رحمیِ زیبایی معشوق 🔹 خال هندو: استعاره از کمال است. 🔹 لولیان شوخ شیرین‌کار: نوازندگان خون‌گرم. ممکن است مقصود تجلیّات اسمائی و صفاتی حق تعالی است که نوازندگان شهرآشوب هستی است. 🔹 عِقد ثریا: مجموعه‌ای از ستارگان که چونان گردنبند دیده می‌شوند ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul