#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#عزاداری_حیوانات
#شهادت_حضرت_مسلم عليهالسلام
در نقلی آمده است:
شخصی به نام راشد گوید: از مکه همراه امام حسین صلواتاللّهعلیه بودم؛ عجایب عجیبی از ایشان دیدم. وقتی حضرت به «قطفطانیه» رسید، در این اثنا دیدم شیری درنده با نهایت هیبت آمد.
حضرت با او سخن گفت و احوال مردم کوفه را از او پرسید. شیر عرضه داشت: شمشیر های آنها علیه شماست!حضرت فرمودند: حکومت کوفه با کیست؟شیر گفت: با ابن زیاد ملعون!
سپس شیر گفت: ای مولای ما ! آن ولدالزنا ، پسرعمویت حضرت مسلم عليهالسلام را به شهادت رسانده ! دل های ما حیوانات از شهادت مسلم بن عقیل سوزناک است و ما حیوانات عزای حضرت مسلم را گرفتهایم.
هدیة الذاکرین،نسخه خطی،ص۱۷۴
#اللَّهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَ_آلِ_مُحَمَّد_وَ_عَجِّلْ_فرجهم
#دعا
#حضرت_رضا علیه السلام
#روز_عرفه
«اللَّهُمَّ كَمَا سَتَرْتَ عَلَيَّ مَا لَمْ أَعْلَمْ، فَاغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ، وَ كَمَا وَسِعَنِي عِلْمُكَ فَلْيَسَعْنِي عَفْوُكَ، وَ كَمَا بَدَأْتَنِي بِالْإِحْسَانِ فَأَتِمَّ نِعْمَتَكَ بِالْغُفْرَانِ، وَ كَمَا أَكْرَمْتَنِي بِمَعْرِفَتِكَ فَاشْفَعْهَا بِمَغْفِرَتِكَ، وَ كَمَا عَرَّفْتَنِي وَحْدَانِيَّتَكَ فَأَكْرِمْنِي بِطَاعَتِكَ، وَ كَمَا عَصَمْتَنِي مِمَّا لَمْ أَكُنْ أَعْتَصِمُ مِنْهُ إِلَّا بِعِصْمَتِكَ، فَاغْفِرْ لِي مَا لَوْ شِئْتَ عَصَمْتَنِي مِنْهُ، يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ.»
(اقبال الاعمال، ص651)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#ذی_الحجه
#دعا
#غياب_مؤمنین
#امام_کاظم علیه السلام
#روز_عرفه
ابراهيم بن هاشم گوید: عبداللّه بن جُندَب را در روز عَرَفه در عرفات ديدم. حالتی به اين زيبايى نديده بودم، يكسره دستانش را به سوى آسمان بركشيده بود و اشكهايش بر گونههايش سرازير مىشد و به زمين مىرسيد. چون مردم به راه افتادند به او گفتم: اى ابامحمّد! حالتی به زيبايى حالت تو نديده بودم. پاسخ داد: به خدا سوگند جز براى برادرانم دعا نمىكردم، چون امام كاظم عليه السلام مرا آگاه ساخت كه "هرکس در غيابِ برادرش براى او دعا كند، از عرش او را ندا مىدهند: براى تو صد هزار برابر آن است." لذا إبا داشتم كه صد هزار دعاى مستجاب را براى يك دعا كه نمىدانم مستجاب مىشود يا نه، واگذارم.
الکافی، ج ٢ ص ۵٠٨
"ابراهيم بن هاشم و عبدالله بن جندب" هر دو از بزرگان شیعه و از خواص میباشند.
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه
#نیکی
#بدی
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه :
اگر به کسی نیکی کنی؛
درواقع خودت را #گرامی داشتهای،
و به خودت نیکی کردهای
و
اگر به کسی بدی کنی؛
درواقع خودت را #خوار کردهای،
و به خودت ضرر زدهای.
غررالحکم،حدیث۱۸۴۲_۱۸۳۹
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
✍🏻 مراقب باشیم باعث سرزنش امام زمانمان نشویم!
💎عنْ هِشَامٍ الْكِنْدِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ سلام الله علیه يَقُولُ
إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا يُعَيِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً
امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
مبادا كارى كنيد كه به سبب آن، ما را سرزنش كنند، چرا که پدر را بخاطر رفتار فرزند بدش سرزنش میکنند
براى كسىكه ( یعنی امام عصر علیه السلام) ، خود را به او بسته و از ديگران به خاطر او گسستهايد زینت باشید و باعث ننگ و سرافکندگی او نباشید!
کافی ج۲، ص۲۱۹، ح۱۱
#اللَّهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَ_آلِ_مُحَمَّد_وَ_عَجِّلْ_فرجهم
#غدیر
#اهمّیّت_دههٔ_غدیریه
در این دهه یا ایّام، از دهم تا پانزدهم الی بیست و پنجم [ذی الحجّة]، باید در تمام مساجد ایران، مجلس باشد. هر شب این قضایا را طرح کنند. مردم بفهمند چه خبر بود.
سورهٔ دهر (یا انسان) شب بیست و پنجم این ماه (ذی الحجّة) نازل شد که در این دهه نازل شد.
آیهٔ ﴿إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ﴾ (آیهٔ ولایت و خاتم بخشی امیرالمؤمنين عليه السّلام در رکوع) که در این دهه نازل شد.
غوغای مهمّی که آن روز عید اکبر شد ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً﴾ (امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و راضی شدم که دینتان اسلام باشد - سورهٔ مائده، آیهٔ ۳).
روز هجدهم [حضرت امیرالمؤمنين] علی عليه السّلام را سر دست گرفت، گفت: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلِيٌ مَولاهُ» (هر که من مولا و سرپرست او هستم پس این علی مولا و سرپرست اوست - خطبهٔ شریفهٔ غدیر)
(بیانات آیت الله وحید خراسانی دام ظله)
۱۳۸۸/۹/۵
#الگو
#پای_پیاده
#پای_برهنه
#اربعین
#مشایه
قَالَ الصَّادِقُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (صلوات الله علیهم) كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ، وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً، وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِياً
امام صادق از پدرشان از امام سجاد نقل فرمودند که : حسن بن علیّ أبی طالب صلوات الله علیهم در زمان خود عابدترين و زاهدترين و برترين مردم به شمار مي رفتند. هر گاه به حجّ می رفتند، پياده مي رفتند. و چه بسا مى شد كه پاى برهنه مي رفتند.
بحار الأنوار ج43 ص331
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#حاکم
#کنیز
#خرمافروش
#مشت_زدن_به_سینه
حاکمی که مشت خورد ولی سیلی نزد، و شرط رضایتش را پرداخت به حقوق مردم قرار داد.
مُخْتَارٌ الثَّمَّارُ عَنْ أَبِي مَطَرٍ الْبَصْرِيِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) مَرَّ بِأَصْحَابِ التَّمْرِ فَإِذَا هُوَ بِجَارِيَةٍ تَبْكِي فَقَالَ يَا جَارِيَةُ مَا يُبْكِيكِ فَقَالَ (فقالت) بَعَثَنِي مَوْلَايَ بِدِرْهَمٍ فَابْتَعْتُ مِنْ هَذَا تَمْراً فَأَتَيْتُهُمْ بِهِ فَلَمْ يَرْضَوْهُ فَلَمَّا أَتَيْتُهُ بِهِ أَبَى أَنْ يَقْبَلَهُ قَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّهَا خَادِمٌ (خادمة) وَ لَيْسَ لَهَا أَمْرٌ فَارْدُدْ إِلَيْهَا دِرْهَمَهَا وَ خُذِ التَّمْرَ فَقَامَ إِلَيْهِ الرَّجُلُ فَلَكَزَهُ[2] فَقَالَ النَّاسُ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَرَبَا الرَّجُلُ وَ اصْفَرَّ وَ أَخَذَ التَّمْرَ وَ رَدَّ إِلَيْهَا دِرْهَمَهَا ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ارْضَ عَنِّي فَقَالَ مَا أَرْضَانِي عَنْكَ إِنْ أَصْلَحْتَ أَمْرَكَ وَ فِي فَضَائِلِ أَحْمَدَ إِذَا وَفَيْتَ النَّاسَ حُقُوقَهُمْ.
مختار تمار از ابومطر بصری روایت می کند که: امیرالمومنین علی (صلوات الله علیه) در دوران زمامداری اش وقتی از بازار خرما فروشان گذر میکرد، کنیزی را دید که می گریست. فرمود: ای کنیز! چه چیز تو را به گریه انداخته؟ گفت: مولای من مرا با چند درهم فرستاد و من این خرما را خریدم، و این خرماها را نزد او بردم ولی (از خرماها) خوشش نیامد، وقتی نزد خرما فروش آمدم ، از این که خرما را پس بگیرد، سر باز زد.
حضرت نزد خرما فروش رفت و فرمود: ای بنده خدا! این یک خدمتگزار است و کاره ای نیست خرما را بگیر و درهمش را به وی برگردان.
خرمافروش از جای برخاست و با مشت به سینه حضرت کوبید، مردم گرد آمدند و گفتند: این امیرمؤمنان است. نفس مرد به شماره افتاد و رنگش زرد شد، و خرما را گرفت و درهم کنیز را برگرداند، آنگاه گفت: ای امیرمؤمنان، از من بگذر.
حضرت علیه السلام فرمود: در صورتی از تو خشنود می شوم که کارت را اصلاح کنی و حقوق مردم را بپردازی (کارت و برخوردت با مشتری را اصلاح کنی)
المناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) جلد 2 صفحه 112
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#غمِ_بدون_دلیل
#ناراحتی
#رفیق
عنه ، عن أبيه،عن فضالة بن أيّوب ، عن عمر بن أبان ، عن جابر الجعفيّ قال : تقبّضت بين يدي أبي جعفر عليه السّلام فقلت : جعلت فداك ربّما حزنت من غير مصيبة تصيبني أو أمر ينزل بي حتّى يعرف ذلك أهلي في وجهي ، و صديقي ، فقال : نعم يا جابر ، إنّ اللّه عزّ و جلّ خلق المؤمنين من طينة الجنان و أجرى فيهم من ريح روحه ، فلذلك المؤمن أخو المؤمن لأبيه و أمّه ، فإذا أصاب روحا من تلك الأرواح في بلد من البلدان حزن حزنت هذه لأنّها منها .
جابر جعفى گفته است : در خدمت حضرت باقر عليه السّلام اظهار دلتنگى كرده ، گفتم : جانم فدايت زمانى پيش مىآيد كه بدون رسيدن مصيبتى يا فرود آمدن بلايى اندوهگين مىشوم ، چنانكه خانواده و دوستانم آن را در رخسارم درمى يابند . حضرت فرمودند : آرى اى جابر ، خداوند عزّتمند مؤمنان را از سرشتِ بهشت آفريد و از نسيمِ روحش در آن جارى كرد ، براى همين است كه مؤمن ، برادرِ پدر و مادرىِ مؤمن ديگر است ، كه چون به روحى از آن روح ها در سرزمينى از سرزمينها اندوهى برسد ، روح ديگر هم اندوهگين مىشود ؛ زيرا كه هر دو از يک چيزند .
اصول کافی جلد 3 صفحه 370 و 371
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#ذی_الحجه
#پانزدهم_ماه
#امام_هادی علیه السلام
#معجزه
#سی_هزاردینار
[المناقب لإبن شهرآشوب] دَخَلَ أَبُو عَمْرٍو عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ الْأَشْعَرِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِیُّ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ فَشَكَا إِلَیْهِ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ دَیْناً عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَبَا عَمْرٍو وَ كَانَ وَكِیلَهُ ادْفَعْ إِلَیْهِ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ خُذْ أَنْتَ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ فَهَذِهِ مُعْجِزَةٌ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهَا إِلَّا الْمُلُوكُ وَ مَا سَمِعْنَا بِمِثْلِ هَذَا الْعَطَاءِ.
أبو عمر عثمان بن سعید و أحمد بن إسحاق أشعری و علی بن جعفر همدانی خدمت حضرت امام أبو الحسن عسکری (امام هادی علیه السلام) رسیدند.
احمد بن اسحاق از قرضی که بر گردن داشت شکایت نمود.
امام علیه السّلام رو به أبو عمرو که وکیل آن جناب بود نموده و فرمودند: سی هزار دینار به او و سی هزار دینار نیز به علی بن جعفر بده. تو خود نیز سی هزار دینار بردار.
این معجزه ایست جز پادشاهان کسی برایش چنین مبلغی مقدور نبود و بخشش به این مقدار را از کسی نشنیده ایم.
بحارالأنوار ٫ جلد 50 ٫ صفحه 172
#اللَّهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَ_آلِ_مُحَمَّد_وَ_عَجِّلْ_فرجهم
#حکومت_دینی
#عهدنامه
#مالک_اشتر
#زمامدار
#والی
#نیکی
عهده (علیه السلام) إلى الأشتر حين ولاه مصر و أعمالها
ثُمَّ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى لِحُسْنِ ظَنِّ وَالٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ قِلَّةِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ
حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه در فرمان به مالک اشتر می فرماید:
بدان بهترين چيزى كه مايه خوش بينى مردم نسبت به زمامدار مى شود، نيكى كردن زمامدار است در حقّ مردم و كاستن از بار هزينه هاى آنان و كم آزردن مردم در امورى كه زمامدار حقّى در آنها ندارد.
تحف العقول، النص، ص: 130
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج74، ص: 245
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه
#ذی_الحجه
#امام_هادی علیه السلام
#انگشتر
#درهم
#مجلس_شراب
وَ مِنْهَا: أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ اَلطَّبَرِیَّ قَالَ : تَمَنَّیْتُ أَنْ یَکُونَ لِی خَاتَمٌ مِنْ عِنْدِهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَجَاءَنِی نَصْرٌ اَلْخَادِمُ بِدِرْهَمَیْنِ فَصَنَعْتُ مِنْهُ خَاتَماً فَدَخَلْتُ عَلَی قَوْمٍ یَشْرَبُونَ اَلْخَمْرَ فَتَعَلَّقُوا بِی حَتَّی شَرِبْتُ قَدَحاً أَوْ قَدَحَیْنِ وَ کَانَ اَلْخَاتَمُ ضَیِّقاً فِی إِصْبَعِی لاَ یُمْکِنُنِی إِدَارَتُهُ لِلْوُضُوءِ فَأَصْبَحْتُ وَ قَدِ اِفْتَقَدْتُهُ فَتُبْتُ إِلَی اَللَّهِ.
أبو محمّد طبری می گوید: آرزو داشتم انگشتری از امام علی النقی علیه السّلام نزد من باشد.
ناگهان نصر؛ خادم امام هادی علیه السّلام دو درهم برای من آورد. من از آن دو درهم انگشتری ساختم و به دستم نمودم.
سپس به مجلسی وارد شدم که آنجا شراب می نوشیدند. به من هم اصرار کردند تا اینکه یک پیمانه یا دو پیمانه از آن را نوشیدم.
انگشتر به انگشتم تنگ بود و نمی توانستم برای وضو آن را بچرخانم. وقتی که صبح شد، آن انگشتر را گم کرده بودم. از این رو متوجه شدم و توبه نمودم .
الخرائج و الجرائح ٫ جلد 1 ٫ صفحه 413
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#امام_هادی_علیه_السلام
#غلام
#سجده
#اهل_خزر
شخصی به نام «بَلطون» گوید:
من یكی از دربانان متوكّل بودم، روزی پنجاه غلام از ناحيه خزر به او هدیه شد، او به من دستور داد تا آنها را تحویل گرفته و با آنان به نيكویی رفتار نمایم.
یك سال از این ماجرا گذشت، روزی من در دربار متوكّل بودم كه ناگاه امام هادی عليهالسلام وارد شد، وقتی حضرت در جایگاه خود نشست، متوكّل به من دستور داد كه غلامان را وارد مجلس نمایم. من دستور او را اجرا نمودم.
فلمّا بَصَروا بأبي الحسَن عليهالسلام سَجَدوا له بِأجمَعِهم،
وقتی آنان وارد شده و چشمشان به امام هادی عليه السلام افتاد گ،همگی به سجده افتادند.
چون متوكّل این صحنه را دید، نتوانست خود را كنترل كند و از ناراحتی خود را كشان كشان حركت داد و پشت پرده پنهان شد. آنگاه امام هادی علیهالسلام از دربار خارج شد .
وقتی متوكّل متوجّه شد كه امام عليهالسّلام مجلس را ترک فرمود، از پشت پرده بيرون
آمد و گفت: وای بر تو ای بلطون ! این چه رفتاری بود كه غلامان انجام دادند؟
گفتم: سوگند به خدا! من نمیدانم؟
گفت: از آنان بپرس.
من از غالمان پرسيدم: این چه كاری بود كه كردید؟
گفتند: این آقایی كه در اینجا حضور داشت، هر سال نزد ما میآید و ده روز كنار ما میماند و دین را برای ما عرضه میكند، او جانشين پيامبر مسلمانان است.
وقتی متوكّل از این جریان با خبر شد، دستور داد همه غلامان را از دم تيغ گذرانده و به قتل برسانم.
من نيز فرمان او را اطاعت كرده و همه آنها را كشتم.
شامگاهان خدمت امام هادی عليهالسلام شرفياب شدم، دیدم خادمش كنار درب ایستاده و به من نگاه میكند، وقتی مرا شناخت گفت: وارد شو!
من وارد شدم، دیدم امام هادی عليهالسلام نشسته، رو به من كرد و فرمود:
ای بلطون! با آن غلامان چه كردند؟
عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! سوگند به خدا! همه آنها را كشتند. حضرت فرمود: همه آنها را كشتند؟
عرض كردم: آری، سوگند به خدا!
حضرت فرمود:
أتُحِبُّ أنْ تَراهُم؟
آیا دوست داری آنها را ببينی؟
عرض كردم: آری، ای فرزند رسول خدا!
امام هادی عليهالسلام با دست مباركش اشاره فرمود كه: پشت پرده وارد شو!
فَدَخَلتُ فإذاً أنا بِالقومِ قُعودٌ و بينَ أيديهم فاكهةٌ يأكلون.
من وارد شدم، ناگاه دیدم همه آن غلامان نشستهاند و در برابر آنان ميوههایی است كه مشغول خوردن آنها هستند.
الثاقب فی المناقب، ص۵۲۹
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_متوکل
#عید_غدیر
#ذی_الحجه
#هشتاد_ماه
#ثواب_عمل
قَالَ اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : وَ اَلْعَمَلُ فِيهِ يَعْدِلُ ثَمَانِينَ شَهْراً وَ يَنْبَغِي أَنْ يَكْثُرَ فِيهِ ذِكْرُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلصَّلاَةُ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ يُوَسِّعَ اَلرَّجُلُ فِيهِ عَلَى عِيَالِهِ.
حضرت امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است ، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر صلی الله علیه و آله زياد شود ، و مرد ، بر خانواده خود توسعه دهد.
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ج ۱۰، ص ۴۴۲
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#عید_غدیر
#فضائل
#مناقب
اميرالمؤمنين علي عليه السلام :
خداوند به من مقامى عنايت كرده كه براى هيچ يك از گذشتگان و آيندگان چه پيامبر مرسل و چه فرشته مقرب قرار نداده.
منم آن كس كه نوح را در كشتى بدستور خدا بردم
من يونس را باجازه خدا از شكم نهنگ خارج كردم
من باجازه خدا موسى را از دريا گذراندم
من ابراهيم را از آتش نجات دادم باجازه خدا
من نهرها و چشمههايش را جارى و درختهايش را كاشتم با اجازه خدايم.
قَالَ اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلاَمُ
جَعَلَ اَللَّهُ لِي مَا لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ لاَ لِنَبِيٍّ مُرْسَلٍ وَ لاَ لِمَلَكٍ مُقَرَّبٍ.
أَنَا اَلَّذِي حَمَلْتُ نُوحاً فِي اَلسَّفِينَةِ بِأَمْرِ رَبِّي وَ أَنَا اَلَّذِي أَخْرَجْتُ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ اَلْحُوتِ بِإِذْنِ رَبِّي وَ أَنَا اَلَّذِي جَاوَزْتُ بِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ اَلْبَحْرَ بِأَمْرِ رَبِّي وَ أَنَا اَلَّذِي أَخْرَجْتُ إِبْرَاهِيمَ مِنَ اَلنَّارِ بِإِذْنِ رَبِّي وَ أَنَا اَلَّذِي أَجْرَيْتُ أَنْهَارَهَا وَ فَجَّرْتُ عُيُونَهَا وَ غَرَسْتُ أَشْجَارَهَا بِإِذْنِ رَبِّي.
بحار الأنوار ج۲۶ ص۱
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.