eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
993 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوردن شیر در هنگام بارداری در مشائر کودک تاثیر نیکویی خواهد داشت. 🆔 @asanezdevag
🔥 معیارهای غلط و عجیب ازدواج 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 پیامبر نسبت به کودکان آخرالزمان هشدار دادند و فرمودند نگران کودکان آخرالزمان از دست پدران و مادرانشان هستم! 🆔 @asanezdevag
چگونه بچه را سمت نماز دعوت کنم؟ ☘☘☘☘☘☘☘ آنچه در فرهنگ دینی ماست این است که برای پسر بچه‌ها از ۹ سالگی و دختر بچه‌ها از ۷ سالگی باید زمینه نماز خواندن فراهم شود چون روش تربیت دینی روشی است تدریجی نه دفعی؛ و درست نیست که فرزندان را تا سن تکلیف رها کنیم و روز اولِ تکلیف آنها را اجبار کنیم تکالیف دینی را انجام دهند. این مانند آن است که راننده در پیچ ۸۰-۹۰ درجه ای یک دفعه بچرخد خب ماشین چپ می شود و آسیب می بیند. بهترین سن دعوت کودکان به نماز چه سنی است؟ لذا در احادیثی، ائمه اطهار علیهم السلام به سیر تربیتی تدریجی توصیه میکنند، از جمله حدیثی که می فرمایند: چون کودک سه ساله شود هفت بار به او بگو بخوان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید، هفت بار به او بگویند، بگو «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»، و دیگر تا چهار سالگی او را واگذار، و چون چهار سالش تمام شد هفت بار بگوید: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم» و رهایش کنید تا پنج سالگی؛ به او بگویید دست راست و چپ کدام است؟ وقتی فهمید، رو به قبله واداشته شود، و سجده کند، و باز واگذارش کنید تا ۶ سالگی چون شش ساله شد رکوع و سجود آموزد تا هفت ساله شود، در این سن دستور دهند تا دست و صورت را بشوید وضو بگیرد، بعد به نمازش وادارند، و چون نه ساله گردد، وضو یادش دهند و اگر ترک کرد تنبیه (جریمه)گردد و به صلاة فرمانش دهند، و بر ترک آن تنبیه اش (جریمه)کنند. و چون نماز و وضوء فرا گیرد، والدینش آمرزیده شوند ان شاءاللَّه. از چه سنی فرزندمان را تشویق به نماز خواندن کنیم؟ نکته : دقت کنیم تنبیه منحصر در تنبیه بدنی نیست بلکه تنبیه یک محرک آزاردهنده است تا فرزند وادار به ترک اشتباه شود این هدف با برخی محدودیت ها و محرومیت های جزئی حاصل می شود لذا از تنبیه بدنی بشدت پرهیز شود که حضرت علی علیه السلام می فرماید: انسان چون موجودی متفکر و دارای درک و فهم است باید با گفت وگو مسائل اش را حل کرد و کتک زدن برای حیوانات است که درک وفهم ندارند. ☘☘☘☘☘☘ 🆔 @asanezdevag
4_5900188482243922618.mp3
2.35M
✅ فرزند دوم و ایجاد رابطه مسئولانه برای فرزند اول... 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۶ 📌قربانی غربالگری... #غربالگری #آمنیوسنتز #مافیای_هزارمیلیاردی 🆔 @asanezdevag
۵۶۷ من متولد ۶۳ هستم. سال ۸۱ وارد شریف شدم. سال ۸۵ هم با همسرم که ایشون هم فارغ التحصیل شریف بود عقد کردم. یکی از دوستان ما رو معرفی کردند و ما قبل از خواستگاری، همدیگر رو ندیده بودیم. وقتی همسرم به خواستگاری من اومدن سرباز بودن و ماهی سی هزار تومان حقوق داشتند. فقط یک حلقه خریدیم صد هزار تومان و یک چادر بیست هزار تومان و رفتیم محضر عقد کردیم. البته عقد ما چون همسرم پول و پس انداز نداشتن و بعد از تموم شدن سربازی سر کار رفتن، حدود دو سال طول کشید که اینم اصلا خوب نبود. چیزی که از اون دوران تو ذهنم مونده و واقعا دوست دارم به همه جوان های تازه ازدواج کرده بگم اینه که واقعا شما خودتون مسئول حفظ زندگیتون هستید. خانواده ها گاهی از شدت علاقه به شما یه چیزهایی تو نظرشون بزرگ میاد و غیر قابل تحمل و اصلاح. ولی زوجین واقعا می‌تونن با محبت و زبان خوش رو رفتارهای هم اثر بذارن، به شرطی که از اول عاقلانه رفتار کنند و ذهنیت بد در ذهن همسران شون از خود ایجاد نکنند. من به جرات میتونم بگم که به لطف خدا در سالهای اولیه زندگیم هههییچچ حرفی واقعا هیچ حرفی به همسرم نزدم مگر اینکه قبلش یه کوچولو فکر کردم که تاثیرش چی می‌تونه باشه... وقتی همسرم به خواستگاریم اومدن گفتن که قصد دارن apply کنن و برای مقطع دکتری به کانادا یا آمریکا برن. چون رزومه خیلی خوب داشتند. من البته خیلی جدی نگرفتمشون، فکر میکردم که به خاطر مخارج زندگی میرن سر کار و کم کم فراموش میکنن ولی ایشون فراموش نکردن. اواخر دوران عقدمون از چند دانشگاه آمریکا و کانادا پذیرش گرفتن و ما سه ماه بعد از عروسی رفتیم کانادا. دانشگاهی که در کانادا پذیرش داشتن از بهترین دانشگاههای کانادا بود و البته در یک شهر بسیار خوش آب و هوا و پر از ایرانی. اونجا دوستان مذهبی خوبی پیدا کردیم و زندگی بسیار ساده و ابتدایی ای بر پا کردیم تقریبا همه زندگی ها اونجا بسیار ساده بود. یعنی فکر کنید اولا خیلی از وسایل زندگی رو دست دوم تهیه میکردیم و اصلا وسایل زیادی نداشتیم. ظروف آشپزخانه ما در حد دو قابلمه و یک ماهی تابه و یک دست قاشق و چنگال و چند بشقاب و کاسه و لیوان بود. البته خیلی دورهمی داشتیم و مهمونی می‌گرفتیم که هر کس ظروف خودش رو می‌آورد یا از هم قابلمه قرض می گرفتیم. خلاصه زندگی بسیار ساده و دلچسبی بود. من بعد ها یکی از دلایل آرامش زندگیم تو کانادا رو همین سادگی و کم توقعی از زندگی میدونستم. طبق قاعده هر چی سطح توقع پایین تر باشه رضایتمندی بالاتر میره😊(من بعد از اینکه برگشتیم ایران هم سعی کردم همین روش رو اینجا هم پیاده کنم. زندگی ساده ای تشکیل دادیم و همه چیز رو در حد رفع نیاز تهیه کردیم و بعضی از وسایلمونم دست دوم گرفتیم.) بعد از رفتن به کانادا تصمیم گرفتم درسم رو ادامه بدم. اون زمان تقریبا همه خانم ها همین کار رو میکردن. همسرانشان پذیرش می‌گرفتن و میومدن کانادا، بعد خانم ها همون جا امتحانات زبان و امتحانات دیگری که لازم بود رو در عرض دو سال میدادن و بعد وارد دانشگاه میشدند. منم اولا چون زبانم خوب نبود و هزینه کلاس زبان خیلی زیاد بود و ثانیا نمره خوب گرفتن در تافل در کانادا خیلی سخت‌تر از ایران بود، دو سال طول کشید که بتونم ملزومات ورود به دانشگاه رو به دست بیارم. دو سال، که خیلی سخت و جدی از صبح تا شب تو کتابخونه با یکی دیگه از دوستام که اونم شرایط من رو داشت درس خوندیم. حالا دیگه بیست و شش سالم شده بود. همش به بچه آوردن فکر میکردم و به خودم میگفتم من نباید یه امر مهم در زندگیم رو فدای یه امر دیگه کنم. به دوستام هم میگفتم زندگی ما یه بُعدی شده و فکر کردن به درس و کسب موقعیت اجتماعی ما رو از جنبه های دیگه زندگی باز داشته. بالاخره تصمیم گرفتم بچه دار شم. با یه برنامه ریزی دقیق و اینکه کی باردار بشم، کی بچه دنیا میاد، تا اون موقع واحد های که باید پاس میکردم و ... خدا هم کمک کرد و همون ماهی که تصمیم گرفتیم باردار شدم. ولی فقط حساب ویار رو نکرده بودم. ویار بسیار سخت که تنهایی و سرمای زمستان و خونه کوچیک بیست و هفت هشت متری که مثل دخمه بود هم در شدتش بی تاثیر نبود. زمان امتحانات پایان ترم رسید و حال من خیلی بد بود. تمام تلاش های دو ساله خودم رو بر باد می‌دیدم. روز یکی از امتحانات که خیلی هم براش خونده بودم ولی فقط از روی تخت نمی‌تونستم پایین بیام، همسرم استخاره کرد و من نرفتم امتحان رو بدم. بقیه امتحانات رو هم ندادم و عملا از خیر دانشگاه به این صورت گذشتم. ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «ببینید وقتی یک بی حجاب وارد جامعه میشود چه خطراتی دارد؟!» 🆔 @asanezdevag
✅ اهمیت شناخت خویشتن... 📚 جهت حرکت، ص ۳۷ 🆔 @asanezdevag
💥نمی دانیم چه کرده... حالا شما توی روی مادرت می‌ایستی، [می‌گویی] حرف نزن! نمی‌خواهم! به تو چه! بابا جان، مادر است، می‌دانی چه قدر نخوابیده؟! می‌دانی چه قدر بی‌خوابی کشیده؟! پنج رقم خدمت کرده، در بدنش که بودی، از خون بدنش تغذیه کردی، از بدنش آمدی بیرون، از شیرش تغذیه کردی، وقتی خواسته بمیرد، اموالش را برای ارث برای تو گذاشته، یعنی از خونش، از شیرش، از ثروتش، سه شیفته هم کار کرده، مجانی هم کار کرده، با عشق هم کار کرده، خسته هم نشده، هیچ‌وقت هم منتظر نبوده که کی شود که تمام شود، شما در سربازی، سربازی خدمت می‌کنی، ولی هی منتظری کی شود تمام شود، در اداره خدمت می‌کنی، ولی هی منتظری کی شود بازنشست بشوی. هیچ مادری نمی‌گوید که کی شود که بازنشست بشوم. یعنی بازنشستگی ندارد، یک مادر بیست، سی تا مدیر کل است، مدیر کل تغذیه هست، مدیر کل حفاظت و امنیت هست، مدیر کل بهداشت و درمان هست، مدیر کل آموزش و پرورش هست، یعنی تمام نیازهای این بچه را تأمین می‌کند. ما نمی‌دانیم مادر چه کرده است، نمی‌دانیم پدر چه کرده است. 🌐 درس‌هایی از قرآن - ۲۵- ۶- ۱۴۰۰ 🆔 @asanezdevag
(قسمت اول ) 💠دوسال اول بعد از تولد 🌺استاد شجاعی 🌺 ✳️خصوصیات کودک در هفت سال اول زندگی از احادیث و روایات مختلف بر می‌آید که هفت سال اول زندگی کودک، سالهای آزادی و سلطنت او در خانواده است؛ لذا در این سالها باید از محدود کردن او در هر زمینه‌ای بپرهیزید. اما این جمله به معنی عدم آموزش کودک در خانواده نیست. بلکه شما باید سعی کنید با انجام رفتارهای صحیح و عادت دادن کودک به رعایت آنها این رفتارها را به عادات اخلاقی او تبدیل کنید. از قبیل رعایت کامل بهداشت کودک، منظم کردن وسایل شخصی او و... در ارتباط با‌تربیت کودک در هفت سال اول مفصلاً توضیح خواهیم داد. 💟خصوصیات 2 سال اول بعد از تولد 🔶2 سال اول زندگی کودک شما، دوران پایه‌ریزی تفکر، عواطف، احساسات، تعقلات و... است. لوح سفید ذهن کودک شما آرام آرام از نقش‌های متفاوت پر شده و شروع به انجام بسیاری از فعالیت‌ها از قبیل نشستن، راه رفتن، پریدن، پرت کردن، بیان کلمات و اصوات مختلف، تشخیص بعضی از رنگ‌ها، تمیز دادن خشم از مهربانی، درک حالتهای عاطفی و... خواهد نمود. 🔷کودک در اوج وابستگی و نیاز به پدر و مادر خلق شده است و درست در همین زمان است که شما میتوانید دو نوع تفکر را در ذهن او ایجاد کنید: 1⃣ پاسخ صحیح و به موقع به تمام نیازهای کودک توسط پدر و مادر، حس آرامش، امنیت، اعتماد به نفس و خوش‌بینی به انسانها و جهان هستی را در او به وجود می‌آورد. 2⃣عدم پاسخ مناسب و فوری به نیازهایش، او را فردی مضطرب، با احساس عدم امنیت و آرامش و بدبینی به تمام انسانها و جهان هستی بار خواهد آورد. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۷ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #ساده_زیستی #قسمت_اول من متولد ۶۳ هستم. سال ۸۱ وارد شریف
۵۶۷ از خیر دانشگاه گذشتن خیلی برام سخت بود. تمام بچگی و نوجوانی و جوانی من به این گذشته بود که خوب درس بخونم و موقعیت خوب اجتماعی به دست بیارم. اصلا هیچ ارزشی جز این مسأله برام تعریف نشده بود و درس خواندن جزئی از وجودم بود. این هایی که میگم فقط برای من نبود ها. برای همه‌ی دختران و پسران نسل ما و حتی همین الان بوده و هست. حالا یکی بر حسب استعداد یا موقعیت یا تلاشش به دست میاره و هم خودش هم خانواده اش باهاش حال میکنن، یا به دست نمیاره و و حسرت میخوره یا سرخورده میشه یا... برای منم خیلی سخت بود مخصوصا وقتی دوستان دیگه ام رو می‌دیدم که علی رغم رزومه ضعیفتر از من دارن درس میخونن و دانشگاه میرن ولی من فقط بچه داری میکردم. البته در این برهه دچار یه دو گانه ای شده بودم. هم از دانشگاه نرفتن حسرت می‌خوردم، هم از اینکه کار مهمی کرده بودم و در شرایطی که هیچ کس اونجا بچه نمی آورد، بچه آورده بودم، خوشحال بودم. وقتی پسرم شش ماهه شد دوباره تصمیم گرفتم برای یه دانشگاه دیگه که تو اون شهر بود اقدام کنم. ولی اولا پسرم فقط شیر میخورد و غذا خور نبود و من نمی‌تونستم حتی برای ساعاتی ولش کنم و دوماً دچار یه تغییرات فکری عمیق و خوب شده بودم که فقط از الطاف خدا بود. گاهی بعضی تصمیمات، مسیر زندگی آدم رو کاملا عوض می‌کنه و البته لطف خدا را به زندگی سرشار می‌کنه. نمی‌خواستم دوران طلایی بچه آوردن رو صرف درس خواندن بکنم و از این امر مهم زندگیم غافل بشم، بچه آوردم. بعد خدا لطف کرد و دریچه های تازه فکری و معرفتی به روم باز شد. یه استادی میگفتن آدم ها سه جور زندگی میکنن. برخی در زندگی همون کارهایی رو انجام میدن که همه انجام میدن، همه مثل هم در یه نقشهِ شکل گرفته، حرکت میکنند. زندگی اکثر ما اینجوریه... بعضی آدم ها بر اساس علایقشون زندگی میکنن. این شیوه زندگی بهتره، چون حداقل انسان بی فکر و اندیشه زندگیش رو به خاطر یه الگوی اجتماعی از پیش تعیین شده که هیچ تناسبی هم با توانایی ها و شرایط و علایق فرد نداره، تباه نمیکنه... ولی بعضی آدم ها بر اساس وظایفشون زندگی میکنن. یعنی نگاه میکنن که توی این دنیا باید چیکار کنن بعد حساب شده زندگی میکنن. حضرت زهرا سلام الله علیها یه دعایی دارن که میگن خدایا کمک کن که بر اساس وظایفمون زندگی کنیم و وظایفمون رو خوب انجام بدیم. این چیزهایی که بالا گفتم رو بعدا خوندم و شنیدم ولی واقعیتش اینه که بعد از تولد پسرم خیلی از مادر بودن لذت می‌بردم و همش هم خدا رو شکر میکردم که بدون دغدغه کار و درس به بچه داری میرسم. کم کم به این نتیجه رسیدم که اصلا از ابتدا زندگی ما اشتباه بوده. این اشتباه بود که اینهمه بُعد درس و فعالیت های اجتماعی رو در نظر ما با ارزش کردن و هیچ وقت به ارزش واقعی زن بودن و مادر بودن و حفظ حریم خانواده برامون صحبت نشد. خیلی از دوستان و فامیل ازم سوال میکردن که چرا درسم رو تموم نکردم؟! منم میگفتم چون میخواستم به کار مهمتر از درس بپردازم. همین مسأله خیلی روی زنان فامیلمون تاثیر داشت. خوب کسانیکه ما رو به درس خون بودن و باهوش بودن می‌شناختند وقتی می‌دیدند که من با قاطعیت و از روی فکر بچه آوردم و خیلی هم راضی ام براشون جالب بود. من بعد ها به دوستام میگفتم که ما به یک قیام و جهاد زنان تحصیلکرده در امر فرزندآوری نیاز داریم. چون از حدود مثلاً صد سال پیش که تحت تاثیر فرهنگ غربی بحث تحصیل و کار زن در جامعه ارزش شد، همزمان خانه داری و فرزند آوری بی کلاسی و بی سوادی و ضد ارزش شد. در اینچنین فضایی اگر یه خانم دیپلمه بچه زیاد بیاره و خانه دار باشه، اگرچه که در نزد خدا کارش بسیار ارزشمنده ولی جامعه فکر می‌کنه از سر ناچاری و بی کلاسی بچه آورده، ولی اگه یک زن در موقعیت خوب تحصیلی و اجتماعی برگرده به اصل نیاز خانواده و با اقتدار بچه زیاد بیاره، این فرهنگ و باور غلط فرهنگی در جامعه کم کم از بین میره انشاالله پسرم که دو ساله شد، پسر دومم رو باردار شدم و بعد هم به ایران برگشتیم. اختلاف سنی شون دو سال و هشت ماه شد. البته با اینکه این بار ایران بودیم ولی مامانم مریض بودن و سر این یکی هم خیلی نتونستن کمکی کنن. همسرم هم هیات علمی یکی از دانشگاه های تهران شدند و خیلی سرشون شلوغ بود. وقتی اومدیم ایران با همه پس انداز مون یه آپارتمان کوچیک خریدیم که چون قرض مون زیاد بود نتونستیم توش بشینیم. از وسایل هم فقط یه گاز و یه یخچال و یک ماشین لباسشویی همه ایرانی خریدیم. فرش هم از یکی از اقوام گرفتیم و با ظرف و ظروفی که از جهازم باقی مانده بود زندگی رو در ایران شروع کردیم. ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟؟؟؟😢❤️ 🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥🔥 میراث شوم 🔥🔥 ☑️استادمحمدمسلم وافی ❌حتما ببینید ❌ 🆔 @asanezdevag
♦️«سزارین» درد بیشتری دارد رئیس اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت: 🔹بیش از نیمی از زایمان‌ها در ایران به روش سزارین است در حالی‌که استاندارد جهانی ۱۵درصد است. 🔹به مادر گفته نمی‌شود «سزارین درد بیشتری دارد» و تا زمان کشیدن بخیه‌ها حدود ۱۴ روز مادر درگیر است. 🔹اینکه گفته می‌شود بارداری زیر ۱۸ و بالای ۳۵ سال پرخطر است، نادرست است 🆔 @asanezdevag
💚عبا و عمامه را چند تکه کردم و با آن بچه هارا خشک و قنداق کردم ✅داستانی جالب یکی از علما تعریف می کرد یک وقتی در مشهد به منزل یکی از آشنایان که از سادات بود رفتیم. اتفاقا شبی بارانی بود و خانم خانه نیز زایمان کرده بود و چند قلو شوهرش هم سرکار بود و منزل نبود متوجه شدیم حالش مساعد نیست. به او گفتم شما استراحت کنید من از بچه ها نگهداری می کنم نصف شب دیدم بچه ها خیلی گریه می کنند فهمیدم خودشان را کثیف کرده اند به حیاط منزل رفتم تا کهنه ها را بیاورم و آن هارا پاک و قنداق کنم اما متاسفانه باران آمده بود و تمام کهنه هارا خیس کرده بود به داخل اتاق برگشتم عبا عمامه خود را چند تکه کردم و به وسیله آن بچه هارا خشک و قنداق کردم اذان صبح به طرف حرم امام رضا علیه السلام حرکت کردم در بین راه چند سگ به من حمله کردند، مشغول دفع سگ ها بودم که یک سید جلو آمد و سگ هارا رد کرد به من گفت؛ آیا کسی که تا صبح از بچه های ما مراقبت کرده ما قادر نیستیم چهارتا سگ را از او دور کنیم و غیب شد.. این داستان را که خواندم با خود گفتم وقتی به کسی که از کودکان دیگران شبانه نگهداری کرده اینگونه لطف و عنایت می شود،به من مادری که هرشب از بچه شیعه ی امیرالمؤمنین نگهداری می کنم نگاه ویژه نمی شود؟! ✅ منبع: فرزند ارشد خانواده ۱۵ نفره 🆔 @asanezdevag
1_2517085039.pdf
257.7K
❤️ جدول غذایی بعد از زایمان 🔆 غذاهایی که در لیست آمده با نمک سالم و روغن زرد آماده بشه... 🆔 @asanezdevag
✅توصیه ویژه آیت الله بهجت: 🍃تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان 🍃می نشینی بگو یا صاحب الزمان 🍃برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن.. شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب. ✅ شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است "که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند." 📚 کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۰۳ ‎‌‌‌🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۷ #فرزندآوری #سبک_زندگی_اسلامی #قسمت_دوم از خیر دانشگاه گذشتن خیلی برام سخت بود. تما
۵۶۷ پسر دومم رو بیست و یک ماه شیر دادم و برای بعدی اقدام کردم. میخواستم اختلاف سنی شون کمتر بشه، ولی خدا نخواست و تقریبا سه ماهه سقط شد. خیلی هم سخت گذشت. بعد از شش ماه دوباره باردار شدم و خدا لطف کرد و یه پسر دیگه بهمون داد. اختلاف این دو تا شد سه سال. من واقعا رزاقیت خدا رو تو زندگیمون با همه وجود لمس میکنم. پدر من و پدر همسرم هر دو کارگر بودن و توانایی اینکه ما رو از نظر مالی حمایت کنن، نداشتن. ولی شرایط زندگی من و همسرم تقریبا از خیلی از دوستان اطرافمون که تحت حمایت مالی خانواده هاشون هستن هم بهتره. واقعا اعتقاد دارم خداوند رزق و روزی و برکت رو بعد از ازدواج و بچه دار شدن تضمین کرده ولی ضمانتی بابت تجملات و زیاده خواهی های ما نداده. یعنی برکت خدا رو باید همراه با قناعت درک کرد. من به مسأله قناعت و با فکر خرج کردن همیشه توجه دارم. البته این قضیه رو از زندگی در کانادا یاد گرفتم. اونجا اگه چیزی لازم داشتیم نمی‌توانستیم سریع بخریم چون قیمت اولیه شان خیلی زیاد بود. باید صبر میکردیم تا تخفیف بخوره، گاهی تو این صبر کردن، اصلا متوجه کاذب بودن نیازمون هم می‌شدیم. الان در مورد بچه ها هم همین کار رو میکنم. وقتی بچه ها چیزی می‌خوان میگم صبر کن تا یه روز برم بازار، بعد تا من برم بازار مطالبات لحظه ای اونها هم تغییر می‌کنه و نهایتا از بین خاصه هاشون با رضایت خودشون یه چیز به درد بخورتر می‌خریم. اگر هم یه درخواست غیر منطقی باشه با دلایلی که متوجه میشن، میگم نمیتونم بخرم. در مورد لباس بچه هم که الان به علت گرانی شاید خیلی از هزینه خانواده ها رو به خودش اختصاص بده باید بگم که لباسهای بچه های بزرگتر رو برای کوچکتر ها نگه میدارم البته بین خواهر و برادرم هم لباسهای بچه هامون رو جابه جا میکنیم. پسر سومم که بیست و یک ماهه شد برای بعدی اقدام کردم ولی این بار هم خواست خدا نبود و سقط شد، با شرایط بدتر از سقط قبلی😒 حالا دیگه قرضهای خونه اولمون هم تموم شده بود، یه همتی کردیم و با لطف خدا یه آپارتمان خیلی بزرگتر خریدیم. مامانم خیلی بهمون تاکید می‌کردند که بچه زیاد و پشت سر هم بیاریم. ایشون یک سال و نیمه به رحمت خدا رفتن. معلم بازنشسته بودن و همیشه میگفتن: "ثمره و حاصل کل زندگیم شما چهارتا هستید و ای کاش شش تا آورده بودم. بعد هم میگفتن بچه پشت هم به زندگی آدم نظم و برنامه میده." مادرم میگفتن: "من هفت سال شیر دادم و کهنه شستم، در طول هفت سال شما مدرسه رفتید، وقتی برادر آخری رفت کلاس اول رفتم دانشگاه و ادامه تحصیل دادم." خلاصه تا روز آخر یکی از سفارش هاشون به ما تعداد بچه زیاد بود. اما اقوام خیلی از نظر فکری و سبک زندگی با ما فاصله دارن ولی از اونجایی که همیشه به ما به عنوان بچه های زرنگ و درس خوان و اهل فکر نگاه میکردن (برادرم هم شریفی بودن، ایشونم الان پنج تا بچه دارن ) و مهمتر از اون اینکه ما خودمون با قاطعیت در مورد فرزندآوری صحبت میکنیم، اونها هم کاملا در موضع ضعف هستن. چند وقت پیش یکی از اقوام بهم گفت بچه های من تنبلن و مثل شما چندتا بچه نمیارن. این برام خیلی جالب بود که ایشون دلیل بچه نیاوردن رو تنبلی میدونست. در مورد کار خونه و بچه داری و خستگی هم همیشه به خودم میگم هر چی کار ارزشمند تره، سختیش بیشتره. البته در مورد کار بسیار ارزشمند زنان، به لطف خدای مهربون مون سختیش با شیرینی و لذت بردن فطری همراهه. من وقتی تو خونه کار میکنم و خسته میشم، مدام به خودم روحیه میدم که خدا داره کارهام رو میبینه، انشاالله خدا ازم راضیه و این همون کاریه که من باید تو این دنیا انجام بدم و ... خدا شاهده اینقدر این فکر ها روحیه بخشه و خستگی رو از تن آدم در میاره که حد نداره‌‌. حتما امتحان کنید😊😉 شدیداً اعتقاد دارم این روح آدمه که جسم رو سر پا نگه میداره. من تا قبل از ازدواج، از نظر پدر و مادرم و خواهر و برادرام خیلی ضعیف و بی جون بودم. تازه برادرام به شوخی میگفتن ما تو جلسه خواستگاری به شوهرت میگیم که چقدر ضعیفی که جنس بد دست مردم ندیم😁 ولی من الان واقعا احساس ضعف در بارداری‌هام نمیکنم. حتی با وجود اون دو تا سقط بد که از ده تا زایمان هم بدتر بود. چون خیلی روحیه ام خوبه و اعتقاد دارم که خدا تواناییش رو بهم داده و ایشالا توانایی بیشتری هم بهم میده. من الان به لطف خدا چهارمین پسرم رو باردارم و فعلا دختر ندارم، البته به فضل خدا امیدوارم☺️، ولی اگر دختر داشته باشم اولین و مهمترین ارزشی که سعی میکنم براش جا بندازم بحث مادری هست. بحث مسئولیت خطیر انسان سازی و جامعه سازی. بحث مدیریت امور خانه و آرامش دهی به خانواده و البته در کنارش بحث تحصیل در رشته هایی که باعث ارتقای خودش و خدمت به جامعه اسلامی باشه. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 علاج بالروح صَیْمُری خدمت امام رضا علیه السلام از عقیم بودن زنش شکایت کرد حضرتش تبسمی کرده و فرمودند: انگشتری از جنس فیروزه بگیر و بر روی آن بنویسند: «رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین» صَیمُری می گوید: به یک ماه نکشید که همسرم حامله شد و خداوند پسری به من عطا فرمود. مرحوم کافی در یکی از سخنرانی های خویش می گوید:«دو عدد با همان کیفیت ساخته شود و زن و مرد هر کدام به دست کنند سپس می گوید: «شاید به هزار نفر توصیه کرده ایم و بچه دار شده اند و مجرب است. » 📚 تحفة الرضویة صفحه ۲۸۹ وسائل الشيعه،ج۳،ص۴۰۶ 🆔 @asanezdevag
1_2035154398.mp3
3.13M
🎵اثر نیت مادران در سرنوشت فرزندان 🔹 یک راه‌حل قرآنی برای مادرانی که بچه‌دار نمی‌شوند حجت الاسلام 🆔 @asanezdevag
🔞🔞 خانم ها توجه كنيد ك تغییر دکور اتاق خواب جنسی باعث درمان سرد مزاجی دو طرفه ميشه... يكم خلاقيت بخرج بدين😋😁❤️ 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ لذت زندگی عاشقانه چی شد که فکر کردیم عشق و علاقه نمیتونه اساس زندگی مشترک باشه و مبنا باید پول و ثروت باشه؟ کیه که دوروبرش نداشته باشه آدم‌هایی رو که با حداقل‌ها و از سطح پایین شروع کردن ساختن زندگی رو و با تکیه به علاقه و محبت بین‌شون دوتایی ذره‌ذره جلو رفتن و بحران به بحران و چالش به چالش رو پشت سر گذاشتن و سنگ به سنگ راهشونو باز کردن و الان دارن از این عمری که کنارهم گذروندن و ثمره‌هاش کیف می‌کنن؟ الهی جوونهایی که تو شرایط ازدواج هستن ولی ترس از فرهنگ غلط و توقعات زیاد طرف مقابل دلسردشون کرده از پا پیش گذاشتن، این باشه که برن جلو و بزرگترها حمایت کنن ازشون و به همین زودیا مشمول تبریک ازدواج شن. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۶۷ #مادری #فرزندآوری #سبک_زندگی_اسلامی #رزاقیت_خداوند #قسمت_سوم پسر دومم رو بیست و ی
۵۶۸ یکی ازاقواممون تعریف میکرد متولد سال ۱۳۶۰هستن در خانواده بسیارمذهبی بزرگ شدن خودخانم معلم هستند وهمسرشون کویت کارمی کنند مهندس نفت هستند درقم سکونت دارند سال ۷۰ مادرفاطمه خانم گفتند(خواستگار اومده براشون )فاطمه خانم برباحیابودنشون اجازه پدرومادرشون شرط کردند پدرومادرفاطمه خانم رضایت دادند روز خواستگاری فرارسید فقط بزرگترهااومده بودند برای خواستگاری آقاپسرنیومده بودند فاطمه خانم چای بردن و تعارف کردند صحبت مهریه واینچیزهاشد تما م فقط یه جلسه صیغه خوندن که بتونن صحبت کنند آقا علی گفتن(من ۲۰سالمه و مهندسی نفت دارم میخونم کارم کویته جوریه که فقط یه ماه فردوردین وسه ماه تابستان تعطیلی دارند )فاطمه خانم هم قبول کردند عروسیشون رفتن مکه بعدولیمه ساده دادند تصمیم گرفته بودندکه هزینه عروسی آنچنانی بدهندبه زوج جوان که بتوانندزندگیشان شروع کنند ازوسایل جهزیه هم تلویزیون و یخچال آنچنانی وگازوفرومبلمان دادندبه آن زوج جوان با توکل بر خدا زندگیشون درزیرزمین مستاجربودند شروع کردند آقا علی و فاطمه خانم شش ماه بعد بابرکت این اتفاق تونستن خونه بخرن و اتومبیل خوب سه سال گذشت و خبری از بچه نشد البته اطرافیان هم می گفتند چ زمانی بچه دار می شوید با توکل بر خدا واهل بیت علیهم السلام فاطمه خانم باطب اسلامی آشنا شدند توانستند با اصلاح تغذیه وحجامت ساکرال باردارشدند آقا علی وقتی فهمید ازکوبیت اومدن ایران و که پیش فاطمه خانم باشند و کمک حالشان رفتن سونوگرافی که دکتر گفتند(دوقلو یه پسر یه دختر باردارن)خیلی خوشحال شدند بارداری راحتی داشتن ولی دیابت بارداری داشتند که رژیم غذایی تونستن کنترل کنند درهمین حین بارداری فاطمه خانم به معنویات خیلی علاقمندشده بودند که هرروززیارت عاشورا می خواندندوصوت حدیث کسا پخش می کردنددرمنزل نمازشب می خواندندهم خودشان وهمسرشان سرانجام ۵تیرماه آقامحسن وفاطمه زهرا خانم به دنیااومدن زندگی ساده داشتندودارندباوجوداینکه درآمدعالی دارند آقا علی همیشه خمس و زکات مالشان پرداخت می کنند وقتی بدنیاآمدنداین فرشته ها اقوام فاطمه خانم خیلی طعنه وتمسخرمی کردند ولی فاطمه خانم ارتباطشان با هم چنین افرادی حذف کرد آقامحسن وفاطمه زهرا خانم بچه ها آرامی بودند وباهوش دوقلوهابدنیاآمدند ولیمه دادند وگوسفندقربانی کردند درهمین حین فاطمه خانم خواب زیباوشیرینی میبینه خواب حضرت زهرا می بینند وفاطمه خانم تصمیم میگیره نقاب میزنند آقامحسن وفاطمه زهرا خانم کلاس قرآن می رفتند توانستنددررشته حفظ قرآن موفق شوند آقا علی ده سال ایران بودندکه دوباره رفتندکویت سال ۸۳ تاسال۸۸ کویت بودند که اومدند ایران فاطمه خانم به علی آقا گفت(برای دخترشان درسن۱۵سالگی خواستگاراومده،آقاپسرباایمان وبااخلاقییه ،جنم کارداره) ولی علی آقامخالفت کردند که سرانجام فاطمه خانم موفق شد آقا مجتبی وفاطمه زهرا خانم ازدواج کردند و با پنج سال اختلاف سنی،آقامجتبی هم مداح ومعلم هستند وفاطمه زهراخانم هم معلم هستند. و۱۴سکه مهریه فاطمه زهراخانم هستش رفتن زیریه سقف ودرهمین حین آقا محسن وقت وغنیمت شمردوگفتن به پدرشان(میخوان ازدواج کنند وآقاعلی که به ازدواج فاطمه زهراخانم وآقا مجتبی دلش نرم شده بود رضایت دادندازدواج کنند )رفتندخواستگاری ملیحه خانم دختریکی ازعلماقم آقامحسن شرایطشون گفتن (بعدازدرسم میخوام برم کویت و انجاکارکنم)ملیحه خانم هم که معلم بودند قبول کردند رفتن مکه ولیمه ساده دادندازدواج کردند فاطمه خانم حالاهم عروس داشت وهم داماد البته پرانتزبزارم(فاطمه خانم دخترشان رفتن خریدجهیزیه فقط ضروریات وخریدند ازتجمل دوربودجهیزیشون ولی علی آقا گفتن (چون جهیزیه درحدضروریات اصلی دادند درخریدخانه کمکشان می کنم )و همین کار هم کردند خانه خریدند فاطمه زهراوآقامجتبی با کمک پدرمادرهایشان ) فاطمه خانم زنگ زدند به حاج خانم مادرملیحه خانم که در تهیه جهیزیه افراط نکنند ومادرملیحه خانم هم قبول کردو ازدواج این دو جوان هم سرگرفت البته فاطمه خانم در ازدواج عقیده دارند جوانها بایدمزاج شناسی شوندچون باعث دوام زندگی می شود وخانم هرخانه باید به مزاج افرادخانواد صبحانه وشام طبخ کند دوسال گذشت وآقاعلی ومحسن کویت بودندکه اومدندتابستان ایران که اون زمان حضرت آقا برروی فرزندآوری تاکییدداشتند یکسال گذشت سال ۹۱اقدام کردندبه فرزندآوری 😍از روش طب اسلامی شکوفه سنجد وروشهای دیگراقدام کردند پزشکشون سکینه سادات لطیفی که مشوق به فرزندآوری هستندرفتند سونوانجام دادند که فهمیدن ۴قلو ۲دخترودوپسرباردارن فاطمه زهراخانم پیش مادرشون بودندومیخواستن هرموقع به پزشک مراجعه کنند باهاشون می رفتند ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😎فقط آقایان ناز همسرت را بکش، ثواب دارد🤭 💠 حجت الاسلام واعظ موسوی 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 فوت کوزه گری در فرزندآوری 🔹 زنم بچه نمی‌خواد چه کار کنم؟ 🔸شوهرم موافق آوردن فرزند بعدی نیست آیا راهی برای راضی کردنش وجود داره ؟ ⭕️ نقش دعا در فرزندآوری ✅ حجت الاسلام محمد مسلم وافی 🆔 @asanezdevag