eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش دوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠حساسیت ویژه معصومین و مقابله با بی عفتی 🔹در كنار بيانات و توصیه های اخلاقی راجع به ، (علیهم السلام)، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله داشتند. (علیه السلام) در زمانی که خلیفه بود، در نکوهش مردان عراق فرمود: «يَا أَهْلَ‏ الْعِرَاقِ‏ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ‏ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ» [۱] (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا نمی کنید). 🔹سیاق خطاب (عليه السلام) در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از و چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏» [۲] (آیا نمی کنید و به نمی آیید که تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با برخورد می کنند؟). 🔹روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد؛ روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع (صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که در حجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور (صلی الله علیه و آله) رسید؛ و در آن حال فردی پشت سر حضرت حضور داشت؛ نگاه هایی میان آن زن و آن فرد رد و بدل شد؛ (صلی الله علیه و آله) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند، و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به آن شخص است که جوانی نورس و زیبا بود؛ و از این رو حضرت با دست خود صورت مرد جوان را چرخانید. [۳] 🔹از بعضى از روايات نیز استفاده مى شود كه در صدر اسلام بعضى از ، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب‏ و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام‏ «سحراء بنت نهیک» كه در بازارها گردش مى كرد و امر به معروف‏ و نهى از منكر مى نمود. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الکافی، دار الكتاب الإسلامی، قم، ج ۵، ص ۵۳۷. [۲] همان. [۳] صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، دار طوق النجاة، چ ۱، ج ۸، ص ۵۱. [۴] پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش سوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین (۱) 🔹اما در کنار این بیانات، سیره عملی و حیات شخصی خود (علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع ، و نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، (سلام الله علیها) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله و و چه در رعایت این «واجب شرعی»، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به می فرمایند: «خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ» [۱] (بهترين چيز برای آن است كه مردى را نبيند، و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد). 🔹علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به و است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است: روزی (صلّی الله علیه و آله) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) نزدیک ترین حالت را به خداوند سبحان دارد؛ وقتی (سلام الله علیها) این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا» [۲] (نزدیکترین حالت برای نزدیکی به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سختگیرانه‌ای از سوی (سلام الله علیها) نشانگر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن «اختلاط» بین و است. 🔹در نقلی دیگر که (علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با استناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَ هُو لا يَراكِ؟ فَقالَت: إِن لَم يَكُن يَراني فَإِنّي أَراهُ، وَهُوَ يَشِمّ الريح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّكِ بِضعَة مِنّي» [۳] 🔹[ترجمه روایت:] ([حضرت] فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد [حضرت] حاضر شود؛ [حضرت] خود را با پوشاند؛ در مواجهه با این صحنه به فرمود: چرا در حضور او بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند؟ در پاسخ فرمود که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند؛ بعد از آن بود که فرمود: من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند. 🔹قاضی نعمان نیز از (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللهِ أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي» [۴] ( به ما گفت بهترین چیز برای چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد؛ این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم؛ او گفت هیچ چیز برای یک بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت؛ به راستی که او پاره تن پدرش است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، ج ‏۲۰، ص ۲۳۲. [۲] النوادر؛ راوندی کاشانی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، چ ۱، ص ۶۱. [۳] همان. [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حیون، موسسه آل البیت، قم، چ ۲، ج ۲، ص ۲۱۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین (۲) 🔹مطالعه متون تاریخی مربوط به پوشش شخصی (سلام الله علیها) نیز می تواند راهنمای ما برای شناخت جایگاه مهم این حکم شرعی نزد (علیهم السلام) باشد. در این باره فضیل بن یسار از (عليه السلام) اینگونه روایت می کند که حضرت فرمود: «ِفَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا كَانَ خِمَارُهَا إِلَّا هَكَذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى وَسَطِ عَضُدِه‏» [۱] ( سيده زنان بهشت است، و مقنعه او تا اينجا بيشتر نبود و [امام باقر] با دست تا وسط بازو را نشان داد). 🔹البته این فقط بخشی از حجاب (سلام الله علیها) بوده است، چرا که پوشش ایشان هنگام حضور در مجامع عمومی تر، شکلی بسیار کامل‌تر داشته است. در توصیف پوشش آن حضرت در حادثه غصب فدک می خوانیم: «...لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُيُولَهَا» [۲] ( خود را بر روی سر می انداختند [می پیچاندند] و سرتاسر خود را با می پوشاندند همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند، در حالی که دنباله دامن شان روی زمین می کشید). 🔹ظاهرا این عبارت بدین معنا بوده که (سلام الله علیها) هنگام خارج شدن از خانه صورت خود را با پوششی غیر از چادری که به سر می انداختند می پوشاندند، و پوشش مبارک شان به حدی بلند بوده که مقداری از آن بر زمین کشیده می شده است. علاوه بر (سلام الله علیها)، دختر ایشان یعنی (سلام الله علیها) نیز در تمام حیات پربرکت شان، از والاترین اسوه های و برای زنان مسلمان بوده اند. این مسأله بعد از حادثه دردناک عاشورا در منابع تاریخی برجسته تر منعکس شده است. 🔹ایشان در مجلس یزید و ضمن خطبه معروف شان برای پاسداری از مرزهای و این گونه بر سر یزید فریاد زد که: «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ يَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِن‏» [۳] 🔹[ترجمه‌ خطبه حضرت:] (آيا از طريق عدالت است كه ای پسر آزادشدگان كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده داری و را چون اسيران شهر به شهر بگردانی؟ همانا پرده وحشت و حرمت ايشان را هتک كردی، و ايشان را از پرده برآوردی و در منازل و آبشخورها به همراهی دشمنان كوچ دادی و مطمع نظر هر نزديک و دور و وضيع و شريف ساختی، در حالتی كه از مردمان و پرستاران ايشان كسی با ايشان نبود). در اینجا مشخص می شود که چگونه (سلام الله علیها)، یکی نابخشودنی ترین خطاهای یزید را کشف حجاب زنان کاروان اسیران و مختلط کردن شان با مردان می داند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مكارم الأخلاق‏، طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، چ ۴، ص ۹۳. [۲] الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، نشر مرتضی، مشهد، چ ۱، ج ۱، ص ۹۷. [۳] همان، ج ۲، ص ۳۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️حاضر دیدن اهل بیت، عامل نجات انسان 🔹حضرت آیت‌ الله بهجت قدس‌سره: نجات برای کسی است که علیهم‌ السلام را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند. 📕در محضر بهجت، ج ١، ص ۲۹۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟ 🔹خداى متعال در «آیه ۴۳ سوره نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید). به معنى آگاهى و اطلاع است و مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. 🔹در روایات متعددى که از ناحیه (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر (علیهم السلام) هستند، از جمله در روایتى از (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ» [۱] (ما ، و از ما باید سؤال شود). و در روایت دیگرى (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ» [۲] (، قرآن است، و اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) ، و از آنها باید سؤال کرد). 🔹در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص (صلى الله علیه و آله) است و او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده است. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ» (اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها ، و اهل علم و عقل و بیان اند). 🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمى‌گیرد. ولى، از آنجا که نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن اطلاق شده و همچنین شخص (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. 🔹به همین ترتیب که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حدیث «ثقلین» چگونه دلالت بر وجود «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد؟ 🔹 (صلى الله عليه و آله) در حديثى فرمود: «إِنِّی تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَوْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَيْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض» [۱] (همانا من دو جانشين را در ميان شما مى گذارم، ريسمان كشيده شده مابين آسمان و زمين يا مابين آسمان تا زمين، و عترتم ، و همانا اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا در كنار بر من وارد شوند». 🔹در اين حديث (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: « و تا از يكديگر جدا نمى شوند». مطابق اين گفتار اگر زمانى «عدل كتاب»، كه همان است در روى زمين نباشد، لازم مى آيد كه اين دو از يكديگر جدا شده باشند، و اين با ظاهر حديث مخالف است. ابن حجر مكى مى گويد: «در احاديثى كه سفارش به شده به اين نكته اشاره دارد كه تا روز زمين خالى از اهل بيتى كه دارند نخواهد بود، همان گونه كه چنين است، و لذا ، امان براى اهل زمين معرفى شده اند و نيز در روايات آمده است: «در هر قوم و دسته اى عدولى از من است». [۲] 🔹حافظ سمهودى مى گويد: «از اين حديث (ثقلين) استفاده مى شود كه هر بايد فردى از كه «سزاوار تمسك» به اوست تا «روز قيامت» موجود باشد، تا امر به تمسكى كه در روايت به آنها شده معنا پيدا كند، همان گونه كه كتاب عزيز چنين است. و لذا امان اهل زمين معرفى شده اند كه هر گاه از روى زمين بروند زمين نيز نابود خواهد شد». [۳] همين معنا از علامه مناوى در شرح جامع الصغير سيوطى رسيده است. [۴] 🔹نتيجه اينكه از كه مورد اتفاق بين شيعه و سنى بوده و از احاديث متواتر است به خوبى استفاده مى شود كه در هر زمان از عترت پيامبر (صلى الله عليه و آله) و «اهل بيت معصوم» او بايد موجود باشد، امامى كه اهليت براى «اقتدا» و «تمسك» را داشته باشد، كسى كه خود به «هدايت مطلق» رسيده و از ضلالت به دور است، و لذا مى تواند ديگران را نيز به هدايت مطلق رسانده و از مطلق ضلالت و گمراهى دور كند. چنين شخصى در اين زمان غير از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] مسند أحمد بن حنبل، عالم الكتب، چ۱، ج۵، ص۱۸۱. [۲] الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، إبن حجر الهيتمی، مؤسسة الرسالة، چ۱، ج۲، ص۴۴۲. [۳] جواهر العقدين فى فضل الشرفين‏، السمهودى، مطبعة العانى‏، بغداد، ‏چ۱، ج۲، ص۱۱۹. [۴] فيض القدير شرح الجامع الصغير، عبد الرؤوف المناوی، المكتبة التجارية الكبرى، مصر، چ۱، ج۳، ص۱۴. 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۳۰۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش اول) 🔹«موقعیت علمی» (عليه السلام)‌ آنقدر ممتاز بود كه بی‌ تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت، ايشان در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌ های اسلامی پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم (علیهم السلام) بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان اهل عراق که شیعیان بسیاری در میان آنها وجود داشت، مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند. [۱] 🔹در میان مراجعه کنندگان، آنچنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی (عليه السلام) به چشم می‌ خورد که «عبداللّه بن عطای مکی» می‌گفت: «مَا رَأَيْتُ اَلْعُلَمَاءَ عِنْدَ أَحَدٍ قَطُّ أَصْغَرَ مِنْهُمْ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ رَأَيْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُيَيْنَةَ مَعَ جَلاَلَتِهِ فِي اَلْقَوْمِ بَيْنَ يَدَيْهِ كَأَنَّهُ صَبِيٌّ بَيْنَ يَدَيِ مُعَلِّمِهِ» [۲] (علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ندیدم؛ حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌ اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌ آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌ رسید). 🔹، در حدّ تعبیر «ابن عنبة»، «كانَ واسِعَ الْعِلْمِ وَ وافِرَ الْحلْمِ» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. [۳] این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «كَان‏ سَّيِّد فُقَهَاء الْحِجَاز» [۴]، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز بطور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌ گوید: «دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌ پرسیدند». [۵] همچنین «ذهبی» درباره (عليه السلام) می‌ نویسد: «وَ کانَ احدَ مَن جَمعَ بَینَ العِلمِ و العَملِ و السُّؤَدد وَ الشَّرفِ وَ الثِّقهِ وَ الرِّزانهِ وَ کَانَ اَهلاً لِلخِلافَهِ» [۶] (از کسانی است که بین و و و و و جمع کرده و اهلیّت برای داشت). 🔹استاد «ابو زهره» درباره مرجعیت عام امام می‌ نویسد: « (علیه السلام) وارث امام سجاد (عليه السلام) در و مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌ شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی ‌کرد، جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌ پایانش بهره‌ ها می‌ گرفت». و همو می‌ نویسد: «كانَ يقْصُدُهُ مِنْ ائِمَّةِ الفقه وَالْحَديثِ كَثيرونَ» [۷] (از ، خیلی‌ ها به قصد بهره‌ گیری علمی پیش حضرتش می‌ آمدند). و از عیون الاخبار نقل شده است که: «قَدْ اَخَذَ عَنْهُ اهلُ الْفِقْهِ ظاهِرَ الْحَلالِ وَالْحرام» [۸] (، احکام حلال و حرام را از او می‌ گرفتند). 🔹او همانند پدرش امام سجاد (عليه السلام) که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. «محمد بن منکدر» که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در «عظمت امام پنجم شیعیان» چنین می‌ گوید: «من جانشین علی‌ بن‌ الحسین (عليه السلام)، از میان فرزندان او را - که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌ بایست باشد - ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش (عليه السلام) رسیدم». [۹] بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره و حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌ اند که استاد «اسد حیدر» آنها را در کتاب خود گرد آورده است. [۱۰] ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹فراوانی و گستردگی روایات (عليه السلام) در زمینه‌ های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا «محدثان اهل سنت» نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروف ترین آنها «ابوحنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌ پذیرفت، روایات زیادی را از طریق و به ویژه (عليه السلام) نقل کرده است. [۱]  🔹«ذهبی» درباره کسانی که از (علیه السلام) روایت کرده‌ اند از «عمرو بن دینار»، «اعمش»، «اوزاعی»، «ابن جریح» و «قرة بن خالد» یاد کرده است. [۲] «ابو اسحاق» وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌ انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: «لَم أرَ مِثلَهُ قَطُّ» [۳] (کسی را مانند او ندیده‌ ام). «ابو زرعه دمشقی» نیز درباره آن حضرت میگوید: «إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمِنْ أَكْبَرِ الْعُلَمَاء» [۴] ( عليه السلام از بزرگترین عالمان است). 🔹به جرأت می‌ توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امام علی (علیه السلام) سند بخش عمده‌ ای از بیشترین قسمت روایات به (علیه السلام) و (عليه السلام) منتهی می‌ گردد، و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد (علیهم السّلام) را پیدا کردند. از این روست که در «جوامع حدیثی شیعه»، بخش بزرگی از (عليهم السلام) از این دو امام بزرگوار نقل شده است. 🔹همین مسأله سبب شد تا درباره (عليه السلام) گفته شود: «وَ لَمْ يَظْهَرْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ مِنْ عِلْمِ اَلدِّينِ وَ اَلْآثَارِ وَ اَلسُّنَّةِ وَ عِلْمِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلسِّيرَةِ وَ فُنُونِ اَلْآدَابِ مَا ظَهَرَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» [۵] (از فرزندان [امام] حسن و [امام] حسين علیهم السلام آنچه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است). نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان ، ، و بوده است. «ابو زهره» از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌ اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابوحنیفه اشاره کرده است. [۶] 🔹«ابرش کلبی» از «هشام بن عبدالملک» پرسید:  «مَنْ هَذَا الَّذِی احْتَوَشَتْهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ يَسْأَلُونَهُ قَالَ هَذَا نَبِيُّ الْكُوفَةِ وَ هُوَ يَزْعُمُ أَنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ وَ بَاقِرُ الْعِلْمِ وَ مُفَسِّرُ الْقُرْآن‏» [۷] (این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌ پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌ داند). در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «اَلْمَفْتُونُ بِهِ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ» [۸] معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۲۷. [۲] تذکرة الحفاظ، همان، ج۱، ص۱۲۴. [۳] أعيان الشيعة، دار التعارف‏، ج۴، ص۲۰. [۴] مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، چ ۱، ج۳، ص۲۷. [۵] مناقب آل ابیطالب(ع)، همان، ج۳، ص۳۲۷. [۶] الامام الصادق(ع)، ص۲۲. [۷] الکافی، ج۸، ص۱۲۰ «من هذا الذی تداکّ علیه الناس»، (یعنی این کیست که مردم بر او ازدحام کرده‌ اند؟). [۸] نور الأبصار فى مناقب آل بيت النبی المختار (ص)، شبلنجى، المطبعة الیوسفیه‏، بی تا، ص۱۴۳ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ششم، ص ۲۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خاطره ای خواندنی از گفتگوی علامه امینی با عالم اهل سنت 🔹یکی از دلایل خدشه ناپذیر بر لزوم شناخت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدیثی متواتر از است که فرمودند: «مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً». (هر کس بمیرد و خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است). این حدیث را و نقل نموده اند و هیچ تردیدی در انتساب آن به (صلی الله علیه و آله) وجود ندارد. بر اساس این حدیث باید در هر زمان در زمین وجود داشته باشد، تا مردم با اقتدا به او راه یابند و هدایت شوند. 🔹 بارها با استدلال به این حدیث در مناظراتشان با اهل سنت پیروز شده اند. خاطره ای از علامه امینی در این زمینه شنیدنی است: يكى از ائمه جماعات تهران نقل می کند که: از نجف به تهران آمده بود. من به ديدن ايشان رفتم و تقاضا نمودم كه شبى به منزل ما تشريف بياورند. آقاى امينى اجابت نمودند، و عدّه‌اى از علماء را هم به افتخار ايشان دعوت نمودم. شب موعود فرا رسيد و از ايشان تقاضا كردم مطلبى را بيان فرمايند. ايشان فرمودند: براى مطالعات بعضى از كتب، مدتى در حلب به سر مى‌بردم يكى از تجارِ فهميده و منطقى از اهل سنت با من آشنا شد و شبى از من دعوت به‌عمل آورد. 🔹علماء طراز اول شهر و قضات عالى رتبه و بعضى از اساتيد دانشگاه و عدّه‌اى از تجّار نيز در آنجا حضور داشتند. پس از شام، عالم بزرگ و گفت: آقاى امينى اين بحث چه ريشه و اساسى در اسلام دارد كه و آن‌ را رها نمى‌كنند؟ من به ايشان گفتم: آيا اين حديث را كه از (صلى الله عليه و آله) نقل شده (مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً) قبول دارى؟ گفت: بلى. به او گفتم: براى پیگيرى و بررسى بحث همين حديث بس است، وى ساكت شد و چيزى نگفت. 🔹از او سؤال كردم: (عليها السلام) چگونه بانوئى است؟ وى گفت: «إنّها مَطهّرةٌ بِنَصّ الْكِتٰاب» (به صراحت) قرآن و است چون در شأن اهل بيت نازل شده و حضرت زهراء از بزرگ‌ترين مصاديق رسول اللّٰه (صلى الله عليه و آله) است. به او گفتم: چرا (عليها السلام) در حال خشم و غضب از حاكمان وقت از دنيا رفت؛ آيا آنان امام امت و خليفۀ به‌ حق رسول خدا نبودند، يا (عليها السلام) امام خود را نشناخت و فوت كرد؟ 🔹عالم بزرگ حلب ديد اگر بگويد غضب و خشم (عليها السلام) كار صحيحى بوده، بايد خط بطلان به جبين حاكمان آن وقت بكشد و اين برخلاف اعتقاداتشان مى‌باشد، و اگر بگويد كار (عليها السلام) خطا بوده و او بدون معرفت به امام خويش از دنيا رفته، با مقام و ايشان كه مورد قبول قرآن است منافات دارد، به همين دليل، براى خلط بحث گفت: آقاى امينى بحث ما چه ربطى به موضوع غضب و خشم حضرت زهرا نسبت به حكام زمان خودش دارد؟ 🔹افرادى كه در مجلس حضور داشتند از حيث علم و دانش اشخاص برجسته و فهيمى بودند، و متوجه شدند كه با طرح اين سؤال چه ضربۀ محكمى به عقايد آنان وارد ساخت، و گفت كه شما نه فقط خود را نشناخته‌ايد، بلكه در حقانيّت افرادى كه آنان را خليفه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌دانيد نيز در شك و ترديد به‌ سر مى‌بريد، صاحب منزل كه كنارى ايستاده بود رو به عالم بزرگ حلب كرد و گفت: «شيٖخُنٰا اُسْكُتْ قَدِ افْتَضَحْنٰا»، يعنى ديگر ساكت شو كه ما را رسوا كردى. بحث تا نزديك سحر به‌ طول انجاميد و عدّه‌اى از اساتيد دانشگاه و قضات و تجّار به سجده افتادند و شدند و از راهنمائى تشكر نمودند. منبع: دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حسین اوسطی، ص ۳۱ منبع؛ وبسایت اهل البیت(علیهم السلام) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟ 🔹خداى متعال در «آیه ۴۳ سوره نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ». (اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از بپرسید). به معنى آگاهى و اطلاع است، و مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. 🔹در روایات متعددى که از ناحیه (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر (علیهم السلام) هستند؛ از جمله در روایتى از (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ». [۱] (ما هستیم، و از ما باید سؤال شود). و در روایت دیگرى (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ». [۲] (ذکر، است، و اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد). 🔹در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص (صلى الله علیه و آله) است و او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ». (اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها اهل ذکر، و اهل علم و عقل و بیان اند). 🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمى‌گیرد. ولى، از آنجا که نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن اطلاق شده و همچنین شخص (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. 🔹به همین ترتیب که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️شیعه غرق در نور است! 🔹دعاهایی که در ماه وارد شده، کمتر از دعاهای ماه رجب نیست. را با داشتن این همه ادعیه مأثوره از علیهم‌ السلام، غرق در نور می‌بینیم. 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۶۸ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel