eitaa logo
حیات معقول
222 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 سیری در غزل‌های حافظ ___________ 🔻تمام این غزل را می‌توان در بیت اول یعنی "عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها" خلاصه نمود. 🔺حافظ در مجموع در این هفت بیت به ترتیب نکات زیر را در راستای همان موضوع کلی غزل، بیان می‌کند: ۱) مسیر عشق و سلوک فراوانی دارد؛ و اوّلین مشکل آن ۲) توجّه به خود آیات و کَثَرات دنیا است، نه آفريننده‌ی آیات؛ لذا باید ۳) به نشانه‌ها و جَرَس‌هایی که ما را به کوچ و جدایی از مظاهر و توجّه به حقّ توجّه می‌دهند گوش فراداد؛ و ۴) راه و رسم آن، سجّاده‌ی عبودیت است؛ ولی ۵) در عبودیت با موانع متعددی مواجه خواهیم شد؛ که ۶) مهمترین مانع و استکبار است و ۷) راه جداشدن از خودکامگی، رهاکردن دنیا و مدام در محضر حق است. ○○○○○○○○○○ پ.ن: شرح برخی کلمات و عبارت‌ها: 🔹 اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها: ای محبوب پیاله‌ای بیاور و بگردان و بنوشان 🔹 طرّه‌گشادن: بازکردن مو‌ها. کنایه از خلق جهان و مظاهر الهی 🔹 جعد مُشکین: موهای تاب‌خورده‌ی عطراگین 🔹 چه خون افتاد در دل‌ها: این طرّه گشاده و افشانده (یعنی مخلوقات و مظاهر خلق‌شده)، بوی محبوب (خدا) را می‌دهند. از آنجا که انسان‌ها ذاتاً در پیِ آن معشوق ازل هستند، ولی تنها به بوی معشوقِ گسترده در این مظاهر، اکتفا کرده، با مشکلاتی چون عدم آرامش مواجه شده‌اند؛ آرامشی که تنها در رسیدن به خداوند حاصل می‌شود. 🔹مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها: اگر ملاقات آن که هوای او در دل داری می‌خواهی، دنیا را رها کن. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ _____________ 🔻عنوان کلی این غزل را می‌توان «» دانست. 🔺 در ابیات هشت‌گانه این غزل، نکاتی درباره این عنوان کلی بیان می‌کند: ۱) به‌دور از است؛ صفتی که ۲) برخی یا بسیاری از اهل ، بدان متبلا هستند؛ بنابراین سالک از آنان مأیوسانه جداشده، ، برای آسودگی از این خودخواهی‌ها می‌جوید. ۳) حافظ تاکید می‌کند ، با نمی‌سازد. او ۴) این افراد ظاهربسند را می‌داند؛ چراکه در دنیا تنها به مظاهر یار توجه کرده، گرفتار و تفرقه شده‌اند، و از حقیقت و دور شده، آن را نمی‌طلبند. وی ۵) را در برابر معشوق می‌داند؛ و چنین سلوکی ۶) به تابِ یار را نیاز دارد نه منفعت‌طلبانه؛ و این یعنی ۷) ورود در ذیل خداوند، یا همان ؛ که این ورود در کنار ذوق و شوق سالک، ۸) هیچ قرار و خوابی برای او باقی نمی‌گذارد. ○○○○○○○○○○○○ پ. ن: شرح برخی واژگان و عبارت‌ها: 🔹سالوس: ریا، تزویر 🔹رند: زیرک و خطرپذیر 🔹چراغ مرده: تشبیه اهل ظاهر به چراغی که هیچ نوری ندارد، زیرا که از لبّ و حقیقت دین فاصله دارند. 🔹کُحل: سرمه 🔹زَنَخدان: چانه 🔹سیب زنخدان: چاله چانه که شاعر آن را به سیب تشیبه کرده است. 🔸 تجلیّات جلالی و جمالی: مظاهری چون شرور و سختی‌ها را تجلیّات جلالی، و مظاهری چون نعمت‌ها و لطف‌ها را تجلیّات جمالی خداوند گویند. البته تمام تجلیّات حق است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ _____________ 🔻عنوان غزل سوّم: 🔺 شرح اجمالی ابیات: ۱) اگر شیرازی، من را قبول کند، اساتید دیگری را که در سمرقند و بخارا دارم، رها خواهم کرد؛ وی ۲) از یا همان استاد، تقاضای علم و حکمت دارد. او ۳) از عشق مفرط خویش به آن استاد پرده بر می‌دارد. وی ۴) عشق ناقص خویش را در شأن نمی‌داند؛ یاری که زیبایی‌ها و کمالاتش، ذاتی است، نه آنکه با آب و رنگ مشّاطه ایجاد شده باشد. وی در بیت ۵) بیان می‌کند؛ همچنانکه در داستان یوسف و زلخیا می‌بینیم، یار، بالاخره عاشق را از صبرش خارج می‌کند. و این خروج از صبر را در پی دارد ۶) که حافظ آنگونه که من می‌خواهم نیست؛ لذا او را طرد می‌کند؛ ، که هرچند در ظاهر است؛ اما در آن و جذبی نیز هست که حافظ آن را می‌پسندد؛ لذا در ادامه ۷) خود را به و صبر دعوت می‌کند و تصریح می‌کند ۸) نهفته در هستی را نه با و فکر و حکمت، که در حال مستی و می‌توان گشود؛ و در نهایت 9) حافظ، مفاهیم عالی نهفته در غزل خویش را شایسته آن می‌داند که دُرّهای عِقدِ ثریّا بر پای آن ریخته شود. ○○○○○○○○○ پ. ن: شرح واژگان و تعابیر: 🔹 ترک: استعاره از غارتگری و بی‌رحمیِ زیبایی معشوق 🔹 خال هندو: استعاره از کمال است. 🔹 لولیان شوخ شیرین‌کار: نوازندگان خون‌گرم. ممکن است مقصود تجلیّات اسمائی و صفاتی حق تعالی است که نوازندگان شهرآشوب هستی است. 🔹 عِقد ثریا: مجموعه‌ای از ستارگان که چونان گردنبند دیده می‌شوند ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ ________________ 🔻عنوان غزل چهارم: 🔺 شرح اجمالی ابیات: حافظ علیه الرحمه در این غزل با ابیات به ترتیب بیان می‌دارد: ۱) ای باد صبا با معشوق ازلی بگو، توحید و عشق تو، من را چنین آواره کوه و دشت کرده است. حال ۲) این معشوق که سراسر شکر است و لطف و جمال، چرا جویای حال عاشق عاکف کوی خود نیست؟ و حافظ در مقام پاسخ این پرسش یا گله عاشقانه ، : ۳) این چه توقعی است از آن بالانشین دارم حُسن او کجا و عندلیب مفلوک کجا؟ که جز آه فراق چیزی ندارد و گویی در این راه جز تسلیم و جان‌دادن راهی ندارد. حافظ در بیت چهارم به خود می‌زند که ۴) دل معشوق، با دام و دانه و گفتار تند به دست نمی آید بلکه با رفتار نرم و سخن شیرین می‌توان او را به دست آورد. امّا گویی قلب حافظ چون عندلیب ، پر آه است لذا ۵) باز در بیت پنجم به باز می‌گردد. ۶) حافظ در غزل ششم گویی به حکم «و ابتغوا الیه الوسیله» سراغ و اولیاء می‌رود و آنان را واسطه قرار می‌دهد که یاد محبّان باشند. در بیت هفتم وی باز به معشوق التفات می‌کند و از سر رضا و تسلیم وارد می‌شود که: ۷) آری می‌دانم توقع زیادی است از آن معشوق دل‌فریب، انتظار وفا و مهر داشتن که عاشق‌کشی کار توست. ۸) حافظ در غزل پایانی به و ذوق خویش می‌پردازد. ○○○○○○○○○ پ. ن: شرح واژگان و تعابیر: 🔹صبا: نسیم‌های رحمانی 🔹غزال رعنا: محبوب ازلی 🔹عندلیب: هزاردستان، طوطی 🔹سهی‌قد: بلندقد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul