eitaa logo
پاسخگو
924 دنبال‌کننده
425 عکس
96 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆مژده به همۀ طلبه های عزیز پایه های 1 تا 10: از این به بعد، نگران اشکالات درسی خودتون نباشید👇🏼👇🏼👇🏼 ♨️♨️♨️سؤالات درسی خودتون رو به نشانی مدیر کانال @Salooni ارسال و پاسخش رو از طریق همین کانال دریافت کنید. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 1: چرا لام الفعل ماضی از صیغه ششم به بعد ساکن می‌باشد؟ ✍️پاسخ: اگر لام‌الفعل در این صیغه‌ها مفتوح باشد، توالی حرکات اربعه لازم می‌آید (ضَرَبَنَ) که در کلام عرب سنگین است؛ از این رو با ساکن کردن لام‌الفعل این سنگینی را برطرف نمودیم. 🔰نکته: توالی حرکات اربعه در کلمه واحده یا «کالکلمة الواحدة» سنگین است و چون نون در «ضَرَبْنَ» فاعل و فاعل به منزله جزء فعل است، پس فاعل با فعل، کالکلمةالواحدة است؛ ولی در مثال «ضَرَبَکَ» ، «کاف» چون مفعول است و مفعول فضله است و جزء فعل نیست؛ پس با فعل، کالکلمة الواحدة نیست؛ از این رو توالی حرکات اربعه در اینجا بلامانع است. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 2: مقصود از کنیه ابوالحسن در روایات کدام امام است؟ ✍️پاسخ: «ابو الحسن»، کنیه ی مشترک بین حضرت امیر و حضرت سجاد و حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و حضرت هادی علیهم السلام است و تشخیص مراد از آن در روایات، به کمک قرینه و به شرح زیر است👇 🔸در روایات، اگر این کنیه، به صورت مطلق یا با قید «الاول» یا «الماضی» استعمال شود اغلب اشاره به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دارد. 🔸اگر این کنیه، با قید «الرضا» یا «ثانی» باشد اشاره به حضرت رضا علیه السلام دارد. 🔸اگر این کنیه، با قید «ثالث» باشد، کنیه حضرت هادی علیه السلام است. برای فهم بهتر پاسخ، به نمونه های زیر توجه کنید: مثال1️⃣ در سند «محمّد بن یحیی عن احمد بن ابی زاهر او غیره عن محمّد بن حمّاد عن أخیه احمد بن حمّاد عن ابراهیم عن ابیه عن ابی الحسن الاوّل (علیه‌السّلام)» یا در سند «احمد بن ادریس عن محمّد بن عبد الجبار عن صفوان بن یحیی قال: قلت لأبی الحسن (علیه‌السّلام)» و همچنین در سند «عن عبدالرحمن بن الحجّاج قال: سألت عبد الرحمن فی السنه التی اخذ فیها ابو الحسن الماضی (علیه‌السّلام)»، مراد امام کاظم علیه السلام است. مثال2️⃣ در سند « عنه عن احمد محمد بن ابی نصر عن ابی الحسن الرضا» مراد امام رضا علیه السلام است. مثال3️⃣ در سند «علی بن محمّد عن بعض اصحابنا عن ایوب بن نوح عن ابی الحسن الثالث (علیه‌السّلام)» مقصود امام هادی علیه السلام می باشد. 🔆نکته1: در اسناد روایات، برای علی بن ابی طالب علیه السلام، کنیۀ امیرالمؤمنین ذکر شده و از امام چهارم نوعا با لفظ علی بن الحسین علیه السلام یاد شده است. 🔆نکتۀ2: در مواردی، کنیه ابوالحسن یا قید «الاخیر» ذکر شده است که مقصود امام هادی یا امام رضا علیهما السلام می باشد. 🔆نکتۀ3: در موارد اندکی، ابوالحسن به صورت مطلق، اشاره به امام هادی یا امام رضا علیهما سلام دارد. 🔆نکتۀ4: در موارد اندکی، ابوالحسن با قید« الاول» در سند ذکر شده در حالی که محرف است و مقصود امام هادی علیه السلام است. ⭐️نتیجۀ کلی پاسخ: با توجه به اصل پاسخ به نحو غالبی مراد از کنیۀ ابوالحسن در روایات معلوم می گردد اما به ضمیمۀ 4 نکتۀ اخیر، معلوم می گردد که تشخیص دقیق با توجه به راوی قبل از آن کنیه در سند است. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 3: آیا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد در واژگان قرآنی جایز است؟ بر فرض جواز، آیا در قرآن چنین استعمالی اتفاق افتاده است؟ ✍🏻پاسخ: در مورد این پرسش، نظرات اصولیین مختلف است که به دو نظر مهم به اختصار اشاره می گردد: 🔸قول به عدم عدم جواز(از جمله قائلین این نظر، مرحوم آخوند در کفایه و مرحوم مظفر در اصول فقه است.) نشانی کفایة(تعلیقه زارعی سبزواری)⬅️ «جلد1، صفحۀ78: فانقدح بذلك امتناع استعمال اللفظ مطلقا ـ مفردا كان أو غيره ـ في أكثر من معنى ، بنحو الحقيقة أو المجاز.» نشانی اصول فقه(طبع انتشارات اسلامی)⬅️ «جلد1، صفحۀ78: و إنّما الحقّ عندنا عدم جواز مثل هذا الاستعمال.» 🔸قول به جواز و وقوع چنین استعمالی در برخی آیات قرآن(از جمله قائلین این نظریه، آیت الله سبحانی حفظه الله می باشد.) نشانی الموجز⬅️ «الموجز، صفحۀ22: و الحق جوازه مطلقا» 🔆نکته: در الموجز به اصل جواز و در درس خارج به وقوع آن در قرآن اشاره شده است :«المحصول فی علم الاصول، جلد1، صفحۀ209: لا يخفى وجود الاشتراك في لغة العرب و القرآن» https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 4: مقصود از «صیغ الآحاد العربیة» چیست؟ ✍🏻پاسخ: 🔰مقدمه: این اصطلاح، در کتاب «التصریح علی التوضیح» و «شرح اشمونی» و برخی کتب دیگر ذکر شده است اما توضیحی برای آن در این منابع موجود نیست. برای توضیح این مطلب، توجه به این نکات به عنوان مقدمه ضروری است: یکی از اصطلاحات علم صرف، اصطلاح «صيغ الجمع الأقصى» یا «منتهی الجموع» است که وجه تسمیه آن، این است که از نظر جمع بسته شدن، به اقصی و نهایت رسیده و دیگر قابل جمع بسته شدن نیست. از اوزان صیغ منتهی الجموع، «مفاعل» و «مفاعیل» است. در مورد علت منتهی الجموع بودن آن در کتاب «التصریح علی التوضیح» آمده است که دلیل منتهی الجموع بودن این دو وزن، خروجش از «صیغ آحاد» است. به عبارت دیگر، هر جمعی باید مفردش طبق یکی از اوزان صیغ آحاد باشد و از آن جا که وزن مفاعل و مفاعیل در صیغ آحاد وجود ندارد، نمیتواند جمع بسته شود و لذا منتهی الجموع است. 🔸نشانی⬅ التصریح علی التوضیح، صفحۀ57: «فإن الجمع متى كان بهذه الصفة كان فيه فرعية في اللفظ، بخروجه عن صيغ الآحاد العربية، وفرعية المعنى بالدلالة على الجمعية، فاستحق المنع من الصرف.» 🔰ذی المقدمه: در مقدمه روشن شد که این اصطلاح در چه منابعی و در چه مبحثی استعمال شده لکن توضیحی برای آن ذکر نشده است. «صیغ الآحاد العربیة» اوزانی هستند که کلمات مفرد در زبان عربی، بر یکی از این اوزان می آید. 🔅نکتۀ1: اوزان معروف جمع مکسر نیز عین یا مثل اوزان صیغ آحاد است. برای مثال کلمۀ (كُتُبٌ) جمع مکسر بر وزن (فُعُل) است که کلمات مفردی مانند ( كُفُؤٌ) نیز بر این وزن استعمال شده اند یا مثلاً (أحرُف) جمع مکسر بر وزن (افعُل) است که کلمات مفردی مانند (أحمَر) وزنش مشابه آن است. 🔅نکتۀ2: برخی اوزان جمع مکسر مانند «مفاعل» و «مفاعيل»، مخصوص جمع( یا منقول از جمع) می باشد و مفرد بر وزن آن وجود ندارد. https://eitaa.com/saluni