🔘چرا «قم» نامیده شده است؟
عفّان بصري از امام صادق(ع) نقل ميكندامام به من فرمودند:
🔹 «آيا ميداني چرا اين شهر را «قم» مينامند؟» عرض كردم: خدا و رسولش آگاهترند. فرمودند: «زيرا اهل قم اطراف قائم آل محمّد گرد آمده و با او قيام نمايند و در كنار او ثابت قدم مانده و او را ياري كنند.»
▫️در وقت ياد كردن از اين خطّه، روايات گاه اشاره به «طالقان» دارند و گاه «قم»، «فارس» يا اهالي مشرق.
روايتي از امام صادق(ع) در اين باره نقل شده است كه ايشان فرمودند:
🔹«خداي متعال را گنجهايي است در طالقان كه نه طلاست و نه نقره و درفشي كه از آغاز تاكنون باز نشده و به اهتزاز درنيامده است. اين خطّه داراي مرداني است كه نسبت به ذات مقدّس خداوند ترديدي در آن قلبها ايجاد نميشود ... آنان زاهدان شب و شيران روزند. در اطاعت از امام و رهبرشان مطيعتر از كنيزان نسبت به مولاي خويشند ... شعار آنان خونخواهي سالار شهيدان، امام حسين(ع) است ... به واسطة اين رادمردان، خداوند امام بر حق(ع) را پيروز ميگرداند.»
▫️چنانچه جان و حقيقت اسلام را ولايت بدانيم و از آن ـ به اتّكاي روايات ـ به عنوان ستون خيمة دينداري ياد كنيم، بهرة ايرانيان از «ولايتمداري» و پايمرديشان در طريق امامت و ولايت، آنان را به مرتبهاي ميرساند كه گاه از آنان به عنوان خويشاوند اهل بيت(ع) و گاه صاحب بالاترين نصيب از اسلام ياد شده است.
▫️پيامبر اكرم(ص) در اين باره فرمودند:
🔹«أعْظَمُ النّاسِ نَصْيبَاً فِي الإسْلامِ أهْلُ الفارْسِ؛
در بين مردم، مردم فارس، بيشترين سهم را از اسلام دارند.»
▫️و در جايي ديگر فرمودند: «ايرانيان خويشاوندان ما اهل بيتند.»
در روايت شيرين و دلنشيني، امام صادق(ع) نيز فرمودند:
🔹«أهْلُ خُراسانَ أعْلامِنا وَ أهْلُ قُمْ أنْصارِنا وَ أهْلُ كوفَةَ اَوتادُنا؛
مردم «خراسان»، بزرگان ما و مردم «قم»، ياران ما و مردم «كوفه»، حاميان استوار ما هستند.»
▫️در روايت بلندي كه عبدالله بن مسعود از قول پيامبر اكرم(ص) نقل كرده، ارتباط ميان قيام زمينهسازان و پيوستن آن قيام با نهضت مقدّس حضرت مهدي(عج) را آشكار ميكند.
🔹«... به زودي بعد از من، اهل بيتم در شهرها پراكنده و آواره شوند.»
اين پراكندگي، در زمان حضرت عليّ بن موسي الرّضا(ع) و مهاجرت امامزادگان به «ايران» به نقطة اوج و كمال خودش رسيد. سپس ادامه دادند:
🔹«تا آنكه درفشهاي سياه از مشرق زمين به اهتزاز درآيند كه حق را طلب ميكنند؛ امّا حقوقشان را ادا نكنند، آنان دست از حقطلبي نكشند؛ امّا اجابت نشوند و ديگر بار درخواست كنند به آنان اعتنا نگردد. پس از آن دست به مبارزه زنند و به پيروزي رسند. هرگاه كسي از شما يا فرزندان شما آن زمان را درك كرد، پس به پيشوايي بپيوندد كه از اهل بيت من است؛ اگرچه با دشواري، روي برف با دست و پا برود.»
▫️در اين بخش به پيروزي نهضت مشرق زمينيان و پيوند خوردنشان به پيشوايي از اهل بيت(ع) يعني حضرت مهدي(ع) اشاره شده است و پس از آن فرمودند:
🔹«آنها درفشهاي هدايتند و آن را به دست مردي از اهل بيت من ميسپارند كه نام او همنام من و نام پدرش نام پدر من است. او حاكم زمين ميگردد و آن را پر از عدل و داد ميكند. آن گونه كه از جور و ستم پر شده است.»
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘نبرد قرقیسیا
برخي پژوهشگران به دليل غفلت از موقعيّت زماني و مكاني بيان شده دربارة «قرقيسيا»، گمان بردهاند كه اين معركه همان «جنگ آرمگدون» است كه «بنيادگرايان انجيلي» (مسيحيان صهيونيست) از آن به عنوان آخرين جنگ سرنوشتساز ميان دو نيروي خير و شر ياد ميكنند.
▫️چنانكه از عنوان «آرمگدون» برميآيد، آرمگدون يا «هرمجدون» در زبان عبري به معني «تپّة شريفان» نام ناحية مرتفعي است در «فلسطين» اشغالي (مجدو) واقع در جنوب «حيفا» در كرانة باختري «رود اردن». موقعيّتي استراتژيك كه از گذشته محلّ وقوع جنگهاي بسياري بوده است.
▫️به زعم بنيادگرايان، در آخرالزّمان، مسيح و ضدّ مسيح، دو نيروي خير و شر (تمامي حاميان «بنياسرائيل» در يك جبهه و جملة مخالفان اين قوم و از جمله اعراب و مسلمانان در جبهة دوم) در مقابل هم صفآرايي ميكنند و در جنگي سخت و اتمي با هم مصاف ميكنند تا پس از فرود حضرت عيسي(ع) و جنودش و نابودي مخالفان و مسلمانان، امكان برقراري صلحي هزار ساله با مركزيّت «بيت المقدّس» براي مسيح و همراهانش فراهم شود.
▫️اين واقعه پس از تخريب «مسجد الاقصي» و ساخته شدن «هيكل سليمان» (معبد يهوديان در بيت المقدّس) اتّفاق خواهد افتاد و يهوديان سروران زمين خواهند شد.
▫️«آرمگدون» پروژهاي است كه «بنياسرائيل» با دسيسه و دلّالگي شيطان لعين براي سلطهجويي بر جهان، طرّاحي كرده و بر آن است تا «مُلك عظيم» (وعده داده شده به «بنياسماعيل») را با حيله و زور از آن خود سازد و تعريف او از اين ملك عظيم هم چيزي جز حكومت جهاني اشرار يهود بر زمين نيست.
▫️از اينجاست كه عرض ميكنم هيچ گونه پشتوانة وحياني و غيبي و از جمله كلام پيامبران عظيم الشّأن و حضرات معصومان(ع) آن را حمايت نميكند؛ در حالي كه هر دو موضوع مهمّ «ملك عظيم خداوندي وعده داده شده به بنياسماعيل» و «واقعة قرقيسيا» از طريق پشتوانة غيبي حمايت ميشوند.
▫️از سوي حضرات معصومان(ع)، اخبار و روايات بسياري دربارة معركة قرقيسيا رسيده كه به برخي از آنها اشاره شد. ضمن آنكه در عصر ما شواهد وقوع قرقيسيا نيز بروز كرده است.
▫️دلايل فراواني وجود دارد كه گواهي ميدهد ميان «آرمگدون» مجعول و واقعة «قرقيسيا» نسبتي نيست؛ از جمله:
1. منطقة جغرافيايي اعلام شده براي اين دو واقعه يكسان نيست؛
2. علّت و انگيزة وقوع آرمگدون و قرقيسيا واحد و همگون نيست؛
3. شخص موعود منتظر معرفي شده در واقعة آرمگدون و قرقيسيا واحد نيستند؛
4. دشمنان فرض شده براي حضرت موعود در دو واقعه، متفاوت و مقابل هم هستند؛
5. به همان اندازه كه قرقيسيا از مباني روشن و اخبار غيبي حضرات معصومان(ع) حمايت ميشود، آرمگدون از پشتيباني خرافات و جعليّات حمايت ميشود.
▫️به باور انجيليها، بازگشت دوبارة مسيح ميسّر نميشود؛ مگر آنكه پيش از آن، جنگها، بلاها و تباهي در زمين فراگير شود. بايد توجّه داشت كه اين واقعه مورد قبول عموم فرق مسيحي نيز نيست و تنها گروهي از «بنيادگرايان انجيلي»، معروف به «مسيحيان صهيونيست»، از آن گفتوگو و بر آن تأكيد دارند.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘 نقش سفیانی
قبلاً نيز اشاره شد كه در «واقعة قرقيسيا» نقش اصلي را سفياني بازي ميكند.
او پس از اين معركه، مغرور، مست و بيرحمانه به سوي «كوفه» پيش ميتازد.
▫️«بغداد» را ويران و از كشتهها پشته ميسازد. در روايتي رسول اكرم(ص) ميفرمايند:
🔹«كَأَنّي بِالسّفيانيِّ قَدْ طَرَحَ رَحَلُهُ فِي رَحْبِكُم...؛ گويا سفياني را ميبينم كه در كوچه و بازار شما رحل اقامت افكنده، منادياش بانگ برميدارد: هر كس سر يكي از كوفيان (شيعيان) را بياورد، هزار درهم جايزه دارد، آنگاه همسايه سر همسايهاش و برادر سر برادرش را بريده و براي اخذ پاداش نزد او ميبرد و ميگويد:
▫️ اين هم از آنهاست (يعني از شيعيان است) و هزار درهم دريافت ميكند. در آن ايّام حكومت شما به دست حرامزادگان ميافتد؛ گويي آن مرد آبلهرو (سفياني) را ميبينم كه به عنوان يكي از شما و قائل به عقيدة شما (يعني به عنوان عرب و مسلمان) وارد صحنه شده، او شما را خوب ميشناسد؛ ولي شما او را نميشناسيد.
▫️پس شما را محاصره و يك به يك دستگير كرده و ميكشد. او جز زنازاده نيست. احدي را نميبينيد؛ جز اينكه گردن ميزند يا به دار ميآويزد. آنقدر كه از شدّت ترس، انسان به اشياي گرانبهايي كه در وسط راه ميبيند، دست نميزند.»
▫️سفياني نمايندة «بنياسرائيل» و مورد حمايت آنهاست. از اين رو دشمن و حريف نزد او ترسيم و نشان شده است. هدف او شيعيان و «بنياسماعيل»اند كه نابودي و قتل عامّشان در دستور كار سفياني وارد شده است؛
▫️امّا از آنجا كه او جنايتكاري حرفهاي است، براي دستيابي به مقصودش، هر جنايتي را مرتكب ميشود؛ البتّه به دست او، تقدير مقدّر بسياري از مردم نيز رقم ميخورد. او از كشتار ساكنان «بغداد» شروع كرده و پس از هجده روز خود را به «كوفه» ميرساند.
▫️آنچه او بر سر بغداد ميآورد، دردناك و اسفبار است.
سفياني سپاهي به كوفه ميفرستد كه شمارشان هفتادهزار نفر است. آنها اهالي اين شهر را به قتل ميرسانند و به صليب ميكشند و برخي را به اسارت ميگيرند؛
▫️در حالي كه آنان بر اين حالند، پرچمهاي سياه از جانب «خراسان» نزديك ميشوند. آنها منزلگاهها را شتابان درمينوردند و تعدادي از ياران حضرت قائم(عج) با آنها هستند. سپس مردي از موالي اهل كوفه در «ضعفا» شورش ميكند، فرماندة سپاه سفياني در منطقهاي ميان «حيره» و كوفه او را به قتل ميرساند.
▫️گفتوگو از «پرچمهاي خراساني» يا همان «پرچمهاي سياه پر خطر» است. در اين باره هر پژوهشگري بسته به ذوق و مقصودش از روايات نقل شده در منابع مختلف بهره جسته و امر را بر همگان مشتبه ساخته است.
▫️تشخيص صحّت سلسلة اسناد و وثاقت راويان، سخت و در عهدة اساتيد خبره و اهل فن است و نگارنده سعي در استفاده و انتخاب رواياتي دارد كه دست كم در منابع معتبر و دست اوّل آمده است. باقي را اميد به بخشايش خداوند و چشمپوشي اهل بيت(ع) داريم.
▫️پس از كشتارهاي فراواني كه سپاه سفياني در بغداد، كوفه و «نجف» مرتكب ميشود و پس از انتشار خبر اين قتل عام و شهادت علما، صالحان، مؤمنان و حتّي تخريب قبور آنان و به اسارت رفتن زنان و تاراج اموال، سيّد خراساني از «ايران» قيام ميكند، مؤمنان را بسيج داده و براي نجات اهل «عراق» ياري ميطلبد.
📚#سیاحتدرشرق/#قومنشانشده
@tarikh_farda
🔘ولایت و وَلایت(۱)
موضوع وِلایت، صرفنظر از اینکه انسان چه رویکردی (رحمانی یا شیطانی) به عالم داشته باشد، به مثابه جان و روح اعمال انسان و بنیاد همة آنچه که او در هر حوزة فرهنگی و تمدّنی بنا میکند، شناخته میشود. به واقع، همة اعمال و اقوال خُرد و کلان انسان در هر عصر و زمان به وِلایت بازگشت میکند و شناخت آن به منزلة شناخت بنیاد هر صورت فرهنگی و تمدّنی است.
▫️ولایت، به معنی قرب و دوستی و وِلایت به معنی سیاست، خواجگی و سرپرستی است. وَلایت و قرب و دوستی ولیّ، هر که باشد، لاجرم به پذیرش وِلایت و خواجگی و زعامت آن ولیّ میانجامد. از اینرو، وَلایت، باطن وِلایت است و وِلایت، ظاهر آن.
▫️غلبة وِلایت طاغوت، نتیجة وَلایتوزری و تقرّب به طاغوت و غلبة وِلایتالله، نتیجة پذیرش وَلایت و تقرّب به ولیّالله است.
▫️بدین سبب است که وَلایت و تقرّب به ولیّ، نقطة آغازین حرکت انسان، سنگ زیربنای عمل او وسرانجام، معلومکنندة سرانجام سیر و سلوک جزیی و کلّی او در عرصة تاریخ نیز هست.
▫️ولایت، جان مایه و روح هر حوزة فرهنگی و تمدّنی برکشیده شده است؛ زیرا تنها این انسان است که امکان و اختیار عمل و تغییر و تصرّف کلّی در زمین و تأسیس بنای فرهنگی و تمدّنی را مطابق خاستگاهی که اتّخاذ میکند، دارد.
▫️او، به هر که و به هرچه میل کند و تقرّب بورزد و وَلایت و محبّتش را پذیرا شود، سرپرستی و فرماندهی او را هم میپذیرد.
▫️بدین سبب است که میتوان گفت: هر حوزة فرهنگی و تمدّنی، نمایانگر وَلایتورزی انسان به ولیّای است که به حکم او را گردن نهاده و وِلایتش را پذیرا گشته است؛
▫️به عبارت دیگر انسان و همة آنچه که در عرصة زمین و تاریخ برمیکشد، مَظهر و محلّ ظهور وِلایتورزی اوست. شناسایی جملة حوزههای فرهنگی و تمدّنی، در هر عصری، معطوف به شناسایی وَلیّای است که انسان به آن تقرّب جسته و وِلایت و خواجگیاش را گردن نهاده است.
▫️در روایت زیبایی رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند:
🔹«بر حقّانیت سه چیز، من سوگند یاد میکنم؛ تو و جانشیان بعدی تو، معرّف خدایید که خداوند به جز از راه معرفت شما شناخته نمیشود و معرّف بهشتیانید؛
🔹زیرا به جز کسی که شما را بشناسد و شما او را بشناسید، کسی به بهشت نمیرود و معرّف دوزخیانید؛ زیرا به جز کسی که شما را انکار کند و شمایش انکار
کنید، کسی به آتش دوزخ نمیافتد.»
📚#جانجهان/#ولایتولیّالله
@tarikh_farda
🔘ولایت و وَلایت(۲)
اولیاءالله به دلیل وَلایت و تقرّب به حقّ تعالی، مَظهر و مُعرّف حقّ تعالی هستند و پس از آنها، عبادالرّحمان، به دلیل وَلایت و تقرّب به اولیاءالله، مَظهر و معرّف اهل حقّ و لاجرم، با پذیرش وِلایت اولیاءالله شایستة بهشت میشوند.
▫️در مقابل، عبادالشّیطان، به دلیل ترک وَلایت و تقرّب اولیاءالله، مَظهر و معرّف اهل دوزخ و شایستة دوزخند.
▫️ماحصل قول و فعل هر گروه، لاجرم به دلیل نسبتی که با اولیاءالله یا اولیاءالشّیطان یافته رنگ و بوی بهشت یا دوزخ یافته است.
▫️پیش از آنکه آدمی، در پس پردة مرگ و در قیامت کبری بهشتی یا دوزخی شود، در عالم دنیا، خود در گسترة وَلایتورزی و تقرّب به حقیقت بهشت یا جهنّم (اولیاءالله و اولیاءالشّیطان)، قول و فعل خود را مَظهر بهشت و دوزخ، در دو وجه جزیی و کلّی (فرهنگی و تمدّنی) میسازد.
▫️سیر و سفر در جادّة دعوت همة انبیا و اوصیای الهی و کتب آسمانی، دعوت به پذیرش وِلایت ولیّالله و گردن نهادن به اوامر و نواهی ایشان است؛
▫️امّا در طول تاریخ، انسان، هماره وَلایت طاغوت و پذیرش سیاست و خواجگی طاغوت را بر وَلایت و وِلایت اولیای الهی ترجیح داده و خود را هر لحظه، به اسفل درکات دوزخی نزدیکتر ساخته است.
▫️حضرت امام صادق(ع) فرمودند:
🔹«گرفتاری مردم زیاد است، اگر آنها را دعوت کنیم، نمیپذیرند و اگر رها کنیم، جز به وسیلة ما هدایت نمییابند.»
▫️انسان، مهاجری است که در جستوجو و شناسایی حجّت و ولیّ حقّ، به راه میافتد تا از مسیر آن و گردن نهادن به وِلایت و سیاست و خواجگی او در دنیا و آخرت، بهشت را تجربه کند.
▫️در بیان روایات حضرات معصومان:، این امر، یعنی معرفت ولیّالله و شناخت جایگاه و کمالات ایشان برای مردم، سخت و غیرقابل قبول میآید و از آن سرباز میزنند.
امام علی(ع) میفرمایند:
🔹«إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌٌ لَايَحْتَمِلُهُ إِلَّا عَبْد ...؛
▫️معرفت و شناسایی ما، کاری بسیار صعب و مستعصب است که پذیرای آن نیست، جز مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده باشد و نگهدارندة احادیث ما نیست، مگر سینهها و خردهایی که امانتپذیر و پابرجایند... .»
📚#جانجهان/#ولایتولیّالله
@tarikh_farda
🔘در جستوجوی نقشة كلّی الهی در خلقت هستی
این پرسش هماره با انسان بوده كه، آیا نظام خلقت از ابتدا، مبتنی بر طرحی معیّن و با رویكرد به مقصدی معلوم بنا شده است؟ یا آنكه بدون طرحی كلّی و هدفی غایی آغاز شده و پس از آن و تا به امروز، سیر رخدادها، حوادث و وقایع، سلسلة حیات بر كرة خاك را پیش برده است؟
▫️آیا میتوان فرض نمود که از ابتدا، خلقت هستی براساس طرحی معیّن و رویكرد به مقصد معیّنی آغاز شده است؛ امّا پس از گذار از مراحلی، دیگر این سیر حوادث و وقایع بوده که به همه چیز شکل داده، سمت و سوی آن را تعریف کرده و در نهایت، بودن در عرصة هستی را ترسیم نموده است.
▫️فرض سومی هم در كار میتوان وارد كرد: نظام خلقت بر مبنای طرحی معیّن و با رویكرد به مقصدی معلوم، بنا شده و همچنان نیز مرحله به مرحله و به قولی صحنه به صحنه و سكانس به سكانس پیش میرود.
▫️فرض اوّل؛ یعنی فقدان هرگونه طرح، نقشة معلوم و مقصدی نهایی برای خلق هستی، نفیکنندة ابتناء و استقرار هستی بر پایة علم و آگاهی خالق هستی است؛
▫️در حالیکه طیّ همة قرون، از سوی علمای مسلمان و دانشمندان غیرمسلمان، تحقیقات بسیاری دربارة این امر، یعنی پیوستگی غیرقابل تردید علم و حکمت خالق هستی در خلق، صورت گرفته و رسایل بسیاری در این باره منتشر شده است.
▫️جملة صاحبان خرد با مشاهدة قانونمندی دقیق، نظم پیچیده و هماهنگی بین همة اجزای خرد و کلان موجودات منتشر در آسمان و زمین، دربارة ابتنای هستی بر علم و آگاهی مطلق خالق هستی، اعتراف آوردهاند.
▫️ به اتّکای همین اعتراف محقّقانه و اثبات پشتیبانی علم و حکمت مطلق خداوند در خلق هستی، اهل حکمت و علم فرض اوّل، یعنی فقدان هرگونه طرح و نقشة معلوم و مقصد نهایی در خلق عالم را نفی میکنند؛ بلکه این امر را نفیکنندة صفات و اسمای كمالی خداوند، همچون «اسم علیم، حكیم و مدبّر» میشناسند.
📚#جانجهان/#ولایتولیّالله
@tarikh_farda
🔘حکمت، پایة خلقت(۱)
در «قرآن کریم» از ذات پاك حضرت خداوندی جلّ و علا، به عنوان حكیم یاد شده است و واژة حكمه بیست بار در این کتاب مقدّس ذكر و هدف از ارسال انبیا نیز تعلیم حكمت بیان شده است. حكمت، مبیّن «معرفت و علم و آگاهی» است و حکمت، خود مانع و بازدارندة حكیم از انجام عمل بیهوده و عبث است.
▫️حكیم از اسماء الحسنی است و در قرآن نود و هفت مرتبه تكرار شده، که در نود و یک مرتبه از آن، به عنوان صفت خداوند سبحان یاد شده است.
▫️نزد اهل لغت، حكیم، مشتقّ از «حكم» در اصل، به معنای منع و بازداشتن است، برای اصلاح. حکمت نیز به حق رسیدن با علم و عقل است. پس حکمت خدای تعالی، شناسایی اشیا و ایجاد آنها از سوی اوست برنهایت استواری. در بسیاری آیات، اسم حكیم همراه با اسم علیم و عزیز آمده است.
▫️آگاهی دربارة استواری فعل حضرت حق و منضم بودن آن با علم و استحكام، مجال ورود سؤال و مؤاخذه را برطرف میسازد؛ چنانكه در آیة مباركة «لایُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» آمده است که هیچكس نمیتواند بر كار او خرده بگیرد؛ ولی در كار آنها [سایرین] جای سؤال و ایراد هست.
▫️«قرآن کریم» در گفتوگو از حكمت خلقت نیز به صراحت، عبث و بیهودگی را نفی و میفرماید:
🔹«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُون؛
آیا گمان كردید كه ما شما را عبث آفریدهایم و به سوی ما باز نمیگردید؟»
▫️چنانكه حضرات معصومان: نیز خلقت هستی بر مبنای بیهودگی و فقدان طرحی معیّن را نفی میكنند.
▫️در همین باره، امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند:
🔹خداوند شما را بیهوده و بدون غرض نیافریده و شما را آزاد و رها نكرده است، لحظات آخر عمر هریك، معیّن و ثابت است. نیازمندیها و روزی هركس سهمیه بندی و تقسیم شده است تا آنكه موقعیت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته شود.»
▫️فقدان علم و آگاهی ما از حكمت فعل و خلقت حضرت حق، دلیل بر فقدان حكمت و علم نزد خداوند و ابتناء و استقرار عالم هستی بر حکمت بر آن نیست؛ چنانكه در صبحگاه آفرینش، آنگاه كه خداوند ارادة خلق حضرت آدم(ع) نمود، در اعتراض یا سؤال ملائك مقرّب كه خطاب به خداوند گفتند:
🔹«قالُوا أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك؛
گفتند: آیا كسی را در آن قرار میدهی كه فساد كند در زمین و خونریزی كند، در حالیكه ما تسبیحگو و حمد كنندة توایم و تو را تقدیس میكنیم.»
▫️خداوند متعال فرمود:
🔹«إِنِّی أَعْلَمُ ما لاتَعْلَمُون؛
من چیزی میدانم كه شما از آن بیخبرید.»
📚#جانجهان/#ولایتولیّالله
@tarikh_farda