eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی ۲. سبقت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها برای دفاع از امیرالمومنین علیه‌السلام ویژه ایام سلام الله علیها (۳) 📍طبق نقل ابن قتیبه عمربن خطاب با گروهی از افراد که طبق نقل‌ها رجاله بودند (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سرپا و اوباش) به سوی خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حرکت کردند، در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود. 📍به او گفتند چه کار می‌خواهی انجام دهی. گفت می‌خواهم این خانه را با کسانی که در آن حضور دارند به آتش بکشم. به او گفته شد که در این خانه فاطمه و یادگار رسول خدا حضور دارند. عمر جواب داد اگرچه او باشد (به تعبیر عربی گفت "وَ إن" یعنی اگر چه چنین باشد). 📍طبق نقل، عمر خانه را محاصره کرد و با صدای بلند فریاد زد ای کسانی که در این خانه پناه گرفته‌اید باید بیرون بیایید، در غیر این صورت خانه را به آتش می‌کشم. 📍در خانه همانگونه که ذکر شد علاوه بر امیرمومنان و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما، ۱۲ نفر از اصحاب برگزیده پیامبر اکرم نیز حضور داشتند. در اینجا وظیفه همه افراد حاضر، دفاع از صاحب ولایت است که در خطر قرار دارد. 📍لذا اینکه سوال می‌شود چرا با وجود امیرالمومنین علیه‌السلام در خانه، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به مقابله با مهاجمان می شتابد، باید پاسخ داد امیرالمومنین هدف و منظور غاصبان است و در خطر ۱۰۰ درصد قرار دارد، هرکس که به ولایت باور و اعتقاد دارد باید در دفاع از ولایت در قبال مهاجمان و معترضان به ولایت بایستد. قطعاً همه آن ۱۲ تن چنین قصدی داشته اند. اما فضل تقدم در این ارتباط به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اختصاص می یابد. یعنی آن وجود مقدس، از همگان در دفاع از ولایت سبقت می‌جوید، در حالی که آن مردان حاضر نیز قصد دفاع از حضرت را داشتند، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به مقابله با غاصبان مهاجم می‌شتابد و چون یادگار عزیز و ارجمند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود تصور نمی‌رفت که مهاجمان غاصب حرمت یادگار رسول خدا را نگه ندارند. 📍طبق نقل ابن قتیبه، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها که از صدای عمربن‌خطاب او را شناخته بود، پشت در آمد و در پاسخ او فرمود ای پسر خطاب! این بود عمل به سفارش‌های پدرم رسول اکرم درباره ی اهل بیت او؟! در حالیکه هنوز کفن پدرم خشک نشده است با خاندان او چنین رفتار می کنید؟! 📍عمر هم که متوجه صدای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شد در پاسخ گفت ای دختر پیغمبر، می‌دانم نزد پدرت چقدر محبوب بودی اما اگر در را نگشایی و اینها و علی بیرون نیایند و بیعت نکنند خانه را به آتش می‌کشم، چون این کار دین پدرت را محکم تر می کند. 📍حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها وقتی چنین گستاخی را شنید با صدای بلند خطاب به رسول اکرم شروع به استغاثه و آه و ناله فرمود که ای پدر! بعد از رحلت تو ما از پسر ابی قحافه (یعنی ابوبکر) و پسر خطاب (یعنی عمر) چه ها که ندیدیم! 🔸این بیان به قدری سوزناک بود که به نقل ابن قتیبه بسیاری از همان افراد و رجاله هایی که با عمر بن خطاب بودند منقلب شدند، به گونه‌ای که دل‌های آن‌ها شکافته و جگرهای آنها پاره پاره گردید و در حالی که منقلب شده بودند گفتند که ما را با فاطمه و خانه فاطمه کاری نیست و صحنه را ترک کردند. اما گروهی از این رجاله ها و اوباش با عمر بن خطاب باقی ماندند. در اینجا ابن‌قتیبه عنوان می‌کند که درب باز شد... .
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی ۳. چگونگی هجوم ویژه ایام سلام الله علیها (۴) 📍ابن قتیبه عنوان می‌کند که درب باز شد و عمربن خطاب و افراد او درون خانه امیرمومنان و حضرت زهرا علیها السلام هجوم آوردند، اما نمی‌گوید چگونه. 📍در منابع شیعه چنین آمده است که عمربن‌خطاب تهدید خود را عملی کرد و در را به آتش کشید و همین که از بیرون، در سوختگی پیدا کرد و نیم سوز شد با لگدی محکم آن را گشود، درحالی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها پشت درب بود و ضربت در به پهلوی مبارک آن حضرت وارد شد و آن حضرت بین در و دیوار مورد آسیب جدی قرار گرفت و چون باردار بود، پهلوی مبارکش شکست و جنینی که در شکم داشت از بین رفت و بیهوش بر زمین افتاد. 📍مهاجمان داخل خانه ریختند و که درون خانه بود وقتی چنین صحنه‌ای را مشاهده کرد سلاح خود را کشید و به سوی مهاجمان حمله ور شد. اما بر زمین افتاد و بر سر او ریختند و او را خلع سلاح کردند و به سراغ امیرمومنان علیه السلام رفتند و بازوان حضرت را بستند و آن حضرت را از خانه کشان کشان به سوی مسجد بیرون بردند. 📍بنابراین طبق نقلی که تقدیم حضور مخاطبان عزیز کانال شد، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها توسط عمربن‌خطاب مورد ضربت قرار می‌گیرد که با گشودن در و حمله ای که صورت گرفت پهلوی مبارکش می شکند و جنین خود را از دست می دهد. 📍عواملی که موجب شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شد را اینگونه می‌توانیم بر شماریم: 🔸۱. مصیبت بزرگ رحلت جانسوز نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که تحمل آن برای کسانی که به ساحت مقدس پیغمبر اکرم معرفت داشته‌اند بسیار سنگین و طاقت‌فرسا بود. مصیبت عظمای ارتحال پیغمبر چنان است که ما در زیارت‌های آن حضرت به این مهم اشاره می‌کنیم. از آن جمله در زیارت روز شنبه که تعلق به ساحت مقدس پیامبر اکرم دارد ما سه بار استرجاع میکنیم و می‌گوییم: انا لله و انا الیه راجعون و سپس عرضه میداریم: اصبنا بک یا حبیب قلوبنا فما اعظم المصیبة بک حتی انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک فانا لله و انا الیه راجعون. به این معنا که ای محبوب قلب‌های مومنان در اثر مصیبت رحلت شما، ما به بزرگترین مصیبت گرفتار شدیم. چرا که با رحلت وجود مقدس آن حضرت نعمت وحی بر ما قطع می شود و به این گونه ما دچار فقدان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می شویم. 📍یا در دعای افتتاح در ماه مبارک رمضان به خدا شکوه می کنیم از نبود پیغمبر و ارتحال آن حضرت "اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا" خدایا ما به تو شکایت میکنیم از این که پیامبرمان از دست رفته است. 📍حالا مسلم است وقتی بعد از ۱۴۰۰ سال برای ما این فاجعه و مصیبت تازگی دارد. برای حضرت زهرا و امیرمومنان علیه‌السلام در آن روزهای اول، مصیبتی بس بزرگ و طاقت فرساست. 🔸۲. عامل دیگری که برای حضرت زهرا علیهاالسلام مصیبت بار بود و باعث ناراحتی و غم و اندوه آن حضرت و در نهایت شهادت وجود مقدسش گردید، خیانتی است که امت بعد از رحلت پیغمبر به راه پیغمبر و اسلام مرتکب می‌شوند. حضرت زهرا به چشم می‌دید چگونه دستاوردهای عظیم پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم با غصب خلافت و ضربه زدن به ولایت در آستانه و نابودی و انحطاط قرار گرفته است و این امر به شدت آن حضرت را رنج می داد. 🔸۳. عامل سوم هم همین بحثی بود که تقدیم حضورتان شد، یعنی هجوم به خانه آن حضرت و مضروب کردن وجود مقدسش، شکستن پهلوی مبارکش و سقط جنینی که داشت. تبعات ناشی از یک چنین هجمه‌ای این بود که آن وجود مقدس را در بستر شهادت قرار داد. حضرت چندین روز بستری بودند تا شهید شدند و روحشان به سوی خداوند با دلی پردرد پرواز کرد. .
28.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه خانگی صبح ▪️روز سلام الله علیها 🎤مقتل خوانی خورآباد/جاده اصلی/منزل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژه نامه حضرت زهرا.pdf
8.83M
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ اُمِّ اَحِبّآئِکَ 🏴 ویـژه نــامـه ایــام فـاطــمـیـه 🏴 ⚖ فصلنامه فقهی حقوقی عدل نامه سال سوم، شماره هفدهم، پاییز ۱۴۰۲ 📜 برخی از مطالب ویژه نامه : ◾ اسـرار فــدک ◾ بـانـوی بـهــشــتـی ◾ یـاس نـبـوی ◾ ضـریــح حـرم فــاطـمـه 🗞
1_2199354570.pdf
2.07M
📙کتاب فاطمه سلام الله علیها، راز ماندگاری امامت 💠۱۵ گفتار
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📻 بشنوید| #زمینه 📝 چادرت را بتکان... 🎤 حاج محمد فراهانی 🕌 مجمع یاس کبود 📆 یکشنبه ۰۲/۰۸/۱۴ #شهادت_حض
. (سبک دیدم که دختر تو آن ماه پاره) در آسمان قلبم باران گرفته امشب درد و فشار پهلو پایان گرفته امشب با قامتی خمیده رفتم ز دار دنیا یا فاطمه ، یا زهرا ۲ پشتِ در شکسته تنها میان دودم یار علی تنها ، با چهره ی کبودم از بعد من علی شد تنها میان اعدا یا فاطمه ، یا زهرا ۲ داغ پدر نموده از سوز دل کبابم کوهم ولی سرشکت ، مولا نموده آبم بر چهره ی کبودم منما علی تماشا یا فاطمه ، یا زهرا ۲ هستم گل ، پیمبر مظلومه ی مدینه شبها ولی نخفتم از رنج درد سینه بودم گل پیمبر ، پرپر زدند من را یا فاطمه یا زهرا ۲ اینقدر زینب من منمای سوگواری بعد از منِ حزینه ، بنمای خانه داری جز اشک غم ندارد داغ دلم مداوا یا فاطمه یا زهرا ۲ شاعر: 🔊 دانلود سبک https://emam8.com/upload/sabks/99/10/69406_13991027115313_639497.mp3 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا می‌گویند چادرت را بتکان روزی مارا بفرست؟ 🔰 آیت‌الله مصباح یزدی
626.8K
. بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته... همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم! بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب‌ها سراغ او، به قبر بی‌چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته .
◼️ بنای نبش قبر حضرت زهرا (س) حضرت على عليه‌السلام فاطمه زهرا علیهاسلام را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى، غير از حضرت على عليه‌السلام، حسنين عليهماالسلام، زينب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عميس كسى ديگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنين عليهماالسلام به جانب بقيع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند. كسى از فوت ايشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على عليه‌السلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه عليهاسلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده مى‌‏شد. هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه علیهاسلام آگاه و متوجه بقيع شدند با چهل قبر جديد مواجه‏ گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند. عموم مردم از اين مصيبت ضجّه كردند و يك ديگر را ملامت نمودند و گفتند: پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌‌وآله شما بيش از يك دختر يادگارى ننهاد، فاطمه علیهاسلام رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشديد، نماز بر جنازه‌‏اش نگذاشتيد و محل قبر او را هم نمى‌‏دانيد! علمای قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه علیهاسلام را به دست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم. هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليه‌السلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مى‌‏پوشيد و بر ذوالفقار تکیه زده بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب عليه‌السلام است كه با اين حالت آمده و سوگند مى‌‏خورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد. هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليه‌السلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مى‌‏پوشيد و بر ذوالفقار تکیه زده بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب عليه‌السلام است كه با اين حالت آمده و سوگند مى‌‏خورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد. عمر در حالى كه با يارانش بود، با حضرت اميرالمومنین عليه‌السلام روبرو شد گفت: اى ابو الحسن! چه قصد دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه علیهاسلام را مى‌‏شكافيم و بر جنازه‌اش نماز مى‌گزاريم. حضرت امير علیه‌السلام لباس‌هاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمين زد و فرمود: «یابن السوداء! من حقّ خود (يعنى مقام خلافت) را بدين جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دين خويش برگردند. اما درباره قبر فاطمه علیهاسلام به حقّ آن خدايى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال در گذر!» پس از عمر ، ابوبكر با حضرت امير علیه السلام ملاقات نمود و گفت: اى ابوالحسن! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مى‏‌دهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمى‌پسندى خوددارى مى‌‏كنيم. راوى مى‏‌گويد: على عليه السّلام عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود باز نگشتند. 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۱ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۱ .
. جلوگیری حضرت علی (ع) از نبش قبر شیخین سپس حضرت علی علیه السلام برای آنکه قبر حضرت زهرا سلام الله پنهان بماند، در بقیع هفت و بنابر قولی چهل قبر ایجاد کردند. با این وجود وقتی شیخین آگاه شدند که حضرت زهرا سلام الله علیها مخفیانه دفن شده است و قبور جدید چند عدد است گفتند: یکی از آنها برای فاطمه زهراست، پس همه آنها را نبش کنیم تا پیکر او را یافته، سپس آن را خارج کرده و بر آن نماز بگزاریم. چون این خبر به مولی امیرمؤمنان رسید با حالتی خشمناک در حالی که قبای زرد بر تن داشتند و آن را در موقع حوادث ناگوار به تن می‌کردند و در دستشان شمشیر ذوالفقار بود، خارج شدند و به خدا سوگند خوردند که اگر آنها حتی یک سنگ از قبرها جدا کنند، شمشیر را در میان ایشان قرار دهد (و با کارزار جنگ سرنوشت آنان را معلوم کند). در راه با عمر و گروهی از یارانش برخورد نمودند. عمر گفت: ای ابالحسن! تو را چه می‌شود؟ به خدا قسم ما قبر او را نبش می‌کنیم و بر پیکرش نماز می‌خوانیم. امیرمؤمنان اطراف لباس او را در دست گرفت و او را بلند کرده و بر زمین زد و فرمود: «ای پسر سَوداء حبشیّه! من از حق خود گذشتم از ترس اینکه مبادا مردم از دینشان خارج شوند، و اما قبر فاطمه، سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست اگر حتی یک سنگ از آن را جابجا کنید، زمین را از خونتان سیراب می‌کنم.» در همین حال ابوبکر سر رسید و حضرت را به رسول خدا سوگند داد که او را رها کند، پس آن حضرت او را رها کرد و مردم پراکنده شدند. 📚منبع وفاة فاطمةالزهرا سلام الله، مقرم، ص ۱۰۶-۱۱۰ درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور .
. ◼️ عصبانیت از دفن شبانه حضرت زهرا (س) فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها ، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه . فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها. فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ. وقال المقدادُ :ماتَتْ إبنهُ رسولِ اللهِ علیها السلام وَالدَّمُ یَنزِفُ مِنْ جَنْبِها بِسبَبِ ضربةِ سَیفٍ وسَوْطٍ ضَرَبْتَها أنتَ ، و أنا أحْقَرُ عِندَکم مِن علیٍّ و فاطمةَ علیهما سلام. و لمّا سَمِعوا هذا الکلامَ قالوا : واللهِ لأحقُّ الناسِ بِالضْربِ عَلیُ بن أبی طالب علیه‌السلام. فأقَبْلوا إلی علیٍّ و هُوَ جالِسٌ فی بابِ دارِه ، قالَ عمرُ : یَابنَ أبی طالِب ! ألا تَتْرکُ حَسَدَکَ القدیمَ ، فَغَسَّلتَ رسولَ اللهِ و صَلّیْتِ عَلی جَسَدِ فاطمةَ سَلامُ الله عَلَیها فی غِیابِنا وَ عَلَّمْتَ الحَسَنَ و نادی لأبی بکر : إنْزِلْ عَنْ مِنبَرِ أبی ؟! و عَلیٌّ ساکِتٌ لَمْ یَقُلْ شَیءً. فَأجابَهُ عقیلُ : وَ أَنْتُمْ وَاللهِ أشدُّ الناسِ حَسَداً و أَقْدَمَ عَداوهً لِرسولِ اللهِ و أهلِ بَیْتهِ ؛ ضَرَبْتُموها بِالأَمسِ وَ خَرَجَتْ مِنَ الدُّنیا وَ ظَهْرِها مُضَرِّجٌ بدمٍ ، و هِیَ غَیُر راضِیهً عَنْکُما ….. بعد از دفن شبانه هنگامی‌که صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: «ما او را دیشب به خاک سپردیم.» عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آن‌ها مخفیانه او را دفن می‌کنند تا ما حاضر نباشیم. مقداد گفت: «این وصیت فاطمه سلام‌الله‌علیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید.» عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. مقداد گفت: «دختر رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربه‌ی شمشیر و تازیانه‌ای که تو به او زده بودی، جاری بود. و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستم.» هنگامی‌که این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است. به سوی علی علیه‌السلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی طالب علیه‌السلام آیا حسادت قدیمی‌ات را رها نکردی. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را غسل دادی و بر نماز فاطمه سلام‌الله‌علیها بدون حضور ما نماز خواندی و به حسن یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا . علی علیه‌السلام سکوت نموده بود و چیزی نمی‌فرمود. عقیل پاسخ داد: «به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. فاطمه سلام‌الله‌علیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود…» 📚منبع موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، انصاری زنجانی، ج ۱۵، ص ۲۴۹ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۳ .
حمايت حضرت فاطمه (س) از مولا (فيلسوف محقّق، فيض كاشانی) در كتاب عِلْمُ الْيَقين از كتاب «التهاب نيران الاحزان» درباره چگونگی هجوم به خانه علی (ع) چنين نقل می‌كند: عمر، جمعی از بردگان آزاد شده و منافقان را به گرد خود آورد و با آنها به خانه علی (ع) رهسپار شدند، ديدند در خانه بسته است فرياد زدند: ای علی! از خانه بيرون بيا، زيرا خليفه رسول خدا (ص) تو را به حضور می خواند. حضرت علی (ع) در را باز نكرد، آنها هيزم آوردند و كنار در خانه گذاشتند و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فرياد زد: سوگند به خدا اگر در را باز نكنيد، خانه را به آتش می كشم. هنگامی كه فاطمه (س) فهميد كه آنها می‌خواهند خانه‌اش را به آتش بكشند، برخاست و در را گشود، جمعيّت بی آنكه مهلت بدهند تا فاطمه (س) خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه (س) برای اينكه در برابر نگاه نامحرمان نباشد، به پشت در رفت. عمر در را فشار داد، فاطمه (س) بين فشار در و ديوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم بردند، حضرت علی (ع) روی فرش خود نشسته بود، آن قوم آن حضرت را احاطه كردند و اطراف دامن و گريبانش را گرفتند و او را با اجبار به طرف مسجد بردند. فاطمه (س) به ميان جمعيّت آمد و بين آنها و علی (ع) قرار گرفت و فرمود: «سوگند به خدا نمی‌گذارم پسر عمويم را از روی ظلم به سوی مسجد بكشيد، وای بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خيانت نموديد و به خانواده‌اش ستم كرديد. با اينكه رسول خدا (ص) پيروی از ما و دوستی با ما را به شما سفارش كرده بود و فرموده بود كه در امور به خاندان من تمسّک كنيد و خداوند فرمود: قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي القُرْبي.» «ای پيامبر! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمی‌خواهم جز اينكه با خويشان من دوستی نمائيد.» (شوری- ۲۳) روايت كننده می‌گويد: اين گفتار فاطمه (س) باعث شد كه بسياری از مردم متفرّق شدند، عمر با جمعی در آنجا ماندند، عمر به پسر عمويش قُنفذ گفت: با تازيانه فاطمه (س) را بزن. قنفذ با تازيانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا (س) زد كه آثار آن در بدن زهرا (س) پديدار شد و همين ضربت قويترين اثر را در سقط جنين آن حضرت نمود، كه پيامبر (ص) آن جنين را «مُحْسِنْ» ناميده بود، آن قوم، اميرمؤمنان علی (ع) را كشان كشان به سوی مسجد بردند و در برابر ابوبكر قرار دادند، در همين هنگام فاطمه (س) سراسيمه به مسجد آمد، تا علی (ع) را از دست آنها بگيرد و نجات دهد ولی نتوانست. از آنجا به سوی قبر پدرش رفت و با سوز دل و آه جانكاه گريه می‌كرد و اين اشعار را می‌خواند: «نَفْسِي عَلي زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ يا لَيْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ لا خَيْرَ بَعْدَكَ فِي الْحَياةِ وَ انَّما اَبْكِي مَخافَةَ اَنْ تَطُولَ حَياتِي» «پدر جان! جانم با آنهمه اندوه و غصّه در سينه‌ام حبس شده است، ای كاش با همان اندوه‌ها از بدنم خارج می‌شد. پدرجان! بعد از تو هيچ خير و نيكی در زندگی نيست، گريه می‌كنم از بيم آنكه (مبادا) بعد از تو زياد زنده بمانم.» سپس فرمود: «پدر جان! دريغ و آه از فراق تو، و ای فغان از جدایی حبيب تو ابوالحسن اميرمؤمنان؛ پدر دو سبط تو حسن و حسين (ع)، آنكس كه تو او را در كودكی تربيت كردی و وقتی كه بزرگ شد، او را برادر خود خواندی و او بزرگترين دوستان و محبوبترين اصحاب تو در حضورت بود، او كه از همه در قبول اسلام پيشی گرفت و به سوی تو هجرت كرد، ای پدر بزرگوار و ای بهترين خلائق!» «فَها هُوَ يُساقُ فِي الْاسرِ كَما يُقادُ الْبَعِيرَ.» «اكنون او را اسيرگونه می‌كشند، چنانكه شتر را می‌كشند.» سپس ناله جانسوزی‌ را از دل داغدارش بركشيد و گفت: «وا مُحَمَّداهُ! وا حَبِيباهُ! وا اَباهُ! وا اَبَا الْقاسِماهُ! وا اَحْمَداهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ وا غَوْثاهُ، واطُولَ كُرْبَتاهُ، وا حُزْناهُ، وا مُصيبَتاهُ! وا سوءَ صَباحاهُ!!» «فرياد، يا محمّدا، فرياد ای دوست، ای پدر، ای اباالقاسم، ای احمد، آه و فغان از كمی ياور! و مصيبت و اندوه بسيار و آه از اين روزگار تلخ!!» فاطمه (س) بعد از اين گفتار، صيحه زد و بيهوش به روی زمين افتاد، مردم از گريه او گريستند و صدا به ناله بلند كردند و مسجد پيامبر (ص) ماتم سرا گرديد. سپس علی (ع) را در پيش ابوبكر متوقّف ساختند، و به او گفتند: دستت را دراز كرده و بيعت كن!! حضرت علی (ع) فرمود: سوگند به خدا بيعت نمی‌كنم، زيرا بيعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدير خم بيعت كرديد و بايد بر آن وفادار بمانيد.) 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵ .
Kashani-14020922-NaghshHazratZahra(S)-02-Hkashani_Com.mp3
39.48M
📋 نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در استمرار رسالت الهی؛ جلسه دوم 🎙 📆 چهارشنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲ شیوه ی خلفا در مقابلِ سنت پیغمبر بود ملاک حب و بغض باید "انی سلمُ لمن سالمکم" باشد
. دردی نهفته دارم از هجرت به سینه گریه برایت می‌کنم ماه مدینه‌ گریه برایت می‌کنم ای پهلوانم امشب به بالینم بیا که نیمه جانم افتاده‌ام از پا زمین‌گیرم عزیزم دلخسته‌ام بی تاب و دلگیرم عزیزم تا صبح دیشب چشم بر در دوختم من با روضه‌هایت تا سحر می‌سوختم من ای کاش بودی پیشم ای سروِ رشیدم از بعد عاشورا خوشی هرگز ندیدم دستم ز کار افتاده بسکه پینه بسته چشم انتظارت هستم ای اَبرو شکسته آه ای عصای پیریِ مادر کجایی من در مدینه هستم و تو کربلایی این چند سال هم روز هم شب گریه کردم هر روز با غم‌های زینب گریه کردم یا یاد جشم تو هماره گریه کردم با یاد طفل شیرخواره گریه کردم با دیدن اشک رباب از حال رفتم با روضه‌ی بزم شراب از حال رفتم شرمنده‌ام شرمنده از روی ربابم کرده مرا داغ لبت خانه خرابم مانده برایم از تو مشک پاره پاره آتش گرفتم سوختم ای ماه‌پاره مشک تو را دیدم ز دل فریاد کردم یاد تنی که بر زمین افتاد کردم گفتند از چشمان تو، باور نکردم از بیرق و دستان تو، باور نکردم مادر شنیدم دستهایت را بریدند جسم تو را در علقمه در خون کشیدند بسکه مصیبت سخت و ضربه بود محکم مادر شنیدم که سرت پاشید از هم تیر سه شعبه چشم‌هایت را دریده آن چشم زیبا را به خاک خون کشیده مادر شنیدم تشنه لب جان دادی عباس از روی مرکب با جبین افتادی عباس راوی روایت کرد عباست نظر خورد بین شهیدان نیزه جسمت بیشتر خود راوی روایت کرد راهت را که بستند شمر و سنان با هم غرورت را شکستند گفتند وقتی که سرت از تن جدا شد از داغ تو در خیمه‌ها غوغا به پا شد مادر چگونه سر بریدند از تن تو شد پاره پاره جوشن تو گردن تو گفتند خورده جسم تو سر نیزه مادر گفتند بسته شد سرت بر نیزه مادر گفتند چند دفعه سرت از نیزه افتاد بازیچه‌ی مرکب شدی ای دادِ بیداد گفتند افتادی و خیمه شعله‌ور شد دشمن بدون تو به خیمه جمله‌ور شد از روضه‌های تو شنیدم، ‌آه گفتم درد دلم را هر سحر با ماه گفتم گفتم الا ای ماه من اُمُ البنیم از پا اگر افتادم اُمِ بی بنینم ام البنین روزی علمدار آفرین بود روزی پسرها داشت و ام البنین بود در آسمان من ولی دیگر قمر نیست دردی که دارم من به جز درد کمر نیست روزی قمر در آسمانم داشتم حیف چندین پسر در آشیانم داشتم حیف شهر مدینه غبطه بر احساس من خورد آن چشم‌های شور بر عباس من خورد در سینه‌ام هر چه شنیدم چال کردم عباس،‌ یادِ کشته‌ی گودال کردم تو رفتی و فرزند زهرا بی سپر شد در بین مقتل غربت او بیشتر شد مقتل نوشته بعد تو غوغا شد ای وای بی تو حسین من تک و تنها شد ای وای تو رفتی و دشمن پس از تو شیر می‌شد سهم حسینم بین مقتل تیر می‌شد گفتند حالا که میان قتلگاه است حمله کنید عباس رفته بی پناه است مقتل نوشته از نفس افتاد تشنه فرزند زهرا مثل تو جان داد تشنه جسم نحیفش را تهِ گودال بردند با نیزه او را عاقبت از حال بردند روزی که شد جسم حسینم نامرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب در تنگیِ گودال وقتی دست و پا زد در زیر پای شمر زهرا را صدا زد قاتل در آورد آخر اشک مادرش را با بغض و کینه بر زمین می‌زد سرش را سالار زینب بین مقتل پشت و رو شد زیر فشار نیزه غرق خون گلو شد پنجه به گیسوی حسینم شانه می‌زد نامردی آنجا خنده‌ی مستانه می‌زد دشنه همینکه از گلوی او حیا کرد با چند ضربه از قفا سر را جدا کرد زهرا همینکه سمت قربانگاه می‌رفت قاتل روی جسم حسینم راه می‌رفت مقتل محل رفت و آمد می‌شد عباس ده مرکب از روی تنش رد می‌شد عباس پیش نگاه فاطمه می‌شد جسارت پیراهنش با زورِ نیزه گشت غارت در بوریا جسم حسینم شد مرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب هر چند جان دادی ولی مادر که داری در دست ای عباسم انگشتر که داری اما حسین بی سرم مادر ندارد فرزند من انگشت و انگشتر ندارد . « وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچه‌شیرم زدند ... در نقل‌ها آمده است: حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیه‌السلام را همراه خود به بقیع می‌برد و در آنجا مرثیه می‌خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می‌شدند؛ آن حضرت در بقیع می‌نشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیه‌السلام روضه می‌خواند: 📋ای كسی كه عباس علیه‌السلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله می‌كرد. 📋 و فرزندان حيدر علیه‌السلام پشت سر او مثل شیرهای یال‌دار حمله می‌کردند. 📋به من خبر داده‌اند بااینکه دست فرزندم عباس علیه‌السلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربه‌ای زدند ؟! 📋 آه و واویلا از داغ بچه‌شیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟! 📋 آه ای ابالفضل! من می‌دانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود. 📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴ 📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹
4_6044199508772918230.mp3
19.19M
🎧 بشنوید | حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود عالی در دومین شب مراسم عزاداری سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۲/۰۹/۲۴
. 💢 آیا جریان پریشان کردن توسط حضرت زهرا(س) حقیقت دارد؟ در مقابل نامحرم این کار درست است؟ ✅نکته اول: در کتاب بحار الانوار نقل شده که: حضرت فاطمه زهرا( س )وقتى علی( ع )را به سوى مسجد بردند از خانه خارج شدند و فرمودند: «پسر عمويم را رها كنيد. قسم به كسى كه محمد ص را به پيامبرى برگزيد، اگر او را رها نكنيد مويم را پريشان مى كنم و پيراهن پيامبر را بر سرم مى گذارم و به درگاه خداوند ضجه مى كنم» بحار، ج 43، ص 47 ✅نکته دوم: خود علامه مجلسى از كتاب اختيار معرفه الرجال شيخ طوسى نقل مى كند که: پريشان كردن مو يا بلند كردن دست و حالاتى از اين قبيل كه دعا كننده به درگاه خداوند خود را به اين حالت در مى آورد تأثير در استجابت دعا يا نفرين دارد. منافاتى هم با عصمت آن حضرت ندارد. ✅نکته سوم: مراد از گفتار حضرت زهرا(س)قطعا از پریشان کردن مو, انجام اين عمل در برابر نامحرم نیست چرا که از شان دختر رسول اکرم(ص)این کار بعید است. بلکه مراد در تنهایی و در پیشگاه خداست که یکی از رسوم آن زمان بوده است. ✅چنانکه روایات متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه پريشان كردن مو براى زن مناسب حالت دعا مى باشد، روايتى است كه امام صادق(ع) به خواهرشان به جهت مريضى فرزندش مى فرمايد: «لباست را بپوش و به پشت بام برو سپس مقنعه ات را بردار تا موهايت آشكار شود، سپس اين دعا را بخوان». خواهر امام صادق(ع)اين عمل را انجام مى دهد و در همان ساعت فرزندش خوب مى شود بحار، ج 92، ص 10 ✍ علیرضا زادبر .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از مشکلاتی که مداحانی که در دوره تقلید هستند باهاش مواجه هستند اینه که تناسب پرده های صدایی رو نمیتونن رعایت کن 🎤 رایگان
4_5764826287193461859.mp3
17.91M
🎧 بشنوید | حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا عابدینی در آخرین شب مراسم عزاداری ۱۴۴۵ در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
. 🏴(س) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️ سیزدهم جمادی ‏الثانی، یادآور روزی غم ‏انگیز بود؛ روزی که در آن مادری فداکار و بانویی با عظمت از تبار دلاوران، به سوی معبود پر کشید. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه‏ السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ با اهدای چهار فرزند رشید به پیش‏گاه مولایش، حسین بن علی (ع) ، با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، در جوار دیگر فرزند زهرا سلام الله علیها برای همیشه رحل اقامت افکند. ▪️نام و مشخصات نامش فاطمه و کنیه‏ اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی ‏بن ابی‏طالب (ع) و فرزندانش عباس (ع) ، عبداللّه‏، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفرْ در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. ♦️ولادت ام البنین (س) برخی از تاریخ‏ نگارانْ زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین می‏زنند. تاریخ گواهی می‏دهد که پدران و داییان حضرت ام ‏البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن‏ها به هنگام نبرد، دلیرْ مردی‏ های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعتْ بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده ‏اند، آن‏چنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود می‏ آورند. اینان همانان هستند که عقیل ـ نسبْ‏ شناس بزرگ عرب و برادر علی (ع) ـ به امیرالمؤمنین (ع) گفت: در میان عرب از پدرانش شجاع‏تر و قهرمان‏تر یافت نمی‏شود. ♦️انتخاب ام البنین (س) برای همسری علی علیه السلام بعد از شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، علی بن ابی‏طالب علیه ‏السلام برادرش عقیل را ـ که آشنا به علم نسب ‏شناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد. عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی‏مانند بودند، و حضرت علی علیه ‏السلام نیز این انتخاب را پسندید. ♦️خواستگاری از ام البنین علیهاالسلام بعد از این که عقیل شجره‏ نامه ‏های اَعراب را بررسی و ام‏ البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه‏ السلام ، او را نزد پدر ام ‏البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندی و افتخارْ پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی‏طالب علیه‏ السلام برقرار شد. ♦️اولین روز زندگی مشترک روز اولی که ام البنین علیهاالسلام پا در خانه علی علیه ‏السلام گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم‏چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. ♦️تغییر نام فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه ‏السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن‏ها تداعی نگردد و رنج بی ‏مادری آن‏ها را آزار ندهد. 🌹محبت بی ‏دریغ ام البنین علیه‏ا السلام به فرزندان زهرا علیهاالسلام ♦️ام ‏البنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می‏دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می‏کردند. ♦️ام ‏البنین علیهاالسلام ، فرزندان دختر گرامی رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله را بر فرزندان خود مقدّم می‏داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می‏کرد و آن را فریضه ‏ای دینی می‏شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است. ♦️فرزندان ام‏ البنین علیهاالسلام ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه ‏السلام ، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام‏ البنین، یعنی مادر پسران می‏خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی‏ هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‏ السلام ، عبداللّه‏، جعفر و عثمان. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه‏ فرزند حضرت ابوالفضل علیه ‏السلام ادامه یافت. 🌹مادر چهار شهید با شهادت چهار فرزند ام‏ البنین علیها السلام در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 مقتل حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها 🎤 دکتر حسین محمدی فام ▪️شب هشتم 📍حسینیه روضةالشهداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست 🎙 ✍🏻 هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلمَظلومِ عَونا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصم خدا و خصم خلق کشتن مرحب به شوق مرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنین انقلاب بچه‌های فاطمه‌ست راه قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینۀ عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت ید مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدار علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشت در فدای فاطمه‌ست فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست ✍ .