eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.8هزار عکس
183.7هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️ در مقام تعريف چه بيانی دارد؟ (بخش دوم) 💠ويژگى هاى آفرينشى «انسان» 🔷 در حقيقت آفرينش خود، از بهره مند است؛ اين تشريف را بدو بخشيده كه او را با دستان قدرت و حکمت خود آفريده است؛ خطاب به ابليس مى فرمايد: «چه چيز تو را مانع شد كه آنچه را كه به دستان خود آفريده ام سجده كنى؟» [ص، ۷۵]  كه خالق همه اشياء است، پس بى ترديد در اين بوده كه او را سزاوار اين تشريف كرده است. اين عنايت مخصوص او در حق اين موجود است كه شاهد آن، نفخه الهى است كه در او به وديعت نهاده شده. علامه طباطبايى مى نويسد: «اينكه او را به دستان خود نسبت داده دليلى بر تشريف ويژه است، چنان كه فرموده «و در او از روح خود دميدم». [حجر، ۲۹] 🔷و اينكه فرموده با دو دست خود؛ كنايه از اهتمام ويژه او به آفرينش و صنع اوست، چرا كه انسان هرگاه در ساختن چيزى اهتمام ويژه داشته باشد هر دو دست خود را به كار مى گيرد». [المیزان، ج ۱۷، ص ۲۳۹]  در او كنايه از آن است كه انسان در اصل وجود، از ملأ اعلاست؛ هر چند كه تن او برگرفته از عنصرى زمينى باشد. پس او به واقع پيش از آن كه عنصرى زمينى باشد است. آرى انسان، نخست از عنصر اين زمين و سپس از پديده آمد كه او را از صف ديگر جانداران جدا ساخته و از بهره مندش گردانيده؛ امتيازاتى كه نخستين آنها است. 🔷اين نفخه، انسان را با ارتباط مى دهد و او را شايستگى مى بخشد تا با خداى خود مرتبط گردد، از او فرا گيرد، از حوزه عملكرد اندام و حواس برهد و به سراپرده انديشه و دل راه يابد. او را محرم راز هستى مى گرداند تا بر فراز زمان و مكان و فراتر از جولانگه اندام و حواس برجهد و گاهى به انديشه اى نامحدود نيز دست يابد. [۱] و بدين سان سزاوار آن شد كه ـ كه همان ودايع ربّانى و بلند و ملكوتى است ـ به وى سپرده شود؛ تنها او، و نه ديگران. در كه انسان در طبيعت اوليه خود دارد خلاصه مى شود؛ نيرويى كه امكان چيرگى بر نيروهاى درونى طبيعت را بدو مى بخشد تا آنها را بدانگونه كه مى خواهد تسخير كند. اين همان و و و است؛ نيروى انكار و خلاقيت، نيروى اكتشاف و به كارگيرى، و همان جسارت برداشتن بار اين مسؤوليت خطير. ... پی نوشت [۱] به گرفته از سخن سيد قطب. ر.ك: في ظلال القرآن، جزء ۱۴ / ۱۷. مجلد ۵، ص ۲۰۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه با چه عباراتی را به تصویر می کشد؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۸۶ به شرح يكى از يعنى او مى پردازد و در اين زمينه نخست مسئله و را مطرح كرده و مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلَائِقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَيْرِهِ، وَ لَمْ يَسْتَعِنْ عَلَى خَلْقِهَا بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ؛ را بدون همانندى كه از ديگرى گرفته باشد آفريد و در آفرينش آنها از كسى يارى نجست». هنگامى كه به نظر مى افكنيم انواع بى شمارى از را در عالم جانداران و گياهان و جمادات مى بينيم كه هر يك شكل و ساختمان و و جالبى دارد. موجوداتى كه هرگز نداشته و خداوند آنها را از به عرصه وجود آورد و در مسير تكامل پيش فرستاد؛ در حالى كه اگر صنايعى دارند از ديگرى است؛ مثلا روز نخست كسى با دقّت در بال و پر پرندگان و كيفيّت پرواز آنها به فكر ساختن نوعى هواپيماى بسيار ابتدايى افتاد. سپس دانشمندان در زمان هاى بعد يكى پس از ديگرى اختراع پيشين را گرفته و به تكميل آن پرداختند تا در عصر و زمان ما به اوج تكامل خود رسيد. 🔷بر اين اساس، ما يا در اختراعات خود از طبيعت الهام مى گيرند و يا از ديگرى؛ نه كارى بدون سابقه انجام مى دهند و نه كارى بدون كمك گرفتن از ديگران؛ در حالى كه كارهاى آنها محدود است؛ ولى در و در اين همه متنوع و بى شمار، نه نياز به سابقه دارد و نه نياز به كمك. آنگاه به سراغ چهره ديگرى از او رفته و مى فرمايد: «وَ أَنْشَأَ الْاَرْضَ فَأَمْسَكَهَا مِنْ غَيْرِ اِشْتِغَالٍ، وَ أَرْسَاهَا عَلَى غَيْرِ قَرَارٍ، وَ أَقَامَهَا بِغَيْرِ قَوَائِمَ، وَ رَفَعَهَا بِغَيْرِ دَعَائِمَ، وَ حَصَّنَهَا مِنَ الْاَوَدِ [۱] وَ الْاِعْوِجَاجِ، وَ مَنَعَهَا مِنَ التَّهَافُتِ [۲] وَ الْاِنْفِرَاجِ [۳]؛ را آفريد و آن را در جاى خود ثابت نگه داشت، بى آنكه اين كار او را به خود مشغول سازد و در عين حركت و بى قرارى به او ثبات بخشيد. بدون هيچ پايه اى آن را بر پا كرد و بى هيچ ستونى آن را برافراشت و از كژى و اعوجاج نگاه داشت و از سقوط و در هم شكافتن آن جلوگيرى كرد». 🔷امروز اين مطلب براى همه ما مسلم است كه ميليون ها سال است به دور خود و به دور خورشيد در مدار معينى در حركت است و اين حركت سريع به قدرى و آرام است كه ساكنان زمين هرگز آن را احساس نمى كنند و به همين دليل دانشمندان پيشين كره زمين را مركز عالَم و ثابت مى دانستند. امروز ما مى دانيم كه قرار گرفتن در فاصله معينى از خورشيد و در وضعى كاملا يكنواخت و آرام، نتيجه و است. بر اين اساس نيروى جاذبه هر دو جسم، يكديگر را به نسبت مستقيم جرم ها و به نسبت معكوس مجذور فاصله ها جذب مى كنند. اين نيرو سبب مى شود كره خاكى ما به سرعت به سوى خورشيد پيش رود و مجذوب آن شود و تبديل به دود و بخار گردد، از سوى ديگر حركت دورانى بر گِرد يك مركز سبب فرار آن جسم از مركز مى شود كه آن را نيروى گريز از مركز مى نامند و هر قدر حركت سريع تر باشد نيروى گريز از مركز بيشتر است، لذا هنگامى كه قلاب سنگ را به دور دست به طور سريع به گردش در مى آورند ناگهان آن را رها مى كنند به شدت به نقطه دور پرتاب مى شود. 🔷حال براى اينكه ميليون ها سال در مدار خود به صورت يكنواخت گردش كند تنها راه اين است كه نيروى جاذبه كه تناسب با جسم زمين و خورشيد دارد با نيروى دافعه كه بر اثر حركت و گريز از مركز حاصل مى شود كاملا مساوى باشد؛ حتى اگر كمى فاصله زيادتر و يا كمتر گردد و يا كمى حركت كندتر و يا سريع تر شود اين معادله دقيق بر هم مى خورد و زمين در فضا سرگردان مى شود و يا به سوى خورشيد رفته و جذب مى گردد. اين چه است كه ميليون ها سال زمينِ با اين عظمت را در عين حركت هاى متعدّد، ثابت نگه داشته، بى آنكه پايه اى بخواهد و يا ستونى داشته باشد و يا اينكه با گذشت اين همه زمان شكافى بردارد و اجزاى آن در هم بريزد؛ آيا جز مى تواند چنين برنامه اى براى زمين تنظيم كند؟ پی نوشت: [۱] «اَوَد» به معناى فشار و سنگينى است كه گاه موجب كجى و اعوجاج مى شود. [۲] «تهافت» يعنى فرو ريختن و خرد شدن. [۳] «انفراج» به معناى شكاف برداشتن است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۰۸ در باب توحید با چه براهینی به اثبات خداوند می‌پردازد؟ 🔹 (ع) در آغاز خطبه ۱۰۸ «نهج البلاغه»، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذكر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى كوتاه و زيبا و دلنشين، به اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «الْحَمْدُللهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ؛ ستايش مخصوص خداوندى است كه با خود، بر انسان ها تجلى كرده است!». و اين، در واقع اشاره به است كه در جاى جاى آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و كهكشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى كشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهانِ حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله ، را به خلقش نشان داده است و اين، داستان عجيب و طولانى دارد كه هرگز تمام نمى شود. 🔹از يك سو، هر قدر در بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در آنها و حاكم بر آنها. از تفسير بالا روشن شد كه خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يكى خاص، و ديگرى عام است. سپس در ادامه اين سخن، اشاره به مى كند و مى فرمايد: «وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خداوندى كه با و دليل خود، بر قلب بندگان آشكار شده است!». چه حجّتى از اين بالاتر كه وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انكار ذات پاكش بكوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش كنند، هنگامى كه فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى كنار رود، تجلّى مى كند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد. 🔹در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى كند كه مى توان آن را نام نهاد. مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلَّا بِذوِي الضَّمَائِرِ [۱]، وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ؛ را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد؛ چرا كه انديشه مخصوص كسانى است كه داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!)». مى دانيم تمام مصنوعات انسانى بازگشت به تفكّر و برنامه ريزى و نقشه كشى هاى قبلى مى كند و اين تفكّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. يعنى هر چه انسان مى سازد، شبيه و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده؛ و گاه اَشكال مخلوقات گوناگون را به هم تركيب مى كند و از آن چيزى درست مى كند؛ صنعت كشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، و مراكب ديگر را از مراكب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در مصنوعات خود نياز به انديشه و تفكّر دارد و ثانياً نياز به پيروى و تقليد و الگو گرفتن از موجودات اطراف خويش. 🔹آن كس كه تمام افعالش است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها . امروز ثابت شده است كه تنها در روى كره زمين ميليونها نوع گياه و حيوان و حشره وجود دارد كه هنوز بسيارى از آنها كه در اعماق درياها و يا در قلب جنگلها و يا درون كويرهاى دوردست و يا مناطق قطبى زندگى مى كنند، براى انسان كشف نشده است؛ آفريده هايى با شگفتى هاى حيرت انگيز و طرز زندگى كاملا متفاوت و ساختمان و تركيب بندى بسيار حساب شده. تمام اينها، است و ابداع او يكى از دلايل وجود و علم و قدرت است. گذشته از همه اينها، مصنوعات بشرى با گذشت قرنها و استفاده كردن از تجربه هاى ديگران تكامل مى يابد؛ در حالى كه چنين نيست و اگر روند تكاملى داشته باشند، از درون خود آن مخلوق سرچشمه مى گيرد، نه با تجربه جديد. پی نوشت: [۱] «ضمائر» جمع «ضمير» از مادّه «ضمور» (بر وزن قبول) گرفته شده، كه در اصل به معناى لاغر و باريك شدن است و از آنجا كه اسرار درون انسان نيز باريك و دقيق است، واژه ضمير به باطن انسان اطلاق شده است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۰۸ در باب توحید با چه براهینی به اثبات خداوند می‌پردازد؟ 🔹 (ع) در آغاز خطبه ۱۰۸ «نهج البلاغه»، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذكر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى كوتاه و زيبا و دلنشين، به مهم‌ترين دلايل توحيد اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «الْحَمْدُللهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ؛ ستايش مخصوص خداوندى است كه با آفرينش خود، بر انسان ها تجلى كرده است!». و اين، در واقع اشاره به است كه در جاى جاى آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و كهكشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى كشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهانِ حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است و اين، داستان عجيب و طولانى دارد كه هرگز تمام نمى شود. 🔹از يك سو، هر قدر در عظمت عالم آفرينش بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در اسرار خلقت آنها و حاكم بر آنها. از تفسير بالا روشن شد كه خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يكى خاص، و ديگرى عام است. سپس در ادامه اين سخن، اشاره به مى كند و مى فرمايد: «وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خداوندى كه با حجّت و دليل خود، بر قلب بندگان آشكار شده است!». چه حجّتى از اين بالاتر كه وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انكار ذات پاكش بكوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش كنند، هنگامى كه فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى كنار رود، فطرت توحيدى تجلّى مى كند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد. 🔹در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى كند كه مى توان آن را نام نهاد. مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلَّا بِذوِی الضَّمَائِرِ [۱]، وَ لَيْسَ بِذِی ضَمِيرٍ فِی نَفْسِهِ؛ آفريده‌ها را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد؛ چرا كه انديشه مخصوص كسانى است كه داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!». مى دانيم تمام مصنوعات انسانى بازگشت به تفكّر و برنامه ريزى و نقشه كشى هاى قبلى مى كند و اين تفكّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. يعنى هر چه انسان مى سازد، شبيه و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده؛ و گاه اَشكال مخلوقات گوناگون را به هم تركيب مى كند و از آن چيزى درست مى كند؛ صنعت كشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، و مراكب ديگر را از مراكب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در مصنوعات خود نياز به انديشه و تفكّر دارد و ثانياً نياز به پيروى و تقليد و الگو گرفتن از موجودات اطراف خويش. 🔹آن كس كه تمام افعالش است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها خداوند یکتاست. امروز ثابت شده است كه تنها در روى كره زمين ميليونها نوع گياه و حيوان و حشره وجود دارد كه هنوز بسيارى از آنها كه در اعماق درياها و يا در قلب جنگلها و يا درون كويرهاى دوردست و يا مناطق قطبى زندگى مى كنند، براى انسان كشف نشده است؛ آفريده هايى با شگفتى هاى حيرت انگيز و طرز زندگى كاملا متفاوت و ساختمان و تركيب بندى بسيار حساب شده. تمام اينها، ابداعات الهى است، و او يكى از دلايل وجود و علم و قدرت است. گذشته از همه اينها، مصنوعات بشرى با گذشت قرنها و استفاده كردن از تجربه هاى ديگران تكامل مى يابد؛ در حالى كه مخلوقات خداوند چنين نيست و اگر روند تكاملى داشته باشند، از درون خود آن مخلوق سرچشمه مى گيرد، نه با تجربه جديد. پی نوشت: [۱] «ضمائر» جمع «ضمير» از مادّه «ضمور» (بر وزن قبول) گرفته شده، كه در اصل به معناى لاغر و باريك شدن است و از آنجا كه اسرار درون انسان نيز باريك و دقيق است، واژه ضمير به باطن انسان اطلاق شده است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه با چه عباراتی قدرت خداوند را به تصویر می کشد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۸۶ به شرح يكى از صفات مهم خداوند يعنى قدرت بارز او مى پردازد و در اين زمينه نخست مسئله ابداع و آفرينش بى سابقه را مطرح كرده و مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلَائِقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَيْرِهِ، وَ لَمْ يَسْتَعِنْ عَلَى خَلْقِهَا بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ؛ را بدون همانندى كه از ديگرى گرفته باشد آفريد و در آفرينش آنها از كسى يارى نجست». هنگامى كه به جهان خلقت نظر مى افكنيم انواع بی‌شمارى از مخلوقات را در عالم جانداران و گياهان و جمادات مى بينيم كه هر يك شكل و ساختمان بديع و آفرينش ويژه و جالبى دارند. موجوداتى كه هرگز سابقه نداشته و خداوند آنها را از كتم عدم به عرصه وجود آورد و در مسير تكامل پيش فرستاد؛ در حالى كه اگر انسانها صنايعى دارند اقتباس از ديگرى است؛ مثلا روز نخست كسى با دقّت در بال و پر پرندگان و كيفيّت پرواز آنها به فكر ساختن نوعى هواپيماى بسيار ابتدايى افتاد. سپس دانشمندان در زمان هاى بعد يكى پس از ديگرى اختراع پيشين را گرفته و به تكميل آن پرداختند تا در عصر و زمان ما به اوج تكامل خود رسيد. 🔹بر اين اساس، مخترعان ما يا در اختراعات خود از طبيعت الهام مى گيرند و يا از ديگرى؛ نه كارى بدون سابقه انجام مى دهند و نه كارى بدون كمك گرفتن از ديگران؛ در حالى كه كارهاى آنها محدود است؛ ولى خداوند در پهنه آفرينش و در ايجاد اين همه مخلوقات متنوع و بى شمار، نه نياز به سابقه دارد و نه نياز به كمك. آنگاه به سراغ چهره ديگرى از قدرت بى پايان او رفته و مى فرمايد: «وَ أَنْشَأَ الْاَرْضَ فَأَمْسَكَهَا مِنْ غَيْرِ اِشْتِغَالٍ، وَ أَرْسَاهَا عَلَى غَيْرِ قَرَارٍ، وَ أَقَامَهَا بِغَيْرِ قَوَائِمَ، وَ رَفَعَهَا بِغَيْرِ دَعَائِمَ، وَ حَصَّنَهَا مِنَ الْاَوَدِ [۱] وَ الْاِعْوِجَاجِ، وَ مَنَعَهَا مِنَ التَّهَافُتِ [۲] وَ الْاِنْفِرَاجِ [۳]؛ خداوند زمين را آفريد و آن را در جاى خود ثابت نگه داشت، بى آنكه اين كار او را به خود مشغول سازد و در عين حركت و بى قرارى به او ثبات بخشيد. بدون هيچ پايه اى آن را بر پا كرد و بى هيچ ستونى آن را برافراشت و از كژى و اعوجاج نگاه داشت و از سقوط و در هم شكافتن آن جلوگيرى كرد». 🔹امروز اين مطلب براى همه ما مسلم است كه ميليون ها سال است كره زمين به دور خود و به دور خورشيد در مدار معينى در حركت است و اين حركت سريع به قدرى منظم و آرام است كه ساكنان زمين هرگز آن را احساس نمى كنند و به همين دليل دانشمندان پيشين كره زمين را مركز عالَم و ثابت مى دانستند. امروز ما مى دانيم كه قرار گرفتن زمين در فاصله معينى از خورشيد و در وضعى كاملا يكنواخت و آرام، نتيجه تعادل‌ دقيق‌ قوه‌ جاذبه و دافعه است. بر اين اساس نيروى جاذبه هر دو جسم، يكديگر را به نسبت مستقيم جرم ها و به نسبت معكوس مجذور فاصله ها جذب مى كنند. اين نيرو سبب مى شود كره خاكى ما به سرعت به سوى خورشيد پيش رود و مجذوب آن شود و تبديل به دود و بخار گردد، از سوى ديگر حركت دورانى بر گِرد يك مركز سبب فرار آن جسم از مركز مى شود كه آن را نيروى گريز از مركز مى نامند و هر قدر حركت سريع تر باشد نيروى گريز از مركز بيشتر است، لذا هنگامى كه قلاب سنگ را به دور دست به طور سريع به گردش در مى آورند ناگهان آن را رها مى كنند به شدت به نقطه دور پرتاب مى شود. 🔹حال براى اينكه زمين ميليون ها سال در مدار خود به صورت يكنواخت گردش كند تنها راه اين است كه نيروى جاذبه كه تناسب با جسم زمين و خورشيد دارد، با نيروى دافعه كه بر اثر حركت و گريز از مركز حاصل مى شود كاملا مساوى باشد؛ حتى اگر كمى فاصله زيادتر و يا كمتر گردد و يا كمى حركت كندتر و يا سريع تر شود اين معادله دقيق بر هم مى خورد و زمين در فضا سرگردان مى شود و يا به سوى خورشيد رفته و جذب مى گردد. اين چه قدرتى است كه ميليون ها سال زمينِ با اين عظمت را در عين حركت هاى متعدّد، ثابت نگه داشته، بى آنكه پايه اى بخواهد و يا ستونى داشته باشد و يا اينكه با گذشت اين همه زمان شكافى بردارد و اجزاى آن در هم بريزد؛ آيا جز قدرت عظيم پروردگار مى تواند چنين برنامه اى براى زمين تنظيم كند؟ پی نوشت‌ها؛ [۱] «اَوَد» به معناى فشار و سنگينى است كه گاه موجب كجى و اعوجاج مى شود. [۲] «تهافت» يعنى فرو ريختن و خرد شدن. [۳] «انفراج» به معناى شكاف برداشتن است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
💢 پس از نابود شدن زمین چه اتفاقی می‌افتد❓ 🟢 امام صادق علیه‌السلام به جابر بن یزید فرمودند: «خداوند عزوجل پس از اينکه آفريدگان و اين جهان را فانى نماید و بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در دوزخ جاى دهد، جهانى از نو مى‌‏آفريند كه غیر از اين جهان است. این جهان نيازى به مذکر و مونث نخواهد داشت. آنان خدا را می‌پرستند و به يگانگى‏‌ می‌شناسند و خدا زمينى براى آنان می‌آفريند كه غیر از اين زمين [شما] است و آسمانى براى آنان می‌آفريند كه بر آنان سايه انداخته و غیر از اين آسمان شما است. [توحید صدوق، ص277] 🔸 https://btid.org/fa 📎 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢ادله عقلی و قرآنی تدوین «حقوق بشر» از جانب خداوند چیست؟ 🔸 باید تنها از جانب خداوند متعال تدوین شود، حال به ذکر ادلّه عقلی و قرآنی بر این مدعا اشاره می کنیم: 1⃣انسان دارای ارتباطی تنگاتنگ با خود دارد. این ارتباط تنها محدود به آفرینش آغاز انسان نیست، بلکه پس از او نیز همواره در بستر این رابطه نزدیک با است و نمی تواند به خودی خود در این مسیر گام بردارد. نتیجه این که: [که گامی از گام های همین مسیر تکاملی است] باید از سوی همان مبدأ هستی بخش صورت پذیرد. 2⃣قبل از تدوین باید انسان و نیازهای او را بشناسیم. شناخت این نیازها مستلزم داشتن در ابعاد گوناگون حیات است. روشن است که تنها به همه این ابعاد آگاه است؛ زیرا هم غیب گذشته و هم آینده جهان را می داند، و هم به شهود جهان موجود نیز احاطه دارد. از این رو تنها خداست که می تواند به تعیین و تدوین بپردازد. 3⃣خداوند متعال می فرماید: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللهُ هُوَ الْوَلِی وَ هُوَ یحْی الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی کُلِ ّ شَی ءٍ قَدِیرٌ» [۱]؛ (آیا آنها غیر از او را خود برگزیدند؟! در حالى که ولىّ فقط است و اوست که مردگان را زنده مى کند، و اوست که بر هر چیزى تواناست). 🔹در این آیه، خداوند شیوه کافران را مورد نقد قرار می دهد و به آن ها دستور می دهد که در خود به خدا پناه ببرند؛ زیرا که خداوند دارای ولایت همه جانبه نسبت به جهان است، اوست که بر هر کاری توانایی دارد و از این رو حق اوست که برای هر موجودی در جهان حریمی قائل شود و برای هر حریمی، مقرراتی را تعیین نماید. 4⃣خداوند متعال می فرماید: «اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»[۲]؛ (اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو). می دانیم که تنها می تواند حق را تعیین و عطا کند. در حقیقت، جز حقّ محض، حق های دیگر بالعرض و نسبی اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره شوری، آیه ۹ [۲] همان، سوره آل عمران، آیه ۶۰ 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ سوم، ص ۵۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
21.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞حیوانات‌ عجیبی‌که‌ تابحال ندیدیدرا ببینید و به‌عظمت خالق‌آن‌ها تعظیم کنید🙏 👆 🌸قرآن کریم میفرماید: بااینکه‌مردم خلقت‌ شگفت‌وزیبای‌جانداران توسط آفریدگار متعال را می‌بینند اما فقط علما و خردمندان مطیع خدایند🔰 📖وَ مِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ و از اصناف مردم و اجناس جنبندگان و حیوانات نیز رنگ‌های مختلف هست (که خداوند آنها را آفرید) و از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و خردمند مطیع و خدا ترسند. البته خداوند عزیز و توانا بخشنده‌ی گناهان است. 📖سوره فاطر ۲۸ ─┅ঊ🍃🥀🌟🥀🍃ঊ┅─
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه