🔰 سیری در غزلهای حافظ
___________
#غزل_۱
🔻تمام این غزل را میتوان در بیت اول یعنی "عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها" خلاصه نمود.
🔺حافظ در مجموع در این هفت بیت به ترتیب نکات زیر را در راستای همان موضوع کلی غزل، بیان میکند: ۱) مسیر عشق و سلوک #مشکلات فراوانی دارد؛ و اوّلین مشکل آن ۲) توجّه به خود آیات و کَثَرات دنیا است، نه آفرينندهی آیات؛ لذا باید ۳) به نشانهها و جَرَسهایی که ما را به کوچ و جدایی از مظاهر و توجّه به حقّ توجّه میدهند گوش فراداد؛ و ۴) راه و رسم آن، سجّادهی عبودیت است؛ ولی ۵) در عبودیت با موانع متعددی مواجه خواهیم شد؛ که ۶) مهمترین مانع #خودکامگی و استکبار است و ۷) راه جداشدن از خودکامگی، رهاکردن دنیا و #حضور مدام در محضر حق است.
○○○○○○○○○○
پ.ن: شرح برخی کلمات و عبارتها:
🔹 اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها: ای محبوب پیالهای بیاور و بگردان و بنوشان
🔹 طرّهگشادن: بازکردن موها. کنایه از خلق جهان و مظاهر الهی
🔹 جعد مُشکین: موهای تابخوردهی عطراگین
🔹 چه خون افتاد در دلها: این طرّه گشاده و افشانده (یعنی مخلوقات و مظاهر خلقشده)، بوی محبوب (خدا) را میدهند. از آنجا که انسانها ذاتاً در پیِ آن معشوق ازل هستند، ولی تنها به بوی معشوقِ گسترده در این مظاهر، اکتفا کرده، با مشکلاتی چون عدم آرامش مواجه شدهاند؛ آرامشی که تنها در رسیدن به خداوند حاصل میشود.
🔹مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها: اگر ملاقات آن که هوای او در دل داری میخواهی، دنیا را رها کن.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
#حافظ
🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزلهای حافظ
_____________
#غزل_۲
🔻عنوان کلی این غزل را میتوان «#مصلحتستیزی» دانست.
🔺#حافظ در ابیات هشتگانه این غزل، نکاتی درباره این عنوان کلی بیان میکند: ۱) #سالک بهدور از #مصلحتاندیشیهای #خودخواهانه است؛ صفتی که ۲) برخی یا بسیاری از اهل #ظاهر_شریعت، بدان متبلا هستند؛ بنابراین سالک از آنان مأیوسانه جداشده، #خلوتگاهی، برای آسودگی از این خودخواهیها میجوید. ۳) حافظ تاکید میکند #رندی، با #ظاهرگرایی نمیسازد. او ۴) این افراد ظاهربسند را #دلمرده میداند؛ چراکه در دنیا تنها به مظاهر یار توجه کرده، گرفتار #کثرت و تفرقه شدهاند، و از حقیقت #وصال و
#وحدتِ #جمال_یار دور شده، آن را نمیطلبند. وی ۵) #راه_علاج را #تسلیم در برابر معشوق میداند؛ و چنین سلوکی ۶) به تابِ #عتاب یار را نیاز دارد نه #عاقبتاندیشی منفعتطلبانه؛ و این یعنی ۷) ورود در ذیل #تجلیّات_جلالی خداوند، یا همان #عتاب؛ که این ورود در کنار ذوق و شوق سالک، ۸) هیچ قرار و خوابی برای او باقی نمیگذارد.
○○○○○○○○○○○○
پ. ن: شرح برخی واژگان و عبارتها:
🔹سالوس: ریا، تزویر
🔹رند: زیرک و خطرپذیر
🔹چراغ مرده: تشبیه اهل ظاهر به چراغی که هیچ نوری ندارد، زیرا که از لبّ و حقیقت دین فاصله دارند.
🔹کُحل: سرمه
🔹زَنَخدان: چانه
🔹سیب زنخدان: چاله چانه که شاعر آن را به سیب تشیبه کرده است.
🔸 تجلیّات جلالی و جمالی: مظاهری چون شرور و سختیها را تجلیّات جلالی، و مظاهری چون نعمتها و لطفها را تجلیّات جمالی خداوند گویند. البته تمام تجلیّات حق #رحمانی است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
#حافظ
🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزلهای حافظ
_____________
#غزل_۳
🔻عنوان غزل سوّم: #تمنّای_استاد
🔺 شرح اجمالی ابیات:
۱) اگر #استاد_کاملِ شیرازی، من را قبول کند، اساتید دیگری را که در سمرقند و بخارا دارم، رها خواهم کرد؛ وی ۲) از #ساقی یا همان استاد، تقاضای علم و حکمت دارد. او ۳) از عشق مفرط خویش به آن استاد پرده بر میدارد. وی ۴) عشق ناقص خویش را در شأن #جمال_یار نمیداند؛ یاری که زیباییها و کمالاتش، ذاتی است، نه آنکه با آب و رنگ مشّاطه ایجاد شده باشد. وی در بیت ۵) بیان میکند؛ همچنانکه در داستان یوسف و زلخیا میبینیم، #حسن_ذاتی یار، بالاخره عاشق را از صبرش خارج میکند. و این خروج از صبر #عتاب_یار را در پی دارد ۶) که حافظ آنگونه که من میخواهم نیست؛ لذا او را طرد میکند؛ #طردی، که هرچند در ظاهر #جلالی است؛ اما در آن #جمال و جذبی نیز هست که حافظ آن را میپسندد؛ لذا در ادامه ۷) خود را به #پندپذیری و صبر دعوت میکند و تصریح میکند ۸) #سرّ_عشقِ نهفته در هستی را نه با #عقل و فکر و حکمت، که در حال مستی و #سلوک میتوان گشود؛ و در نهایت 9) حافظ، مفاهیم عالی نهفته در غزل خویش را شایسته آن میداند که دُرّهای عِقدِ ثریّا بر پای آن ریخته شود.
○○○○○○○○○
پ. ن: شرح واژگان و تعابیر:
🔹 ترک: استعاره از غارتگری و بیرحمیِ زیبایی معشوق
🔹 خال هندو: استعاره از کمال است.
🔹 لولیان شوخ شیرینکار: نوازندگان خونگرم. ممکن است مقصود تجلیّات اسمائی و صفاتی حق تعالی است که نوازندگان شهرآشوب هستی است.
🔹 عِقد ثریا: مجموعهای از ستارگان که چونان گردنبند دیده میشوند
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزلهای حافظ
________________
#غزل_۴
🔻عنوان غزل چهارم: #قلببیتاب
🔺 شرح اجمالی ابیات:
حافظ علیه الرحمه در این غزل با ابیات #هشتگانه به ترتیب بیان میدارد: ۱) ای باد صبا با معشوق ازلی بگو، توحید و عشق تو، من را چنین آواره کوه و دشت کرده است. حال ۲) این معشوق که سراسر شکر است و لطف و جمال، چرا جویای حال عاشق عاکف کوی خود نیست؟ و حافظ در مقام پاسخ این پرسش یا گله عاشقانه ، #چنینمیگوید: ۳) این چه توقعی است از آن بالانشین دارم حُسن او کجا و عندلیب مفلوک کجا؟ که جز آه فراق چیزی ندارد و گویی در این راه جز تسلیم و جاندادن راهی ندارد. حافظ در بیت چهارم به خود #نهیبی میزند که ۴) دل معشوق، با دام و دانه و گفتار تند به دست نمی آید بلکه با رفتار نرم و سخن شیرین میتوان او را به دست آورد. امّا گویی قلب حافظ چون عندلیب #هزاردستان، پر آه است لذا ۵) باز در بیت پنجم به #گلهگزاری باز میگردد. ۶) حافظ در غزل ششم گویی به حکم «و ابتغوا الیه الوسیله» سراغ #دیاریارنشینان و اولیاء میرود و آنان را واسطه قرار میدهد که یاد محبّان باشند. در بیت هفتم وی باز به معشوق التفات میکند و از سر رضا و تسلیم وارد میشود که: ۷) آری میدانم توقع زیادی است از آن معشوق دلفریب، انتظار وفا و مهر داشتن که عاشقکشی کار توست. ۸) حافظ در غزل پایانی به #مدحشعر و ذوق خویش میپردازد.
○○○○○○○○○
پ. ن: شرح واژگان و تعابیر:
🔹صبا: نسیمهای رحمانی
🔹غزال رعنا: محبوب ازلی
🔹عندلیب: هزاردستان، طوطی
🔹سهیقد: بلندقد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
🆔 @hayatemaqul