eitaa logo
زوار العباس علیه السلام
180 دنبال‌کننده
451 عکس
239 ویدیو
6 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بفرجه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام از ابو جعفر احمد قصیر بصری روایت شده است که گفت: ما در نزد سید و مولای خود ابو محمّد علیه السّلام (امام حسن عسکری علیه السّلام) بودیم که خادمی از دستگاه حکومت که دارای مقام بالایی بود وارد شد و به امام عسکری علیه السّلام عرضه داشت: امیر المؤمنین تو را سلام می فرستد و می گوید: انوش نصرانی به ما نامه ای نوشته و خواسته است تا دو پسر او را تطهیر کنی. وی از ما خواسته تا از تو بخواهیم که سوار بر مرکب شده به خانه وی رفته و برای سلامتی و زنده ماندن پسر او دعا کنی. من نیز دوست می دارم که تو این کار را به انجام برسانی البته ما بدان سبب تو را برای انجام این کار به زحمت انداختیم که انوش گفته است: ما به دعای بازماندگان خاندان نبوّت و رسالت تبرّک می جوییم. مولای ما حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در پاسخ فرمودند: «الحمد للّه الذی جعل الیهود و النصاری أعرف بحقنا من المسلمین» ستایش خداوندی را که نصاری و مسیحیان را در شناختن حقّ ما از مسلمانان داناتر و عارفتر قرار داده است. سپس دستور دادند تا اسب ایشان را زین کنند. آن حضرت بر مرکب سوار شده ما نیز در معیت ایشان بر انوش نصرانی وارد شدیم. ناگاه دیدیم انوش در حالی که کشیشان و خادمان کلیسا و راهبان اطراف او را گرفته بودند و انجیل بر سینه او بود با سروپای برهنه به استقبال آن حضرت آمد. او در جلوی در به امام عسکری علیه السّلام رسیده و به او گفت: ای سرور و مولای ما، من به این کتابی که تو به آن داناتر از ما هستی توسّل می جویم که گناه ما را در به زحمت انداختنت ببخشی، و به حق مسیح عیسی بن مریم و انجیلی که از جانب خداوند متعال آورده است سوگند یاد می کنم که از خلیفه نخواستم که این مطلب را از تو بخواهد مگر به این دلیل که ما در انجیل، شما خاندان را در پیشگاه خداوند مانند مسیح، عیسی بن مریم یافته ایم. حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: «این پسر تو برای تو باقی می ماند، اما پسر دیگر تو پس از سه روز از تو گرفته خواهد شد.- یعنی خواهد مرد- و این پسر تو که باقی می ماند اسلام آورده و اسلامش نیکو خواهد بود و از موالیان ما اهل بیت خواهد گردید.» انوش گفت: ای سرور و مولای من، به خدا سوگند که کلام تو حق است و با دانستن این مطلب که این پسر من مسلمان می شود و در سلک موالیان شما اهل بیت در خواهد آمد مرگ آن دیگری بر من آسان می آید. یکی از کشیشان به او گفت: در این صورت تو را چه می شود که خود مسلمان نمی شوی؟ انوش پاسخ داد: من مسلمانم و مولای ما این مطلب را می داند. مولای ما حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: «او راست می گوید، و اگر به خاطر این مطلب نبود که مردم می گفتند ما تو را به وفات پسرت خبر دادیم و آن چنان که ما خبر دادیم نشد هم اکنون از خداوند می خواستم تا او را نیز برای تو نگاه دارد.» انوش در پاسخ آن حضرت عرض کرد: ای سرور و مولای من، من جز آنچه تو خواسته ای نمی خواهم. ابو جعفر احمد قصیر بصری، روایت کننده این حدیث، گوید: به خدا سوگند که پس از سه روز آن پسر از دنیا رفت و پس از یک سال پسر دیگر انوش به دین مبین اسلام درآمد و به همراه ما تا زمان وفات سرور و مولای ما حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام ملازم منزل آن حضرت بود. هداية الکبرى ج ۱، ص ۳۳۴ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام امام عسکری(علیه السلام) از امام هادی(علیه السلام) و ایشان از پدرانش نقل می‌کند؛ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله) ‌فرمود: «زمانی که در شب معراج به آسمان‌ها رفتم، در داخل عرش، فرشته‌ای دیدم که در دستش شمشیرى از نور بود و رفتار او با شمشیرش مانند رفتار على(علیه السلام) با ذوالفقارش بود و هنگامى که فرشتگان، مشتاق دیدار على بودند به آن فرشته می‌نگریستند. با خود گفتم: خدایا! آیا این، برادر و پسر عمویم على بن ابی‌طالب است؟ خطاب آمد: اى محمد! او فرشته‌ است، من او را به شکل و شمایل على(علیه السلام) خلق کرده‌ام. او در داخل عرش مرا عبادت می‌کند و همه حسنات و عبادات او تا روز قیامت، به حساب على بن ابی‌طالب نگاشته می‌شود» شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردی، مهدی، ج ‏2، ص 131، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام أصبغ بن نُباته گوید از امیر المؤمنین علیه السّلام شنیدم که میفرمود ؛ يَظهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَ اقتِرابِ السّاعَةِ ، وَ هو شَرُّ الأزمِنَةِ ، نِسوَةٌ كاشِفاتٌ عارياتٌ ، مُتَبَرِّجاتٌ ، خٰارِجٰاتٌ مِنَ الدّينِ ، داخِلاتٌ في الفِتَنِ ، مائلاتٌ إلی الشَّهَواتِ ، مُسرِعاتٌ إلی اللَّذّاتِ ، مُستَحِلّاتٌ لِلمُحَرَّماتِ ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ. در آخرالزمان و نزدیکی قیامت ، که بدترین زمان هاست ، زنانی پیدا میشوند برهنه و عریان که خود را به نمایش میگذارند ، از دین خارج اند و در فتنه ها و بلایا داخل ، شیفته شهواتند و در پی لذّتها سر از پا نمیشناسند ، حرام ها را حلال می شمرند و اینان در دوزخ ماندگارند.  من لا یحضره الفقيه ۳ /۳۹۰ حدیث ۴۳۷۴
سفيان بن محمد ضبعى می گويد: به امام حسن عسكرى عليه السلام نامه نوشتم و از آن حضرت راجع به "وليجه" پرسيدم، كه در قول خداى تعالى [سوره توبه،آیه ١٦] است: ﴿وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ لاٰ رَسُولِهِ وَ لاَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً﴾ یعنی؛ جز خداوند متعال و پيغمبر و مؤمنين، وليجه‌‌ای ندارند. و بدون آنكه در نامه بنويسم، پيش خود فكر می‌كردم كه آيا مقصود از مؤمنين در اين آيه كيانند؟ جواب آمد كه: كسى است غير از امامِ بحق، بجاى او منصوب مى‌شود؛ و در خاطرت گذشت كه آيا مؤمنين در اين آيه كيانند؟ ايشان ائمهٔ بر حق هستند كه از خداوند براى مردم امان می‌گيرند و خداوند هم امان آنها را لحاظ می‌کند. الکافی، ج١، ص۵٠٨
«قالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْكَرِي‏ علیه السلام: ... وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه‏.» امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: «به خدا قسم، برای پسرم غیبتی طولانی خواهد بود که در آن زمان کسی از هلاکت نجات پیدا نمی‌کند، مگر اینکه خدای تعالی او را بر اقرار به امامتش ثابت قدم بدارد و به او توفیق دهد که برای فرجش دعا کند.» کمال الدّین و تمام النّعمة، ج ۲، ص ۳۸۴
اسعد الله ایامکم عید غدیر ثانی بر تمامی شیعیان و محبین حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه تبریک و شادباش باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام لعنت الله علیه فرزند سیّد بن طاووس ، متوفای ۷۰۴ هجری قمری ، در تعلیقه بر روایت أحمد بن إسحاق قمی که دلالت دارد بر وقوع قتل عمر بن الخطاب در روز ۹ ربیع الأول ، میفرماید ؛ وَ وَجَدْنا فیما تَصَفَّحْنا مِن الکُتُبِ عِدَّةَ روایاتٍ مُوافِقَةٍ لها ، فَاعْتَمَدْنا علیها فینبغی تعظیمُ هذا الیومِ المشارِ إلیهِ وَ إظهارُ السّرورِ فیهِ. ما در جستجوی تعدادی از کتب شیعه ، چندین روایت یافتیم که همانند روایت أحمد بن إسحاق قمی ، روز قتل عمر بن الخطاب را روز ۹ ربیع الأول میداند و ما به این روایات اعتماد داریم. بنابراین سزاوار است روز ۹ ربیع الأول گرامی داشته شود ، و شیعیان در این روز إظهار سرور و شادمانی نمایند. بحار الأنوار ۹۸ / ۳۵۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم صدوق در کتاب اعتقادات میفرماید ؛ وَ إعْتِقادُنا فی الْبَراءَة أنَّها واجِبَةٌ مِن الأوْثانِ الأرْبَعَةِ وَ الأُناثِ الأربَعِ وَ مِن جَمیعِ أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْباعِهِمْ وَ أَنَّهُمْ شَرُّ خَلْقِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ لا یَتُمّ الإقرارُ بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ وَ بالأَئمَةِ عَلَیْهِم السّلامُ إلّا بِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائهِمْ. إعتقاد ما در براءة آنست که ، واجب است براءة از آن چهار بُت ، و از آن چهار زن ، و از همه تابعین و پیروانِ آنها. و نیز إعتقاد ما بر آنست که آنان بدترین خلق خدایند. و إقرار به خدا و رسول خدا و ائمة هدی علیهم صلوات الله تمام نمیشود مگر با بیزاری جستن از دشمنانشان. بحارالأنوار ۲۷ / ۶۳ سطر ۲ ، از اعتقادات مرحوم صدوق.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ ؛ أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ صَاحِبُ الْقَوْلِ الَّذِی يَقُولُ أَنَا أَبْرَأُ مِمَّنْ يَبْرَأُ مِنْ أَبِی بَكْرٍ وَ عُمَرَ. إمام باقر سلام الله علیه فرمود ؛ بزرگترین گناه کبیره برای آن شخصی است که میگوید من تبرّی میجویم از کسی که از أبوبکر و عمر بیزاری میجوید. مستدرك الوسائل ۱۱ / ۳۵۸ ، حدیث ۱۳۲۵۶.
عنْ أبی عبدالله الصَّادِقِ علیه السّلام قال ؛ مَنْ شَکَّ فِی کُفْرِ أَعْدَائِنَا وَ الظَّالِمِینَ لَنَا فَهُوَ کَافِرٌ. إمام صادق علیه السّلام فرمود ؛ هر کس در کفر دشمنان ما أهل بیت و کسانی که به ما ظلم کرده اند شک کند او خود ، کافر است. بحارالأنوار ۲۷ / ۶۲ .
محدث قمی رحمه الله: روز نهم ربيع الأول، روزى عظيم الشأن و روز سُرور شيعه و عيد بزرگ آنهاست. از كتاب (مسارالشيعه) نقل شده كه فرموده اين روز، عيد بزرگ و روز عيد (بقر) يعنى شكافتن است و از براى آن شرح بزرگى است كه در غير اين موضع ذكر شده و حضرت رسول - صلى الله عليه وآله - اين روز را عيد فرمود و امر كرده كه مردم نيز اين روز را عيد قرار دهند و تريد درست كنند. شيخ كفعمی از صاحب كتاب "مسارالشيعه" روايت كرده كه هرکس در اين روز چيزى انفاق كند گناهايش آمرزيده شود، و گفته كه مستحب است در اين روز، اطعام برادران مؤمن و خوشنود گرداندن ايشان، و توسعه دادن در نفقه و پوشيدن جامه‌هاى نو و شكر و عبادت حق تعالى كردن. و اين روز، روز بر طرف شدن غمها است و روزِ روزه داشتن نيست و بالجمله روز بسيار شريفى است و شرح آن مناسب نيست، هرکس طالب است، رجوع به "زادالمعاد" و غيره نمايد... فیض الاعلام، نشر صبح پیروزی، ص ٢٣١
سلام الله علیها از سفيان نيز مروي است كه گفت: سكينه بنت الحسين عليها سلام را ديدم كه از مناسك حج به رمى جمره مشغول بود. همين كه جمره بيفكند هفتمين سنگ از دستش بر زمين افتاد و آن خاتون بزرگوار از برداشتن سنگ ديگر چون متضمن عار بود (باید در برابر نامحرمان خم می شد و از زمین سنگ بر می داشت) انگشتر خويش را به جاى جمره سابعه بيفكند. وقايع الايام خيابانی صفحه 374 رياحين الشريعه : در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه جلد 3 صفحه 259 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اعتقادات اهل سقیفه
در کتب اهل سنّت نقل شده :شبی عمر نماز مغربش را بدون حمد و سوره خواند! پس از نماز مردم به او گفتند: قرائت نکردی! گفت: رکوع و سجودم چه طور بود؟ خوب بود؟ گفتند: بله. پاسخ داد: «پس اشکالی ندارد! [اینکه قرائت نخواندم برای این بود که] در فکر بار زدن شتر بودم و در نماز، جهاز و اسبابش را کامل مهیّا کردم!!» حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ قَالَ:صَلَّى عُمَرُ الْمَغْرِبَ فَلَمْ يَقْرَأْ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ:إِنَّكَ لَمْ تَقْرَأْ؟ قَالَ:«فَكَيْفَ كَانَ الرُّكُوعُ وَالسُّجُودُ تَامٌّ هُوَ؟»قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ:«لَا بَأْسَ، إِنِّي حَدَّثْتُ نَفْسِيَ بِعِيرٍ جَهَّزْتُهَا بِأَقْتَابِهَا وَحَقَائِبَهَا» (المصنف ابن ابی شیبة ۱/ ۳۴۸؛ كتاب مسائل الإمام أحمد رواية ابنه ۲/ ۲۰۰ و...)
نماز قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين‏ صلوات الله علیه: الْجَمْعُ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‏ حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه: میان دو نماز جمع کردن روزى را زیاد کند. الخصال، ج‏2، ص: 505 روضة الواعظين(ط - القديمة)، ج‏2، ص: 455 جامع الأخبار(شعيري)، ص: 124 مشكاة الأنوار، النص، ص: 129 وسائل الشيعة، ج‏15، ص: 347 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏73، ص: 314 مستدرك الوسائل، ج‏3، ص: 142 سفينة البحار، ج‏5، ص: 149 جامع أحاديث الشيعة (بروجردي)، ج‏22، ص: 138 جمع بین نمازها یعنی ظهر و عصر را با هم خواندن و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواندن؛ بدون فاصله زمانی زیاد. عده ای میگویند : دلیل جمع خواندن نمازها چیست؟ در جواب حدیث فوق را تقدیمشان میکنیم. و حسب حدیث که ان شاءالله بزودی تقدیم میگردد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه گاها بدون وجود خوف و ضرورت ، بین دو نماز را جمع مفرمودند. .
پرسش: اگر حدیث رفع القلم در نهم ربیع الاول ثابت باشد، رفع القلم به چه معنی است؟ آیا این برداشت که رفع القلم به معنای رفع مواخذه است، صحیح است ؟ پاسخ: مراد از آن قلمی که برداشته می شود قلم مواخذه است نه قلم تشریع، که این خود بحث مفصلی دارد که متکلمان و مفسران و فقهاء در عناوین ذیل به بحث از آن پرداخته اند؛ باب شهادات ذیل عنوان "رفع مواخذه از گناهان صغیره برای کسی که اجتناب از کبائر دارد" باب "نوشته نشدن گناهان قبل از هفت ساعت" بحث شفاعت ائمه علیهم السلام برای شیعیان و برداشته شدن عذاب جهنم ابدی البته عذاب تمحیص (عذاب پاک شدن) در دنیا و برزخ و رجعت ثابت است. و در فرق مواخذه بین کسی که معاند است و کسی که معاند نیست و در مغفرت گناهان گذشته با نمازهای یومیه نه گناهانی که هنوز مرتکب نشده است و در بخشیده شدن گناهان گذشته با انجام دادن حج نه گناهان آینده و در بخشیده شدن گناهان سابق با گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام نه گناهان آینده و در باب توبه که محو کننده گناهان سابق است نه لاحق و در بحث محو شدن سیئات به واسطه انجام حسنات و موارد فراوان دیگر خلاصه و نتیجه: این روایات رجاء و امید به عفو و بخشش را در دل انسان زنده می کند، امید در نهاد آدمی هدف و مسیر زندگی را شکل می دهد که این خود باعث استقامت می شود، به خلاف یاس و ناامیدی که موجب اصرار و استمرار در گناهان است. این مساله خود یکی از حکمتهای تساوی خوف و رجاء در قلب مومن است که نباید هیچ کدام بر دیگری غلبه داشته باشد و این همان محض ایمان است. با توجه به این مطالب برای معنای رفع القلم یکی از وجوه ذیل محتمل است: ۱. بخشیده شدن صغائر همانطور که ترک کبائر سبب بخشیده شدن صغائر است. ۲. تأخیر در نوشتن گناه، همانند مهلت هفت ساعته ای که خداوند به خاطر حضرت آدم به فرزندان آدم عطا کرد، اگر در این هفت ساعت توبه کنند چیزی نوشته نمی شود. ۳. برداشته شدن قلم از مواخذه آخرت ابدی است نه عذاب تمحیصی که در دنیا و برزخ و رجعت مسلم است. ۴. مراد رفع مواخذه از آن گناهانی است که بین بنده و پرودگار است – حق الله – که آن هم بدون عناد و لجاج باشد نه آن گناهان که مربوط به حق الناس است یا با عناد و لجاجت است. نکته مهم توجه به این مطلب است که بین قلم تکلیف و تشریع و قلم مواخذه در بسیاری از موارد تفاوت است مثلاً، معاند مواخذه اش بسیار بیشتر است از کسی که از روی لاابالی گری گناه می کند و یا مقصر نسبت به قاصر و عالم نسبت به جاهل، و یا کسی که گناه خود را کوچک می شمارد نسبت به کسی که چنین نیست و یاکسی که حجتهای فراوان دارد در مقایسه با کسی که حجتهای کمتری دارد، اینان هیچ کدام مواخذه شان یکسان نیست مثل اصحاب حضرت عیسی که مائده آسمانی برای آنها نازل شد و دیگر مواردی که دال بر این است که قلم مواخذه مساوی قلم تشریع نیست چرا که مواخذه نسبت به حالات مختلف کم و زیاد می شود. بنابراین سزاوار است که مکلف مجموعه اعمال و رفتار و عقائر خود را زیر ذره بین قرار دهد چرا که همه این ها بر قلم مواخده چه از حیث صعودی و چه نزولی تاثیرگذار هستند. و از جمله مواردی که مشهور به آن ملتزم شده اند که قلم تشریع با قلم مواخذه تفاوت دارد مساله حرمت ظهار است چرا که ظهار با این که حرام است اما بخشیده شده است مثل صغائر که با اجتناب کبائر بخشیده می شود. کانال تلگرامی آیت الله شیخ محمد سند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصیت ابولولو - 1- ابولولو فيروز مقلب به بابا شجاع الدين نهاوندي الاصل: او از بزرگان مسلمين و مجاهدين بلكه از خالص ترين پيروان اميرالمومنين (عليه السلام) است . (رياض العلماء سفينه البحار ج 7 ص 561 ماده لؤلؤ). 2- ابو لولو به عمر( لعنت الله عليه) نوشت : جزاي كسي كه عصيان مولايش كند و ملك مولايش را غصب كند و خانم مولايش را بزند چيست ؟ پس عمر (لعنت الله عليه) نوشت : بدرستي كه قتل چنين كسي واجب است . وقتي ابولولو مواجه با او شد تا او را به هلاكت برساند به او فرمود: چرا عصيان مولا اميرالمومنين (عليه السلام) كردي. آنگاه ضربه هايي پي در پي به پيكر نحس عمر وارد مي كرد و او را لعن مي نمود و براي فضل حضرت ابولولو همين قدر كافي است كه نفرين حضرت زهرا (سلام الله عليها) به عمر (لعنت الله عليه) در موقعي كه ورقه فدك را پاره نمود و به دست ابولولو اجرا شد.(طريق الارشاد ص 456). 3- مولا اميرالمومنين(عليه السلام) به عمر(لعنت الله عليه) فرمود: سيقتلك ابولولو توفيقاً يدخل به و الله الجنان علي الرغم منك . خواهد كشت تو را ابولولو در حالي كه اين توفيق را خداوند تبارك و تعالي به او داده . به خدا قسم وارد بهشت خواهد شد بر خلاف ميل تو . (ارشاد القلوب ديلمي ج 2 ص 285). فقال اميرالمومنين (عليه السلام) : فيقتلك توفيقاً و يدخل بذلك الجنةعلي رغم منك . (مشارق الانوار ص 79). 4- احمد بن اسحاق قمي در فضيلت 9 ربيع الاول نقل كرد كه حذيفه گفت: پس خداوند تبارك و تعالي مستجاب فرمود دعاي مولاتي فاطمه (صلواة الله عليها) را بر آن منافق به دست قاتل او (رحمة الله عليه) . (بحار ج 31 ص122 به بعد). 5- در ميان شيعه معروف است كه ابولولو بعد از زخم زدن آن نابكار به خدمت اميرالمومنين (عليه السلام) آمده و قتل عمر را نقل نمود. آن حضرت به اعجاز او را به كاشان فرستاد و دختر قاضي كاشان را به او دادند و از او فرزندان صالحي به هم رسيد.(شاخه طوبي ص 107 از مرحوم محدث نوري صاحب مستدرك الوسائل استاد محدث قمي صاحب مفاتيح الجنان). 6- شيعه را اعتقاد اين است كه وقتي ابولولودومي را كشت به كاشان آمد و ابولولو از شيعيان اميرالمومنين (عليه السلام) بود تا از دنيا رفت . مردم كاشان او را در كنار راه فين دفن كردند. (مرحوم سپهر در ناسخ التواريخ تاريخ الخلفاء ج3 ص 49). 7- بدرستيكه اهل كاشان مي دانند ابولولو قاتل عمر است بعد از قتل وي به كاشان فرار كرد از ترس دشمنان اهل بيت و اهالي كاشان كه محب اهل البيت بودند او را تكريم نموده و در مقابل دشمنان از او محافظت كرده تا از دنيا رفت و مزار او در خارج كاشان است و عمر در نظر اهل كاشان مثل ابوبكر در نظر اهل سبزوار حقير و بي اعتبار است لذا ملا حيرتي گفته: خوارم اندر ولايت قزوين چون عمر در ولايت كاشان و مولوي گفته است: سبزوار است اين جهان كج مدار ما چو بوبكريم در وي خوار و زار (مجالس المومنين شهيد ثالث مرحوم قاضي نورا... شوشتري صاحب احقاق الحق ج 1 ص 87و88). 8- ابولولو به زعم اهل سنت (تسنن ) مجوسي يا نصراني بود و شيعه آنرا بابا شجاع الدين مي خواند و در سلك اهل اسلام منتظم داند و در كاشان وفات يافت . (حبيب السير ج 1 ص 489 چاپ تهران). 9- بعد از اينكه ابولولو رضوان الله تعالي عليه جهنم و درك عمر لعنت الله عليه واصل كرد خدمت مولا اميرالمومنين (عليه السلام) رسيد و آن حضرت بر درب خانه نشسته بود بر جاي ديگر نشست چون مردم به طلب ابولولو رفتند مولا (عليه السلام) فرمود تا من اينجا نشسته ام هيچ كس را نديده ام و آن شب ابولولو را بر دلدل (اسم مركب مخصوص اميرالمومنين عليه السلام) نشاند و فرمود آنجا دلدل بايستد به زمين فرود آي و دلدل ابولولو را به كاشان رساند. (كامل بهايي از عماد الدين طبري كه در سال 675 نوشته شده – ج 2 ص 105 و 111 ).
قدیمی‌ترین سندی که به عید بودن روز نهم ربیع‌الاول در کنار عید غدیر خم، عید مهرجان (مهرگان)، و عیدِ شبِ میلادِ یکی از انبیای گذشته، اشاره می‌کند. در صفحات قبل هم صحبت از عید نوروز به میان آمده. نسخه‌ای متاخر از کتابی متعلق به محمد بن نُصَیر نُمَیری از علمای قرن سوم هجری .
من هرجا تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم حدیث رفع القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و گناه هم واسشون نوشته نمیشه ... در رابطه با سند حدیث مذکور بیان کردیم که روایت مذکور را علمای بزرگ در کتب معتبر خود آورده اند و تصریح به صحت آن کرده اند و دیگران از علما مانند صاحب و صاحب (العروه مع تعلیقات ج1 ص371) تصریح به صحت و عمل به آن کرده‌اند و بر اساس آن داده‌اند ، شیعیان نیز همواره در گذر زمان به مضمون آن عمل کرده اند ، بنابراین تشکیک در صحت سند مذکور پسندیده نمی باشد ؛ آنچه مورد اشکال شده فرازی از روایت است که در روز نهم ربیع الاول قلم از بندگان برداشته می شود . در روایت آمده خداوند می فرماید: در روز نهم ربیع الاول « کرام الکاتبین را امر کرده‌ام تا سه روز قلم را از تمام خلق بردارد ، و چیزی از خطاهایشان را ننویسد ، و این به خاطر تکریم تو (پیامبر) و وصی تو می‌باشد» بحار الانوار ج31 ص125 امیرمؤمنان علیه السلام نیز از روز مذکور به عنوان روز رفع قلم یاد می کند ؛ همان مدرک ص127 آیا براستی قلم تکلیف از بندگان برداشته می شود و بندگان آزاد هستند که هر گناهی بکنند یا رفع قلم اشاره به مطلب دیگری است این که بگوییم قلم تکلیف از بندگان برداشته می‌شوند و آنان در گناه کردن آزاد هستند ، تفسیری است که هیچ محققی از حدیث مذکور نمی کند زیرا خلاف صریح آیات و روایات است . چگونه می‌توان چنین تفسیری را قبول کرد در حالی که در همان روایت ، از روز نهم ربیع الاول به عنوان روز و از گناهان کبیره و و و بازگشت به خدا و عبادت یاد شده است . همان مدرک تفسیر بهتر آن است که بگوییم بر اساس روایات ، خداوند به مومنین و شیعیان لطف کرده و در صورت گناه کردن ، گناه آنان را تا هفت ساعت در پرونده عمل آنان ثبت نمی‌کند تا اگر توبه کنند گناه آنان را بیامرزد بدون آنکه پرونده آنان سیاه شود ، اما اگر توبه نکنند ، پس از گذشته هفت ساعت گناه آنان را ثبت می کند . امام صادق علیه السلام فرمود : «بنده مومن زمانی که گناه می‌کند ، خداوند به او هفت ساعت فرصت می‌دهد ، اگر استغفار کند ، چیزی از گناه برای او نمی‌نویسد ، اما اگر ساعات مذکور بگذرد و استغفار نکند ، گناهش برایش ثبت می شود » الکافی ج2 ص437 بر اساس این روایت ، قلم از مومنین گناهکار به مدت هفت ساعت برداشته می شود و چیزی از گناهان آنها نوشته نمی شود تا توبه کنند . اما در روز نهم ربیع الاول به واسطه آن روز ، قلم تا سه روز از بندگان برداشته می شود و گناهان آنها نوشته نمی شود و آنان تا سه روز فرصت توبه و بازگشت دارند ، اگر توبه کردند ، چیزی در پرونده آنها ثبت نمی شود و اگر توبه نکردند ، گناهان آنها ثبت می شود . برداشته شدن قلم برای هفت ساعت اختصاص به مومنین دارد و مدت آن هم محدود به چند ساعت است ، اما برداشته شدن قلم به خاطر نهم ربیع برای همه بندگان است و مدت آن هم تا سه روز می باشد . کپی از کانال دکتر عصیری