.
#مدح_و_مرثیه
#امام_کاظم علیه السلام
هر کسی که رعیت موسی بن جعفر می شود
محو جاه و حشمت موسی بن جعفر می شود
هر که در دنیا به او دستِ توسل می زند
در قیامت اُمت موسی بن جعفر می شود
آن که ارزش داد با مهر علی خود را، بگو..
نوکر با قیمت موسی بن جعفر می شود
پاکی شیعه تماماً از امام کاظم است،
شیعه غرقِ عصمت موسی بن جعفر می شود
خوش به حال هرکسی که تا اَبد در دولتش
سرفراز از رایت موسی بن جعفر می شود
مطمئناً شامل الطاف زهرا و علی است
هر که وقف هیئت موسی بن جعفر می شود
یک نگاهش جان شیرین را به مُرده می دهد
این همه از شوکت موسی بن جعفر می شود
کظم غیظ و رأفت و احسان و جود و بندگی..
از صفات و عادت موسی بن جعفر می شود
بوی جنت میرسد از مرقد او بر مشام..
کاظمینش جنت موسی بن جعفر می شود
در عزایش هم رضا، هم دخترش معصومه است
روضه خوانِ غربت موسی بن جعفر می شود
رفت زندان تا که خرج ما کند خود را، بلی..
خرج دین هم ثروت موسی بن جعفر می شود
یک زن بدکاره را تبدیل مومن می کند
کار نیک از همت موسی بن جعفر می شود
بین زندان هیچ کس همصحبت او نیست که..
درد و غم همصحبت موسی بن جعفر می شود
نیمه ی شب ناله ی «خلصنی..» از دل میزند
ناله هایش حاجت موسی بن جعفر می شود
کُند و زنجیر و غُل و سیلیِ دشمن چیست که..
زیر آن خم قامت موسی بن جعفر می شود
عاقبت هم روی تخته در تنش را می برند
گریه آور حالت موسی بن جعفر می شود
حاجتش را می دهد با دست بسته، آنکه را
«ملتمس»بر حضرت موسی بن جعفر می شود
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#مدح_امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
.
.
#میلاد_امام_کاظم
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_امام_کاظم
#محمدعلی_مجاهدی✍
.
.
#میلاد_امام_کاظم
از جوار عرش سر زد آفتاب دیگری
وا شد از ” اَبِوا ” به روی خلق ، باب دیگری
بال وا کن لحظه ای در زیر باران شهود
از فراز عرش می بارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم ، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل ! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج ، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیده ایم
خوانده ام این حرف ها را در کتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاکی دیگرند
این یکی هم می رسد از خاک و آب دیگری
بوی احمد ، بوی زهرا ، بوی حیدر ، بوی عشق
بشنوید از این چمن ، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم ، آن که چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شک ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را می کند با آب و تاب دیگری
ماه کی ؟ بعد از نگاهش آفتابی می شود
می رود از شرم ، شبها در حجاب دیگری
شش کتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از کتاب معرفت ، فصل الخطاب دیگری
یا نمی داند بلندای مقامش تا کجاست
یا ندارد منکرش حرف حساب دیگری
مثل بغدادش خرابم کرده درد اشتیاق
بسته بالم را فراقش با طناب دیگری
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_ولادت #امام_کاظم
#عباس_شاهزیدی ✍
.
.
#امام_کاظم
موسایی و وجود تو بر نیل، رهبر است
تاثیر واژه ات ید بیضای دیگر است
بعد از غدیر آمده ای یادمان دهی
#عید_غدیر لایق جشن مکرر است
باران نشسته رزق طراوت بگیرد از
بحری که از کلام شریفت منور است
خوش بخت واژه ای که در این لحظه شعر شد
شعری که در فضیلت موسی بن جعفر است
تا کاظمین می پرد این دل به لطف عشق
لطفا بگو برات زیارت مقدر است
از هفت شهر عشق گذشتیم با امید
شوق وصال حضرت خورشید در سر است
غیر از فرج برای دلم حاجتی مباد!
باب الحوائجی و دلم سخت مضطر است
#زهرا_آراستهنیا ✍
.
.
( وارث کهف حصین )
یا باب الحوائج
#میلاد_امام_کاظم
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
نهمین گوهر دین چشم به عالم بگشود
وارث کهف حصین چشم به عالم بگشود
صف کشیدند گداها که کریم آمده است
صاحب سفره ی احسان عظیم آمده است
از همه زندگی ام عشق فقط حاصل شد
عشق حرفی است که از کینج لَبش نازل شد
به قسم هاي خداوند ، به قرآن كريم
ترسی از فقر ندارند گدايانِ كريم
السّلام ای همه ی دار و ندارِ دل ما
حضرت نور ! نگاه تو همه حاصل ما
ای که در هر دو جهان بر همه فریاد رسی
دست خالی نرود از درِ تو هیچکسی
نام تو در خور تو باشد و در تقدیرت
سیرتت فاطمی و فاطمه در تصویرت
لطفِ بی حَدِّ تو در بَند کِشَد انسان را
پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را
هر کجا هم بروم سائل این درگاهم
از تو اذن حرم کرب و بلا می خواهم
کَرَمت جلوه ای از بارش باران دارد
سفره ی ما ز کرم خانه ی تو نان دارد
لال در محضر تو بودنِ ما ، وصف شماست
ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست
دست از عشق محال است که ما برداریم
عشقِ خاک قَدَمَت بود ، اگر سر داریم
می نویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات
به جمال و به جلال و به خصالت صلوات
خاندانت ز ازل منشأ نورند همه
منکران تو یقیناً همه کورند همه
ای به فرمان خدا هفت فلک را بانی
چه بگویم که تو حالِ همه را می دانی
هر چه گوییم همه شعر و محبت باشد
همگی زمزمه ای بهرِ ارادت باشد
کمترین سایه ی یک سایه ی تو "خورشید" است
دلم از شوق نسیم تو به سان بید است
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد ...
#امام_کاظم_علیه_السلام
#زیارت
#علی_ساعتچی_خورشید
📲 .......................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
#مباهله
#غمگین_اصفهانی
ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپهای نجران بنْوشت مرسله
کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟
آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله
مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله
یا دین حق قبول و یا جزیهام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله
چونشد وصولنامه بر آنقوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله
آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله
کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانهی آنها مجادله
در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یکدله
گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟
در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟
باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم میشود همه ادیان باطله
هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله
اینست آنکه موسی گفتهاست درحقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله
این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله
گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله
هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله
زآنپس سویمدینهچوحاجی سویحرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله
کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله
بس نکتهها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله
آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقهوار به یک جایْ سلسله
قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یکجا چون بای بسمله
باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله
آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله
نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله
از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله
سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله
در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله
شاهنشهی کهخصم خود اندر گهجدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله
آن کس که کم ز مزرعۀ قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله
هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوشخویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله
از بعد اینچکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟
در مدح آل احمد و احباب او مدام
میکوش بهر کسب شرف نز پی صله
#روز_مباهله
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.........
.
#مباهله #اصحاب_کساء #پنج_تن
محمد آمد و نورٌ علی نور است همراهش
علی یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش
حسن محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش را
قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش
خدا دلدادۂ این #پنج_تن بود و سفارش کرد
که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش
مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند
پیمبر بود و خانوادۂ از غیب آگاهش
هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس
ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش
علی بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست
که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش
خدا داده به زهرا آنچنان اعجاز که والله
به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش
پسرهای علی هم که اگر نفرین کنند ای وای...
زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش
مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود
امان از ذوالفقارِ مرتضی و خشم گهگاهش!
#مرضیه_عاطفی ✍
................................
#غزل
محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را
زنی از راه میآید، که دارد آرزو مریم،
به رویش وا کند، یک لحظه چشمان نجیبش را
رسید از راه، روحالله و سرّالله و سیفالله
شنید از آسمان، عیسیابنمریم هم، نهیبش را
نگاهی میکند یعسوب و میترسند ترسایان
چه کس، اینگونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟
بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید:
چه خواهد شد اگر حیدر، کِشد تیغ مهیبش را
«پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُالقدس» با ماست
بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را
#قاسم_صرافان✍
#روز_مباهله
........
کس را نبود و نیست ، توانِ مقابله
تا مرتضاست یک طرفِ این معادله
نصرانیان و صومعه لرزند یک به یک
تا نام مرتضاست میان مباهله
تصریحِ نَصِّ"انفسنا" داد می زند
مابین مصطفی و علی نیست فاصله
در بدر و خیبر و اُحد و لیله المبیت
دستِ علیست در همه جا ختم غائله
دنیا پُر از کتاب شود هم نمی شود
پیش خطی ز خطبه ی او ، غیرِ باطله
از او سوال کردن ما ، محضِ گفتگوست
ورنه جواب را بدهد قبلِ مسئله
دست خداست دستِ علی ، ما گرفته ایم
آری ز دست هایِ یدُاللهی اش صله
.
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
#مدح_و_منقبت #قرآن #عید_غدیر
#علی_مقدم
سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان
سلام بر سخن حق سلام بر "قرآن"
به هفت آیهٔ "سبع المثانی"ات سوگند
تمام رحمت محضی، قسم به "الرحمان"
معلّقات معلّق شد و به زیر آمد
همین که نور تو آمد در آن زمان به میان
خرد به عمق تو هرگز نمیرسد دستش
هزار معنی نازک شدست در تو نهان
اگر که چهره بدون نقاب بنماید
کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران
نسیم جنّت حق میوزد ز آیاتش
بهشت را به تماشا نشین در این بستان
خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند
گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان
به پیش هیبت "فاتوا بمثله"، فُصَحا
گرفتهاند سر انگشت عجز را به دهان
زبان به کام گرفتند جمله لال شدند
چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا"، یزدان
بشر کجا و توان سخن چو او گفتن
زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان
نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله"
اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان
طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا"
طناب عرش الهی ست گشته آویزان
نشستهاند همه انبیا بر این سفره
به لقمهای که بگیری از آن شوی لقمان
فدای نثر روانش شود هزاران نظم
که داده است پریشانی مرا سامان
هزار فتنه بیاید هزار فتنه رود
به زیر سایهٔ قرآن نمیشوم نگران
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی
شود علی، بشود این کتاب اگر انسان
ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟!
ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان
بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟!
علیست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان"
خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله"
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
"لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن
کسی که شیعه او نیست، غرق میگردد
علیست کشتی نوح و علیست کشتی بان
هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است
مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان
بدون حب علی راه بدتر از چاه است
به کعبه نه که رسد آخرش به ترکستان
علی الصباح قیامت خدات میپرسد
چه شد که بعد نبی، "اتبعتم الشیطان"
به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب"
ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان
علیست باب ورودی علم پیغمبر
گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
علیست سرّ "یدالله فوق ایدیهم"
که اوست آیت عظمای حق به عالمیان
علیست علّت جمع ضمیر "انفسنا"
به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان
علیست هادی امت پس از نبی به صراط
صراط نیست برای مُحبّ او لغزان
علیست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی
در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان"
علیست ساقیکوثر، علیست رحمت محض
و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان"
علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی
کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟!
علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند
به جز حسینوحسن نیست لُؤلُؤ و مَرجان
قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود
دو دست هر کهزند دست جز بر ایندامان
اگرکه تیغ به رویم کشند میمانم
نمیشوم ز مسیر غدیر رو گردان
به حشر گرکه شفاعت کند گناه مرا
ثواب میخورد آن روز غبطه بر عصیان
بگیر دست مرا بیقرارِ نام تو ام
کویر خشک منم من ، تویی تویی باران
فقط ترنم نام تو جان دهد ما را
شبیه آب خنک در میان تابستان
سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم
عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان
رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک"
خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان
فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و
نداد جرعهٔ آبی کسی به آن عطشان
آهای شمر! تو را ذرهای طهارت نیست
مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#پیشواز_محرم
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
نظر به رویِ تو شد قبلهگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
نوشته رویِ جبینم: فراق تا به ابد
بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم؟
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی...
به توبه نامهی بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
صدایِ پایِ مُحرَم به گوش میآید
شبانهروز به یاد حسین مینالم
**
صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
برو به خیمه عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بُریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم
✍ #قاسم_نعمتی
........................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#پیشواز_محرم
#طلیعه_محرم
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسپندِ وقتِ آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبههای حسینیه زودتر
سینیِ چایریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشورههای خواهر او بیشتر شده
اسباب غمنداشتنش را بیاورید
دارد به قتلگاه چه نزدیک میشود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید
**
حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید
✍ #محمدجواد_پرچمی
.......................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#طلیعه_محرم
خدایا از دلم غم را نگیری
ز چشمم اشک نم نم رانگیری
قسم بر آن سر بروی نیزه
از این نوکر محرم رانگیری
#علیرضا_توانا✍
.
.
#رباعی ها
تقدیم به بانوان #حجاب
-------
چون جلوه ی پاک آفتاب است حجاب
تابنده تر از فروغ ناب است حجاب
در گلشن بی غبار هستی ، ای زن
آیینه ی پاکی ات حجاب است حجاب
ای زن گل تقوی به گلستانت باش
دایم پی حفظ عهد و پیمانت باش
ایمان تو ارزش تو را هست گواه
چون در به صدف حافظ ایمانت باش
در نور حجاب زندگی شیرین است
ایمان و عفاف در خور تحسین است
در راه کمال خویش بردار قدم
تقوی به طلب که ارزش زن این است
چون غنچه نهان به دامن گلشن باش
رخشنده تر از آینه ها روشن باش
شیطان به کمین تو نشسته ست ، هلا
در سنگر چادر از خطر ایمن باش
؛؛؛؛؛؛؛؛
حاج محمود تاری "یاسر"✍
.
.
#حجاب
از قلب صدف کشیده بیرون دُر را
تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را
آینده به عمق درد پی خواهد برد
نسلی که نداشت حـرمت چادر را
#محمدجواد_منوچهری ✍
#چادر
.