"ماه فروردین روز خرداد"
مطابق با سیستم گاهشماری در ایران باستان، یک سال ۱۲ ماه داشت و هر ماه ۳۰ روز، به عبارت دیگر یک سال از ۳۶۰ روز تشکیل میشد. اردشیر بابکان پس از دست یافتن به پادشاهی (۲۲۴م) ازجمله اقداماتی که کرد یکی اصلاح تقویم بود. او با افزودن پنج روز به پایان سال (ظاهراً از روی الگوی سال مصری) آن را ۳۶۵ روزه کرد تا امر گاهشماری دقیقتر انجام شود. این اصلاح تقویم باعث شد تا مردم در برپا کردن جشن نوروز در آغاز سال دچار سرگردانی شوند. سنتگرایان در روز آخر اسفند و پس از برگزاری آخرین گاهنبار منتظر بودند تا مثل همیشه روز بعد، در اول فروردین نوروز را جشن بگیرند، اما طبق فرمان عمومی میبایست صبر میکردند تا نخست آن پنج روز اضافی بگذرد، پس نوروز آنان به ۶ فروردین یعنی روز خرداد میافتاد. اصلاحطلبان پس از گذشت آن پنج روز اضافی نوروز را در اول فروردین روز هرمزد جشن میگرفتند. اینچنین برپا کردن جشن نوروز در دو تاریخ گوناگون به فاصلۀ کمی از هم پس از گذشت سالیانی چند باعث ایجاد اصلاً دو نوروز شد: نوروز بزرگ یا نوروز خاصّه، در ششم فروردین و نوروز خرده یا نوروز عامّه، در اول فروردین. قابل توجه است که این دوگانگی و دو روز بودگی به جشنهای دیگر مثل مهرگان و گاهنبارها نیز سرایت کرد. ظاهراً برای ایجاد مصالحهای میان دو گروه مخالف بود که هرمز، نوۀ اردشیر (۳۷۳-۳۷۲م) دو نوروز را به هم پیوست و روزهای میانشان را نیز جشن گرفت. از اینجاست که طول برگزاری جشنها را (و نیز گاهنبارها را) پنج روز دانستهاند. حال آنکه برپایی جشنها و گاهنبارها در اصل محدود به یک روز بوده.
[دوازده متن باستانی، تدوین، ترجمه، توضیح و تفسیر دکتر بیژن غیبی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۵، ص ۱۲۰-۱۲۱]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی.
نقل از رسانهی بنیاد موقوفات افشار.
https://eitaa.com/mmparvizan
@AfsharFoundation
"باران"
باران! چه ماجرای غمانگیزی، در حسرت صدای خودش دارد
حتی بهار، این تبِ رنگین هم، صدجور غم برای خودش دارد
از آسمان بپرس که میبارد... از ابرها که باز سرازیرند:
اینرا که "کوه شانهی همراهی هنگام هایهایِ خودش دارد"؟
طوفان سوار دلهره میآید با اسبی از جنون و غضب همراه
غافل از اینکه باز هزاران گل افتاده زیر پای خودش دارد
پرواز: امتحان جگرسوزی است، از پشت میلههای قفس اما
اینجا پرندهای است که صدها حرف، پربسته با هوای خودش دارد
من: یککتاب خاطره میخواهم، او: سفرهای پر از نمک و خرما
اینجا خلاصه... هرکه تو میبینی یکخواهش از خدای خودش دارد
باید که خوب گوش کنی آنوقت از چلچراغ چلچله میفهمی
حتی درخت هم شب و روز اینجا صدناله در دعای خودش دارد
هِی دُور میخوری و نمییابی... در انتهای جادهای اما نه
اینجا هر انتهای بلاخیزی راهی به ابتدای خودش دارد
...
با من مگو که هیچ نمیدانم... از جادهها بپرس که در راهند
این شهر سالهاست که رازی را در عمق کوچههای خودش دارد
باید که داغ باشی از آتش نه... آهی برآر و سوز گدایی کن
از مادری که داغ جوانی را در سوز لاللای خودش دارد
...
حتی بهار ... این تب رنگین هم چشمانتظار روز غزلخوانی است
چشمانتظار سایهی سبزی که صدباغ در نوای خودش دارد
*
چکچک... دوباره سایهی آرامی... بارید و شست ردّ قدمها را:
باران... چه ماجرای غمانگیزی... در حسرت صدای خودش دارد
#تو_سیب_و_گندم
#محمد_مرادی
#غزل
https://eitaa.com/mmparvizan
"امام حسن(ع) و شعر شاعران نخستین"
نخسین اشارهی موجود در شعر کهن، با موضوع امام دوم شیعیان(ع)، بیتی از دقیقی است که در آن، با عنوان "شبر" از آن حضرت یاد شده است. تا نیمهی نخست سدهی پنجم، جز یک بیت در دیوان فرخی و چند اشاره در ابیات منسوب به غضائری و بوسعید، نامی از آن حضرت نمیتوان دید؛ اما در اشعار و دیوانهای شاعران نیمهی دوم این قرن، از جمله منظومهی علینامه و اشعار ناصرخسرو و منظومهی یوسف و زلیخا (که قاعدتا مربوط به پس ازین زمان نیست) و ابیات منسوب (محتملا متاخرتر) باباطاهر و...، اشاراتی متعدد به آن حضرت ثبت شده است.
اشارات ناصرخسرو به آن حضرت در کنار دیگر بزرگان شیعی است و او از امام دوم عمدتا با نام شبر یاد کرده است:
ای ناصبی اگر تو مقرّی بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآنگهی شبیر (دیوان، ص ۱۰۵)
رفتم به در آنکه بدیل است جهان را
از احمد و از حیدر و شبیر و ز شبّر
(همان، ص ۱۳۳)
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
(همان، ص ۱۸۶)
در مقدمهی یوسف و زلیخا نیز، از مهر پیامبر(ص) به حسنین(ع) سخن آمده است:
حسین و حسن آن دو پور بتول
به یک جایگه در کنار رسول
بر ایشان همی بوسهدادی نبی
به دیدارشان شادمانه علی
کز ایشان همییافت آرام دل
قرار دل و رامش و کام دل
(یوسف و زلیخا، ص ۶)
مضمونی که اغلب کتابهای حدیثی اهل سنت و شیعه، آن را تایید کرده و روایاتی دربارهی آن ثبت کرده است.
از شاعران متمایز اواخر سدهی پنجم و آغاز قرن ششم در این موضوع، امیرالشعرا معزی است. شاعر نیشابوری در تابید یکی از قصاید مدحیاش به سادات حسنی و حسینی، اشاره کرده است:
همیشه تا بُود از نسل حیدر کرار
میان آدمیاندر حسینی و حسنی
(دیوان، ص ۷۰۸)
او همچنین پس از ستایش امام علی(ع)، ابیاتی در شهادت حسنین(ع) سروده است. (بنگرید به همان، ص ۳۷)
شاخصترین شاعر نخستین در ستایش امام حسن(ع) سنایی غزنوی است. او در دیوان چندبار به آن حضرت تلمیح کرده؛ هرچند لقب مجتبی در دیوان او برای حضرت رسول(ص) انتخاب شده است. (بنگرید به دیوان، صص ۳۶۵ و ۴۷۰)
از شگردهای سنایی در حدیقه، افزودن بخش مستقل در ستایش حسنین(ع) در باب سوم منظومهی حدیقه است. سنتی که پس از او در آثار و منظومههای عرفانی، از جمله سرودههای عطار هم کاربرد مییابد:
بوعلی آنکه در مشام ولی
آید از گیسوانش بوی علی
قرهالعین مصطفی او بود
سیدالقوم اصفیا او بود...
(حدیقه، ص ۲۶۲)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
1_6363087435.pdf
1.03M
"تحلیل ابیات و اشعار در ستایش امام حسن مجتبی(ع) تا قرن ششم"
مقالهای از دوست شاعر جناب آقای مجتبی خرسندی
#شعر_دینی
#امام_حسن
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"در کوچهباغهای پرتقال و زخم"
بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب
انتشارات سیمرغ هنر
کلانفصلها:
دریچهای بر شعر فلسطینی و جایگاه آن در ادبیات پایداری
مفاهیم مشترک در فلسطینیات فارسی و عربی
نمادها و واژههای کلیدی در شعر فلسطین
معرفی قالبها و نمونههایی از شعر فلسطینی فارسی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
فرهنگ سخنوران جلد 1،دکتر خیام پور.pdf
23.02M
فرهنگ سخنوران:
دریچهای برای شناخت شاعران فارسی
جلد اول: از آبانی طهرانی تا سیمین بهبهانی
به بهانهی هفتم فروردین
سالگرد درگذشت استاد خیامپور
#فرهنگ_سخنوران #ج۱
#خیام_پور
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
فرهنگ_سخنوران_جلد_2،_دکتر_خیامپو.pdf
24.92M
فرهنگ سخنوران:
دریچهای برای شناخت شاعران فارسی
جلد دوم: از شاپور ابهری تا یونس ارغون
به بهانهی هفتم فروردین
سالگرد درگذشت استاد خیامپور
#فرهنگ_سخنوران #ج۲
#خیام_پور
https://eitaa.com/mmparvizan
"غزلی از کمال غیاث، شاعر قرن هشتم و نهم"
صورت و سیرت حسن، حسن است
لاجرم نور چشم من، حسن است
در کتابت یکی است حُسن و حَسن
اَحسنُ الحُسنِ انجمن، حسن است
حسن است آفتاب مهرویان
سایهی لطف ذوالمنن، حسن است
سرو سیمین نشان نداد کسی
راستی، سرو سیمتن، حسن است
هیچگل نیست چون سمن، نازک
لیک نازکتر از سمن، حسن است
به شکر نسبت لبش کردم
که چو طوطی شکرشکن، حسن است
از حسن خوان غزل، کمال غیاث
زآنکه مقصود این سخن، حسن است
"دیوان کمال غیاث شیرازی، به تصحیح محسن کیانی و احمد بهشتی شیرازی، ص ۷۷"
#ادبیات_شیعی
#امام_حسن
https://eitaa.com/mmparvizan
"گذشت"
بیدیده راه اگر نتوان رفت پس چرا
چشم از جهان چو بستی ازو میتوان گذشت؟
کلیم کاشانی
#سبک_اصفهانی
#فردیات
https://eitaa.com/mmparvizan
"سنت کتاب در ماه مبارک رمضان"
کتابت به دلایل دینی و فرهنگی، از جلوههای تشخص فرهنگ اسلامی بوده تا آنجا که در رسالات خوشنویسی، احادیثی متعدد در فضلیت نوشتن و خط خوش روایت شده و اغلب کاتبان اسلامی، سلسلهی کتابت خود را به شخصیتهای دینی بهویژه امام علی(ع) میرساندهاند.
تقدس امر کتابت و خوشنویسی، سببشده بسیاری از خوشنویسان در ماه مبارک رمضان به کتابت قرآن و متون دینی اصرار ورزند؛ البته در کنار این دست کتب، توجه به متون ادبی و اخلاقی نیز رواج داشته؛ چنانکه صدها نسخهی ارزشمند ادبی میتوان سراغ گرفت که در ماه رمضان کتابت شده است.
تصویر بالا، مربوط به پایان نسخهای از گلستان سعدی است که در رمضان سال ۹۴۹ در مکهی معظمه نوشته شده است.
#خوشنویسی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"یاد گذشتگان"
به بهانهی نهم فروردین سالگرد درگذشت سیدحسن حسینی
مجلهی شعر شمارهی ۴۱
۱۳۸۴
با نقدهایی از
#محمد_رضا_سنگری
#صابر_امامی
#رضا_اسماعیلی
#محمد_کاظم_کاظمی
و...
@mmparvizan
"نکتهای در قافیهگزینی"
اساس تعریف قالبهای شعر سنتی بر کارکرد وزن و قافیه در آنهاست. نوع قرار گرفتن قافیه (بهاجبار) و ردیف(بهاختیار) است که مرز قالبهای غزل و رباعی و قصیده و مسمط و غیره را مشخص میکند.
اهمیت قافیه در شعر کهن بهاندازهای است که برخی از منتقدان شعر را صرفا سخن "موزون و مقفّی" دانستهاند و قافیهمندی را حتی مقدّم بر مخیّلبودن شعر تشخیص دادهاند.
هرچند کارکرد قافیه در شعرهای کهن و نو، سبکهای مختلف و شعر رسمی یا عامیانه، تفاوتهایی دارد؛ برخی اصول موجود در قافیه گزینی است که شاعران، عمدتا به آن توجه دارند یا دست کم بر اساس علم قافیه به آن آگاهند.
یکی از اصول قافیهگزینی، ضرورت تفکیک بین حروف اصلی و الحاقی قافیه است. به کلمات زیر توجه کنید:
جنبش، کوشش، پویش، جوشش، آزمایش، نمایش، گزارش، تنش، پیچش، پوزش، کشش، سوزش، گرایش، بارش، پرسش، نرمش، پرش و هزاران واژهی مشابه که از ترکیب
"بن فعل و ِش" ساخته شده است.
بسیاری از شاعران معاصر و برخی شاعران پس از سدهی نهم، به دلیل همسانی پایان این کلمات، از همهی این ساختها به یک صورت در قافیه استفاده کردهاند؛ حال آنکه "ش" در تمام نمونهها "حرف الحاقی" است و در زمان قافیهگزینی، اساس قرار نمیگیرند.
از این زاویه، در نمونههای بالا پویش و جوشش را نمیتوان همقافیه کرد و نمونهگزینی صحیح قافیهها به صورت زیر است:
_ کوشش/ جوشش/پوشش و ... .
_گرمایش/ نمایش/ گشایش/ نیایش و... .
_سوزش/ پوزش/ فروزش و... .
_پویش/ رویش/ گویش و ... .
_گزارش/ بارش/ نگارش و ... .
ادامه دارد
#کارگاه_شعر
#نقد
#قافیه
#حروف_الحاقی
https://eitaa.com/mmparvizan
"قدر"
دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم
در این زمانهی بیآغاز، چه میشود ازلی باشیم؟
بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملایک را
بیا "الست بربک" را، جواب "قال بلی" باشیم
دوباره کعبهی جانت را، امیر بتشکنی باید
به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هبلی" باشیم؟
بسوز "طلحهی عصیان " را ، بزن رگِ "جمل نان" را
در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟
در ازدحام خیابانها و عصر قحطی انسانها
کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"روایت عطار از رفتار امام علی(ع) با ابنملجم پیش از شهادت"
چونک آن بدبخت آخر از قضا
ناگهان آن زخم زد بر مرتضی
مرتضی را شربتی کردند راست
مرتضی گفتا که خونریزم کجاست؟
شربت او را ده نخست آنگه مرا
زانک او خواهد بُدن همره مرا
شربتش بردند او گفت اینت قهر
حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر
مرتضی گفتا به حقّ کردگار
گر بخوردی شربتم این نابکار
من همی ننهادمی بیاو به هم
پیش حق در جنتالماوی قدم
پ.ن: روایت عطار از ماجرا، بعد عرفانی_ تاویلی دارد؛ هرچند مستندات تاریخی و دینی هم، سفارش امام(ع) به رفتاری انسانی با ابنملجم را تایید میکند. البته روایت سنایی در باب سوم حدیقه، نشاندهندهی قتل ابنملجم در مکان نزدیک به شهادتگاه امام است؛ گویا ماخذ تاریخی او، متفاوت با بسیاری از منابع شیعی است.
#امام_علی_علیه_السلام
#منطقالطیر
#عطار
@mmparvizan
"نمونهای از خطای قافیهی الحاق"
چنانکه پیش از این اشاره شد، در شعر برخی سدهها از جمله شاعران عصر صفوی، خطای کاربرد حروف الحاقی در جایگاه قافیهی اصلی، بهوفور دیده میشود.
از آن جملهاست غزلهای ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ از دیوان ملامحسن فیض کاشانی (ج۱، نشر اسوه) که چند بیت نمونه در ادامه آورده شده است:
نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری ازین زندگیها
ازین زندگیها نشد کام حاصل
درین بندگیهاست شرمندگیها
(دیوان ص ۴۸۶)
در ادامهی این غزل، فیض اصول قافیهگزینی را رعایت نمیکند؛ چنانکه هیچیک از کلمات قافیه، پس از حذف حروف الحاقی، نمیتواند قافیهی صحیح باشد:
بیا عشق! ویرانه کن صبر و طاقت
که آسوده گردیم زآسودگیها
اگر هست خیری در آشفتگیهاست
که آشفتهتر باد آشفتگیها
ز زنگار عقل آینه دل سیه شد
خوشا سادگیها و دیوانگیها
(همان)
#عیوب_قافیه
#حروف_الحاقی
#فیض_کاشانی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
" شرایط روزه/ هجویری"
و کمترین درجه اندر روزه، گرسنگی است... اما امساک را شرایط است چنانکه جوف را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهی حرام و شهوت، و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبانرا از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری؛ آنگاه این روزه بود بر حقیقت.
کشفالمحجوب هجویری، فصل کشفالحجاب السابع فی الصوم
#روزه
#کشف_المحجوب
#ادبیات_عرفانی
@mmparvizan
"ابیاتی از یک قصیده"
بهار_ آمد و جان پر شد از ولای علی(ع)
کجاست عطر دلانگیز آشنای علی؟
...
مگر مرام علی سادگی نبود؟ کجاست؟
گلیم کهنه و نعلین وصله_سای علی
مرید سنّت شیخین زور و میز شدیم
کجاست مذهبِ از زور و زر رهای علی؟
زبیرهای زمان، طلحهطلحه جمع شدند
جملنشین شده قرآن دلربای علی
چه زود بندِ امارت، چه ساده ذوق کنیز
گسست مارا، از بند کفشهای علی
چه زود وارث تخت بنیامیّه شدیم
چه شد طنین مناجات و ربنای علی؟
چه شد تقدّس لبخند بیریای رسول(ص)؟
چه شد تفاخرِ کفپوشِ بوریای علی؟
چه شد نهیب پر از درد و داغ ابن حنیف؟
غم رثای نبی خطبهی رسای علی؟
چه شد حکایت شبها و شمع بیتالمال؟
چه شد شکایت چشمان روشنای علی؟
چه شد طریقت خرما و نان و سنگ و شکم؟
کجاست سفرهی افطار باصفای علی؟
*
پس از غدیر چه کردید با علی؟ ایکاش
که از گناه شما بگذرد خدای علی...
#علی(ع)
#محمد_مرادی
#شکایت
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سنتهای روزه"
... و در مسجد اعتکاف کردن_ خاصه در دههی بازپسین که لیلهالقدر اندر وی است_ و رسول(ص) اندر این ده روز جامهی خواب درنوشتی و ازار بربستی عبادت را، و وی و اهل وی از عبادتی نیاسودندی.
و لیلهالقدر، شب بیست و یکم است یا بیست و سه یا بیست و پنج یا بیست و هفت یا بیست و نه.
کیمیای سعادت، ابوحامد محمد غزّالی طوسی، به کوشش حسین خدیو جم، ص ۲۱۰
#شب_قدر
#ادبیات_دینی
@mmparvizan
"سحر"
ریشه میشوم که حس کنم، شب صدای پای آب را
برگ میدهم که بشنوم، گریههای آفتاب را
گوشها که باز سمت در... چشمها که مردمک بهراه
خاطرات دوره کردهاند، عکسهای کنج قاب را
پیچ میخورم به دور تو، تاب میخوری به گرد من
از غم تو ارث بردهام، ماجرای پیچ و تاب را
این شرابِ چندسالگی است؟ یاکه سکر همپیالگی است؟
مستم آنچنان که بعدازین، مست میکنم شراب را
*
ای نگاهِ لطفتان به غیر! اَلسّلام... صبحتان به خیر!
لااقل سری تکان دهید، این سلام بیجواب را
روزها همیشه داغ و زرد، روزهها هنوز گرم و خشک
از لبان سرخ من بپرس: طعم آیهی عذاب را
بیتو یکبغل جنازهایم... سالهاست در گدازهایم
یکنفس بیا و جان ببخش... این جنازهی مذاب را
بیتو شعرها خرابیاند... حرفهای ناحسابیاند
یکغزل بگو تمام کن حرفهای ناحساب را
این قلم شکسته بهتر است... آن کتاب... بسته خوب نیست
سورهای بخوان و باز کن، قفل ذالک الکتاب را
*
سالهاست یکحضور سبز، هر سحر به یاد نخلهاست
او که با خودش میآورد، شب "صدای پای آب" را
ریشه میشوم... عبور کرد: او که کولهبار نان به دوش
برگ میدهم... نسیم شد: کودکان نیمهخواب را
*
آی! چاههای منتظر! نخلهای تا همیشهسبز!
گوش وا کنید بشنوید: نالهی ابوتراب را
#رمضان
#غزل
#روزه
#ابوتراب
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"تقویم: بداههای به بهانهی امروز"
"یک" به در شد، "دو" به در شد، روز "سوم" هم به در شد
"چارم" آمد، زندگی چون باد، چون باران بهسر شد
ماه فروردین شبیه برق طی شد روز در روز
روز "پنجم" صرف غم، روز "ششم" صرف هدر شد
روز "هفتم" آمد و یکهفته از سال نوَم رفت
هرچه گفتم بیاثر، هر قدر کِشتم بیثمرشد
روز "هشتم سهم حسرت شد، نهم "سهم" نداری
روزها و هفتهها در درد و حسرت مختصر شد
یکنفر از من بپرسد قصهی روز "دهم" را
چشمههای شعر من خشکید در چشمی که تر شد
یازده روز است اینک رفته از سالی که نو نیست
این طرف نوتر شد ایام و از آنسو کهنهتر شد
"روز بعدی" بسکه سنگین بود زد از وزن بیرون
آرزوهایم یکایک بغض شد، خون جگر شد
از کفم رفته است این شبها و ساعات گرامی
تا که جنبیدم به خود، این "سیزده" روزم به در شد
*
روز و ماه و سال عمرم رفت در حیرت دریغا
آن جوان سالهای قبل پیری محتضر شد
#غزل
#عمر
#تقویم
#سیزده_به_در
https://eitaa.com/mmparvizan
"بهار"
شکوفهها که پر از عطر عید میرویند
به خیر مقدم سال جدید میرویند
بهار میرسد و سبزههای چشمبهراه
به شوق سفرهی تحویل عید میرویند
قنوت شاخه پر از ربنای غیرت کیست؟
که برگها مست از "یامجید" میرویند
به رستخیز بیاندیش، این تجلی اوست
که یکبهیک گلدانها: سعید میرویند
به لالههای پر از خون نگاه کن! انگار
به جلوهخوانی "حبلالورید" میرویند
شکوفهها شهدای همیشه در کفنند
که اینچنین سرخند و سپید میرویند
*
از آب و آتش... این باغ را مترسانید
درختها همه اینجا شهید میرویند
#غزل
#بهار
#شهید
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"رجزخوانی: مولفهای از شعر فلسطینی"
اشعار نزار قبانی شاعر بزرگ سوری از بسترهای نمود رجزهای پایدارانه در شعر مقاومت با موضوع فلسطین است.
سطرهایی از ترجمهی این شعر به روایت کتاب "در کوچهباغهای پرتقال و زخم"، در تصویر آمده است:
من قصب الغابات/ نخرج کالجنّ لکم.../ من قصب الغابات/ من رزم البرید... من مقاعد الباصات...
"بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب: محمد مرادی، صفحههای ۸ و ۹"
#نزار_قبانی
#فلسطین
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
"نزول روح در شب قدر"
شب قدر که منزلت و قدر یافت، از روح و ملایکه یافت که "تنزّل الملایکة والّروح فیها". جمال روح چون جلوه کند، هرجا که پرتو این جمال رسد، آن چیز را قدر دهد و آن چیز، قدر یابد. ای عزیز! "قُل الّروح مِن أمر ربّی" خود شرح تماماست و لیکن اهل معرفت را زیرا که روح از امر باشد و امر خدا ارادت و قدرت است. از آیت "إنّما أمره إذا أرادَ شیئاً أن یقول له کُن فیکون" بشنو!
تمهیدات عینالقضات، اصل هفتم در حقیقت روح و دل
#ادبیات_عرفانی
#شب_قدر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از دل نخواهی
• ربنای علی(ع) •
قصیدهای که در شب شهادت امام علی(ع)،
رزق من شد
.
.
ستاره، آینهگردانِ ربنایِ علی
درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی
کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟
کجای این شبِ کوفیست جایِ پایِ علی؟
ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیدهدَمان
نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی
ستاره سوختگان کاسههای شیر به دست
نشستهاند به پشتِ دَرِ سرای علی
کدام صاعقه پژواکِ شقشقیهی اوست؟
کدام صاعقه چون خطبهی رسای علی؟
ستاره سوختگان، شرحهشرحه میپرسند
کجاست وسعتی از سایهی کَسای علی؟
به حبهی عرنیها بگو که رسم کنند
گزارهی نفَسی از خدا خدای علی
نوشتهاند سفرنامهی فتوّت را
چه پوریایِ ولیها به بوریایِ علی
فرود آمد تیغ و دو نیم شد دریا
که متصل نشد الّا که با عصای علی
هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف
هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی
گدای آب حیاتی چرا تو درظلمات
بنوش جرعه ای ازمی به روشنای علی
بچرخ ساقی مستان وباهدایت ماه
بیار باده ای ازچشمه ی هدای علی
به روزِ واقعه نهجالبلاغه میشنوم
میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
تمامِ حنجرهام شورِ هَل اتایِ علی
ستاره چیدهام از صبحِ سورهی یاسین
در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی
انار چیدهام از باغِ سورهی طه
انار چیدهام از شرحِ «انَّما»ی علی
کدام قافیه از بوتراب، عرشیتر
کدام قافیه چون خاک سُرمهسایِ علی
مسجّلست به مُهرِ غدیریاش دریا
شناسنامهی دریا خطِ ولای علی
قیامتست به هنگامهیِ رجزهایش
قیامتست به چاووشِ لا فَتایِ علی
جفا کِشیده از آنان که خوردهاند دریغ
هزار مرتبه سوگند بر وفای علی
کدام حج قبول است بی ولایتِ او
اگرچه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی
خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل
که جمله دار به دوشند با ثنای علی
هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبر او
هر آن قصیده که ناگفتهام فدایِ علی
هزارها گره افتاده است در کارم
سپردمش به دو دستِ گرهگُشایِ علی
خوشم که جزء « گدایانِ خیلِ سلطانم »
به بویِ قطرهای از چشمهیِ سخای علی
چه میشود به جزا حالِ ما سوالله
خدا بخیر کند حال ماسوای علی
بگو به سینهزنان کبود کرب و بلا
حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۲۱ رمضان ۱۴۴۵
شیراز
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از پرویزن
"به یاد پانزدهم فروردین، سالروز درگذشت پروین اعتصامی"
پروین اعتصامی را بسیاری از منتقدان، شاخصترین شاعر زن سنتیسرا در تاریخ ادبیات فارسی میدانند. محبوبیت و مقبولیت ادبی او میان خواص و عوام، در بیش از ۸۰ سال اخیر بهاندازهای بوده که تخلص شاعرانهی او، از مشهورترین نامهای ادبی پارسی بوده است.
هرچند، تخلص "پروین" در اغلب گفتگوهای ادبی ویژهی اوست، در تاریخ ادبیات فارسی زنان و مردان شاعر دیگر نیز ظهور کردهاند که با نام ادبی پروین شهرت داشتهاند.
قدیمترین آنان، پروین خاتون، از شاعران زن پیش از آغاز قرن ششم است که ابیاتی از او در لغت فرس اسدی توسی ثبت شده است. (بنگرید به لغت فرس و همچنین مدخل پروین خاتون در لغتنامهی دهخدا)*
خیامپور در فرهنگسخنوران، جز دو پروین یادشده، ۱۲ شاعر دیگر را با نام یا شهرت پروین نام برده است: بانو پروین تهرانی، ابوالقاسم پروین تهرانی، ملاعلی پروین تهرانی، محمدمیرزا پروین خراسانی، بانو پروین ریاضی یزدی، بانو پروین سلیلی، بانو پروین شیرازی، میرزا خلیل پروین شیرازی(ریحانهالادب: میرزا جلیل)، کریم پروین همدانی، پرویندخت پارسی و پروین(پری) دولتآبادی.
اغلب این شاعرانِ پرویننام یا پروینتخلص، در سدههای دوازدهم تا چهاردهم زیستهاند. علاوه بر نامهای یادشده که برای آشنایی با آنان میتوان به فرهنگ سخنوران و تذکرههای مربوط مراجعه کرد، در زیر به چند شاعر پروینشهرت دیگر که نام آنان در "فرهنگ سخنوران" ذکر نشده، اشاره میشود:
۱_ میرزا آقا پروین اصفهانی: به روایت تذکرهی انجمن شعرای اصفهان، "جوانی است با وقار و تمکین و اشعارش فصیح و نمکین، شغلش قنادیگری و اشعار شیرینش شکّری است". مطلع قصیدهای از او به نقل از همان تذکره:
نو بهار آمد و گلزار پی نشو و نماست
باد فروردین در طرف چمن نافهگشاست
۲_ پرویندخت، اختر شیرانی: از شاعران پارسیگوی شبهقاره است که مولف آثارالشعرا، به او اشاره کرده است. (بنگرید به فرهنگ شعرای فارسیگوی شبهقاره، ص۸۱)
۳_ پروین: شاعر پروینتخلص، صاحب منظومهی فصولالبکاء که نسخهای از آن در مجموعهی شمارهی ۲۱۰۱۵ کتابخانه مجلس، با توضیح (جناب پروین علیهالرحمه) ثبت شده است. این مثنوی در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" و با موضوع حادثهی کربلا سروده شده و از منظر ادبی، متوسط است:
بس کن ای پروین که برپا شد فغان
زین بیان جانگداز اندر جهان
* در برخی نسخ پرویز ثبت شده است.
#پروین
@mmparvizan