eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ دو سئوال ذهنم را درگیر کرده بود؛ اینکه چرا صدای بلندگوی مسجد در محله یهودی ها شنیده نمی شود، محله ای که دیوار به دیوار ضلع جنوبی مسجد جامع است و چرا این سیّد بزرگوار همیشه منبرش را با همین آیات شروع می کند. ▫️آقای جلیل طیبات دبیر جغرافیا، تهیه یک تحقیق را به من سپرده بود. باید به کتابخانه می رفتم، به کتابخانه ی تازه تاسیس می رفتم. کتابخانه ای کوچک در کنار درِ ورودیِ مسجد. بیشتر روزها به کتابخانه می آمد و پشت یکی از میزهای می نشست. فقط برای او می آوردند. فکر می کردم پسر یکی از شهر است."چرا فقط برای او چای می آورند؟" بود که در ذهنم شکل گرفته بود. نمی دانستم باید از چه کسی بپرسم. آدم ۱۶_۱۵ ساله صدها پرسش دارد اما نمی داند باید از چه کسی بپرسد. البته من اگر داشتم خیلی راحت می توانستم از او بپرسم، جوانها حالا خیلی راحت از می پرسند، اینترنت جای پدر و مادر و برادر را گرفته است. ▫️یک روز ظهر از جلو مسجد رد می شدم. صدای اذان بلند بود. درِ مسجد طرفِ شرق است. وارد چهارسوق شدم. می خواستم به کوچه بروم.یک مغازه دار مسن جلو مغازه اش روی چهارپایه نشسته بود. گفتم از این مغازه دار بپرسم چرا صدای در محله ی یهودی ها نمی آید. سلام کردم و گفتم:"حاج آقا سئوالی دارم؛ چرا صدای بلندگوی مسجد در محله ی یهودی ها شنیده نمی شود؟" مغازه دار گفت:"حاجی آقا گفته است." گفتم:"چرا این حرف را زده است؟" گفت:"سیّد اولاد پیغمبر درست گفته است. او گفته که این یهودی ها همسایه مسجد هستند؛ آن ها که اهل نماز نیستند، ما چرا برای آنها درست کنیم، سیّد بزرگوار گفته است سر بلندگوها را طوری نصب کنند که به محله ی یهودی ها نرسد." ▫️مغازه دار ادامه داد:" بالایِ دیوارِ بلندِ مسجد نیست. آنها را چند متر پایین تر از دیوار نصب کرده اند. دیوار خود مانع عبور صدا به طرف خانه ی یهودی ها می شود. تو از دو طرف صدا را خوب می شنوی، ولی از طرف محله ی یهودی ها اصلا صدا شنیده نمی شود." پیرمرد ادامه داد:"بخصوص آقای وزیری گفته است صدای نباید این را از خواب بیدار کند‌." ▫️خانه ی یهودی ها بیشتر در ضلع جنوب مسجد و اندکی در طرف غرب قرار داشت. در آن زمان هنوز خانه ی عمه ی موسی قصاب (موشه کاتساو) چسبیده به دیوار غربی بود. همان یا موشه کاتساو که بعدها رئیس جمهور اسرائیل شد. من همین سئوال را چندبار از این و آن کردم. همه همین حرف را زدند که آقای وزیری گفته است صدای بلندگوی مسجد و بخصوص اذان صبح نباید برای همسایه های یهودی مزاحمت ایجاد کند. در این دوره و زمانه چقدر باید از این حرف و عمل درس بگیریم؟ برای بد است. حتی اگر همسایه ما نباشد. ممکن است همسایه ها ساکنان دو خانه باشند. ممکن است مردم دو روستا باشند. ممکن است مردم دو شهر یا دو کشور باشند. ▫️برای پیدا کردن پاسخ سئوال به کتابخانه رفتم، مصمم شدم از یک نفر بپرسم چرا فقط به این جوان داده می شود. رفتم میز پهلوی او نشستم، یکی از کارکنان کتابخانه برایش چای آورد، چایِ خیلی خوشرنگی هم بود، استکان و نعلبکی تمیز و براق بود، سینی و قندان از آن تمیزتر. کارمند با عزّت و احترام چای را به جوان تعارف کرد؛ جوان با تشکر چای را گرفت. من پشت سر آن کارمند از سالن قرائت خانه بیرون آمدم و پرسیدم:"آقا می توانم بپرسم چرا فقط برای این پسر چای می آورید؟" گفت:" این پسر است، همسایه مسجد است، آقای وزیری فرموده است هر وقت این جوان آمد، هم تعارفش کنید و هم به او چای بدهید. ما به بچه های و همه غیر مسلمانانی که به کتابخانه می آیند، تعارف می کنیم. آقای گفته است به تعارف کنید، ولی به بچه های و و بیشتر تعارف کنید." ▫️دقیقا نمی دانم چه سالی بود. ولی به نظرم سال ۴۲ بود که من این پرسش را مطرح کردم. می دانم هنوز کتابخانه در ساختمان قدیمی طرف درِ شمالی مسجد قرار داشت. بعدها برای کتابخانه ساختمانی با همت آقایان هراتی و حسین بشارت ساخته شد. آن روز بیشتر پرس و جو نکردم. فقط فهمیدم که نه تنها باید با همشهریان یهودی و زردشتی و..‌. کنیم، بلکه باید به آن ها تعارف مضاعف هم بکنیم. بهتر از من می فهمید این حرف چه دارد. به عمق همه ی . به عمق همه . حدود پنجاه سال بعد به کتابخانه وزیری رفتم، ساختمان جدیدی با کمک آستان قدس رضوی ساخته شده است. ▫️موضوع پنجاه سال قبل را غیرمستقیم از آقای انتظاری می پرسم تا دقیقا بدانم بچّه های غیر مسلمان هم از کتابخانه استفاده می کردند و می کنند؟ جواب می دهد:"بله...بله!"👇👇👇
🍂 حاجی به رفت. من نیم ساعتی دیگر با کتاب افلاطون ور رفتم و سپس رفتم کتاب را به شیخ محمدباقر دادم. آشیخ محمد باقر در حالی که کتاب حکمت افلاطون را از من می گرفت با حالت به من گفت: آقای حالا از افلاطون بگویید. 🍃 گویا متوجه نشده بود که تمام صبح آقای افشار به من می داده است. او فکر کرد خودم کتاب را خوانده ام. او رو کرد به دو سه نفری که در بودند، گفت: این آقای فیلسوف صبح آمدند و کتاب حکمت افلاطون را می خواستند و حاجی افشار هم گفتند کتاب را به ایشان بدهیم. حالا فیلسوف می خواهند راجع به افلاطون کنند. 🍂 شروع کردم به سقراط، افلاطون و ارسطو صحبت کردن که بحث مُثُل افلاطونی را کردم. یعنی هر چی به من داده بود، دوباره گفتم. آشیخ محمدباقر دهنش بود. گفت: بچه تو روی این کتاب را هم نمی توانی بخوانی، من کتاب را باز کردم و شروع کردم به خواندن همان سه صفحه ای که حاجی به من یاد داده بود. 🍃 یکی از مردان که این بحث ها را می شنید گفت: آشیخ بچّه ها را دستِ می گیری و با آنها تا نمی کنی. آن به آشیخ گفت: یکی از حاجی آقایِ این است که بچه ها به کتابخانه بیایند و بچه ها را می دهی، اگر بار دیگر با بچه ها اینطور کنی، من به حاجی آقایِ وزیری خواهم گفت. قیافه ی شیخ شد و لاحول ولاگویان عازم مسجد شد. 🍂 آن به من گفت: پسرجان حرف این شیخ را گوش نکن. هرروز به بیا، من هم بیشتر روزها به اینجا می آیم. اگر داشتی از من بپرس. این مرد چندسال بعد من شد. او آقای کیانی لیسانس ادبیات فارسی بود. مردی متین و و دانا. آن موقع دبیران کافی بود. آنها در تابستان ها کتاب می خواندند یا برای استراحت به ییلاقات می رفتند. نداشت برای خود دست به هر کاری بزنند. این دبیر ، زیر ۵۰ سالگی بر اثر بیماری، فوت شد. خدایش بیامرزد. 🍃 فردای آن روز آشیخ با من ملایم شد و کتاب قصه ای به نام ده نفر قزلباش به من داد تا بخوانم. او به من گفت: اگر می خواهی کتاب ده نفر قزلباش را به خانه ببری ندارد. این کتاب ده جلد است. جلد اول آن را ببر و بعد که خواندی بیاور. اسم و آدرس مرا یادداشت کرد. جلو آن نوشت به حاجی افشار و به من گفت کن. شاید اولین امضاء رسمی و من همان باشد. 🍂 کتاب را گرفتم و با دو، به طرف خانه حرکت کردم و حدود ۲ بعدازظهر درخانه بودم. مادرم نگران شده بود که چرا دیر کردی؟ اما وقتی را در دستم دید شد. من داستان کتابخانه را به مادرم گفتم. جلد اول کتاب ده قزلباش را در دو روز خواندم. چند کلمه ای که نمی فهمیدم از اکبر دبیری پسر همسایه که کلاس دوم دبیرستان ( معادل سوم راهنمایی فعلی) بود پرسیدم. تا اول مهر من ۱۰ تا جلد کتاب ده نفر قزلباش را خوانده بودم. 🍃 شب ها من قصه ی ۱۰ نفر قزلباش را برای زن های سرکوچه یا مردانی که به مغازه ی آقای ابریشمی می آمدند تعریف می کردم. از شب سومی که من به کتابخانه می رفتم همه منتظر بودند که حسین پاپلی بیاید و بقیه داستان را بگوید . 🍂 جلوی مغازه ی آقای ابریشمی در تاریکی شب چند نفری از مردها جمع می شدند. مغازه با نور یک لامپای نفتی روشن بود، من می گرفتم و کم کم تعداد نفراتی که می خواستند قصه بشنوند زیادتر می شد. از شب هفتم، هشتم آمحمد یک سماور آورد و چای درست کرد. او قهوه خانه چی هم شد و به مردانی که آنجا کرده بودند چای می داد. هر چهار استکان چای قندپهلو درجه یک که یک تکه نبات یزدی اعلا هم پهلوی آن بود ( استکانی ۵ شاهی یا ۲۵ دینار) ولی چای من بود. شاید این اولین بود که من تا آن زمان در تمام عمرم می گرفتم، شبی دو چایی داشتم. هر شب مشتری ها زیادتر می شدند بعد از ۱۵ روز جلو مغازه ی آمحمد خیلی شلوغ می شد، آمحمد یک کاسه ماقوت یا شیره هم به من می داد که داستان را ادامه بدهم. 📚 کتاب شازده حمام/دکتر محمدحسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🌺عیدنوروز بر همگان مبارک🌺 پایگاه خبری ذره بین در شهر به همراه آشپزخانه غذای بیرون بر برگزار میکند 📸عکس سفره هفت سین خودرا برای ما ارسال کنید تا از جوایز نقدی برخوردار شوید بیشترین لایک برندگان‌ما هستند 👍 فقط عکس سفره بصورت تکی در مسابقه شرکت داده میشود پس عیدی ذره بین و وزیری رو از دست ندهید ارسال تصاویر به دو آیدی زیر 👇👇 @haditaheriardakani @shahryare2 @zarrhbin
👨‍🍳تهیه غذای وزیری 👈 بزرگترین غذای در اردکان 👈 و متفاوت با طعم 💥استفاده از مرغوبترین مواد اولیه و گوشت کشتار روز 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 ✅اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
هدایت شده از ذره‌بین درشهر
👨‍🍳تهیه غذای وزیری 👈 بزرگترین غذای در اردکان 👈 و متفاوت با طعم 💥استفاده از مرغوبترین مواد اولیه و گوشت کشتار روز 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 ✅اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
👨‍🍳تهیه غذای وزیری 👈 بزرگترین غذای در اردکان 👈 و متفاوت با طعم 💥استفاده از مرغوبترین مواد اولیه و گوشت کشتار روز 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 ✅اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
👨‍🍳تهیه غذای وزیری 👈 بزرگترین غذای در اردکان 👈 و متفاوت با طعم 💥استفاده از مرغوبترین مواد اولیه و گوشت کشتار روز 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 ✅اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
امام صادق (ع) هرکس با خود مومنی را سیر کند ، احدی جز خدا پاداش اخروی او را نمی‌داند! نه فرشته مقرب الهی و نه پیامبر مرسل 📌قابل توجه خیرینی که قصد دارند در ایام ماه مبارک رمضان و روزهای کرونایی میزبان سفره نیازمندان باشند 👈آشپزخانه بیرون‌بر برای سهولت کار خیرین در اطعام نیازمندان ، اقدام به تهیه‌ی بن‌های غذا نموده است تا خیرین محترم با خرید و تحویل آن به نیازمندان جهت دریافت غذای گرم و با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی بتوانند آنها را در سفره‌های افطار خود اطعام کنند. جهت کسب اطلاعات و هماهنگی بیشتر با ما تماس بگیرید ؛ 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
امام صادق (ع) هرکس با خود مومنی را سیر کند ، احدی جز خدا پاداش اخروی او را نمی‌داند! نه فرشته مقرب الهی و نه پیامبر مرسل 📌قابل توجه خیرینی که قصد دارند در ایام ماه مبارک رمضان و روزهای کرونایی میزبان سفره نیازمندان باشند 👈آشپزخانه بیرون‌بر برای سهولت کار خیرین در اطعام نیازمندان ، اقدام به تهیه‌ی بن‌های غذا نموده است تا خیرین محترم با خرید و تحویل آن به نیازمندان جهت دریافت غذای گرم و با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی بتوانند آنها را در سفره‌های افطار خود اطعام کنند. جهت کسب اطلاعات و هماهنگی بیشتر با ما تماس بگیرید ؛ 🤳 09164509333 📞 03532222225 📞 03532232225 اردکان_بلوارشهیدبهشتی_بعدازشیرینی‌سازی سنتی
ذره‌بین درشهر
اقدام عجیب توسط هتل باغ سرای اردکان!!! #ورود‌امریکایی‌وسگ‌ممنوع😳 یعنی تا قبل از نصب این بنر چه کسا
📌بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر روزی ، این دیار شهر یاران و شهر شهریاران ادب وفرهنگ ، زادگاه مبدع گفتگوی تمدنها ،صلح و تسامح جهانی بود ازاین خاک پاک آنقدر حکیم و فیلسوف رویید که یونان کوچکش خواندند و قطعا با چند خار، گلستان ، خارستان نمی شود ! ولی جای کنکاش است که چگونه در این گلستان این تفکر ریاکار متملق با مزاح پوپولیستی که تقلیدی از عهد منسوخ امریکای نژاد پرست است می روید؟ لمپن ها چرا چنین می کنند تا که را خوش آید؟ این تابلو برای شهر ، نماینده محترمش که رییس فراکسیون گردشگری مجلس است حتی دولت که صلای عام جذب گردشگر داده نیز ضد تبلیغ بوده آلارم خطر را به صدا در می آورد چرا چنین تفکر نژادپرستانه ای بوجود آمده و تفکر و زبان به چنین سقوطی کشانده است؟ 🔺دوست خردمندم حکایت می کرد حاصل گذاشتن پرچم آمریکا بر روی میز شام زوج گردشگر که همسرش آمریکایی بود برپایی کمپین (دوستی و حمایت از ایران) در آمریکا توسط بانوی توریست شد 🔺البته که با بایکوت شهروندان خردمند اردکانی خود به خود این تابلو پایین می آید 👈بر سر در خانقاه عارفی نوشته بود نانش دهید از نام و دینش نپرسید این دو تابلو فرق تفکر و فراز و فرود اندیشه را مشخص می کند @zarrhbin