eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.9هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴در این یکی دو روزه چهار تن از نیروهای مظلوم انتظامی به شهادت رسیدند. 🔶امنیت اتفاقی نیست... 🌷شهید امیر حسین‌زاده‌احمدی 🌷شهید محمداحسان شفیعی 🌷شهید رامین جوکار 🌷شهید سعید بویان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
تا حرف تو میشه (5).mp3
5.77M
سلام آقا که الان رو به رو تونم من ایستادم زیارت نامه می‌خونم✋🏻 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیرش، هدفش و وصیتش را فراموش نکنیم. ┄┅•═༅𖣔✾‌🌺✾𖣔༅═•‏┅┄
چه زیبا خواند آهنگران : رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم 🌱
...گر‌برودجان‌مادرطلب‌وصل‌دوست حیف‌نباشدڪہ‌دوست ، دوست‌ترازجان‌ماست! (:♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيكُم مِن نِعَمِ اللّه ِ عَلَيكُم فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد . 🌹 🏴🌴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 💐 خدایا در این ماه قیام امام حسین (ع) و یارانش علیه کفر ، ما را نیز در نبردمان با کفار پیروزی بخش. خدایا تو رسوا کن کسانی را که از خون شهدا استفاده کرده و پست و مقام و ریاستی را به نام حق اشغال کرده اند . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 🏴🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌴🌹 به گوشم رساندن که لب تشنه شده، وقتی تیر خورده بود از همرزمانش طلب میکند اما دوستانش به آب نمیدهند و میگویند الان نمیتونیم بهت بدیم چون برای بدنت ضرر داره و سریع میشی لحظاتی بعد تشنه به میرسد، این موضوع خیلی منو ناراحت کرده بود و با خودم میگفتم کاش به پسرم میدادن، تا اینکه یه شب تو خواب دیدم پایین کوه افتاده و من دارم میرم بهش بدم اما رو دیدم که عصا بدست ( آن بانو بودند ) رفت و به ، داد و برایم تکان میداد، منظورش این بود راحت به ، دادم، الان مطمئنم که به رسیده است. راوی: 🌹 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهیدی_از_جنس_شجاعت #شهید_اسارت #شهید_والامقام #محمد_رضائی #قسمت_اول حسین محمدی مفرد از
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 بر روی زمین چهار دست و پا راه افتادم تا به برادری رسیدم آقای مهدی سبزبان گفت کجا می روی؟ گفتم: می روم تا به عقب بروم گفت کانال را بسته اند و راهی برای رفتن نیست گلوله به پایش خورده بود و از بود گفتم پس چکار کنیم گفت بهتر است در جای مخفی شویم تا فردا نیروهای کمکی بیایند. داخل اولین سنگر رفتیم و مخفی شدیم طولی نکشید که عراقی ها از حضور ما مطلع شدند و به آمدند. آقای سبزبان که در مدرسه رضوی استان قدس رضوی درس خوانده بود عربی بلد بود گفت: عراقی ها دارن مشورت می کنند که بیایند داخل یا نیایند. اگر می کردند نمی ماندیم و ما را می کشتند لذا تصمیم گرفتیم تا صبح مقاومت کنیم ، این شد که با تک تیر زدن و تا صبح در سنگر ماندیم صبح عراقی ها وارد سنگر شدند و با کتک زدن کردند ولی عجب مهمان نوازی کردند خدا قسمت نکند اینها را گفتم تا ذهنتان را آماده کنم تا بدانید چه شرایط و وضعیتی داشت بعد از وقتی از بیمارستان نظامی که نمیدانم در کدام شهر بود با اتوبوسی که بجای صندلی تخت داشت جهت حمل بیمار به سمت زندان می رفتیم. نمی دانم با هر گلوله چند نفر زخمی و شدند ولی خودم از ناحیه گردن گلوله خوردم به علت ضربه وارده و حساس بودن محل اثابت گلوله (و شاید ضعف ایمان) بیهوش شدم نمی دانم چقدر طول کشید تا به هوش آمدم ولی وقتی به هوش آمدم سربازان عراقی را نزدیک خودم دیدم، با خودم گفتم؛ جالب است در عراقی ها هم آدمهای خوبی هستند که به بهشت می آیند فکر می کردم و در هستم و عراقی ها هم به بهشت آمده اند. این فکر عجیب زیاد طول نکشید که با دیدن ماشینهای عراقی فهمیدم که هنوز در دنیا هستم چون در بهشت ماشین نیست لااقل ماشین عراقی نیست تلاش کردم تا بلند شوم و به عقب بروم ولی توان حرکت نداشتم. ... 🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀