eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
303 دنبال‌کننده
469 عکس
412 ویدیو
80 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم سخنرانى مدتى بود كه از شهادت حضرت (ع ) مى گذشت در سفرى به مدينه آمد مردم را در مسجد جمع كرد، و بالاى منبر رفت و با ناسزاگويى به مقام امام على (ع ) جسارت نمود. (ع ) در همان مجلس برخاست ، پس ازحمد و ثناى الهى فرمود: (اى مردم ! خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر اينكه مجرمين را دشمن او قرار داده است چنانكه قرآن مى فرمايد: و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا من المجرمين : (و اين چنين از مجرمان براى هر پيامبرى دشمنى قرار داده ايم )(۱). آنگاه به معاويه رو كرد و فرمود: من پسر على (ع ) هستم و تو پسر صخر مى باشى تو است مادر من (س ) جده تو است و جده من است خداوند آنكس را كه بين ما دو نفر، : از نظر نسب ، پست تر، و از نظر ياد خدا، غافلتر و از نظر كافرتر و از نظر منافقتر است لعنت كند. همه حاضران فرياد زدند : آمين ، آمين ! معاويه ناگزير، خطبه خود را قطع كرد، با كمال سرافكندگى از بالاى منبر پائين آمد و به خانه خود رفت (۲). ۱ - فرقان ، - 31 ۲ - كشف الغمه ، ج 2 ص 150 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن (ع ) در ، امام (ع ) فرزندش را طلبيد، و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه به سپاه دشمن حمله كن . محمد حنفيه نيزه را گرفت و به دشمن حمله كرد، گردانى از طايفه جلو او را گرفتند، او عقب نشينى كرد، و به حضور پدر آمد در آن هنگام (ع ) نيزه را از دست او گرفت ، و به سوى دشمن رفت و حمله كرد و پس ازمدتى در حالى كه نيزه اش خون آلود بود، نزد پدر بازگشت وقتى كه محمد حنفيه ، آن شجاعت را از امام حسن (ع ) ديد بر احساس شكست سرخ و سرافكنده شد. اميرمؤمنان على (ع ) به او فرمود: لاتاءنف فانه ابن النبى و انت ابن على : (خود را نگير ( نكن ) او پسر پيامبر و تو پسر على (ع ) هستى ) . بحار، ج 43، ص 345 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم - نامگذارى (ع ) هنگامى كه امام حسن (ع ) چشم به جهان گشود، (س ) به على (ع ) گفت : (نام اين نوزاد را معين كن ) (ع ) فرمود: من در نامگذارى او، از پروردگارم پيشى نمى گيرم ، خداوند به وحى كرد: (پسرى براى محمد (ص ) متولد شده نزد او برو و به او تبريك بگو، سپس بگو: نسبت على (ع ) به تو مانند نسبت هارون به موسى (ع ) است ، نام اين نوزاد را همان نام بگذاريد كه نام پسر هارون (برادر موسى ) است .) جبرئيل به حضور پيامبر آمد و تبريك گفت ، و سپس عرض كرد: خداوند امر كرد كه اين نوزاد را همنام پسر هارون برادر موسى ، كنيد. پيامبر (ص ) فرمود: (او چه نام داشت ؟) جبرئيل گفت : نام او (شبر) بود. پيامبر (ص ) فرمود: زبان من عربى است . جبرئيل گفت : او را ، نامگذارى كن ، پيامبر (ص ) نام آن نوزاد را حسن خواند . اعلام الورى ، ص 210 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم پاسخ به سؤال روزى (هفتمين خليفه ) از حضرت (ع ) پرسيد: چرا جد تو (ع ) الجنة و النار ( بهشتيان و بهشت و دوزخيان به دوزخ است ؟! حضرت رضا (ع ) فرمود: آيا شنيده اى كه از پدر و اجداد خود كه روايت كرده اند كه (ره ) گفت : از رسول خدا(ص ) شنيدم فرمود : على و بغضة ( دوستى با (ع ) ايمان است ، و دشمنى با على (ع ) كفر است )؟ ماءمون گفت : آرى شنيده ام . حضرت رضا (ع ) فرمود: همين سخن به اين معنا است كه : على (ع ) تقسيم كننده افراد به بهشت و دوزخ است . يعنى على (ع ) سنجش است ، هر كس كه در دنيا على (ع ) بوده ، آن ترازوى سنجش نشان دهنده دوستى وايمان او است و بر اين اساس به مى رود، و اگر دشمن على (ع ) بود، همان ترازو، دشمنى و كفر او را نشان مى دهد، در نتيجه او را به سوى دوزخ مى فرستد. ماءمون گفت : خداوند بعد از تو مرا زنده نگذارد، گواهى مى دهم كه تو رسول خدا(ص ) هستى . كشف الغمه ، ج 3 ص 147 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم هنگامى كه حضرت (ع ) در خراسان بود، جمعى از شيعيان از راه دور براى ع به در خانه آن حضرت آمدند دربان به نزد حضرت (ع ) رفت تا اجازه ورود آنها را بگيرد، جريان را به حضرت عرض كرد، امام رضا (ع ) به او فرمود: (فعلا كار دارم ، به آنها بگو بروند). دربان كنار درآمد و به آنها گفت : (برويد فعلا آقا كار دارد). آنها رفتند و روز دوم به در خانه حضرت رضا (ع ) آمدند، باز مثل روز قبل ، اجازه ورود داده نشد و آنها رفتند، دو ماه هر روز آنها مى آمدند و برمى گشتند، سرانجام نااميد شدند، و به دربان گفتند: به حضرت رضا (ع ) عرض ‍ كنيد، (ما از شيعيان پدر تو امير مؤمنان حضرت (ع ) هستيم ، دشمنان ما، نسبت به ما شماتت و سرزنش مى كنند كه شما به ما اجازه ملاقات نداديد، و ما اين بار شرمنده مى رويم ، و در برابر نيشخند مخالفان ، بيچاره خواهيم شد). دربان پيام آن ها را به حضرت رضا (ع ) ابلاغ كرد، حضرت فرمود: به آنها اجازه بده وارد شوند. دربان به آن ها اجازه ورود داد، آنها به حضور حضرت رضا (ع ) رسيدند و سلام كردند، حضرت رضا (ع ) جواب سلام آنها را نداد و حتى اجازه نشستن به آنها نداد، آنها همچنان ايستاده بودند، سرانجام آنها گفتند: (اى پسر رسول خدا(ص )! چه شده كه ما اين گونه مورد بى مهرى شما شده ايم ، و بعد از دوماه در بدرى و اجازه ندادن اكنون اين گونه قدر ما را ناچيز نمودى ، و بعد از اين همه بى اعتنايى ، ديگر آبرويى براى ما باقى نمى ماند) . حضرت رضا (ع ) فرمود: اين آيه (30 ) را بخوانيد: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ، و يعفو عن كثير (هر ناگوارى كه فراگير شما مى شود، به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد، با اينكه خداوند، بسيارى از گناهان را مى بخشد). (من در اين برخورد با شما، از خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و از پدران و اجداد پاكم پيروى كرده ام ). آنها عرض كردند: براى چه ؟ مگر ما چه گناهى كرده ايم ؟ حضرت رضا (ع ) فرمود: (شما ادعا مى كنيد كه اميرمؤمنان على (ع ) هستيد) (همين گناه شما است كه ادعاى دروغين مى كنيد) (واى بر شما! بدانيد كه شيعه اميرمؤمنان على (ع ) حسن و حسين (ع ) سلمان ، ابوذر، مقداد، عمار و محمد بن ابوبكر (سلام الله عليهم ) هستند كه : در هيچيك از دستورهاى على (ع ) سرپيچى نمى كردند، و هرگز مرتكب كارى كه نهى شده بودند، نمى شدند، شما ادعا مى كنيد كه شيعه هستيم ، ولى در اكثر خلافكار و مقصر هستيد، در انجام وظائف واجب ، كوتاهى مى كنيد در اداى حقوق برادران دينى ، سستى مى نمائيد، و در آنجا كه (كتمان عقيده براى حفظ جان ) واجب نيست تقيه مى كنيد و در آنجا كه تقيه واجب است تقيه نمى كنيد، اگر مى گوئيد: ما دوستدار على (ع ) و دوست دوستان او هستيم ، و از دشمنان او بيزار مى باشيم . سخن شما را رد نمى كنم ، ولى اين ادعا، ادعاى بسيار مقدس است اگر شما با گفتارتان نكند، به هلاكت مى رسيد، مگر اينكه نمائيد و جبران كنيد تا مشمول الهى گرديد). آنها گفتند: (اى فرزند رسول خدا! از درگاه خدا طلب آمرزش مى كنيم و توبه مى نمائيم و ديگر نمى گوييم ما شيعه على (ع ) هستيم ، بلكه مى گوييم ما على (ع ) و دوست دوستان على (ع ) هستيم و با دشمنان شما دشمن مى باشيم .) آنگاه حضرت رضا (ع ) به آنها فرمود: آفرين بر شما باد اى برادران و دوستانم ، بفرمائيد بفرمائيد، بفرمائيد، (آن حضرت مكرر آنها را به حضور خواند) تا آنها را يك يك در آغوش گرفت ، و به دربان فرمود: (چند بار مانع ورود آنان به نزد من شدى ؟) دربان عرض كرد: (شصت بار). فرمود: شصت باز نزد آنها برو و بر آن ها سلام كن و سلام مرا به آن ها برسان ، آنها با و توبه خود، از گناه پاك شدند، و به خاطر دوستيشان با ما سزاوار كرامت گرديدند، به امور آنها رسيدگى كن و مشكلات آنها را رفع كن و آنچه لازم است به آنها از خواربار و پول و... كمك كن . بحارالانوار، ج 68، ص 157 تا 159. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اهل بيت (عليهم السلام) گفته است : من مقيم كوفه بودم . همسايه اى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مى كردم . شب جمعه اى نزد او آمده ، گفتم : در مورد زيارت حضرت (عليه السلام) چه رأى و نظرى دارى ؟ گفت : و خلاف مقرارت شرع ، و هر بدعتى گمراهى است و هر آلوده به گمراهى و ضلالتى در آتش است ! ! سليمان مى گويد : در حالى كه همه وجودم پر از خشم بود از نزد او برخاستم و پيش خود گفتم : هنگام سحر نزد او مى روم و حقايقى از و مناقب حضرت امام حسين (عليه السلام) را براى او مى گويم ، اگر بر عناد و تعصب جاهلى اش اصرار و پافشارى ورزيد او را به مى رسانم . چون وقت سحر شد به سوى او شتافته ، درِ خانه اش را كوبيدم و او را به نام صدا زدم كه ناگهان همسرش به من گفت : او ابتداى شب به قصد زيارت حضرت حسين (عليه السلام) به سوى رفت ، من هم از پى او به زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) شتافتم . هنگامى كه وارد حرم شدم همسايه خود را ديدم كه در حال سجده براى خدا ، مشغول مناجات و گريه و درخواست و آمرزش است . پس از مدتى طولانى سر از سجده برداشت و مرا نزديك خود ديد ، به او گفتم : تو ديشب مى گفتى زيارت حضرت حسين (عليه السلام) است و هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است ولى امروز به حرم آمدى ، او را زيارت مى كنى ؟ گفت : سليمان ! سرزنشم مكن ! من كسى بودم كه براى (عليهم السلام)قائل به پيشوايى و و نبودم تا ديشبم فرا رسيد كه ديدم كه : مرا در حيرت و بهت فرو برد و دچار ترس و وحشت نمود . به او گفتم : چه ديدى ؟ گفت : انسانى بلند مرتبه و با عظمت را ديدم كه قامتى معتدل داشت نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه . از توصيف جمال و جلالش ناتوانم و از بيان ارزش و كمالش عاجزم . با گروه هايى كه گرداگردش بودند به سرعت در حركت بود و پيش رويش سوارى بود كه بر سرش تاجى قرار داشت ، داراى چهار ركن بود و بر هر ركنى گوهرى كه از مسير سه روزه راه مى درخشيد . از برخى از خادمان آن بزرگوار پرسيدم : اين كيست ؟ گفتند : مصطفى ! گفتم : اين ديگرى كيست ؟ گفتند : مرتضى جانشين رسول اللّه ! سپس چشم به آن فضاى ملكوتى انداختم ، كه ناگهان اى از نور ديدم كه هودجى از بر آن بود و در آن دو قرار داشتند و ناقه ميان آسمان و زمين در پرواز بود ! گفتم : اين ناقه از كيست ؟ گفتند : از كبرى و زهرا (عليهما السلام) ; گفتم : اين جوان كيست ؟ گفتند : بن على ; گفتم : اين گروه كجا مى روند ؟ همه گفتند : زيارت مقتول به ستم ، شهيد كربلا بن على المرتضى . من به سوى هودجى كه حضرت فاطمه زهرا در آن بود رفتم كه ناگهان ورقه هاى مكتوب را ديدم كه از آسمان به زمين مى آيد ! پرسيدم اين اوراق چيست ؟ گفتند : اوراقى است كه در آن ايمنى از آتش براى زائران حسين در نوشته شده است . من امان نامه اى را درخواست كردم ; به من گفت : مگر تو نمى گويى زيارت حسين بدعت است ؟ ! اين امان نامه به تو نمى رسد ، مگر آنكه حسين را زيارت كنى و به فضل و شرفش اعتقاد ورزى ! با ترس و هول از خواب بيدار شدم و همان وقت و ساعت قصد زيارت آقايم حسين (عليه السلام) را نمودم و اكنون به پيشگاه خدا توبه و آورده ام و به خدا سوگند اى سليمان ! از قبر او جدا نمى شوم تا روح از بدنم جدا گردد ! ! حاج بر پايه نقل محدث قمى درمفاتيح الجنان صفحه 801 در با به حضرت عرضه داشت حديث صحيح است ؟ حضرت فرمود : آرى ، درست و کامل است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خاكسپارى جنازه (ص ) پس از آنكه پيامبر(ص ) رحلت كرد، عمويش نزد (ع ) آمد و عرض كرد: (اى على ! مردم اجتماع كرده اند تا جنازه پيامبر(ص ) را در بقيع مصلى (۱) دفن كنند، و در نماز بر جنازه ، مردى از آنها پيشنماز شود( گويا توطئه اى از ناحيه در كار بود، تا با اين نقشه ، بر جنازه آن حضرت نماز بخوانند، و از آن ، براى خود بهره بردارى كنند). امام على (ع ) از خانه بيرون آمد و خود را به اجتماع مردم رسانيد و به آنها فرمود: (اى مردم ! همانا رسول خدا (ص ) در حال زندگى و مرگش ، و پيشوا است ، و خودش فرمود: (جنازه ام در همان خانه اى كه قبض روح مى شوم دفن گردد). سپس على (ع ) نزد در ايستاد، و بر آن حضرت نماز گزارد، و بعد به مردم دستور داد، ده نفر وارد خانه شدند و بر جنازه نماز خواندند و سپس بيرون رفتند (۲) (به اين ترتيب نقشه منافقان خنثى گرديد، و از اين حديث مى توان به راز وصيت پيامبر(ص ) در مورد دفن جنازه در خانه اش ، پى برد). ۱ - به معنى است كه درختهاى گوناگون دارد، و در شهر پنج بقيع بوده است : 1- ؛ كه پيامبر(ص ) در آنجا مى خوانده 2- ؛ كه قبرستان مدينه است 3- ، كه پيامبر(ص ) آنجا را به داد 4- ؛ نام درختى است كه در آنجا روئيده بود 5- ، كه نزديك رودخانه بود ( ترجمه اصول كافى ج 2، ص 344). ۲ - کافی مولد النبى (ص )، حديث 37، ص 451 - ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم چگونگى بر جنازه پيامبر(ص ) مى گويد: به (ع ) عرض كردم : (نماز بر اسلام (ص ) چگونه انجام شد؟ امام باقر فرمود : هنگامى كه (ع ) آن جنازه را غسل داد و كفن كرد، روپوشى بر روى آن كشيد، به ده نفر اجازه ورود داد، آنها كنار جنازه آمدند و به گرد جنازه حلقه زدند، سپس امام على (ع ) در وسط آنها ايستاد و فرمود: ان الله وملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما :(همانا خدا و فرشتگان بر پيامبر (ص ) درود مى فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او درود و سلام كامل كنيد) ( -56). مردم همانگونه كه على (ع ) مى فرمود، مى گفتند، تا اينكه تمام مردم مدينه و روستاهاى اطراف آن ،(به همين ترتيب ) بر آن حضرت ، نماز گذارند. (۱) در نقل ديگر آمده : امام باقر(ع ) فرمود: و مردم ، گروه گروه آمدند و بر جنازه رسول خدا(ص ) نماز خواندند، اميرمؤ منان (ع ) فرمود: من از رسول خدا(ص ) در حال سلامتيش شنيدم كه فرمود: اين آيه (آيه فوق ، 56 ) درباره بر من ، پس از آنكه خدا مرا قبض روح كرد، نازل شده است . (۲) ۱ - کافی باب مولد النبى ، حديث 35، ص 450 -ج 1. ۲ - حديث 38، ص 451 -ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم دوازده امام علیهم السلام در دنيا و آخرت مى گويد: هنگام وفات ، حاضر بودم كه به جاى او نشست ، يكى از بزرگان يهوديان مدينه ، و اعلم يهوديان آن عصر نزد عمر آمد و گفت : (من مى خواهم را بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چرا كه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از محمد(علیه السلام ) به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى . عمر گفت : من داناترين فرد از اصحاب نيستم ، ولى تو را به شخصى كه داناترين شخص امت ما، به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهى بپرسى ، مى باشد راهنمائى مى كنم ، آنگاه عمر به علیه السلام اشاره كرد. يهودى به عمر گفت : (اگر به گفته تو شخص امت ، اين (على عليه السلام ) است ، پس چرا مردم با تو بيعت مى كنند با اينكه او داناتر از همه است ؟ عمر، به يهودى ، درشتى كرد و او را سرزنش نمود. يهودى (ناچار) متوجه على علیه السلام گرديد و گفت : (آيا تو همان گونه هستى كه عمر گفته ؟). على علیه السلام فرمود : عمر چه گفت ؟ يهودى گفت: عمر گفت : امت ، على علیه السلام است ، آنگاه يهودى افزود: اگر همانگونه هستى كه عمر گفت ، مى خواهم چند مساءله از تو بپرسم تا بدانم آيا هيچيك از شما مسلمانان به پاسخ سؤ الات آگاه است ، تا بدانم شما كه ادعا مى كنيد؛ بهترين و داناترين امتها هستيد، راست مى گوئيد، به علاوه خودم نيز مسلمان خواهم شد. علی علیه السلام فرمود : من همان گونه ام كه عمر به تو گفت ، هر چه خواهى بپرس كه به خواست خدا جواب مى دهم . يهودى گفت : جواب سه سؤ ال و سه سؤ ال و يك سؤ ال رابه من بده . على علیه السلام فرمود : چرا نگفتى هفت سؤ ال . يهودى گفت : اگر پاسخ سه سؤ ال مرا دادى ، بقيه را مى پرسم ، و گرنه از پرسش ‍ سؤ الهاى بعد، خوددارى مى نمايم ، و اگر به هفت سؤ ال من پاسخ بدهى ، مى دانم كه تو داناترين و برترين شخص سراسر زمين هستى ، و نسبت به مردم از خودشان (مقدمتر) مى باشى . على علیه السلام فرمود : اى يهودى ! هر چه خواهى بپرس . يهودى پرسید که : 1- كه روى زمين نهاده شد چه سنگى بود 2- اولين كه در كاشته شد چه درختى بود؟ 3- و اولين اى كه روى زمين جوشيد، كدام چشمه بود؟ حضرت على علیه السلام به هر سه سؤ ال يهودى پاسخ داد. يهودى سه سؤ ال ديگرش را چنين مطرح كرد: 1- اين امت ( ) داراى چند است ؟ 2- جايگاه پيامبر(ص ) در ، در كجاست ؟ 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت چه كسانى هستند. على علیه السلام فرمود : 1- اين امت داراى دوازده امام هدايت كننده ، از نسل پيامبر(ص ) هستند و از نژاد من مى باشند. 2- جايگاه پيامبر(ص ) در بهشت در عاليترين نقطه آن به نام ( ) مى باشد 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت عدن ، عبارتند از: دوازده تن (امام ) از نسل او، و مادرشان و جده آنها( - علیها السلام ) و مادر مادر آنها(خديجه - علیها السلام ) و فرزندانشان ، و كسى ديگر غير از اينها، در آن جايگاه ، پيامبر(ص ) نخواهد بود. اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم گواهى حضرت علیه السلام به داوزده امام علیهم السلام امير مؤ منان علیه السلام همراه حسن و حسين علیهما السلام در حالى كه دست در دست داشت در مكه به طرف مسجدالحرام آمد، تا اينكه در مسجد نشست ، در اين هنگام مردى خوش سيما كه لباس پاكيزه در تن داشت ، به حضور على علیه السلام آمد و سلام كرد، حضرت جواب سلام او را داد، و او در محضر على علیه السلام نشست ، آنگاه گفت : (اى اميرمؤ منان ! سه ال از شما مى پرسم ، اگر پاسخ آنها را گفتى ، مى دانم آنها (كه بعد از پيامبر(ص ) را بدست گرفتند) به كارى اقدام كردند كه خود را ساختند، و در دنيا و آخرت در امان نخواهند بود، و اگر پاسخى نگفتى ، مى دانم كه تو هم با آنها برابر هستى ). اميرمؤ منان علیه السلام به او فرمود:(آنچه خواهى از من بپرس )، او سه سؤ ال خود را چنين مطرح كرد: 1- وقتى كه مى خوابد، او كجا مى رود؟ 2- چرا گاهى انسان چيزها را بياد مى آورد، و گاهى مى كند؟ 3- براى چه انسان ، به عموها و دائيهايش ، پيدا مى كند؟ اميرمؤ منان علیه السلام به علیه السلام رو كرد و فرمود: جوابش را بده ! امام حسن علیه السلام جواب او را داد. او كرد و گواهى به يكتائى خدا و رسالت محمد(ص ) داد و سپس به امامت يكايك امامان (ع ) از حضرت على (ع ) تا امام قائم (ع ) گواهى داد... در پايان گفت : (سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اى اميرمؤ منان علیه السلام)، سپس برخاست و رفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: به دنبالش برو ببين به كجا مى رود؟ امام حسن علیه السلام بيرون آمد، و ديد: (او همين كه پايش را از مسجد بيرون گذاشت ناپديد شد و معلوم نشد كه به كجا رفت ). آنگاه امام حسن علیه السلام به حضور پدر بازگشت ، و جريان را گفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: (آيا او را مى شناسى ؟) امام حسن علیه السلام عرض كرد: (خدا و رسول و اميرمؤ منان داناترند). امام على علیه السلام فرمود: هو الخضر علیه السلام (او علیه السلام(پيغمبر)بود). اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۱ ( ، نام بانوئى كهن سال است كه به ( ) محلى از يمن ، منسوب مى باشد، به گفته شيخ طوسى در كتاب الغيبه ، اين ، از بانوان پرفضليت و با معرفتى است كه به خدمت هشت رسيده است حضرت السلام او را با لباس خود كفن نمود، اين بانو، و تشرف او به حضور هشت امام علیهم السلام : مى گويد: اميرمؤ منان علیه السلام ) را در شرطة الخميس (بين پيشتازان سپاهش ، يا در مركز اجتماع آنها) ديدم ، در دستش شلاقى دو سر بود، و با آن ، فروشندگان بى فلس ، و مارماهى و زمار(كه نوعى از همان مارماهى است ) را مى زد و مى فرمود: اى فروشندگان يهودى هاى شده و لشكر بنى مروان . در خدمت آن حضرت ايستاده بود، عرض كرد: (اى امیر مؤ منان ! بنى مروان چيست ؟). امام على علیه السلام فرمود: (لشكر ، مردمى هستند كه ريش هاى خود را تراشيده و سبيلهايشان را تاب مى دادند و مسخ شدند).(۱) حبابه مى گويد: من خوش سخن تر از على علیه السلام نديدم (مجذوب بيان شيوايش شدم ) به دنبالش رفتم و رفتم تا در پيشخان مسجد (كوفه ) نشست ، به آن حضرت عرض كردم : (اى امير مؤ منان ، خدايت رحمتت كند، دليل صدق (تو) چيست ؟). آن بزرگوار در پاسخ (به كوچكى اشاره كرد و) فرمود : (آن را نزد من بياور!). آن سنگ كوچك را به حضور امام على علیه السلام بردم ، حضرت با انگشتر خود بر آن مهر زد، به طورى كه آن مهر بر آن سنگ نقش بست (۲)آنگاه به من فرمود: (اى حبابه ! هر كسى ادعاى امامت كرد و توانست مثل من اين سنگ را مهر كند، بدان كه او امامى است كه اطاعتش واجب است ، كسى است كه هر چه را بخواهد، از او پنهان نگردد). حبابه مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود رفتم ۱ - (ره ) در شرح خود مى گويد: اين حيوانات را از جهت شباهت ، ( ) گويند، نه آنكه از نسل آنها باشند، زيرا مسخ شده ها پس از سه روز مرده اند. نگارنده گويد: در مورد (لشكر بنى مروان )، احتمال دارد اشاره به آينده باشد، چرا كه طبق روايت مشروحى ، امام صادق (ع ) فرمود: ( نمردند مگر اينكه به صورت مسخ شدند) (شرح در روضة الكافى ، ص 232 حديث 305)- ضمنا بعضى از فقهاء مى گويند: يكى از دلائل حرمت ، همين قسمت از روايت فوق است . ۲ - در فرازى از زيارتنامه مولوديه على علیه السلام مى خوانيم : السلام عليك يا خاتم الحصى ، و مبين المشكلات : (سلام بر تو اى مهر زننده سنگريزه ها و روشن كننده مشكلات ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كمالات چهارده معصوم (عليهم السلام ) از شاگردان آن علیه السلام ، از آن امام بزرگوار پرسيد: منظور از اين آيه چيست : اطيعوا الله الرسول واولى الامر منكم . (نساء-59). امام صادق علیه السلام فرمود : اين آيه درباره بن ابيطالب و حسن و حسين (علیهم السلام نازل شده است (كه در عصر نزول اين آيه ، اين سه نفر حاضر بوده اند.) ابوبصير پرسید : مردم (اهل ) مى گويند: چرا نام على و خانواده اش ‍ (حسن و حسين عليهم السلام ) در ذكر نشده است ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : به آنه بگو؛ نماز بر پيامبر (ص ) (در قرآن ) نازل شد ولى از سه ركعتى و چهار ركعتى آن (در قرآن ) ذكرى به ميان نيامده است ، بلكه پيامبر(ص ) خودش كيفيت نماز را بيان كرد، و همچنين اصل زكات در قرآن نازل شد، ولى در مورد اينكه از هر چهل درهم ، يك درهمش است ، در قرآن ذكرى نشد، بلكه (ص ) آن را براى مردم بيان كرد، و همچنين اصل وجوب در قرآن نازل شد، ولى در قرآن نيست كه هفت بار كعبه را طواف كنيد تا اينكه رسول خدا(ص ) اين مطلب را براى مردم بيان نمود. همچنين آيه مذكور اطيعوا الله واطيعوا الرسول ... نازل شد، و (طبق فرموده پيامبر- ص ) اين آيه درباره على و حسن و حسين علیهم السلام نازل شده است . و شخص پيامبر(ص ) در شاءن على علیه السلام فرمود : (من كنت مولاه فعلى مولاه ) و نيز فرمود: (شما را در مورد خدا(قرآن ) و خاندانم ، سفارش ‍ مى كنم ، و من از خداوند خواسته ام كه ميان قرآن و خاندانم ، جدائى نيندازد، تا آنها را در كنار ( ) به من برساند، خداوند خواسته مرا پذيرفت ). و نيز فرمود: (شما چيزى به بيتم نياموزيد كه آنها از شما داناترند، و آنها شما را از راه هدايت خارج نكنند، و به راه گمراهى ، وارد نسازند). اگر پيامبر(ص ) سكوت مى كرد و درباره اهلبيتش ، چيزى رابيان نمى كرد، آل فلان و آل فلان ، آن (آيات قرآنى ) را براى خود ادعا مى كردند. بلكه خداوند در قرآن ، بيان پيامبرش را تصديق كرد (كه منظور، اهل بيت اويند، نه آل فلان و آل فلان ) و (در آيه 33 ) فرمود: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا منظور از ( ) (در اين آيه ) على و حسن و حسين و فاطمه علیهم السلام هستند كه در آن وقت در خانه (يكى از همسران پيامبر(ص ) بودند) كه پيامبر(ص ) آنها را زير ( ) ( ) گرد آورد و فرمود: (اللهم ان لكل نبى اهلا و ثقلا و هولاء اهل بيتى وثقلى ) :(خدايا هر پيامبرى اهل و يادگار گرانمايه دارد، و اينها(اشاره به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام )، اهل بيت من و يادگارهاى گرانقدر من هستند). ام سلمه : آيا من از اهل تو نيستم ؟ پيامبر: (تو در راه سعادت هستى ، ولى من ويادگار گرانمايه من ، اينها(على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام ) هستند). سپس امام (ع ) فرمود: هنگامى كه پيامبر (ص ) رحلت كرد، على (ع ) براى رهبرى مردم ، از همه آنها برتر و سزاوارتر بود، به خاطر فضائل بسيارى كه پيامبر(ص ) در شاءن على (ع )، براى مردم بيان كرد... و پس از على (ع ) حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، زيرا او در سن ، بزرگتر از حسين (ع ) بود... حسين (ع ) بعد از حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، و پس از او طبق تاءويل آيه : واولو الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله ( :75). مقام رهبرى به فرزندش ( بن الحسين ) (ع ) رسيد، و او سزاوارترين افراد به آن مقام بود، و پس از او (محمد بن على ) (ع ) سزاوارتر به آن مقام و در پايان امام صادق (ع ) فرمود: منظور از ( ) (۱)شك و ترديد است ، والله لانشك فى ربنا ابدا: (سوگند به خدا ما هرگز درباره پروردگارمان ، شك نكرده ايم ). (۲) ۱ - در آيه 33 احزاب ، كه در بالا ذكر شد. ۲ - کافی باب ما نص الله عزوجل و رسوله على الائمه ، حديث 1،ص 286 تا288- ج 1. (با تلخيص ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b