eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
973 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
915 ویدیو
432 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت اول ﴿ سورة الکوثر - سورة 108 -   تعداد آیات ٣ ﴾  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾ 🍁ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان🍁 🔹به نام اللّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است. محققا ما به تو خير كثير (فاطمه عليها السلام) داديم1⃣ پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن2⃣ و بدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است.3⃣ 🍁بيان آيات سوره کوثر در تفسیر المیزان🍁 ✅در اين سوره بر رسول خدا (ص) نهاده به اينكه به آن جناب داده كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى مى زند كه اولاد ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است ✅ اين سوره سوره قرآن است. ✅ روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه است وظاهرش اين است كه در نازل شده است. 🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 إنا أعطيناكَ الكوثر1⃣ 🔹در البيان مى گويد: كلمه () بر وزن (فوعل) به معناى چيزى است كه شأنش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى است. ولى در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست عجيب كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ گفته اند: خير كثير است. و بعضى ديگرى كرده اند كه فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد: 1⃣ نهرى است در بهشت. 2⃣حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است. 3⃣اولاد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 4⃣ اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است. 5⃣علماى امت او است. 6⃣قرآن و فضائل بسيار آن. 7⃣مقام نبوت است. 8⃣تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است. 9⃣ اسلام است. 0⃣1⃣ توحيد است. 1⃣1⃣ علم و حكمت است. 2⃣1⃣ فضائل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)است. 3⃣1⃣ مقام محمود است. 4⃣1⃣ نور قلب شريف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و از اين قبيل ديگر كه به طورى كه از از مفسرين نقل شده بالغ بر قول است. 🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 ⬅️صاحبان قول اول استدلال كرده اند به روايات، و اما اقوال دليلى ندارند به جز و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در فرمود:  (ان شانئك هو الابتر).  با در نظر گرفتن اينكه كلمه () در ظاهر به معناى است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، و تنها اى است كه خداى تعالى به آن جناب داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به و يابه طور نبود، آوردن كلمه (إن) در جمله (ان شانئك هو الابتر)  اى نداشت، زيرا كلمه (إن) علاوه بر ، را هم مى رساند و معنا بفرمايد ما به تو داديم، چون كه تو اجاق كور است و يا بى خبر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و روايات هم زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه و دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن كه گفته:  (منظور اين زخم زبان از كلمه () بريدگى از يا انقطاع از بوده و خداى تعالى در گفتارش فرموده او خودش از هر چيز است) سخن  است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و چون جمله (انا اعطيناك الکوثر) در مقام منت نهادن بود، با متكلم مع الغير () آمد كه بر  دلالت مى كند، و چون منظور از آن ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه كه ظاهر در است بيان داشت و فرمود: ما به تو عطا كرديم.
قسمت دوم 🍁 بیان آیه 2⃣ و 3⃣سوره کوثر🍁 فصل لربك و انحر2⃣ 🔹از ظاهر و ظاهر اينكه حرف (فاء) بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى شود كه امر به و نحر شتر، كه متفرع بر جمله (انا اعطيناك الكوثر) شده، از باب شكر است، و چنين معنا مى دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با و نحر شكرگزارى كن. 🍁🍁🍁🍁🍁 و مراد از () بنا بر رواياتى كه از طرق و از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از على (عليه السلام) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام و ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت كرده، بلند كردن به طرف در هنگام گفتن براى نماز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: معنايش اين است كه نماز بخوان، و شتر هم كن، (چون كلمه به معناى سر بريدن شتر به آن نحو است، همچنان كه كلمه به معناى سر بريدن ساير حيوانات است). 🍁🍁🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت بخوان، و وقتى سر از بر مى دارى به طور كامل بايست. بعضى ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ان شانئك هو الابتر3⃣ ⬅️كلمه (شانى ء) به معناى ، و كلمه (ابتر) به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه  چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود بوده. بعضى گفته اند: مراد از منقطع از ، و يا منقطع از است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات نمى سازد. 🍁بحث روايتى سوره کوثر🍁 🔹در است كه ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از عباس روايت كرده اند كه گفت: كوثر آن است كه خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داد. مى گويد: به بن جبير گفتم از مردم معتقدند كه كوثر نام در بهشت است. سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته. 🍁🍁🍁🍁🍁 رواياتى درباره اينكه از () در (فصلّ لربّك و انحر)  كردن دستها در موقع است. در همان كتاب آمده كه ، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى در كتاب خود، از بن ابیطالب روايت كرده اند كه فرموده وقتى اين سوره بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد، از پرسيد: اين () كه خداى عزوجل مرا بدان فرموده چيست؟ گفت: منظور، نحيرة نيست، بلكه خداى تعالى مأمورت كرده وقتى مى خواهى نماز ببندى دستهايت را كنى، هم در تكبيره الاحرام و هم در هنگام رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگانى است كه در آسمان هستند، و براى هر چيزى است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ورسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: دست بلند كردن يكى از و است كه خداى تعالى (در كفار) فرموده: «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون». ترجمه: (براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى). 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت را مجمع البيان از از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته و اين روايت را در خود آورده اند. و نيز گفته همه طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى بلند نمودن دست تا گودى زير گلو در هنگام است.
قسمت اول ﴿ سورة المسد - سورة ١١١ -   تعداد آیات ٥ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿١﴾ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿٢﴾ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿٣﴾ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿٤﴾ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿٥﴾   🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁 به نام خداى رحمان و رحيم. بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣ مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣ به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣ با زنش كه باركش هيزم است4⃣ و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣ ✅اين سوره است به تهديدى است به خودش و عملش، تهديدى است به جهنم براى خودش و . ✅ اين سوره در نازل شده است. 🍁بیان آیه 1⃣ سوره مسد🍁 تبت يدا ابى لهب و تب1⃣ 🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و است. و آن را به خسران معنا كرده. هم گفته اند به معناى و است. بعضى ديگر آن را به معناى از همه دانسته اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى - به طورى كه هم گفته اند - همه اين معانى به همند، و بنابر اين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه  به وسيله آن انجام مى شود، و كارهاى آدمى را به دست او مى دهند، و تباب و دست به معناى بى شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، او در و ذاتش است، به طورى كه از دائميش شود، و اين همان هلاكت او است. 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب)  در حقيقت ( ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى گشتن هايى است كه به منظور كردن نور مى كرد، و يا است از خداى تعالى به اين هلاكت و توطئه ها. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره شد و گفتار او را به خودش كرد كه  خسران و هلاكت بر او باد. ⬅️وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به ياد شده ها گفته اند: نام او همين لهب بوده، هر چند كه به شكل است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب) كنيه او  بوده و نامش بوده. بعضى ديگر گفته اند بوده. و از همه كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده: اين قول است كه خواسته است او را به نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به به دارد، وقتى مى گويند فلانى است، اين است كه: با رابطه اى دارد، و همچنين و ، و چون در آيات بعد مى فرمايد:  (سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه  (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه: از افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه با شعله و زبانه آن  است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ديگر گفته اند: نام او بوده، و اگر قرآن كريم نامش را ، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى) به معناى بنده () است، و عزى نام يكى از است، خداى تعالى داشته كه بر حسب نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد او باشد، و خلاصه با اينكه در عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب خوددارى كرده باشد.
﴿ سورة المسد - سورة ١١١ -   تعداد آیات ٥ ﴾  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿١﴾ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿٢﴾ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿٣﴾ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿٤﴾ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿٥﴾   🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁 به نام خداى رحمان و رحيم. بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد)1⃣ مال وى و آنچه را به دست آورده دردى را از او دوا نكرد 2⃣ به زودى وارد آتشى شعله ور شود3⃣ با زنش كه باركش هيزم است4⃣ و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد5⃣ ✅اين سوره است به تهديدى است به خودش و عملش، تهديدى است به جهنم براى خودش و . ✅ اين سوره در نازل شده است. 🍁بیان آیه 1⃣ 🍁 تبت يدا ابى لهب و تب1⃣ 🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و است. و آن را به خسران معنا كرده. هم گفته اند به معناى و است. بعضى ديگر آن را به معناى از همه دانسته اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى - به طورى كه هم گفته اند - همه اين معانى به همند، و بنابر اين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه  به وسيله آن انجام مى شود، و كارهاى آدمى را به دست او مى دهند، و تباب و دست به معناى بى شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، او در و ذاتش است، به طورى كه از دائميش شود، و اين همان هلاكت او است. 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب)  در حقيقت ( ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى گشتن هايى است كه به منظور كردن نور مى كرد، و يا است از خداى تعالى به اين هلاكت و توطئه ها. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره شد و گفتار او را به خودش كرد كه  خسران و هلاكت بر او باد. ⬅️وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به ياد شده ها گفته اند: نام او همين لهب بوده، هر چند كه به شكل است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب) كنيه او  بوده و نامش بوده. بعضى ديگر گفته اند بوده. و از همه كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده: اين قول است كه خواسته است او را به نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به به دارد، وقتى مى گويند فلانى است، اين است كه: با رابطه اى دارد، و همچنين و ، و چون در آيات بعد مى فرمايد:  (سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه  (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه: از افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه با شعله و زبانه آن  است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ديگر گفته اند: نام او بوده، و اگر قرآن كريم نامش را ، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى) به معناى بنده () است، و عزى نام يكى از است، خداى تعالى داشته كه بر حسب نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد او باشد، و خلاصه با اينكه در عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب خوددارى كرده باشد.
قسمت چهارم 🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ⬅️ خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از خبر داده بود كه گويا مى بينم از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان را كند و به زودى بن ورقاء را در راه مى بيند. اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در ديدند كه از طرف به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند. همينكه ابوسفيان را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار و اين اطراف. گفت: مدينه نزد نرفتى؟ پاسخ داد: . و از هم جدا شدند، بديل به طرف رهسپار شد. ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما را از داده، برويم ببينيم كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته شتر بديل را پيدا كردند و ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا بديل نزد محمد رفته بود. 🍁🍁🍁🍁🍁 ابوسفيان از آنجا به آمد و نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را بده و مدت پيمان را كن. خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه توطئه كرديد و بكار زديد و را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: . فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير. ابوبكر گفت: بر تو مگر كسى مى تواند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به برخورد و همان تقاضا را از او كرد و جواب را از او شنيد. از او هم گذشت به منزل ام حبيبه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را كرد. ابوسفيان گفت:دخترم آيا كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش . 🍁🍁🍁🍁🍁 از آنجا هم شد و به خانه (عليهاالسلام) رفت و گفت: اى سيد عرب، آيا قريش را مى دهى و مدت پيمان ايشان را مى كنى ؟ اگر چنين كنى ترين خانم در همه مردم خواهى بود. فاطمه (عليهاالسلم) فرمود من جوار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است. پرسيد: آيا نيست به دو دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا بچه هاى من كودكند و به حدى نرسيده اند كه بين مردم دهند، علاوه بر اين، هيچ مسلمانى نمى تواند به دشمن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پناه دهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه رو به بن ابیطالب (عليه السلام) كرد و گفت: اى اباالحسن چاره ام از همه جا شده، از تو مى خواهم برايم خواهى كنى و راه چاره اى پيش پايم بگذارى. على (عليه السلام) فرمود: تو قريشى، برخيز و بر در مسجد بايست و اعلام كن كه همه بدانيد من قريش را در پناه و خود قرار دادم، اين را بگو و به ديار خودت برگرد، ابوسفيان پرسيد: اين كار دردى از من خواهد كرد؟ فرمود: به خدا سوگند ندارم، و ليكن ديگرى برايت ندارم، ناگزير ابوسفيان برخاست و در مسجد زد ايهاالناس من قريش را در جوار خود قرار دادم، آنگاه را سوار شد و به طرف رفت. وقتى وارد بر قريش شد، پرسيدند: چه خبر آورده اى؟ ابو قصه را برايشان شرح داد. گفتند: به خدا على بن ابى طالب كارى برايت انجام ، جز اينكه به گرفته، و كه در بين مسلمانان كردى هيچ فايده اى ندارد، ابوسفيان گفت: نه به خدا سوگند على منظورش بازى دادن من نبود، ولی چاره دیگری نداشتم. 🍁از نشانه های جاهلیت عرب، پناهگیری رسمی بود🍁 ✅ پناه گیری از عرب بود که وقتی و حتی فرزند کسی از آن شخص می خواست، پناهش می داد، و دیگر کسی نمی توانست به او برساند، و برحسب همان ، خود آن شخص هم به آسیب نمی رساند.
قسمت پنجم 🍁ادامه بحث روایتی سوره از تفسیر شریف 🍁 🌙رواياتى درباره بودن از ، تقدير امور و نزول ملائكه و روح در آن ✅و در به سند خود از ابن ابى عمير از عده اى راويان از (عليه السلام) روايت آورده كه گفت : 🔰 بعضى از اصحاب ما كه به نظرم مى آيد سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه از هزار ماه بهتر است؟ (با اينكه در آن ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است)، 🔸فرمود عبادت در شب بهتر است از عبادت در كه در آن نباشد. 🔸و در همان به خود از ، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از (عليه السلام) از معناى آيه (انا انزلناه فى ليله مباركه ) سؤال كرد، فرمود بله شب كه همه ساله در ماه رمضان در دهه تجديد مى شود شبى است كه جز در آن شب نشده، و آن است كه خداى تعالى در باره اش فرموده : 🔸فيها يفرق كل امر حكيم 🔰آنگاه فرمود: 🔸 در آن هر حادثه اى كه بايد در آن سال واقع گردد مى شود، چه و چه ، چه و چه ، و چه كه قرار است شود، و يا كه بنا است رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع ) برسد، پس آنچه در اين مقدر شود، و رانده شود است ، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها است (و خدا با كردن ، العياذ باللّه به دست خود بند نمى زند). 🔰حمران مى گويد: 🔸 پرسيدم منظور خداى از اينكه فرمود ( بهتر است از هزار شب ) چيست؟ 🔸فرمود از نماز و زكات و انواع در آن بهتر است از اعمال در ماهى كه در آن قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير را مضاعف نمى كرد، مؤمنين بجايى نمى رسيدند، ولى خدا حسنات ايشان را مضاعف مى كند. ✅مؤلف: 🔸منظور امام از اينكه فرمود:  🔸(ولى در عين حال خداى تعالى در آنها محفوظ است )، اين است كه تعالى مطلق است، او هر زمان هر كارى را مى كند، هر چند قبلا خلاف آن را كرده باشد، و حتمى كردن يك قدرت او را نمى كند، او مى تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه وقت چنين كارى را نمى كند. ✅و در مجمع است كه از عباس از خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمود: 🔸وقتى مى شود اى كه در هستند و يكى از ايشان است مى شوند، در حالى كه به ساير نامبرده هايى را به همراه دارند، يك بالاى من، و يكى بر بالاى المقدس، و در مسجد الحرام و پرچمى بر طور نصب مى كنند، و و مومنه اى در اين نقاط نمى ماند مگر آنكه به او مى كند، مگر كه الخمر و يا به خوردن و يا زعفران به خود باشد. ✅و در برهان از بن عبد اللّه روايت كرده كه به سند خود از بصير روايت كرده كه گفت : 🔸 با صادق (عليه السلام) بودم كه سخن از اى امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود: 🔸 وقتى مى شود امام روح بيشترى مى گردد. عرضه داشتم شوم مگر روح همان نيست؟ 🔰 فرمود: 🔸روح از بزرگتر است، و از ملائكه است، و روح از آن نيست، مگر بينى خداى تعالى فرموده : 🔸 ( الملئكه و  )پس معلوم مى شود غير از است. ✅مولف : 🔰روايات در معنا و و شب قدر بسيار زياد است، (كه ما در اينجا مختصرى از آن را آورديم )، و در بعضى از آن براى شب قدر ذكر شده، از قبيل اين كه : 🔸صبح قدر بدون طلوع مى كند، در صبح آن شب است، و ليكن $چون اين نه است و نه چنين است ، لذا از ذكر آن روايات خوددارى نموديم.
قسمت اول ﴿ سورة الکوثر - سورة 108 -   تعداد آیات ٣ ﴾  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾ 🍁ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان🍁 🔹به نام اللّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است. محققا ما به تو خير كثير (فاطمه عليها السلام) داديم1⃣ پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن2⃣ و بدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است.3⃣ 🍁بيان آيات سوره کوثر در تفسیر المیزان🍁 ✅در اين سوره بر رسول خدا (ص) نهاده به اينكه به آن جناب داده كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى مى زند كه اولاد ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است ✅ اين سوره سوره قرآن است. ✅ روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه است وظاهرش اين است كه در نازل شده است. 🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 إنا أعطيناكَ الكوثر1⃣ 🔹در البيان مى گويد: كلمه () بر وزن (فوعل) به معناى چيزى است كه شأنش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى است. ولى در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست عجيب كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ گفته اند: خير كثير است. و بعضى ديگرى كرده اند كه فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد: 1⃣ نهرى است در بهشت. 2⃣حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است. 3⃣اولاد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 4⃣ اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است. 5⃣علماى امت او است. 6⃣قرآن و فضائل بسيار آن. 7⃣مقام نبوت است. 8⃣تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است. 9⃣ اسلام است. 0⃣1⃣ توحيد است. 1⃣1⃣ علم و حكمت است. 2⃣1⃣ فضائل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)است. 3⃣1⃣ مقام محمود است. 4⃣1⃣ نور قلب شريف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و از اين قبيل ديگر كه به طورى كه از از مفسرين نقل شده بالغ بر قول است. 🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 ⬅️صاحبان قول اول استدلال كرده اند به روايات، و اما اقوال دليلى ندارند به جز و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در فرمود:  (ان شانئك هو الابتر).  با در نظر گرفتن اينكه كلمه () در ظاهر به معناى است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، و تنها اى است كه خداى تعالى به آن جناب داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به و يابه طور نبود، آوردن كلمه (إن) در جمله (ان شانئك هو الابتر)  اى نداشت، زيرا كلمه (إن) علاوه بر ، را هم مى رساند و معنا بفرمايد ما به تو داديم، چون كه تو اجاق كور است و يا بى خبر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و روايات هم زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه و دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن كه گفته:  (منظور اين زخم زبان از كلمه () بريدگى از يا انقطاع از بوده و خداى تعالى در گفتارش فرموده او خودش از هر چيز است) سخن  است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و چون جمله (انا اعطيناك الکوثر) در مقام منت نهادن بود، با متكلم مع الغير () آمد كه بر  دلالت مى كند، و چون منظور از آن ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه كه ظاهر در است بيان داشت و فرمود: ما به تو عطا كرديم.
قسمت دوم 🍁 بیان آیه 2⃣ و 3⃣سوره کوثر🍁 فصل لربك و انحر2⃣ 🔹از ظاهر و ظاهر اينكه حرف (فاء) بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى شود كه امر به و نحر شتر، كه متفرع بر جمله (انا اعطيناك الكوثر) شده، از باب شكر است، و چنين معنا مى دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با و نحر شكرگزارى كن. 🍁🍁🍁🍁🍁 و مراد از () بنا بر رواياتى كه از طرق و از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از على (عليه السلام) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام و ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت كرده، بلند كردن به طرف در هنگام گفتن براى نماز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: معنايش اين است كه نماز بخوان، و شتر هم كن، (چون كلمه به معناى سر بريدن شتر به آن نحو است، همچنان كه كلمه به معناى سر بريدن ساير حيوانات است). 🍁🍁🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت بخوان، و وقتى سر از بر مى دارى به طور كامل بايست. بعضى ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ان شانئك هو الابتر3⃣ ⬅️كلمه (شانى ء) به معناى ، و كلمه (ابتر) به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه  چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود بوده. بعضى گفته اند: مراد از منقطع از ، و يا منقطع از است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات نمى سازد. 🍁بحث روايتى سوره کوثر🍁 🔹در است كه ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از عباس روايت كرده اند كه گفت: كوثر آن است كه خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داد. مى گويد: به بن جبير گفتم از مردم معتقدند كه كوثر نام در بهشت است. سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته. 🍁🍁🍁🍁🍁 رواياتى درباره اينكه از () در (فصلّ لربّك و انحر)  كردن دستها در موقع است. در همان كتاب آمده كه ، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى در كتاب خود، از بن ابیطالب روايت كرده اند كه فرموده وقتى اين سوره بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد، از پرسيد: اين () كه خداى عزوجل مرا بدان فرموده چيست؟ گفت: منظور، نحيرة نيست، بلكه خداى تعالى مأمورت كرده وقتى مى خواهى نماز ببندى دستهايت را كنى، هم در تكبيره الاحرام و هم در هنگام رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگانى است كه در آسمان هستند، و براى هر چيزى است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ورسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: دست بلند كردن يكى از و است كه خداى تعالى (در كفار) فرموده: «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون». ترجمه: (براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى). 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت را مجمع البيان از از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته و اين روايت را در خود آورده اند. و نيز گفته همه طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى بلند نمودن دست تا گودى زير گلو در هنگام است.