صلّی اللّه علیک مولاتی یا فاطمة الزّهراء (س)
و صلّی الله علیک مولاتی یا فاطمة المعصومه(س)
آن یک در عالم جلالت، کعبه؛ وین یک در مُلک کبریایی مَشعَر
لمْ یلدم بسته لب و گرنه بگفتم، دخت خدایَند این دو نور مطهّر
#امام_خمینی
بین آنها فرقی نیست، مگر در لفظ!
قال فیلسوف الربّانی ، صدرالدّین محمد شیرازی رضوان الله تعالی علیه:
فإنّ جمیعهم(الانسان) - غیر العارف الربانی - لایعبدون الله، لإنّ آلهتهم هی بالحقیقة صُوَر أصنام، ینحتونها بآلات أوهامهم ، فلا فرق کثیراً بینهم و من عبّاد الأوثان إلّا بالالفاظه، فإن المعبود لکلّ أحد ما تخیّلَه فی وهمه و تصوره فی خیاله الّا الإلهیین الذین وصلوا إلی معرفة الله بنور هدایته.
الشّواهد الربوبیة - المشهد الثانی- الاشراق السادس- قضیة الفرقانیة
#ملاصدرا
#حکمت_متعالیه
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
دلیل عُقلائی!
مرحوم علامه حلّی در کتاب کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ، در بیان دلیل وجود امام ، تنها یک دلیل ذکر میکند که آن نیز به یک امر عُقلائی تکیّه دارد:
«و استدل المصنف[ خواجه طوسی]- رحمه الله- على وجوب نصب الإمام على الله تعالى بأن الإمام لطف و اللطف واجب أما الصغرى فمعلومة للعقلاء إذ العلم الضروري حاصل بأن العقلاء متى كان لهم رئيس يمنعهم عن التغالب و التهاوش و يصدهم عن المعاصي و يعدهم على فعل الطاعات و يبعثهم على التناصف و التعادل كانوا إلى الصلاح أقرب و من الفساد أبعد و هذا أمر ضروري لا يشك فيه العاقل و أما الكبرى فقد تقدم بيانها.»
جلد ۱ صفحه ۳۲۶
#امامت
#علامه_حلی
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
1_7413620183.mp3
1.32M
فرمایشات مرحوم آیتالله العظمی بهجت (رضوان الله علیه) درباره تشیع ابن عربی و غزالی
دروس خارج حج، سال ۱۳۸۷ هجری شمسی
«شیخ اشراق و ساحتبندی قوای ادراکی»
بسیاری از متفکّرین شیخ سهروردی را ، فیلسوفی صرفاً شهودی میدانند. اما حقیقت آن است که او برای هر قوّه ادراکی آدمی، ساحتی را در نظر دارد. همانطور که استفادۀ ناقص از آن قوّه را نفی میکند، استفاده بیشتر از ساحت و جایگاه آن را نیز اشتباه میشمارد.
از سوی دیگر پای عقل را برای وصول به بسیاری از علوم نوری لغزان و نارسا میداند، و نتایج آن را نامعتبر میداند؛ چرا که در فلسفۀ نوری او ساحت عقل، مبتنی بر ساحت شهود بواسطۀ علم حضوری است. و از سوی دیگر شهود را بدون حکمت بحثی و حکمت عقلی، ناقص میبیند.ایشان مینویسد؛
« کما انّ السالک اذا لم یکن له قوّة بحثیة هو ناقصٌ فکذا الباحث اذا لکم یکن معه مشاهدة آیاتٍ من الملکوت یکون ناقصاً غیر معتبر و لا مستنطق من القدس»
ترجمه: « چنان که اهل سلوک اگر صاحب قوت بحث و استدلال نباشد ، ناقص است، اهل فلسفه و بحث نیز اگر به همراه کشف نشانه هایی از عالم ملکوت نباشد، ناقص و بلکه نامعتبر است و عالم قدس را به یخن در نیاورده است.»
مطارحات، سهروردی. صفحه ۳۶۱
#شیخ_اشراق
#سهروردی
#فلسفه
#شهود
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
صلّی الله علیک یا مولاتی زینب الکبری (س)
با مسمط ، با قصیده ، با غزل ، با مثنوی
صائبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
نیِر و یغما و جودی، شهریار و مولوی
میبرد اما دلم را مصرعی از منزوی :
«این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است»
مسجود
«ابونصرفارابی؛ فیلسوف تأویلگرا»
«ابونصر فارابی؛ فیلسوف تأویلگرا»
فارابی (۲۵۹-ق) مهمّترین فیلسوفیست که با مقایسه آثار او با فلاسفهٔ ماتقدّم یونانی میتوان پیْ به این مهمّ برد؛ که فلسفهٔ اسلامی، غیر از فلسفهٔ یونانی است. و با این قیاس، پاسخِ برخی نظرات اتین ژیلسون (۱۹۷۸-میلادی) را داد.
او به دلیل رؤیت تغایر و تنافی برهان عقلی با ظواهر قرآن، جز اوّلین پایهگزاران تحلیل فلسفی و تأویل ظواهر قرآن به بواطن حِکَمی-فلسفی است. او تمام ظواهری مثل؛ لوح و قلم و.. را که فِرَقی مانند؛ نصگرایان و مجسّمیه، حمل بر حقیقت میکردند، به تأویل بُرده است. ایشان در فصّ ۵۳ از کتاب فصوص الحکم مینویسد:
«لا تظنّ أنّ القلم آلة جمادیة؛ واللّوح بسیط، و الکتاب نقش مرقوم؛ بل القلم مَلَک روحانی، والکتابة تصویر الحقائق. فالقلم یتلقّی ما فی عالَم الأمر من المعانی، و یستودعه اللّوح بالکتابه الروحانیة، فینبعث القضاء من القلم، والتقدیر من اللّوح. أما القضاء فیشتمل علی مضمون أمره الواحد، و التّقدیر یشتمل علی مضمون التنزیل بقدرٍ معلوم، و فیها تشبح الی الملائکة التی فی السّماوات، ثم یفیض الی الملائکة التی فی الأرضین، ثم یحصل المقدّر فی الوجود.»
فصوص الحکم/ص۴۷/تصحیح:سید جلال آشتیانی
#فلسفه
#فارابی
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
هدایت شده از مسجود
« بررسی درجات مقام رضا در قرآن ، و نگاهی به چیستی بالاترین عطای الهی به نفس نبوی »
در قرآن کریم در خصوص تعدادی از مقاماتی که انسان در سیر الی اللّه کسب می کند ، سخن آمده است . مانند : مقام ایمان ، مقام صلوح ، مقام تسلیم ، اخلاص و.. . یکی از مقاماتی که قرآن در خصوص آن سخن گفته ، مقام « رضا » است. رضا را در مقاییس و تراجم لغت در زبان پارسی به « خوشنودی » تقریب و ترجمه کرده اند.
مقام رضا به خودی خود دارای درجات و مراتبی است ، که هر مرتبه مافوق مرتبه مادون می باشد . که قرآن کریم آن را به سه درجه تقسیم و بیان کرده است.
درجه نخست ، به « رضایت مخلوق از خالق » اختصاص پیدا کرده است . در این مقام و جایگاه ، عبد از مولایِ خویش خوشنود و راضی می شود . قرآن می فرماید: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً » راضیه مقام رضایت انسان از خدایِ خویش است. همانطور که مولاناالحسین علیه السلام در روز واقعه فرمودند : « الهي رضاً بقضائِك ». و بقول آیت اللّه جوادی آملی : آن خانمی که در بزم یزید ؛ « ما رأیتُ الّا جمیلا » گفت ، خواهر کسی بود که در گودال « رضاً بقضائك » فرمود.
کتاب اللّه ، درجه دوم از مقام رضا را مختص به « رضایت خالق از مخلوق » بیان کرده است . جایگاهی که خدا از بنده اش خشنود و راضی می گردد .قرآن کریم گاهی به نحو یک طرفه ؛ « لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ » و گاهی بین الطرفین ؛ « رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » همچون رابطه حبّی ؛ « قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ » با محورین اتّباع از رسول اللّه بیان کرده است . و در آیتی دیگر رضایت الهی را ثمرهء خشیت قرار داده است ؛ « رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ».
اما درجه سوم از مقام رضا ، به وضوح از دو درجه گذشته ، افضل است . این جایگاه فقط به نفس نبی خاتم المرسلین صلی اللّه علیه و آله اختصاص دارد و احدی با او در این جایگاه شریک نیست . در این جایگاه گویی خداوند عالمیان به حضرت ختمی می فرماید ؛ « چه عملی منِ خدا ، برای تو بنده [ پیامبر ] انجام دهم ، تا تو از منِ خدا راضی و خشنود شوی؟! » لذا به زودی به پیامبر چیزی عطا می شود که به واسطهء آن ، ایشان خوشنود و راضی گردد ؛ « وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ ». این درجه برای هیچ انسانی جز نبی خاتم ثابت نشده است.
حال دو سوال اساسی در این مقام سوم مطرح می شود. آیا خداوند به رسول اللّه چیزی عطا کرد؟! اگر عطا کردند ، مصداق آن چه بوده است؟!
با فحص در قرآن پاسخ پرسش اوّل مشخص می گردد ؛ خداوند سبحان طبق آیه « إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ » ، این بهای رضایت را پرداخت کرده است . [ به همخانوادگی واژه یعطیک و اعطیناک توجه شود. ] یعنی برای رضای پیامبر از خدا ، « کوثر » به ایشان اعطاء شده است . در معنای این واژه ؛ راغب اصفهانی در المفردات ، کوثر را به خیر کثیر ترجمه میکند . و دیگران نیز قریب به همین معنی را گفته اند.
پس از روشن شدن مفهوم کلّی « اعطای کوثر » به پیامبر خاتم ، باید برای پاسخ سوال دوّم و تشخیص مصداق آن به سراغ تفاسیر رفت . دربارهی تعیین مصداق کوثر اختلاف بین اهل فن بسیار است . بعضی آن را حوض کوثر دانسته ، عده ای نهری در بهشت ، مقام محمود ، اصلِ وحی ، قرآن و.. را بیان کرده اند . اما آنچه بین غالب مفسّرین خاصّه و عامه [ همچون علامه آلوسی در روح المعانی و فخر رازی در تفسیرالکبیر و قس علهذا ] به عنوان مصداق اتمّ « کوثر » به نحوی متّفقٌ علیه می باشد ؛ وجود مقدّس حضرت زهراء سلام اللّه علیها است.
و من هنا یظهر : آنچه خداوند سبحان در بالاترین درجهی رضایت ، بواسطه آن ، خوشنودی حضرت رسول اللّه را جلب کرد ، اعطای وجودِ ذیجود حضرت زهراء مرضیة سلام اللّه علیها به نفس نبوی است.
سقانا یوم الحشر ، من ید بعلها ، ان شاء اللّه .
مسعود رحمانی
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a
مسجود
#عرفان #فلسفه #ابن_عربی #فلسفه_غرب « ابن عربی و پرسپکتیویسم » أبو عبدالله محمد بن علی بن محمد إبن
«احوال مستمع و تفاوت دریافت»
یکی از گویاترین عبارات محیّالدین در وجود نگاه «اصالت المنظر» در تحلیل او از نحوۀ دریافت شهودات و تجارب دینی این عبارت وی است:
«من فسّر برأیه فقد کفر ، اما التأویل فلا یبقی و یذر فانه یختلف بحسب احوال المستمع و اوقاته فی مراتب سلوکه و تفاوت درجاته و کلما ترقی عن مقامه انفتح له باب فهم جدید و اطلع به علی لطیف معنی عتید»
یکی از جذابترین و پُرثمر ترین کارهای پژوهشی در فلسفۀ تطبیقی، برشهای فلسفههای مدرن و پستمدرن از عرفاننظری ابنعربی است. خداوند توفیق دهد، ان شاء الله.
تفسیر قرآن،ابن عربی جلد ۱
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a