eitaa logo
مؤسسه حیات طیبه
1.3هزار دنبال‌کننده
208 عکس
45 ویدیو
158 فایل
کانال رسمی اطلاع‌رسانی مؤسسه آموزشی پژوهشی فرهنگی حیات طیبه 🏢 مکان: قم، بلوار امین، کوچه ۸، اولین فرعی سمت راست، انتهای کوچه، پلاک ۸۱. صفحه آپارات: https://www.aparat.com/hti_ir 📬 ارتباط با ادمین: 🆔 @hti_ir_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یک بار محضر یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله علیه) بودم. نکته ای فرمودند که حیف است محضر بزرگواران عرض نکنم. در کلمات بزرگان اخلاق معروف است که المومن کالمیت بین یدی الغسال یعنی مومن در پیشگاه خداوند متعال باید مانند میت باشد که نزد غسال است. غسال هر جور که بخواهد او را به این طرف و آن طرف بر می گرداند و میت ابدی تخطی نمی کند. هر چه او انجام می دهد میت تسلیم است و هیچ مقاومتی در برابر غسال ندارد. مومن هم باید در برابر مشیت الهی همین گونه باشد. بعد از بیان این نکته، ایشان فرمودند که مطلبی را مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه به این بیان اضافه کردند که ایشان تعبیرشان این بود که هنگامه است. دلیل اینکه انسان باید در برابر خداوند این گونه تسلیم باشد این است که غسال است که می داند الان کجای بدن میت را باید بشورد و کجای بدنش نیاز به شستن ندارد. او می داند که چه چیزی نیاز میت است. خداوند متعال است که می داند الان مومن باید مریض باشد یا سالم، فقیر باشد یا غنی، معروف باشد یا گمنام. وقتی مومن مومن شد یعنی ایمان آورد به اینکه خداوند، عالم، توانا و مهربان است و بداند که همه کاره عالم اوست می داند که هر ظلمی هم به او برسد خداوند او را می خواهد امتحان بکند. و الا می تواست جلوی ظالم را بگیرد. ظالم به سزای عملش می رسد اما ما هم با ظلم او امتحان می شویم و رشد می کنیم. مومنی که ایمانش تکمیل شد طبیعتا راضی می شود چون می داند که چیزی جز آنچه خدا برایش مقدر کرده به او نمی رسد. لذا در روایت می فرماید «الصبر و الرضا رأس طاعة الله». کسی که به این مقام رسید برایش فرقی نمی کند که مردم درباره او چه قضاوتی دارند. انسان مومن تمام همش این است با مبارزه با نفسش به این مرتبه از رضایت برسد. البته رسیدن به این مرتبه بدون عبودیت تامه ممکن نیست. اگر کسی به این مرتبه رسید به شادی مطلق می رسد و هیچ چیز او را افسرده نمی کند که فرمود: «ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون». 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ❇️با ما همراه باشید در کانال حیات طیبه (عاقلانه ترین عاشقانه انسان): 👇👇👇 🌍 @hayat_tayyebeh
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ طرحنامه پیش از این اشاره شده که هر پژوهشی مبتنی بر یک طرحنامه است هرچند نوشته نشده باشد. تا پژوهشگر طرحی از پژوهش نداشته باشد نمی تواند وارد پژوهش شود. نه تنها پژوهش بلکه انسان برای انجام هر کاری ابتدا تصوری از آن کار دارد و تصدیق می کند که این کار به فایده اوست. این مطالب در فلسفه و علم اصول بحث شده است. پیش از شروع یک پژوهش طبیعتا سه سوال اصلی برای پژوهشگر وجود دارد. اول اینکه مساله پژوهش چیست یعنی سوال از چیستی. اینکه بدانیم دقیقا قرار است در مورد چه سوالی پژوهش کنیم. سوال اصلی و بیان مساله در طرحنامه در پی پاسخ به این سوال هستند. مساله دوم که بعد از فهم چیستی باید پاسخ داد سوال از چرایی است؟ چرا این پژوهش باید انجام شود. این همه بحث تصدیق به فایده است. برای پژوهش اولا باید مساله مورد نظر قابلیت کار پژوهشی را داشته باشد و فی نفسه مساله مهمی باشد؛ هم اینکه باید بدانیم کار ما در شرایط فعلی و با توجه به کارهای قبلی ای که در مورد این مساله شده کار لازمی است یعنی باید اثبات کنیم با وجود کارهایی که قبلا در مورد این مساله شده اما هنوز کار ما کاری ضروری است. لذا پیشینه به عنوان بخشی از ضرورت باید مورد توجه باشد. مساله سوم این است که چگونه و با چه فرایندی می خواهیم به این سوال پاسخ دهیم. یعنی مسیر راه در حل این مساله چیست. برای این منظور باید سوال اصلی را شکست و به سوالات فرعی رسید. بخش سوالات فرعی باید این مسیر را به خوبی تبیین کند. بخش ساختار مقاله دقیقا همین سوالات فرعی و یا فرعی فرعی است که از حالت سوالی به حالت مصدری و به صورت عنوان در آمده است که البته در حد ارائه یک دورنما در طرحنامه مستحب است نه واجب. همچنین بخش فهرست منابع به داوران نشان می دهد که محقق می داند در کدام منابع به دنبال جواب سوال بگردد. لذا بخش فهرست منابع از حیث طرحنامه بودن واجب نیست. بخش عنوان هم در پست های قبلی مورد اشاره قرار گرفت. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
طرح تحقیق - مجتبی قربانی.ppsx
3.88M
اسلایدهای درس طرح تحقیق (طرحنامه) البته این اسلایدها خیلی کم است برای یک درس اما یک دورنمایی از کل کار را نشان می دهد. هرچند در برخی موارد با آنچه به طور معمول گفته می شود تفاوت دارد. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم مناظره معروف این روزها رو متاسفانه یا خوشبختانه ندیدم. ولی تو هیچ مناظره ای بدون تابلو وایت برد حاضر نشید. یه تابلو بذارید و مدعایی که در موردش اختلاف نظر دارید رو بنویسید تا سر همون بحث کنید. هر وقت طرف خواست از مدعا فرار کنه اشاره کنید به تابلو. از ارتباط حرفها با مدعا بپرسید و اگر حرف جدیدی زد ازش بپرسید منظور شما این است و بعد همان رو بنویسید. بیشتر از اینکه سعی کنید حرف بزنید خوب حرفها رو بنویسید و مدعاها و استدلال هایی که میگه رو بازگو کنید و بنویسید. قطعا در همون دقائق اولیه طرف دست و پاش رو جمع می کنه. البته همه اینها زمانی رخ میده که شما خودتون قدرت بحث و مناظره داشته باشید و مغالطات و جدل رو به خوبی بشناسید. ذهن منطقی و ریاضی برای مناظره خیلی لازمه. توجه داریم که بهترین راه مناظره این است که از حرفهای طرف بر علیه اش استفاده کنیم. باید اول سعی کنیم طرف حرفهاش رو بزنه و استدلال هاش رو بیان کنه. بعد میشه با یک حرکت فیتیله پیچش کرد. البته این به تسلط شما به موضوع هم باز می گرده. قبل از شروع مناظره در مورد موضوع مناظره توافق کنید. تا می توانید قبل از ورود به مناظره حرفهای طرف را رصد کنید و کامل آنالیز علمی و شخصیتی اش بکنید. توکل به خدا و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام تمام کننده کار است ان شاء الله. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
🌹 عرض سلام خدمت دوستان خدا و اساتید عزیز 🌹 🍀 دوستان، حقیر این مقاله رو چندین بار خوندم و هر بار ساعت ها در جای جای مقاله به فکر فرو رفتم. 🍀 بعضی کارها ممکنه که یه چند دقیقه ای از وقت گرانبها زندگیمون رو بگیره، ولی در عوض، لطف و منفعتش تا سال های سال برامون می مونه. 🍀 پیشنهاد این کمترین، به دوستان اینکه حتما در یک وقت مناسب، با آرامش تمام نگاهی به این مقاله داشته باشند که یقینا خالی از توفیق نیست. 🌺 و من الله توفیق 🌺 ▪️محمدعلی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم میلاد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر را خدمت همه بزرگواران به خصوص دختران مکرم تبریک عرض می کنم. زیاده عرضی نیست و نه فعلا حوصله اش. فقط یک نکته: شاید هیچ چیز به اندازه دیدن فرزندان شهدای مدافع حرم به خصوص دختران کوچک آنها که در فراق پدرانشان می گریند طلبه تنبل را شرمنده نکند. البته این تجربه شخصی است. گاهی که این عزیزان را می بینم احساس می کنم در مقابل هر لحظه تنبلی و بی حوصلگی یا بهانه تراشی ها چه جوابی دارم. چگونه در مقابل پدر جوانی که رفت و فرزندان خردسالش را به یادگار گذاشت سر بلند کنم وقتی می بینیم روزم آنچنان که باید در جهاد نگذشت. وقتی جهادگونه درس نمی خوانم وقتی قرار است همه چیز فراهم باشد و با شکم سیر و دل فراغ به سراغ مطالعاتم بروم حتما حق آن عزیزی که از جان و مال و جگرگوشه هایش گذشت به جا نیاورده ام. حق که هیچ. آن اندک وظیفه ای که داشته ام نیز ادا نشده. اگر همه عمر در راه اعتلای اسلام درس بخوانم آیا می توانم یک ناله گریان دخترکی خردسال که بر جنازه پدر تازه برگشته اش دلها را ریش می کند جبران کنم. هیهات. روز دختر را به خصوص به دختران معظم شهدا باید تبریک گفت. ان شاء الله که شرمنده شهدا نمانیم. الاحقر: قربانی همدانی 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم بزرگواران با توجه به اهمیت این مقاله که ممکن است کل شخصیت علمی ما را دستخوش تغییر قرار دهد ان شاء الله نظرات و سوالات شما را در مورد این مقاله به ترتیب منتشر می کنیم. منتظر نظرات شما بزرگواران هستیم.
دیدگاه شماره 1: 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 سلام خدمت استاد گرامی از مقاله بسیار قابل استفاده بود ولی کو گوش شنوا ... همان ایده هایی که در سال منطق دو مطرح می فرمودید با دقت به رشته تحریر در آمده. اما چند نکته قابل اشاره بنظر می رسه : - در سیر آموزش سن محصل بسیار حائز اهمیت است و قابل توجه است مثلا بیشتر کسانی که ایده های درخشان دارند (تا آنجا که بنده اطلاع یافتم) در سنینی کمتر از سی سال شکل گرفته است. شاید بگوییم مرحله دوم در بهترین زمان باید پیش از ۲۵ تا ۲۶ سال پایان یابد. علی ای حال مسئله سن کم اهمیت نیست و خوب بود بدان توجه میشد. - بنظر در موضوع «پیش مطالعه» پیش فرض هایی را در نظر گرفتید که امکان جایگزینی دارد - اگر قرار باشد که استادانی نقاد، دانش آموزانی نقاد را بار بیاورند خود استادان چه زمانی این آموزش را باید دیده باشند در حالی که طبیعتا باید از دل حوزه فعلی بیرون آمده باشند (خوب بود مکانیسمی در این رابطه پیشنهاد میدادید) - اگر تا سنین ۲۰ یا ۲۵ سالگی فرد را فقط مختص مرحله تصورات بدانیم شاید نتوان از آن به بعد مرحله دوم را محقق ساخت. شاید بهتر باشد مرحله دوم را با غلظت کمی با شروع مرحله اول آغاز کرد و به مرور این غلظت را بیشتر کرد. به نوعی امتزاج این دو مرحله بنظر بهتر می آید که به مرور مرحله اول رقیق شود و مرحله دوم غلیظ شود. مثل اینکه از سوم دبستان تحلیل سؤالات رو و شیوه تفکر را به مرور به داتش آموز یاد دهیم.
مؤسسه حیات طیبه
#بایسته_های_علمی_عالم_دینی_عصر_انقلاب دیدگاه شماره 1: 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 سلام خدمت استاد گرامی از مقاله
: سلام علیکم ممنون برادر عزیز نکاتی که فرمودید بسیار قابل تامل است اما این مقاله صرفا پیشنهاد یک روش مطالعه است که باید جدی گرفته شود. به نظر حقیر این مقاله باید تبدیل به یک کتاب چند جلدی شود و زوایای پیدا و پنهان آن بحث شود. نکته ای که در باره مرحله تصور فرمودید که تا سن 25-26 سالگی باید به این مرحله اختصاص یابد به نظر حقیر چنین نیست که خودتان هم اشاره فرمودید. طلبه پایه اول بعد از مطالعه نحو باید در پایه دوم نحو را به شکل اجتهادی مطالعه کند. همچنین منطق را. یعنی این سه مرحله در هر علمی باید وجود داشته باشد و لذا طلبه در همان سالهای ابتدایی درگیر مرحله تصدیق می شود. بازهم تشکر می کنم.
✅چند توصیه استاد احمد عابدی به طلبه ها: ✅اول اینکه بدانید شما نسبت به امکانات موجود مدیون هستید؛ نه فقط امکانات در یک مدرسه بلکه نسبت به تمامی امکانات موجود در شهر قم مدیون هستید؛ کتابخانه ها، علما، جو معنوی و… ✅دوم اینکه شما بایستی آینده نگر باشید و این در رعایت چند نکته است↪️ 1️⃣بدانید آینده شما با دعای پدر و مادر یا نفرین ایشان رقم می خورد. 2️⃣رضایت استاد و مدیر مدرسه بسیار مهم است. اگر کسی دلش از دست ما شکست، عاقبت بخیر نخواهیم شد؛ مثلا استادی که شب نخوابیده و مطالعه کرده اما بواسطه کم کاری شما ناراحت شود، اگر نفرین هم نکند همین که دلش شکست موجب بدبختی انسان می شود. 3️⃣آگاه باشید که عمرمان محدود است و بایستی آن را غنیمت بشماریم. 4️⃣رعایت نظم از اساسی ترین ملزومات طلبگی می باشد. 5️⃣در کتاب و درس خود بسیار دقت داشته باشید. دقت در درس را تمرین کنیم، درس را سرسری نگیریم. در عبارات کتاب و سخن گفتن و نوشتن دقیق باشیم. 6️⃣قلم به دست باشید و بنویسید، معروف است که «الکتاب لایضیء حتی یظلم» کتاب نور نمی دهد تا اینکه سیاه شود. 7️⃣جنبه های معنوی را زیاد اهمیت دهید. عمرمان ارزش گناه کردن ندارد. بد است که بگوییم سرباز امام زمان عجل الله فرجه هستیم و نماز شب نخوانیم! نافله نخوانیم! قرآن کم بخوانیم یا غلط قرآن بخوانیم! خیلی بد است. 8️⃣به نماز جماعت و قرائت دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام اهتمام داشته باشید؛ اما افراط هم نکنید. 9️⃣ چهارده ختم قرآن برای 14 معصوم علیهم السلام در انسان تحول ایجاد می کند. کانال درسهای استاد احمد عابدی در ایتا @Ahmad_abedi2
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ بیان می شود که سوالات فرعی پژوهش همان سوال اصلی است که بخش بخش شده است، درست مانند کیکی که تکه تکه می کنیم که اگر همه آن اجزاء را در کنار هم قرار دهیم باز هم همان کیک اولیه می شود. در این حالت سوال اصلی غیر از سوالات فرعی و به نوعی جامع آنها باید باشد. این تلقی عمومی از سوالات فرعی است. در برخی موارد سوال اصلی ما به گونه ای است که خود سوال قابل تفکیک و شکستن است. مثلا اگر بخواهیم یک مطلب را از سه زاویه مختلف بررسی کنیم هر کدام از آنها می توانند یک سوال فرعی باشند. در این صورت ما سوال را می شکنیم و از میان سوال اصلی چند سوال فرعی را استخراج می کنیم. در مقابل گاهی پاسخ به سوال اصلی به یک فرایند نیاز دارد. به تعبیر دیگر گاهی ما برای پاسخ به یک سوال اصلی باید یک مسیر را طی کنیم. در اینجا اگر بخواهیم پژوهش را تبدیل به چند بخش کنیم هر بخش، پاسخ به قسمتی از سوال فرعی نیست بلکه گاهی این بخش ها مقدماتی هستند برای پاسخ به سوال اصلی. در این حالت ما سوال اصلی را نمی شکنیم بلکه پاسخ را تکه تکه کرده و هر مرحله را به مثابه یک فصل یا بخش ارائه می کنیم. بنابراین هر بخش از پژوهش های این گونه، بخشی از جواب به سوال اصلی است نه جواب به بخشی از سوال اصلی (دقت) در حالت اول ما سوال اصلی را شکسته ایم لذا مناسب است که با چیزی به نام سوال فرعی روبرو باشیم. سوال فرعی بخشی از سوال اصلی است. اما در حالت دوم حداقل در برخی موارد بخش ها و فصلهای پژوهش پاسخ به سوالات مقدماتی هستند. لذا ما در اینجا با سوالات فرعی روبرو نیستیم بلکه با سوالات مقدماتی روبرو هستیم. اگر چنین باشد در این صورت ممکن است بخش آخر یا یکی از فصلهای نهایی پژوهش جمع بندی موارد گذشته و پاسه به سوال اصلی باشد. طبیعی است که این بخش بدون پاسخ به آن سوالات مقدماتی قابل پاسخ نیست لذا این فصل در واقع پاسخ به سوال اصلی است مشروط به اینکه آن فصلهای مقدماتی هم وجود داشته باشد. طبق این بیان در برخی پژوهش ها ما سوالات فرعی نداریم. لذا پیشنهاد این است که در بخش سوالات فرعی و ساختار پژوهش به جای نوشتن سوالات فرعی روال حل مساله بیان شود و کیفیت پاسخ به سوال اصلی مطرح شود اعم از اینکه این پاسخ با شکستن سوال اصلی همراه است یا یک فرایند مرحله به مرحله که در آخر آن به حل سوال اصلی می رسیم. پ.ن.1: البته برای هر کدام از این موارد ان شاء الله مثالهایی باید زده شود که سعی می کنم به زودی تقدیم کنم. پ.ن.2: این مطلب را با یکی از اساتید خوب و مطرح پژوهش (حفظه الله) هم مطرح کردم و ایشان هم اشکال را پذیرفتند و آن را نیازمند دقت و تامل دانستند. ان شاء الله منتظر تاملات بزرگواران هستیم. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش بیان می شود که سوالات فرعی پژوهش همان سوال ا
بنده در چندین مقاله با چنین مشکلی مواجه بودم. اگر در این زمینه تجربه ای دارید خوشحال می شویم که آن را با ما به اشتراک بگذارید. منتظر تاملات بزرگواران و اساتید محترم هستم.
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش بیان می شود که سوالات فرعی پژوهش همان سوال ا
نوشته جناب آقای مازنی حفظه الله مدیر ترویج پژوهش حوزه علمیه و سردبیر مجله رهنامه پژوهش در مورد متن "تاملی در سوالات فرعی پژوهش" 👇👇👇 سلام علیکم و رحمت الله دقت نظر شما در تبیین سوالات فرعی، نوع بندی و تمایز بین انواع آن جالب توجهه و با آن موافقم و چند نکته خدمت شما تقدیم می کنم. ۱. فهم سوال تحقیق، چیستی و ماهیت آن و نقشی که در ساختار تحقیق دارد و نیز کارکرد آن مهم است. اینکه سوال تحقیق چگونه متولد می شود؟ مساله تحقیق (و بیان مساله)چه نقشی در شکل گیری آن دارد؟ و مانند آن. می دانیم که مساله از طریق طرح آن و تبیین مساله، اهداف، فرضیه و سوالات تحقیق به خواننده منتقل می شود. با سوال زوایای مجهول مساله روشن می شود و ابعاد مه آلودش ابهام زدایی می شود. یعنی صورت مساله با سه بیان جملات مصدری(هدف)، خبری(فرضیه)و استفهامی تبیین می شود. اما اینکه سوالات فرعی آیینه تمام نمای سوال اصلی است یا فرایند حل مساله نکته دیگری است. پژوهش فرایند حل مساله و تولید علم است. از این رو کل تحقیق در فرض نخست مورد اشاره شما به دو بخش مقدمات و فرایند تولید علم اشاره دارد یعنی بخش نخست در قالب کلیات و طرح مساله و بخشهای بعدی حل مساله از طریق کنکاش علمی و پاسخ به سوالات تحقیق به دست می آید. سوالات فرعی در راستای حل مساله است و با توجه به مولفه هایی نظیر سادگی و دشواری پژوهش به دو صورت می تواند باشد. ۱. به خودی خود اصالت داشته و پاسخی اصلی برایش محسوب شود. مثلا اگر بخواهید نقش یک مفهوم اخلاقی(مانند راهبرد فریب در نظریه 5p مینتزبرگ) را در مواضع سیاسی مرحوم آخوند بشناسید فصلی به مبانی اخلاقی آخوند می پردازید. که ای بسا استخراج این مبانی جنبه اصطیادی داشته باشد. یعنی باتوجه به اینکه هیچ اثر اخلاقی از ایشان منتشر نشده کار محقق دشوار بوده و فصل مستقلی( که البته کاربرد آن در فصل نهایی تحقیق روشن می شود)، به آن اختصاص می یابد. این فصل اگر چه تبعی است ولی مستقل نیز هست. ۲. و چه بسا این فصل جنبه تدوینی(به قدر حاجت برای محقق) ایفا نماید. مثلا اگر همین عنوان تحقیق برای استخراج مواضع اخلاقی مرحوم امام(که آثار مستقل اخلاقی دارد)، باشد. هر دو صورت به دنبال پاسخ به این سوال فرعی است: مبانی اخلاقی آخوند/امام خمینی کدام است؟ در صورت دوم جنبه مقدمی برای سوال اصلی خواهد داشت. پس در دومی هم اگر چه تدوینی است، اما مانند کلیات تحقیق بی جان نیست، بلکه ریتم تحقیق کمی تندتر می شود. البته نه به تندی ریتم صورت نخست که جنبه تولیدی دارد. تمایز ظریف مورد اشاره شما به تفاوت مساله در فرایند حل مساله مرتبط است. نکته دیگر اینکه نفی و اثبات برخی از مولفه ها نظیر فرضیه تحقیق ناظر به نوع تحقیق متفاوت خواهد شد. ما ملزم به داشتن فرضیه در همه پژوهش هایمان ولو بلغ مابلغ نیستیم. کما اینکه درباره سوالات فرعی اینچنین است. البته اصل بر داشتن سوالات فرعی است. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش #دیدگاه نوشته جناب آقای مازنی حفظه الله مدیر ترویج پژوهش حوزه علمیه و
گاهی آنچه به عنوان مقدمه مطرح می شود خود می تواند یک سوال مستقل اما کوتاه پژوهشی باشد که البته فی نفسه چندان ضرورت و جذابیتی برای حل آن متصور نیست الا اینکه حل آن، راه را برای حل همین مساله اصلی پژوهش فراهم کند. گاهی حل مساله پژوهش دقیقا به حل همین مساله مقدماتی مربوط است. چه بسا حل خود مساله و ابتکاری که در آن وجود دارد مجموعا 3 صفحه شود اما برای رسیدن به این مساله باید آن مساله مقدماتی را به خوبی حل کرد. غرض اینکه چه بسا حل مساله پژوهش به حل یک یا چند مساله مقدماتی مربوط باشد. یا اینکه محقق مسیری را برای حل معرفی کند که در این مسیر چند ایستگاهش همین مسائل مقدماتی باشند. نکته دیگر اینکه به نظر می رسد ما هم در طرحنامه ها و هم در فعالیت ذهنی پژوهشگر پیش از شروع پژوهش باید از جهت وجود سوالات فرعی تجدید نظر کنیم. به نظر می رسد ما نیازمند سوالات فرعی نیستیم بلکه محقق وقتی مساله اش را شناخت و ضرورت انجام آن را درک کرد باید به این سوال پاسخ دهد که چگونه قرار است به این مساله پاسخ دهد. در واقع فرایند پاسخ گویی به مساله اصلی چیست. طبیعتا این فرایند از چند مرحله تشکیل می شود که در گزارش تحقیق خود را به صورت فصول مختلف نشان می دهد. این مراحل ممکن است از شکستن سوال اصلی به دست آید و ممکن است به صورت دیگری باشد که برخی مراحل جنبه مقدمی برای برخی مراحل دیگر باشد. به نظر می رسد توجه به چیستی، چرایی و چگونگی حل مساله پژوهش باید در طرحنامه مطرح باشد و بقیه مطالب مانند عنوان، ساختار، سوالات فرعی در طرحنامه ضروری نیست.
مؤسسه حیات طیبه
#تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش #پاسخ گاهی آنچه به عنوان مقدمه مطرح می شود خود می تواند یک سوال مستقل
ادامه: این مثال هم به ذهن می رسد که وقتی قرار است مثلا ماشینی ساخته شود ابتدا باید قطعات آن به طور جداگانه ساخته شوند و در مرحله نهایی این قطعات مونتاژ شوند. در برخی پژوهشها فصل آخر کار مونتاژ را انجام می دهد و مراحل دیگر کار قطعه سازی را. در این صورت عنوان کلی پژوهش با عنوان فصل آخر به لحاظ ماهوی (نه صرفا لفظی) یکی خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم نکته ای از یکی از اساتید بزرگ و از شاگردان مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله علیه) در روایت عنوان بصری حضرت صادق علیه السلام در جواب سوال از حقیقت عبودیت سه چیز را مطرح می فرمایند که اولین آن چنین است: ✅ أن لا یری العبد لنفسه فیما خَوَّله الله تعالی ملکا ✅ خوّل به معنای اعطا کردن است یعنی عبد در آنچه خداوند به او عطا کرده برای خود ملکیتی نبیند و خود را مالک هیچ امری از امور خود از جمله سلامتی، بدن قوی، ذهن قوی، علم، مال، خانواده و غیره نبیند. بنده هیچ ندارد. نکته ای که ایشان می فرمودند در مورد همین خول است. چرا خول فرمودند و اعطی نفرمودند. ایشان معتقد بودند که چه بسا از باب اشتقاق کبیر، خول با خیل و خیال دارای معنای نزدیک باشد و با این کلمه به این اشاره دارند که آنچه که به شما داده شده را شما خیال می کنید که مال شما است و به شما داده شده است. مال شما نیست. به خیال نیفتید که علمی که دارم یا تیزهوشی یا مال و اولاد و غیره مال من است. این بخش از روایت می خواهد بفرماید که بنده این خیال و پندار را نمی کند که مالک چیزی است. پ.ن: چقدر تواضع ساده خواهد بود اگر همین یک روایت در جان ما بنشیند. چقدر بود و نبود برخی چیزها و افراد در نزد انسان ساده خواهد بود اگر بدانیم آنچه هست و نیست مال ما نیست. البته که می دانیم اما در این روایات و روایات و آیاتی از این دست نیازمند دانستنی از جنس دیگری هستیم. باید همه وجودمان همین سخن را فریاد بزنند. تا به این حد نرسیدیم بدانیم به توحید و بندگی نرسیده ایم. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
686.3K
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 🔊 ⏰ زمان: ۴:۴۷ ✅ نوشتن چه مواردی در یک طرحنامه الزامی است؟ چه توجیهی برای نوشتن این موارد وجود دارد؟ 🔹هر طرحنامه فقط باید دارای سه بخش چیستی، چرایی و چگونگی باشد. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم نیاز به تولید علم در حوزه پسا انقلاب یک ضرورت انکار ناشدنی است. اما تولید علم به چه معناست؟ نوشتن یک مقاله یا پایان نامه پژوهشی که ممکن است جایزه ای هم دریافت کرده باشد لزوما به معنای تولید علم نیست. ما امروز نیازمند طلبه ای هستیم که توان حل مساله و بیان راهکار جدید در مسائلی داشته باشد که قبلا به هیچ عنوان مطرح نشده است. اگر کسی خودش را پژوهشگر می داند نگاه کند در مقالات و نوشته جاتش و از خود بپرسد من کدام مساله و مشکل علمی را حل کرده ام و کدام پیشنهاد من زمینه های علمی جدیدی را باز کرده است. تولید علم زمانی شروع می شود که طلبه در پایه اول و دوم، احساس کند فلان مطلب کتاب را صحیح نمی داند و شروع به دادن راه حل کند. طبیعتا راه حل او یا نقدش لزوما صحیح نیست و ممکن است با مختصر مشورتی با استاد فن، باطل بودنش آشکار شود. اما طلبه ای که روحیه اش منفعلانه است و هر چه در کتاب است را وحی می پندارد و اگر از او بپرسیم کدام نقطه از کتاب ابهام یا اشکال دارد (البته این سوال از طلبه ای است که کتاب را جویده است نه هر طلبه سطحی و کم عمق) او نتواند جایی را نشان دهد می توان گفت که چنین طلبه ای روحیه نقد و اشکال و حل مساله و در نهایت تولید علم را ندارد. انسان یک شبه تولیدگر علم نمی شود. طلبه ای که ده سال در دوره سطح تمام همّش مصروف فهم دیدگاه شیخ و آخوند رضوان الله علیهما شده است در درس خارج هم مشغول فهم نظریات حضرت امام و شهید صدر و محقق عراقی و کمپانی و نائینی و حاج آقا رضا همدانی و دیگر بزرگان رضوان الله علیهم اجمعین خواهد بود. طلبه منفعل تا آخر درس خارج هم منفعل است. زیاد کتاب خواندن و زیاد کلاس رفتن نه تنها کمکی به تولید علم نمی کند بلکه مضر است. کسانی که زیاد مطالعه می کنند و زیاد کلاس می روند ذهنشان فرصت حلاجی و فهم عمیق را از دست می دهد. در این حالت ذهن هر مطلبی که می شنود یا می خواند سعی می کند درست فهم کند و سپس قانع می شود که تمام شد. در حالی که ذهن انسان تولید گر پس از فهم دقیق یک سخن تاره به فکر نقد و بررسی دقیق و تصدیق فعالانه است. برای اینکه تولید گر علم باشیم کمتر کتاب بخوانیم، کمتر کلاس برویم، کمتر درس بگوییم و بیشتر فکر کنیم. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
پرونده علمی - مجتبی قربانی همدانی.ppsx
3.83M
اسلایدهای درس پرونده علمی (اجرا) این اسلایدها برای یک درس خیلی کم است اما یک دورنمایی از کل کار را نشان می دهد. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
نگارش علمی - مجتبی قربانی همدانی.ppsx
4.01M
اسلایدهای درس نگارش علمی (گزارش تحقیق) این اسلایدها برای یک درس خیلی کم است اما یک دورنمایی از کل کار را نشان می دهد. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم کیست؟ پس از انقلاب اسلامی، به علم و عالمان توجه ویژه ای شد و سعی شد تا حدودی برای این قشر امکانات و شرایط مالی و غیر مالی ای فراهم شود تا بتوانند مشکلات کشور را بیش از پیش حل کنند. در این میان، سازمانهایی چون بنیاد نخبگان تشکیل شد که وظیفه آن حمایت از این قشر فرهیخته است. اما به راستی نخبه کیست؟ ما چه کسی را نخبه می دانیم؟ به خصوص در حوزه علمیه به چه کسی نخبه گفته می شود و چه شرایطی برای نخبگی لحاظ می شود؟ متاسفانه شاهدیم که با وجود تلاش برای حمایت از نخبگان، ظاهرا شاقول نخبه سنجی ما در موارد متعددی چندان میزان نیست. امروز اگر طلبه یا دانشجو یا دانش آموزی معدل 20 داشته باشد بنده به شخصه اصلا تعجب و تحسینی نسبت به او ندارم. معدل 20 یعنی این شخص شب امتحان یا نهایتا چند هفته قبل از امتحان، مواد امتحانی را خوب مطالعه کرده و آنها را به خوبی حفظ کرده است و چه بسا نشان از حافظه خوب وی دارد. نه اینکه کسی که معدل 20 است حتما نخبه نیست اما معدل بالا یا رتبه تک رقمی و امثال آن ملاک صحیحی برای نخبگی نیست. گاهی ما در مقابل اطلاعات وسیع افراد و اصطلاحات فراوانی که استفاده می کنند منفعل می شویم. گاهی این چنین افرادی پژوهش های زیادی را نیز انجام داده اند و چه بسا کتابهایی را هم نوشته اند. اما متاسفانه صدای خود این فرد در پژوهش هایش به گوش نمی رسد. گاهی درس خارج یا دروس در سطح دکتری چنین افرادی نیز به بیان اقوال و مقایسه آنها و نهایتا داوری بین آنها ختم می شود. اینها هم ملاک نخبگی را ندارند البته با توجه به تذکری که در بند قبل داده شد. پس نخبه کیست؟؟ نخبه به خصوص نخبه علمی عبارت است از فردی که در یک رشته علمی، توان حل مساله دارد به طوری که این حل مساله از عهده غالب دانش وران آن علم، خارج است. وقتی قرار است ببینیم که یک فرد نخبه است یا خیر نه معدل و نه وسعت اطلاعات او را نمی سنجیم بلکه قدرت او در حل مساله و ارائه راهکارهای مبتکرانه او ملاک صحیح نخبگی است. کسی که پس از سالها مطالعه در یک علم خودش به عنوان یک بازیگر در یک علم وارد نشده و همیشه تماشاچی یا نهایتا داور بوده است نمی تواند نخبه لقب گیرد. البته فراوان اند طلابی که استعداد نخبگی دارند اما روش غلط آموزشی و دور از دسترس کردن بزرگان علمی و ارزش دادن به مواردی مانند معدل و تعداد آثار پژوهشی و غیره مسیر نخبگی ایشان را تغییر می دهد. برای نخبه شدن باید قوه تفکر و خلاقیت و ابتکار را زنده کرد. چقدر نظام آموزشی و به طور کلی قوانین حوزه ما چنین مسیری را برای طلاب فراهم می کند؟ پ.ن: نخبه منتظر هیچ فرد یا سازمانی نمی ماند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم #نخبه کیست؟ پس از انقلاب اسلامی، به علم و عالمان توجه ویژه ای شد و سعی شد ت
یکی از اساتید عزیز باسلام و ارادت و سپاس. فرمایش شما کاملا درست است و بنده هم موافقم. علاوه از حل مسائل تاثیرگذار بودن افراد در جامعه هم از جمله مولفه های نخبگی است. چندین سال پیش(حدودا 15 سال پيش ) از حضرت آیت الله جوادی آملی بدون واسطه در یکی از سخنرانی هاشون شنیدم فرمودن شیخ انصاری ها و شیخ مفید ها علمای بزرگی هستند که افتخار عالم تشیع می باشند اما ما خیلی کوچک هستیم که ایشان را بزرگ و در قله می بینیم در حالیکه باید تلاش کنیم و از آنها عبور کنیم....
هدایت شده از رهنامه پژوهش
🌿قرآن به صاحبان «تفکر انتقادی» مژدۀ هدایت می دهد! فَبَشِّرْ عِبَادِ الّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتّبِعُونَ أحْسَنَهُ أولَئِكَ الّذِينَ هَدَاهُمُ اللّهُ وَأولَئِكَ هُمْ أولُو الْألْبَابِ پس به بندگانم مژده ده! آنان که سخنان را میشنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (زمر: 17ـ18) 🔻بین «استماع» ـ یعنی خوب شنیدن ـ و «پیروی از احسن الاقوال» سه مرحله نهفته است: 1ـ فهم (درک کامل و مطابق ادعا) 2ـ تجزیه و تحلیل (شکستن یک اندیشه به اجزای تشکیل دهندۀ آن و یافتن روابط بین اجزا و نحوه سازمان یافتن آنها) 3ـ نقد و ارزیابی (داوری درباره دلائل، نتایج و ارزش یک اندیشه). 🔹این مراحل سه گانه، همان مراحل است. بنابراین خداوند در این آیه صاحبان تفکر انتقادی را بشارت می دهد و با همین اشاره، بندگان خود را به آن دعوت می کند و جایگاه رفیع چنین مهارتی را گوشزد می نماید. جالب آنکه خداوند در ادامه این مهارت را «هدایتی از جانب خود» می داند و صاحبان آن را مفتخر به دریافت مدال خردمندی می گرداند. ✍️پانوشت: دانشمندان اسلامی بر اساس این آیه، شرایط معلم خوب را نه فقط انتقال دهنده معلومات و محصولات دانشی، بلکه ایجادکننده و یاددهندۀ نقد، ارزیابی و غربالگری می دانند. (شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، مجموعه آثار، ج22، ص 702) 👉@rahnameh
هدایت شده از رهنامه پژوهش
♦️🔹🔸ملاک، زیاد استاد دیدن نیست❗️ ✳️شهید مرتضی مطهری: 🔺در میان استادهای ما افرادی با ابتکار بودند که زیاد معلم ندیده بودند. «شیخ انصاری» که یکی از مبتکرترین فقهای صد و پنجاه سال اخیر است، از تمام علمای امروزی کمتر استاد دیده بود؛ یعنی دوره استاد دیدنش بسیار کم بود. 🔺از «آقای بروجردی» ایراد می‌گرفتند که کم استاد دیده است، اما از نظر ما همین مطلب حُسن ایشان بود. البته ایشان کم استاد ندیده بود؛ ده دوازده سال نزد استادهای درجه اول شاگردی کرده بود؛ یعنی هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان. البته ولی نجفی‌ها قبول نمی‌کردند و می‌گفتند که او استاد کم دیده و مثلاً باید سی سال استاد دیده باشد. ولی به همین دلیل که کمتر استاد دیده بود، ابتکارش از اغلب علمای آنجا بیشتر بود؛ یعنی مسائلی را می‌گفت که خودش فکر می‌کرد. مجال فکر کردن داشت. 📚رهنامه پژوهش، ش2، ص 28؛ مقاله نواقص حوزه از دیدگاه شهید مطهری 👉@rahnameh
هدایت شده از رهنامه پژوهش
🔴نخبه علمی کیست؟ ✅ خوشبختانه در حوزه عصر انقلاب، ضرورت حمایت از نخبگان بیش از گذشته درک شده است. با این حال گاهی در شناخت نخبۀ علمی دچار خطا میشویم و شاقول نخبه سنجی ما، میزان عمل نمی کند! ✅ در فضای فرهنگ علمی ما معدل بالا، اطلاعات وسیع، مطالعه کتابهای فراوان، تسلط بر اقوال و اموری از این دست نشان نخبگی و ممتازی یک طلبه قلمداد می شود در حالی که چنین نیست. ✅ تعداد زیاد مقالات و کتابها نیز ملاک صحیحی برای نخبه سنجی نیست. چه بسا پژوهشگر، در میان اقوال بزرگان مطلبی را می یابد و آن را بسط میدهد. گاهی نیز چند قول را با هم میسنجد و یکی را انتخاب میکند و در پژوهشی دیگر تنها به گردآوری و طبقه بندی اقوال می پردازد. هر چند این تلاشها نیز گاهی پژوهش نام میگیرند اما «پژوهش نخبگانی» چیز دیگری است. ✅ در واقع اگر طلبه ای این توانایی را داشت که وقتی با مساله ای نوپدید روبرو می شود، خودش به حل مساله بپردازد و یا در پاسخ به مسائل پیشین علم، سخن جدید و راه حل تازه ای را ارائه نماید در این صورت میتوان او را نخبۀ علمی نامید هر چند یک صفحه هم از وی مطلبی منتشر نشده باشد. ✅ بنابراین پژوهشهای نخبگانی پژوهشهای قائم به نفس پژوهشگر است نه قائم به اقوال و مکاتب. ✅ افرادی که به خوبی اقوال را میشناسند و چه بسا داوران خوبی در بین این اقوال هستند اما خودشان یا سخن تازه ای ندارند یا ابتکاراتشان در حد بسط، تصحیح یا نقد اقوال دیگران است نخبه علمی نیستند. ✅ امروزه مسائل بیشماری داریم که هیچ پاسخی برای آنها مطرح نیست. نیاز مبرم به تربیت نخبه علمی با تعریف فوق در حوزه پساانقلاب بر هیچ دلسوزی پوشیده نیست. ✍️مجتبی قربانی همدانی، استاد حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی 👉@rahnameh
نکته ای در باب و در کانال حیات طیبه (عاقلانه ترین عاشقانه انسان) تقدیم شده است. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 https://eitaa.com/hayat_tayyebeh/2448
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ بزرگوارانی که کار پژوهشی یا ویرایشی انجام می‌دهند قطعا می‌دانند که برخی موارد موردنیاز ما در صفحه‌کلید وجود ندارد. مثلا نیم‌فاصله را غالبا با کلیدهای Cntrl+ - می‌زنیم که صحیح نیست. چندیدن نوع نیم‌فاصله وجود دارد که اگر شناخته نشوند و ما در نوشتن متن آنها را مراعات نکنیم هم در ویرایش و هم در جستجو ها دچار اشکال می‌شویم. مضاف بر این برخی موارد مانند ۀ و ة، سکون، ک و ی فارسی و ك و ي عربی، ممیز، درصد و جداکننده سه‌رقم اعداد فارسی و غیره است که در صفحه کلیدهای موجود دچار اشکال است. یکی از اساتید بسیارخوب ویرایش به نام استاد فصاحت (حفظه الله) زحمت کشیدند و این صفحه کلید استاندارد را تهیه کردند. کافی است از لینک زیر آن را دانلود کنید و نصب نمایید. یک عکس برای آموزش صفحه‌کلید هم در آن وجود دارد. پس از نصب صفحه کلید این صفحه کلید استاندارد به ویندوز شما اضافه می‌شود. می توانید باقی صفحه‌کلیدهای فارسی را حذف کنید. ✅ همچنین به فرموده استاد، فونت‌های سری B استاندارد نیستند. فونت استاندارد فارسی، فونت سری IR است که این فونت‌ها را هم می‌توانید از لینک زیر دانلود بفرمایید. زحمت هر دو لینک را استاد کشیدیدند و برای انتشار آن هم اجازه فرمودند. لطفا برای سلامتی ایشان و آمرزش امواتشان صلواتی هدیه بفرمایید. صفحه‌کلید استاندارد https://drive.google.com/file/d/1ff5UP6V1cv5PuvqR-buFPowWUJWwaRdH/view?usp=sharing فونت‌های استاندارد https://drive.google.com/file/d/14cM4LSe-7zJznuD-L0I562gLyQHfI8uM/view?usp=sharing 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 کانال تأمّلات طلبگی: @ghorbani_hamedani
هدایت شده از رهنامه پژوهش
📚موانع ذهنی نخبگی 🔻معروف است دانشمندان، آزمایشی بر روی یک ماهی گوشتخوار انجام دادند. در یک آکواریوم این ماهی و ماهی دیگری که غذای اوست را انداختند و بین آنها یک شیشه قرار دادند. ماهی گوشتخوار بارها به سمت غذایش حمله ور شد اما هر بار با دیوار شیشه ای برخورد می کرد. پس از مدتی او از دستیابی به غذایش ناامید شد. دانشمندان، شیشهٔ بین آنها را برداشتند. ماهی گوشتخوار از کنار طعمه اش می گذشت اما تلاشی برای خوردن آن انجام نمی داد. 🔻برای بسیاری از طلبه ها، امکان رسیدن به مراتب بالای علمی و نظریه پردازی و تولید علم وجود دارد اما یک مانع ذهنیِ مهم اجازه این کار را نمی دهد. به دلیل عظمت بزرگانِ حوزوی گاهی آنها را چنان دور از دسترس قرار می دهیم که یک طلبه احساس می کند نهایتِ کار علمی او، فهم سخن بزرگان و نهایتاً بسط و مقایسه و شرح نظرات ایشان است. وی با این مانع ذهنی روبه‌روست که نمی ‌توان به مرتبه ایشان رسید و در کنار ایشان به عنوان یک بازیگرِ جدیدِ علم به نقد، تولید علم و ابتکارات نو پرداخت. 🌀گاهی خلط تواضع اخلاقی با ناتوانی علمی از سوی طلبه و ندیدن تواناییهایِ نخبگانی طلاب و شیوه های ناصحیح آموزشی و عواملی از این دست از سوی مدیران و اساتید، حوزه ها را از پژوهش‌های نخبگانی که منجر به تولید علم و مکتب سازی می شوند محروم می سازد. «ما میتوانیم» مختص ساختن سد و موشک و غنی سازی اورانیوم نیست. امروز در حوزه ها نیازمند «ما میتوانیم» در تولید علوم اسلامی هستیم. ✍️مجتبی قربانی همدانی، استاد حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی 👉@rahnameh
هدایت شده از رهنامه پژوهش
✅پژوهش‌گر به معنای حرفی و اسمی 💢در تعریف مشهور از اسم و حرف در دانش نحو، معنای اسمی معنای قائم به نفس است اما معنای حرفی قائم به غیر است به‌طوری‌که اگر اطراف حرف کلمه‌ای نباشد معنای حرف مشخص نیست. معنای «فی» در «علیٌّ فی الدار» و «حسنٌ فی المسجد» متفاوت است زیرا فی در جمله اول رابطه ظرفیت بین علی و خانه را بیان می‌کند و در جمله دوم، رابطه ظرفیتی که بین حسن و مسجد وجود دارد. رابطه قائم به طرفین آن است و با عوض شدن طرفین رابطه عوض می‌شود. اگر دو رفیق داشته باشیم رابطه رفاقتی ما با نفر اول غیر از رابطه ما با نفر دوم است. معنای اسمی معنای قائم به نفس است و طرف رابطه است و با ارتباط‌های مختلف تغییر نمی‌کند. 🔹برخی پژوهشگران، به معنای حرفی پژوهشگرند به این صورت که پژوهش‌هایش دائماً فی غیره است. باید محققینی در یک مسئله نظراتی داشته باشند تا کار او شروع شود زیرا تا غیری نباشد فی غیره هم وجود نخواهد داشت. روحیه برخی پژوهشگران این است که دائماً در میان پژوهش‌های دیگران غلت می‌زنند. ایشان یا در حال مقایسه‌اند یا در حال کشف مبانی و نکات ناپیدای بحث، یا در حال بسط دادن‌اند یا در حال تضییق. ♦️در مقابل برخی پژوهشگران روحیه اسمی دارند به این معنا که خودشان با مسئله روبرو می‌شوند. ایشان اگر به پژوهش‌های دیگران هم مراجعه می‌کنند از باب مقدمه‌ای برای فکر خودشان است. به خلاف پژوهشگران به معنای حرفی، اطلاع از اقوال مختلف، متن کار نیست بلکه مقدمه و حاشیه است و اهمیتی درجه‌دو دارد درحالی‌که پژوهشگران به معنای حرفی، متن کارشان، اقوال و نظریات است و پژوهش این‌ها ذیل اقوال دیگران تعریف می‌شود. 📚تفاوت این دو نوع پژوهشگر در این است که اگر در مسئله‌ای، غیری نباشد یعنی مسئله جدیدالتأسیسی باشد که قول و نظریه ای در آن مطرح نشده است گروه اول محو می‌شوند درحالی‌که گروه دوم در این بیابان بی‌نظریه و قول هم می‌توانند زنده بمانند و به نظریه‌پردازی و پاسخ به مسئله‌ها بپردازند. علاقه‌مندی به حل مسئله‌های نوپدید از ویژگی‌های پژوهشگران به معنای اسمی است که امروز سخت بدان‌ها محتاجیم. ✍️مجتبی قربانی همدانی، استاد حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی 👉@rahnameh