eitaa logo
مجردان انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ای برای علمدار کربلا: پشت نامه مینویسم زمان #رجعت خوانده شود یا #عباس در زمان ما هیچکس به فکر مهدی فاطمه نبود برای فرق شکسته تو گریه میکردند ولی امام زمانشان #تنها بود.. #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🏴 @majaradan
🌹حکایت گنجشکی که با قهربود🌹 روزها گذشت و با خدا هیچ نگفت. ⭐️فرشتگان را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:⭐️می آید ؛ من گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد. ⭐️و سرانجام گنجشک روی ای از درخت دنیا نشست. ⭐️ فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ... ⭐️گنجشک هیچ نگفت ... و خدا به سخن گشود : با من بگو از آن چه سینه توست. ⭐️گنجشک گفت : کوچکی داشتم، آرامگاه هایم بود و سرپناه بی کسی ام. ⭐️تو همان را هم از من . ⭐️این بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ ⭐️لانه# محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟؟؟ ⭐️و سنگینی راه کلامش را بست ... ⭐️سکوتی در عرش طنین انداخت. ⭐️فرشتگان همه به زیر انداختند. ⭐️خدا گفت: در راه لانه ات بود. ⭐️باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. ⭐️آن گاه تو از مار پر گشودی. ⭐️گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود... ⭐️خدا گفت: و چه# بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به ام برخاستی! ⭐️اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی فرو ریخت ... ⭐️های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ... قرآن کریم / سوره بقره / آیه 216 چه بسا چیزی را نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانی. 🆔 @mojaradan •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
💞💞💍💍💞💞 🍀 آیا عشق به تنهایی می تواند تنها عامل تعیین کننده در ازدواج باشد؟ ✅ در این باره باید به چند نکته توجه شود: 🔸الف - در ابتدا باید گفت و علاقه یکی از مهم ترین ارکان ازدواج است. زندگی بر آن پایه ریزی می شود. شرایط و معیارها ی دیگر بعد از این مرحله هستند. به این که اگر این رکن نباشد ،ازدواج معنا و مفهومی نخواهد داشت. بنابراین باید به موضوع جایگاه ❤️ در ازدواج اشاره کنیم. اگر کسى فردى از مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آیا این امر مى‏تواند عامل تعیین‌کننده ازدواج آن دو به شمار آید؟ باید در پاسخ بگوییم: نه، زیرا ازدواج در حقیقت نوعى اجتماعى است که در آن، دو انسان باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملى داشته باشند که از آن جمله، اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصیلى و... است. انسان در ازدواج، تمامى سطوح مختلف خود را از ابتدایى ‏ترین نیازهاى غریزی تا عالى ‏ترین نیازهاى انسانى به مى‏گذارد. براى تشکیل یک خانواده، باید بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد. بنابراین، براى باید به انسانى بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهاى مختلف را برطرف کند. مى‏تواند مکمل چنین ازدواجى باشد و نه تنها عامل تعیین‌کننده آن. با وجود و تعالى عشق در زندگى، نیازهاى واقعى انسان نیز انکار ناپذیرند. عاشق نمى‏تواند به عشق اکتفا کند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد. بهتر است که براى انسانى را انتخاب کنیم که در برآوردن مختلف، ما را یار، همراه و همسر باشد. ازدواجى که بدون توجه به نیازهاى گوناگون انسان، صورت پذیرد و# تنها بخواهد عشق را تأمین نماید، بسیار شکست خواهد خورد. عشق قبل از ازدواج تا آن جایی که مربوط به همسر باشد (یعنی پس از ازدواج و زوجیت) از نظر امری لازم و بلکه اساس'# کانون خانواده و استحکام آن است.البته در این جا تعبیر به عشق شاید صحیح نباشد و تعبیر به و محبت صحیح تر است. خداوند می‌فرماید: "یکی از آیات و نشانه‌های خداوند این است که از خودتان، زوج‌تان را آفرید تا با هم انس گیرید. بین شما دوستی و برقرار کرد . در این امر، آیات و نشانه‌های الهی برای کسانی است که تفکر و اندیشه کنند". همان گونه که در آیه آمده، و محبت انسان به همسر، از آیات و نشانه‌های خداوند دانسته شده است، ازدواجی که در آن علاقه و محبت نباشد، فایده نداشته و ارزشمند نیست و پایدار نمی‌ماند. 🔸ب- نکته دیگر این که برخی خانواده‏ ها معمولاً در آغاز با یکدیگر بسیار مهربان و با صفا و صمیمیت برخورد می‏نمایند، ولی زمان ممکن است در اخلاق و رفتار آنان تأثیر گذاشته، و کانون مقدّس خانواده را دچار و نگرانی بنماید. اگر ازدواج و انتخاب همسر به صورت ، و با معیارهای صحیح صورت پذیرد، و و شرائط بهزیستی زوجین مراعات گردد، و نیازهای روحی و جنسی به شکل صحیحی برآورده شود، گذشت زمان نه تنها خانه و خانواده را تضعیف نمی‏کند بلکه روز به روز بر شدّت و صفای آنان افزوده می‏شود. اسلام برای زن و شوهر واجب و مستحبی قرار داده که لازم است رعایت کنند و مراقب باشند این دستورات حیات بخش را زیر پا نگذارند، پس نباید تصور نمود که اگر در ازدواج همراه با صمیمیت بود تا اخر این روش تداوم دارد . چه بسا بر ممکن است در آغاز ناخوشی در زندگی وجود داشته باشد ولی در ادامه زندگی و لذت بخش نصیب طرفین گردد. 🆔 @mojaradan
مجردان انقلابی
#پسا_مجردی #روانشناسی_رفتاری_زن_مرد بگذارید زن ها طبق طبیعت شان عمل کنند #قسمت_اول مسعود و غزل
#پسا_مجردی #روانشناسی_رفتاری_زن_مرد بگذارید زن ها طبق طبیعت شان عمل کنند #قسمت_اخر #روان شناس ها می گویند که اگر دو دسته بندی کلی درباره گزارش روزمره وجود داشته باشد، یکی #گزارش توصیفی است و یکی گزارش علمی. زن ها معمولاً از گزارش توصیفی و با جزئیات در حرف زدنشان استفاده می کنند و مردها از گزارش علمی و منطقی. این تفاوت از #دوران کودکی وجود دارد. نه گزارش توصیفی زن ها #نشانه پرحرفی آنها است و نه تیتروار ردیف کردن #وقایع روزانه مردها نشانه بی توجهی شان. بهترین #راهکار برای مردها این است که بگذارند زن ها #طبق طبیعت شان رفتار کنند و حرف خودشان را بزنند و آن ها گوش بدهند؛ همین! به خصوص زن های خانه دار که بیشتر #تنها هستند، بیشتر به گوش دادن مردها نیاز دارند. گاهی همین #گوش ندادن آن قدر برای خانم ها مشکل ساز می شود که آن ها را به وادی #طلاق می کشاند. ضمن این که زن ها حرف می زنند تا فقط حرف زده باشند؛ اما مردها همیشه #دنبال راه حل می گردند و به همین سبب حرف زن ها را قطع می کنند تا راه حل دهند و #مکالمه را تمام کنند و این موضوع همیشه زن ها را #عصبانی می کند. 📲 @mojaradan
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° گویند که در زمان زند مرد چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی می‌کرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریم‌خان می‌خواست بازار شیراز را بسازد، او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان کسی بود که می‌توانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و آجرها را در هوا می‌قاپیدند و سقف را تکمیل می‌کردند روزی کریم‌خان برای بازدید از کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر آجری که سیاه خان به بالا پرت می‌کند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی‌رسد و می‌افتد و می‌شکند! کریم‌خان از سیاه پرسید چه شده نون نخوردی؟؟!! قبلاً حتی یک آجر هم به هدر نمی‌رفت و همه به بالا می‌رسید! سیاه خان ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی گوش کریم‌خان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و او زنش بود چند روز است که سیاه خان قهر کرده و به خانه پدرش رفته سیاه خان دست و دل کار کردن ندارد اگر ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می‌افتد او تنها کسی است که می‌تواند را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریم‌خان فوراً به پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه‌ها شروع به گریه کرد کریم‌خان پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا می‌خواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و و شوهر را تنها گذاشت فردا کریم‌خان به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت می‌کند که از معمار هم رد می‌شود بعد رو به همراهان کرد و گفت: ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت می‌کرد بود نه سیاه خان آدم برای هر چیزی باید داشته باشد. @mojaradan ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
✍️ آیه های آتش افزا♨️ 🔷🔹 بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از رفت از طرف حکومت وقت، قرآنی را با زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند:# دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن تا خیر و ثوابی به تو برسد. 🔷🔹گفت: نه ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه تقوا معاف کنید. 📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱ 📚 به نقل از: داستان های پراکنده @mojaradan
🔻✨ ماجرای آیت‌الله بهجت و جن ⭕️◁یکی از ایشان درباره وی خاطره ای را نقل کرده اند که خواندن آن خالی از لطف نیست. ⭕️◁میگویند از آیت الله درباره  سوال پرسیده شده که آیا انها  میتوانند به انسان آسیبی برسانند یا خبر؟ و ایشان فرموده اند که خیر انها با کاری ندارند ⭕️◁و بعد در ای که نقل نموده است فرموده که روزی به عمویم در کربلا رفتم و خواستم به اتاقی بروم و کنم و عمویم گفت که به آن اتاق نرو آنجا جن دارد! ⭕️◁من هم گفتم که ندارد آنها با من کاری ندارند و رفتم آنجا دراز کشیدم و ام را کنارم گذاشتم و عبایم را نیز بر روی صورتم کشیدم و ⭕️◁نصف شب که شد عجیب و غریبی را میشنیدم و صدای هم می امد که گویا یک لشکر در حال حرکت بودند. ⭕️◁لحظه به لحظه به من نزدیک تر میشد و به یکی از آنها وارد اتاق شد و من و عبایم را نگاه کرد و دید که من ام و به افراد پشت سرش گفت: “این لشکر خداست” ⭕️◁از ایشان پرسیدم که ها مگر در بین انسانها زندگی میکنند؟ او فرمود که اجنه نیز همانند انسان مخلوقات خداوند هستند و نه انسان و جن بلکه خداوند موجودات زیادی را آفریده اند که ما قادر به آنها نیستیم. ⭕️◁جن ها هم و بد دارند آنها در یک عالمی دیگر زندگی میکنند و با  آدمها کاری ندارند آنها از آتش هستند. @mojaradan
💠امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: موسی (علیه‌السّلام) در کنار دریا عبور می‌کرد، ناگاه دید کنار دریا آمد و دربرابر خورشید سجده کرد و سخنان گفت، سپس تور خود را به دریا‌ انداخت و بیرون کشید، آن تور پر از بود، و این کار سه‌بار تکرار شد، در هر سه‌بار، تور او پر از ماهی بود. او ماهی‌ها را برداشت و از آنجا رفت. سپس صیاد دیگری به آنجا آمد و گرفت و نماز خواند و حمد و شکر الهی را بجا آورد، آنگاه تور خود را به افکند و بیرون کشید، دید توخالی است. بار دوّم تور خود را به افکند و بیرون کشید، دید یک ماهی کوچک در میان تور است. حمد و الهی گفت و از آنجا رفت. موسی (علیه‌السّلام) عرض کرد: «خدایا! چرا کافر تو با اینکه با حالت کفر آمد آن همه ماهی او شد، ولی نصیب بنده با ایمان تو، تنها یک کوچک بود؟» خداوند به موسی (علیه‌السّلام) چنین وحی کرد: «به جانب راست خود نگاه کن.» موسی نگاه کرد، فراوانی را که خداوند برای بنده مؤمن فراهم کرده مشاهده نمود. سپس خداوند به موسی وحی کرد: «به چپ خود نگاه کن.» موسی (علیه‌السّلام) نگاه کرد، آنچه از عذاب‌های سخت را که خداوند برای بنده کافرش نموده دید. سپس خداوند فرمود: «ای موسی! با آن همه  که در  کافر است آنچه را که به او (از ماهی‌های فراوان) دادم، چه به حال او دارد؟ و با آن همه از فراوان که برای بنده مؤمن کرده‌ام، آنچه را که امروز از او بازداشته‌ام، چه به حال مؤمن خواهد داشت؟» موسی (علیه‌السّلام) عرض کرد: «یا ربّ یحقّ لمن عرفک ان یرضی بما صنعت؛ پروردگارا! برای کسی که تو را سزاوار است که به آنچه انجام دهی و خشنود باشد.»  📚دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، ص۴۳۳ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۴۹ @mojaradan
سفره‌ےِ عقد آروم درِ گوشم گفت: میدونے من فَردا میشَم؟ خندیدم و گفتم..از کجا میدونے؟ نڪنه غِیب داری!💭 گفت: آره..دیشب مادرم زهرا(س) رو تو خواب دیدمـ..🍃 بهم تبریڪ گفت بعدشم وَعده‌ے داد. . . کردمُ گفتم: پس من چے؟ میخوای همین اولِ کاری منُ بزاری برے؟!😞 نبود وَفا بِری و منو نَبری! توڪہ میدونے فردا میخواے شَهید بشے چرا پایِ سفره عقد. . .💍 چرا خواستے منو به عقدِ خودت دربیاری!؟ دستمو گرفت خندیدُ گفت: آخہ شنیدم شَهید میتونه بستگانشو ڪنه!🥰 میخوامـ که اون #۲نیا جزوِ شفاعت شده هام باشے. . . میخوام عروسیِ واقعی رو اونجا برات بگیرم. . .🎈 {مدافع‌حرم} ♥️ @mojaradan
❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️ 😊 🔰 مواردی که آقایان ازدواج کرده باید در نظر بگیرند ، بر اساس اولویت 😊 ▫️نکاتی که آقایان👱🏻‍♂ باید توجه کنند ؛❗️ ✨۱) طوری رفتار کنید که زن بداند وجودش لازم است،❗️ زیرا اگر این کار را نکنید افکارش او را به جایی میکشاند که فکر میکند وجودش ضروری است و شما وی را با چهارچوب دَر یکی میبینید.😁 زنها دوست ندارند با که میکنند زندگیشان از هم بپاشد و تنها مردان هستند که این اطمینان را در آنها به وجود میآورند.😊 ✨۲) اجازه بدهید که زنها را حفظ کرده تا بتوانند از ایده هایشان استفاده کنند.❗️ باور کنید شما باید این اطمینان را به آنها بدهید.😊 ✨۳) فکر نکنید نظر یک زن نمیتواند ساز باشد،😐 این افکار قدیمی را دور بریزند. نظر او را بپذیرید و به آن فکر کنید.😊 ✨۴) آقایان! لطف کنید بدانید زنها اگر به دست میآورند سریعاً آن را با شما تقسیم میکنند.❗️ پس نگران نباشید.😁 ✨۵) او را نگذارید.❗️ به زن خود اطمینان بدهید حتی اگر میخواهد کره زمین را هم کند شما با او خواهید بود.😊 بگذارید امتحان کند.🌼 ۶) آقایان! بدانید اگر بتوانید عدم موفقیت را در همسرتان از بین ببرید بهترین دنیا میشوید،❗️ باور کنید چیزی جز به دست نمیآورید.🌺😊 ✨۷) آقایان!در صورت همسرتان به وی آرامش بدهید نه اینکه بشوید❗️ و بر سرش فرود بیائید.😐 همانطور که در موفقیت هایش جلویش میگذارید در شکستهایش هم بفرمایید حساب کنید.😊 ✨۸) افکارتان را نکنید.❗️ واقعاً دلیلی ندارد چون شما مرد هستید قابل اجرا باشد.😊 ✨۹) بدانید و اعتماد به نفس مرد به علاوه سنجش و دورنگری زن،❗️اعتدال در زندگی مشترک را تضمین میکند.😊 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕🌱 🌱💕 ڪوفـيان بـا «ظهور» (علیه السلام) و بـا «غـيبـت» تـ✨و امـتحـان ، بـہ راستے سخـت تـر اسـٺ!!! ظهور.... يـا ⁉️ امیدغریبان کجایی!💔 @mojaradan
💞💞💍💍💞💞 شش باورهای غلط در مورد : 🚩این باورها نه تنها ، بلکه بالقوه توانایی از بین بردن رابطه را دارند. آنها خیلی خطرناکند چون باعث میشوند مسیر اشتباهی را انتخاب کنند و یا به سبکی با یکدیگر برخورد نمایند که به بهبود رابطه وجود ندارد.واین که رابطه را میتوان با افزايش حساسيت بین فردی بهبود بخشید نیز است. تعدادی از اين باورهاي غلط عبارتند از : 1⃣ "ازدواج فقط یک کاغذ و قرارداد رسمي است " 🚩مزایای و روانی ازدواج بیشمار است. بعد از 50 سال تحقیقات جامعه شناختی در کشورهای توسعه یافته ثابت شده است که بهترین منبع ، ثروت ، طول عمر و آرامش خاطر کودکان ، از ازدواج و سالم ناشی میشود.(توجه کنید ازدواج سالم و رضایتمند نه هر ازدواجی) 2⃣ "تنها زندگی کردن با روابط موقت، همانند زندگی متاهلی است." 🚩تحقیقات جامعه شناختی نشان داده که در همه جای کره زمین، افرادی که زندگی میکنند، زودتر میمیرند، کمتر سالمترند، ثروتمندترند و بهبودی از بیماری ها برایشان کندتر است، به نسبت افرادی که ازدواج کرده اند. این امر خصوصا برای صادق است که در مقایسه با زنان از حمایتهای ضعیف تري برخوردارند. زمانی که مردان در یک متعهدانه هستند، حمایت های اجتماعی خود را افزایش میدهند. @mojaradan
⭕️ در اولین قرارها برای یک ، نکات زیر را مدنظر داشته باشید 🔻احساس نکنید، آرامش خود را حفظ کنید. اگر معمولا آدم پرحرفی هستید سعی کنید کمتر صحبت کرده و بیشتر به طرف مقابل گوش کنید. و اگر فردی و خوددار هستید، سعی کنید نقش بیشتری در گفتگو به عهده بگیرید. 🔻در چیز زیادی در مورد خودتان نکنید، البته پاسخ سوالات او را بدهید اما عجله نکنید. 🔻به این کاری نداشته باشید که او از شما خوشش می آید یا نه . خودتان را درگیر این نکنید که او به چه فکر می کند. مهمترین چیز در اولین این است که شما در مورد او چه فکر می کنید . 🔻اگر یک قرار به پیش نرفت، زود نتیجه نگیرید که تا آخر عمرتان خواهید ماند و اگر دیدارتان خوب پیش رفت دست و پای خود را گم نکنید. این دیدارها لزوما شروع زندگی جدید شما نیست. 🔻اگر قرارتان موفق نبود ، داشته باشید که دنیا به آخر نرسیده است . به آن بعنوان یک روز از زندگیتان نگاه کنید.🌱 💕@mojaradan
🚫 مردان را نشکنید. ⚠️این خانم‌هاست که وقتی مرد ساکت است 👈مدام به سمت آن‌ها می‌روند و با او می‌زنند. ✔️احترام به این سکوت یعنی بیشتر. سکوت در زنان ممکن است به معنیِ خاطر بودن باشد ✔️ اما در مردها این طور نیست❗️ ♻️به مردان بدهید گاهی او را رها کنید تا با خود کند. با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود سر بزند. ▪️مدام دنبال او نباشد. فضای شدن! 🗯 این چیزی است که گاهی به آن نیاز دارند. ♥️ اگر به آن‌ها این فضا را بدهید. آن‌ها نیز به شما می‌ورزند. 💛 شوهر خود را مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند؛ و تأیید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است. 😇 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️ 🕒ساعت ها و دقیقه ها به پای حرف های مردم مینشینی....🗣 حرفهایشان را نصف نصف میکنی...▪️▫️ کلمه کلمه 💬و حرف به حرف 💬آن را تفسیر و تحلیل میکنی.... 📝و ساعت ها🕓 در آن مورد به فکر فرو میروی !! ✅ ثانیه ای☝🏻 گوش بسپار به حرف های پروردگارت 💕.... آنکه تو را آفرید و اشرف مخلوقات قرار داد...👤❤️ ثانیه ای بنشین.... فقط و فقط گوش بسپار... و اگر اندکی هم شده بیاندیش...!! @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️ 🕒ساعت ها و دقیقه ها به پای حرف های مردم مینشینی....🗣 حرفهایشان را نصف نصف میکنی...▪️▫️ کلمه کلمه 💬و حرف به حرف 💬آن را تفسیر و تحلیل میکنی.... 📝و ساعت ها🕓 در آن مورد به فکر فرو میروی !! ✅ ثانیه ای☝🏻 گوش بسپار به حرف های پروردگارت 💕.... آنکه تو را آفرید و اشرف مخلوقات قرار داد...👤❤️ ثانیه ای بنشین.... فقط و فقط گوش بسپار... و اگر اندکی هم شده بیاندیش...!! @mojaradan
"❁" 💕 🚫 مردان را نشکنید. ⚠️این اشتباه خانم‌هاست که وقتی مرد ساکت است 👈مدام به سمت آن‌ها می‌روند و با او می‌زنند. ✔️احترام به این سکوت یعنی بیشتر. (بذار بفهمه حواست بهش هست اما سکوتش رو نشکن و سیم جیمش نکن ) سکوت در ممکن است به معنیِ خاطر بودن باشد ✔️ (مرد باید این سکوت رو بشکنه و باتوجه کردن به همسرش این آزرده خاطری رو برطرف کنه ، زن به کوهی چون مرد نیاز داره تا تکیه کنه و بغضش رو بشکنه و آرامش رو جایگزین غم کنه ) 👈اما در مردها این طور نیست❗️ ♻️به مردان بدهید گاهی او را رها کنید تا با خود کند. با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود سر بزند. ▪️مدام دنبال او نباشید. مرد نیاز دارد به فضای شدن! 🗯 این چیزی است که گاهی به آن نیاز دارند. ♥️ اگر به آن‌ها این فضا را بدهید. آن‌ها نیز به شما می‌ورزند. ✨شوهر خود را مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند؛ و تأیید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است. @mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۹۳ و ۹۴ محبوبه خانوم از آشپزخانه بیرون آمد و نگاه به خنده‌ها و شیطنت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۹۵ و ۹۶ آیه همانطور که از زیر چادر میخندید گفت: _آخه منم همینکارو میکردم؛ بدتر از همه اینه که الآنم گاهی اینجوری میکنم. فکر کردم فقط من خُلم ارمیا بلند خندید و صدایش در فضا پیچید و نگاه زینب را به دنبالش کشید: _نترس، منم خُلم؛ چون هنوزم گاهی انجامش میدم. آیه: _دلم براش تنگه. ارمیا: _حق داری. منم دلم براش تنگه. آیه: _میشناختیش؟اون دوران دانشجویی رو خدمتتون میگم. ارمیا: _میدیدمش اما سمتش نمیرفتم. آیه: _مرد خوبی بود! ارمیا: _شوهر خوبی هم بود برات. تو هم زن خوبی بودی براش. آیه: _یک سوال بی ربط بپرسم؟ ارمیا: _بپرس آیه: _چرا اسم شما اینجوریه؟ارمیا، مسیح، یوسف؟ ارمیا خندید: _تازه باقی بچه هارو ندیدی!ادریس، دانیال، شعیب! آیه لبخند زد: _چرا خب؟ ارمیا: _مسئول پرورشگاه عشق اسم‌های پیامبرا رو داشت. مارو آوردن پرورشگاه، خیلی کوچیک بودیم، اسم نداشتیم، فامیل نداشتیم. اسم و فامیل بهمون داد. مرد خوبی بود. آیه: _دنبال پدر مادرت نگشتی؟ ارمیا: با حاج علی گشتیم. بابات آشنا زیاد داره انگار! رسیدیم . احتمالا توی از دستشون دادم. یک جورایی منم مثل زینب ساداتم. آیه: _خدا رحمتشون کنه.....سالگرد مهدی نزدیکه.! ارمیا: _براش مراسم میگیریم، مثل هر سال. آیه سرش را به چپ و راست تکان داد: _نه! مردم بهمون میخندن؛ میگن رفته شوهر کرده و حالا برای شوهر مرحومش مراسم گرفته. ارمیا: _مردم زیاد میزنن؛ اونا هیچ چیز از تو و زندگیت و تنهاییات ! اونا دنبال یه اتفاق‌ن که درباره‌ش حرف بزنن. چهار ساله مهدی رفته، این مردم به ظاهر روشنفکر حالا که زن‌ها رو با شوهراشون دفن کنن، اونا رو تو تنهایی خونه‌هاشون میپوسونن. آیه باش! باش! باش! بگو زنده‌ای... بگو حق زندگی داری... بگو شوهر شهیدت رو از یاد نبردی، و براش ارزش قائلی، و دوستش داری و بهش افتخار میکنی! آیه باش برای این مردم که نقد مردمه و تو کار هم میکشن و حق خودشون میدونن کنن و بدن. یادته قصه‌ی مریم خانوم که کتک خورد و آزار دید؟ صورتش سوخت و آسیب دید؟ * مسجد شلوغ بود... دوستان و همکاران و خانواده سیدمهدی و هر کس که او را میشناخت آمده بود. مراسم که تمام شد ، صدای زینب در مسجد پیچید... دخترک چهار ساله‌ی آیه برای پدرش شعر میخواند: 🎙مامانم گفته واسه‌م از بابا آقا گفت برو بابا رفت به جنگ مامان گریه کرد بابا رفت حرم بابا شد شهید زینب گریه کرد بابایی نداشت تا برن سفر بابایی نداشت تا برن حرم شد بابایی زینب بود بابایی نبود مامان کرد زینب نگاه کرد عکس بابایی با روبان بالای دیوار داشت میکرد نگاه زینب گریه کرد مامان گریه کرد بابا میخنده بابا خوشحاله آخه عزیزه بابا شهیده بعد گفت: _من با دوستم محمدصادق و زهرا و مهدی اینو برای بابا درست کردیم؛ آخه دلم برای بابا تنگ شده بود، بابا ارمیا هم رفته بود جنگ... من همه‌ش تنها بودم. دلم بابا میخواست. گریه کردم؛ دوستامم گریه کردن...بعد محمدصادق اینو گفت و یادم داد تا برای بابا مهدی بخونم صدای هق‌هق آیه به گریه‌های بلند بلند تبدیل شد. ضجه‌های فخرالسادات دل زن‌ها را به درد آورد. ارمیا دخترک یتیم سیدمهدی را به آغوش کشید و بوسید. مراسم که تمام شد، آیه صدای پچ‌پچ‌هایی از اطراف میشنید. همانطور که فکرش را میکرد، همه او را شماتت میکردند. بغضش سنگینتر شد..... " چه کنم با این نامردمی‌ها سید؟ چه کنم که راحت دل میشکنند. گاهی سر میشکنند، گاهی خنجر از پشت میزنند. " بعضیها بعد از تسلیت، تبریک میگفتند... این تبریکها گاهی بیشتر شبیه تمسخر است... گاهی درد دارد. نگاه و پوزخندهایی که به اشک‌های پر از دلتنگی میزدند.گاهی دل میسوزاند. ارمیا هم سر به زیر کنار حاج علی ، و سید محمد ایستاده بود؛ گفتنش راحت بود. راحت به آیه گفته بود حرف مردم بی‌اهمیت است اما حالا وسط این مراسم که قرار گرفت، دلش برای آیه سوخت. آیه‌ای که میان زنان گیر افتاده و حتما بیشتر از این نگاه‌های سنگین نصیبش میشد. آخر مراسم بود که زنها در حیاط مسجد جمع شدند. آیه کنار فخرالسادات ایستاده بود.... که زن‌عموی سیدمهدی گفت: _رسم خانواده‌ی ما نبود عروسمون رو به غریبه بدیم؛ پشت کردی به رسم و رسوم فخرالسادات. بی‌خبر عروستو عقد کردی؟شرمت نشد؟ فخرالسادات خواست حرفی بزند که صدای سیدمحمد آمد: _چرا شرم زن‌عمو؟ خلاف شرع کردیم؟؟ _نه! خلاف عرف رفتار کردید. سیدمحمد: 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´