#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_توحید قسمت اول
#تفسیر_المیزان
﴿ سورة الإخلاص - سورة ١١٢ - تعداد آیات ٤ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾
🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁
🔹به نام الله كه رحمان و رحيم است
بگو او الله يگانه است 1⃣
كه همه نيازمندان قصد او مى كنند2⃣
نزاده و زاييده نشده3⃣
و هيچ كس همتاى او نيست4⃣
✅ روايات وارده از طرق #شيعه و #سنى در #فضيلت اين سوره بسيار زياد است، حتى از هر #دو طريق رسيده كه:
1⃣ اين سوره #معادل با يك #ثلث قرآن است.
2⃣ اين سوره هم مى تواند در #مكه نازل شده باشد و هم در #مدينه.
و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن #ظاهر است اين است كه در #مكه نازل شده است.
🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد1⃣
🔹كلمه (#هو) ضمير #شأن و ضمير #قصه است، معمولا در جايى بكار میرود كه گوينده #اهتمام زيادى به #مضمون جمله #بعد از آن داشته باشد.
🔹كلمه (#الله) مورد #اختلاف واقع شده، #حق آن است كه (علم به #غلبه) براى خداى تعالى است، يعنى #قبلا در زبان عرب اسم #خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد #بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين #غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام #خاصى دارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅فرق بين (#احد) و (#واحد) و #معناى احد بودن خداى تعالى
⬅️ كلمه (احد) #صفتى است كه از ماده (#وحدت) گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز #وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد #فرق است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه #قابل_كثرت و #تعدد نباشد، نه در #خارج و نه در #ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به #خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك #ثانى و #ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با #انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش #دومى فرض شود، باز #خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️ مثالى كه بتواند تا #اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه:
وقتى مى گويى (#احدى از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را #نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را.
اما اگر بگويى: (#واحدى از قوم نزد من نيامده ) #تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و #منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين #تفاوت كه بين #دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و #خاصيتى كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در #هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى #استعمال نمى شود، (و #هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد)
بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است #منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام #ايجابى استعمال مى شود.
⬅️ يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (ع) است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده:(كل مسمى بالوحده غيره قليل ) و خدا داناتر است- هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست.
✅خدا صمد است یعنی هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهی المقاصد است.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_توحید قسمت دوم
#تفسیر_المیزان
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁
الله الصمد2⃣
🔹اصل در معناى كلمه (#صمد) #قصد كردن و يا قصد كردن با #اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، يصمده، صمدا) معنايش اين است كه فلانى #قصد فلان كس يا فلان چيز را كرد، در حالى كه بر او اعتماد كرده بود. #بعضى از #مفسرين اين كلمه را - كه #صفت است - به معانى #متعددى تفسير كرده اند كه #برگشت بيشتر آنها به معناى زير است:
(#سيد و بزرگى كه از #هر_سو به جانبش #قصد مى كنند تا حوايجشان را برآورد) و چون در آيه مورد بحث #مطلق آمده همين معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سيد و بزرگى است كه #تمامى_موجودات عالم در تمامى #حوائجشان او را قصد مى كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
آرى وقتى #خداى تعالى پديد آورنده همه عالم است، و هر چيزى كه داراى #هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چيزى كه نام (#چيز) صادق بر آن باشد، در #ذات و #صفات و آثارش #محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را #قصد مى كند، همچنان كه خودش فرموده:
(الا له الخلق و الامر)، و نيز به طور #مطلق فرموده:
(و ان الى ربك المنتهى )، پس خداى تعالى در هر #حاجتى كه در عالم وجود تصور شود #صمد است، يعنى #هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه #منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است.
🍁🍁🍁🍁🍁
از اينجا روشن مى شود كه اگر #الف و #لام بر سر كلمه (#صمد) در آمده، منظور #افاده_حصر است، مى فهماند #تنها خداى تعالى صمد #على_الاطلاق است، به #خلاف كلمه (احد) كه الف ولام بر سرش در نيامده، براى اينكه اين كلمه با معناى #مخصوصى كه افاده مى كند در جمله #اثباتى بر احدى غير خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود كه با آوردن الف و لام حصر #احديت را در جناب حق تعالى افاده كند، و يا احديت #معهودى از بين احديت ها را برساند.
⬅️و اما اينكه چرا #دوباره كلمه (#الله) ذكر شد، با اينكه ممكن بود بفرمايد:
(قل هو الله احد و صمد)؟
#ظاهرا اين تكرار براى اشاره به اين معنا بوده كه هر يك از #دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) #مستقلا كافى در #تعريف خداى تعالى است، چون #مقام، مقام معرفى خدا به وسيله #صفتى است كه #خاص خود او باشد، پس معنا چنين است كه #معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از #شنيدن جمله (هو الله احد) و چه از شنيدن (الله الصمد) چه آنجور #توصيف و #تعريف شود و چه اينجور.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #دو آيه شريفه در عين حال هم به وسيله صفات #ذات، خداى تعالى را #معرفى كرده، و هم به وسيله صفات #فعل.
جمله (الله احد) #خدا را به صفت #احديت توصيف كرده، كه احديت #عين ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت #صمديت توصيف كرده كه صفت #فعل است، چون گفتيم صمديت عبارت از اين است كه هر چيزى به سوى او #منتهى مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
#بعضى از #مفسرين گفته اند: كلمه (#صمد) به معناى هر چيز #توپرى است كه جوفش #خالى نباشد، و در نتيجه نه #بخورد و نه #بنوشد و نه #بخوابد و نه #بچه بياورد و نه از كسى #متولد شود. كه بنابر اين #تفسير، جمله (لم يلد و لم يولد) تفسير كلمه (#صمد) خواهد بود.
سوره #توحید خداى تعالى را به #احديت_ذات و بازگشت ما سوى الله در #تمامى حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در #ذات و نه در #صفات و نه در #افعال شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه #مختص به خود قرآن كريم است، و #تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر اين #اساس پى ريزى شده است.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_توحید قسمت سوم
#تفسیر_المیزان
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁
لم يلد و لم يولد3⃣
و لم يكن له كفوا احد4⃣
🔹 اين #دو آيه كريمه از #خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كند كه چيزى را #بزايد. و يا به عبارت ديگر ذاتش #متجزى شود، و جزئى از #سنخ خودش از او #جدا گردد. چه به آن معنايى كه #نصارى درباره #خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه #وثنى مذهبان #بعضى از آلهه خود را #فرزندان_خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين #دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه #خود او از چيزى متولد و #مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به #هر_معنايى كه اراده شود، چه به آن #نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله #پدر و بعضى ديگر اله #مادر و بعضى ديگر اله #فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را #نفى مى كنند كه براى خداى تعالى #كفوى باشد كه برابر او در #ذات و يا در #فعل باشد، يعنى #مانند خداى تعالى #بيافريند و #تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در #ذات خدا نيست، يعنى #احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه #واجب الوجود (عز اسمه ) #متعدد است، و اما در #فعل يعنى تدبير، #بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير #قائل شدند، حال چه خداى #بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه #غير_بشرى.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #۲ملاك در #كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى #تدبير فلان ناحيه #عالم را به فلان #معبود واگذار نموده و او #فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى #مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او #رب_الارباب و اله الالهه است. و اگر #برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه #صفت، يا صفت #ذات است يا صفت #فعل، صفت ذات كه #عين ذات است و صفت فعل هم از فعل #انتزاع مى شود.
#نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر #صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و #افعال است.
⬅️ و اين معناى از #كفو بودن در #غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير #استقلالى كه #بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز #مصداقى است براى كفو بودن، چون #برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان #گياه خودش #مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در #بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى #محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز #نفى مى كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
بيان اينكه #نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و افعال است. و صفات #سه گانه اى كه در اين سوره #نفى شده، يعنى #متولد شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از #چيز ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را #متفرع بر صفت #احديت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت #فرض احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين #سه صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا #زودتر به نظر مى رسد كه #متفرع بر #صمديت خدا باشند.
🍁🍁🍁🍁🍁
اما اينكه #متولد نشدن چيزى از خدا فرع صمديت او است، #بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى #تجزى و قسمت #پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون #تركيب تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او #جدا مى شود بايد خودش داراى #اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد #محتاج به جزء #خويش است، چون بديهى است موجود #مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان #صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى #احتياج در او تصور ندارد.
⬅️و از جمله #سخنانى كه در باره اين آيه (۴) گفته شده، اين است كه #مراد از كفو، #همسر است، چون همسر هر كسى #كفو او است. و بنابه اين گفتار آيه شريفه همان را #افاده مى كند كه آيه (۳) سوره جن (تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه).(بلند است مقام با عظمت پروردگار ما و او هرگز برای خود همسر (و فرزندی) انتخاب نکرده) افاده مى كند. و ليكن اين حرف #صحيح #نیست.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_توحید قسمت پنجم
#تفسیر_المیزان
🍁بحث روایتی سوره توحید🍁
⬅️#مؤلف: روايات از طرق اهل #سنت در اين #معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از #صحابه از قبيل #ابن عباس و #ابى الدرداء، #ابن عمر، #جابر، #ابن مسعود، #ابى سعيد خدرى، #معاذ بن انس، #ابى ايوب، #ابى امامه، و غير نامبردگان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان #اهل_بيت (عليهم السلم) آمده، و #مفسرين در توجيه آن #وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه #معتدل ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به #سه اصل بر مى گردد، #توحيد و #نبوت و #معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل #يك اصل را #متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل #توحيد است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #توحيد از #امير المومنين (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود در عالم #رويا #خضر (عليه السلام) را ديدم، و اين رويا يك شب #قبل از جنگ #بدر بود، به آن جناب گفتم:
از آنچه دارى چيزى به من #تعليم بده كه بر دشمنان #پيروز شوم.
خضر(ع) گفت: بگو:
(#يا_هو_يا_من_لا_هو_الا_هو)، همينكه صبح شد، روياى خود را براى #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بازگو كردم، به من فرمود:
اى على #اسم_اعظم را ياد گرفتى، و اين كلام در جنگ بدر #همچنان بر زبانم بود.
🍁🍁🍁
و نيز در آن كتاب آمده كه #امير المومنين على (عليه السلام) #سوره (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى #فارغ شد گفت: (يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما).
و در #نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده : (الاحد لا بتاويل عدد - #احد است، اما نه به #تاويل_عدد).
#مؤلف: اين روايت را در #توحيد هم از حضرت #رضا (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد).
⬅️ در اصول #كافى به سند خود از #داوود بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم #جواد الائمه (ع) عرضه داشتم: كلمه #صمد چه معنايى دارد، فرمود به معناى #سيد_مصمود_اليه است، يعنى #بزرگى كه #تمام موجودات عالم در #حوائج كوچك و بزرگ به او #مراجعه ميكنند و #محتاج اويند.
🍁🍁🍁
#مؤلف: و در #تفسير كلمه (صمد) معانى ديگرى از #ائمه اهل بيت (ع) روايت شده، از آن جمله امام #باقر (ع) فرمود: #صمد به معناى #سيد و #بزرگى است كه سايرين او را #اطاعت كنند، سيدى كه #مافوق او هيچ آمر و ناهى نباشد.
و از #حسين بن على (ع) روايت شده كه فرموده است: #صمد كسى و چيزى را گويند كه #جوف ندارد، و نيز به كسى گويند كه #نمیخوابد، و همچنين به كسى گفته مى شود كه #لم_يزل بوده و لا يزال خواهد بود. و از امام #سجاد (ع) نقل شده كه فرمود: #صمد كسى است كه هر گاه #بخواهد چيزى را #ايجاد كند تنها بگويد: #باش آن چيز موجود شود. و باز صمد به معناى كسى است كه موجودات را #بدون الگوى قبلى خلق كرده، آنها را #اضداد و به #اشكال مختلف و ازواج خلق كرده، كسى است كه در #يكتايى و #ضد نداشتن يگانه است، و نيز در نداشتن شكل و مثل و شريك #يكتا است.
🍁🍁🍁
و اصل در معناى #صمد همان معنايى است كه از #ابى جعفر دوم (ع) نقل كرديم، چون در معناى آن #لغتى از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنابراين، معانى ديگر و #مختلفه اى كه از #ساير_ائمه (ع) نقل شد تفسير به #لازمه معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم #مقصود بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى #مقصودى است كه هر موجودى در هر #حاجتى كه دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار #هيچ حاجتى نمى شود.
🍁🍁🍁
و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (ع) از آباى گرامى اش (ع) روايت آورده كه اهل #بصره به #حسين بن على (ع) #نامه اى نوشته، و در آن از كلمه(#صمد) پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
اما بعد، مبادا در #قرآن كريم #خوض كنيد. و در آن #جدال راه نيندازيد، و بدون #علم و از روى #مظنه و #سليقه درباره آن چيزى مگوييد، كه از #جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود:
كسى كه بدون #علم در باره قرآن سخن بگويد، #نشيمنگاه او پر از #آتش خواهد بود، و خداى سبحان #خودش كلمه (#صمد) را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با #دو آيه بعد تفسير نموده، فرمود:
(لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد).
🍁🍁🍁
و باز در آن كتاب در #خطبه_ديگر از #امير المومنين(ع) آمده كه فرمود: #خداى عزوجل كسى است كه از كسى #متولد نشده تا در #عزت شريكى داشته باشد، و خود #فرزنددار نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد.
و در #همان كتاب در #ضمن خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: #خداى تعالى #بزرگتر از آن است كه #كفوى داشته باشد تا به آن كفو #تشبيه شود.
#مؤلف: در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روایات دیگری نیز هست.
#تفسیر_قرآن
#تفسیرسوره_المسد قسمت دوم
#تفسیرالمیزان
🍁بیان آیات2⃣و 3⃣و4⃣سوره مسد🍁
ما اغنى عنه ماله و ما كسب2⃣
🔹در اين آيه كلمه (ما) #دو بار آمده، اولى #نافيه است، و دومى مى تواند #موصوله باشد، و معناى (ماكسب)، (آنچه با اعمالش به دست آورده) بوده باشد، و مى تواند #مصدريه باشد، و معنايش #كسب كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان #عمل او است، و معناى آيه به فرض #دوم اين است كه:
عمل او دردى از او #دوا نكرد.
و #معناى آيه به هر حال اين است كه مال #ابولهب و عملش و يا #اثر عملش دردى از او #دوا نكرد و به #نفرين خدا و يا #قضاى او، هم دچار #تباب و #خسران_نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش.
🍁🍁🍁🍁🍁
سيصلى نارا ذات لهب3⃣
يعنى به #زودى داخل آتشى #زبانه_دار خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش #دوزخ است كه #جاودانى است، و اگر كلمه (#نار) را #نكره و #بدون الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و #هولناكى آن را برساند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و امراته حماله الحطب4⃣
يعنى #بزودى ابولهب داخل آتشى زبانه دار مى شود و به زودى #همسرش نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه (#حماله) در جمله (حماله الحطب) از اين جهت #فتحه به خود گرفته كه به اصطلاح #وصفى است كه به منظور #مذمت _موصوف آن از #وصفيت افتاده و در اينجا به عنوان نام آن #زن آمده، و در نتيجه چنين معنا مى دهد:
من #مذمت مى كنم حماله الحطب را.
ولى بعضى گفته اند منصوب شدن (حماله) بخاطر آن است كه #حال از كلمه (امراه) است.
🍁بیان آیه 5⃣ سوره مسد🍁
فى جيدها حبل من مسد5⃣
🔹كلمه (مسد) به معناى #طنابى است كه از #ليف_خرما بافته شده باشد.
و #ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه #همسر ابولهب به #زودى در آتش #دوزخ در روز #قيامت به همان هيئتى #ممثل مى گردد كه در #دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى #خاربن و بته هايى ديگر را با #طناب مى پيچيد و حمل مى كرد، و #شبانه آنها را بر سر راه #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را #آزار دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به #گردن و هيزم به پشت ممثل گشته #عذاب مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) #عدم اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند.
در #مجمع_البيان مى گويد: اگر كسى #سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او #جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته #ايمان بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا #تكذيب نمى شد؟
در #پاسخ مى گوييم: باز هم #ايمان آوردن، #تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف #ثابت را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در #حقيقت #تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: #اشكال مذكور ناشى از #غفلت است، غفلت از اين #حقيقت كه تعلق قضاى #حتمى_الهى به فعلى از افعال #اختيارى انسان، باعث #بطلان اختيار انسان نمى شود، چون #فرض اين است كه #اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - #تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى #اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به #اختيار خود او #صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از #مرادش تخلف كند و اين #محال است، و وقتى فعلى كه #متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود، (#دقت بفرماييد).
🍁🍁🍁🍁🍁
پس روشن شد كه ابولهب مى توانسته ايمان بياورد و از آتش #نجات پيدا كند، آتشى كه در صورت #كافر_مردن وى حتمى بوده، و قضايش #رانده شده بود. و از اين باب است همه آياتى كه درباره #كفار_قريش نازل شده و خبر مى دهد به اينكه اينان ايمان نخواهند آورد، نظير آيات زير كه مى فرمايد:
(ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون )، و نيز مى فرمايد: (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون )، و نيز از #همين باب است آياتى كه سخن از #مهر زدن بر #دلها دارد، هيچ يك از آن آيات و اين آيات مستلزم #جبر نيست.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_تبت #قسمت_دوم
#تفسیر_المیزان
🍁بیان آیه2⃣ سوره مسد در تفسیرالمیزان🍁
معناى آيه اين است كه مال ابولهب و عملش و يا اثر عملش دردى از او دوا نكرد و به نفرين خدا و يا قضاى او، هم دچار تباب و خسران نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش.
🍁بیان آیات2⃣و 3⃣و4⃣سوره مسد🍁
ما اغنى عنه ماله و ما كسب2⃣
🔹در اين آيه كلمه (ما) #دو بار آمده، اولى #نافيه است، و دومى مى تواند #موصوله باشد، و معناى (ماكسب)، (آنچه با اعمالش به دست آورده) بوده باشد، و مى تواند #مصدريه باشد، و معنايش #كسب كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان #عمل او است، و معناى آيه به فرض #دوم اين است كه:
عمل او دردى از او #دوا نكرد.
و #معناى آيه به هر حال اين است كه مال #ابولهب و عملش و يا #اثر عملش دردى از او #دوا نكرد و به #نفرين خدا و يا #قضاى او، هم دچار #تباب و #خسران_نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش.
🍁🍁🍁🍁🍁
سيصلى نارا ذات لهب3⃣
يعنى به #زودى داخل آتشى #زبانه_دار خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش #دوزخ است كه #جاودانى است، و اگر كلمه (#نار) را #نكره و #بدون الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و #هولناكى آن را برساند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و امراته حماله الحطب4⃣
يعنى #بزودى ابولهب داخل آتشى زبانه دار مى شود و به زودى #همسرش نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه (#حماله) در جمله (حماله الحطب) از اين جهت #فتحه به خود گرفته كه به اصطلاح #وصفى است كه به منظور #مذمت _موصوف آن از #وصفيت افتاده و در اينجا به عنوان نام آن #زن آمده، و در نتيجه چنين معنا مى دهد:
من #مذمت مى كنم حماله الحطب را.
ولى بعضى گفته اند منصوب شدن (حماله) بخاطر آن است كه #حال از كلمه (امراه) است.
🍁بیان آیه 5⃣ سوره مسد🍁
فى جيدها حبل من مسد5⃣
🔹كلمه (مسد) به معناى #طنابى است كه از #ليف_خرما بافته شده باشد.
و #ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه #همسر ابولهب به #زودى در آتش #دوزخ در روز #قيامت به همان هيئتى #ممثل مى گردد كه در #دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى #خاربن و بته هايى ديگر را با #طناب مى پيچيد و حمل مى كرد، و #شبانه آنها را بر سر راه #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را #آزار دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به #گردن و هيزم به پشت ممثل گشته #عذاب مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) #عدم اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند.
در #مجمع_البيان مى گويد: اگر كسى #سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او #جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته #ايمان بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا #تكذيب نمى شد؟
در #پاسخ مى گوييم: باز هم #ايمان آوردن، #تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف #ثابت را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در #حقيقت #تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: #اشكال مذكور ناشى از #غفلت است، غفلت از اين #حقيقت كه تعلق قضاى #حتمى_الهى به فعلى از افعال #اختيارى انسان، باعث #بطلان اختيار انسان نمى شود، چون #فرض اين است كه #اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - #تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى #اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به #اختيار خود او #صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از #مرادش تخلف كند و اين #محال است، و وقتى فعلى كه #متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود، (#دقت بفرماييد).
🍁🍁🍁🍁🍁
پس روشن شد كه ابولهب مى توانسته ايمان بياورد و از آتش #نجات پيدا كند، آتشى كه در صورت #كافر_مردن وى حتمى بوده، و قضايش #رانده شده بود. و از اين باب است همه آياتى كه درباره #كفار_قريش نازل شده و خبر مى دهد به اينكه اينان ايمان نخواهند آورد، نظير آيات زير كه مى فرمايد:
(ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون )، و نيز مى فرمايد: (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون )، و نيز از #همين باب است آياتى كه سخن از #مهر زدن بر #دلها دارد، هيچ يك از آن آيات و اين آيات مستلزم #جبر نيست.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت اول
سورة النصر - سورة 110 - تعداد آیات ٣
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
🍁ترجمه آيات سوره نصر🍁
به نام اللّه كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است.
منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد 1⃣
و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند 2⃣
پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است 3⃣
✅ در اين سوره #خداى تعالى #رسول گراميش را #وعده #فتح و يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم #گروه گروه داخل #اسلام مى شوند، و دستورش مى دهد كه به #شكرانه اين يارى و فتح خدايى، خدا را #تسبيح كند و حمد گويد و #استغفار نمايد.
✅اين سوره بنا به #استظهارى كه خواهيم كرد در #مدينه بعد از #صلح_حديبيه و #قبل از فتح #مکه نازل شده است.
🍁بیان آیه1⃣ 🍁
اذا جاء نصر اللّه و الفتح1⃣
🔹بيان اينكه مراد از #نصر و #فتح در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن #پيشگويى شده #فتح _مكه است.
كلمه (#اذا) ظهور در #استقبال (آينده) دارد، و اين ظهور #اقتضا دارد كه مضمون آيه شريفه #خبرى باشد از امرى كه #هنوز رخ #نداده و به زودى #رخ میدهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در #نتيجه سوره مورد بحث از #مژده هايى است كه خداى تعالى به #پيامبر (ص) داده، و نيز از #ملاحم و خبرهاى #غيبى قرآن كريم است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #منظور از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از #مفسرين پنداشته اند - #جنس نصرت و فتح نيست، تا #آيه شريفه با تمامى #مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را #يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده #منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن #انصار و اهل #يمن هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) #نمیسازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه #قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج #نبوده.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز منظور آيه، #صلح_حديبيه كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا) #فتح خوانده #نمیتواند باشد، براى اينكه آيه #بعدى با آن انطباق ندارد، و در صلح #حديبيه مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند.
⬅️ روشن ترين #واقعه اى كه مى تواند #مصداق اين نصرت و فتح باشد، #فتح_مكه است، چون فتح مكه در #حيات_رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و در بين #همه فتوحات، #ام_الفتوحات و نصرت روشنى بود كه بنيان #شرك را در #جزيره_العرب ريشه كن ساخت.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #مؤيد اين نظريه #وعده نصرتى است كه در #ضمن آيات نازله درباره #حديبيه داده و فرموده:
(انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك اللّه ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، (سوره فتح آیات ۱_۳)، چون بسيار نزديك به #ذهن است كه #منظور از فتح و نصر عزيز، همان #فتح_مكه باشد، چون #تنها فتحى كه #مرتبط با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه #دو سال #بعد از صلح حديبيه اتفاق افتاد.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #نظريه به ذهن #نزديكتر است، تا آيه را #حمل كنيم بر #اجابت دعوت حقه از ناحيه #اهل_يمن و #دخول بدون #خونريزيشان در اسلام.
پس #نزديكتر به #اعتبار همان است كه بگوييم:
#مراد از نصر و فتح، #نصرت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بر #كفار_قريش، و مراد از فتح، #فتح_مكه است. و نيز بگوييم اين سوره #بعد از صلح حديبيه و بعد از #نزول سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت دوم
🍁بیان آیه 2⃣ 🍁
و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا2⃣
راغب در #مفردات می گويد: كلمه (فوج) به معناى #جماعتى است كه به سرعت عبور كنند، و #جمع اين كلمه (افواج) مى آيد.معناى (داخل شدن مردم در دين خدا افواجا) اين است كه جماعتى #بعد از جماعتى ديگر به اسلام در آيند، مراد از دين اللّه همان #اسلام است، چون خداى تعالى به حكم آيه(ان الدين عنداللّه الاسلام) #غير از اسلام را دین نمیداند.
🍁بيان آیه 3⃣ 🍁
فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا3⃣
🔹از آنجايى كه اين نصرت و فتح #اذلال خداى تعالى نسبت به #شرك، و #اعزاز_توحيد است و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح #ابطال باطل و #احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول _ سخن از #تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت #دوم - كه نعمت بزرگى است - سخن از #حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با #حمد تسبيح گويد.
🍁🍁🍁🍁🍁
البته در اين ميان #وجه_ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق #خداى عزوجل كه رب عالم است، بر بنده اش اين است كه او را با #صفات_كمالش ذكر كند و #همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون #فتح_مكه باعث شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن #باطل و #قطع ريشه #فساد داشت #فراغتى حاصل كند، دستورش داد که از این به #بعد که #فراغتت بيشتر است، به #ياد جلال خدا - كه #تسبيح او است - و #جمالش - كه حمد او است و #نقص و حاجت خودش، كه #استغفار است - بپردازد، و #معناى استغفار در مثل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه آمرزيده هست، درخواست #ادامه_مغفرت است، چون #احتياج به مغفرت از نظر #بقاء #عينا مثل احتياج به #حدوث مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب #تكميل شكرگزارى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
(انه كان توابا) - اين جمله #دستور به استغفار را #تعليل مى كند، و در #عين حال تشويق و #تأكيد هم هست.
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁
✅چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر
🔹در #مجمع_البيان از #مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره #نازل شد، #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر #اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر #مژده مى دادند، ولى وقتى #عباس آن را شنيد #گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد:
چرا مى گريى #عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره #خبر_مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: #بله اين سوره همان را مى گويد كه تو #فهميدى، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره #بيش از #دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را #خندان و خوشحال نديد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين #معنا در #تعدادى از روايات با عباراتى #مختلف آمده.
و بعضى در #وجه دلالت سوره بر خبر #مرگ آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره #دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود #فارغ شده، آنچه #بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به #سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به #حد_كمالش رسيد بايد منتظر #زوالش بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #همان كتاب از #ام_سلمه روايت كرده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #اواخر عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، #مگر اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما #علت اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل #مامور شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ).
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در اين #معنا روايات يكى دو تا #نيست، البته در #بين آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه #ذكرى مى گفته #اختلاف هست.
🔹در #عيون از #حسين بن خالد از حضرت #رضا (عليه السلام) روايت آورده كه گفت: من از پدرم شنيدم كه از پدرش (عليه السلام) حديث كرد كه:
#اولين سوره اى كه از قرآن #نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحيم اقرا باسم ربك ) بود، و #آخرين سوره اى كه #نازل شد سوره #اذا_جاء_نصرالله بود.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت هشتم
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁
✅ حركت #لشكر اسلام بر سوى #مكه و #فتح مكه
⬅️ #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و #اسلام را پذيرفته با آن جناب #بيعت كردند، وقتى #مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن #دو را پيشاپيش خود روانه به سوى #قريش كرد تا ايشان را به سوى #اسلام دعوت كنند و #اعلام بدارند هر كس بر #خانه_ابوسفيان كه #بالاى مكه است داخل بشود #ايمن است، و هر كس داخل خانه #حكيم كه در #پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم #درب خانه خود را بروى خود #ببندد و دست به #شمشير نزند ايمن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
بعد از آنكه #ابوسفيان و #حكيم بن حزام از نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف #مكه روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) #زبير بن عوام را به #سركردگى جمعى از #سواره نظام #مهاجرين مامور فرمود تا #بيرق خود را در #بلندترين نقطه #مكه كه محلى است به نام #حجون نصب كند و فرمود از آنجا #حركت نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن #جناب به مكه رسيد، در همين حجون #خيمه زد، و #سعد بن عباده را به سركردگى #كتيبه_انصار در #مقدمه اش، و #خالد بن وليد را با #جمعيتى از مسلمانان #قضاعه و #بنى سليم را #دستور داد تا به #پايين مكه بروند، و #پرچم خود را در آنجا #نرسيده به خانه ها نصب كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و به ايشان #دستور داد كه به #هيچ_وجه #متعرض كسى نشوند و با كسى #نجنگند، مگر آنكه ابتدا به #جنگ كرده باشد، و #دستور داد #چهار نفر را هر جا ديدند به #قتل برسانند:
1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح
2⃣حويرث بن نفيل
3⃣ابن خطل
4⃣ مقبس بن ضبابه
و نيز #دستورشان داد كه #دو نفر #مطرب و #آوازه خوان را #هر_جا ديدند #بكشند، و اينها كسانى بودند كه با #آوازه خوانيهايشان رسول خدا (ص) را #هجو مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند #دست به #پرده_كعبه دارند در همان حال به #قتلشان برسانند. #طبق اين فرمان #على (ع) #حويرث بن نفيل و يكى از #دو آوازه خوانها را #كشت، و آن ديگرى #متوارى شد، و نيز #مقبس بن ضبابه را در #بازار به قتل رسانيد، و #ابن خطل را در حالى كه #دست به پرده كعبه داشت #پيدا كردند، و #دو نفر به وى #حمله كردند، يكى #سعيد بن حريث، و ديگرى #عمار بن ياسر، #سعيد از عمار #سبقت گرفت و او را به #قتل رسانيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#ابوسفيان با #شتاب خود را به #رسول خدا (ص) رسانيده #ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان #بوسه زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته:
🍃 اليوم يوم الملحمه
اليوم تسبى الحرمه🍃
ترجمه:
🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂
حضرت به #على (عليه السلام) دستور داد: به #عجله خود را به #سعد برسان، و #پرچم - كه همواره به دست #فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو #خودت آن را داخل #شهر كن، اما با #رفق و مدارا، و على (ع) پرچم #انصار را از #سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و #مدارا داخل شهر كرد.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_قدر قسمت دوم
#تفسیر_المیزان
🔴 مهم #با_دقت_خوانده_شود
🍁ادامه آیه1⃣ سوره قدر از تفسیر المیزان 🍁
✅وجه تسميه #شب_قدر، #تقدير و احكام #يك سال در #شب قدر، يكى از شب هاى #رمضان است و هر #سال تكرار مى شود
🍁🍁🍁🍁🍁
✅در اين سوره آن شبى كه #قرآن نازل شده را شب #قدر ناميده، و #ظاهرا مراد از قدر #تقدير و #اندازه گيرى است، پس شب #قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن #شب حوادث يك سال را #يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند،
زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيرهايى ديگر از اين قبيل را #مقدر مى سازد، آيه سوره #دخان هم كه در #وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد:
🔸(فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربك ) #چون (فرق )، به معناى جدا سازى و مشخص كردن #دو چيز از يكديگر است، و #فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن #واقعه اى كه بايد رخ دهد را با #تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅و از اين استفاده مى شود كه شب #قدر منحصر در شب #نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن #شبش نازل شد نيست، بلكه با #تكرر #سنوات، آن شب هم مكرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى شود.
✅براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از #شبهاى #قدر چهارده قرن گذشته #قرآن يكپارچه #نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن #شب حوادث تمامى #قرون گذشته و #آينده تعيين گردد. علاوه بر اين، كلمه ( #يفرق ) به خاطر اينكه #فعل مضارع است #استمرار را مى رساند، در سوره مورد #بحث هم كه فرموده: ( #شب #قدر از هزار ماه بهتر است ) و نيز فرموده :( #ملائكه در آن شب نازل مى شوند) مؤيد اين معنا است.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅پس #وجهى براى #تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: #شب_قدر در تمام #دهر فقط #يك شب بود، و آن #شبى بود كه قرآن در آن نازل گرديد و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين #تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: تا #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) زنده بود #شب_قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از #رحلت آن #جناب خدا شب قدر را هم از بين برد. و نيز #سخن آن مفسر ديگر كه گفته : #شب قدر تنها يك #شب معين در تمام سال است نه در ماه #رمضان. و نيز سخن آن #مفسر ديگر كه گفته : #شب قدر شبى است در #تمام سال، ولى در هر سال يك #شب #نامعلومى است، در سال #بعثت در ماه رمضان بوده در سال هاى ديگر در #ماههاى ديگر، مثلا #شعبان يا ذى القعده #واقع مى شود، هيچ يك از اين #اقوال درست نيست.
✅بعضى ديگر گفته اند: كلمه ( #قدر) به معناى #منزلت است، و اگر #شب نزول #قرآن را شب قدر خوانده به #خاطر #اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅بعضى ديگر گفته اند: كلمه ( #قدر) به معناى #ضيق و #تنگى است، و #شب_قدر را بدان #جهت قدر خوانده اند كه زمين با #نزول #ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو #وجه به طورى كه ملاحظه مى كنيد چنگى به دل نمى زند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅پس حاصل #آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب #قدر #بعينه يكى از #شبهاى ماه مبارك رمضان از #هر سال است، و در هر سال در آن #شب همه امور احكام مى شود، البته #منظورمان ( #احكام ) از جهت #اندازه_گيرى است، #خواهيد گفت پس هيچ امرى از آن صورت كه در #شب #قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟ در پاسخ مى گوييم: نه، هيچ #منافاتى ندارد كه در شب #قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون #كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و #دگرگونى در #تقدير، امرى ديگر است همچنان كه #هيچ #منافاتى ندارد كه حوادث در #لوح #محفوظ معين شده باشد، ولى #مشيت #الهى آن را #تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده : (يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ).
🍁🍁🍁🍁🍁
✅علاوه بر اين، #استحكام امور به حسب #تحققش #مراتبى دارد، بعضى از #امور شرايط #تحققش موجود است، و بعضى ها #ناقص است، و احتمال دارد كه در #شب_قدر بعضى از مراتب احكام #تقدير بشود، و بعضى #ديگرش به وقت ديگر #موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت با اين وجه سازگار نيست.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_کوثر قسمت اول
#تفسیر_المیزان
﴿ سورة الکوثر - سورة 108 - تعداد آیات ٣ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾
🍁ترجمه آيات سوره #کوثر در تفسیرالمیزان🍁
🔹به نام اللّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است.
محققا ما به تو خير كثير (فاطمه عليها السلام) داديم1⃣
پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن2⃣
و بدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است.3⃣
🍁بيان آيات سوره کوثر در تفسیر المیزان🍁
✅در اين سوره #منّتى بر رسول خدا (ص) نهاده به اينكه به آن جناب #كوثر داده كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى #زخم_زبان مى زند كه اولاد #ذكور ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است
✅ اين سوره #كوتاهترين سوره قرآن است.
✅ روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه #مختلف است وظاهرش اين است كه در #مكه نازل شده است.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁
إنا أعطيناكَ الكوثر1⃣
🔹در #مجمع البيان مى گويد: كلمه (#كوثر) بر وزن (فوعل) به معناى چيزى است كه شأنش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى #خير_كثير است.
ولى #مفسرين در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست #اختلافى عجيب كرده اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️ #بعضى گفته اند: خير كثير است. و بعضى #معانى ديگرى كرده اند كه فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:
1⃣ نهرى است در بهشت.
2⃣حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است.
3⃣اولاد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است.
4⃣ اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است.
5⃣علماى امت او است.
6⃣قرآن و فضائل بسيار آن.
7⃣مقام نبوت است.
8⃣تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است.
9⃣ اسلام است.
0⃣1⃣ توحيد است.
1⃣1⃣ علم و حكمت است.
2⃣1⃣ فضائل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)است.
3⃣1⃣ مقام محمود است.
4⃣1⃣ نور قلب شريف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و از اين قبيل #اقوالى ديگر كه به طورى كه از #بعضى از مفسرين نقل شده بالغ بر #بيست_و_شش قول است.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁
⬅️صاحبان #دو قول اول استدلال كرده اند به #بعضى روايات، و اما #باقى اقوال #هيچ دليلى ندارند به جز #تحكم و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در #آخر_سوره فرمود:
(ان شانئك هو الابتر).
با در نظر گرفتن اينكه كلمه (#ابتر) در ظاهر به معناى #اجاق_كور است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب #قصر_قلب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، #تنها و تنها #كثرت_ذريه اى است كه خداى تعالى به آن جناب #ارزانى داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد #هم خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از #مصاديق خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به #استقلال و يابه طور #ضمنى نبود، آوردن كلمه (إن) در جمله (ان شانئك هو الابتر) #فايده اى نداشت، زيرا كلمه (إن) علاوه بر #تحقيق، #تعليل را هم مى رساند و معنا #ندارد بفرمايد ما به تو #حوض داديم، چون كه #بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و روايات هم #بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى #زخم_زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه #قاسم و #عبداللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از #دنيا رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن #مفسر كه گفته:
(منظور #صاحب اين زخم زبان از كلمه (#ابتر) بريدگى از #مردم يا انقطاع از #خير بوده و خداى تعالى در #رد گفتارش فرموده او خودش #منقطع از هر چيز است) سخن #بی_وجهى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون جمله (انا اعطيناك الکوثر) در مقام منت نهادن بود، با #سياق متكلم مع الغير (#ما) آمد كه بر #عظمت دلالت مى كند، و چون منظور از آن #خوشدل ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه #اعطاء كه ظاهر در #تمليك است بيان داشت و فرمود: ما به تو #كوثر عطا كرديم.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_کوثر قسمت دوم
#تفسیر_المیزان
🍁 بیان آیه 2⃣ و 3⃣سوره کوثر🍁
فصل لربك و انحر2⃣
🔹از ظاهر #سياق و ظاهر اينكه حرف (فاء) بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى شود كه امر به #نماز و نحر شتر، كه متفرع بر جمله (انا اعطيناك الكوثر) شده، از باب شكر #نعمت است، و چنين معنا مى دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با #نماز و نحر شكرگزارى كن.
🍁🍁🍁🍁🍁
و مراد از (#نحر) بنا بر رواياتى كه از طرق #شيعه و #سنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از على (عليه السلام) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام #صادق و ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت كرده، #دست بلند كردن به طرف #گردن در هنگام #تكبير گفتن براى نماز است.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى #بعضى گفته اند: معنايش اين است كه نماز #عيد_قربان بخوان، و شتر هم #قربانى كن، (چون كلمه #نحر به معناى سر بريدن شتر به آن نحو #خاص است، همچنان كه كلمه #ذبح به معناى سر بريدن ساير حيوانات است).
🍁🍁🍁🍁🍁
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت #نماز بخوان، و وقتى سر از #ركوع بر مى دارى به طور كامل بايست.
بعضى ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
ان شانئك هو الابتر3⃣
⬅️كلمه (شانى ء) به معناى #دشمن_خشمگين، و كلمه (ابتر) به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود #عاصى_بن_وائل بوده.
بعضى گفته اند: مراد از #ابتر منقطع از #خير، و يا منقطع از #قوم_خويش است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات #شان_نزول نمى سازد.
🍁بحث روايتى سوره کوثر🍁
🔹در #الدرالمنثور است كه #بخارى ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از #ابن عباس روايت كرده اند كه گفت:
كوثر آن #خيرى است كه خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داد. #ابوبشر مى گويد: به #سعيد بن جبير گفتم #جمعى از مردم معتقدند كه كوثر نام #نهرى در بهشت است. سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته.
🍁🍁🍁🍁🍁
رواياتى درباره اينكه #مراد از (#نحر) در (فصلّ لربّك و انحر) #بلند كردن دستها در موقع #اداء_تكبير است.
در همان كتاب آمده كه #ابن_ابى_حاتم، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى در كتاب #سنن خود، از #على بن ابیطالب روايت كرده اند كه فرموده وقتى اين سوره #کوثر بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد، از #جبرئيل پرسيد: اين (#نحيرة) كه خداى عزوجل مرا بدان #مامور فرموده چيست؟
گفت: منظور، نحيرة نيست، بلكه خداى تعالى مأمورت كرده وقتى مى خواهى #احرام نماز ببندى دستهايت را #بلند كنى، هم در تكبيره الاحرام و هم در هنگام #ركوع رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگانى است كه در #هفت آسمان هستند، و براى هر چيزى #زينتى است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر #تكبير است.
🍁🍁🍁🍁🍁
ورسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: دست بلند كردن يكى از #مظاهر_استكانت و #التماس است كه خداى تعالى (در #مذمّت كفار) فرموده: «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون».
ترجمه: (براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى).
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت را #صاحب مجمع البيان از #مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته #ثعلبى و #واحدى اين روايت را در #تفسيرهاى خود آورده اند. و نيز گفته همه #عترت طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى #نحر بلند نمودن #دو دست تا #محاذى گودى زير گلو در هنگام #نماز است.