eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈: 🌷 📍 💢 به خانواده شهدا(۱)... ♦️فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقی‌مانده از شهدا، ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای بود که بعضاً روزانه با آن بودم؛ صدای پدر و مادر بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان می‌کردم. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُهم نیست که شانه هایت تجسم است و آغوشت خیال ! همه یادت اینجاست نگاهت، صدایت، خنده هایت... دیگر چه میخواهم ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡﷽⚡ 🌷(۱۳) ✅ ⭕️به و دو چندانی این پویش ⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به ادا شود 🔺️ ☀️ 🔻 و شهدای دولت 🍁 👈متولد ۲۵ خرداد ۱۳۱۲،قزوین - شهادت ۸ شهریور ۱۳۶۰ تهران) دومین رئیس‌جمهور ایران،در بمب‌گذاری دفتر نخست‌وزیری به همراه شهید محمد جواد باهنر .کارشناسی ریاضیات از دانش سرای عالی و کارشناسی ارشد آمار،دبیری ریاضیات. پس از انقلاب در کابینه مهدی بازرگان وزیر آموزش و پرورش،نخست‌وزیر دولت بنی صدر.از ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال، یعنی به مدت ۲۸ روز، رئیس‌جمهور منتخب مردم بود. 💠راوی: آقای خوشنویسان(مديركل آوزش و پرورش شهر تهران ان زمان) «برای شهید رجايي فقط يك روش شخصي نبود، بلكه در هم آن را اعمال مي‌كرد. او خودش را کرده بود. ♦️بعضی وقتها خدمتش می رسیدم، می دیدم روی موکت دراز کشیده و چشمش را بسته است. می گفت خوشنویسان مطلبت را بگو، بیدارم.» 🔹به اندازه ای امام(ره) را دوست داشت و مطیع بود که زمانی که از نیویورک به ایران آمد به دیدن امام رفته و با دیدن دلنشین امام گفتند که سفر از تنم بیرون آمد. 🌴در زندان ساواک انس او با قرآن چه در ایام سلول انفرادی و چه بعد از آن، برای سایر زندانیان مثال‏زدنی بود 🔮 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀 💎 🌟@shahidabad313 💎 🌟@pmsh313 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《☀️☀️》 👈ظرف غذایش که دست نخورده می ماند،وحشت می کردیم.مطمئن می شدیم به گروهانی در یک گوشه خطِ لشکر غذا نرسیده؛این طوری می کرد به کارمان. 🍁تا آن گروهان را پیدا نمی کردیم و غذا نمی دادیم به شان، لب به غذایش نمی زد ♦️گاهی چهل و هشت ساعت غذا نمی خورد تا کند همه غذا خورده اند. 🌟مجموعه روایاتی از 💢طراح :محمد حسین دوست محمدی 💢مدیر تولید :امین زاده تقی ، 💢پژوهش و ویرایش خاطرات :احمد ایزدی ، 💢به سفارش حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷 آیت الله مهدی شاه آبادی(ره) ♦️یکم شهریور 1309 در شهرستان تهران به دنیا آمد. ششم اردیبهشت 1363 بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه در جزیره مجنون به شهادت رسید. «فرزند آیت الله‌ میرزا محمدعلی شاه آبادی استاد حضرت امام خمینی 🌺» 👈 نماینده مردم تهران در دوره‌ های اول و دوم مجلس شورای اسلامی ‌ 🔹مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (س)، قطعه ۷۲ تن 💎 🔹️به دفعات مي‌ديدم وقتي آقا سر از سجده بر مي‌دارد اشك از چشمانش سرازير شده بود به طوري كه همه صورت را خيس كرده بود و نورانيت عجيبي در صورت ايشان مشاهده مي‌شد. 🔹️دوست ما حاج محمد به زيارت حضرت رضا(ع) مي‌رود و از حضرت سه حاجت طلب كرد. حاج محمد مي‌گويد در عالم رويا امام رضا(ع) به سئوالاتم جواب دادند، سئوالاتم در مورد مال و فرزند و خمس مالم بود. حضرت در جواب به من فرمودند: «فرزند مال خودت و حلال‌زاده است و اموال تو نيز پاك است و خمس مالت را هم شخصي از تو خواهد گرفت». به اين ترتيب حاج محمد به تهران بازگشت. روزي با دوستان خود در شبستان نشسته بود، آيت الله شاه آبادي از در وارد شد و به حاج محمد اشاره كرد و خمس را از او طلب كرد. حاج محمد كه سهم خمسش را كه همراه داشت به آقا تحويل داد.
روایتگری شهدا
🌷#روحانی_شهید آیت الله مهدی شاه آبادی(ره) ♦️یکم شهریور 1309 در شهرستان تهران به دنیا آمد. ششم اردی
🔹️در زمان قديم حمام‌هاي عمومي داراي خزينه بود، روزي آيت الله شاه‌آبادي به حمام رفته بود، پس از شست و شوي خود وارد خزينه شده و بعد از آب‌كشي بدن بيرون آمد؛ چون مي‌خواستند از سطح حمام بگذرند احتياط مي‌كردند آب‌هاي كثيف بر بدنشان نريزد، سرهنگي كه او نيز در حمام بود چون احتياط وي را ديد زبان طعنه و تمسخر گشود و به او اهانت كرد. مرحوم شاه‌آبادي از اين تمسخر و طعن خيلي ناراحت شدند، اما چيزي نگفتند و به راه خود ادامه دادند. فرداي آن روز مشغول تدريس بودند كه صداي عده‌اي كه جنازه‌اي را حمل مي‌كردند شنيدند. پرسيدند چه خبر شده است؟ اطرافيان جواب دادند كه آن سرهنگي كه ديروز در حمام به شما اهانت كرد، وقتي از حمام بيرون آمد، سرزبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بيشتر شد و معالجه دكترها هم سودي نبخشيد و در كمتر از ۲۴ ساعت، زهر كلامش زهري برجانش شد و از دنيا رفت. بعدها هر وقت كه آيت الله شاه‌آبادي از اين قضيه ياد مي‌كردند، متاثر و ناراحت مي‌شدند و مي‌فرمودند: اي كاش آن روز در حمام به او پرخاش كرده و ناراحتي خود را بروز مي‌دادم تا گرفتار نمي‌شد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله شاه آبادی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️﷽🔹️ ♦️💎♦️💎♦️💎♦️💎 🍁به امید خداوند و لطف☀️ علیهم السلام و شهدای اسلام از افطاری امروز اول ماه مبارک رمضان با همکاری دوستان در: 🌟دو گروه واتساپ هر افطار در : ⚡مکتب سلیمانی با فرازی از 💎وصیت نامه 🌷شهید عزیز سلیمانی و در: ⚡مهمانی ۹۹ به نام یک 🌷شهید که فردای ان روز تا افطار بعدی به روایتگری ان 🌷شهید می پردازیم ودر: ⚡ کانال روایتگری شهدا ⚡ایتا به یاد 🌷شهید ابراهیم هادی همراه با کتاب سلام بر ابراهیم با این شهید خواهیم بود ⚡انشا الله خداوند به ما توفیق دهد که با یاد این شهدا و هدیه حداقل چند ایه☀️ قران و افطاری به یاد و نام انها زندگی ما روز به روز دراین سفره معنوی پراز معنویت باشد. 🍀در این مسیر یاری گر یکدیگر باشیم🍀 🌟@majnon313 🌟@pmsh313 ♦️💎♦️💎♦️💎♦️💎
🌷افطار امشب به یاد شهید ابراهیم هادی و اغاز برنامه روایتگری این شهیدبا محوریت کتاب سلام بر ابراهیم🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚چرا ابراهيم هادي؟❤️ 💚چرا سلام بر ابراهیم را نوشتم!❤️ 💚شهیدابراهيم الگــوي❤️ 👈 سال۱۳۸۶بود.در🕌 تهران مشغول مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم.بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با ديدم ⬅️اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!درست مثل اينكه، جزيره اي در ميان درياست!امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. ⬅️از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم: را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد(ره)هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس(ره)و حاج آقا مجتهدي(ره) ⬅️من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد(ره)بسيار شنيده بودم،با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم. عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ⬅️ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اين‌‌ها هستند،بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. ⬅️تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود.خوب به عكس خيره شدم. كامل او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، 🌷!! ⬅️سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد(ره)استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟او ابراهيم را استاد معرفي كرد!؟ ⬅️در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهد(ره)كه... او كه سالها قبل از دنيا رفته!!هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386مطابق با بيست و هفتم ماه رجب و ☀️ حضرت رسول اكرم(ص)بود. ⬅️اين خــواب روياي صادقه اي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي آمد. در ذهن، خاطراتي كه از🌷 شنيده بودم مرور كردم. ⬅️فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال 1373 در🕌 بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل🌷 رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت🕌، داخل كوچه🌷 قرار داشت. ⬅️ در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم!آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم. ⬅️اين صحبتها ســالها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يك اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه باشد! عجيبتر آنكه خودش از خدا خواســته بود که بماند! و با گذشت سال‌‌ها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاس‌‌هاي درس و براي همه بچه ها از او ميگفتم. ⬅️هنوز تا☀️ فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي معرفي كرده فرداي آن روز بر سر مزار شــيخ حسين زاهد(ره)در🌟 رفتم. ⬅️با ديدن چهره او كاملا بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که را نه درکوهها و نه در پستوخانه هاي بايد جست ، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديك شهيد را از او گرفتم. ⬅️تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كاملتر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم خواستم.شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن مخلصش بر عهده ما نهاده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺دیوارنگاره‌ی حشدالشعبی در فرودگاه بغداد 🔸بزرگترین دیوارنگاره در فرودگاه بین المللی بغداد با تصویر فرمانده شهید "ابومهدی المهندس" نزدیک به محل شهادت وی، نصب شد. 👈اصحاب گروه مقاومت حسدالشّعبی، با طراحی این دیوارنگاره، ضمن تأکید بر حفظ حدود و حریم پرچم عراق، این پیام را به متجاوزان آمریکایی می‌رسانند که از مقاومت نه تنها خسته نیستند، بلکه خون شهادت حاج قاسم و ابومهدی، نفسی تازه به آنها بخشید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡﷽⚡ (۱۴) ✅ ⭕️به و دو چندانی این پویش ⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به ادا شود 🔺️ ☀️ 🔻# و شهدای مبارزه با استکبار جهانی 🍁 🔹بلافاصله پس از دستگیری شبانه محمد، وی را مستقیماً به اوین و از آنجانیزمستقیماً بدون هیچ سوال به دست حسینی جلاد سپردند. 🔺دیوانه وار اورا شکنجه میدادند و تنها فریاد های محکم و استوار «الله اکبر» و«یا الله» محمد شنیده می شد. روزها و شبهای بعد نیز همین طور. ⚡او با پاهای خون چکان، و دست های آماس کرده و سیاه از تازیانه، بدن سوخته شده و چشمهای بیخوابی کشیده آنها را به مسخره می گرفت و به آنها می خندید.از بی شرمانه ترین شکنجه ها نیز کوتاهی نمیکردند. ⚡مثل گربه ی درمانده ای که در بن بستی آخرین حمله هایش نیز بی اثر شده است جیغ میکشید و میگفت: « این یک قهرمان میشود»، فحش میداد. 🔹یکی از برادران میگوید:«وقتی از مقاومتش میگفتیم، درست مثل کسی که شرمنده میشود سرخ میشد و با خنده و شوخی حرفها را عوض میکرد. اغلب روزها روزه میگرفت و در افطار هم کم و ساده میخورد. قرآن بسیار میخواند و آیات بسیاری را از حفظ داشت. او به راستی در زندگی نیز نمونه بود». 🔮 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀 💎 🌟@shahidabad313 💎 🌟@pmsh313 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگر ما چه می گوییم ؟ ، آیا غیر از حق چیزی می گوییم ؟ مگر این جوان ها و نوجوان ها و پیران ، از جای نرم و گرم و استراحت و زندگی راحت در پیش خانواده شان بدشان می آید ؟ خیر ، خیلی هم دوست دارند ولی وقتی که مساله دفاع از دین و کشور پیش می آید ، دیگر مسئله فرق می کند..... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
کار خدا را آسان کرد وقتی برای اعمالش کارنامه ساخت ! هر روز کنار غیبت ، دروغ ، اسراف ، تهمت ، ریا ، غرور ، بدخلقی ، خودخواهی و ....برای خودش تنبیه نوشت ! هر روز جدول قرآن خواندن و نماز ، یتیم نوازی و دعا ، زیارت ائمه ، با وضو هیئت رفتن و... را با لذت برای خودش پر می کرد و خشنود بود از لبخند معبودش .... 📕 ستارگان خاکی ، ج22 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷