eitaa logo
زن، خانواده و سبک زندگی
1.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
195 فایل
به کانال علمی_تخصصی موقوفه مجازی زن، خانواده و سبک زندگی خوش آمدید در این کانال مطالبی پیرامون مباحث زن و خانواده، فرزندپروری، مهارت زناشویی، نقد فمینیسم و... قرار خواهد گرفت. آیدی مستقیم سرکارخانم زهرا محسن زاده: @mohsenz224 کانال دکترنیلچی زاده نیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگواران سلام روزتون به خیر 🌹 شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی و حضرت حمزه سیدالشهداء علیهما السلام تسلیت🖤 دیروز مقدمه ای کوتاه از کلان فضا و ویژگی های یهودیت عرض کردم. در ادامه باید بگم که اگر بخواهیم اشتراکات ادیان را مورد بررسی قرار بدهیم، قطعا یهودیت و اسلام، اشتراکات بیشتری نسبت به مسیحیت خواهند داشت. درحالیکه در بخش کم حجم شریعت مسیحیت، شاهد تفاوت های جنسیتی اندکی هستیم که باعث نتیجه گیری می شود؛ در یهودیت به تفاوت های جنسیتی زن و مرد بیشتر توجه شده است. بر همین اساس است که جوامع غربی بیشتر از جوامع اسلامی و یهودی به ، تن داده اند و چون ساختار خانواده در مسیحیت کم رنگ است، شاهد کاهش چمشگیر ها و وظایف جنسیتی در جوامع مسیحی غربی هستیم. بر عکس یهودیت که در آموزه هایش بسیار پررنگ است. اگر بخواهیم جایگاه واقعی زن را در دین یهودیت بدانیم بهتر است به متون کتاب مراجعه کرده و آنها را مورد تطور قرار دهیم. لازم به ذکر است همانطور که قبلا بیان شد؛ داستان آدم و حوا در این کتاب قرار دارد که مورد پذیرش مسیحیان هم هست؛ و در نتیجه مبنای این دین نیز همانند مسیحیت به فروتر بودن و جنس دوم بودن زن حکم می دهد. یعنی همان نگاه به زن و شر بودن او و گناهکار بودن او، در دین یهودیت نیز پابرجاست ➕به اضافه ی شریعت سختگیرش که این فروتری را بیشتر نشان میدهد تا حدی که باز در این دین برداشت می شود که از جنبه های ، چشمپوشی شده است. 👈 افراط در مسیحیت و تفریط در یهودیت با ما همراه باشید و کانال را به کسانیکه دوستشان دارید معرفی کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
حالا فکر نکنید همه چی گل و بلبله ها...نه اصلا اینطوری نیست. چون اونا خیلی چیزا کم دارن؛ و الا اسلام نمیومد و دین کامل رو ارائه نمی کرد☺️ (داستان خلقت و گناه نخستین و جایگاه زن در دینشون رو که یادتون نرفته⁉️) ولی چون ما الان بحثمون یهودیته باید بدونیم که به خیلی اهمیت میدن، اونا ارزش و جایگاه خانواده رو میدونن که میخوان خانواده های ما رو از هم بپاشونن.. چون دارن، در غرب پیامدهاشو میبینند👌 حجاب خانماشون رو تو خیابون و عروسیاشون دیدین⁉️ بحثم حجاب نبود و نیست و ان شاءالله بعدا سر فرصت در مورد حجابم حرف میزنم، ولی تا همینجا هم باید متوجه شده باشید که 👇 چرا برای ما بی حجابی رو ترویج می کنند و برای خودشون حجاب سفت و سخت قائلند‼️ چرا برای خودشون به اهمیت خانواده و نقش های زن در خانه اشاره دارند و برای ما دادِ زن و مرد سر میدند⁉️ البته از بس دینشون متعصب و خشکه، از فریادهای برابری در امان نموندند که به نمونه هاییش در پیام های بعدی اشاره می کنم؛ ولی بیشتر سعی می کنند همون حالت خودشون رو نگه دارند و خیلی تحت تاثیر نباشند. اصلا یکی دیگه از دلایل رضایتمندیشون همین 🤔 ان شالله فردا در این رابطه بیشتر حرف می زنیم👌 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
🌺 امواج فمینیستی 1️⃣ موج اول (1792/1850 تا 1920م)1️⃣ فمینیسم در موج اول، به­دلیل آغاز حرکت دسته­جمعی زنان برای تغییر شرایط خویش، «» و به­دلیل هم­زمانی با رواج اصول لیبرالیستی و تفکیک آن از جریان فمینیستی­ِ پس از جنگ جهانی دوم «فمینیسم لیبرال اولیه» نامیده می­شود. 🔰 رویدادهای مهمی که در پیدایش این موج نقش داشتند، عبارتند از: 1️⃣ پشت کردن به مفاهیم در مورد زن و تأکید بر عقلانی زنان با مردان در ادارۀ زندگی. 2️⃣ ظهور تخیلی در اروپا به رهبری سن سیمون با هدف انتقاد از سرمایه­داری و لیبرالیسم، حمایت از کارگران و مالکیت جمعی و نوید جامعه­ای عاری از فقر، فساد و تبعیض. 3️⃣ پیدایش جنبش­های مردمی علیه حکومت­های دیکتاتوری، مانند ­بخش در اروپا، جنبش الغای برده­داری در آمریکا، جنبش سیاهان علیه نژادپرستی و جنبش ضدالکل. با مشارکت در این جنبش­ها، مانند به مطالبۀ حقوق خود برخاستند و به­تدریج مبارزات آنها در ایدئولوژی و سازماندهی از سایر جریان­ها جدا شد. اما تمرکز بیش از حد بر مسألۀ سبب شد پیروزی فمینیسم در سال 1920م در این زمینه، به­منزلۀ وصول جنبش به اهداف خود و پایان فمینیسم تلقی شود. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
👤 برجسته فمینیسم 👩‍🎤 ⃣ 📚 آثار مری ولستون کرافت: 👈 احقاق حقوق زنان 👈 احقاق حقوق مردان 👈 ایده‌هایی در تعلیم و تربیت دختران 👈 داستان مری 👈 خطاهای زنان و... 📚 را میتوان از اولین کتاب‌هایی فمینیستی دانست. وی در این کتاب به دفاع از حقوق زن و مرد پرداخته‌است و کتاب پاسخ به کسانی است که را حق زنان نمی‌دانند. ولستون کرافت در دفاع از زنان و مردان، تحصیلات زنان را برای جامعه مؤثر دانسته چرا که می‌توانند به فرزندانشان بیاموزند و همچنین در فعالیتهای اجتماعی کمک شوهرانشان باشند او همچنین به تبعیضهای جنسی تاخته و به نقد مردانی می‌پردازد که زنان را به افراط در احساسات تشویق و آنها را تنها کالاهای زینتی می‌دانند. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
👩‍🎤 در قرن هفدهم و هجدهم7️⃣ 👈 روشنگري5️⃣ ب) ليبراليسم 🔰 تأثير ليبراليسم در ظهور فمينيسم آموزه‌هاي ليبراليسم و فضاي بازي كه در نتيجة آزادي‌هاي ليبرالي به وجود آمد، زمينه را براي شكل‌گيري اعتراضات، شورش‌ها و جنبش‌هاي متفاوتي از جمله مهيا نمود. بر حقوق طبيعي انسان‌ها (آزادي، برابري و...) تأكيد مي‌كرد و تمام اين امتيازات را درخور و شايستة تك‌تك انسان‌ها مي‌ديد؛ اما زنان می‌ديدند اين شعارها تغييري در موقعيت آنان به وجود نياورد و تنها امتيازاتي محسوب شد؛ بنابراين تأكيد ليبراليسم بر عموميت و فراگيري اين حقوق و امتيازات، بر آحاد بشر، افزايش توقع و در نتيجه نارضايتي گروه‌هاي محروم را در‌پي‌داشت. تا پيش از اين زنان از اين حقوق محروم بودند؛ در‌حالي‌كه اين محروميت امري طبيعي تلقي مي‌شد؛ اما با ظهور ليبراليسم، اين محروميت‌ها در مقام نظر، و دور از محسوب شد و موجبات نارضايتي زنان را فراهم آورد؛ در نتيجه آموزه‌هاي ليبراليسم اسلحه‌اي شد كه زنان با آن به مبارزه براي رسيدن به منافع خويش پرداختند. 👈 اصل و ، اين مطلب را به ذهن متبادر مي‌كند كه زن نيز در جايگاه انسان، موجودي خردورز و داراي حيثيت و كرامت فردي است. اصل آزادي و نفي اقتدار بر فرد، و تفسير ليبرالي از آزادي و اقتدار سبب شد زنان نيز آرزو كنند موجوداتي آزاد باشند و از زير ساية اقتدار مردان بيرون بيايند. 👈 اصل نيز كه حق طبيعي فرد دانسته مي‌شد، زنان را به اين فكر واداشت كه چرا پس از ازدواج، تمام اموال زن حتي ارثية پدري او بايد تحت مالكيت مرد قرار بگيرد و زن حق تصرف در اموال خود را نداشته باشد؟ چرا شوهر مي‌تواند دستمزد نقدي همسر يا دختر كارگرش را قانوناً تصاحب كند؟ تملك بر خويشتن بر اين تفكر دامن زد كه زن مالك جسم خويش است؛ لذا حق دارد با كنترل بر جسم خود مسلط باشد. بعدها درخواست قانوني شدن نيز از اين فكر نشأت گرفت كه زن مي‌تواند در مورد بدن خود، تصميم بگيرد. 👈 همچنين اصل افراد در برابر قانون سبب شد زنان هم خواستار فرصت‌ها و امتيازات قانوني برابر با مردان از جمله آموزش عمومي رايگان شوند كه از طرفي بر عموميت آن تأكيد مي‌شد، اما در عمل، زنان از آن كنار گذاشته مي‌شدند. نكته حائز اهميت ديگر آنكه اصطلاحِ «» كه نقشي محوري در آموزة ليبراليسم دارد و معادل انگليسي آن man است، ظاهراً خنثي و مشترك بين زن و مرد و به معناي كلي انسان است؛ اما مطالعه نشان مي‌دهد به‌كارگيري واژة man به جاي انسان و فرد، فراتر از يك عادت كلامي است؛ چرا‌كه اكثر سردمدارانِ اين تفكر در عمل نشان دادند منظورشان از فرد همان مرد است؛ حتي در مورد مسئلة مالكيت تصريح مي‌شود كه مالكيت، حقي مردانه است و زندگي مرد به خود او تعلق دارد. به‌جز معدودي از افراطيون و راديكال‌ها كسي چنين حقوقي را بر زنان تسرّي نداده است. 📚 ر.ك: جان سالوين شاپيرو؛ ليبراليسم، معنا و تاريخ آن؛ ترجمة محمد‌سعید حنایی کاشانی. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
👩‍🎤 در قرن هفدهم و هجدهم8️⃣ 👈 روشنگري6️⃣ ب) ليبراليسم 🔰 نقد برابري ليبرالي (برابري حقوقي) تعريف به‌عنوان و يکي دانستن آن با عدالت (برابري = تشابه = عدالت) و به‌تبع آن، ناديده گرفتن و يا دو جنس، از مسائلي است که انتقادات زيادي را مي‌توان برآن وارد كرد. در وهلة اول به نظر مي‌رسد اين نظريه که در گرو است، هيچ دليل و مبنايي ندارد و پيش‌فرضي است که بدون آنکه اثبات شود، مبناي ساير نظريه‌پردازي‌هاي ليبرالي، از جمله فمينيسم ليبرال قرار گفته است؛ به‌علاوه، مشکل ديگر برابري ليبرالي، افراد و شرايط خاص، در برخورد با قانون است؛ در‌حالي‌که اين نگاه، ‌از آن جهت غيرواقع‌بينانه به نظر مي‌رسد که بالاخره شرايط خاص و تفاوت‌ها و ويژگي‌ها، خواه‌ناخواه، تأثيرات خاص خود را دارند و ناديده گرفتن آنها مشکلي را حل نمي‌کند، بلکه قانون صحيح و مورد قبول آن است که متناسب با تمام واقعيت‌ها باشد. 👈 مي‌توان نظامي از تفاوت‌هاي حقوقي مبتني‌بر جنسيت، اما عادلانه را تصوير كرد كه تفاوت‌ها و استحقاق‌ها در تعيين حقوق، نقش اصلي و کليدي را بر عهده دارند؛ به‌طوری‌که بر‌اساس استحقاق مساوي و حقوق متفاوت بر پاية استحقاق، بر افراد تعلق مي‌گيرد؛ بر‌اين‌اساس، تنظيم قانون بدون در نظر گرفتن تفاوت‌ها،‌ به‌منزلة عدم رعايت تناسب و واقع‌گرايي در برنامه‌هاست و عواقب ناخوشايندي را به‌دنبال دارد. 📚 محمدرضا زيبايي‌نژاد؛ «ملاحظات»، فمينيسم و دانش‌هاي فمينيستي؛ ص 118. 👈 از نظر شهيد مطهري، اعمال ،‌ علي‌رغم وجود تفاوت‌هاي تکويني اصيل و اجتناب‌ناپذير، نه‌تنها تساوي را برقرار نمي‌کند، بلکه در عمل به‌دليل دخالت تفاوت‌هاي حقيقي مذکور، به ‌لطمه مي‌زند. وی در اين ‌باره مي‌گوید: «زن اگر بخواهد حقوقي مساوي حقوق مرد و سعادتي مساوي سعادت مرد پيدا کند، راه منحصرش آن است که را از ميان بردارد: براي مرد، حقوقي متناسب با مرد و براي خودش حقوقي متناسب با خودش قائل شود؛ تنها از اين راه است که وحدت و صميميت واقعي ميان زن و مرد برقرار مي‌شود و زن، از مساوي با مرد، بلکه بالاتر از آن برخوردار خواهد شد». 📚 مرتضي مطهري؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ ‌ص 123. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها5️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن4️⃣ چنانچه پيش از اين نيز گذشت، آموزة زن و مرد يکي از مبنايي‌ترين نظريات فمينيستي به‌شمار مي‌رود که به‌نحوی طي سه موج فمينيستي و درون هریک از امواج و گرايش‌هاي آن دنبال شده است. لزوم برابري زن با مرد در و ، آموزه‌اي است که از بدو شکل‌گيري نهضت فمينيسم، مستقيماً تحت تأثير مکتب ، در فمينيسم ليبرال مطرح شد و از‌آن‌پس نيز در تمامي گرايش‌هاي فمينيستي در فهرست مطالبات و اهداف فمينيستي قرار گرفت؛ اما مطالعات نشان مي‌دهد آموزة برابري ليبرالي حتي درون مکتب ليبراليسم دچار ابهامات و مشکلاتي است که مورد توجه منتقدان قرار گرفته است؛ لذا از‌آنجا‌که برابري ليبرالي همراه با تمام اين ابهامات و مشکلات وارد مسائل زنان شده و به‌عنوان الگوي بهبود وضعيت زنان در دستور کار قرار گرفته، باعث ظهور اختلاف‌نظرها، ابهامات و تشتت‌هايي در نظريه و عمل فمينيستي گرديده است؛ به‌طوری‌که گفته شده: «ابهام شعار تا آنجاست که تمام جنبش فمينيسم را دچار ابهام ساخته است». از سوي ديگر، با وجود اينکه برابري حقوقي به‌عنوان آرمان مشترک فمينيست‌ها دنبال مي‌شود، اما گرايش‌هاي مختلف فمينيستي در اين مسئله که آيا زن و مرد موجوداتي برابرند و يا متفاوت، ‌نظرات گوناگوني ارائه داده‌اند؛ به‌طوری‌که گروهي از فمینيست‌ها زن و مرد را از لحاظ توانايي‌ها و استعدادها، کاملاً برابر و تفاوت‌هاي ظاهري موجود را ساختگي و مصنوعي دانستند و گروه ديگر، ضمن پذيرش تفاوت‌هاي تکويني، بر لزوم ارج نهادن و ارزش دادن بر اين تفاوت‌ها تأکيد کرده‌اند. چنانچه از توضيحات فوق به دست مي‌آيد، نقد آموزة برابري به‌عنوان يکي از مبنايي‌ترين نظريات فمينيستي در گرو نقد برابري از سويي و برابري يا از سوي ديگر است؛ لذا در اين قسمت، ضمن طرح انتقادات و اشکالاتي دربارة آموزة برابري حقوقي و سپس نقد آموزة برابري طبيعي و تکويني و نفي تفاوت‌هاي دو جنس، ملاحظاتي دربارة تأثير تفاوت‌هاي تکويني در مسائل حقوقي ارائه مي‌گردد. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها6️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن5️⃣ 🔰 نقد برابري ليبرالي (برابري حقوقي) در مرحلة بعد، وقتي آموزة برابري ليبرالي با تمام بن‌بست‌ها و ابهام‌هايش وارد مسئلة زنان مي‌شود، فمينيست‌ها طبق اصل اين‌هماني و ، خواستار اجراي عدالت، يعني برابري کامل زنان با مردان مي‌شوند. در آن روي سکة برابري ليبرالي نيز اين اصل نوشته شده است که ، مثل تفاوت قومي و نژادي و مانند آن، از‌آنجا‌که تفاوتي در گوهر (عقل) ايجاد نمي‌کنند، نبايد باعث هيچ‌گونه تفاوت قانوني شوند. از اين اصل بر‌مي‌آيد که برابري ليبرالي بر تشابه و يکساني و يکنواختي حقوق، بين تمامي افراد مبتني است؛ از‌اين‌روست که فمينيست‌هاي برابري‌طلب، خواستار تشابه مطلق حقوقي بين دو جنس،‌ صرف‌نظر از هرگونه تفاوت‌هاي جنسيتي مي‌شوند. 👈 تعريف به‌عنوان و يکي دانستن آن با (برابري = تشابه = عدالت) و به‌تبع آن، ناديده گرفتن و يا انکار تفاوت‌هاي حقيقي دو جنس، از مسائلي است که انتقادات زيادي را مي‌توان برآن وارد كرد. در وهلة اول به نظر مي‌رسد اين نظريه که در گرو است، هيچ دليل و مبنايي ندارد و پيش‌فرضي است که بدون آنکه اثبات شود، مبناي ساير نظريه‌پردازي‌هاي ليبرالي، از جمله فمينيسم ليبرال قرار گفته است؛ به‌علاوه، مشکل ديگر برابري ليبرالي، ناديده گرفتن تفاوت‌هاي افراد و شرايط خاص، در برخورد با قانون است؛ در‌حالي‌که اين نگاه، ‌از آن جهت به نظر مي‌رسد که بالاخره شرايط خاص و تفاوت‌ها و ويژگي‌ها، خواه‌ناخواه، تأثيرات خاص خود را دارند و ناديده گرفتن آنها مشکلي را حل نمي‌کند، بلکه قانون صحيح و مورد قبول آن است که متناسب با تمام واقعيت‌ها باشد. مي‌توان نظامي از تفاوت‌هاي حقوقي مبتني‌بر ، اما را تصوير كرد كه تفاوت‌ها و استحقاق‌ها در تعيين حقوق، نقش اصلي و کليدي را بر عهده دارند؛ به‌طوری‌که حقوق مساوي بر‌اساس استحقاق مساوي و حقوق متفاوت بر پاية تفاوت استحقاق، بر افراد تعلق مي‌گيرد؛ بر‌اين‌اساس، تنظيم قانون بدون در نظر گرفتن تفاوت‌ها،‌ به‌منزلة عدم رعايت تناسب و واقع‌گرايي در برنامه‌هاست و عواقب ناخوشايندي را به‌دنبال دارد. از نظر شهيد مطهري، اعمال اصل ،‌ علي‌رغم وجود تفاوت‌هاي تکويني اصيل و اجتناب‌ناپذير، نه‌تنها تساوي را برقرار نمي‌کند، بلکه در عمل به‌دليل دخالت تفاوت‌هاي حقيقي مذکور، به تساوي و برابري زن و مرد ‌لطمه مي‌زند. وی در اين ‌باره مي‌گوید: «زن اگر بخواهد حقوقي مساوي حقوق مرد و سعادتي مساوي سعادت مرد پيدا کند، راه منحصرش آن است که را از ميان بردارد: براي مرد، حقوقي متناسب با مرد و براي خودش حقوقي متناسب با خودش قائل شود؛ تنها از اين راه است که وحدت و صميميت واقعي ميان زن و مرد برقرار مي‌شود و زن، از سعادتي مساوي با مرد، بلکه بالاتر از آن برخوردار خواهد شد». 📚 مرتضي مطهري؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ ‌ص 123. ادامه دارد👇👇👇 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) در جلسات بعدی ان شالله... با ما همراه باشید و رسانه ی کانال خودتون باشید🌹 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها7️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن6️⃣ 🔰 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) آيا زن و مرد، ذاتاً و طبيعتاً انسان‌هايي متفاوتند⁉️ آيا تفاوت‌هاي مشهودِ دو جنس در بخش اخلاق، رفتار، گرايش‌ها، نقش‌ها و... اصيل و طبيعي است و يا ساختگي و مصنوعي⁉️ چنانچه پيشتر آمد، مسئلة تفاوت‌هاي دو جنس از همان آغاز نظريه‌پردازي‌هاي فمينيستي، به‌عنوان مسئله‌اي محوري و مبنايي مورد توجه و نقد فمينيست‌ها قرار گرفت؛ به شكلي كه فمينيست‌هاي ليبرال از جمله ولستون كرافت و جان استوارت ميل با تأكيد بر برابري زن و مرد در استعدادها و توانايي‌ها، تفاوت‌ها را ساختگي دانستند. چندي بعد با تفكيك بين زن و زنانگي، دريچه‌اي جديد در اين بحث گشود و مقدمات لازم را براي تفكيك بين (تفاوت‌هاي زيست‌شناختي و طبيعي) و (تفاوت‌هاي ساختة فرهنگ و اجتماع) در موج دوم فمينيسم فراهم آورد. نظرية تفكيك جنس و جنسيت، بسان ابزاري تحليلي در جهت انكار و نفي تفاوت‌هاي دو جنس، مورد استفادة فمينيست‌ها قرار گرفت. فمينيست‌ها با انكار تفاوت‌هاي طبيعي بين دو جنس و به‌تبع آن، اثبات برابري ذاتي زن و مرد، مي‌كوشند لزوم برابري حقوقي زن و مرد را ثابت كنند. 🔰 اين تلاش فمينيست‌ها از دو جنبه قابل نقد و بررسي است: 👈 اول اينكه، دو جنس در چه زمينه‌هايي و به چه ميزاني متفاوت يا مشابهند⁉️ 👈 دوم اينكه، در صورت تفاوت، آيا مي‌توان تفاوت‌هاي طبيعي و ذاتي را مبنايي براي تفاوت حقوقي قرار داد و به‌عبارت‌ديگر، چه رابطه‌اي بين برابري يا تفاوت طبيعي با برابري يا تفاوت حقوقي، مي‌توان برقرار نمود⁉️ در مورد تفاوت‌هاي دو جنس (سؤال اول) نظرات مختلفي بين دانشمندان وجود دارد. غالب زيست‌شناسان با بررسي تفاوت‌هاي فيزيكي زن و مرد، تفاوت دو جنس را امري بنيادين و عميق مي‌دانند. در مقابل، بعضي از جامعه‌شناسان معتقدند: دو جنس در اساس با يكديگر هيچ تفاوتي ندارند و تنها عوامل اجتماعي سبب بروز تفاوت‌هاي رفتاري مي‌شود. برخي از روان‌شناسان نيز هر دو عامل زيستي و محيطي را در شكل‌گيري تفاوت‌هاي جنسي دخيل مي‌دانند. 📚 حمزه گنجی؛ روان‌شناسی تفاوت‌های فردی؛ ص 189ـ190. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها8️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن7️⃣ 🔰 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) الف. شواهد زيست‌شناختي 1️⃣ تفاوت ژنتيكي هر سلول بدن انسان، از 23 جفت کروموزم تشكيل شده است كه 22 جفت آن در زن و مرد كاملاً يكسان است؛ اما يك جفت کروموزم جنسي است كه در زن xx و در مرد xy مي‌باشد. در تعيين ، دخالت كامل دارند و تفاوت زن و مرد از همان ابتدا تعيين شده است؛ و ساير صفات جنسي تحت تأثیر هورمون‌هاي جنسي شكل مي‌گيرند. هورمون‌ها پس از توليد، از طريق خون به تمام نقاط بدن مي‌رسند و باعث بروز صفات ثانويه و تفاوت‌هاي جديدي در زن و مرد مي‌شوند. کروموزم y باعث ايجاد تفاوت‌ها مي‌شود؛ به اين صورت كه موجب مي‌شود اولاً جنين، پسر باشد؛ ثانياً با الگوي خاص و كاملاً متفاوت از الگوي جنين دختر، رشد كند. اگر کروموزم y وجود نداشته باشد، جنين دختر خواهد بود؛ همچنين کروموزم y باعث رشد غدد جنسي مردانه مي‌شود. ترشح هورمون‌هاي مردانه نيز سبب تأثيرگذاري در ساختمان مي‌شود و جنين را مشخص مي‌سازد. غدد جنسي زنانه نيز در سيزدهمين هفتة زندگي جنيني ظاهر مي‌شوند و بعدها بر ساختمان مغز تأثير مي‌گذارند. بنابراین زن و مرد از لحاظ متفاوتند و حتي مي‌‌توان گفت هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد؛ اما به نظر مي‌رسد گرچه تفاوت ژنتيكي، امري محرز است، اما این تفاوت نباید بيش از حد بزرگ‌نمايي شود و از اشتراکات طبیعی و ژنتیکی زن و مرد غفلت شود. 📚 حمزه گنجی؛ روان‌شناسی تفاوت‌های فردی؛ ص 190-192 و همچنین هلن فیشر؛ جنس اول: توانایی‌های زنان برای دگرگونی جهان؛ ترجمة نغمه‌ صفاریان‌پور؛ ص 7. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها9️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن8️⃣ 🔰 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) الف. شواهد زيست‌شناختي 2️⃣ تفاوت در ساختمان مغز و شيوة تفكر تحقيقات نشان داده است زنان عموماً در تمام زمينه‌ها براي فكركردن، ديد وسيع‌تري را اختيار مي‌كنند و به هنگام تصميم‌گيري، متغيرهاي بيشتري را مي‌سنجند؛ خلاصه اينكه زنان به هنگام تفكر، تمايل دارند به تمام عوامل مرتبط با يك موضوع در قالبي شبكه‌وار و متصل به هم بينديشند كه به اين نوعِ خاص از انديشيدن، شيوة تفكر شبكه‌اي گفته شده است. در مقابل، مردان تمايل دارند به هر موضوع، و بدون توجه به موضوعات ديگر بينديشند. مردها خيلي خوب مي‌توانند حواس خود را روي يك چيز، متمركز و در همان زمان از ساير چيزها منفك كنند. مردان در مواجهه با يك مشكل، با تمركز كامل و تفكيك‌سازي موضوعات و پرهيز از دخالت عوامل جانبي بر روي يك خط مستقيم مي‌انديشند. براساس پژوهش‌هاي انجام شده، شيوة متفاوت تفكر دو جنس، به تفاوت‌هاي مغز آنها برمي‌گردد. يكي از اين تفاوت‌ها در قشر پرفرانتال (Prefrontal Corten) است كه بر توانايي افراد بر مقادير زيادي اطلاعات، سازمان بخشيدن به آنها، نتيجه‌گيري همراه با نوعي انعطاف‌پذيري و در نظرگرفتن تمام احتمالات موجود (تفكر شبكه‌اي) نظارت دارد. اين قشر در زنان ضخيم‌تر و فعال‌تر است. اتصالات بافتي ديگري نيز كه دو نيمكرة مغز را به هم مربوط مي‌كند، در زنان تا حدودي از مردان است. اين اتصالات ظاهراً باعث ارتباط قوي‌تر دو نيمكره در مغز زنان و باعث تفكر شبكه‌اي و كم‌رنگ‌تر بودن اين ارتباط در مردان، سبب تفكر متمركز و تخصصي مي‌شود. 📚 هلن فيشر؛ جنس اول: توانایی‌های زنان برای دگرگونی جهان؛ ترجمة نغمه ‌صفاریان‌پور؛ ص 15ـ17. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها0️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن9️⃣ 🔰 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) ب. تفاوت در استعدادها و مهارت‌ها 1️⃣ شواهد زيست‌شناسان و روان‌شناسان زيست‌شناسان و روان‌شناسان، استعدادها و مهارت‌هاي متفاوتي را به دو جنس نسبت مي‌دهند. تحقيقات نشان مي‌دهد: دختران در و مهارت‌هاي كلامي، برتري خاصي از خود نشان مي‌دهند؛ همچنين مطالعات زيست‌شناسان نشان مي‌دهد: نرون‌هاي (سلول‌هاي عصبي) مغز زنان ـ كه وظيفة تشخيص و درك واژگان را به عهده دارند ـ 11 درصد بيشتر از مردان است؛ همچنين ارتباط بيشتر دو نيمكرة مغز زنان و تأثير هورمون زنانه (استروژن) در افزايش تعداد اتصالات ارتباطي ميان سلول‌هاي عصبي، باعث تقويت مهارت‌هاي كلامي مي‌گردد. مردان نيز در سه نوع توانايي (تجسم فضايي، درك فضايي و چرخش ذهني) برتر از زنان عمل مي‌كنند؛ همچنين مردان از بهتري برخوردارند و در تشخيص جهت و هدف‌گيري برترند؛ در‌حالي‌كه حس ، و زنان، قوي‌تر است و آستانة حس در دختران پايين‌تر از پسران است. هورمون‌هاي مردانه و زنانه نيز نقش بسزايي در تفاوت‌هاي رفتاري دو جنس ايفا مي‌كنند. شواهد نشان مي‌دهد: تستوسترون (هورمون اصلي مردانه) با تمايل مردان به كسب قدرت و مقام، مرتبط است. تستوسترون، با تحت تأثير قراردادن پسران در دوران جنيني، باعث بروز خصوصيتي در آنها مي‌شود كه به آن مردانه مي‌گويند. اين فرایند موجب مي‌گردد مردان بيش از زنان براي كسب قدرت و مقام، طالب مبارزه باشند. 📚 ژانت هايد؛ روان‌شناسي زنان؛ ترجمة بهزاد رحمتی؛ ص 154. هلن فيشر؛ جنس اول: توانایی‌های زنان برای دگرگونی جهان؛ ترجمة نغمه‌ صفاریان‌پور؛ ص 103. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها1️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن2️⃣1️⃣ 🔰 نقد برابري تكويني (برابري طبيعي) ب. تفاوت در استعدادها و مهارت‌ها 2️⃣ شواهد روان‌شناختي و جامعه‌شناختي مطالعات روان‌شناسان و جامعه‌شناسان حاكي‌از آن است كه فرهنگ و جامعه، نقش بسزايي در تقويت تفاوت‌ها و حتي گاه، ايجاد و ساخت تفاوت‌هاي جديد دارند. در فاصلة زماني هجده ماهگي تا دو‌سالگي، كودكان به مفهوم ‌هويت جنسي دست مي‌يابند. ز ماني كه دختربچه در‌مي‌يابد مؤنث است و در آينده زن خواهد شد، اين مسئله جزء مهمي از هويت شخصي او مي‌شود. از‌آن‌‌پس، اين فرهنگ حاكم است كه به او مي‌گويد چه‌ كاري براي زن خوب است و چه كاري بد؛ و دختر، نقش زنان را در جامعه پذيرا مي‌شود و با الگويي كه جامعه از زن معرفي مي‌كند، همانندسازي مي‌کند. روان‌شناسان، تأثير جامعه بر شكل‌گيري را شرطي‌سازي مي‌نامند؛ به اين معنا كه دختران و پسران، بر‌اساس تشويق‌ها، تنبيه‌ها و انتظارات جامعه، رفتارهاي متفاوتي بروز مي‌دهند؛ دختران به‌‌واسطة حرف‌‌شنوي‌هايشان پاداش مي‌گيرند؛ اين در‌ حالي است كه از پسران خواسته مي‌شود رفتارهاي متهورانه و مردانه داشته باشند تا خود را از جنس ضعيف ممتاز سازند. بدين‌ترتيب، سنخ‌بندي جنسي در اجتماع، شكل مي‌گيرد و هر‌یک از دو جنس، تلاش مي‌كنند رفتارهاي خويش را در چارچوب فرم‌هاي جامعه بگنجانند تا مطرود و مغضوب نشوند. نيز عامل ديگري است كه به تشديد اين تفاوت‌هاي جنسيتي دامن مي‌زند. كودك، رفتارهاي خود را با نمادهاي قدرت، منطبق مي‌كند. اين نمادها مي‌توانند والدين يا اشخاص بزرگ‌سال همجنس باشند. دختر‌بچه بيشتر به رفتارهاي مادر و همجنسان او نظر دارد و بدين‌ترتيب، بسياري از ويژگي‌هاي جنسي را كسب مي‌كند. نكته ديگری كه به يافته‌هاي بالا اضافه مي‌شود، تأثير متقابل هورمون‌ها و عوامل اجتماعي است. تحقيقات نشان داده است همان‌‌طور‌كه تغييرات هورموني مي‌تواند باعث رفتارهاي مختلف جنسيتي شود، خود رفتار هم مي‌تواند عملكرد هورموني را تحت تأثير قرار دهد. 📚 ژانت هايد؛ روان‌شناسي زنان؛ ترجمة بهزاد رحمتی؛ ص 43-78. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها2️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن3️⃣1️⃣ 🔰 تحلیل شواهد الف. همه‌ی تفاوت‌ها ساختگي نيستند جمع‌بندي شواهد زيست‌شناختي، روان‌شناختي و جامعه‌شناختي در تفاوت‌هاي دو جنس نشان مي‌دهد گرچه عوامل اجتماعي (جامعه‌پذيري و شرطي‌سازي، تقليد، كليشه‌هاي اجتماعي و...) مي‌تواند باعث ايجاد شود، اما تفاوت‌هاي بنيادين زيست‌شناختي دو جنس كه در رفتارها، استعدادها و توانايي‌هاي آنها، مستقيماً تأثير مي‌گذارد، قابل انكار نيست؛ به‌طوري‌كه زنان و مردان به‌رغم داشتن بسيار زياد روان‌شناختي و فيزيكي، در جهان اجتماعي، جايگاهي بس متفاوت دارند و به‌عبارت‌ديگر اگر اوضاع اجتماعي، موجب تفاوت زن و مرد مي‌شود، فقط آنچنان را آنچنان‌تر مي‌كند. در واقع تفاوت‌هاي طبيعي زن و مرد، فارغ از تأثيرگذاري هر عامل ديگري، نوع متفاوتي از زيستن را براي آنها رقم مي‌زند. نظريات مردم‌شناسان در باب زندگي انسان‌هاي نخستين نيز نشان مي‌دهد حتي آنجايي كه نقش اقتصادي زنان در جوامع اوليه، وضعيت مطلوبي براي آنان به ارمغان آورده بود (جوامعي كه فمينيست‌ها از آن، به جوامع مادرسالار ياد مي‌كنند) خصوصيات طبيعي زنان، عامل دست و پاگيري براي فعاليت‌هاي اقتصادي، از جمله شكار و به‌خصوص جنگ بوده و بنابراين آنها را تا‌حدي ملزم به ماندن در خانه کرده است و خلاصه اينكه حتي در اين جوامع نيز نوعي تقسيمِ كار جنسي بر‌اساس تفاوت‌هاي طبيعي ديده مي‌شود. بنابراين تلاش فمينيست‌ها براي و ساختگي دانستن مبتني‌بر تفاوت‌ها و نفي هر‌گونه صفات زنانه، نه‌تنها هيچ مبناي علمي‌اي ندارد، بلكه مخالف شواهد علمي است. از سوي ديگر، اگر تمام صفات به‌اصطلاح زنانه را مصنوعي و ساختگي بدانيم، به‌راستي چه تعريفي مي‌توان براي زن ارائه داد⁉️ زن، منهاي صفات زنانه چه مي‌تواند باشد⁉️ hنسان بدون جنسيت⁉️ نفي تمام صفات زنانه به نفي زن مي‌انجامد؛ وقتي زني وجود ندارد، فمينيست‌ها از حقوق چه كساني صحبت مي‌كنند⁉️... به نظر مي‌رسد فمينيسم با نفي هرگونه زنانگي، بيش از هر چيز سعي در نابودي زن دارد و به نام دفاع از حقوق زنان به جنگ با زنان مي‌پردازد. همچنين نفي تفاوت‌ها و در نتيجه، ، زنان را دچار بحران هويت مي‌سازد و ناديده گرفتن شرايط خاص زنان، زندگي‌اي نامتناسب و نا‌خوشايند، همراه با مشكلاتي جديد در زندگي زنان به وجود مي‌آورد. 📚 حمزه گنجي؛ روان‌شناسي تفاوت‌هاي فردي؛ ص 190. ر. ك به: اميليا نرسیسیانس؛ مردم‌شناسي جنسيت؛ ویراستة بهمن نوروز‌زاده چگینی؛ ص 43. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها3️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن4️⃣1️⃣ 🔰 تحلیل شواهد ب. همه‌ی تفاوت‌ها طبيعي نيستند در وهلة بعد، نبايد از نظر دور داشت که هر‌چند انکار تفاوت‌ها ممکن نيست، اما دانستن تمام تفاوت‌ها نيز، خطايي مسلم است. محروميت از فرصت‌هاي آموزشي و پرورشي و عدم حضور فعال در عرصه‌هاي فرهنگی و اجتماعي مي‌تواند باعث ايجاد خصوصيات منفي در هر انساني اعم از زن و مرد گردد؛ ديگر اينکه نبايد ، آنچنان بزرگ‌نمايي شود که شباهت‌هاي انسانی آن دو را تحت‌الشعاع قرار دهد. چنانچه مشاهده مي‌شود، از قديم‌الايام محورهاي مشترک انساني زن و مرد حتي توسط انديشمندان غرب ناديده انگاشته مي‌شد و تمام احکام و صفاتي که به زنان نسبت داده مي‌شد، ناظر به جنبة زنانگي وجود وی بود و همين امر، يعني بزرگ‌نمايي تفاوت‌ها و غفلت از پايه‌هاي مشترک انساني، سبب فرودستي زنان شد و عکس‌العمل افراطي فمينيست‌ها (نفي هرگونه تفاوت) را در‌ پي داشت. مطالعات نشان مي‌دهند: زياده‌روي نا‌معقول و اصرار بيش از حد بر نفي هر‌گونه تفاوت بين دو جنس، ناشي از هراس و دلهره از است که قبول هرگونه تفاوت در جامعه و فرهنگ غرب به‌دنبال داشته است. چنانچه خواهد آمد، تفاوت‌هاي جنسي زنان در بستر فرهنگي غرب،‌ همواره نقطة شروع و منشائي براي محروميت و بوده است؛ به‌گونه‌اي که در آن بستر فرهنگي، قبول تفاوت‌ها به‌منزلة پذيرش بسياري از محروميت‌ها و تحقيرها به‌شمار مي‌رفت و همين امر، فمينيست‌ها را به انکار تفاوت‌هاي بديهي دو جنس سوق داده است؛ لذا بايد ريشة فساد را در بعضي از آموزه‌هاي فاسد حاکم در فرهنگ و فلسفه غرب جستجو نمود. چنانچه در توضيح خواهد آمد، فمينيست‌ها به جاي نقد اين آموزه‌ها و به زير سؤال بردن آنها، با ، خود را از درگيري با اين اصول، آزاد ساختند و در واقع، به جاي حل مسئله، صورت مسئله را پاک کردند. و دو محور موجود و مندرج در فرهنگ غرب است که به نوعي در شکل‌گيري اين دسته از نظريات فمينيستي تأثيرگذار بوده است؛ که انشاءالله در جلسه ی بعدی به آن می پردازیم. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها4️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن5️⃣1️⃣ 🔰 تحلیل شواهد ج. مادي‌گرايي از‌آنجا‌که و ، اصل بنيادي بسياري از نظريات مدرن را تشکيل مي‌دهد و اين ديدگاه، تمام حقيقت انسان را منحصر در او مي‌داند، طبيعي است که با مشاهدة تفاوت‌هاي جسماني دو جنس، انسان‌ها را به دو گروه متفاوت ـ و حتي متقابل در تقابل‌هاي دودويي ـ تقسيم مي‌کند. در‌ اين‌ راستا، مرد به‌دليل برتري قواي جسماني و عضلاني، اصل ، و زن به‌دليل ضعف جسماني، انساني درجه دوم، تابع و فرع مرد در نظر می‌آيد. در اين بستر فکري، مطالبة حقوق برابر، تنها در صورتي معقول و موجه به نظر مي‌رسد که هرگونه تفاوتي نفي شود. اين مسئله، حاکي‌از تأثير سوء مباني فکري و نظري نادرست غرب در آموزه‌هاي فمينيسم است؛ به‌طوری‌که در بستر فکري مناسب، ديگر چنين بن‌بستي براي دفاع از حقوق زنان به وجود نمي‌آيد تا به راه‌‌حل‌ها و آموزه‌هاي و بينجامد. مقايسة مادي‌گرايي غرب با جهان‌بيني صحيح اسلام در موضوع حقيقت وجود انسان، اين مطلب را آشکارتر به تصوير مي‌کشد. بنابر عقيدة بعضي از متفکران صاحب‌نظر مسلمان، حقيقت وجودِ انسان را روح او تشکيل مي‌دهد نه جسم او و نه مجموعِ جسم و جان؛ و از‌آنجا‌که روح از هرگونه شائبة تذکير و تأنيث فارغ است، هيچ تفاوتي در انسانيت بين افراد انسان وجود ندارد. طبق اين ديدگاه اگر ، نقشي در مي‌داشت، به‌عنوان تمام ذات يا جزء ذات، ممکن بود سخن از مذکر و مؤنث قابل طرح باشد و بايد بحث مي‌شد که آيا اين دو صنف متساويند يا متفاوت؛ ولي اگر حقيقتِ هر‌کسي را او تشکيل داد و جسم، ابزاري بيش نبود، قهراً بحث از تساوي يا تفاوت زن و مرد، در مسائل مربوط به حقيقت انسان رخت بر‌مي‌بندد. 🔰 بوعلي‌سينا، فيلسوف نامدار ايراني، معتقد است: فصل مقوم انسان و تذکير و تأنيث مصنّف است؛ لذا وقتي ذات انسان تمام شد و به نصاب رسيد، آن‌گاه مسئلة ذکورت و انوثت مطرح مي‌شود؛ از سوي ديگر و به بر‌مي‌گردد؛ در‌حالي‌‌که حقيقت هر شيء به‌ صورت آن است؛ لذا اين دو وصف، در حقيقتِ انسان، دخيل نيست. نشانة اينکه مرد و زن بودن به ماده بر‌مي‌گردد نه به ‌صورت، اين است که اين دو صنف، اختصاص به انسان ندارد، بلکه در حيوان و حتي در گياهان هم هست... هر چيزي که مراتب پايين‌تر از انسان، آن را دارا مي‌باشد، به ‌صورت انساني بر‌نمي‌گردد؛ چون اگر به‌ صورت انسان بر‌مي‌گشت، هرگز پايين‌تر از انسان، واجد آن نمي‌شد. در مقابل، در فرهنگ غرب، تفاوت‌هاي جنسيتي، بسيار برجسته شده‌اند؛ به‌طوری‌که ، تحت‌الشعاع جنسيت او قرار گرفته است و به‌گفتة «مرد، خودش را به‌عنوان يک انسان مي‌شناسد، ‌اما زن را به‌عنوان يک انسان مؤنث». بدين‌ترتيب، افراط و بزرگ‌نمايي در فرهنگ غرب و ستم‌ها و محروميت‌هايي که زنان از اين جهت متحمل شدند، فمينيست‌ها را به سوي افراطي ديگر، يعني انکار جنسيت، سوق داد. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها5️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن6️⃣1️⃣ 🔰 تحلیل شواهد د. تحقير زنانگي يکي ديگر از مشکلات و انحرافات فرهنگ غرب که نه‌تنها در عوام مردم، بلکه در آرای انديشمندان و فيلسوفان، با صراحت تمام ديده مي‌شود، تحقير زن و زنانگي است: در اين فرهنگ نه‌تنها ، بزرگ‌نمايي مي‌شود، بلکه همواره داراي نوعي بار ارزشي است و زنان به‌دليل تفاوتي که با مردان دارند، مي‌شوند. بزرگ‌ترين شاهد و نمايندة اين طرز تفکر تقابل‌هاي دودويي است که مرد را به همراه مجموعه‌اي از صفات متعالي، چون: ، ، و ، در مقابل زن، همراه با صفاتي متضاد، يعني ، ، و و مانند آنها قرار مي‌دهد؛ بنابراين تفاوت زن غربي به معناي پستي و بي‌مقداري او بود؛ لذا صفات و نقش‌هاي زنانه همواره تحقير و تضعيف مي‌شدند. طبيعي است که زنان نتوانند اين و نهادينه شده را تحمل نمايند؛ اما در اينجا نيز راديکال‌ها به جاي حل مسئله، را پاک کردند؛ يعني به جاي تعريف و تبيين صفات و زنانه، اصولاً منکر آنها شدند؛ چنانچه ‌ به‌درستي خاطر‌نشان کرده است: «زنان به‌دليل عدم دسترسي به يا که بتواند خط‌مشي صحيح را به آنها نشان دهد، به جاي اينکه برداشت سوء مردان ـ و به‌طور‌کلي فرهنگ ـ نسبت به زن، زن و زنانگي را اصلاح کنند، با پیگیری شعارهاي فمينيستي خودشان، هيزم بر آتش اين معرکه ريختند و بر تحقير زنانگي توسط مردان صحه گذاشتند و در عوض، راه آزادي خود را در نفي زنانگي ديدند». تأکيد مي‌کند: با تحقير فراگير و تاريخي مردان، نسبت به صفات مقدس زنانه، هيچ جاي تعجب نيست که زن امروزي بخواهد از زنانگي خويش فاصله بگيرد؛ هر‌چند اين فاصله گرفتن باعث بدبختي او و جامعه شود. 📚 اسمه وينه سيسون؛ «بازگشت خداي بانو»؛ ترجمة سوگند نوروزی‌زاده؛ ناقد، ش 1، ص 186-190. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها6️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن7️⃣1️⃣ 🔰 رابطة تفاوت‌هاي طبيعي با برابري يا تفاوت‌هاي حقوقي پس از بررسي تفاوت‌هاي طبيعي دو جنس، اين سؤالات پيش مي‌آيد که: چگونه بايد با تفاوت‌هاي دو جنس برخورد کرد⁉️ آيا مي‌توان تفاوت‌ها را باعث برتري، ارزشمندي و تعالي يکي از دو جنس نسبت به ديگري دانست⁉️ آيا قابل قبول است که تفاوت‌ها علت پاره‌اي از محروميت‌هاي اجتماعي، اقتصادي و... شوند⁉️ آيا اين تفاوت‌ها بايد باعث تفاوت‌هاي قانوني و حقوقي شود⁉️ در اين صورت آيا برتري حقوقي توجيهي دارد يا تنها گزينة مورد نظر تفاوت در عين برابري است⁉️ ديگر اينکه کدام‌يک از تفاوت‌ها، در چه محدوده‌اي و تا چه حدي مي‌تواند و يا لازم است در قانون لحاظ شود⁉️ در مسئلة نحوة برخورد با دو جنس، راهکارها و پيشنهادهايي را ارائه داده‌اند. 👈 راهکار که در کتاب انقياد زنان اثر آمده است، اين است که از‌آنجا‌که بسياري از تفاوت‌هاي زنان و مردان محصول اجتماع و شرايط نابرابر و در نتيجه، غيرطبيعي است، لذا نبايد منشأ تفاوت‌هاي حقوقي شود؛ بلکه برخورد کاملاً قانون با هر دو جنس مي‌تواند زمينه‌ها و فرصت‌ها را براي ظهور صفات حقيقي افراد فراهم آورد. 👈 راهکار ديگري که در ، خصوصاً توسط مطرح شد، اين است که تفاوت‌هاي زنان، هر‌چند باشد، عامل بدبختي و فرودستي زنان است؛ پس بايد تفاوت‌هاي طبيعي نيز به ‌کمک ‌پيشرفت حاصله در دانش و تکنولوژي توليد مثل، نابود شوند. 👈 در مورد راه ‌حل پيشنهادي ،‌ به نظر مي‌رسد لحاظ نکردن تفاوت‌هاي دو جنس در قانون، به بهانة عدم دسترسي به تفاوت‌هاي حقيقي و تشخيص آنها از ، به‌مثابة پاک کردن صورت مسئله است؛ چراکه نشناختن تفاوت‌هاي حقيقي به معني نبودن آنها نيست. اگر در حقيقت و واقعيت، تفاوت‌هايي در استعدادها و توانايي‌ها وجود داشته باشد ـ که شواهد علمي حاکي از آن است ـ ايجاد موقعيت کاملاً و عدم لحاظ اين تفاوت‌ها در قانون، مستلزم اجبار زن و مرد به کارهايي است که مناسب توانايي‌هايشان نيست و يا به معني دست‌کم گرفتن توانايي‌هاي ويژة هریک است و مسلماً منشأ بروز اختلال‌هايي در سازمان خانواده و اجتماع خواهد شد. 📚 جان استوارت ميل؛ انقياد زنان؛ ترجمة علاءالدین طباطبایی؛ ص 23ـ30. و ر. ک به: آرای فايرستون، بخش گرايش‌هاي فمينيستي. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها7️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن8️⃣1️⃣ 🔰 رابطة تفاوت‌هاي طبيعي با برابري يا تفاوت‌هاي حقوقي تجربة دنياي غرب نشان مي‌دهد ايجاد ، مي‌تواند تغييراتي در صفات و حالات زنان و مردان ايجاد کند. 👈 ويل دورانت در اين زمينه گفته است: گويا براي حل اين معنا (آيا زنان قادر به انجام امور مردان هستند⁉️) لازم بوده است عدة زيادي از زنان به زندگي متغير و متنوع صنعتي مردان راه يابند تا معلوم شود اين اشتغالات وسيع‌تر، به چه عمق و سرعتي ذهن و خوي اين زنان را تغيير مي‌دهد. تمام انگلستان و نيمي از امريکا صحنة اين آزمايش بزرگ گشته است. کارخانه‌ها و اداره‌ها و مشاغل ديگر به روي زن و مرد، به ‌يکسان باز شده است. نتيجة اين آزمايش بزرگ چه بوده⁉️ نتيجة تغييرات در اين زنان آزاد شده چنان بود که ذهن عالمي از تحير بازماند. در طي سه نسل، اين خادمان نوين صنعت، در هر ميداني که ضروري نبود، راه خود را باز کردند و در تمام اين ميدان‌ها صفات اخلاقي و ذهني مردان را به دست آوردند تا آنجا که وعاظ اخلاقي عالم مسيحيت از که در گذشته ضعيف و لطيف خوانده مي‌شد به ناله درآمدند... 📚 ويل دورانت؛ ‌لذات فلسفه: پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر؛ ترجمة عباس زریاب؛ ص146. اما به‌راستي، کدام‌‌يک از اين خصوصيات، طبيعي و کدام ساختگي است⁉️ خصوصياتي که پيش از تغيير شرايط به زنان نسبت داده مي‌شد يا صفاتي که در شرايط امروزي ظهور کرده است⁉️ آيا صرف اينکه زنان بتوانند از عهدة امور مردان برآيند، نشانگر آن امور با استعدادها، توانايي‌ها و طبيعت آنان است و مي‌تواند توجيهي براي واقعي و طبيعي بودن آن امور و صفات قرار گيرد⁉️ يا اينکه بايد ديد همراه با اين تغيير نقش‌ها، چه تحولاتي در روان و جسم زن و به‌تبع او، خانواده و سپس اجتماع پديد مي‌آيد⁉️ حتي شايد آثار سوء آن در درازمدت آشکار گردد؛ در اين صورت چه کسي مسئول خواهد بود⁉️ حقيقت اين است که مسئلة تشخيص از ، مسئله‌اي نيست که به‌آساني با فکر و استدلال بشري حل شود؛ چراکه مستلزم درکي همه‌جانبه از تمام ابعاد وجودي زن و مرد است؛ نگاهي و برتر که به حقيقت ذات بشري قبل از تأثير هرگونه عامل خارجي،‌ احاطه داشته باشد؛ و البته مسلم است که چنين احاطه‌اي براي خود انسان غير‌ممکن است و تنها در حيطة علم و قدرت می‌‌گنجد. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها8️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن9️⃣1️⃣ 🔰 رابطة تفاوت‌هاي طبيعي با برابري يا تفاوت‌هاي حقوقي مشاهده مي‌شود که ديگربار اعتماد و تکية بيجا به توانايي‌هاي محدود عقل بشري و دخالت بشر در قلمرويي که از حيطة توانايي‌هايش خارج است، سبب بروز اين ضعف‌ها و فسادها در نظريه و عمل مي‌شود؛ در‌حالي‌که استمداد از سرچشمة لايتناهي علم آسماني، يعني وحي، مي‌تواند بهترين رهنمون براي تشخيص اين تفاوت‌ها باشد. در انديشة ناب ، انسان نمي‌تواند حقوق بشر ـ از جمله زن ـ را تعيين کند؛ چراکه قدم اول در تعيين ، است. بايد ميان نيازهاي راستين و دروغين انسان فرق نهاد؛ در‌حالي‌که شناخت انساني گرفتارِ جهل، سهو، محدوديت و ناتواني در تطبيق، گرفتار تمايلات نفساني و منافع شخصي، اختلاف‌نظر و ديگر مفاسد است؛ لذا اعتماد مکاتب الحادي و به‌تبع آنها ، به توانايي بشر در تعيين حقوق بشر، غيرقابل قبول و تا حد قابل‌توجهي تحت تأثير جهان‌بيني مادي فرهنگ غرب است. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها9️⃣1️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن0️⃣2️⃣ 🔰 رابطة تفاوت‌هاي طبيعي با برابري يا تفاوت‌هاي حقوقي برخي از فمينيست‌ها صراحتاً ويژگي‌هاي و زيست‌شناختي وجود زن را ريشة تمام مشکلات او مي‌دانند و رهايی زنان را در گرو محو و نابودي اين تفاوت‌هاي طبيعي تلقي مي‌کنند. 👈 در کتاب با ذکر شواهد پزشکي به‌تفصيل توضيح مي‌دهد که چگونه بدن زنان تا حد زيادي براي عمل توالد سازمان‌ يافته و خصوصيت توليد مثلي زن، اکثر ارگان‌هاي بدن او را تحت تأثير قرار داده است. او در ادامه، اين را عنصر مسئله‌آفرين و بحران‌ساز زندگي آنان دانسته است و چاره را در اين مي‌داند که زنان تا جايي که ممکن است از لوازم زيست و طبيعت خود فرار کنند. عدم قبول نقش‌هاي مادري،‌ پرورش کودکان به‌طور دسته‌جمعي، از بين‌ بردن موانع و کنترل باروري، راه‌هايي است که دوبوار براي جنگ با خصوصيات طبيعي و زيست‌شناختي زنان پيشنهاد مي‌کند. 👈 سال‌ها بعد از دوبوار، نيز در ادامة راه دوبوار طبيعت را ظالم و بدن زن را منشأ فرودستي او دانست؛ اما با توجه به پيشرفت‌هايي که در زمان او در تکنولوژي صورت گرفته بود، اعلام نمود: بايد با کمک تکنولوژي (مادري آزمايشگاهي، باروري مردان و...) به جنگ طبيعت زنانه رفت. در اينجا اين سؤال مطرح مي‌شود که آيا مي‌توان ظلم و ستم را به طبيعت نسبت داد و طبيعت را ظالم دانست⁉️ آيا طبيعت مي‌تواند به خودي خود منشأ ستم باشد⁉️ در اين‌صورت چرا طبيعت با زنان سر جنگ داشته است و از مردان جانب‌داري مي‌کند⁉️ آيا در اين ميان، ضرورتي وجود داشت⁉️ در اين صورت آيا مي‌توان از الزام‌ها و ضرورت‌هاي طبيعي گريخت⁉️ 📚 اليزابت فاليز؛ «نقدی بر جنس دوم»؛ ترجمة ماهرخ دبیری؛ مجله زنان، ش 1، ص 31ـ32. در مورد آراي فايرستون ر. ک به همين کتاب، بخش گرايش‌هاي فمينيستي. اين اعتقاد فمينيستي به‌طور مستقيم به مباني و دين‌گريز فرهنگ غرب باز‌مي‌گردد که طبيعت را فارغ و تهي از ارادة حکيمانه خالق مي‌بيند و لذا هيچ‌گونه هدفمندي و حکمتي در پس آن نمي‌يابد و در نتيجه، هيچ تقدس و اصالتي براي قوانين طبيعي قائل نمي‌شود؛ در‌حالي‌که در جهان‌بيني توحيدي، هدفمندي و حکمت و ارادة نهفتة خالق در طبيعت، تفاوت‌ها را توجيه مي‌نمايد؛ از‌همين‌روست که حتي فمينيست‌هايي که تا حدودي پايبند به هستند، مانند يا و ، تفاوت‌هاي زنان از جمله مادري را امري مقدس مي‌شمارند. با مطالعة اصول جهان‌بيني توحيديِ حاکم بر تفاوت‌ها و تأثير حکمت و جايگاه تفاوت‌ها در نظام خلقت، تأثير مباني الحادي غرب در آموزه‌هاي فمينيسم بهتر نمايان مي‌گردد. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها0️⃣2️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن1️⃣2️⃣ 🔰 حکمت تفاوت‌ها، تناسب، نه نقص و کمال در جهان‌بيني ، خلقت و طبيعت، هدفمند است و در جهت حکمت و اراده الهي حرکت مي‌کند: «رَبُّنا الذي اعطي کلِّ شئ خَلقه ثُم هَدي»(طه:50): پروردگار ما کسي است که هر چيزي را خلقتي که اوست، داده، سپس آن را فرموده است. در اين نظام حكيمانه، هرگونه تفاوتي كه در طبيعت مشاهده مي‌شود، در راستاي اراده و حكمت پروردگاري رقم خورده است. اين اختلافات، از زيبايي‌ها و شاهكارهاي نظام خلقت است كه به‌منظور رفع نيازهاي مختلف موجودات، هر‌یک از آنان را براي نوعي فعاليت تجهيز كرده است: «يا ايُّها الناس اِنّا خَلَقناكم مِن ذَکرٍ و اُنثي و جعلناكم شُعوباً و قبائلَ لتعارفوا»(حجرات:13): اي مردم! ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر متقابل حاصل كنيد... . «نَحنُ قَسَمنا بَينهُم معيشتَهم في الحَيوة الدُنيا و رفَعنا بعضَهُم فوقَ بعضٍ درجاتٍ ليتخذَ بعضُهم بعضاً سُخريّاً»(زخرف32): ما [وسايل] معاش آنان را در زندگي دنيا میانشان تقسيم كرده‌ايم و برخي از آنان را از [نظر] ، بالاتر از بعضي [ديگر] قرار داده‌ايم تا بعضي از آنها بعضي [ديگر] را در گيرند... . بنابراين در جهان‌بيني توحيدي، تفاوت‌ها از جمله تفاوت انسان‌ها از روي تعبيه شده است و بزرگ‌ترين حكمت آن، ايجاد رابطه‌اي بر‌اساس نيازهاي متقابل است. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها1️⃣2️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن2️⃣2️⃣ 🔰 حکمت تفاوت‌ها، تناسب، نه نقص و کمال انديشمند بزرگ مسلمان، در باب حكمت می‌فرمایند: اگر همه در يك سطح از استعداد و يك سطح از قدرت بودند، نظام هستي مي‌شد؛ چون كارها گوناگون است و كارهاي گوناگون را بايد استعدادهاي گوناگون به عهده بگيرند...؛ بنابراين تفاوت‌ها براي آن است كه گروهي، گروه ديگر را به‌صورت متقابل و دوجانبه تسخير كنند و هيچ‌كس حق ندارد افراد ديگر را تحت تسخير خود در‌آورده، اما خودش نشود. كسي نمي‌تواند به‌دليل داشتن قدرت و امكانات استعدادي يا غيره، از ديگران، تسخير يك‌جانبه طلب كند، بلكه بايد تسخير و خدمت متقابل باشد تا نظام، به اداره شود. 📚 عبدالله جوادي آملي؛ زن در آينة جلال و جمال؛ ص 390ـ391. در مورد زن و مرد اين اختلافات، اساسي‌تر و بالطبع تأثير‌گذارتر است. تفاوت‌هاي دو جنس، مجموعه‌اي از نيازهاي متقابل و دوسويه را بين آن دو ايجاد مي‌كند كه به كشش متقابل، همدلي و وابستگي، سكون و آرامش و در نتيجه تشكيل بنيادي‌ترين واحد اجتماع، يعني خانواده مي‌انجامد: «هو الذي خَلَقكم من نفسٍ واحدة وَ جَعَل منها زوجَها لِيَسكُن اِلَيها»(اعراف:189): اوست آن‌كس كه شما را از آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد. «و مِن آياتِه اَن خَلَقَ لكم مِن اَنفسِكم ازواجاً لِتسكُنوا اليها و جَعَلَ بينكُم مودةً و رحمةً انَّ في ذٰلِك ‌لاياتٍ لِقومٍ يَتفكَّرون(روم:21)»: و از نشانه‌هاي او اينكه از [نوع] خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدانها گيريد و ميانتان و نهاد. آري در اين [نعمت] براي مردمي كه مي‌انديشند قطعاً نشانه‌هايي است. «هُنَّ لباسٌ لكُم و انتُم لباسٌ لهنَّ(بقره:187)»: آنان براي شما هستند و شما براي آنان لباسي هستيد. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها1️⃣2️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن2️⃣2️⃣ 🔰 حکمت تفاوت‌ها، تناسب، نه نقص و کمال 🍃 انديشمندان اسلامي بر‌اساس آموزه‌هاي متين فوق، نظرية دو جنس را طرح نموده‌اند؛ بدين‌‌صورت كه وجود تفاوت‌ها سبب مي‌شود علاوه بر ايجاد كشش متقابل، انسان با پيوند با جنس مكمل (و نه مقابلِ) خود، از مواهب استعدادهاي طبيعي او نيز بهره‌مند شود. برخلاف فمينيست‌ها كه تفاوت‌هاي دو جنس را يا باعث زنان ديدند و در امحای آن كوشيدند و يا آنها را ملاك برتري زن دانستند و همواره بين اين افراط و تفريط، سرگردان ماندند، در جهان‌بيني اسلامی، تفاوت‌هاي طبيعي، صرفاً جهت ايجاد ارتباط و تناسب تعبيه شده است و نمي‌تواند و نبايد ملاك ارزشمندي قرار گيرد. 🍃 شهيد مطهري در اين ‌باره مي‌‌گوید: «... چه لزومي دارد كه تفاوت‌هاي زن و مرد را به‌حساب ناقص بودن يكي و كامل‌تر بودن ديگري بگذاريم كه مجبور باشيم گاهي طرف مرد را بگيريم و گاهي طرف زن را ... تفاوت‌هاي زن و مرد، است نه نقص و كمال، قانون خلقت خواسته است با اين تفاوت‌ها تناسب بيشتري ميان زن و مرد كه قطعاً براي زندگي مشترك، ساخته شده‌اند، ... به وجود آورد»؛ و به تعبيري همان‌طور‌كه ضعيف بودن قواي بينايي انسان در مقايسه با عقاب براي انسان، عيب محسوب نمي‌شود، اختلاف طبيعي قواي زن و مرد را هم نبايد به‌حساب برتري يكي و عيب ديگري دانست. 📚 ر. ك به: مرتضي مطهري؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ ص 160ـ165 و نيز: محمد‌رضا زيبايي‌نژاد؛ «ملاحظات»، فمينيسم و دانش‌های فمينيستي؛ ص 123 و نیز: «نگاهي به فمينيسم»، تازه‌های اندیشه؛ ش 2، ص 36ـ37. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
3️⃣ نقد پیامد‌هاي فمينيسم2️⃣2️⃣ 🔰 بحران در خانواده5️⃣ صرف‌نظر از آسيب‌هايي كه حق‌محوري فمينيستي بر نظام وارد مي‌آورد، بعضي از حقوقي كه در مبارزات فمينيستي پیگیری شده است (از جمله حق برابري نقش‌ها و مسئوليت‌هاي زن و مرد در عرصة خانواده و حق آزادي جنسي زنان)، زندگي خانوادگي را به چالش كشيده است؛ چه ‌اينکه پیگیری حق برابري نقش‌ها و مسئوليت‌هاي زن و مرد در عرصة خانواده، در‌حالي‌كه حقیقتاً تفاوت‌هاي بين دو جنس وجود دارد و هر جنس بنا‌بر و سرشت خود به سوي گروهي از و ، گرايش بيشتري دارد، مشكلات جديدي براي خانواده و حتي خود زنان پديد آورد. مطالعه نشان مي‌دهد: در خانواده‌هايي كه ، انجام كارهاي منزل را بر عهده دارند، در مقايسه با خانواده‌هايي كه اين رويه در آنها وجود ندارد و به نوعي همچنان نگرش سنتي حاكم است، احتمال وقوع طلاق بيشتر است. در خانواده‌هايي كه مردان، بيش از پنجاه درصد درآمد خانواده را تأمين مي‌کنند، نسبت به خانواده‌هايي كه مردان آن فاقد چنين درآمدي هستند، احتمال وقوع ، بسيار پايين است و هنگامي كه قسمت عمدة درآمد خانواده، توسط زن تأمين مي‌‌شود، احتمال سوء استفادة شوهر از وي نيز بيشتر است. زن و مرد در تأمين مخارج زندگي و سهم اقتصادي زنان در بودجة خانواده، قدرت چانه‌زني زنان در خانواده را به‌طور چشمگيري افزايش داده است و سبب شده زنان به پذيرش نقش‌هاي سازگار با جنسیتشان چندان تمايلي نشان ندهند و انتظار داشته باشند مردان نيز در مسئوليت‌هاي خانه‌داري و پرورش كودكان به‌اندازة زنان سهيم شوند؛ بنابراين بالا رفتن قدرت اقتصادي زنان همراه با نارضايتي آنان از تقسيم وظايف و مسئوليت‌ها در خانواده، زمينه‌اي براي اختلافات خانوادگي فراهم مي‌كند. 📚 اليزابت فاكس؛ «زنان و آينده خانواده: آزادی رفتار جنسی و تأثیر آن بر خانواده»؛ ترجمة اصغر افتخاری و محمد تراهی؛ کتاب زنان، ص 240. مانوئل كاستلز؛ عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ؛ ترجمة حسن چاوشیان؛ ج 2، ص 215. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀