eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
34 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ بحث در آیات قرآنی در شأن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه یکی از شئون سلام‌الله‌علیها در قرآن بنابر روایات بودن حضرتشان است؛ آیا لیلة القدر مرتبهٔ زمانی است یعنی در این موجود است اعم از اینکه ما بدان علم داشته باشیم یا نه؟ که برخی روایات بدین معنا ناظر است؛ یا اینکه غرض آن شأن و مرتبه‌ای است که انسان به قدر خود وقوف پیدا کند؟؛ و یا اینکه هر دو مطلب با هم تقارن دارد؟؛ جلسه قبل بیان شد که بنا بر نظر برخی بزرگان مثل و غیره لیلة القدر آن شأنی است که انسان در حال، در نفس الأمر، دارد و بدان شأن خود وقوف پیدا کند که این مهم است؛ انسان اگر بهانه تراشی را کنار بگذارد می‌فهمد که چه کاره است ولی این مسأله مشکل است: بَلِ ٱلْإِنسَٰنُ عَلَیٰ نَفْسِهِۦ بَصِيرَةٌ (۱۴) وَ لَوْ أَلْقَیٰ مَعَاذِيرَهُ :۱۵؛ یکی از شئون همین است که می‌فهمی چه کاره هستی؛ ٱقْرَأْ كِتَٰبَكَ كَفَیٰ بِنَفْسِكَ ٱلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ "اقرأ کتابک" به یک معنا در مورد قیامت است که در آن وقت می‌فهمی چه کاره‌ای و به یک معنا اگر کسی در این عالم به شأن خود وقوف پیدا کند قیامت شخصی او به پا شده است؛ تبیین اینکه اینقدر با انسان بازی می‌کند که کسی به راحتی نمی‌فهمد چه کاره است؛ اگر کسی متوجه شد که چه کاره است به لیلة القدر وجودی خودش رسیده است که این خودش شأنی پوشیده است و این یکی از عنایات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که به شخص رسیده است تبیین معنای دیگری در باب لیلة القدر؛ مطلب با کردن آن متفاوت است؛ بین علما مشهور است: الحفظ و الذکاء لا یجتمعان؛ در کسی که هم حفظش قوی است و هم در ایشان قوی است را می‌گویند همانند و در معاصرین مرحوم آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی ( )؛ از امور پوشیده بر ما این است که: علت اینکه انسان گاهی چندین بار یک مطلب علمی را می‌خواند و نمی‌فهمد ولی بعد از برهه‌ای همان مطلب را می‌فهمد چیست؟ برخی علت را و برخی و برخی سلسله‌ای از و را دخیل می‌دانند؛ فیوضاتی جریان پیدا می‌کند که وقتش است خودت را متصل به آن‌ها کنی: رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا حدیث ۲۱۲۳۴؛ تبیین مطلب با مثالی در باب اشتغال؛ از بلاهای دوره ما دنبال میز گشتن بسیاری از افراد برای است؛ کلامی از مرحوم آشیخ : یکی دو سه بار در مسائل بهت لبخند می‌زنه، از این لبخند را گرفتی، موفق می‌شوی و می‌روی جلو، اگر این لبخند را نگرفتی تا آخر عمر تو بدو، آن بدو؛ این مسأله مذکور را می‌گویند؛ تبیین توفیق به معنای وفق شرایط و علل و اسباب با انسان؛ در مسائل و گاهی علل و شرایط فراهم است که همان توفیق است؛ وصف مرحوم آیت‌الله میرزا ملقب به ؛ برخی اساتید در استدلال خود در مباحث خود گاهی به نظریات در مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی استدلال می‌کردند؛ مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی گاهی در مباحث معنوی در حالی‌که پشب دست خود می‌زدند، می‌گفتند: «افسوس من خام می‌میرم.» ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من در میانِ پُختگانِ عشقِ او خامم هنوز علت افسوس خوردن آمیرزا مهدی آشتیانی از زبان خودشان؛ انسان وقتی بخواهد کاری را نکند هزار می‌آورد؛ روی طنابش ارزن پهن کرده است ؛ إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ حدیث ۲۱۲۳۴؛ یکی از بی‌شمار علت می‌تواند انسان را از کاری باز بدارد که ما به آن‌ها علم نداریم و نقل جریانی در این مسأله من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به اینکه یک سلسله علل و عوامل باید محقق بشود تا انسان در برهه‌ای از زمان به مطلبی برسد، آیا این برهه مال همین انسان است یا نه؟ و تبیین این مطلب با مثال؛ هر کسی یک فلز وجودی دارد که اگر مناسب با فلز وجودی خودش شخصی را مثلاً برای علم‌آموزی در حوزه پیدا نکند، به جایی نمی‌رسد، که شرایطی مثل استاد و شاگرد و غیره دارد که یکی از شرایط فلز وجودی شخص زمان خودش است؛ نقل کلام کسی در مورد به‌عنوان قرن ؛ بحث زمان در میان
آیت الله شیخ عباس اخوان
دارم ز زمان شکوه نه از اهل زمانه کو مطرب و سازی که بگویم به ترانه در عهد که بوده‌ست که یک بار شنوده‌ست تاریخ جهان هست فسانه به فسانه یکی از معانی ناظر به این مطلب است که آن ذاتی است که همهٔ ازمنه تحت تصرف اوست و با آن‌ها و همهٔ مکان‌ها مناسبت دارد، و هرکسی در رسیدن به زمانی است که در حضرت اوست و اندازهٔ هرکسی آنگونه رقم می‌خورد و او خودش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است که مادر اوست که این یکی از جلوات لیلة القدر است؛ توصیف از امام زمان صلوات الله علیه: أب الوقت مولی الزّمان تألیف ابن عربی؛ أب یعنی پدر همه که بر همهٔ زمان‌ها دارد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ وَ ٱلْعَصْرِ :۱؛ یکی از معانی این بیان شده که هرکسی یک زمانی دارد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله آتش کین ز هر طرف چرا زبانه می‌کشد ناله ز دل خدای من بانوی خانه می‌کشد میان دود و آتش است بانوی دلشکسته‌ام به امر حق بود که من به خانه‌ام نشسته‌ام فاطمه آرام دلم گریه کنم برای تو به حق حق به گوش دل می‌شنوم صدای تو تو بین دیوار و دری پیش دو چشمان ترم میان خون شناوری فاطمه جان با پسرم حسین و زینبین من تو را نظاره می‌کنند مرا صدا که می‌زنند تو را اشاره می‌کنند میان کوچه فاطمه شنیده‌ام عدوی تو به پیش چشم زینبت سیلی زده به روی تو زهرا جان زهرا جان زهرا جان زهرا جان فاطمه آرام دلم، حبیبهٔ لم یزلی لب بگشا بهر خدا، سخن بگو تو با علی صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا السلام علیک و علی آل بیتک الطیبین الطاهرین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةٍ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ (۳) فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ :۴ بحث در آیات قرآنی در شأن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه یکی از شئون سلام‌الله‌علیها در قرآن بنابر روایات بودن حضرتشان است؛ إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ :۴۹؛ دو جهت بحث: ۱) که منتهی به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌شود و ۲) حیثیاتی که سبب شناخت شخص به جایگاه شخصی خودش می‌شود و بحث حیثیت که حیثیتی از حیثیات علیه‌السلام است که در اینجا هم بحث منتهی می‌شود به صدیقه کبری سلام الله علیها؛ ادامه بحث قبل در مورد سوره عصر: بسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ وَ ٱلْعَصْرِ :۱؛ سوگند به عصر هر کسی بدین بیان که یکی از معانی این بیان شده که هرکسی یک زمانی دارد؛ برخورد انسان در زندگی با لبخندهایی که اگر قدرشان را بداند به نتیجه می‌رسد ولی با با این‌ها برخورد کند و بیاورد و دنبالش نکند ممکن است کارش به جایی برسد که به جایی نرسد دور مجنون گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روز نوبت اوست دوران یعنی اینکه بفهمد اندازه خودش چه است و بلندپروازی نکند بسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ وَ ٱلْعَصْرِ :۱؛ معنای دیگر والعصر به امام زمان علیه‌السلام: عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ قَالَ (علیه السلام) الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف). ج۲۴ص۲۱۴؛ و بروز و کمال در عصر ظهور امام زمان علیه‌السلام؛ انسان در مقام بودن است: وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی ٱلْأَرْضِ خَلِيفَةً :۳۰؛ خلافت الهی بدین معناست که و الهی در انسان به ظهور و بروز برسد طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیت سوگند به عصری که انسانیت در آنجا محقق می‌شود؛ توسط برخی افراد؛ تبیین معنای روایت مطلع شدن به وظایف شرعی مردم از طریق کف دست در زمان ظهور: مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام إِنَّهُ إِذَا تَنَاهَتِ الْأُمُورُ إِلَى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ رَفَعَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كُلَّ مُنْخَفِضٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ خَفَّضَ لَهُ كُلَّ مُرْتَفِعٍ مِنْهَا حَتَّى تَكُونَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ بِمَنْزِلَةِ رَاحَتِهِ فَأَيُّكُمْ لَوْ كَانَتْ فِي رَاحَتِهِ شَعْرَةٌ لَمْ يُبْصِرْهَا ج۲ص۶۷۴؛ کامل شدن مردم در زمان ظهور: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الْمُثَنَّى الْحَنَّاطِ عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ مَوْلًى لِبَنِي شَيْبَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ. ج۱ص۲۵ یک معنای والعصر است؛ امکان جمع معانی مختلف والعصر به علت ناظر به شئون مختلف بودن؛ منفعت برای : ... قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ صلی‌الله علیه وآله وسلم إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ... ج۱ص۲۵۳؛ روایتی پیرامون عدم ضرر غیبت به حال یک شیعه؛ برکات غیبت و برکات ظهور معنای دیگر والعصر و عصر، خود است؛ در معانی گذشته: (عصر زندگی شخص و عصر ظهور و عصر غیبت) هر کدام مقطعی از زمان است ولی این معنای اخیر فرق دارد بدین تبیین: باب در ؛ عصر یعنی فشردن، فرش نجس پس از آب‌کشی باید عصر و دلک شود؛ والعصر یعنی سوگند به فشردهٔ انسانیت که فشردهٔ انسانیت ذات شریف بقیة الله الأعظم صلوات الله علیه است که عصارهٔ همهٔ خوبی‌ها است
آیت الله شیخ عباس اخوان
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری یکی از معانی والعصر سوگند به فشردهٔ وجودی خود هر شخص است علی ای که جز به عشق تو نبوده های و هویم علی ای که جز به ذکر تو نبوده گفتگویم می عشق توست تنها به صراحی و سبویم پی آب زندگانی ره ظلمت از چه پویم که رسیده‌ام به خاک در تو به روشنایی گل من نه رسته به راستی چو قد سرو به باغ دل انسان باید سیر کند عصارهٔ وجودی خودش که چه چیزی‌اش به دردش می‌خورد و همان را به کار ببندد؛ جلوات در در صورت و که راه به مقام یا الهی می‌برد؛ هر انسانی در پی هر امری می‌رود در نظر او این امر یک کمال به نظر رسیده وگرنه نمی‌رفت دنبال آن مثل عالم به دنبال علم و ثروتمند به دنبال ثروت و حتی به دنبال مواد؛ خاطره‌ای از یک مبتلا به اعتیاد؛ آنکه به دنبال کمال حقیقی است در نظرش کمال حقیقی کمال آمده که به دنبال آن رفته و عصارهٔ وجودی او شده؛ روایتی پیرامون نجات به وسیله حتی یک حسنه؛ تبیین صعوبت بردن یک حسنه به آخرت؛ فرق بین به جا آوردن مثل صورت نماز و روزه با به داشتن روح در واقعیت و نداشتن روح در صورت از برون، طعنه زنی بر بایزید وز درونت، ننگ می‌دارد یزید ظاهرت، چون گور کافر پر حلل وز درون، قهر خدا عز و جل عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً لَمْ یُعَذِّبْهُ وَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَةً لَمْ یُعَذِّبْهُ. ج۴ص۲۲؛ صعوبت بردن یک حسنه به‌خاطر ارادهٔ غیر خدا کردن: عَنْ رَجُلٍ عَنْ مُعَاذٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه وآله وسلم فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ: وَ تَصْعَدُ الْحَفَظَةُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ أَعْمَالًا بِفِقْهٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ وَرَعٍ لَهُ صَوْتٌ كَصَوْتِ الرَّعْدِ وَ ضَوْءٌ كَضَوْءِ الْبَرْقِ وَ لَهُ ثَلَاثَةُ آلَافِ مَلَكٍ فَيَمُرُّ بِهِمْ عَلَى مَلَكِ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَيَقُولُ الْمَلَكُ قِفْ وَ اضْرِبْ بِهَذَا الْعَمَلِ وَجْهَ صَاحِبِهِ أَنَا مَلَكُ الْحِجَابِ أَحْجُبُ كُلَّ عَمَلٍ لَيْسَ لِلَّهِ إِنَّهُ أَرَادَ رِفْعَةً عِنْدَ الْقَوَّادِ وَ ذِكْراً فِي الْمَجَالِسِ وَ صَوْتاً فِي الْمَدَائِنِ أَمَرَنِي رَبِّي أَنْ لَا أَدَعَ عَمَلَهُ يُجَاوِزُنِي إِلَى غَيْرِي مَا لَمْ يَكُنْ خَالِصاً قَالَ وَ تَصْعَدُ الْحَفَظَةُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ مِنْ صَلَاةٍ وَ زَكَاةٍ وَ صِيَامٍ وَ حَجٍّ وَ عُمْرَةٍ وَ خُلُقٍ حَسَنٍ وَ صَمْتٍ وَ ذِكْرٍ كَثِيرٍ تُشَيِّعُهُ مَلَائِكَةُ السَّمَوَاتِ وَ مَلَائِكَةُ السَّمَوَاتِ السَّبْعَةِ بِجَمَاعَتِهِمْ فَيَطَئُونَ الْحُجُبَ كُلَّهَا حَتَّى يَقُومُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَيَشْهَدُوا لَهُ بِعَمَلٍ صَالِحٍ وَ دُعَاءٍ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْتُمْ حَفَظَةُ عَمَلِ عَبْدِي وَ أَنَا رَقِيبٌ عَلَى مَا فِي نَفْسِهِ إِنَّهُ لَمْ يُرِدْنِي بِهَذَا الْعَمَلِ عَلَيْهِ لَعْنَتِي فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عَلَيْهِ لَعْنَتُكَ وَ لَعْنَتُنَا تألیف ج۱ص۱۱۲؛ تبیین صعوبت با ذکر جریانی از که نماز‌های خود را به خاطر از عبادت قضا کرد؛ جریان شخصی که فقط یک سلام از او به علیه‌السلام قبول شد به‌خاطر حالت شرمندگی که از حالت جنابت خود داشت؛ جریانی منقول از مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین پیرامون قبول نماز شخصی عشق را ابری و آبی دیگر است آسمان و آفتابی دیگر است عصارهٔ وجودی انسان جایی است که خود را در غایت پستی ببیند افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است پوریای ولی (۷۲۲ق) در ؛ علیه‌السلام کی و چگونه متوجه می‌شوند که الان امام هستند: باب فی الإمام متی یعلم أنّه إمام ... رأیت أبا الحسن علیه السّلام فی الیوم الذی توفّی فیه أبو جعفر علیه السّلام، فقال: إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون، مضی أبو جعفر. فقیل له: و کیف عرفت ذلک؟ قال: داخلتنی ذلّة للّه لم أکن أعرفها ج۲صص۳۸۲-۳۸۳؛ بشارت به سرشکستگان: وَ بَشِّرِ ٱلْمُخْبِتِينَ :۳۴؛ افتاده‌تر از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در علیهم‌السلام نیست صبّت عَليّ مَصائبٌ لو أنّها صُبّت عَلى الأيّام صِرنَ لياليا تا انسان به ذیلی از ذیول فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها چنگ نزند به عصارهٔ وجودی خودش پی نمی‌برد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و مهر ولای فاطمه درد و من و کرامت و جود و شفای فاطمه جرم و من شفاعت روز جزای فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا دل بولاش داده‌ام تا به کجا کشد مرا گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا پای برون نمی‌نهم، از سر کوی فاطمه وانشود لبم مگر ، به گفتوگوی فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه صبّت عَليّ مَصائبٌ لو أنّها صُبّت عَلى الأيّام صِرنَ لياليا وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَارِ دیوان سینه‌ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود زهرا جان زهرا جان زهرا جان زهرا جان فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ خدای متعال در کریم ما را ملتفت به ریشه مسائل و تبیین آن با طرح بحث در و به اینکه منشأ ماده از بحث جزء لا یتجزاء رسید به و سپس با شکافت اتم رسید به ذرات اتم و تا رسید به اینکه در سال ۲۰۱۲ در به این رسیدند که منشأ ماده یک شیء یک بعدی است که از پدید آمده است که البته این هیچ، با متفاوت است و این همان بحث است که می‌گوید: منشأ ماده عالم ورای ماده است؛ مشایعت با قطرات باران: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ اتصال هر امر به عالم ماورای ماده؛ ذره و عدم قصد توسط محققین آن؛ الاهیون به عالم ورای ماده عالم می‌گویند که در باور فیزیکدان با نگرش فیزیکی‌اش هیچ می‌شود در حالی‌که هیچ نیست بلکه یک حیثیت ورای ماده است؛ وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ چیزی در این عالم نیست بلکه ما محاسبه آن را نمی‌دانیم؛ به کار بردن عبارت بی‌شمار برای ستارگان توسط برخی به علت عدم علم به محاسبه آن بوده وگرنه در بی‌شمار نیست و محاسبه دارد؛ جایی است که اصل هر چیزی آنجاست؛ «بقدر معلوم» یعنی اندازه آن مشخص است؛ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در آیه که کلید عالم غیب است را خدا می‌داند که به علیهم‌السلام خود آموخته است؛ رد بر نظر در مورد و و قطع ارتباط با این عالم؛ امر به سؤال صلی‌الله علیه وآله وسلم از رسولان قبلی: وَ سْـَٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ ٱلرَّحْمَٰنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ :۴۵؛ انتقال فلسفه و علوم از به و نوع پوشش اساتید غربی با و که عبا به شنل و عمامه به کلاه مندیل دار که شبیه تحت‌الحنک عمامه است تبدیل شد چون این علوم از به ایشان رسید؛ جریان که با محاسبات هندسی که از مسلمین گرفته بود مالیات مردم را محاسبه می‌کرد و چون مردم به این کار آگاهی نداشتند این کار پاپ را می‌دانستند و به او پاپ شیطان می‌گفتند؛ محاسبه داشتن همه عالم؛ بیشتر بودن تعداد اتم‌های یک حبه قند از تمام دانه‌های شن کره زمین که هر کدام از این‌ها طول موج و انا الحق خودش را دارد که نه تقابل و نه تداخل با شیء دیگر ندارد چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است علی‌السویه بودن به همه‌چیز؛ روایات دال بر کم و زیاد شدن عمر انسان بر اثر برخی امور مربوط به است که مربوط به علم ملائکه است نه ؛ رقم تمام محاسبات در لیله قدر زده می‌شود و این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ یکی از معانی ام ابیها: محاسبه وجود ملکی خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم هم در وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انجام می‌گیرد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه مشک‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را مملکت ختا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام #فاطمیه إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَل
ناطقۀ مرا مگر روح قدس کند مدد تا که ثنای حضرت سیدهٔ نسا کند فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتهی کند بضعۀ سید بشر، ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌ای از مروتش سورهٔ «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان حکم بما تشا کند مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو زان که مس وجود را فضهٔ او طلا کند دیوان غم بی همنفسی کشت مرا در این شهر در میان، با که گذارم، غم پنهانی خویش علی والكمد قاتلي ص۱۶۴ زهرا جان زهرا جان زهرا جان زهرا جان الشمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَی نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَی شَیْبَتِكَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ ج۹۸ص۳۲۲ فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ به معنای اندازه؛ همانا ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و امر ما نیست مگر یک مرتبه مثل چشم گرداندن و هر آن چیز را انجام می‌دهند در آثار نوشته شده موجود است و هر ریز و درشتی؛ ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم یعنی کمّاً و کیفاً و هر حیثیتی که دارد محاسبه شده است؛ هر چیزی به دیدگاه الوهی به اندازه و تقدیر خودش است برخلاف دیدگاه برخی بهتر است که گونهٔ دیگری باشد جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ امکان تنازل یا به نحو تلبس به صورت بشری (قول مشهور) یا به استخدام ماده (قول محققین)؛ تبیین معنای توسط ملک؛ مقام در همه آفریده شدگان؛ بیان در ج۱صص۲۲۹-۲۳۰ پیرامون روایت پیشین؛ عالم همان عالم است؛ جاری در عالم امکان در محل خودش قرار می‌گیرد مثل براده‌های آهن که در مقابل آهن ربا و در میدان مغناطیسی که قرار بگیرند هرکدام سر جای خودشان قرار می‌گیرند؛ بیان پیرامون اینکه خود عالم امکان برای خودش قاعده دارد؛ الشّیء ما لم یجب لم یوجد؛ یکی از لوازم به وجود آمدن اشیاء به است که اگر آن حکمت وجودی نباشد خلقت آن شیء لغو می‌باشد؛ تبیین معنای عبارت ابن سینا: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها»؛ به مقام حکمت از جایگاه همهٔ اشیاء معلوم است؛ و بروز عوالم در هر عالمی؛ یکی بودن تمام آفرینش به یک امر الهی؛ خدای متعال به غایات مثل علم او به مبادی است؛ عدم در علم خدای متعال بلکه تدریج مربوط به ظهور و بروز ملکی است؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ ظهور و بروز تعدد و از عالم امر که عالم است به وساطت لیلة القدر به اینکه فیض واحد از این طریق و عالم ظهور کثرت پیدا می‌کند؛ عالم وحدت در جایی عالم خزائن نامیده شده: وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ و در جایی به عالم امر نامیده شده: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ و در جایی عالم نامیده شده: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خلق الله المشيئة بنفسها ثم خلق الأشياء بالمشيئة ج۱ص۱۱۰؛ عباراتنا شتی و حسنک واحد؛ همهٔ این عوالم یک عالم است با تعدد تعابیر که هرکدام در مکتبی ناظر به شأنی است؛ خانه قاضی گردو زیاده ولی شماره داره ؛ تبیین تعدد پیدا کردن امر واحد به کثرت با مثال تقسیم برق فشار قوی به برق ضعیف؛ فیض سنگین : وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُيِّرَتْ بِهِ