#عشقی_از_جنس_نور
#پارت_اول:
: با صدای پارو که روی موزاییک های حیاط کشیده میشدبیدارشدم .نگاهی به ساعت زنگی کنارتختم انداختم. ده صبح بود . روزهای جمعه بیشتر میخوابیدم.بلندشدم وپرده مخمل زرشکی را کنار کشیدم .نگاهی به حیاط انداختم.درخت کاج پوشیده از برف شده بود.زیبایی اش را دو چندان کرده بود، روی شمشاد ها برف نشسته بود.برف زیادی آمده بودطوری که حیاط بزرگ مان هم زیر پوشش برف پنهان شده بود.اصغر آقا وعلی رادیدم مشغول پاروزدن برف ها بودند
.صورتشان از شدت سرما سرخ شده بود، دلم به حالشان سوخت .سن وسالی از اصغرآقا گذشته بود وقت کار کردنش نبود.پیرمرد مهربان ونورانی که خیلی دوستش داشتم .
پدرم علاقه خاصی به او دارد، پدراخلاق خشک وجدی دارد اصولا باهرکسی خوش وبش نمیکند اما عجیب این پیرمرد دوست داشتنی را دوست داشت. عمر وجوانی اش رادراین خانه سپری کرده بود.علاقه زیادی به گل وگیاه داشت.
بچه که بودم بامهدی وسوری ، گل هایی راکه کنار باغچه کاشته بود لگد مال میکردیم.چقدر این مرد بیچاره را اذیت کرده بودیم
-او درجواب کارما میگفت بچه ها این کارها رو نکنید، نه به خاطر اینکه من زحمت کشیدم وکاشتم بلکه چون گل ها هم مثل ما حق زندگی کردن دارند ونباید این حق را از آن ها بگیریم .
ادامه دارد...
✍️نویسنده:
ح* ر *
#دلآرا
❌کپی رمان حرام است ❌
@mahruyan123456🍃
🌙مَہ رویـــٰــان
#عشقی_از_جنس_نور #پارت_اول: : با صدای پارو که روی موزاییک های حیاط کشیده میشدبیدارشدم .نگاهی ب
ریپلای به
#پارت_اول رمان عشقی از جنس نور♥️💫
❌کپی ممنوع❌
@mahruyan123456
🌙مَہ رویـــٰــان
#عشقی_از_جنس_نور #پارت_اول: : با صدای پارو که روی موزاییک های حیاط کشیده میشدبیدارشدم .نگاهی ب
ریپلای به
#پارت_اول رمان عشقی از جنس نور♥️💫
❌کپی ممنوع❌
@mahruyan123456
بسم الله الرحمن الرحیم🌹
شروع رمان زیبای مسیحا📕
💗| #رمان_مسیحـا
✨| #پارت_اول
چادرم را در می آورم، تا می کنم و داخل کیفم می گذارم.پیرزنی که از آن سوی خیابان می گذرد با تعجب نگاهم می کند.سرم را پایین می اندازم، دستی به مقنعه ام می کشم و به طرف خانه حرکت میکنم. به دنبال کلید، زیپ کوچک کیفم را باز می کنم.
صدای شکستن چیزی و به دنبالش، بگو مگو از خانه همسایه می آید، سر تکان می دهم.بازهم که دعوا...
در را باز می کنم و وارد خانه می شوم، حیاط وسیع خانه مان این روزها حکم قوطی کبریت را برایم دارد.خانه ات وسیع باشد، هرچقدر هم که بزرگ، تا وقتی محبت در رگ هایش جریان نیابد،مے شود تنگ،سࢪد،تاریک،حقیࢪ،قفس،زنداݧ و حتۍ خوفناڪ...
از سنگفࢪش ها رد می شوݦ،ماشین بابا دࢪ پاࢪڪینگ نیست.
از پلہ ها بالا می ࢪوم.دࢪ را باز می کنم و داخل میشوم.صداێ خنده و قہقہه ی زنانه بلند است.
عادت همیشگے مامان،دورهمی های سه شنبه!
پاورچین پاورچین و خمیده خمیده به طرف پله ها میروم،نمیخواهم مرا ببینند و با تمسخر به یکدیگࢪ ݩشاݩ دهند؛دوست ندارم ریز بخندند و مادرم شرمندہ شود از داشتن دختࢪۍ مثل من.
پلھ ۍ اول را بالا می روم که صداے مامان میخکوبم می کند:نیڪے
بر میگردم:سلام مامان
جواب سلامم را نمی دهد؛مثل همیشـــــہ و من دیگر عادت کرده ام.
چرا جواب بدهد وقتی من با کارهایم،به قول خودشان،آبرو و شرافت خانوادگۍ مان را نشانه رفته ام...
_ بابا زنگ زد گفت ساعت یک می آد دنبالت،برای کلاس کنکور.
_ باشه،ممنون
باز هم جوابم را نمی دهد،بر می گردد و به طرف هال می رود.
از پله ها بالا می روم.صدای قیژ قیژ پله های چوبی زیر پاهایم،آرامم می کند.
درست است که اهالۍ این خانه دل خوشۍ از من ندارند،اما من با در و دیوار این خانه طرح دوستۍ ریخته ام...
✍🏻نویسنده:
#فاطمهنظری
@mahruyan123456
#میانبر
#رمان_آنلاین_طهورا
#بهقلمدلآرا
🌹🌹🌹
#پارت_اول
https://eitaa.com/mahruyan123456/6760
#پارت_پنجم
https://eitaa.com/mahruyan123456/6987
#پارت_دهم
https://eitaa.com/mahruyan123456/7181
#پارت_پانزدهم
https://eitaa.com/mahruyan123456/7392
#پارت_بیستم
https://eitaa.com/mahruyan123456/7662
#پارت_بیست_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/7862
#پارت_سی
https://eitaa.com/mahruyan123456/8194
#پارت_سی_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/8390
#پارت_چهل
https://eitaa.com/mahruyan123456/8584
#پارت_چهل_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/8789
#پارت_پنجاه
https://eitaa.com/mahruyan123456/9135
#پارت_پنجاه_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/9326
#پارت_شصت
https://eitaa.com/mahruyan123456/9640
#پارت_شصت_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/10019
#پارت_هفتاد
https://eitaa.com/mahruyan123456/10192
#پارت_هفتاد_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/10575
#پارت_هشتاد
https://eitaa.com/mahruyan123456/10800
#پارت_هشتاد_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/11061
#پارت_نود
https://eitaa.com/mahruyan123456/11317
#پارت_نود_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/11555
#پارت_صد
https://eitaa.com/mahruyan123456/11950
#پارت_صد_و_پنج
https://eitaa.com/mahruyan123456/12127
#پارت_صد_و_ده
https://eitaa.com/mahruyan123456/12324
#پارت_صد_و_پانزده
https://eitaa.com/mahruyan123456/12660
#پارت_صد_و_بیست
https://eitaa.com/mahruyan123456/13052
#پارت_صد_و_بیست_و_پنج
https://eitaa.com/mahruya