eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 قاتلان کربلا دشمنان امام حسین(ع) ✅ (ع) سه گروه دارد؛ دسته آنان که او را . این دسته کم خطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند. ✅ دسته آنان که تلاش کردند را محو کنند؛ قبر امام را ویران کردند و از آمدن جلوگیری کردند و کسانی که در اطراف قبر آن حضرت زندگی می‌کنند را مورد آزار و اذیت قرار دادند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستند از پیش ببرند. ✅ ولی دسته که خطرناکترین دشمنان آن حضرت هستند، آنانند که کوشیدند امام حسین(ع) و ابعاد انقلاب حسینی را کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند و بهره برداری‌های بی ارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء استفاده برای قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بُعد حسینی یعنی نهضت حسینی را از بین ببرند. ✅ من از خودم و شما سؤال می‌کنم ما از روز چه بهره ای برده‌ایم؟ چه سودی به دست آورده‌ایم؟ چه استفاده‌ای در عرصه و چه استفاده‌ای در زمینه برده‌ایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها کرده باشیم من به شما می دهم که این کار ندارد؛ ما از کدام دسته هستیم⁉️ از کسانی که می‌کنند و را می‌کُشند⁉️ ✅ روشن است که امام حسین(ع) الان نیست تا کسی او را بُکشد، ولی چیزی گرانبهاتر و مهم‌تر از خود امام حسین(ع) در دستان ماست: ، مقدسات حسین. اگر ما گریه کنیم ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین(ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم ولی گواهی دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و در خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم ولی گناهانمان بیشتر شود در این صورت ما گریه می‌کنیم، ولی در عین حال حسین را نیز می کُشیم زیرا تلاش می‌کنیم را از بین ببریم که از خود اوست. ان شاء الله که ما از این دسته نیستیم. 📚 سفر شهادت،گفتارهای امام موسی صدر دربارۀ قیام و ابعاد و نتایج و پیامدهای این نهضت. 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🍂 حاجی به رفت. من نیم ساعتی دیگر با کتاب افلاطون ور رفتم و سپس رفتم کتاب را به شیخ محمدباقر دادم. آشیخ محمد باقر در حالی که کتاب حکمت افلاطون را از من می گرفت با حالت به من گفت: آقای حالا از افلاطون بگویید. 🍃 گویا متوجه نشده بود که تمام صبح آقای افشار به من می داده است. او فکر کرد خودم کتاب را خوانده ام. او رو کرد به دو سه نفری که در بودند، گفت: این آقای فیلسوف صبح آمدند و کتاب حکمت افلاطون را می خواستند و حاجی افشار هم گفتند کتاب را به ایشان بدهیم. حالا فیلسوف می خواهند راجع به افلاطون کنند. 🍂 شروع کردم به سقراط، افلاطون و ارسطو صحبت کردن که بحث مُثُل افلاطونی را کردم. یعنی هر چی به من داده بود، دوباره گفتم. آشیخ محمدباقر دهنش بود. گفت: بچه تو روی این کتاب را هم نمی توانی بخوانی، من کتاب را باز کردم و شروع کردم به خواندن همان سه صفحه ای که حاجی به من یاد داده بود. 🍃 یکی از مردان که این بحث ها را می شنید گفت: آشیخ بچّه ها را دستِ می گیری و با آنها تا نمی کنی. آن به آشیخ گفت: یکی از حاجی آقایِ این است که بچه ها به کتابخانه بیایند و بچه ها را می دهی، اگر بار دیگر با بچه ها اینطور کنی، من به حاجی آقایِ وزیری خواهم گفت. قیافه ی شیخ شد و لاحول ولاگویان عازم مسجد شد. 🍂 آن به من گفت: پسرجان حرف این شیخ را گوش نکن. هرروز به بیا، من هم بیشتر روزها به اینجا می آیم. اگر داشتی از من بپرس. این مرد چندسال بعد من شد. او آقای کیانی لیسانس ادبیات فارسی بود. مردی متین و و دانا. آن موقع دبیران کافی بود. آنها در تابستان ها کتاب می خواندند یا برای استراحت به ییلاقات می رفتند. نداشت برای خود دست به هر کاری بزنند. این دبیر ، زیر ۵۰ سالگی بر اثر بیماری، فوت شد. خدایش بیامرزد. 🍃 فردای آن روز آشیخ با من ملایم شد و کتاب قصه ای به نام ده نفر قزلباش به من داد تا بخوانم. او به من گفت: اگر می خواهی کتاب ده نفر قزلباش را به خانه ببری ندارد. این کتاب ده جلد است. جلد اول آن را ببر و بعد که خواندی بیاور. اسم و آدرس مرا یادداشت کرد. جلو آن نوشت به حاجی افشار و به من گفت کن. شاید اولین امضاء رسمی و من همان باشد. 🍂 کتاب را گرفتم و با دو، به طرف خانه حرکت کردم و حدود ۲ بعدازظهر درخانه بودم. مادرم نگران شده بود که چرا دیر کردی؟ اما وقتی را در دستم دید شد. من داستان کتابخانه را به مادرم گفتم. جلد اول کتاب ده قزلباش را در دو روز خواندم. چند کلمه ای که نمی فهمیدم از اکبر دبیری پسر همسایه که کلاس دوم دبیرستان ( معادل سوم راهنمایی فعلی) بود پرسیدم. تا اول مهر من ۱۰ تا جلد کتاب ده نفر قزلباش را خوانده بودم. 🍃 شب ها من قصه ی ۱۰ نفر قزلباش را برای زن های سرکوچه یا مردانی که به مغازه ی آقای ابریشمی می آمدند تعریف می کردم. از شب سومی که من به کتابخانه می رفتم همه منتظر بودند که حسین پاپلی بیاید و بقیه داستان را بگوید . 🍂 جلوی مغازه ی آقای ابریشمی در تاریکی شب چند نفری از مردها جمع می شدند. مغازه با نور یک لامپای نفتی روشن بود، من می گرفتم و کم کم تعداد نفراتی که می خواستند قصه بشنوند زیادتر می شد. از شب هفتم، هشتم آمحمد یک سماور آورد و چای درست کرد. او قهوه خانه چی هم شد و به مردانی که آنجا کرده بودند چای می داد. هر چهار استکان چای قندپهلو درجه یک که یک تکه نبات یزدی اعلا هم پهلوی آن بود ( استکانی ۵ شاهی یا ۲۵ دینار) ولی چای من بود. شاید این اولین بود که من تا آن زمان در تمام عمرم می گرفتم، شبی دو چایی داشتم. هر شب مشتری ها زیادتر می شدند بعد از ۱۵ روز جلو مغازه ی آمحمد خیلی شلوغ می شد، آمحمد یک کاسه ماقوت یا شیره هم به من می داد که داستان را ادامه بدهم. 📚 کتاب شازده حمام/دکتر محمدحسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
درست وقتی از این صحبت می‌کنیم که در دنیا به بیشتری نیاز داریم، بعضی کارشناسان معتقدند که آن است افزایش پیدا کرده است. از روی مبل‌های راحتی روانکاوان و از میان بخش‌های روان‌پزشکی در بیرون جهیده و حالا درست در وسط روزگار نشسته است.وبلاگ‌ها و کتاب‌های بسیاری دربارهٔ خود‌شیفته‌ها همه‌جا دیده می‌شود و در ، جایی که نسل جدید با ؛ جا‌ خوش کرده‌اند و در ها و و به خودشیفته نمایی مشغول اند؛ پیدا کردن به یک جور و دستمایه تبدیل شده است. 🔴 چیست؟🔴 را اینطور تعریف کرده اند : " خاص یا از ، به‌ویژه در مورد ابعاد گوناگون خود که نوعی است و اغلب با و به و بودن و همراه است. خود‌شیفتگی مجموعه‌ای از ویژگی‌های شخصیتی است که در همهٔ ما تا حدودی وجود دارد اما در موارد و آن به عنوان نوعی و شناخته می‌شود که به آن می‌گویند. ♦️اما چطور ؟ متخصصان خود‌شیفتگی می‌گویند۹ نشانه برای این بیماری در افراد وجود دارد و اگر فردی مورد از این موارد را داشته باشد، تلقی می‌شود: این نشانه‌ها عبارتند از: ✅ و احساس شدید بودن ✅ در باره و ✅باور به بودن ✅نیاز شدید به و دیگران ✅ بودن ✅ از برای رسیدن به ✅نداشتن احساس همدلی و به به دیگران ✅داشتن رفتار و نگاه از بالا به پایین ♦️اما سایر نشانه های منشعب از نشانه های اصلی بطور خلاصه عبارتند از : ✅در ورزش جر می‌زنند ✅دائم احساس می‌کنند به اندازه‌ی کافی تقدیر نشده‌اند ✅خود بزرگ‌پندار، درون‌گرا،تدافعی، و مضطرب هستند. ✅فکر می‌کنند؛ دیگران همه احمق هستند ✅واقعا دوست دارند به دیگران فحاشی کنند ✅خود زاهد پندار هستند ✅برای‌شان توجیه‌پذیر است که با آدم‌ها بدرفتاری کنند. ✅از این‌که رهبر دیگران باشند و برای‌شان تعیین تکلیف کنند لذت می‌برند. ✅علاقه مفرط به سرگرم‌کردن مردم و هر دم بازیگری دارند ✅از درک احساسات نفرت دارند ✅همیشه به فکر جذاب بودن و بهتر از آدم‌های دیگر لباس پوشیدن هستند ✅به جای گوش کردن، فقط منتظر حرف زدن هستند ✅در رابطه‌ها فریب‌کاری می‌کنند ✅آدم‌ها چند ماه بعد از آشنایی با آنها ترک‌ شان می‌کنند. ✅از آدم‌های دلخواه خود بت می‌سازند ✅دوست دارند آدم‌ها را تحقیر کنند ✅پدر و مادرشان آنها را نادیده گرفته اند اما همواره ستوده اند ✅همیشه دوست دارند کنترل امور را در دست داشته‌باشند همه ما بدون تردید کسی یا کسانی را می‌شناسیم که این یا تعدادی از آنها را داشته باشد اما آنچه ماجرا را تبدیل به می‌کند زمانی است که این نشانه‌ها به طور و در فرد دیده شوند و به نوعی ایجاد و در فرد یا او کنند ♦️اما بگذارید ببینیم این بیماری چقدر دارد؟ باور غالب این است که این نشانه‌ها و حالت‌ها بسیار بیش از آنچه فکرش را می‌کنیم، رواج دارد اما بنظر نمی‌رسد این نشانه‌ها نوعی شناخته شده باشند و نیاز به داشته باشند بلکه بیشتر به توصیه ها و مراقبت های اجتماعی و احتیاج دارند که معمولا این حالات هم از سوی خودشیفته ها استقبال نمی‌شود؛ حالاتی که ممکن است همه‌گیر باشد که بدون تردید موارد بسیاری از آن در دنیای ما وجود دارد @zarrhbin