.
#تشییع_جنازه_غریبانه
#دفن_شبانه
سخت است هان، دیدارِ آخر، مخفیانه
در نیمه شب، تشییع مادر، مخفیانه
هرگز وداعی اینچنین را کس ندیده
با پیکر مجروح همسر، مخفیانه
آن شب چه مظلومانه حیدر بوسه می زد
بر صورت زهرای اطهر، مخفیانه
دست علی را بسته دید و اشک می ریخت
@emame3vom
بر قهرمان فتح خیبر، مخفیانه
در خانه زینب با حسین آرام گریند
در کوچه می گرید برادر، مخفیانه
پیراهن خونین زهرا دید و دق کرد
آن شب که غسلش داد حیدر، مخفیانه
تا آخر عمرش علی خون گریه می کرد
از غصه آن میخ و آن در، مخفیانه
سید مصطفی حسینی راد
#سید_مصطفی_حسینی_راد #شعر_شهادت_حضرت_زهرا #شعر_شهادت_حضرت_صدیقه_طاهره #شعر_شهادت_مادر_سادات #فاطمیه
@emame3vom
.
.
.
#فهرست_فاطمیه
#فاطمیه
#سینه_زنی
#زنجیر_زنی
#شور
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#سنگین
#واحد_تند
#واحد_شلاقی
#واحد
اشعار 👈 #حضرت_زهرا
#روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_زمان
#امام_حسن #عبدالزهرا
#وصیت
#وداع
#شام_غریبان
#غسل_شبانه
#غسل_وکفن_مخفیانه
#دفن_شبانه
#بعد_از_شهادت
#کوچه_بنی_هاشم
#هجوم_به_خانه_وحی #هجوم_به_بیت_وحی
#احراق_البیت
#احراق_بیت
#بستر
#بستر_بیماری
#نوحه #سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#ترکی
#آموزش_مداحی
#غزل #غزل_مرثیه
#امام_حسین
.
#دفن_شبانه
تا روی پیکر تو سنگ لحد را چیدم
ناگهان ابر شدم گریه شدم باریدم
خاطرات در ودیوار تداعی شد تا
چادرسوخته ات را سر زینب دیدم
@emame3vom
#عالیه_رجبی
#فاطمیه
.
#فاطمیه
#زمزمه #وصیت #دفن_شبانه
حضرت زهرا(س)
سبک .... خدا مادرم را کجا میبرند
علی جان دل شب کفن کن مرا
کفن با دو دستت به تن کن مرا
الامحرم من تو وماتم من
غریبم غریبم (2)غریبم غریب
امام غریبم بیا یا علی
طبیب و حبیبم بیا یا علی
دم ارتحالم تو بنما حلالم
غریبم غریبم (2)غریبم غریب
دم آخر است و به لب زمزمه
خداحافظی می کنم با همه
تو و نور عینم به جان حسینم
غریبم غریبم(2)غریبم غریب
الا ای مدینه شکسته پرم
شکایت به سوی پدر می برم
امان از سقیفه ز دست خلیفه
غریبم غریبم (2)غریبم غریب
بیا زینبم ای به غم مبتلا
قرار من و تو بود کربلا
من وخون مقتل تو بر روی آن تل
غریبم غریبم (2)غریبم غریب
@emame3vom
یوسف حق پرست(غریب)
.
#فاطمیه
#شام_غریبان
#دفن_شبانه
پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی
حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ز تازیانه می روی
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
#اشعار_تشییع_و_تدفین_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#غسل_شبانه
#دفن_شبانه
#شاعر؟
درخت زندگی بیشاخ و برگ است
به روی شانهام تابوت مرگ است
نفس در سینه تنگی میكند باز
دلم مرثیه میخواند در آغاز
به دل جز داغ آن یار جوان نیست
برای راه رفتن هم توان نیست
نمیدانم پس از دفن ستاره
به خانه باز میگردم دوباره؟!
تو ای سلمان، مسلمانی نشان ده!
ابوذر، سخت ایمانی نشان ده!
كمی اندوه مولا را بگیرید
سر تابوت زهرا را بگیرید
چگونه صبر بر من چیره باشد
كه ماهم بین خاك تیره باشد
غمش در دل نهان كردن چه سخت است
گُلی در گِل نهان كردن چه سخت است
مگر آنكه نبی گوید كه هستم
خودش گیرد امانت را ز دستم
دلم خون است كه در مدفن او
لحد باید بچینم بر تن او
من و این دل كه دارد ناشكیبی
علی بی فاطمه یعنی غریبی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
https://eitaa.com/emame3vom/35163
.
.
|⇦•شب بود وچشم خفتگان...
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"
شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود
بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود
در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست
نخل و نهالِ نارسش را داده از دست
در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را
آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را
اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت
بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت
گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت
از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت
می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه
چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه
بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را
برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را
*دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه*
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه
آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش
در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش
آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند
هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند
آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد
در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد
صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا
در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد
همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد
فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور
در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور
#دفن_شبانه
*دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...*
او بود از جمع شما بیزار بیزار
او دید از خیلِ شما آزار آزار
*آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟*
ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد
مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد
*مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...*
خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه!
آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!...
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#زمینه #غسل_شبانه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
زهرا شبونه، شکسته غرورم
موندم چجوری، تنت رو بشورم
زینب داره می بینه تابوتو
دیدم دیگه کبودیِ روتو
آخر نگفتی زخمِ بازوتو
ای وای خانوم، ای وای خانوم
با آبِ غسلت، اشکم روونه
کشته علی رو، دفنِ شبونه
مظلومه زهرا 4
*******
حالا که وقته، تشیعِ جنازس
بازم به رویِ، کفن خونِ تازس
امشب علی کنارِ تو مُرده
زخم تو دادمو درآورده
چی بوده که به صورت خورده
ای وای خانوم، ای وای خانوم
واسه همین بود، رو می گرفتی
از کوچه آخر، چیزی نگفتی
مظلومه زهرا 4
*******
باور ندارم، تو قبری عزیزم
آخه چجوری، رو تو خاک بریزم
پاشو ببین علی گرفتاره
این خونه رو سرِ من آواره
رفتی و خونِ تو رو دیواره
ای وای خانوم، ای وای خانوم
تا صبح میمونم، امشب کنارت
افتادم از پا، روی مزارت
مظلومه زهرا 4
👇
...............................
.
روز شهادت ~ #تشییع_جنازه
سبک زهرا شبونه شکستی غرورم ..
زهرا ، ببین بغض گرفته گلومو
برگرد ، که دوریت سفید کرده مومو۲
(برگرد که خونه بی تو دلگیره
برگرد که زینب داره می میره)۲
برگرد حسن بهونه میگیره ...
حالا که من پُر از غم و دردم
هی دور بستر تو میگردم
برگرد ببین درُ عوض کردم ...
برگرد زهرا ...
با رفتن تو دل بی شکیبه
برگرد عزیزم ، حیدر غریبه
حیدر غریبه ... حیدر غریبه ...
....****....
فصل بهاره چرا تو خزونی۲
برگرد عزیزم تو خیلی جوونی۲
(جای تو نیست میون این تابوت
برگرد ایشالله خوب میشه پهلوت)۲
کشته منو زخم روی بازوت
از من نگیر نگاهِ کم سوتو
با من نگفتی درد پهلوتو
حق داشتی پوشوندی ازم روتو
برگرد زهرا ...
با رفتن تو دل بی شکیبه
برگرد عزیزم ، حیدر غریبه
حیدر غریبه ... حیدر غریبه ...
.....****.....
باشه قرار من و تو، توو گودال۲
پیش چشامون حسین میره از حال۲
(میبینی که رو مرکب افتاده
پیشِ نگاهِ زینب افتاده
دفنش به نیمۀ شب افتاده)۲
میبینی انگشترشو بردن
پیراهن از تنش درآوردن
زن هایِ خیمه کعب نی خوردن
زهرا برگرد ...
اونجا بیا و باز مادری کن
فکری برای بی معجری کن
زینب غریبه ... زینب غریبه ...
#تشییع_شبانه
#دفن_مخفیانه #دفن_شبانه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
@navaye_asheghaan
.
#فاطمیه
#دفن_شبانه
#مهدی_میرداماد 🎤
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد است رسول الله . علیا ولی الله...
(تشییع جنازه حضرت زهراست همه بگن...)
(فکر کن الان مدینه ای)
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
ای یار علی خدا نگهدار
غمخوار علی خدا نگهدار
من ماندم این بستر خالی
بیمار علی خدا نگهدار (2)
باور نکنم من / ای شمع خموشم
تابوت تو باشد/ امشب سر دوشم (2)
من بی تو غروب آفتابم
من بی تو دگر چاره ندارم
دگر نکند کسی ز من یاد
من بی تو سلام بی جوابم (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
هم پیکر خسته را بشویم
هم دیدۀ بسته را بشویم
با اشک دو دیدۀ خود امشب
من دست شکسته را بشویم(2)
دستی به سوی خدا گرفتی
بیمار علی شفا گرفتی
با رفتنت ای رفته ز دستم
حآجت خود از خدا گرفتی
اما بخدا فاطمه جانم
تو دلخوشی مرا گرفتی
وآی / وای از دل حیدر...
#تشییع_شبانه
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#زمینه
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زخم دلم بهتر نمیشه
این حیدر اون حیدر نمیشه
زخم دلم هر چی که باشه
باز زخم میخ در نمیشه
زخم پهلوی زن پا به ماه
این همه روزه نشد رو به راه
روضه هاشو گفتم هر شب به چاه
پشت در افتاده بود بی پناه
کشتنش اما میگفتن که خودش مرد
خودش حتما یه روز محکم به در خورد
خودش خورده به جایی چشم و گونش
خودش آتیش گرفت حتما تو خونش
ای وای من ای وای من زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از بعد تو گفتم همیشه
این خونه اون خونه نمیشه
یه جوری دستتو شکستن
موی حسن شونه نمیشه
روضه میخوندی همش با حسین
بگو من غریب ترم یا حسین
زنده بودم پیش چشمای من
زنمو زدن اما حسین
زینبو اهل حرم دل نگرانند
حسین تا هست زن ها در امانند
حسین تا هست خیمه روبراهه
غم ناموس بعد از قتلگاهه
ای وای من ای وای من زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_اسداللهی✍
.....................
.
#زمزمه_حضرت_زهرا
#زمینه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داغ تو رو دلها گذاشتن
حیدر و تنها گذاشتن
پشت در افتادی روی در
هیزم به دست و پا گذاشتن
میسوزم با این غم شعله ور
شدی زیر دست و پا بی پسر
سخته دست منو بسته باشن
کمک از علی بخوای زیر در
دیدم آتیش داره سمت تو میره
دیدم افتادنت رو خیره خیره
دعا کردم همین که در شکستش
تو رو میخ دری از من نگیره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمزمه_فاطمیه
#فاطمیه
دفن حضرت زهرا گریز حضرت رقیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از روضه ی تدفین زهرا
این جوربه ما دادن حواله
شام غریبانی بگم از
زینب و تدفین سه ساله
بال و پر دیگه کبوتر نداشت
رفت از این دنیا و مادر نداشت
برا دفن اسبابه لازم نداشت
بدنش یه جای سالم نداشت
زن غساله میگفت بچم مریضه
نمیدونست برا ما خیلی عزیزه
رحمی اینا به تن پاکش نکردن
توی قبرستونشون خاکش نکردن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دفن_شبانه
.
#نوحه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه #شام_غریبان
#تدفین
ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا
وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا
وای من ، وای من ای وای من
کفن شد ، پیکر زهرای من
یازهرا ، یازهرا یازهرا
به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء
بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء
غمش را ، پهلویش ابراز کرد
زخم او ، باز دهن باز کرد
یازهرا ، یازهرا یازهرا
رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم
لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم
ظاهراً ، مزار زهرا ولی
باطنا ، این شده قبر ولی
یازهرا ، یازهرا یازهرا
#علی_سلطانی ✍
#دفن_شبانه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.
@navaye_asheghaan
.
#فاطمیه
#دفن_شبانه
گفتمت برخیز از بستر ، نگفتم پر بزن
دستمال اشک را بر این دو چشم تر بزن
نوبت عجل وفاتی گفتنِ من آمده
به اجل باید بگویم خانه ام را در بزن
آتش دشمن تو را سوزاند ، من را بیشتر
باشد ای زهرا برو بر سینه ام آذر بزن
از کفن حالا که دستان تو بیرون آمده
آخرین بار است شانه بر موی دختر بزن
از کفن گفتم به یاد بی کفن افتاده ام
می روی ، گودال اما به حسینت سر بزن
#حامد_آقایی- پاییز ۱۴۰۳
#وداع_با_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا
....................
.
امیرالمومنین میفرماید چون تصمیم گرفتم کفن فاطمه را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ کلثوم، زینب، سکینه، فضّه، حسن و حسین! بیایید و مادر خود را براى آخرین بار ببینید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسین علیهما السّلام در حالى آمدند که فریاد مىزدند: آه از این حسرتى که هیچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پیامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسین! هنگامى که جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم! حضرت على علیه السلام مىفرماید: من خداوند را شاهد مىگیرم که فاطمه زهرا آه و ناله کرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنین را چند لحظهاى به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسین را از روى سینه فاطمه بردار، به خداوند سوگند که ملائکه آسمانها را گریان کردند، زیرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
.
@navaye_asheghaan