۱. خداوند بر قلوب كفار بواسطه اعمالشان مهر نهاده و حرف حق را نمیپذیرند
امام رضا علیه السلام در پاسخ به سوالی پیرامون قول خداوند: (خدا بر دلها و گوشهای آنان ختم نهاده) فرمود: ختم همان مهر زدن بر قلوب کفار است، اما (این مهر زدن) بعنوان مجازات بر کفرشان است، هم چنان که خداوند در آیهای دیگر فرمود: (بلکه خدا بخاطر کفرشان مهر بر دلهاشان زد و در نتیجه جز اندکی ایمان نمیآورند، نساء/۱۵۵).
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۱۰۱.
#کفر #کافر #اعمال #ایمان #پروردگار #مجازات
🔰با ما همراه باشید در کانال تفسیر روایی قرآن
┄┅┅✿❀❀🕊❀❀✿┅┅┄
📚 @mokhtasarolborhan
┄┅┅✿❀❀🕊❀❀✿┅┅┄
۲. ختم (مهر) به معنای علامتدار شدن کفار به جهت اینکه فرشتهها آنها را بشناسند
امام حسن عسکری علیه السلام درباره سخن خداوند تعالی: (خداوند بر دلهاشان و بر گوشهاشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی بزرگ است) فرمود: یعنی با نشانهای نشانهدار میشوند که هر کدام از فرشتگان چون به آن مینگرند آنان را میشناسند، چون ایمان نمیآورند.
(و بر گوشهایشان) نیز همان نشانهها را میگذارند. (و بر دیدگانشان پردهای است) چون از نگاه در آن چه بدان تکلیف شدند روی گرداندند، و از دستور کوتاهی ورزیدند و در ایمان که بدان ملزم شدند جهل پیشه ساخته و در پایان هم چون کسانی شدند که در برابر دو چشمشان پردهای است که به دلیل وجود آن پیش روی خود را نمیبیند، زیرا خداوند عز وجل بسی بلند مرتبهتر از صفات بیهودگی و فساد بوده و از درخواست آن چه بندگان را از آن بازداشته والاتر است. بندگان را به چیرگی خود مامور نکرده و به پیمودن مسیری که به اجبار مسدود ساخته امر نکرده. سپس در آیه فرمود: (و برای آنان عذابی بزرگ آماده است) یعنی در آخرت، عذابی که برای کافران آماده شده بزرگ است و همچنین در دنیا برای کسی که میخواهد او را اصلاح نماید عذاب اصلاحگر آماده میسازد تا او را به طاعت خودش آگاه سازد، یا عذاب هلاک کنندهای به سوی او می فرستد تا او را به عدل و حکمتش برگرداند.
📚احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۵۶.
#کافر #کافر #ایمان #اعمال #مجازات #قیامت #عذاب
کانال تفسیر روایی قرآن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳. مُهری که بر کافران میزنند فرشتگان و رسول خدا و امیرالمومنین میبینند
امام عسکری علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه و آله روایت نموده که حضرت در بین اصحاب فرمود: کدامیک از شما دیشب میزبان یک مومن بود؟ امیر المومنين فرمود: من ای رسول خدا! میزبان ثابت بن قیس شماس انصاری بودم پیامبر فرمود: به برادران مومنت داستان را بگو و نام منافقین و خدعهگران را مبر! خداوند تو را از شر آنها کفایت میکند و به آنها برای توبه مهلت میدهد تا متذکر شده یا فروتن شوند. امیرالمومنین فرمود: من در حال رفتن نزد بنی فلان در اطراف مدینه بودم و همراه من ثابت به قیس میآمد. هنگامی که به یک چاه قدیمی عمیقی رسیدم که انتهای آن بسیار پایین بود و در آنجا جمعی از منافقین بودند با دیدن ثابت بن قیس تلاش کردند که او را در چاه بیندازند ثابت مقاومت میکرد تا آنکه یکی برگشت وتلاش بیشتری کرد و او را درون چاه انداخت و آن مرد مرا نمیدید و از آمدن من خبر نداشت تا آنکه رسیدم به آنجا اما از آن رو که ثابت در چاه افتاده بود. نمیخواستم که آن وقت به حساب آن منافقین برسم چون میترسیدم که بلایی سر ثابت بیاید. بنابراین خود را به چاه انداختم که شاید او را نجات دهم. ناگاه دیدم که من از او زودتر به ته چاه رسیدم.... امیرالمومنین فرمود: ای پیغمبر خدا ! به انتهای چاه رسیدم و آنجا ایستاده قرار گرفتم و این افتادن برایم به اندازه قدم آرام برداشتن لذت داشت و گوارا بود و چنان بود که گویا آهسته آهسته و با آرامش پیاده روی میکنم. آنگاه بعد از من ثابت بر روی دستهای من که آنها را گشوده بودم، افتاد و من اول ترسیدم که این افتادن برای من یا او ضرر و خطری داشته باشد اما افتادن ثابت بر دست من به نحوی بود که گویا دسته ریحانی را با دست خود گرفتم. پس از آن نگاه کردم و ناآگاه آن منافق و دو نفر دیگر که همراه او بودند در لب چاه ایستاده بودند و یکی از آنها به دیگری میگفت ما قصد داشتیم که یک نفر را بکشیم ولی حالا دو نفر شدند. پس سنگ بزرگی به اندازه صد من آورده و بر ما افکندند. من ترسیدم که این سنگ به ثابت برخورد کند. لذا او را زیر بال خود گرفتم و سر او را به سینه خود چسباندم و بر روی او کج شدم، پس آن سنگ بر پشت سر من افتاد و اثر آن در حد وزش نسیمی از باد خنک بود که در زمان گرما به من اصابت کند.... و شنیدم که آن منافقان میگویند این پسر ابوطالب و ابن قیس هزار جان دارند که هیچ کدام از بدنشان بیرون نمیرود و از آسیب این سنگها نجات مییابند. پس از تلاش بیهودهاشان رفتند و خدای تعالی شر ایشان را از ما دفع کرد و خداوند به لب چاه دستور داد که پایین بیاید و به ته چاه دستور داد که بلند شود به حدی که ته چاه و لب چاه هم سطح با زمین شدند و ما هم یک قدم برداشته و از چاه بیرون آمدیم.
اینجا بود که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابالحسن! خداوند عزوجل برای تو فضایل و ثوابی در نظر گرفته که مقدار آن را غیر خدا هیچ کس نمیداند و منادی در روز قیامت صدا میزند دوست داران علی کجایند؟ پس عدهای از مردمان صالح برخیزند و به ایشان خطاب میشود دستان هر کس را که میخواهید از مردم در صحرای قیامت را بگیرید و وارد بهشت نمایید و کمترین مقدار افرادی که به شفاعت این شخص وارد بهشت میشوند هزار هزار هستند... بعد از آن منادی فریاد میکند: ما بقی دوست داران علی بن ابی طالب کجایند؟ پس عدهای که بر جان خود ستم نمودهاند برمی خیزند. پس خطاب میشود که دشمنان علی علیه السلام کجایند؟ پس عده بسیاری را میآورند و خطاب میشود که آیا هر هزار نفر این دشمنان را فدای یکی از دوستان علی بن ابی طالب نکنیم تا آنان نیز وارد بهشت شوند؟ پس خدای متعال دوست داران تو را نجات میدهد و دشمنانشان را فدای آنها می کند.
پس از آن رسول خدا به علی فرمود: نگاه کن پس از آن حضرت به عبدالله بن ابی و هفت نفر از یهود نگاهی انداخت و فرمود: مشاهده کردم که خدا دلها و گوشها و چشمهایشان را مهر کرده است. پس رسول خدا فرمود: تو ای علی! بعد از من محمد رسول خدا، بهترین شاهدان خدا بر روی زمین هستی و اشاره به همین معناست فرمایش خداوند متعال که میفرماید: (خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده) این علامت را فرشتگان میبینند و آنان را به این نشان میشناسند و رسول خدا نیز این نشان را میبیند و این نشانه را نیز بهترین مخلوق خدا پس از پیامبر یعنی علی بن ابی طالب می بیند.
📚 تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص ۱۰۸.
#مجازات #کافر #امام
✅ پایان این مطلب✅
کانال تفسیر روایی قرآن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۴. استهزاء منافقين توسط پروردگار متعال بخاطر رد ولایت امیرالمومنين على علیه السلام بود
در حدیث است که منافقین گفتند: ما علی بن ابی طالب و یاران او را مسخره میکنیم. خداوند جهت کوبیدن آنها میفرماید: خداوند آنان را مسخره میکند. یعنی آنان را در روز آخرت به سزای اینکه علی و اصحاب او را مسخره کردند، مجازات خواهد نمود.
📚المناقب، ج۳، ص۹۴.
#منافق #تمسخر #امیرالمومنین #ایمان #مجازات #جهنم
☄ کانال تفسیر روایی قرآن👇
╔══❖•°🌺 °•❖══╗
@mokhtasarolborhan
╚══❖•°🌺 °•❖══╝