💠 به بوى نافهاى كآخر صبا زآن طرّه بگشايد
💠 ز تاب جعد مشكينش چه خون افتاد در دلها
◀ خلاصه بیان مرحوم سعادتپرور در شرح این بیت:
🔰ما در #انتظار این بودیم که مشام جانمان را نفحه و تجلیّات #جمال و زیبائیهای #الهی پر کند؛ جمالی که در حجاب و پرده مظاهر الهی قرار دارد.
✅ امّا «تاب جعد مشکین» یعنی پیچیدگیها و سختیهای گذر از این مظاهر از یک سو؛ و تنها توجهبه #اوصاف جلالی و قهری الهی از سویی دیگر، راه #رسیدن #به #محبوب را بسیار سخت کرده است؛ و این #راه #عشق است که در آن مشکلها افتاده، و این سختیها و مشکلات، خونها به دل #دلباختهگان آن محبوب ازلی کرده است.
◀اصل سخنان مرحوم شیخ علی پهلوانی (سعادتپرور) رحمه الله علیه:
🔰ما، در انتظار #نفحات قدسى و #تجلّيات جمالى محبوب و گشودهشدن پرده از جمال #كَثَرات و مظاهر بوديم؛ امّا پيچيدگى آن و جهت جلالىاش چه خونها كه به دل فريفتهگان و دلباختهگانش ننموده، و آنان را #اجازه ندادند تا همواره به #مشاهده جمال او نايل شوند. بخواهد بگويد:
🔸«إلهى! لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّديكَ أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ إلَى جَميلِ رُؤْيَتِكَ، إلهى! نَفْسٌ أعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ، كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ؟»
🔺(بارالها! درهاى #رحمتت را به روى #اهل توحيدت مبند، و #مشتاقانت را از مشاهده ديدار نيكويت محجوب مگردان. معبودا! چگونه كسى را كه با توحيدت گرامى داشتى، با پستى #هجرانت خوار مى گردانى؟!- به گفته خواجه در جايى:
💠 اى شه خوبان! به عاشقان نظرى كن
💠 هيچ شهى، چون تو اين سپاه ندارد
📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱. ص.۲۴
🌺🌺🌺
#نفحهای_از_نفحات_بزرگان
#آیت_الله_سعادت_پرور
#حافظ_علیه_الرحمة
#حیات_معقول
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🆔 @hayatemaqul
🌀مرا در منزل جانان چه امن و عيش، چون هردم
🌀جرس فرياد مى دارد كه بر بنديد محملها
🔰 شرح
◀️ خلاصه سخن مرحوم سعادتپرور در توضیح این بیت:
🔺دوست دارم در پسِ پرده این #کثرات و #مخلوقات و #مظاهر الهی، هميشه محو #جمال دوست باشم؛ اما دلبستگیهای دنیایی چون جرسی من را از این حال خوش باز میدارد و از خانه امن #ذکر و یاد #یار محبوب دور میکند.
◀️ اصل سخن مرحوم سعادتپرور:
🔺خواسته من آن است كه اگر جمال دوست دلربايى كند و #عنايات او شامل حالم گردد، هميشه در #امن و آسايش با او بسر برم؛ ولى افسوس! كه #دلبستگىهاى عالم بشرى و عنصرى نمى گذارند همواره از #مشاهده #محبوب بهرهمند باشم و ساعتى چند به تماشاى او بنشينم، در جايى مى گويد:
🔸آه از اينجور و تظلّم كه دراين دامگه است!
🔸واى از آن عيش و تنعّم كه در آن محفل بود!
🔸در دلم بود، كه بىدوست نباشم هرگز
🔸چه توان كرد؟ كه سعى من ودل باطل بود
🔹و ممكن است بخواهد بگويد: اراده من بر آن است كه #همواره از مشاهده دوست برخوردار باشم، ولى چه مى توان كرد اگر او نخواسته باشد؛ كه:
💠«إلهى! إنَّ اخْتِلافَ تَدْبيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقاديرِكَ مَنَعا عِبادَكَ العارِفينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إلى عَطآءٍ وَاليأْسِ مِنْكَ فى بَلآءٍ
🔺(معبودا! بدرستى كه پى در پى آمدن #تدبيرت و سرعت گذشت #تقديراتت، #بندگان عارفِ تو را از اين كه به #عطايت آرام گيرند و هنگام بلا و #گرفتارى از تو #نوميد شوند، باز مى دارد.).
📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱. ص.۲۴
🌺🌺🌺
#نفحهای_از_نفحات_بزرگان
#آیت_الله_سعادت_پرور
#حافظ_علیه_الرحمة
#موانع_عشق_الهی
#توجه_به_مظاهر
#حیات_معقول
#دنیادوستی
#جمال_الهی
#عشق_الهی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزلهای حافظ
_____________
#غزل_۳
🔻عنوان غزل سوّم: #تمنّای_استاد
🔺 شرح اجمالی ابیات:
۱) اگر #استاد_کاملِ شیرازی، من را قبول کند، اساتید دیگری را که در سمرقند و بخارا دارم، رها خواهم کرد؛ وی ۲) از #ساقی یا همان استاد، تقاضای علم و حکمت دارد. او ۳) از عشق مفرط خویش به آن استاد پرده بر میدارد. وی ۴) عشق ناقص خویش را در شأن #جمال_یار نمیداند؛ یاری که زیباییها و کمالاتش، ذاتی است، نه آنکه با آب و رنگ مشّاطه ایجاد شده باشد. وی در بیت ۵) بیان میکند؛ همچنانکه در داستان یوسف و زلخیا میبینیم، #حسن_ذاتی یار، بالاخره عاشق را از صبرش خارج میکند. و این خروج از صبر #عتاب_یار را در پی دارد ۶) که حافظ آنگونه که من میخواهم نیست؛ لذا او را طرد میکند؛ #طردی، که هرچند در ظاهر #جلالی است؛ اما در آن #جمال و جذبی نیز هست که حافظ آن را میپسندد؛ لذا در ادامه ۷) خود را به #پندپذیری و صبر دعوت میکند و تصریح میکند ۸) #سرّ_عشقِ نهفته در هستی را نه با #عقل و فکر و حکمت، که در حال مستی و #سلوک میتوان گشود؛ و در نهایت 9) حافظ، مفاهیم عالی نهفته در غزل خویش را شایسته آن میداند که دُرّهای عِقدِ ثریّا بر پای آن ریخته شود.
○○○○○○○○○
پ. ن: شرح واژگان و تعابیر:
🔹 ترک: استعاره از غارتگری و بیرحمیِ زیبایی معشوق
🔹 خال هندو: استعاره از کمال است.
🔹 لولیان شوخ شیرینکار: نوازندگان خونگرم. ممکن است مقصود تجلیّات اسمائی و صفاتی حق تعالی است که نوازندگان شهرآشوب هستی است.
🔹 عِقد ثریا: مجموعهای از ستارگان که چونان گردنبند دیده میشوند
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
🆔 @hayatemaqul