#زندگی_به_سبک_شهدا 💕
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران میگويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده ! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است ... 😕
🌺 مثل این ڪه مـیخواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی ؟🤔
🌸 من گفتم : «مصطفـی ڪچل نیست . تو اشتباه میڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه ، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن .😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمیدونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#شهید_مصطفی_چمران
#محبت_و_عشـق_واقـعی
✍ نشر بمناسبت سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س
@yousof_e_moghavemat
#تلنگر
برای گشت شبانه ما را برده بودند
خسته و کوفته آمدم
فکر کردم یک چرتی میزنم ، بعد بیدار میشوم و نمازم را میخوانم ، بر اثر خستگی زیاد خوابم برد ، دیدم ساعت از نیمه شب گذشته و نمازم قضا شده است !
سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم قضا شد !
خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت...
#سردارشهیدحسن_باقری
📕 دفترچه خاطرات
@yousof_e_moghavemat
🌷شهید حاج احمد کاظمی🌷
صبح اول وقت، وارد مغازه شدم. بسم الله گفتم و نگاهی به چوب های کج و معوج تلنبار شده در گوشه مغازه انداختم. دست تنها بودم. کلی کار روی زمین مانده داشتم. برش و آماده کردن چوب ها وقت گیر بود. تو فکر بودم که رسید، ۸-۹ سالش بود گفتم:
می تونی کمکم کنی؟
چه کمکی؟
برش بزنی؟
آره اندازه کن تا ببرمشون
اندازه ها را خط می کشم، تو دقیق رو خط کشی ها برش بزن.
باشه، خیالت راحت، می تونم.
ته دلم قرص نبود. با رگه هایی از نگرانی، اره و چوب های بی زبان را دادم دست احمد و از مغازه بیرون زدم. نزدیک ظهر برگشتم. چشمانم از خوشحالی برق می زد. باور نمی کردم برش هایی به آن تمیزی و دقیقی کار پسربچه ای هشت نه ساله باشد.
📚یادگاران، جلد 19 کتاب شهید احمد کاظمی،
#شهید_احمد_کاظمی
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🍁 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌸
✔
🔸️قسمت شانزدهم🔸️
💠
💎
⚪ اخلاق منحصر به فرد #متوسلیان سبب شده بود تا نیروهای تحت امر او با عشق و علاقه با وی کار کنند. سیف الله منتظری یکی از یاران نزدیک #متوسلیان در این رابطه گفته است:
"...در چهره حاجی حالتی بود که دل کندن از او را سخت می کرد. حرف زدن و نوع برخوردش تاثیر زیادی روی آدم می گذاشت. مثلا #رضا_دستواره ، #حسن_زمانی ، احمد ملا سلیمانی، قدبیگی و طالبی به عنوان نیروی کمکی از #سپاه_روانسر ماموریت گرفته بودند برای #پاوه تا دو شب عملیات را با ما انجام بدهند و برگردند، اما تا آخر عمرشان پیش #احمد ماندند.
شاخصه ای که در چهره، گفتار و رفتار #احمد بود که هر کسی را جذب می کرد. ممکن بود، حرفی بزند که مثلاً سیف الله منتظری بدش بیاید، اما بچه ها می گذشتند و می رفتند. من زمان جنگ یک مکانیک بودم و بچه های ما هم، به شوخی می گفتند؛ 《قوم بنی هندل》. یعنی هر صحبتی که به ذهنشان میآمد، بیان میکردند.امّا چطور شد که ما در این جمع بودیم، ولی هیچ حرف رکیکی از دهانمان خارج نمیشد؟ آیا این غیر از تاثیر اخلاق خوب برادر #احمد در ما بوده است؟!"
✔
🌸
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار ، به قلم سردار گلعلی بابایی، صفحات ۴۵ و ۴۶
📸 معرفی تصویر: اواخر پاییز ۱۳۶۰، دفتر فرماندهی سپاه منطقه ۷ ، #کرمانشاه
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#دفاع_مقدس
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#دفاع_مقدس
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
#لشکر_27
🆔 @yousof_e_moghavemat
﷽؛ 🏵 نماز در پیاده رو 🏵
💛 توی تاشکند و ازبکستان، سجاده و جانماز همیشه همراهش بود. توی پیاده رو، توی پارک، توی سالن هتل، هر جا که وقت نماز می شد، بلند اذان می گفت و می ایستاد به نماز.
💛 نمازهای مستحبی اش را هم جلو چشم می خواند.
👌 نماز در حضور دیگران تبلیغ نماز است بخصوص در جایی که از نماز چیزی نمی دانند یا به نماز اعتنایی ندارند.
#_شهید_محمد_ناصری
📚 یادگاران، جلد 13، ص 44
#نماز_شهیدان
@yousof_e_moghavemat
#سنگ_نوشته:
بعد پرپر شدن برادرت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو و برادرِ #شهید رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست مگر داغ دو شهیدم
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
#شهید_مسعود_شیرمحمدی
ولادت: ۱۳۵۰
شهادت: ۱۳۶۹/۶/۲۶
مزار باصفا: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۶، ردیف ۹۴، شماره ۱
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘ #زندگینامه_احمد_متوسلیان ⚘
✔
⚪ 'قسمت هفدهم" ⚪
🍁
🍂
🍁
💠 #احمد_متوسلیان فرمانده ای بود که علاوه بر توجّه به روحیات و اخلاق نیروها، به آمادگی رزمی آنها نیز فکر میکرد. "جواد اکبری" در خصوص سختگیریهای #متوسلیان حین آموزش های نظامی نیروها می گوید:
.
《... ما همیشه در کوه ها به دنبال زن ضد انقلاب بودیم. نمی گذاشتیم آنها راحت بخوابند. اطلاعات که به دست #حاج_احمد می رسید، بلافاصله عملیات انجام می شد. گاهی شب ها منطقه ای را محاصره میکردیم. بچّه ها به کوچه و پس کوچه ها و مناطق مشکوک می رفتند و اسلحه پیدا می کردند. نمی گذاشتیم ضد انقلاب راحت در خانه اش بخوابد.
#حاجی صبحهای زود، زمستان سرما بعد از نماز صبح ما را به ارتفاعات مشرف به شهر #پاوه می برد. تا بالای زانو در برف فرو می رفتیم. خودش هم می آمد. به سر قلّه که می رسیدیم، خوشحال می شدیم که دیگر آموزش تمام شده؛
امّا #حاجی میگفت: "نه! حالا باید کلا قبر بروید." او می گفت: "من هم مثل شما هستم؛ امّا من مسئولیتی دارم. اگر نتوانم شما را که به این منطقه آمده اید از نظر نظامی آماده کنم، اگر خدایی نکرده برایتان اتفاق بیفتد من مسئول خواهم بود."
طوری شده بود که خود "پیشمرگهای کرد" به ما می گفتند: "ما که بچّه های کوهستان هستیم، نمیتوانیم اینطور مثل شما از کوه ها بالا برویم. شما چطور اینقدر سریع بالا می روید؟
گفتیم: "ما فرمانده قَدَر قدرتی مثل #حاج_احمد داریم که نمی گذارد راحت باشیم. حتّی در سنندج قبل از رفتن به #مریوان ، صبح و عصر ما را بالای ۱۰ مرتبه به دور زمین صبحگاه می چرخاند و سینه خیز می برد. حتّی از زیر سیم خاردار هم عبور می کردیم.
#حاجی همیشه میگفت: " #کردستان سخت است، باید سختی بکشید تا بتوانید #کردستان را تحمل کنید." بچّه ها از پلههای آهنی بالا می رفتند و پایین میپریدند.》
💎
✔
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار (سرگذشت نامه #سردار_بی_نشان #حاج_احمد_متوسلیان ) ، به قلم سردار گلعلی بابایی
📸 معرفی عکس: تابستان ۱۳۶۰، #مریوان، پادگان شهید عبادت - "حاج احمد متوسلیان" در کنار یک درجه دار پناهندۀ عراقی🤗
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#کتاب_بخوانیم
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
#سردار_سلیمانی_سردار_دلها
🆔 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| خاطره رهبر انقلاب از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری #هفته_وحدت
@yousof_e_moghavemat
به عادت همیشه ، هر روز یك نفر شهردار ساختمان می شد تا نظافت و شست و شو را بر عهده بگیرد🍃 ؛ اما متاسفانه وقتی نوبت به بعضی ها می رسید تنبلی می كردند و ظرف های شام را نمی شستند از یك طرف گرمای✨ طاقت فرسا و از طرف دیگر وجود حشرات ، حسابی كلافه مان كرده بود ؛ البته هیچ وقت ظرف ها تا صبح نشسته نمی ماند بالاخره كسی بود تا آن ها را بشوید😊 ناراحتی و گله ی من از بعضی از دوستان به گوش #حاجهمت رسید با خودم گفتم این بار #حاجی از شناسایی منطقه بیاید ،تكلیفم را با این قضیه یك سره می كنم آن روز داغ ، شهردار و مسئول ساختمان هم دست به سیاه و سفید نزده بودند 😣همه جا را گند گرفته بود و پشه از سر و روی ساختمان بالا می رفت وقتی #حاجی آمد توجه نكردم كه چقدر خسته و كوفته است هر چی كه دلم خواست ، گفتم او هم دلخور شد و گفت به آن ها تذكر بده ؛ اگر قبول نكردند ، اشكالی ندارد بگذار صبح بشود لابد خسته هستند🙁 راحت بگیر و آن شب كه #حاجهمت به خواب رفت، پشه ها مدام به سر و گردنش می نشستند و او به خودش می پیچید من رفتم و چفیه سیاهم را خیس كردم و آرام روی صورتش انداختم😇 و او آرام گرفت بعد هم كنارش دراز كشیدم و خوابیدم نیمه های شب نیش یك پشه ی سمج مرا از خواب بیدار كرد به كنار دستم كه نگاه كردم ، #حاجهمت نبود به شتاب از اتاق بیرون زدم درست حدس زدم ظرف ها دم در نبودند آرام پیش رفتم در سوسوی نور كسی👀 ظرف ها را می شست چهره اش معلوم نبود ، چفیه ای را به سر و صورتش محكم بسته بود تا شناخته نشود آن ، چفیه ی خود من بود. .☺️🌹
#شهید_ابراهیم_همت
#لشکر_27
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
شهید حاجی پور فردی متقی ، شجاع و دارای خلاقیت و غیرت وجوانمردی اوهمیشه مثال زدنی بود.
وی بارها پشت سر بسیجیان که در حال نماز خواندن بودند می ایستاد و به آنها اقتدا میکرد،
ایشان در این زمینه میگفتند:
نماز خواندن پشت سر بسیجیان درجه ای دارد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست .
فرمانده تیپ عمار از لشکر محمد ٢٧محمد رسول الله
#سردارشهید_علیاکبر_حاجیپور
#لشکر_27
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
💐🍃🌸🍃🌸🍃💐
#طنز_شهدا
#خاطرات_جبهه
خرمشهر بوديم ، آشپز وكمك آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخي بچه ها ناآشنا . آشپز ، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوي بچه ها .رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت : بچه ها ! يادتون نره !
آشپز اومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوي هر نفر ورفت . بچه ها تند نون هارو گذاشتند زير پيراهنشون . كمك آشپز اومد نگاه سفره كرد . تعجب كرد . تند و تند براي هرنفر دوتا كوكو گذاشت و رفت . بچه ها با سرعت كوكوها رو گذاشتند لاي نون هائي كه زير پيراهنشون بود . آشپز و كمك آشپز اومدن بالا سر بچه ها . زل زدند به سفره . بچه ها شروع كردند به گفتن شعار هميشگي « ما گشنمونه ياالله ! » ، كه حاجي داخل سنگر شد و گفت : چه خبره ؟ آشپز دويد روبروي حاجي و گفت : حاجي ! اينها ديگه كيند ! كجا بودند! ديوونه اند يا موجي ؟!! .
فرمانده با خنده پرسيد چي شده ؟ آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقائي هاي گشنه هرچي بود بلعيدند !! آشپز داشت بلبل زبوني مي كرد كه بچه ها نونها و كوكوهارو يواشكي گذاشتند تو سفره . حاجي گفت اين بيچاره ها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند ! آشپز نگاه به سفره كرد . كمي چشماشو باز و بسته كرد . با تعجب سرش رو تكوني داد و گفت : جل الخالق !؟ اينها ديونه اند يا اجنه ؟! و بعد رفت تو آشپزخونه ..
هنوز نرفته بود كه صداي خنده ي بچه ها سنگرو لرزوند....😁😂😄😃😝😆😀🤣
@yousof_e_moghavemat
قطعا باورتون نمیشه یه موقعی شهید حسن طهرانی مقدم و تیم موشکیاش کل دنیا رو با تولید اولین محصولات راکتی و موشکی «سوخت جامد» تو سال ۶۵ حیرت زده کرد!
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
21 آبان ماه سالروز شهادت پدر موشکی ایران گرامی باد🌹
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌹 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌸
⚪ "قسمت هجدهم" ⚪
🍁
🍂
🍁
💠 بعد از شهادت رضا قربانی مطلق، #حاج_احمد هم فرمانده عملیات و هم فرمانده سپاه #پاوه شد. وقتی #حاج_همت به پاوه آمد، #احمد_متوسلیان و نیروهایش با حکم #محمد_بروجردی ؛ فرمانده سپاه غرب کشور به "مریوان" عزیمت کردند.
《...با هر مشقتی بود با یک مینی بوس به باختران و سپس به سنندج آمدیم. چند روز در پادگان سنندج ماندیم. #حاج_احمد تمرینات رزمی به بچه ها می داد. به دلیل ناامنی جاده ها توسط ضدانقلاب، با هلیکوپتر به سمت پادگان مریوان پرواز کردیم. وقتی هلیکوپتر میخواست در پادگان مریوان بنشیند، صدای انفجارهای شدیدی بلند شد. علتش را پرسیدیم. گفتند: "ضد انقلاب در ارتفاعات مریوان مستقر است و پادگان را در محاصره دارد."
به طوری که آنها، نفر را هم با خمپاره می زدند. خلبان گفت: "من نمیتوانم با این وضع روی زمین بنشینم."
بالاخره هلیکوپتر در فاصله کمی از زمین نگه داشت و بچه ها از هلیکوپتر پایین می پرند. خود #حاجی هم اینگونه از هلیکوپتر پایین آمد. وقتی از هلیکوپتر پیاده شدیم، فرمانده پادگان، کادر اداری و سربازها همه بیرون ریختند و خوشحال شدند. بعضی ها صلوات میفرستادند، دست می زدند و شادی می کردند.》📥
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار، به قلم سردار گلعلی بابایی
📸 معرفی تصویر: اواخر مهر ۱۳۶۹، مکه مکرمه، مناسک حج 🕋
☔
❤ #حاجی_متوسلیان ❤
💎
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#شهید_همت
#حاج_ابراهیم_همت
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان_هستم
#سردار_بی_نشان
#سردار_بی_نشان
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
#دفاع_مقدس
🆔 @yousof_e_moghavemat
🔰شهیدی که در قبر #اذان گفت
✔️شهیدی که مزارش بارها توسط #رهبر زیارت شده است.
🌸پس از شهادت عبدالمهدی مغفوری در #عملیات_کربلای۴ ، پیکر پاکش را برای تشیع به #کرمان آورده بودند.
🌺خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
🌼مادر خانم شهید مغفوری روایت می کند ، وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه #کوثر مترنم است
🔹و پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
🔸وقتی میخواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای #اذان گفتن او را شنیدیم.
✅مزار #شهید_عبدالمهدی_مغفوری در گلزار شهدای مسجد صاحب الزمان #کرمان قرار دارد و عاشقان راه عشق و #شهادت بر گرداگرد شمع وجودش پرواز می کنند.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🌷
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان زیبا و غمناک شهید اقا مهدی باکری
#شهید_مهدی_باکری
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 💎
✔
🌸 "قسمت نوزدهم" 🌸
💠 به همت و تلاش های فراوان #محمد_بروجردی - این سردار اسطوره ای #دفاع_مقدس - به ناگاه گشایشی در کار فروبسته بحران #کردستان - به دور از چشم "لیبرال ها!!! - به وجود آمد. آن هم تشکیل 《ستاد مشترک عملیات ویژه سپاه و ارتش》 بود.
مهم ترین اقدام ستاد تازه تاسیس عملیات ویژه، استفاده از مردم بومی منطقه جهت سرکوب ضد انقلابیون بوده است که بر اساس همین رویکرد در اواخر پاییز ۱۳۵۸ سازمان #پیشمرگان_مسلمان_کرد به اهتمام #محمد_بروجردی فرمانده سپاه غرب کشور و با مساعدت آیت الله #دکتر_بهشتی و دیگر اعضای انقلابی #شورای_انقلاب ایجاد شد و فعالیت موثر خود را در مناطق کردنشین آغاز کرد.
از دیگر اقدامات موثر ستاد مشترک عملیات ویژه، آزادسازی شهر #سنندج از دست ضد انقلابیون در فروردین ۱۳۵۹ بوده است.
فتح #سنندج از جمله نقاط عطف در کارنامه رزمی #احمد_متوسلیان در نبردهای غرب کشور به شمار می آید.
🌤
🌤
⛈
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند #در_هاله_ای_از_غبار
📸 معرفی تصویر: بهمن ۱۳۵۹، #مریوان ، ارتفاعات تته - #متوسلیان در جمع #پیشمرگان_کرد_مسلمان
#حاجی_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#سردار_بی_نشان
#سردار_جاوید_نشان
@yousof_e_moghavemat