eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
160 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
علی به همان صد و چهارده سوره اش سوگند که ابدیت در پیش داریم. امشب وقتی این صد و چهارده تا روی سر می‌گیری حس‌ات چیزی شبیه پَر باشد یا نباشد بنویسش. اصلا درباره شب قدر یک خاطره بنویسید‌. اصلا خاطره بسازید. از شبهای قدری که داشته اید؟ شبهای قدر غیر تکراری. شبهای قدری که اصلا نتوانستید به مسجد یا حسینیه بروید. شبهایی که روی تخت بیمارستان بودید و داشتید می‌زاییدید🤔 یا بیماری داشتید. یا اصلا هرچه. شبهایی که مثل یک غیر انسان تا صبح خواب بودید. یا اصلا بیدار بودید و اشک می‌ریختید و از آن روزها سالها گذشته و الان حس‌خوبش با شماست ولی هنوز واقعا از شب قدر هیچ نمی‌دانید...فقط همرنگ جماعت شده اید. صادقانه بنویسید. حرفهای دلتان را بیرون بریزید. اصلا از علی بنویسید. علی خودش صد و چهارده سوره است و شش هزار آیه...اصلا تمام شصت میلیارد سلول تن‌اش آیه است. سلولهایش مرا زندانی کرده اند‌. من در انفرادی علی هستم. در سلولهای علی حبس شیرینی دارم‌. من تا ابد حبسی علی ام‌.
بسم الله الرحمن الرحیم یازهرا سلام‌الله‌علیها همنشین علی بودن لذت کهکشانی و درد کهکشانی دارد... شاهد لبخند حیدر بودن تو را تا ابد مُدَرس عشق می‌کند و شاهد هق‌هق‌ او کنار چاه های مدینه، تو را ذوب می‌کند... من با او بوده ام... در اکثر لحظات... هم سلول به سلولم عاشق شده اند و هم سوخته اند برای تک تک اشک های مولای‌شان... هر سحر، هر مناجات، هر نماز، هر رفت و آمد و هر مسجد رفتن من روی شانه های علی زیسته ام و درس عشق آموخته ام... آری، منم عبای چندین ساله ی حیدر... همیشه او من را به آغوش کشیده است و اکنون من او را... وقت جبران بود! اما ای کاش چنین جبرانی در سرنوشتم نوشته نمی‌شد... اگر می‌دانستم قرار است در آخر چهره ی خضاب شده ی علی به خون را ببینم، اصلا مگر پنبه‌ام کاشته می‌شد؟ مگر رشد می‌کرد؟ مگر به بار می‌نشست؟ چهار طرفم را بلند کرده اند. ابن ملجم دست و پا بسته است. لبخند می‌زند. خشم در و دیوار را می‌بینم. محراب به خون نشسته. سجاده هم جوشش دارد انگار. رسیده ایم به درب مسجد. حسنین وقتی تماما تغییر رنگم را می‌بینند هق‌هق‌ شان بلند می‌شود. علی چشم بسته و نفس نفس می‌زند. گاهی بیهوش می‌شود و گاه با ناله ی فاطمه فاطمه چشم باز می‌کند. که باورش می‌شد این مرد خسته و زخم خورده علی باشد!؟ اویی که قلعه خیبر از جا کنده و جنگاور بدر بوده است. علی را شمشیر و زهر نمی‌تواند از پای درآورد. علی با همان یک میخ کوچک تمام شد. فراق زهرا هرروز ساعت های خلوتش با چاه را بیشتر می‌کرد. من خودم شاهد بودم. چند ساعت پیش همان دعای زهرا را زمزمه کرد. همان دعایی که اورا الان به این روز انداخته. "خدای من، مرگ علی را برسان" .... به نزدیکی های خانه رسیده ایم. علی با ناله ی "زهرایَ، زهرایَ" به هوش می آید... _حسن جان، کجا هستیم عزیز پدر!؟ _آقای من به خانه رسیده ایم... می‌ایستد. زانوانش می‌لرزد و دست به دیوار می‌گیرد. اما می‌ایستد. فاطمه هم دست به پهلو ایستاد. اما ایستاد. من را حسین به روی شانه های پدر می‌اندازد. با گوشه ای از سمت راست بدنه ام خون صورتش را پاک می‌کند. حسن نگران است. جوابش را می‌دهد. _ زینب مرا در این حال نبیند بهتر است... زینب پدر را در آغوش می‌گیرد. نه یک دفعه، تا لحظه ی آخر چندین بار سر به شانه ی حیدر می‌گذارد. پدر نیست اما، زینب حسین را هم در آغوش می‌گیرد. نه یک دفعه، تا قتلگاه چندین بار.... ✍️
بچه که بودم، تصوری از شب قدر نداشتم. فقط تا آن جایی که یادم می‌آید، یکی دو بار مادرم با خودش مرا به مجلس روضه می‌برد. مجلسی که توسط زن‌های سیاه‌پوش پر شده بود و جای سوزن انداختن نبود؛ و مادرم که وسط روضه اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد و من هی به پایش می‌زدم و گریه می‌کردم و می‌گفتم: _مامان تو رو خدا گریه نکن. قول میدم بچه‌ی خوبی بشم. مامان تو رو خدا... و وقتی مادرم آرام می‌شد، من هم آرام می‌شدم. بچه بودم دیگر. فکر می‌کردم‌ مادرم این‌قدر از دست من عاصی شده که روی آورده به این مجالس و اشک می‌ریزد تا آدم بشوم. یا یک بار من و پدرم خوابیدیم و مادرم به تنهایی رفت مجلس شب احیا و نصف شب برگشت و برایمان سحری آورد. آن هم یک پُرس جوجه کباب نگینی! از آن پس به مادرم می‌گفتم من را هم ببر تا یک پُرس بیشتر غذا بگیریم! شب قدر بود. تقریباً سیزده چهارده‌ساله بودم که مادرم گفت تو دیگر بزرگ شدی. بیا و از امسال شروع کن به احیا نگه داشتن شب قدر و خواندن دعاهای آن؛ حالا وضعیت من در آن لحظه. یک نخ از این سر اتاق تا آن سر اتاق بسته بودم و با یک رکابی سفید، مشغول والیبال بازی کردن بودم و از لفظ "سعید معروف، در منطقه‌ی سرویس" استفاده می‌کردم. پس از حرف مادرم، یک نیرویی من را از بازی والیبال به حمام کشاند و غسل شب نوزدهم ماه رمضان را انجام دادم. سپس دعای جوشن کبیر را خواندم و دو رکعت نماز مستحبی و همچنین صد مرتبه اللهم العن قتله الامیر المومنین. سپس قرآن به سر گرفتم و سحری را خوردم و خوابیدم. آن موقع تابستان هم بود و با خیال راحت، تا ظهر خوابیدم. در آن سال، هر سه شب احیا را بیدار ماندم و اعمالش را انجام دادم و خیلی هم کِیف داد. از آن سال به بعد، سعی کردم بیشترین بهره را از این شب‌ها ببرم که تا حدودی هم موفق بودم. البته یک سال و در شب نوزدهم،‌ تا نیمه‌های جوشن کبیر را خواندم که خوابم گرفت و دیگر نتوانستم ادامه بدهم و به رخت خوابم رفتم. جالبش اینجاست که شب‌های بیست و یکم و بیست سومش را هم نتوانستم بخوانم و کلاً آن سال سعادت نداشتم شب‌های احیا را بیدار بمانم. یا یک سال که شب نوزدهم بود، خانواده‌ام که هرسال بیدار می‌ماندند، آن شب در خوابی عمیق فرو رفتند و من به تنهایی بیدار ماندم و اعمالش را انجام دادم. یا یک فامیل داریم که می‌گوید نمی‌دانم چرا شب‌های قدر، همش خوابم می‌گیرد و اصلاً نمی‌توانم بیدار بمانم. من هم در دلم می‌گویم باید قسمتت باشد که از این شب‌ها استفاده کنی. باید سعادت داشته باشی که در این مراسمات شرکت کنی و اندکی توشه برای آخرتت جمع کنی. البته اگر لایق باشی. بیایید در این شب‌ها برای هم دعا کنیم. برای مردها، زن‌ها، کودکان، جوان‌ها، پیرها، پسرها، دخترها، پدرها، مادرها، خواهرها، برادرها، متاهل‌ها، مجردها، طلب‌کارها، بدهکارها، مستاجرها، صاحب‌خانه‌ها، مریض‌ها و در آخر سربازانی که گوش تا گوش مملکت، دارند به کشورشان خدمت می‌کنند!
داخل کانال جست و جو کنید باتوجه به حس و حالتان👇🏻 توصیف مزه دهان توصیف حسی که جگرتان را کند توصیف پنج صدایی که می‌شنوید توصیف مردی عصبی شبی بیدار با چشم خیس ویرایش جمله لحظه عصبانیت بی حساب بهشت رفتن روایت در ۱۵ کلمه لبخند عصبی صد سوژه پیشنهاد اسم جزئیات تصادف در ۳۰کلمه ویرایش جمله ویرایش جمله شخصیت باحیا دفترچه شهید ۱۶ ساله کلمه نویسی توصیف عقل در کالبد انسان تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک الله اکبر خواب آسوده داستانک مداد در ۱۸ کلمه تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک جریان تحریف عروس قرآن آخرین حس خوب❗️ تصویر و داستانک خبر خوب شهید حججی برایتان ۱۳ زن همراه امام زمان نامه به گذشته خود از زبان تخم مرغ ازدواج زوج مسیحی خاطره طنز همکلاسی مجازی داستان ۱۰۰ کلمه‌ای شما تحت تاثیر فردی خاطره به سبک سیال سبک سیال شخصیت طنز ضرب المثل مهم؟ لینکِ کجا؟ طرح انیمیشن صفحه ۳۱۳ قرآن آذر سال ۵۶ جمله نویسی نحو شهادتت؟ صوت و داستانک حرف‌های فراموش شده دعوا پاک کردن عدس امیرالمومنین داستانک اولین بار در نانوایی نماد تعجب دست خط دکتر ملاقات با امام زمان صدا و داستان محیط و داستان آیه و داستانک زندگی شهید زنی از جرهم اسرائیل و مونولوگ قهرمانی که نیست ایران فرشته و داستان تصویر و توصیف رای دادن جای خالی رای و هجوم شخصیت پردازی صدا❗️ جا به جایی ۴ سال دیگر نامه به حاج احمد متوسلیان آبادان؟ ۲ روز به پایان زندگی لیله المبیت، مونوعلی کلمه نویسی حضرت مسلم ضد صهیون آدم شدن ضرب المثل ترکیبی روز مباهله حدس بزنید چیست؟ بنویسید امام حسین کیست؟ برای نوجوان نویس دختر نوجوان پاکدامن نام به برگ اعظم سال ۱۴۰۴ شما نارنگی هستید داستان از ۱۰ دیده، ۵شنیده و فکر در لحظه علی لندی سیال ذهن تفکر به یک فیلم و نوشتن داستان شروع داستان با یکی از جمله‌ها خرمالو و انار آدم برفی چای دوست میزبانی از زنی مهربان کلمه بازی داستان با کلمات ۴ حرفی و۴ نقطه‌ای مهندس کیست توصیف حسادت پنج دقیقه قبل تصادف دختر تازه مسلمان نماز آیت الله بهجت راهیان نور مهمانی از زبان مزه ها شب قدر دوست و حجاب تبلیغ حجاب روز قدس ارتداد و درمانش با دعا ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
داخل کانال جست و جو کنید باتوجه به حس و حالتان👇🏻 توصیف مزه دهان توصیف حسی که جگرتان را کند توصیف پنج صدایی که می‌شنوید توصیف مردی عصبی شبی بیدار با چشم خیس ویرایش جمله لحظه عصبانیت بی حساب بهشت رفتن روایت در ۱۵ کلمه لبخند عصبی صد سوژه پیشنهاد اسم جزئیات تصادف در ۳۰کلمه ویرایش جمله ویرایش جمله شخصیت باحیا دفترچه شهید ۱۶ ساله کلمه نویسی توصیف عقل در کالبد انسان تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک الله اکبر خواب آسوده داستانک مداد در ۱۸ کلمه تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک جریان تحریف عروس قرآن آخرین حس خوب❗️ تصویر و داستانک خبر خوب شهید حججی برایتان ۱۳ زن همراه امام زمان نامه به گذشته خود از زبان تخم مرغ ازدواج زوج مسیحی خاطره طنز همکلاسی مجازی داستان ۱۰۰ کلمه‌ای شما تحت تاثیر فردی خاطره به سبک سیال سبک سیال شخصیت طنز ضرب المثل مهم؟ لینکِ کجا؟ طرح انیمیشن صفحه ۳۱۳ قرآن آذر سال ۵۶ جمله نویسی نحو شهادتت؟ صوت و داستانک حرف‌های فراموش شده دعوا پاک کردن عدس امیرالمومنین داستانک اولین بار در نانوایی نماد تعجب دست خط دکتر ملاقات با امام زمان صدا و داستان محیط و داستان آیه و داستانک زندگی شهید زنی از جرهم اسرائیل و مونولوگ قهرمانی که نیست ایران فرشته و داستان تصویر و توصیف رای دادن جای خالی رای و هجوم شخصیت پردازی صدا❗️ جا به جایی ۴ سال دیگر نامه به حاج احمد متوسلیان آبادان؟ ۲ روز به پایان زندگی لیله المبیت، مونوعلی کلمه نویسی حضرت مسلم ضد صهیون آدم شدن ضرب المثل ترکیبی روز مباهله حدس بزنید چیست؟ بنویسید امام حسین کیست؟ برای نوجوان نویس دختر نوجوان پاکدامن نام به برگ اعظم سال ۱۴۰۴ شما نارنگی هستید داستان از ۱۰ دیده، ۵شنیده و فکر در لحظه علی لندی سیال ذهن تفکر به یک فیلم و نوشتن داستان شروع داستان با یکی از جمله‌ها خرمالو و انار آدم برفی چای دوست میزبانی از زنی مهربان کلمه بازی داستان با کلمات ۴ حرفی و۴ نقطه‌ای مهندس کیست توصیف حسادت پنج دقیقه قبل تصادف دختر تازه مسلمان نماز آیت الله بهجت راهیان نور مهمانی از زبان مزه ها شب قدر دوست و حجاب تبلیغ حجاب روز قدس ارتداد و درمانش با دعا من حیث لا یحتسب ( خاطره) شما تازه مسلمانید( خلق موقعیت) شهید حسن صیاد خدایاری( یادداشت3جمله‌ای) خواهرشوهر و درست کردن فلافل( راویی اول شخص) اولین چهار شنبه بعد ظهور هشتگ طرف زن و شوهر اسپانیایی در حرم روز دختر دختری در سال ۱۳۴۱ کلمه نویسی | هم‌خانواده و متضاد. تازه عروس و غذا کلمه‌های سه حرفی مخفف چین؟ کلمه‌سازی و داستان نویسی ج ن ن جمله بنویسید دیالوگ پوتین پس از غدیر(ولایت) مسلمانان صبرستان، سه زاویه دید خواب، حرم حضرت رقیه، گوشواره تلظی، ماهی کوچولوی قرمز لامسه و داستان‌پردازی طعم و داستان‌پردازی تصور عاقبت اعتیاد به فضای مجازی تصور، خانواده، عذر خواهی بیماری، کربلا، اربعین
داخل کانال جست و جو کنید باتوجه به حس و حالتان👇🏻 توصیف مزه دهان توصیف حسی که جگرتان را کند توصیف پنج صدایی که می‌شنوید توصیف مردی عصبی شبی بیدار با چشم خیس ویرایش جمله لحظه عصبانیت بی حساب بهشت رفتن روایت در ۱۵ کلمه لبخند عصبی صد سوژه پیشنهاد اسم جزئیات تصادف در ۳۰کلمه ویرایش جمله ویرایش جمله شخصیت باحیا دفترچه شهید ۱۶ ساله کلمه نویسی توصیف عقل در کالبد انسان تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک الله اکبر خواب آسوده داستانک مداد در ۱۸ کلمه تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک جریان تحریف عروس قرآن آخرین حس خوب❗️ تصویر و داستانک خبر خوب شهید حججی برایتان ۱۳ زن همراه امام زمان نامه به گذشته خود از زبان تخم مرغ ازدواج زوج مسیحی خاطره طنز همکلاسی مجازی داستان ۱۰۰ کلمه‌ای شما تحت تاثیر فردی خاطره به سبک سیال سبک سیال شخصیت طنز ضرب المثل مهم؟ لینکِ کجا؟ طرح انیمیشن صفحه ۳۱۳ قرآن آذر سال ۵۶ جمله نویسی نحو شهادتت؟ صوت و داستانک حرف‌های فراموش شده دعوا پاک کردن عدس امیرالمومنین داستانک اولین بار در نانوایی نماد تعجب دست خط دکتر ملاقات با امام زمان صدا و داستان محیط و داستان آیه و داستانک زندگی شهید زنی از جرهم اسرائیل و مونولوگ قهرمانی که نیست ایران فرشته و داستان تصویر و توصیف رای دادن جای خالی رای و هجوم شخصیت پردازی صدا❗️ جا به جایی ۴ سال دیگر نامه به حاج احمد متوسلیان آبادان؟ ۲ روز به پایان زندگی لیله المبیت، مونوعلی کلمه نویسی حضرت مسلم ضد صهیون آدم شدن ضرب المثل ترکیبی روز مباهله حدس بزنید چیست؟ بنویسید امام حسین کیست؟ برای نوجوان نویس دختر نوجوان پاکدامن نام به برگ اعظم سال ۱۴۰۴ شما نارنگی هستید داستان از ۱۰ دیده، ۵شنیده و فکر در لحظه علی لندی سیال ذهن تفکر به یک فیلم و نوشتن داستان شروع داستان با یکی از جمله‌ها خرمالو و انار آدم برفی چای دوست میزبانی از زنی مهربان کلمه بازی داستان با کلمات ۴ حرفی و۴ نقطه‌ای مهندس کیست توصیف حسادت پنج دقیقه قبل تصادف دختر تازه مسلمان نماز آیت الله بهجت راهیان نور مهمانی از زبان مزه ها شب قدر دوست و حجاب تبلیغ حجاب روز قدس ارتداد و درمانش با دعا من حیث لا یحتسب ( خاطره) شما تازه مسلمانید( خلق موقعیت) شهید حسن صیاد خدایاری( یادداشت3جمله‌ای) خواهرشوهر و درست کردن فلافل( راویی اول شخص) اولین چهار شنبه بعد ظهور هشتگ طرف زن و شوهر اسپانیایی در حرم روز دختر دختری در سال ۱۳۴۱ کلمه نویسی | هم‌خانواده و متضاد. تازه عروس و غذا کلمه‌های سه حرفی مخفف چین؟ کلمه‌سازی و داستان نویسی ج ن ن جمله بنویسید دیالوگ پوتین پس از غدیر(ولایت) مسلمانان صبرستان، سه زاویه دید خواب، حرم حضرت رقیه، گوشواره تلظی، ماهی کوچولوی قرمز لامسه و داستان‌پردازی طعم و داستان‌پردازی
داخل کانال جست و جو کنید باتوجه به حس و حالتان👇🏻 توصیف مزه دهان توصیف حسی که جگرتان را کند توصیف پنج صدایی که می‌شنوید توصیف مردی عصبی شبی بیدار با چشم خیس ویرایش جمله لحظه عصبانیت بی حساب بهشت رفتن روایت در ۱۵ کلمه لبخند عصبی صد سوژه پیشنهاد اسم جزئیات تصادف در ۳۰کلمه ویرایش جمله ویرایش جمله شخصیت باحیا دفترچه شهید ۱۶ ساله کلمه نویسی توصیف عقل در کالبد انسان تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک الله اکبر خواب آسوده داستانک مداد در ۱۸ کلمه تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک تصویر و داستانک جریان تحریف عروس قرآن آخرین حس خوب❗️ تصویر و داستانک خبر خوب شهید حججی برایتان ۱۳ زن همراه امام زمان نامه به گذشته خود از زبان تخم مرغ ازدواج زوج مسیحی خاطره طنز همکلاسی مجازی داستان ۱۰۰ کلمه‌ای شما تحت تاثیر فردی خاطره به سبک سیال سبک سیال شخصیت طنز ضرب المثل مهم؟ لینکِ کجا؟ طرح انیمیشن صفحه ۳۱۳ قرآن آذر سال ۵۶ جمله نویسی نحو شهادتت؟ صوت و داستانک حرف‌های فراموش شده دعوا پاک کردن عدس امیرالمومنین داستانک اولین بار در نانوایی نماد تعجب دست خط دکتر ملاقات با امام زمان صدا و داستان محیط و داستان آیه و داستانک زندگی شهید زنی از جرهم اسرائیل و مونولوگ قهرمانی که نیست ایران فرشته و داستان تصویر و توصیف رای دادن جای خالی رای و هجوم شخصیت پردازی صدا❗️ جا به جایی ۴ سال دیگر نامه به حاج احمد متوسلیان آبادان؟ ۲ روز به پایان زندگی لیله المبیت، مونوعلی کلمه نویسی حضرت مسلم ضد صهیون آدم شدن ضرب المثل ترکیبی روز مباهله حدس بزنید چیست؟ بنویسید امام حسین کیست؟ برای نوجوان نویس دختر نوجوان پاکدامن نام به برگ اعظم سال ۱۴۰۴ شما نارنگی هستید داستان از ۱۰ دیده، ۵شنیده و فکر در لحظه علی لندی سیال ذهن تفکر به یک فیلم و نوشتن داستان شروع داستان با یکی از جمله‌ها خرمالو و انار آدم برفی چای دوست میزبانی از زنی مهربان کلمه بازی داستان با کلمات ۴ حرفی و۴ نقطه‌ای مهندس کیست توصیف حسادت پنج دقیقه قبل تصادف دختر تازه مسلمان نماز آیت الله بهجت راهیان نور مهمانی از زبان مزه ها شب قدر دوست و حجاب تبلیغ حجاب روز قدس ارتداد و درمانش با دعا من حیث لا یحتسب ( خاطره) شما تازه مسلمانید( خلق موقعیت) شهید حسن صیاد خدایاری( یادداشت3جمله‌ای) خواهرشوهر و درست کردن فلافل( راویی اول شخص) اولین چهار شنبه بعد ظهور هشتگ طرف زن و شوهر اسپانیایی در حرم روز دختر دختری در سال ۱۳۴۱ کلمه نویسی | هم‌خانواده و متضاد. تازه عروس و غذا کلمه‌های سه حرفی مخفف چین؟ کلمه‌سازی و داستان نویسی ج ن ن جمله بنویسید دیالوگ پوتین پس از غدیر(ولایت) مسلمانان صبرستان، سه زاویه دید خواب، حرم حضرت رقیه، گوشواره تلظی، ماهی کوچولوی قرمز لامسه و داستان‌پردازی طعم و داستان‌پردازی تصور عاقبت اعتیاد به فضای مجازی تصور، خانواده، عذر خواهی بیماری، کربلا، اربعین هالیوود ایرانی آمریکا نشین ادامه‌اش با شما... من یک دخترِ... اغتشاش بر می‌گردد به ان روز که تنها بودم... با توجه به متن زندگیتان را تعریف کنید با توجه به متن بنویسید تکرار اشتراک لفظی دوست پروانه