eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
ادب حضور ماه رجب.pdf
609.3K
💛💛💛💛 @ishiaa ✅ ادب حضور ماه رجب 🔹اثر استاد محمدتقی فیاض بخش از شاگردان عارف کامل مرحوم (سعادت پرور) 👈به کسانی که دوستشون داری بفرست تا إن شاءالله تو ثوابشون شریک بشی. 👈اگه حتی یه نفر با خوندنش به خدا یه کوچولو نزدیکتر بشه به هدیه دادنش می ارزه. 💞ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید💞 💌 کانال " آی شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 💚💚💚💚
🌺🌺🌺 👇👇 💜 یه سوال هست که همیشه ذهن افراد مؤمن و متدیّن رو (مخصوصاً کسانی که کار تربیتی می کنند) به خودش مشغول میکنه و علاقه مند هستند که یه جواب منطقی و مبتنی بر معارف اسلامی براش پیدا کنند . سوالی که به شکلهای گوناگونی مطرح میشه مثل : ❓چه کار کنیم تا رو دوست داشته باشیم؟ ❓چه کار کنیم که فرزندان و خانواده و دوستانمون خدا رو دوست داشته باشند و خدایی بشوند؟ ❓چگونه افراد جامعه مون رو با خدا رفیق کنیم تا جامعه مون اسلامی باشه و گناه کم بشه؟ 🔹با توجه به مطالبی که مرحوم درباره حقیقت محبت فرمودند، پاسخ سوالات فوق اینه که : ✅ همه موجودات عالَم ، همیشه در جهت کامل شدنشون حرکت می کنند. و انسان هم فطرتاً کمال طلبه و همواره به دنبال کامل شدنشه و هر چیزی رو که کمال تشخیص بده، ناگزیر به طرفش کشیده میشه و اون چیز رو دوستش می داره. ✅ اگر ما بفهمیم که با خدا بودن، ما رو کامل می کنه قطعاً به سوی خدا حرکت می کنیم. و اگر بفهمیم کمالی که در اطاعت و بندگی خداست، بالاترین و برترین کمال هستش (کمالی که نامحدود و نامتناهیه و تموم نمیشه) اون وقته که بطور قطع و یقین به خدا توجه می کنیم و هر چیزی رو که مانع رسیدن ما به خدا بشه (مثل گناه)، با قدرت از میان بر می داریم و هیچ تردیدی هم نمی کنیم. ✅ فقط باید به این فهم و دانش برسیم که : ما با خدا به کمال می رسیم . لذا راز و رمز اینکه قرآن و احادیثِ اهل بیت (ع) همواره ماها رو به همنشینی با علمای ربّانی، کسب علم و مطالعه معارف دینی توصیه می کنه همینه که ما به وسیله اینها بتونیم به این مطلب برسیم و درک کنیم که با خدا بودن و بندگی خدا کمال هستش (و بالاترین کماله) تا در نتیجه به خدا محبت پیدا کنیم، و به دنبال همین محبّتی که پیدا کردیم ، اطاعت از خدا - و ایمان قوی به خدا - هم پیدا می کنیم. کمال بودن ⬅️محبّت ⬅️ اطاعت ✅ بنابراین افرادی هم که گرفتار میشن و برای به دست آوردنش هرکاری !! هم می کنند، مطابق همون فطرت کمال طلبی که تو وجودشون هست رفتار می کنند اما با این فرق که در تشخیص مصداقِ کمال، اشتباه کرده و به بی راهه میرن. ( توجه داشته باشیم که این افراد یا با خدا بودن را کمال نمی دانند و یا اینکه کمال های دیگر رو مهمتر و بالاتر از کمالِ با خدا بودن می دانند). 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺🌺🌺
سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای این حرف ها را ندارد. بی هیچ ادعایی میگفت: اگر برای همهٔ بچه های لشکر تشویقی آمد، چشم؛ من هم میگیرم... ✔️ شهید محمود رادمهر، شهادت ۱۳۹۵ خانطومان سوریه، پیکر مطهّر باز نگشت... ❤️شادی روح شهدا صلوات ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
💞💞💞 📝 و همين نمونه ی اندك از با اينكه عمرى كوتاه داشت، (و میتوان گفت از اول تا به آخرش سيزده سال بيشتر طول نكشيد) و با اينكه عرصه حكومتش بسيار تنگ بود، (و تنها قسمت غربى و جنوبى شبه جزيره عربستان را شامل مى شد) ديرى نپائيد - يعنى در مدّت كمتر از نيم قرن - که بر مشارق و مغارب عالَم يافت و تحوّلى جوهرى و ريشه دار در تاريخ بشريت پديد آورد، تحوّلى كه آثار شگرفش تا به امروز باقى است و از اين به بعد نيز باقى خواهد ماند. 📝 جامعه_شناسان و روانكاوان در تاريخ نظرى، نمى توانند از اين اعتراف خوددارى كنند كه مَنشأ (البته نَه منشأ دور بلكه منشأ خيلى نزديک) تحوّل عصرحاضر و عاملِ تمام تأثير آن، همانا ظهور و طلوع خورشيد آن در جهان بود. و بيشتر دانشمندان اروپا پيرامون تأثيرى كه تمدن اسلام در تمدن غرب داشت بطور كافى و لازم بحث كرده اند و به آن اعتراف نموده اند مگر عدّه اى كه يا دچار بوده اند و يا به اين حق كُشى وادارشان ساخته؛ و گرنه چگونه نهضت و حركتِ تمدن عصر جديد را، نهضتى از جانب مسيحيّت دانسته و بگويد : رهبر و پرچمدار اين جنبشِ پيشرفته، حضرت مسيح (ع) بوده است؟ 📝 با اينكه مسيح (ع) در كلماتش تصريح كرده به اينكه كارى به كار و به جنبه جسمى بشر ندارد و در كار دولت و مداخله نمى كند و تمام كوشش و همّش اصلاح جان بشر است؛ به خلاف اسلام كه بشر را به اجتماع و تألّف مى خواند و در تمام شؤون فردى و اجتماعى بشر مداخله می كند، بدون اينكه شأنى از آن شؤون را استثنا كرده باشد. و آيا اگر دانشمندى به خود اجازه چنين بى انصافى را بدهد جز اينكه بگوئيم در صدد خاموش كردن نور اسلام است محل ديگرى دارد؟ (هر چند كه نور خود را تمام می كند، چه دشمنان بخواهند و چه نخواهند) و آيا جز اين است كه به انگيزه بَغى و دشمنى مى خواهد با اين حق كُشى خود، اثر دين اسلام را از دلها بزدايد و آن را به عنوان يك مليّت و نژاد كه جز انشعاب نسلى از نسلهاى ديگر اثرى ندارد معرفى كند؟ ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 💠 همچنين ولايتى را كه بشر براى نسبت به زنان قائل بود از بين برده و بر عكس براى زنان در جامعه جايى را باز كرده و ارزش اجتماعى برايشان قائل شد؛ عقل سليم هم جز اين را درباره آنها نمى گويد و تخطّى از آن را جايز نمى داند. و خلاصه در نتيجه ی اين روش اسلام، در برابر مردان و دوش به دوش آنان يكى از دو ركن اجتماع گرديدند؛ و حال آنكه در دنياى قبل از اسلام از چنين مكانت و ارزشى محروم بودند. 💠 اسلام زمام شوهر و زمام اداره اموال شخصى آنان را به خودشان واگذار نمود و حال آنكه زنان در دنيا داراى چنين اختياراتى نبودند و يا اگر هم بودند چنين استقلالى را نداشتند. اسلام زنان را در امور معيّنى با مردان كرد و در امور ديگرى جدايشان نمود، چنان كه امورى را هم اختصاص به مردان داد. و در تمامى امور رعايت وضع ساختمانى بدنى و روحى شان را نمود، و در امورى مانند امر نفقه و شركت در صحنه هاى جنگ و امثال آن كار زنان را نموده، بار اين گونه امور را به دوش مردان گذاشت. 💠 سابقاً هم راجع به اين مطالب در اواخر سوره بقره (در جلد دوم عربى تفسیر المیزان) و همچنين در سوره نساء (يعنى جلد چهارم عربى) بطور تفصيل بحث شد و در آنجا روشن شد كه اِرفاقى را كه به زنان اختصاص داده بيش از آن ارفاقى است كه درباره مردان رعايت نموده، به طورى كه نظير آن در يك از سيستم هاى مختلف اجتماعى قديم و جديد ديده نمى شود. و ما در اينجا چند آيه از قرآن شريف به عنوان استشهاد نقل مى كنيم : ❣ للرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ —- براى بهره ای است از آنچه كه كسب كرده اند، و براى هم نصيبى است از آنچه كه بدست آورده اند. (سوره نساء آيه 31) ❣ فلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ —- بعد از اينكه زنان از عِدّه بيرون آمدند ديگر بر شما مردان حَرَجى نيست در آنچه زنان درباره خود انجام دهند. (سوره بقره آيه 234) ❣ و لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ —- حقوقى كه براى زنان به گردن شوهران است برابر با حقوقى است كه براى مردان به گردن زنان است. (سوره بقره آيه 228) ❣ أنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ —- به درستى كه من عبادت و دعاى هيچ عمل کننده ای از شما را باطل و بى اجر نمى كنم، چه مردان شما و چه زنانتان را و همه شما در و نزد ما يكسانيد. (سوره آل عمران آيه 195) ❣لها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ —- براى هر نفْسى است پاداش كار نيكى كه كسب كرده و بر اوست كيفر كار زشتى كه انجام داده. (سوره بقره آيه 286) «اين آيه شريفه مشتمل است بر خلاصه اى از آنچه كه در آيات قبلى بيان شده». ❣و لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى —- و هيچ كس عملى انجام نمى دهد مگر آنكه كيفر و پاداش را آنرا مى بيند و كسى به گناه ديگرى مجازات نمى شود. (سوره انعام آيه 164) 💠 آيات مطلق ديگرى نيز هست كه مانند اين آيات، يك فرد از را چه مرد و چه زن، جزء تامّ و كاملِ مجتمع دانسته و او را آن قدر استقلال فردى داده كه در نتايج خوب و بد و نفع و ضرر اعمالش از هر فرد ديگرى جدايش ساخته، بدون اينكه در اين استقلال، بين مرد و زن و كوچك و بزرگ فرقى گذاشته باشد، آن گاه ميانشان در عزّت و احترام نيز قائل شده و فرموده : ❣و لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ —- عزّت براى خداست و براى رسول او و مؤمنين. (سوره منافقون آيه 28) 🔹سپس تمامى عزّت ها و كرامت هاى موهوم را لغو كرده و تنها عزّت و احترام دينى را كه با و به دست مى آيد معتبر دانسته و فرموده : ❣يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ. هان اى مردم؛ ما همه شما را از يك پدر و مادر آفريده و اگر شُعبه شُعبه و قبيله قبيله تان قرار داديم تنها براى اين بود كه يكديگر را بشناسيد و گرنه از جهت همه يكسانيد. تنها گرامى ترين شما نزد با تقوا ترين شما است. (سوره حجرات آيه 13) ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 🆔 @ishiaa 👈 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 و چنين شخص فريب خورده اى اينگونه مى كند كه بعد از مُردنش و به اعتقاد خودش بعد از باطل شدن ذاتش، همان حالِ قبل از مرگ را دارد. یعنی وقتی كه مردم تعريف و تمجيدش می كنند او مى شنود و لذّت مى برد و اين چيزى جز غلط در وَهم نيست، همان غلط در وَهمى است كه مِی گسارانِ مست در حال مستى دچار آن مى شوند و وقتى احساساتشان به هيجان در مى آيد بنام فُتوّت و مردانگى از جُرم مجرمين در می گذرند و جان و مال و ناموس و هر كرامت ديگرى را كه دارند در اختيار طرف مى گذارند و اين خود، و است؛ چون اگر عاقل بودند هرگز به چنين امورى اقدام نمى كردند. 💠 پس اين لغزشها و امثال آن، خطرهايى است كه غير از توحيدى كه ذكر شد هيچ سنگرى نيست كه انسان را از آن حفظ كند و به همين جهت است كه اسلام را كه جزئى از طريقه جاريه او است بر اساس پى ريزى نموده است. توحيدى كه اعتقاد به توحيد هم از شؤون آن است و لازمه اين توحيد و آن معاد، اين است كه انسان هر زمان و هر جا كه باشد روحاً ملتزم به احسان و دورى از بديها باشد؛ چه اينكه تك تك موارد را تشخيص بدهد كه خوبى است يا بدى است و يا نداند و چه اينكه ستايشگرى، او را بر اين اخلاق پسنديده ستايش بكند و يا نكند، و نيز چه اينكه كسى با او باشد كه بر آن وادار و يا از آن بازش بدارد يا نه. براى اينكه چنين كسى را با خود و داناى به احوال خود و حفيظ و قائم بر هر نفْس مى داند و معتقد است كه خداى تعالى عمل هر انسانى را مى بيند و نيز معتقد است كه در ما وراى اين عالَم است كه در آن روز هر انسانى آنچه را كه كرده حاضر مى بيند (چه خير و چه شرّ) و در آن روز هر كسى بدانچه كرده جزا داده مى شود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 ❇️ انگيزه هاى عقلانى، غير انگيزه است. 💠، انسان را تنها به منافع دنيوى دعوت و وادار مى كند، در نتيجه هر زمان كه پاى نفعى مادّى در كار بود و انسان مادّى آن را احساس هم كرد، آتش شوق در دلش شعله ور گشته و به سوى انجام آن عمل تحريك و وادار مى شود و امّا اگر نفعى در عمل نبيند، خمود و سرد است. ولى در ، انسان به سوى عملى تحريك مى شود كه حقّ را در آن ببيند و تشخيص دهد، چنين كسى پيروى ِحقّ را سودمندترين عمل مى داند، حال چه اينكه سود مادّى هم در انجام آن احساس بكند و يا نكند، چون معتقد است آنچه كه نزد خدا است بهتر و باقى تر است و تو خواننده عزيز مى توانى در اين باره بين دو نمونه زير از اين دو منطق يعنى «منطق تعقل» و «منطق احساس» مقايسه كنى : 💠 از شعر عنتره شاعر را به يادت مى آوريم كه مى گويد : (و قولى كلّما جشات و جاشت —- مكانك تحمدى او تستريحى )؛ ميخواهد بگويد : من در جنگها هر وقت آتش جنگ شعله ور و تنورش داغ ميشود و احساسِ خطر متزلزلم مى سازد، براى اينكه دلم را محكم كنم به دلم مى گويم : ثُبات و استوارى به خرج بده، براى اينكه اگر كشته شوى مردم تو را به ثبات قدم و فرار نكردنت مى ستايند و اگر دشمن را بكُشى راحت مى شوى و به آرزويت مى رسى، پس ثبات قدم در هر حال براى تو بهتر است. 💠 و از كلام خداى تعالى را نمونه مى آوريم كه مى فرمايد : ❣قلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا، فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ. بگو به ما نمى رسد مگر آنچه كه براى ما مقدّر كرده، سرپرست ما او است، و مؤمنين بايد كه بر خدا توكّل كنند، بگو آيا جز رسيدن يكى از دو را براى ما انتظار داريد نه، شما هر چه براى ما آرزو كنيد هر چند كشته شدن ما باشد به نفع ما است، ولى ما انتظار داريم عذابى از ناحيه خدا و يا به دست خود ما بر سر شما آيد، حال شما انتظار خود را بكِشيد ما هم با شما در انتظار هستيم. (سوره توبه آيه 52) كه در اين آيه مى گويند : ولايت بر ما و نصرت يافتن ما از آن خدا و به دست او است، ما جز ثوابى را كه خدا در برابر اسلام آوردن و التزام دينى، به ما وعده داده، چيزى نمى خواهيم، (حال چه با كشته شدنمان و چه با پيروزيمان بدست آيد). ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
چرا در قرآن کریم برای خدا گاهی ضمیر مفرد و گاهی جمع آمده است.pdf
191K
. 💠چرا در قرآن برای گاهی از لفظ (من) و گاهی از لفظ (ما) استفاده شده؟ 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 و همين مواردى كه شمرديم، خود اسبابى است كه در تمامى موارد بَغى و خيانت و جنايت، دست در كارند. آن كسى كه خيانت مى كند و حرمتى براى قانون قائل نيست اين است كه «مردم قدر خدمت او را نمى دانند» و با سپاسى معادل و برابر، خدمتش را تلافى و جبران نمى كنند و در نظر مردم هيچ فرقى بين «خادم» و «خائن» نيست بلكه افراد خائن وضع و حال بهترى دارند. آن كسى هم كه به ظلم و جنايت دست مى زند اين است كه من اين كار را مى كنم و از كيفر قانون فرار مى كنم، چون نیروهای پليس كه نگهبان قانونند نمى توانند از جنايت من خبردار شوند، مردم هم كه شامّه تشخيص جانى از غير جانى را ندارند، در نتيجه هيچ بويى نمى برند كه مرتكبِ فلان جنايت وحشتناك منم. 💠 آن كسى هم كه در اقامه حقّ و قيام عليه دشمنانِ حقّ كوتاهى نموده، و با آن دشمنان مُداهنه و مى كند، براى اين شانه خالى كردنش عذر مى آورد كه قيام بر حقّ، آدمى را در نظر مردم خوار مى كند و در دنياى امروز به ريش آدم و مى گويند : اين آقا را ببين مثل اينكه از دوران هاى قرون وسطايى و از عهد اساطير به يادگار مانده، و اگر در پاسخشان سخن از شرافت نفْس و طهارت باطن به ميان آورى مى گويند : برو بابا شرافت نفس به چه كار مى آيد، وقتى شرافت و طهارت باطن به جز گرسنگى و ذلّت در زندگى ثمره اى نداشته باشد میخواهم هفتاد سال بعد از اين هم نباشد!، اين منطق پيروان است. 💠 و امّا منطق آن طرف ديگر يعنى غير اين است، چون دين اسلام اساس خود را بر پيروىِ حقّ و تحصيل اجر و پاداش خداى سبحان قرار داده، و امّا اينكه اگر منافع دنيوى را هم هدف دانسته در مرتبه اى بعد از پيروىِ حقّ و تحصيل پاداش اُخروى است؛ اين (= دنیا) هدف و غرض دوم و آن (= آخرت) هدف و غرض اوّل است، و معلوم است كه چنين غرضى در تمامى موارد وجود دارد و ممكن نيست كه موردى از موارد از شمول آن خارج باشد و كلّيت و عموم آن را نقض كند. 💠 پس عمل، (چه فعل باشد و چه ترك) تنها براى خاطر خدا انجام مى شود، يك مسلمان اگر فعلى را انجام مى دهد براى اين انجام مى دهد كه خواسته است و او تسليم امر خدا است. و يك فعل ديگر را اگر انجام نمى دهد باز به خاطر خدا است، چون خدايش انجام آن را باطل دانسته و او پيرو است و گرد باطل نمى گردد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 چون معتقد است كه اعمالش را مى نويسد و به آن عليم و دانا است، خواب و چُرت هم ندارد كه هنگام خوابش عمل باطل را انجام دهيم. و كسى غير از او هم نيست كه از عذاب به او پناه ببريم و خدا نه تنها به اعمال ما است بلكه در همه آسمان و زمين چيزى بر او پوشيده نيست و او بدانچه ما مى كنيم با خبر است. پس در بينش يك مسلمان، بر بالاى سَر هر انسانى در آنچه مى كند و آنچه به او مى كنند نگهبانی (= رقیب) است گواه، كه براى شهادت دادن در قيامت ايستاده و تماشا مى كند، حال چه اينكه مردم هم آن عمل را ببينند يا نبينند، و چه زياد او را بستايند و يا نكوهش كنند، و چه بتوانند جلو آدمى را از آن عمل بگيرند و يا نتوانند. 💠 و حُسن تأثير اين به جايى رسيد كه در زمان رسول خدا (ص) كسانى كه مرتكب گناهى شده بودند با پاى خود نزد آن جناب آمده و با زبان خود اعتراف مى كردند به اينكه فلان گناه را مرتكب شده ايم و فعلاً توبه كرده ايم، و يا اگر گناهى كه مرتكب شده بودند حدّى داشته، تلخى آن حدّ را كه يا اعدام بوده و تازيانه و يا كيفرى ديگر مى چشيدند تا هم از ايشان راضى شود و هم خود را از آلودگى و قِذارت گناه پاك كرده باشند. 💠 با مقدارى دقّت در اين حوادث به خوبى مى فهميم كه به نُدرت اتفاق مى افتد كه يك دانشمند، خوب بتواند به آثار عجيب و غريبى كه در نفوس بشر دارد پى ببرد، و بفهمد كه چگونه اين مكتب قادر است انسانها را عادت دهد به ترك لذيذترين لذائذ يعنى جان شيرين و زندگى دنيا و يا تحمّل سختیهای كيفرهاى پائين تر از اعدام. و اگر سخن ما پيرامون تفسير نبود، پاره اى از نمونه هاى تاريخى را در اينجا نقل مى كرديم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ستاره ها به عشق تو میچرخند. زندگی با اندوه یعنی ناسپاسی ... ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 تفاوت ديگر اينكه : قوّه مُجريه در طايفه اى خاصّ و ممتاز در جامعه نيست، بلكه تمامىِ افراد جامعه مسئول اجراى قانونند، بر همه واجب است كه ديگران را به «خير» دعوت و به «معروف» امر و از «منكر» نهى كنند، به خلاف رژيم هاى ديگر كه به افراد جامعه چنين حقّى را نمى دهد. البته فرق بين رژيم اجتماعى اسلام، با ساير رژيم ها بسيار است كه بر هيچ شخص فاضل و اهل بحثى پوشيده نيست. تمام آنچه گفته شد، درباره رژيم اجتماعى اسلام در زمان حيات رسول خدا (ص) بود، و امّا بعد از رحلت آن جناب مسأله، مورد اختلاف واقع شد. يعنى اهل تسنّن گفتند : انتخاب خليفه ی رسول خدا (ص) و زمامدار و ولىّ مسلمين با مسلمين است، ولى شيعه يعنى پيروان علىّ بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه گفتند : خليفه ی رسول خدا (ص) از ناحيه و شخص رسول اللَّه (ص) تعيين شده و بر نام يك يك خلفا تنصيص و تصریح شده است و عدد آنان دوازده امام است كه اسامی شان و دليل امامتشان بطور مفصّل در كتب كلام آمده است (و خواننده مى تواند در آنجا به استدلالهاى دو طايفه اطّلاع يابد). 💠 ليكن به هر حال امر حكومت اسلامى بعد از رسول خدا (ص) و بعد از آخرين جانشين آن جناب (صلوات اللَّه عليه) يعنى در مثل همين عصر حاضر، بدون هيچ اختلافى به دست مسلمين است، امّا با در نظر گرفتن معيارهايى كه قرآن كريم بيان نموده و آن اين است كه : 🔸اوّلاً : مسلمين بايد حاكمى براى خود تعيين كنند. 🔸ثانياً : آن حاكم بايد كسى باشد كه بتواند طبق سيره رسول اللَّه (ص) حكومت نمايد، و سيره آن جناب، سيره رهبرى و امامت بود نه سيره سلطنت و امپراطوری. 🔸ثالثاً : بايد احكام الهى را بدون هيچ كم و زياد حفظ نمايد. 🔸رابعاً : در مواردى كه حكمى از احكام الهى نيست (از قبيل حوادثى كه در زمانهاى مختلف يا مكانهاى مختلف پيش مى آيد با مشورت) عُقلاى قوم تصميم بگيرند، كه بيانش گذشت. بر همه اينها آيات راجع به ولايت رسول خدا (ص) است، به اضافه آيه شريفه زير كه مى فرمايد : ❣لقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ —- به تحقيق شما مُجاز شديد كه در سنّت و سيره رسول اللَّه (ص) پيروى و اسوة داشته باشيد، امّا بطور شايسته. (سوره احزاب آيه21) ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ زن و موقعيّت زن در اسلام اسلام بين زن و مرد از نظر تدبير شؤون اجتماع و دخالت اراده و عمل در اين تدبير، برقرار كرده. علّتش هم اين است كه همانطور كه مرد مى خواهد بخورد و بنوشد و بپوشد، و ساير حوائجى كه در زنده ماندن خود به آنها محتاج است به دست آورد، زن نيز همين طور است، و لذا قرآن كريم مى فرمايد : ❣بعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ — شما زنان و مردان از جنس همديگر مى باشيد. (سوره آل عمران، 195) پس همانطور كه مرد مى تواند خودش در سرنوشت خويش تصميم بگيرد و خودش مستقلاً عمل كند و نتيجه عمل خود را مالك شود، همچنين چنين حقّى را دارد بدون هيچ تفاوت : ❣لها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت — سود و زيان كارش، عايد خودش مى شود. ( سوره بقره، 286) ❣و يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ — خداوند آنچه حقّ مى داند، حقّ واقعى است. (سوره يونس، 82) پس به حکم این دو آیه، زن و مرد در آنچه كه اسلام آن را حقّ مى داند ، چيزى كه هست خداى تعالى در آفرينش زن دو خصلت قرار داده كه به آن دو خصلت، زن از مرد امتياز پيدا مى كند. ❇️ دو خصلت در آفرينش زن 🔹اوّل اينكه : زن را در مَثَل به منزله كشتزارى براى تكوّن و پيدايش نوع بشر قرار داده، تا نوع بشر در داخل اين صدف، تكوّن يافته و نمو كند تا به حدّ ولادت برسد، پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود دارد، و به همين جهت كه او كشتزار است مانند كشتزارهاى ديگر احكامى مخصوص به خود دارد و با همان احكام از مرد ممتاز مى شود. 🔹دوم اينكه : از آنجا كه بايد اين موجود، جنس مخالف خود يعنى مرد را مجذوب خود كند، و مرد براى اين كه نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمّل مشقّت هاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرينش، خلقت زن را قرار داد، و براى اينكه زن مشقّت بچه دارى و رنج اداره منزل را تحمّل كند، شعور و احساس او را لطيف و رقيق كرد، و همين دو خصوصيّت، كه يكى در جسم او است و ديگرى در روح او، تأثيرى در وظائف اجتماعىِ محوّل به او دارد. اين بود مقام و موقعيّت اجتماعى زن، و با اين بيان، موقعيّت اجتماعى مرد نيز معلوم مى شود و نيز پيچيدگى و اشكالى كه در احكام مشترك بين آن دو و احكام مخصوص به هر يك از آن دو، در هست حلّ مى گردد، هم چنان كه قرآن كريم مى فرمايد : ❣و لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ، لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا، وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ، وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً — هرگز آرزوى اين را نكنيد كه آنچه ديگران بيش از شما دارند داشته باشيد، مردان از آنچه بدست مى آورند، بهره اى داشته و زنان از آنچه كسب مى كنند بهره اى دارند، و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد كه خدا به هر چيزى دانا است. (سوره نساء، 32) و منظورش از اين گفتار آنست كه اعمالى كه هر يك از زن و مرد به اجتماع خود هديه مى دهد باعث آن مى شود كه به فضلى از خدا اختصاص يابد، بعضى از فضل هاى خداى تعالى فضل اختصاصى به يكى از اين دو طائفه است، بعضى مختصّ به مردان و بعضى ديگر مختصّ به زنان است. مثلاً مرد را از اين نظر بر زن فضيلت و برترى داده كه سهم او دو برابر زن است، و زن را از اين نظر بر مرد فضيلت داده كه خرج خانه را از گردن زن ساقط كرده است، پس نه مرد بايد آرزو كند كه اى كاش خرج خانه به عهده ام نبود، و نه زن آرزو كند كه اى كاش سهم ارث من برابر برادرم بود. بعضى ديگر برترى را مربوط به عملِ عامل كرده، که نه اختصاص به زن دارد و نه به مرد، بلكه هر كس فلان قسم اعمال را انجام بدهد، به آن فضيلت ها مى رسد (چه مرد و چه زن) و هر كس انجام نداد نمى رسد (باز چه مرد و چه زن) و كسى نمى تواند آرزو كند كه اى كاش من هم فلان برترى را مى داشتم، مانند فضيلت ايمان و علم و عقل و سائر فضائلى كه دين آن را فضيلت مى داند. اين قسم از فضيلت، فضلى است از كه به هر كس بخواهد مى دهد، و لذا در آخر آيه مى فرمايد : وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ — و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد. دليل بر آنچه ذكر كرديم آيه شريفه : الرِّجالُ قَوَّامُونَ علی النّساء (سوره نساء، 34) است، به آن بيانى كه به زودى خواهد آمد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
❇️ اساسی ترین دستورالعمل نزدیکی به عارف کامل ملا حسینقلی همدانی(ره) در نامه ای می نویسد: " و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام، این است که اهمّ اشیاء از برای طالب قُرب، جدّ و سعی تمام در است. تا این خدمت را انجام ندهی، نه ذکرت، نه فکرت، به حال قلبت فایده نخواهد داشت. چرا که پیش کش و خدمت کردن کسی که با سلطان در عصیان و انکار است، بی فایده خواهد بود." 👈 یعنی مخالفت با خدا (:گناه) را کنار بگذار تا نزدیک شوی. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای این حرف ها را ندارد. بی هیچ ادعایی میگفت: اگر برای همهٔ بچه های لشکر تشویقی آمد، چشم؛ من هم میگیرم... ✔️ شهید محمود رادمهر، شهادت ۱۳۹۵ خانطومان سوریه، پیکر مطهّر باز نگشت... ❤️شادی روح شهدا صلوات ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🔰شعری بسیار زیبا و پرمعنا با تمام حروف الفبا برای (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم (چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم (ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم (خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم (د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم (ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم (ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم (س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم (ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم (ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم (ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم (ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم (ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم (غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم (ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم (ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم (ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم (گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم (ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم (م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم (ن) نرانی از درگهت یا رب که الله را صدا کردم (و) ولی را من تو می دانم تو را هم مقتدا کردم (ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم (ی) یکی عبد گنهکارم اگر عفوم کنی یارب غزل را انتها کردم 🌸اللّٰھُّـــمَّ ؏َجِّـــلْ لِوَلیِّـــڪَ الْفَـــرَج ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝