eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.8هزار عکس
183.7هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در نامه نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟ 🔹امام علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» خطاب به فرزندش امام حسن (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ»؛ (جبران آنچه بر اثر خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر سخن گفتن از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين سكوت اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر سخنى بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است بازگرداندن آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است. 🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ»؛ (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء»؛ (ظرف) همان قلب و روح انسان است و «وكاء»؛ (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به زبان و دهان انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد سخنان ناموزون يا كلماتى كه موجب پشيمانى است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ [۳]»؛ (كسى كه پرحرفى مى كند سخنان ناروا و بى معنا فراوان مى گويد). 🔹آرى يكى از فوايد ، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه افراد پر حرف پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا سخنان سنجيده و حساب شده، فكر و مطالعه مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در «غرر الحكم» عواقب سوء زيادى براى افراد پر حرف بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴]؛ (كسى كه سخن بسيار گويد لغزش فراوان خواهد داشت) و همين امر آبروى او را مى برد و سبب خوارى و رسوايى مى گردد به عكس كسانى كه كم و سنجيده سخن مى گويند، سبب آبرومندى خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر. پی نوشت‌ها [۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن. [۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است. [۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است. [۴] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم‏، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 ‏دشمن روی تو حساب ویژه‌ای باز کرده ...❗️ ♨️ امر به معروف هم از ارزشهاست.
هدایت شده از mesaghمیثاق
امام علی (علیه السلام) در نامه نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟ 🔹امام علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» خطاب به فرزندش امام حسن (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ»؛ (جبران آنچه بر اثر خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر سخن گفتن از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين سكوت اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر سخنى بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است بازگرداندن آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است. 🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ»؛ (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء»؛ (ظرف) همان قلب و روح انسان است و «وكاء»؛ (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به زبان و دهان انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد سخنان ناموزون يا كلماتى كه موجب پشيمانى است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ [۳]»؛ (كسى كه پرحرفى مى كند سخنان ناروا و بى معنا فراوان مى گويد). 🔹آرى يكى از فوايد ، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه افراد پر حرف پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا سخنان سنجيده و حساب شده، فكر و مطالعه مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در «غرر الحكم» عواقب سوء زيادى براى افراد پر حرف بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴]؛ (كسى كه سخن بسيار گويد لغزش فراوان خواهد داشت) و همين امر آبروى او را مى برد و سبب خوارى و رسوايى مى گردد به عكس كسانى كه كم و سنجيده سخن مى گويند، سبب آبرومندى خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر. پی نوشت‌ها [۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن. [۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است. [۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است. [۴] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم‏، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢درمنابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش اول) 🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. امام على (ع) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر پرهيزكار كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». فرد متقى وقتى سكوت مى كند كه حرفى پسنديده نداشته باشد، و كسى كه بداند اگر بخواهد سخن بگويد، حرف بيهوده و چه بسا باطل كه منجر به گناه مى شود مى زند از سكوت خود خشنود است. اگر صاحب مارى، مارى را در سوراخ خود محبوس كرده باشد، مگر ناراحت مى شود؟ نه هرگز!؛ زيرا بيرون آمدن مار همان و نابود كردن انسانها و بلكه خود صاحب مار همان! غصه خوردن بر سكوت براى كسى است كه زبان خود را به بيهوده گويى و سخنان زائد عادت داده است؛ و اهل تقوا به جهت آگاهى از فواید و ثمرات دنيوى و اخروى سكوت و مفاسد و آفات سخن گفتن مثل: خطا و دروغ و غيبت و سخن چينى و نفاق و اهانت و ستيزه جويى و ايذاء خلق و غير اينها، خود را عادت داده اند كه بيشتر از مقدار لازم سخن نگويند. 🔹رسول اکرم (ص) مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه زياده گويى را از زبانش گرفت و زيادى مال خود را انفاق كرد». [۱] اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: «اگر كلام تو از نُقره باشد، يقين بدان كه [تو] از طلا است». [۲] و در كلمات بزرگان آمده است: «لايق ترين چيزى كه در زندان مى باشد، زبان است»؛ [۳] و نيز گفته شده: «زبان كم جِرم (وزن)، ولى بزرگ جُرم است!». [۴] ابوبكر بن عياش مى گويد: «چهار پادشاه هند و چين و كسرى و قيصر اجتماع كردند [كسرى لقب پادشاهان ايران و قيصر لقب پادشاهان روم بوده است]، يكى از آنها گفت: من بر آنچه گفته ام پشيمانم و بر آنچه نگفته ام پشيمان نيستم. دومى گفت: من هنگامى كه سخن مى گويم و كلمه اى بر زبانم جارى مى كنم، آن كلمه مالك من است، ولى من مالك و صاحب اختيار او نيستم و وقتى آن كلمه را نگويم مالك آن هستم و آن مالك من نيست. سومى گفت: تعجب مى كنم براى متكلّم كه وقتى سخن او به سوى او برگردد، كلمه او به او ضرر و زيان مى زند و اگر رجوع به او نكرد به او نفع نمى رساند [يعنى تعجب از بعضى كه وقتى سخن مى گويد، يا به ضرر او تمام مى شود، يا نفعى براى او ندارد]. چهارمى گفت: من بر برگرداندن آنچه نگفتم قدرتمندتر هستم، تا آنچه گفتم [آنچه از دهان بيرون آمد ديگر برنمى گردد]». [۵] 🔹گفته اند: «چهار چيز است كه هرگز برنمى گردد: ۱) سخنى كه گفته شود. ۲) تيرى كه انداخته شود. ۳) ساعتى كه بگذرد. ۴) فرصتى كه از دست برود». [۶] امام صادق (ع) فرمودند: «سكوت، شعار محققين به حقایق گذشتگان و حقایق ثابت و محقق است (و در آن فوایدى است)؛ ۱) [سكوت] كليد همه راحتی هاى دنيا و آخرت است. ۲) رضايت خداوندى در آن است. ۳) [موجب] سبك كردن حساب. ۴) حفاظت از خطاها و لغزشها. ۵) پوششى بر جاهل است كه جهل و نادانى هاى او آشكار نشود. ۶) زينت و زيبايى و اُبُهّت عالم است. ۷) در سكوت، گوشه گيرى و انزواى هواى نفسانى است. ۸) رياضت و مجاهدت با نفس در آن است. ۹) شيرينىِ عبادت. ۱۰) از بين رفتن قساوت قلب. ۱۱) عفت. ۱۲) جوانمردى و مروّت. ۱۳) تدبر صحيح و فهم و كياست و عقل، از جمله فوائد آن به شمار مى رود. 🔹پس تا مجبور و ناچار نشدى، لب به سخن مگشاى و زبان فرو بند، خصوصاً اگر شنونده اهليت كلام تو را نداشته باشد». «ربيع بن خثيم» كاغذى در برابر خود مى گذاشت و هر چه تكلم مى كرد مى نوشت و شبانگاه محاسبه مى كرد كه چه به نفع او بوده و چه به ضرر او و مى گفت: «آه آه نَجَا الصَّامِتُونَ وَ بَقِينَا»؛ (آه آه سكوت كنندگان نجات يافتند و ما باقى مانديم [و گرفتار سخن شديم!]). بعضى از ياران رسول الله (ص) مرتب سنگ در دهان خود مى گذاردند، وقتى مى خواستند حرف بزنند و مى دانستند براى خدا و در راه خدا و براى انجام وظيفه الهى است، سنگ را از دهان بيرون آورده و سخن مى گفتند. بسيارى از صحابه (سكوت مى كردند) و گاهى آه بلندى مثل تنفس انسان غمديده از سينه مى كشيدند و مانند اشخاص مريض (كه به زور حرف مى زند) حرف مى زدند! و جز اين نيست كه سبب هلاكت خلق و نجات آنها در سخن و سكوت است (سخن موجب هلاكت و سكوت موجب نجات است)! پس خوشا به حال كسى كه معرفت عيب كلام و درستى آن و فواید سكوت نصيبش شد که این از اخلاق انبیاء (علیهم السلام) و شعار برگزیدگان است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱]منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، حسن زاده آملی، کمره‌ای، مكتبة الإسلامية، چ۴، ج۱۲، ص۱۵۵ [۲]همان [۳]همان [۴]همان [۵]همان [۶]خواندنیهای دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، قم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. امام على (ع) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». كسى كه ارزش و مقدار را فهميده باشد، را شعار خود قرار داده و بدون و سخن نمى گويد و كسى كه اطلاع و احاطه بر آثار لطيف و خصوصيات دقيق و باريك سكوت پيدا كرده و سكوت را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته كلام و سكوتِ چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان خداوند متعال است. [۱] 🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز مى گويد: «پرهيزكار از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمى شود؛ زيرا را غنيمت مى داند، نه خسران و زيان». [۲] آرى ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآنند. «قرآن هم امر و هم نهى مى كند و ساكت ناطق است». [۳] رسول اكرم (ص) مى فرمايند: «چهار چيز است كه فقط دارا است، يكى از آنها است و آن اولين عبادت است». [۴] امام صادق (ع) مى فرمايند: «كسانى كه قبل از شما بودند، سكوت را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و صبر بر آن كرد، متعبّد مى شود و گرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ؛ [۵] من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم». 🔹از نبى اكرم (ص) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمودند: آيا تو را به امرى كه وارد مى كند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمودند: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده، گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمودند: مظلوم را يارى كن. گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمودند: راهنماى انسان جاهل و احمق باش، گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمودند: «زبان خود را ساكت كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمى كند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] امام على (ع) نيز درباره صفات مؤمن در نهج البلاغه مى فرمايند: «مؤمن، سكوتش زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و سخن بيهوده ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸] 🔹آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] امام صادق (ع) مى فرمايند: «در حكمت آل داود (ع) چنين آمده است: «بر فرد عاقل لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و حافظ زبان خود باشد». [۱۰] «وَشّا» مى گويد: «شنيدم از امام رضا (ع) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل مى خواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن اختيار كند». [۱۱] پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند. حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمى گفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام سكوت اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج‏۶۸، ص۲۸۴، باب۷۸؛ و... [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱، ج۱۰، ص۱۳۸، ص۱۶۰ [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹، ص۲۰، باب۱؛ و... [۴] همان، ج۷۴، ص۸۸، باب۴؛ و... [۵] همان، ج۷۵، ص۲۸۸، باب۲۴؛ و... [۶] همان، ج۶۸، ص۲۹۶، باب۷۸؛ و... [۷] همان، ج۶۴، ص۳۰۵، باب۱۴؛ و... [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱، ص۱۲۱؛ و... [۹] همان [۱۰] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ۱۱۶؛ و... [۱۱] الكافی، همان، ج۲، ص۱۱۶؛ و... [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 طوفان در لانه مورچه روشنفکران سکوت فی‌نفسه می‌تواند یک کنش قلمداد شود و چه‌بسا بهترین کنش‌ها- به‌خصوص زمانی که ابتذال به نهایت خودش می‌رسد. بالطبع هنگام‌هایی نیز هست که سکوت می‌شود بدترین واکنش و نمود و نشانه‌ای بی‌تدبیری؛ کجا؟ وقتی که جهان پیرامونی دچار تحولات وسیع و جنگ می‌شود. کار اهل اندیشه و فکر در چنین مقطعی این است که افق‌گشایی کرده و سعی کند تا حد ممکن از جهان جدیدی که روبه‌روی انسان معاصر است، رمزگشایی کنند. در کشور ما درحالی‌که صحنه این جنگ نابرابر کاملا مشخص است و در وضعیتی که تظاهرات‌های چندصدهزار نفری از اندونزی گرفته تا فرانسه و حتی در خود آمریکا در حمایت از فلسطینی‌ها برپاست، بسیاری از اهل فکر یا سکوت کرده‌اند یا دست‌کم مواضعی گرفته‌اند که نسبت به این وضعیت شفاف، مبهم است نژاد
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟ 🔹در روايات به ما دستور داده ‏اند در جايى كه لازم نيست، مگوئيد؛ زيرا زدن احتمال و در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى‏ گردد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏»؛ (احدى از سالم و مصون نمى‏ گردد، مگر اين كه را پنهان كند). 🔹از اين روايت استفاده مى ‏شود كه منشاء و كليد است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى‏ كند؛ يعنى تمام گناهان را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى‏ گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى و ‏‌ را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛ زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ»؛ [۱] (مرد زير پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى ‏شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن‏ - پسته بى‏ مغز اگر لب وا كند رسوا شود». 🔹يكی از موارد كلام بی ‏‌فايده اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى‏ كنيد؟ آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. 🔹 می گويند: ، است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود، ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود. نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه (عليه السلام) مى فرمايند كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ»؛ [۱] (زمانى كه كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين و بين رابطه مستقيم برقرار است، عقل و كلام مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى معيارى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است. 🔹، نشانه پختگى و آبديده شدن فرد است و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى انسانى كه وجودش با انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين او است. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱؛ غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۲۸۲، حکمت ۳۹؛ وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، ‏‏۱۴۰۹ق، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۱، ص ۱۵۹، باب ۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
By Mp3Cut_Pro1_4375686553.mp3
زمان: حجم: 13.73M
⭕️ علمای قم، علمای مشهد بترسید از خدا، چرا کردید چرا نمی کنید ؟!! ▫️باید خون گریه کنید در برابر این ولنگاری کشف حجاب ها ▫️ما انقلاب کردیم به اینجا برسیم؟! همین الان برید خیابان های تهران چه خبره، تکان بخورید، ما که شهید دادیم، این بی حجابی را جمع کنيد.. 🎙خانم خراسانی حتما گوش کنید نشرحداکثری
هدایت شده از mesaghمیثاق
2.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا ایران است گام دوم انقلاب اسلامی وقتی فتنهٔ ، جریان محافظه‌کار و قالتاق‌های اصول‌گرا را بر کشور امام زمان(ارواحنا فداه) مسلّط کرد... 🔵صدای انقلاب را از اینجا بشنوید ‍‌ ‎‌‌‌‎
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) نقش زبان در تجلی «شخصیت انسان» را چگونه تبیین می کنند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۸ درباره نقش زبان در تجلی مى فرمايد: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ». ( زير زبان خود پنهان است [و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد]). منظور از «مرء»؛ (انسان) در اينجا و است و منظور از «مخبوء»؛ (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه ، ترجمان و دريچه اى به سوى است، و هر چه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر و كلماتش ظاهر مى شود. 🔹گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پُر ابهت اند، اما همين كه زبان به مى گشايند، مى بيند كه چقدر توخالى است؛ و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى آراسته ندارند، اما هنگامى كه زبان به مى گشايند، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است. 🔹مرحوم علامه مجلسى اين كلام را از «مصباح الشريعة» با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان امام على (عليهما السلام) نقل كرده است و آن اين كه امام (عليه السلام) به دنبال اين جمله مى فرمايد: «فَزِنْ كَلاَمَكَ وَ اعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَ فِي اللَّهِ فَتَكَلَّمْ بِهِ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَالسُّكُوتُ خَيْرٌ مِنْه»؛ [۱] (حال كه چنين است خود را بسنج، و بر و عرضه دار، هرگاه در آن است آن را بر زبان جارى كن، و اگر غير از آن است، از چنين سخن گفتنى بهتر است). 🔹درباره اهميت اين جمله كوتاه و تاثير آن در ، دانشمندان اسلامی، سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله (عالم اهل سنت) در ذيل همين كلام حكمت آميز مى گويد: «مفهوم اين كلام در عبارات مختلفى آمده، اما كه در اينجا آمده از نظر كوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد». [۲] 🔹مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود مى گويد: «اديب، فقيه و فيلسوف تنها با شناخته مى شوند، و همچنين وكلا و اخترشناسان؛ ولى طبيب و مهندس و مانند آنها، هم با شناخته مى شوند و هم با كارهايشان، و به هر حال هر انسانى كه سخنان تازه و مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد، عاقل، عالم، اديب، فقيه و فيلسوف است، اما كه اثر با ارزشى از خود به يادگار نگذارده اند، سوفسطائيانى بيش نيستند، هر چند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند». [۳] 🔹تأثير اين (عليه السلام) به قدرى است که در شعر و به خوبی نمايان است؛ مى گويد: «تا مرد نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد»؛ نيز مى گويد: « در دهان اى خردمند چيست - كليد در گنج صاحب هنر - چو در بسته باشد چه داند كسى - كه گوهر فروش است يا پيله ور». شاعر ديگرى مى گويد: «آدمى مخفى است در زير - اين پرده است بر درگاه جان». شاعر ديگرى مى گويد: «مرد، ار خزف و طلاى كان است - در زير خود نهان است». پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ‏۶۸، ص ۲۸۵، باب ۷۸؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ۱، ج ‏۹، ص ۲۲، باب ۱۰۱ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفی، قم، چ اول، ج ‏۱۸، ص ۳۵۳، ۱۴۴ [۳] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ۳، ج ۴، ص ۳۱۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
‌ 🔴 دربـاره ادعـای آقـای پـزشـکـیـان ➖ اگر ادعای آقای پزشکیان این است که همه وزرا مورد تایید رهبر انقلاب هستند قطعاً خلاف واقع می‌گوید. ▪️اینکه به صورت سنتی، برخی از افراد، برای وزارت، به محضر رهبر معظم انقلاب پیشنهاد می‌شوند و ایشان نظر مبارک را البته متناسب با سطح پذیرش و صداقت رییس‌جمهور، بیان می‌کنند، درست است. ▪️امـا👇🏻👇🏻 • بدون شک همه وزرا مورد تایید رهبر انقلاب نیستند، در هیچ دولتی. • ایشان به هیچ وجه از معیار فتنه کوتاه نمی‌آیند و فتنه‌گر فقط در صورت ، و ، شاید فرصت بازگشت را پیدا کند. • وقتی رهبر انقلاب در خصوص کسانی که در فتنه‌ها کرده‌اند آنگونه گلایه می‌کنند وای به حال فتنه‌گران و عناصری که حرف‌های براندازانه از دهانش یا قلمش صادر شده باشد... ▪️رهبر انقلاب روی فساد اقتصادی چه در سطح (تا رفع آن) و چه در سطح ، بسیار حساس‌تر از حد توصیف ما و تصور مخاطبین، شدید عمل می‌کنند. ▪️ رهبر عزیزمان نسبت به مقوله تربیت و فرهنگ و کسانی که در روند استحاله فرهنگی به کمترین مراتب هم دخیل بوده باشند حساسیت بسیار بالایی دارند. • از طرفی در میان پیشنهاد شدگان فعال در فتنه و کسانی که در اغتشاشات علیه نظام موضع گرفتن و نیز متهم اقتصادی و افرادی که در مقوله فرهنگ خلاف اسلام حرکت کرده‌اند، وجود دارد. حجت الاسلام رحمت الله معظمی
هدایت شده از mesaghمیثاق
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چطوری میشه اینارو دید و کرد چطوری میشه اینارو دید و به فکر بود پیش خدا قرار چی بگیم ؟ چه قرار بیاریم برای بیخیالیمون ؟ از وجود خودتون خجالت نمیکشید ؟ کسایی که میتونید کاری کنید و نمیکنید مدیون تمام زن و بچه و مردم که اینجوری دارن نابود میشن هستید شک نکنید باید جواب بدید پیش خدا به خدای احد واحد به ولله به ولله به ولله به مرگم راضیم تا این زندگی ذلت بار و نکبت بار به ولله باید از شرم و خجالت مُرد ...