eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.5هزار عکس
167.5هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از (صلى الله عليه و آله) درباره اين آيه قرآن: «اَحْسَنُ عَمَلاً» [ملک، ۲] است كه نقل می كنیم تا ببينيم چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا معلم بشريت و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (ص) عَن قُولِهِ تَعَالَى:«اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً»مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِلّهِ خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً؛ ابو قتاده مى گويد از پيامبر (ص) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث عمل، كامل ترين شما از حيث عقل و خائف ترين شما است از جهت شدت ترس و نيكوترين شما است از حيث نظر در آنچه خداوند به آن امر و از آن نهى كرده». 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از فلسفه احكام مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند و يا اين كه دقت مى كند تا به اوامر و نواهى خداوند به نحو احسن جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ رضاى خداوند است اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك ماه رمضان فقط يك آيه بخواند و پيرامونش تفكر كند، بهتر است تا ۳۰ جزء قرآن را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ يك ساعت عالم بودن بهتر از هفتاد سال عابد بودن است». پی‌نوشت‌؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۴۸۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، چ اول، ج ۱، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢رابطه تقوا و بصیرت (بخش پنجم و پایانی) 💠رابطه تقوا و بصیرت 🔹یكی از این است كه میشود. حال ممكن است این سؤال پیش آید كه چگونه ممكن است كه یك فضیلت اخلاقی است و به عمل انسان مربوط میشود، در دستگاه عقل و قوه قضاوت انسان تأثیر داشته باشد و این امر سبب شود كه انسان به دریافت حكمت هایی نائل گردد كه بدون داشتن تقوا موفق به دریافت آن حكمت ها نمیشد. در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بگوییم كه ارتباط میان تقوا و بصیرت یكی از اصول مسلم قرآن است. اصول قرآن نیز همگی عین حقیقت هستند. علاوه بر این، با سه روش دیگر نیز میتوان این اصل مسلم را ثابت كرد. این سه روش عبارتند از: روایات، علم - فلسفه و تجربه. 2⃣علم - فلسفه 🔹حكما معتقدند كه ، دو نوع محصول اندیشه دارد، كه از اساس با هم اختلاف دارند. این دو نوع محصول شامل و میشود. اندیشه نظری، مبانی علوم طبیعی، ریاضی و فلسفه الهی است. كار عقل در این علوم قضاوت درباره واقعیت هاست؛ مثلا در این باره عقل قضاوت میكند كه فلان شیء اینطور است یا آن طور؟ فلان اثر را دارد یا نه؟ آیا فلان معنا حقیقت دارد یا نه؟ ولی مبنای علوم زندگی و اصول اخلاقی است. مفهوم خوبی و بدی، حسن و قبح، باید و نباید، امر و نهی و امثال این ها مخلوق اندیشه عملی است. 🔹این اندیشه است كه حكم می كند، آیا باید این كار را انجام دهم یا آن را؟ این طور عمل كنم یا آن طور؟ اینكه در آثار دینی وارد شده موجب است، همه مربوط به است. یعنی در انسان بهتر درد خود و دوای خود و راهی كه در زندگی باید پیش گیرد می شناسد. اینكه در نظر بعضی، قبول این اصل مسلم، دشوار آمده شاید بخاطر این است كه آنها را به حدود اندیشه نظری محدود دانسته اند. حال آن در اندیشه نظری تاثیری ندارد [مرتضی مطهری، ده گفتار، صص ۳۲-۳۰] 🔹بر این اساس، منطقه اندیشه عملی انسان به دلیل این كه مربوط به عمل انسان است، همان منطقه احساسات، تمایلات و شهوات است. اگر این امور، از مرزهایی كه دین برای آنها مشخص كرده خارج شوند، در برابر ، گرد و غبار و دود و مه ایجاد میكنند. در نتیجه عقل، دیگر نمیتواند پرتوافكنی كند و و را به انسان نشان دهد؛ ولی زمانی كه وجود داشته باشد، احساسات، تمایلات و شهوات از مرزهایی كه دین برای آنها مشخص كرده خارج نمیشوند، در نتیجه دیگر عامل مزاحمی برای نور عقل وجود ندارد. ، پرتوافكنی می كند و در اثر آن پرتو، انسان به راحتی حق و باطل را تشخیص میدهد. پس از نظر علمی- فلسفی نیز معلوم شد كه در دستگاه تفكر و قضاوت انسان تاثیر دارد، ولی تاثیر تقوا در این دستگاه به گونه ای غیرمستقیم است. در حقیقت با برطرف كردن مانع، به انسان یاری می كند كه اثر خود را تولیدكرده و موجب شود. 3⃣تجربه 🔹با توجه به مباحث مذكور میتوان نتیجه گرفت كه به دلیل گستره وسیع حق و باطل و ظاهرشدن باطل در لباس حق، در زندگی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ، میوه ای است كه از درخت تقوا حاصل می شود. ارتباط میان و بصیرت علاوه بر این كه یك اصل مسلم قرآن است، مورد تایید روایات، علم - فلسفه و تجربه نیز واقع شده است. تنظیم: جهرمی زاده، گروه دین و اندیشه تبیان منبع: تبیان به نقل از رادیو قرآن 🔴📢 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خدا و نظم جهان (بخش دوم) 🔸برهان نظم چیست و چگونه از طریق آن بر وجود خدا استدلال می‌شود؟ 💠تعریف نظم 🔹برای روشن تر شدن موضوع ابتدا باید تعریف را بررسی و سپس دلالتش بر وجود خدا را کاوید. آیت الله سبحانى در تعریف نظم آورده اند: «نظم عبارت است از نوعى پیوند و همکارى بین اجزاى یک مجموعه، در راستاى تحقق هدفى معین، به گونه اى که هر جزئى از اجزاء، مکمل دیگرى بوده و فقدان هر جزء موجب می شود که مجموعه اثر مطلوب و هدف مورد نظر را فاقد باشد». [جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص ۷۳] ایشان همچنین آورده است: «واقعیت در یک پدیده طبیعى، جز این نیست که اجزاى مختلفى از نظر کیفیت و کمیت دور هم گرد آیند، تا در پرتو همکارى اجزاى آن، هدف مشخص تحقق یابد». [همان] واکاوى مفهوم نظم و تعاریف آن نشان می دهد که در گرو چند رکن اساسى است: ۱) وجود اشیاء یا اجزاى مختلف با کمیت و کیفیت مناسب؛ ۲) چینش، آرایش و ترتیب ویژه بین آنها؛ ۳) وجود عامل ربط دهنده و برقرار کننده پیوند خاص بین آنها؛ ۴) وجود هدفى معین؛ ۵) تأثیر نسبى هر یک از اجزاء در تحقق هدف و وابستگى تحقق هدف به اجتماع آنها. 💠تقریر برهان 🔹بر اساس آنچه گذشت و دو رکن اساسی است. در این نگرش، یک واحد نظام‌مند و هدفدار است. استاد مطهرى در این باره آورده است: « ...نوعى هماهنگى در هدف در میان اجزاى جهان مشاهده می شود؛ مثلاً در قسمتى از جهان که ما زندگى می کنیم، اوضاع و احوال نشان می دهد که زمین، گازهاى مجاور آن، آب هاى آن، گیاه ها، حیوانات، ماه که به دور زمین می گردد، خورشید که زمین به دور آن می گردد، با یکدیگر نوعى هماهنگى و انطباق دارند و مجموعاً هدف یا هدف هایى مشخص را تأمین می کنند». [طباطبایى، محمد حسین (علامه) و مطهرى، مرتضى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۵، ص ۹۲، پاورقى] 🔹مقدمه دیگر برهان نظم این است که هر مجموعه منظمى، معلول علتى آگاه، حکیم و دلیل بر وجود ناظمى با شعور، مدبر و هدف‌دار است؛ به عبارت دیگر گزینش اشیاء یا اجزاى مختلف، با کمیت و کیفیت مناسب، ایجاد ترتیب و آرایش و پیوند مناسب بین آنها در راستاى تأمین هدفى معین، عین تدبیر است و استناد آن به غیرفاعل هوشمند چیزى جز تصادف گروى و یا تناقض گویى نیست. نتیجه آنکه با و هدف‌دار امرى قطعى و انکارناپذیر است. آیت الله سبحانى در تلازم منطقى نظم و شعور می نویسد: «عقل و خرد به روشنى درک می کند که یک نوع رابطه منطقى میان نظم و دخالت عقل و یا هماهنگى و آگاهى و نیز هدفدارى و شعور وجود دارد، و هرگز معقول نیست که بخش نخست از هر یک از این سه معادله بدون دومى پدید آید». [جعفر سبحانى، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص ۷۵و۷۶] 🔹ایشان راز چنین تلازمى را وجود فرایند محاسبه و اندازه گیرى کمى و کیفى در جهت ایجاد تناسب و هماهنگى بین پدیده ها دانسته که بدون آن نظم از اساس منتفى است. محاسبه و اندازه گیرى نیز به هیچ روى از عنصر ناآگاه ساخته نیست. «به دیگر سخن، و خرد، در هر پدیده منظمى سه عنصر را لمس می کند: ۱) برنامه ریزى. ۲) سازماندهى. ۳) هدف‌دارى. از طرف دیگر عینیت بخشیدن به هر یک از این سه عنصر، به محاسبه و اندازه گیرى و انتخاب اجزاى پدیده ها از نظر کمیت و کیفیت و بینش صحیح و هماهنگ نیاز دارد، به گونه اى که اگر یکى از این عملیات درست انجام نگیرد، نظم دچار خلل می گردد، ماهیت چنین عملیاتى جدا از علم و آگاهى نیست و هرگز نمی توان چنین عملیاتى را از طریق عامل ناآگاه که درست نقطه مقابل این نوع عملیات است تفسیر کرد». [همان، ص ۷۶]. به گفته نیوتون: "این زیباترین سیستم خورشید و سیّارات و ستارگان تنها می تواند از تدبیر و حاکمیت یک موجود دانا و توانا نتیجه شود". ... 📕دفتر اول پرسش ها و پاسخ ها «خدا شناسی»، محمدرضا کاشفی منبع؛ پرسمان @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴اعتراف ناخواسته عنصر احمق ضد انقلاب 🔻 عنقلاب بی عقلها عنقلاب مهسا حتی یک قدم به بر نمی‌گردد. با جماعتی بی عقل مواجهیم که برهنگی و هرزگی و بی عقلی شاخصه اصلی آنهاست. این جماعت اگر مهار نشوند همه چیز را نابود می‌کنند از سرزمین ایران گرفته تا فرهنگ اصیل هزاران ساله این مرز و بوم را نابود می‌کنند..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🛑📢 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢ویژگی‌های انسان عاقل و هوشمند (بخش اول) 🔹در طول تاریخ در هیچ مکتب و مذهب و در هیچ حزب و گروهی، بیشتر از «مکتب اسلام» و خصوصا «مذهب شیعه»، و در هیچ کتابی بیشتر از «قرآن» و در تعالیم هیچ پیامبری، بیش از تعالیم «پیامبر گرامی اسلام» (ص) بر اهمیت «عقل» و استفاده از آن و چگونگی شکوفایی آن تکیه نشده است. به راستی در کدام مکتب می توان سراغ گرفت که هرچه بی ارتباط با عقل و هرچه مخالف با عقل مداری باشد، بی ارزش خوانده شود؟ لذا به جرأت باید گفت که معتقدترین و متعهدترین مکتب و کتاب و رهبر به حجیت عقل، مکتب اسلام و کتاب قرآن و شخص رسول اکرم (ص) می باشد. فریاد «أفلا تعقلون» و «لعلکم تعقلون» و «ان کنتم تعقلون»؛ و «ما عبدالله بشیء افضل من العقل» و «العقل مصلح کل امر» و «العقل اقوی اساس» و موارد فراوان دیگر در آیات نورانی قرآن، و فرمایشات گهربار ائمه طاهرین عليهم السلام، نشان از اهمیت این مسئله دارد. 🔹در بیان تعریف «عقل»، سخن های بسیاری از طرف فلاسفه و منابع دینی و روایی بیان شده است که در این فرصت مجالی برای بیان آن نیست. نکته ای که می خواهیم در این فرصت بیان کنیم، ویژگی‌ هایی است که پیامبر اکرم (ص) برای «انسان‌ عاقل» بیان کرده اند. ویژگی هایی که اگر با شخصیت هر یک از ما تطبیق پیدا کنند، ما را انسان عاقلی می کند که می توانیم از طریق چنین نورانیتی که به فرموده رسول اکرم (ص): «العقل نور یفرق به بین الحق والباطل؛ ، نوری است که به وسیله آن میان حق و باطل فرق نهاده می شود»، عقل را نوری برای تمایز حق و باطل معرفی می کنند، در هر مسیر تاریک و باریکی به سلامت عبور کرد. [۱] 🔹پیامبر اکرم (ص) در بیانی می‌ فرماید:  «ویژگی این است که در برابر رفتار جاهلانه بردباری کند، از کسی که به او ظلم کرده درگذرد، در برابر زیردست خود متواضع باشد، با بالادست خود در طلب نیکی رقابت کند، هرگاه بخواهد سخن بگوید بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد و اگر بد بود سکوت کند و سالم ماند، هرگاه با فتنه ای رو به رو شود به خدا پناه برد، دست و زبان خود را نگاه دارد، هرگاه فضیلتی ببیند آن را غنیمت شمارد، شرم و حیا از او جدا نشود و حریص نباشد؛ اینها ده خصلتی هستند که عاقل با آنها شناخته می شود. [۲] در بخش بعدی این نوشتار، به بیان دو ویژگی از انسان های عاقل از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۷ [۲] تحف العقول، ص ۲۸ منبع: حوزه نت 🌐📢‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༺༺🌺༻༻ 🆔 @mesagh ༺༺🌺༻༻
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) درباره اين آيه قرآن: «اَحْسَنُ عَمَلاً» [ملک،۲] است كه نقل می كنیم تا ببينيم عمل بهتر چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا معلم بشريت و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (صلى الله عليه وآله) عَن قُولِهِ تَعَالَى:«اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً»مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِله خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً؛ [۱] ابو قتاده مى گويد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث عقل بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و تفكر مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث عمل، كامل ترين شما از حيث عقل و خائف ترين شما است از جهت شدت ترس و نيكوترين شما است از حيث نظر در آنچه خداوند به آن امر و از آن نهى كرده». 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از فلسفه احكام مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند، و يا اين كه دقت مى كند تا به اوامر و نواهى خداوند به نحو احسن جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ رضاى خداوند است، اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك ماه رمضان فقط يك آيه بخواند و پيرامونش تفكر كند، بهتر است تا ۳۰ جزء قرآن را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد:  «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ يك ساعت عالم بودن بهتر از ۷۰ سال عابد بودن است». پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، ناصر خسرو، تهران، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۴۸۴، المعنى (ذيل آيه ۲، سوره ملك). 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان، چ اول، ج ۱، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
🔹درفرودگاه خانم بی‌حجاب و سلیطه‌ای باصدای بلند و تمسخر گفت: حاجی من بی‌حجابم عیب نداره؟😁 تنها جواب درخوری که به ذهنم آمد این بود: از نظر من عیب نداره چون مردم رو یاد و میندازی؛ ولی خب نظر خالق هستی ملاکه؛ نه من؛ که اونم رو واجب کرده ومردم باید با از خدا بترسن نه جلوی دیگران تو ذوقش خورد. ادامه دادم: اینو گفتم که فکر نکنی ما بلد نیستیم دست بندازیم ولی اگر از حجاب میگیم چون حکم خداست وقطعا به نفع خودتون وجامعه است. شما خانمها مظهر لطافت و زیبایی هستید همانطور که مردها مظهر صلابت و سختی‌. خدا میخواد وقتی در جامعه هستی، به توانایی‌هایی که داری، توجه بشه نه ظاهرت. ✍🏻حمید رسایی
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ انتقاد آیت الله حائری شیرازی از سازمان منابع طبیعی و نمایندگان مجلس ♨️ 🔸 چرا به بهانۀ جلوگیری از زمین خواری، مانع احیای زمین های مَوات می شوید؟ 🔸 🌳 من به منابع طبیعی گفتم الهی شکر که امیرالمومنین (علیه السلام) در زمان شما نبود وگرنه به عنوان اولین دستگیر می شد. شما اصلاً اجازه نمی دهید کسی هزار هکتار زمین احیا کند. خب اجازه نده! نتیجه اش چه می شود؟ ریزگردها ! 🌳 خانم ابتکار رفته بود شیراز، به شیراز جایزه بهترین هوای کشور را داده بود. اما نگفت که علتش چیست! علتش این بود که [طرح] «فلاحت در فراغت» ایجاد کرده! 🌳 شما می توانید از اول بگویید این زمین را ما به صورت به شما می دهیم. یعنی تا زمانی که درخت رویش است، این زمین ملک توست. به هر دلیل که این درخت خشک شد، این برمی گردد به ملکیت دولت. 🌳 قانون گذاران ما خیال می کنند با قیام و قعود می‌شود قانون گذاشت. نخیر! قانون را با می شود گذاشت. قانون را با میتوان گذاشت.
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام:  🔸دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُوَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْغَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الوَحْدانِيَّةَ لِله وَالاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ يَعْرِفُما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ؛ 🔹ستون انسانيت، است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مى خيزد. با عقل، انسان به كمال مى رسد. عقل، راهنماى انسان، بينا كننده و كليد كارهاى اوست. هر گاه عقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مى شود و بدين وسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و خيرخواه و دغلكار را مى شناسد، و هر گاه اين را دانست، مسير حركت و خويش و بيگانه را مى شناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاص مى ورزد، و چون چنين كرد آنچه از دست رفته جبران مى كند و بر آنچه در آينده مى آيد، چنان وارد مى شود كه مى داند در كجاى آن است، و براى چه منظورى در آنجاست، از كجا آمده و به كجا مى رود، و اين همه از پرتو تأييد است.  📕كافى، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢منظور از انگیزه «فطری» برای شناخت خداوند چیست؟ 🔹هنگامى كه از سخن مى‌ گویيم، منظور همان احساسات درونى و دركى است كه هيچ گونه نيازى به «استدلال عقلى» ندارد. از این رو هنگامى كه يك منظره بسيار زيباى طبيعى، يا يك گل بسيار خوشرنگ و خوشبو را مى‌ بينيم، جاذبه نيرومندى از درون خود نسبت به آن احساس مى‌ كنيم كه نام آن را تمايل و عشق به زيبايى مى‌ نهيم؛ و هيچ گونه نيازى به استدلال در اينجا نمى‌ بينيم. در واقع حس زيبايى يكى از تمايلات عاليه روح انسانى است. همچنین كشش به سوى مذهب، مخصوصا شناخت خدا نيز يكى از اين احساسات ذاتى و درونى است، بلكه از نيرومند ترين انگيزه‌ها در اعماق سرشت و جان همه انسان‌ ها است. به همين دليل هيچ قوم و ملتى را نه در امروز و نه در گذشته تاريخ مشاهده نمى‌ كنيم كه نوعى از عقاید مذهبى بر فكر و روح آنها حكمفرما نباشد؛ و اين نشانه اصالت اين احساس عميق است. 🔹از این رو به هنگام ذكر داستان قيام انبياء بزرگ در موارد زيادى روى اين نكته تكيه كرده كه رسالت اصلى انبياء زدودن آثار شرك و بت‌ پرستى بوده، نه اثبات وجود خدا؛ چرا كه اين موضوع در اعماق سرشت هركس نهفته شده است. به تعبير ديگر: آنها به دنبال اين نبودند كه نهال خداپرستى را در دل‌ هاى مردم غرس كنند، بلكه به دنبال اين بودند كه نهال موجود را آبيارى كرده، و خارها و علف هرزه‌ هاى مزاحم را كه گاهى اين نهال را به كلى پژمرده و خشك مى‌ كند از ريشه بركنند! جمله «ألّا تَعْبُدُوا اِلّا الله» يا «ألّا تَعْبُدوا اِلّا اِيّاهُ»؛ (جز خدا را نپرستيد) كه به صورت نفى بت‌ها، و نه اثبات وجود خدا، مطرح شده، در گفتار بسيارى از انبياء در قرآن مجيد آمده است. از جمله: در دعوت پيامبر اسلام (ص) [سوره هود، آیه ۲]؛ در دعوت حضرت نوح (ع) [سوره هود، آيه ۲۶]؛ در دعوت حضرت یوسف (ع) [سوره يوسف، آيه ۴۰] و در دعوت حضرت هود (ع) [سوره احقاف، آيه ۲۱] مطرح شده است. 🔹از اين گذشته، ما در درون جان خود احساسات اصيل فطرى ديگرى نيز داريم، از جمله جذبه فوق‌ العاده‌اى است كه نسبت به علم و دانش و آگاهى هرچه بيشتر در خود مى‌ بينيم. آيا ممكن است ما اين نظام عجيب را در اين جهان پهناور مشاهده كنيم و علاقه نداشته باشيم سرچشمه اين نظام را بشناسيم؟ آيا ممكن است دانشمندى بيست سال براى شناخت زندگى مورچگان زحمت كشد، و دانشمند ديگرى ده‌ها سال براى شناخت بعضى از پرندگان يا درختان يا ماهيان درياها تلاش كند، بى‌ آنكه انگيزه‌ اى جز عشق به علم، در درون جان او باشد؟ آيا ممكن است آنها نخواهند سرچشمه اصلى اين درياى بى‌ كرانى كه از ازل تا ابد را فرا گرفته بشناسند؟! آرى اينها انگيزه‌ هايى است كه ما را به سوى «معرفة الله» دعوت مى‌ كند؛ ما را به اين راه مى‌ خواند، ما را به اين سو جذب مى‌ كند، و ما را به اين سمت مى‌ راند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۲، ص ۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍️ تدبیر عقل دینی برای دوران سالمندی 🔸 عقل یکی از نعمت‌های خداوند است که افراد بر ارزش و اهمیت آن توافق داشته و تلاش می‌کنند خود را بهره‌مند از آن معرفی کرده و برای رفتارهای فردی و اجتماعی خود پشتوانه عقلی و فکری دست و پا کنند. ✅ لازم است که تعریف ما از عقل، دقیق و عالمانه و جامع باشد تا با شناخت مشترکی از آن به یک سبک زندگی فردی و اجتماعی درست و مشترک دست پیدا کنیم 🕌 امام رضا علیه‌السلام در ضمن حدیثی یکی از نشانه‌های عقل و خرد کامل را این می‌دانند که شخص آینده‌نگر بوده و با ازدواج امروز از منافع متعدد آن در آینده بهره‌مند شود. سالمندی کم زحمت آینده در گرو عمل به این حدیث گرانبهاست. 🖇ادامه مطلب در: https://btid.org/fa/news/259606 📎 📎 ‎ 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢مقصود از قلب در قرآن چیست؟ 🔹 در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله: ۱) به معنى و ، چنان که در آیه ۳۷ «سوره ق» مى خوانیم: «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب؛ در این مطالب، تذکر و یادآورى است براى آنان که و داشته باشند». ۲) به معنى و ، چنان که در «سوره احزاب» آیه ۱۰ آمده است: «وَ إِذْ زاغَتِ الأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؛ هنگامى که چشم ها از وحشت فرو مانده و به لب رسیده بود». ۳) به معنى ، آیه ۱۲ «سوره انفال» شاهد این معنى است: «سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْب؛ به زودى در کافران ترس ایجاد مى کنم». و در جاى دیگر در «سوره آل عمران» آیه ۱۵۹ مى خوانیم: «فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ ... اگر سنگدل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند». 🔹توضیح این که، در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم مى خورد: ۱) ، که همان «مغز و دستگاه اعصاب» است و لذا هنگامى که مطلب فکرى براى ما پیش مى آید، احساس مى کنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم (اگر چه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزارى براى روح هستند). ۲) ، که عبارت است از همان که در بخش چپ سینه قرار دارد و در مرحله اول، روى همین مرکز اثر مى گذارد، اولین جرقه از قلب شروع مى شود. ما هنگامى که با مصیبتى روبرو مى شویم بالوجدان فشار آن را روى همین قلب صنوبرى احساس مى کنیم، و همچنان وقتى که به مطلب سرورانگیزى بر مى خوریم، فرح و انبساط را در همین مرکز احساس مى کنیم (دقت کنید). 🔹درست است که مرکز اصلى «ادراکات» و «عواطف» همگى و آدمى است، ولى تظاهرات و عکس العمل هاى جسمى آنها متفاوت است. عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار مى شود، ولى عکس العمل مسائل عاطفى از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، به طورى که به هنگام ایجاد این امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى کنیم. نتیجه اینکه: اگر در مسائل عاطفى، به قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلى، به قلب (به معنى عقل یا مغز) نسبت داده شده، دلیل آن همان است که گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است. از همه اینها گذشته، به معنى عضو مخصوص نقش مهمى در حیات و بقاى انسان دارد، بطورى که یک لحظه توقف آن با نابودى همراه است. بنابراین چه مانعى دارد که فعالیت هاى فکرى و عاطفى به آن نسبت داده شود. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ۵۵، ج ۱، ص ۱۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چه عواملى در موفقيت حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه) در پياده كردن حكومت عدل در پهنه زندگى بشر تأثيرگذار است؟ 🔹اگر بخواهيم رمز موفقيت (عجل‌الله تعالى فرجه) را در پياده كردن در پهنه زندگى بشر ترسيم كنيم، مى توان گفت: در آن روز زمینه برای پذیرش حکومت عادلانه ایشان آماده شده است؛ زيرا در نظام امامت - كه عهده دار اجراى حق و عدالت است - شخص كه در رأس آن قرار دارد نمونه و و نمايش عملى تمام برنامه هاى اسلامى و تعليمات آن و نسخه سعادت بخش جامعه بشرى است. در اين نظام، هم قوانينى كه اساس عمل است به حق، و به برقرارى توازن و تعادل نظر دارد، و هم و و قوه مجريه اى كه اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق منحرف نمى شود. 🔹عامل ديگر براى موفقيت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) در گسترش عدل در جامعه، در آن عصر است؛ كسانى با عدل و داد درگيرند كه شان كامل نيست، و وقتى مردم از لحاظ عقل ضعيف باشند، زير بار حكومت عدل نمى روند؛ زيرا طبق احاديث، از جنود عقل به شمار مى آيد و از جنود و لشكريان جهل. [۱] آری از این روست که در روايتى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَضَعَ‏ اللهُ يَدَهُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» [۲]؛ (هنگامى كه ما قيام كند خداوند دستش را بر سر بندگانش مى گذارد و بدين وسيله آنها كامل و افكارشان را پرورش مى دهد). بنابراين، انسان های عصر (عجل الله تعالى فرجه) به جهت تكامل عقولشان و نيز عظمت نظام امامت به سرعتِ تمام، پذيراى حكومت آن حضرت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏ ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۱، ص ۲۱، (كتاب العقل و الجهل)، ح ۱۴ [۲] الكافی، همان، ص ۲۵، (كتاب العقل و الجهل)، ح ۲۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش ششم) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام (ص) انتظار می رفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند، چرا که آنها - بر خلاف مشرکان - بودند؛ به علاوه صفات (ص) را نیز در کتاب هاى خود خوانده بودند؛ ولى می گوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد؛ چرا که گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب می شود که با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠رباخواری 🔹خداوند در سوره نساء آیه ۱۶۱ ضمن انتقاد از عادات و رسوم غلط ، به عادت زشت آنها اشاره کرده و مى فرماید: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ؛ یکى دیگر از عادات بد آن ها این بود که مى خوردند با اینکه از آن نهى شده بودند!». [۲] 💠سحر و جادوگری 🔹نویسنده قاموس کتاب مقدس اعتراف مى کند که سحر و را فرا گرفتند و بر خلاف تورات به آن معتقد شدند؛ این ماده فاسده در میان داخل گردید، قوم به آن معتقد شدند و در وقت حاجت بدان پناه بردند. [۳] به همین دلیل آنها را شدیدا مورد نکوهش قرار داده و آن ها را سود گرانى مى شمرد که خود را به بدترین بهایى فروختند. [۴] 💠قساوت و سنگدلی بنى اسرائیل 🔹می توان به معنای کلام الهی در: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِىَ کالْحِجارَةِ اوْ اشَدُّ قَسْوَةً؛ سپس هاى شما پس از این واقعه، چون سخت شد و حتّى سخت تر از سنگ»، چنین پى برد که و عاطفه و و ادراک ، همانند سنگ سخت شده است. [۵] این آیه شریفه در مورد «بنى اسرائیل» و مثال جالب و زیبایى در مورد آنهاست. بنی اسرائیل در طول تاریخ بشریت و سیاهى داشته اند. در عصر و زمان ما نیز بیشترین ضربه را «بنى اسرائیل» یا بخش خاصّى از آن به نام بر پیکره امّت اسلامى وارد کرده است. [۶] 💠کینه توزی و دشمنی منحرفان یهود 🔹 صریحاً در آیات مختلف بازگو مى کند، ، و عداوت خاصى نسبت به دعوت اسلام نشان مى دادند: [۷] «لَتَجِدَنَ اشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُود؛ را سرسخت ترین دشمن نسبت به مؤمنان مى یابید». [۸] تاریخ اسلام نیز به خوبى گواه این حقیقت است، زیرا در بسیارى از صحنه هاى نبرد ضد اسلامى، بطور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند. [۹] 💠عهد شکنی جمعى از یهود 🔹در به یکی از اوصاف بسیار بد جمعى از یعنى که گویا با تاریخ آن ها همراه است اشاره شده است: «أَوَ کلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ؛ آیا هر بار آنان پیمانى با خدا و پیامبر بستند جمعى از آن ها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند؟!». [۱۰] اساساً این شیوه دیرینه اکثریت است که به خویش پایبند نیستند، و هم اکنون نیز به روشنى مى بینیم که هر گاه منافع و به خطر بیفتد، تمام عهدنامه هاى خصوصى و جهانى را زیر پا گذارده، و با بهانه هاى واهى همه را به دست فراموشى مى سپارند. [۱۱] 💠کتمان حق توسط علماى یهود 🔹خداوند در آیه ۱۵۹ سوره بقره را با شدیدترین لحنى مورد سرزنش قرار داده، می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ کسانى که دلائل روشن و وسائل هدایت را که نازل کرده ایم بعد از بیان آن براى مردم در کتاب آسمانى، کتمان مى کنند، خدا آنها را لعنت مى کند [نه فقط خدا] بلکه همه لعنت کنندگان نیز آن ها را لعن مى کنند». [۱۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۱۴ [۲] همان، ج‏۳، ص۸۷ [۳] قاموس كتاب مقدس، ص۴۷۱ [۴] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۸۱ [۵] بقره، ۷۴؛ (مثال هاى زیباى قرآن، ج‏۱، ص۷۲). [۶] مثالهاى زیباى قرآن، ج‏۱، ص۶۶ [۷] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۵۵ [۸] مائده، ۸۲، (پیام قرآن، ج‏۱۰، ص۳۵۶) [۹] تفسیر نمونه، ج‏۵، ص۵۵ [۱۰] بقره، ۱۰۰؛ (تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۶۶) [۱۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۶۷ [۱۲] همان، ص۵۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟ 🔹در روايات به ما دستور داده ‏اند در جايى كه لازم نيست، مگوئيد؛ زيرا زدن احتمال و در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى‏ گردد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏»؛ (احدى از سالم و مصون نمى‏ گردد، مگر اين كه را پنهان كند). 🔹از اين روايت استفاده مى ‏شود كه منشاء و كليد است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى‏ كند؛ يعنى تمام گناهان را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى‏ گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى و ‏‌ را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛ زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ»؛ [۱] (مرد زير پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى ‏شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن‏ - پسته بى‏ مغز اگر لب وا كند رسوا شود». 🔹يكی از موارد كلام بی ‏‌فايده اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى‏ كنيد؟ آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. 🔹 می گويند: ، است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود، ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود. نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه (عليه السلام) مى فرمايند كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ»؛ [۱] (زمانى كه كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين و بين رابطه مستقيم برقرار است، عقل و كلام مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى معيارى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است. 🔹، نشانه پختگى و آبديده شدن فرد است و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى انسانى كه وجودش با انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين او است. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱؛ غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۲۸۲، حکمت ۳۹؛ وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، ‏‏۱۴۰۹ق، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۱، ص ۱۵۹، باب ۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (عليه السلام) در حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه چگونه به لزوم آباد كردن «آخرت» اشاره می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۱۲۶ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ». (تعجب مى كنم از كسى كه را آباد مى كند، ولى را ترك مى نمايد و به فراموشى مى سپارد). همه با چشم خویش در اين می بینیم که هر روز گروهى مرده و گروهى دیگر متولد شده و جاى آنها را مى گيرند، سپس همين گروه جاى خود را به گروه هاى ديگر مى دهند. 🔹كاخ هاى زيبا در گذر زمان به ويرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گياه روزى پژمرده خواهند شد. همه چيز در گذر است و همه چيز رو به فنا مى رود. با این حال آيا و منطق به انسان اجازه مى دهد كه تنها در آبادى اين تلاش کند، اما سرای جاویدان را فراموش نماید و گامى در طريق عمران و آبادى آن از طريق ايمان و بر ندارد؟ 🔹 در رابطه با و تعبيرات بسيار پر معنايى دارد؛ از جمله در «آیه ۶۴ سوره عنكبوت» مى فرماید: «وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ (اين زندگى چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و فقط سراى ، سراى زندگى [واقعى] است، اگر مى دانستيد). همچنین اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اَلدُّنْيا مُنْتَقَلَةُ فَانِيَةٌ إنْ بَقِيَتْ لَكَ لَمْ تَبْقَ لَهَا»؛ [۱] ( منتقل مى شود و مى گردد، اگر [فرضاً] براى تو باقى بماند تو براى او باقى نمى مانى). پی نوشت: [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۹۶، قصار ۱۸۲۶ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️تشخیص تکلیف و عمل به آن!! 🔹در هر واقعه‌و در هر حرکت و سکون، مشکل اصلی، است و بعد مشکلتر از آن، به آن تکلیف .  رضوان‌ الله تعالی‌ علیه، در اثر شناخت تکلیف و به آن و پیروی از با سراج ، «عَلِمَ عِلْمَ الأَوَّلِ وَ الآخِرِ؛  علم اول و آخر را می‌دانست». مقامات علما نیز این گونه است! 📕در محضر بهجت، ج١، ص۲۴۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️صلاح حال انسان به این است که عقل بر قوای سه گانه دیگر مسلط باشد 🔹گرچه همانگونه که گذشت، به حاکمیت او بر دیگر قواست و پستی او به تاخت و تاز ، و شیطنت در میدان زندگی، اما باید دانست که تعطیلی این قوا (شهوت، غضب و شیطنت) نیز مفید و مطلوب نیست، زیرا دوام و بقای بدن، بسته به فعالیت این قواست؛ از این رو نیز به فعالیت محدود آنها حکم می کند. 🔹پس به این است که بر قوای سه گانه دیگر باشد و آنها به دستور او عمل کنند و به رأی و نظر او گردن نهند، نه این که یک سره منکوب و سرکوب شوند. تعطیل کردن قوا، نه موافق با آموزه های قرآن است و نه مطابق با سیره اولیای خدا. 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)، ص ۶۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) نقش زبان در تجلی «شخصیت انسان» را چگونه تبیین می کنند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۸ درباره نقش زبان در تجلی مى فرمايد: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ». ( زير زبان خود پنهان است [و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد]). منظور از «مرء»؛ (انسان) در اينجا و است و منظور از «مخبوء»؛ (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه ، ترجمان و دريچه اى به سوى است، و هر چه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر و كلماتش ظاهر مى شود. 🔹گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پُر ابهت اند، اما همين كه زبان به مى گشايند، مى بيند كه چقدر توخالى است؛ و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى آراسته ندارند، اما هنگامى كه زبان به مى گشايند، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است. 🔹مرحوم علامه مجلسى اين كلام را از «مصباح الشريعة» با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان امام على (عليهما السلام) نقل كرده است و آن اين كه امام (عليه السلام) به دنبال اين جمله مى فرمايد: «فَزِنْ كَلاَمَكَ وَ اعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَ فِي اللَّهِ فَتَكَلَّمْ بِهِ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَالسُّكُوتُ خَيْرٌ مِنْه»؛ [۱] (حال كه چنين است خود را بسنج، و بر و عرضه دار، هرگاه در آن است آن را بر زبان جارى كن، و اگر غير از آن است، از چنين سخن گفتنى بهتر است). 🔹درباره اهميت اين جمله كوتاه و تاثير آن در ، دانشمندان اسلامی، سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله (عالم اهل سنت) در ذيل همين كلام حكمت آميز مى گويد: «مفهوم اين كلام در عبارات مختلفى آمده، اما كه در اينجا آمده از نظر كوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد». [۲] 🔹مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود مى گويد: «اديب، فقيه و فيلسوف تنها با شناخته مى شوند، و همچنين وكلا و اخترشناسان؛ ولى طبيب و مهندس و مانند آنها، هم با شناخته مى شوند و هم با كارهايشان، و به هر حال هر انسانى كه سخنان تازه و مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد، عاقل، عالم، اديب، فقيه و فيلسوف است، اما كه اثر با ارزشى از خود به يادگار نگذارده اند، سوفسطائيانى بيش نيستند، هر چند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند». [۳] 🔹تأثير اين (عليه السلام) به قدرى است که در شعر و به خوبی نمايان است؛ مى گويد: «تا مرد نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد»؛ نيز مى گويد: « در دهان اى خردمند چيست - كليد در گنج صاحب هنر - چو در بسته باشد چه داند كسى - كه گوهر فروش است يا پيله ور». شاعر ديگرى مى گويد: «آدمى مخفى است در زير - اين پرده است بر درگاه جان». شاعر ديگرى مى گويد: «مرد، ار خزف و طلاى كان است - در زير خود نهان است». پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ‏۶۸، ص ۲۸۵، باب ۷۸؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ۱، ج ‏۹، ص ۲۲، باب ۱۰۱ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفی، قم، چ اول، ج ‏۱۸، ص ۳۵۳، ۱۴۴ [۳] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ۳، ج ۴، ص ۳۱۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🟢🟢 و ، پیش از ظهور . 🔽🔽🔽🔽🔽 ♻️ چرا برای زمینه سازی ظهور امام زمان سلام الله علیه رشدِ جایگاه و از طریق الزامی می‌باشد⁉️ 👇👇👇 🔴🔴 به این معصومین علیهم السلام و آنها دقت کنید‼️ 1️⃣ نبی مکرم اسلام ﷺ میفرمایند : همه خیرها با شناخته مى‌شوند و كسى كه ندارد ، ندارد . [تحف العقول، ص ۵۴] 👈 با تَدبّر در این حدیث، می‌فهمیم که شناخت‌ دین و عمل به آن ، با داشتن صورت می‌گیرد . 2️⃣ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند : چيزيست كه بوسيله آن بندگی خدا شود و مدارج بهشت بدست آيد . الكافي (ط - دارالحديث)، ج‌۱، ص: ۲۵ 👈 برای بندگی خداوند باید انسان رشد کند ، و حقیقت و معنای قلب سلیمی که هر کس به آن دست یابد وارد بهشت می‌شود ، همین جایگاه عقلی است‼️👇👇 ⬅️ یعنی کسی که به رسیده است . ⬅️ حقیقت بهشت است که به آن دست نمی‌یابد مگر کسی که دارای قلب سلیم باشد ، یعنی به مقامات عقلی رسیده باشد . 3️⃣ امیرالمؤمنین علی عليه السلام می‌فرمایند : هر كَس نفْس خود را نكند ، از بهره‌مند نشود. (غررالحکم / 8972 ) 👈 این رشدِ با بدست می آید . ⬅️ یعنی بر اثر تهذیب انسان به مراتب عقلی دست می‌یابد. 4️⃣ امام زین العابدین علیه السلام می‌فرمایند : به درستی که مردمان زمان غیبت حضرت مهدی عجّل الله، که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند ، از مردمان همه زمانها برترند ، زیرا خداوند چنان و و آنان را قوت بخشیده است، که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد ، آنان به حق ، اخلاص ورزانند . [ کمال الدین، جلد ۱، صفحه ۳۲۰ ] 👈 یکی از علت های رفیع بودن جایگاه شیعیان آخرالزمان پی بردن به اهمیت و انجام‌ در زمینه سازی ظهور امام عصر عجّل الله می‌باشد، که موجب رشد آنان در کسب و شناخت نسبت به امام زمانشان می‌شود. 🔶🔷 نتیجه‌نهایی 🔶🔷 👇 📌 با فهم کامل این چهار حدیث و توضیحاتی که ارائه شد و یادآوری یکی از نامه های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید (ره)، که حضرت در آن نامه یکی از موانع ظهور را 👇 👈 : 👇 عنوان کرده اند، به اهمیت انجام و کسب اسماءالله که از موانع ظهور امام هستند بیشتر از پیش پی میبریم‼️ 🕋 ان شاءالله که خداوند همه ما را از سربازان و زمینه سازان ظهور حضرت قرار بده‍د 🌺
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟ 🔹از مجموع موارد استعمال كلمه ، مى توان گفت: به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از: 💠الف) وحى تكوينى 🔹 در حقيقت همان ، و است كه در قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه وحى در اين موارد، يك نوع تشبيه و مجاز است؛ زيرا خلقتِ مرموز و به صداى آرام تشبيه شده است. 💠ب) وحى تشريعى 🔹 همان است كه بر فرستاده مى شده، و رابطه خاصّ پيغمبران با بوده و به وسيله آن را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع براى كسى كه او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، وحى را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست. 🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد و مسئله نيز يكى از آنها است. توجيه وحى از راه شعور ناآگاه با اظهارات و سازگار نيست؛ زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه ، را به صورت يك با مبدأ هستى و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، ص ۱۸۸ و ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢کیفیت «زندگى برزخى» چگونه است؟ 🔹تصویرهاى مختلفى در مورد ذکر شده است،که روشن ترین آنها آن است که: بعد از پایان زندگى این جهان، در قرار مى گیرد که از بسیارى از عوارضِ این ماده کثیف بر کنار است، و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن یا مى گویند، که نه به کلى مجرد است، و نه مادى محض، بلکه داراى یک نوع است. 🔹بعضى از محققان آن را تشبیه به وضع در کرده اند که در آن حال، ممکن است با مشاهده نعمت هایى به راستى لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متألم شود، آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى شود، و به هنگام دیدن خواب هاى هولناک، فریاد مى کشد، نعره مى زند، پیچ و تاب مى خورد، بدن او غرق عرق مى شود. 🔹حتى بعضى معتقدند: در حال خواب، به راستى با فعالیت مى کند، و حتى بالاتر از آن معتقدند: در حال نیز مى تواند همان را پیدا کند، یعنى از جدا شده و با همین به میل خود، و یا از طریق خواب هاى مغناطیسى در جهان سیر کند و از مسائلى با خبر گردد. [۱] 🔹بلکه بعضى تصریح مى کنند: در باطن بدن هر انسانى هست، منتها به هنگام و آغاز زندگى برزخى، جدا مى شود و گاه در همین زندگى مادى دنیا نیز امکان جدائى ـ چنان که گفتیم ـ براى او حاصل مى شود. حال اگر تمام این مشخصات را براى نپذیریم، اصل مطلب را نمى توان انکار کرد؛ چرا که در روایات بسیارى به آن اشاره شده و از نظر دلیل نیز هیچگونه مانعى ندارد. پی نوشت: [۱] مرحوم «علامه مجلسى» ضمن بيان اين مطلب در «بحارالانوار» تصريح مى‏كند: تشبيه به حالت و در بسيارى از اخبار وارد شده، و حتى امكان دارد ، داراى متعددى باشند، و به اين وسيله رواياتى كه مى‏گويد: نزد هر كس در حال جان دادن حاضر مى‏شوند، نياز به توجيه و تفسيرى نخواهد داشت. (بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۷۱) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازی، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۹، ج ۱۴، ص ۳۴۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
♨️ عقلانی‌ترین دین 📌 شاید هیچ دینی به اندازه اسلام به عقل و عقلانیت توصیه نکرده باشد. اگر به قرآن مراجعه کنید، توصیه به تعقل و تفکر را در جای جای آن خواهید دید. توجه به عقلانیت در روایات هم فراوان است. 🔆 عقلانی بودن اسلام هم از احادیث بیشماری به دست می‌آید، از جمله این روایت زیبا که امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: 💢 وقتی جبرئیل بر آدم فرود آمد به او گفت: خداوند به من امر کرده است که تو را بین سه چیز مخیر کنم و تو یکی از این سه، یعنی عقل، دین و حیا را اختیار کنی. آدم هم عقل را انتخاب کرد. جبرئیل رو به سوی دین و حیا کرد و گفت شما بروید. اما آن دو گفتند خداوند به ما گفته است هرجا عقل باشد، شما هم باشید . 💯 برابر این روایت، دین اسلام به هیچ عنوان با عقل ستیز ندارد و با آن همراه است. 📚 کافی، ج1، ص10 📎 📎 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
♨️ عقلانی‌ترین دین 📌 شاید هیچ دینی به اندازه اسلام به عقل و عقلانیت توصیه نکرده باشد. اگر به قرآن مراجعه کنید، توصیه به تعقل و تفکر را در جای جای آن خواهید دید. توجه به عقلانیت در روایات هم فراوان است. 🔆 عقلانی بودن اسلام هم از احادیث بیشماری به دست می‌آید، از جمله این روایت زیبا که امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: 💢 وقتی جبرئیل بر آدم فرود آمد به او گفت: خداوند به من امر کرده است که تو را بین سه چیز مخیر کنم و تو یکی از این سه، یعنی عقل، دین و حیا را اختیار کنی. آدم هم عقل را انتخاب کرد. جبرئیل رو به سوی دین و حیا کرد و گفت شما بروید. اما آن دو گفتند خداوند به ما گفته است هرجا عقل باشد، شما هم باشید . 💯 برابر این روایت، دین اسلام به هیچ عنوان با عقل ستیز ندارد و با آن همراه است. 📚 کافی، ج1، ص10 📎 📎 📎 📎