eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت هشتم: فلسفه احكام)○□ □○فَجَعَلَ اللَّهُ الإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ ال
□○ (قسمت نهم)○□ ☑️بعد از اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فلسفه ی احکام را بیان کردند، فرمودند: □○فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: این سخن قرآن را بیان کردند فرمودند : پس آن‌گونه كه شايسته‌ي تقوا گزيدن در پيشگاه خداي متعال است داشته باشيد و نميريد مگر اینکه مسلم باشيد؛ محض خداي متعال باشید. □○وَ أَطِيعُوا اللَّهَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهَاكُمْ عَنْهُ: و در آنچه خداي متعال از آن امر و نهي كرده فرمانبر خدا باشيد. □○فَإِنَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: چرا كه تنها عالمان و آگاهان هستند كه از خداي متعال دارند و مي‌ترسند. ☑️بعد از این معارف بلند حضرت زهرا سلام الله علیها خودشان را معرفی می کنند: □○ثُمَّ قَالَتْ أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي مُحَمَّدٌ: سپس فرمودند: اي مردم! بدانيد كه من فاطمه هستم؛ یعنی فردا کسی نگوید نشناختیم! من تنها یادگار رسول الله هستم؛ من فاطمه ام و پدرم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. □○أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْواً: آنچه که در آغاز می گویم تا پایان هم بر سر آن سخن باقی خواهم ماند؛ من مثل شما دورو نيستم كه هر لحظه یک قیافه و یک ادّعايي داشته باشم. حرف اول و آخر من یکی است. □○وَ لا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً وَ لا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً: آنچه كه من مي‌گويم سخن خطا و غلطي نيست؛ و آنچه كه انجام مي‌دهم كار ظالمانه و نادرستي نيست. □○لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ: حضرت این آیه ی قرآن را تلاوت کردند؛ فرمودند: رسولي از خود شما مردم براي شما آمد كه آنچه شما را به سختي مي‌افكند تحملّش براي او دردآور بود و در خوبي كردن به شما حرص داشت و نسبت به مؤمنان مهربان، رئوف و رحيم بود. □○فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِي دُونَ نِسَائِكُمْ: پس اگر پدر من را بشناسيد مي‌دانيد كه رسول خدا همان رسولی که قرآن فرمود چنین پیامبری برای شما آمد، او پدر منِ فاطمه است؛ پدر هيچ‌يك از زنان شما نيست. □○وَ أَخَا ابْنِ عَمِّي دُونَ رِجَالِكُمْ: و رسول الله (صلی الله علیه وآله) برادر پسرعمّ من علی‌بن‌ابیطالب است؛ برادر هيچیك از مردان شما نيست. □○وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِيُّ إِلَيْهِ: و نسبت پیدا کردن با پيغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) چه نعمت بزرگي است! □○فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ: و پیغمبر (صلی الله علیه وآله) رسالت خود را به تمامه انجام داد و ابلاغ كرد و كار خودش را با انذار امت شروع كرد. □○مَائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِينَ: پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مسير خودش را از مسير مشركين منحرف كرد؛ یعنی راهی که مشرکان می رفتند او طی نکرد؛ از مشرکان راه جدا کرد. □○ضَارِباً ثَبَجَهُمْ: پيغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) در ميدان جهاد شمشير بر فرق مشركان كوبيد. □○آخِذاً بِأَكْظَامِهِمْ: و گلوگاه آنان را گرفت و فشرد. □○دَاعِياً إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ: و با زبان استدلال، حکمت، دانش و آگاهي و با موعظه‌هاي نيكو و دلنشين مردم را به سوي خدا دعوت كرد. □○يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ يَنْكُثُ الْهَام: پیغمبر (صلی الله علیه وآله) بت‌ها را در هم مي‌شكست و سر افراد مغرور و سران شرک بت‌پرست را بر زمين مي‌كوبيد؛ یا بر سر آنها می کوبید. □○حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ: تا اينكه توانست جمعيّت مشركين را شكست دهد و آنها از ميدان می گريختند. □○حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ: تا اينكه صبح صادق از زیر پرده‌ي شب بيرون آمد. □○وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ: و چهره‌ي حق نقاب برافكند و حقّ خالص جلوه‌گر شد. □○وَ نَطَقَ زَعِيمُ الدِّينِ: و زمامدار دين به سخن درآمد. □○وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّيَاطِينِ: و شقشقه ها و عربده‌هاي شيطان ها خاموش شد و زبانشان لال شد. □○وَ طَاحَ وَشِيظُ النِّفَاقِ: و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) خارهاي را از سر راه دروید و جمع کرد و برداشت. □○وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ: و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) گره‌هاي و شقاق را گشود. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) □ ۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: □جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. □۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. □تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. □۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. □۱۶. احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. □البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. □۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. □۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. □ حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. □○استاد مهدی طيب۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●یکی دیگر از درس‌هایی که در عرصه‌ی اخلاق و عرفان در می‌توان آموخت، درس و است.●■ ■[نمونه‌ ای] از تسلیم در واقعه‌ی عاشورا، زمانی مشاهده می‌گردد که علیه‌السّلام در نزدیکی از جانب پدر خبردار می‌گردند که شهادت در پیش است. این فرزند بزرگوار اباعبدالله علیه‌السّلام از پدر سؤال می‌کند: ■اَ لَسنا عَلَی الحَقِّ؟ مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه‌السّلام سخن ایشان را تأیید می‌کنند و می‌فرمایند: بَلی: آری. ■پس آن حضرت به پدر عرضه می‌دارند: اِذاً لا نُبالی بِالمَوتِ: در آن صورت، کشته شدن چه هراس، ترس و اهمیّتی خواهد داشت؟ کشته شدن در راه رضای خدا، باعث افتخار است. حضرت علی اکبر علیه‌السّلام پذیرای تقدیر الهی است. ■●كرشمه حسن _ تأليف استاد مهدی طيب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
... در نهايت تهيدستى زندگى مى ‏نمود با عائله سنگين، و چنان غرق ‏ و و تفويض و بود كه اين عائله بقدر ذرّه‏ اى او را از مسير خارج نمى‏ كرد. □○ ، ص۲۱۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا باقر العلوم🏴 ■●سه قدم مهم ، براى رسيدن به معرفت امام معصوم در کلام امام باقر علیه السلام●■ ■أبو خالد كابلى روايت می كند كه گفت پرسيدم از حضرت أبو جعفر امام محمّد باقر از (نور در) قول خداى عزّ و جلّ: فَامِنُوا بِاللَهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا. [سوره تغابن ايه ۸] «پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده او و نورى كه ما فرو فرستاده ايم.» ■فقَالَ: يَا أَبَا خَالِدٍ! النُّورُ وَ اللَهِ نُورُ الائِمَّةِ مِنْ ءَالِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ؛ وَ هُمْ وَ اللَهِ نُورُ اللَهِ الَّذِى أَنْزَلَ...■ ■«پس فرمود: اى أبو خالد! سوگند به خدا آن نور، نور امامان از آل محمّد صلّى الله عليه و آله تا روز قيامت می باشد. و ايشانند سوگند به خدا نورى كه خدا نازل نموده است. و ايشانند سوگند به خدا نور خدا در آسمانها و در زمين. ■اى أبو خالد! سوگند به خدا نور امام در دلهاى مؤمنين از خورشيد تابناك در روز، روشنتر است. ■۱-و ايشانند سوگند به خدا كه دلهاى مؤمنين را نور می بخشند (تنویر قلوب). و خداوند عزّ و جلّ از هر كس كه بخواهد نورشان را محجوب می كند و بنابراين دلهايشان تاريك می شود ■۲-به خدا سوگند اى أبو خالد! بنده اى از بندگان خدا ما را دوست ندارد و ولايت ما را نمی پذيرد، تا آنكه خداوند دلش را پاك (تطهیر) نمايد، ■۳-و خداوند دل بنده اى را پاك نمی كند مگر آنكه امور خويشتن را به ما واگذار كند (تسلیم) و با ما از در صلح و سلامت بيرون آيد؛ و چون بنده اى با ما به مسالمت درآيد خداوند وى را از حساب شديد مصون می دارد و از بزرگترين دهشت روز بازپسين در امن و امان نگه می دارد». ■● ، ج ۱، ص ۶۶و۶۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) ▪️۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) ▪️۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. ▪️۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. ▪️تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. ▪️۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. ▪️۱۶. ❗️احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. ▪️البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. ▪️۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. ▪️۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. ◾️استاد مهدي طيب ۹۲/۰۶/۱۴ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا باقر العلوم🏴 ■●سه قدم مهم ، براى رسيدن به معرفت امام معصوم در کلام امام باقر علیه السلام●■ ■أبو خالد كابلى روايت می كند كه گفت پرسيدم از حضرت أبو جعفر امام محمّد باقر از (نور در) قول خداى عزّ و جلّ: فَامِنُوا بِاللَهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا. [سوره تغابن ايه ۸] «پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده او و نورى كه ما فرو فرستاده ايم.» ■فقَالَ: يَا أَبَا خَالِدٍ! النُّورُ وَ اللَهِ نُورُ الائِمَّةِ مِنْ ءَالِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ؛ وَ هُمْ وَ اللَهِ نُورُ اللَهِ الَّذِى أَنْزَلَ...■ ■«پس فرمود: اى أبو خالد! سوگند به خدا آن نور، نور امامان از آل محمّد صلّى الله عليه و آله تا روز قيامت می باشد. و ايشانند سوگند به خدا نورى كه خدا نازل نموده است. و ايشانند سوگند به خدا نور خدا در آسمانها و در زمين. ■اى أبو خالد! سوگند به خدا نور امام در دلهاى مؤمنين از خورشيد تابناك در روز، روشنتر است. ■۱-و ايشانند سوگند به خدا كه دلهاى مؤمنين را نور می بخشند (تنویر قلوب). و خداوند عزّ و جلّ از هر كس كه بخواهد نورشان را محجوب می كند و بنابراين دلهايشان تاريك می شود ■۲-به خدا سوگند اى أبو خالد! بنده اى از بندگان خدا ما را دوست ندارد و ولايت ما را نمی پذيرد، تا آنكه خداوند دلش را پاك (تطهیر) نمايد، ■۳-و خداوند دل بنده اى را پاك نمی كند مگر آنكه امور خويشتن را به ما واگذار كند (تسلیم) و با ما از در صلح و سلامت بيرون آيد؛ و چون بنده اى با ما به مسالمت درآيد خداوند وى را از حساب شديد مصون می دارد و از بزرگترين دهشت روز بازپسين در امن و امان نگه می دارد». ■● ، ج ۱، ص ۶۶و۶۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️ابو حمزه‏ ثمالی گوید: امام سجاد علیه السلام فرمودند: ... اگر مردی به اندازه حضرت نوح علیه السلام ع
☑️مقام خلیفةالّلهی برای حّجت‌های خداوند ▪️خداوند برگزیدگان خود را «خلیفة الله» لقب داده است. در مورد خلقت حضرت آدم علیه السلام چنین می‌خوانیم: ▪️وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‌ِ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً.{٣٠/بقرة} ▪️و آنگاه که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: من در زمین خلیفه‌ای را قرار میدهم. ⁉️ ▪️خداوند که سنخیتی با هیچکس ندارد تا او بخواهد «خلیفه خدا» خوانده شود؛ به چه مناسـبت حضـرت آدم علیه السلام جانشین خدا گردیده. پس خلافت در اینجا به چه معناست؟ ▪️جانشـین یک شـخص به کسـی گفته میشود که وقتی دسترسـی به آن شـخص نباشد، همه امور او به دست جانشین انجام میگردد. و کسانیکه میخواهند با مُخَلَّفٌ عَنٔه ارتباطی داشـته باشند، میدانند که با رجوع به خلیفه این کار میسر شود. ▪️البته خداونـد هیـچگاه از مخلوقات خود غایب نمیشود، ولی چنانکه قبلا بیان شد راه ارتباط طرفینی از بنده به سوي خدا با میل و اختیـار انسـان بـاز نمیشود؛ و چون چنین است به خلیفه او مراجعه میکنیم تا از او همان چیزی را بگیریم که خود راهی برای به دست آوردنش نداریم . اوست که با خـدا ارتباط دارد و از خواست خدا مطّلع میباشد و در تشـخیص کلام خدا با غیر آن اشتباه نمیکند و از تأثیر القائات شیطانی در امان است . ▪️از اینجـا روشن میشود که تعـبیر «خلیفه الله» بر حجّتهـاي معصوم الهی که برگزیـده او هسـتند، اطلاق میشود و غیر از ایشان هیچ کس را نمی‌توان موصوف به این صفت دانست؛ در احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز «خلیفه الله» به همین معنا به کار رفته است. ▪️حضـرت باقر العلوم علیه السلام چنین توضیح داده اند: ▪️قال : إنًی جاعِلً فِی الأرضِ خَلیفَةً ، لي عَلَیهِم فَیَکونُ حُجَّةً لي عَلَيهِم في أرضي ▪️(خداي متعال) فرمود: من در زمین براي خود خلیفه‌ای بر آنها قرار میدهم پس او حّجت من بر ایشان در زمینم میباشد.(۱) ▪️در ادامه حدیث، قسمت دیگري از فرمایش خدای متعال آمده است که : ▪️إني اُریـدَ انَ أخلُق َخلقًا بِيَدي أجعَلُ ذُري‍ّتَهُ انبياء المُرسَلينَ و عِباداً صالِحینَ و ائمة مُهتَدينَ اجعلهُم خُلَفائی عَلی خَلقی في أرضي یَنهونَهم عَنِ المَعاصي و یُنذِرونَهم عَذابي و یَهدونَهُم إلی طاعَتي وَ یُسلِکونَ بِهم الی طَریقِ سَبیلي وَ اجعلهم حُجَةً لي ▪️همانـا من(خداونـد) میخواهم مخلوقی به دست خود بیـافرینم که فرزنـدان او را پیـامبران فرسـتاده شـده و بنـدگان شایسـته و پیشوایان هـدایت یافته قرار دهم. ایشان را جانشـینان خود بر آفریدگانم در زمینم قرار میدهم تا آنها را از گناهان باز داشـته و از عذاب من بترسانند و به اطاعت از من هدایتشان کنند و ایشان را به راه من آوردند و من آنها (جانشینان خود) را حّجت خود قرار دهم.(۲) ▪️در این عبارت روشن است که شأن خلیفه الّلهی اختصاص به حّجتهاي برگزیده الهی دارد و بنابراین نسـبت دادن این وصف به همه انسانها، به هیچوجه قابل قبول نیست. ▪️همین شأن است که هیـچکس نمیتوانـد آنرا نادیـده بگیرد و بگویـد من میخواهم بنـده خـدا باشم اما به خلیفه او که تنها بـاب بنـدگی اوست، کاری نـدارم چنین چیزی نمیشود. چون انکار خلیفه و نشـدن به او، درحقیقت انکار خداونـد و ربوبیت اوست. (۱-۲) تفسیر نور الثقلین،ج۱ص۵۱و۵۲. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ▪️در صحیفۀ سجّادیه، در همان دعای چهل‌وچهارم این نام آمده است؛ این ماه، ماه اسلام است. به فرمودۀ امیرالمومنین علیه‌السّلام، الاسلام هو التّسلیم: اسلام آن تسلیم تمام‌عیار در برابر حضرت حق است. ▪️این ماهی است که علاوه بر اینکه روزه‌دار روزه می‌دارد، با همۀ وجود در برابر خداست. ارادۀ خود را فانی و مندک در ارادۀ الهی می‌کند. در برابر خدا تسلیم مطلق است. خود را به دست خدا می‌سپارد تا خدا آن‌گونه که مشیّت الهی است با او رفتار کند و او در برابر مشیّت الهی، هیچ پس نمی‌زند؛ میدان خالی نمی‌کند؛ شانه خالی نمی‌کند؛ چه مشیّت تکوینیۀ الهی، چه رخدادهایی که خدا در زندگی برای او پیش می‌آورد و چه در برابر مشیّت تشریعیۀ الهی که اوامر و نواهی‌یی است که خدای متعال در قالب احکام دینی برای او صادر می‌کند. هم تسلیم است در برابر آنچه خدا با او می‌کند، و هم تسلیم است در برابر آنچه خدا به او امر می‌کند و فرمان می‌دهد. پس شهر‌الاسلام هم نام دیگر این ماه است. ◾️استاد مهدی طيّب_ جلسه‌ی ١٣ مرداد ٩٠ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ▪️امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «اِنَّ اللهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ‏ نَبِيَّهُ‏ عَلىٰ‏ مَحَب
‍ ◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) - قسمت دوم◾️ ▪️اینکه انسان عاشق خدا شود مقام بزرگی است؛ ابراهیم(ع) به اینجا رسید؛ امّا اینکه انسان معشوق و محبوب خدا شود، از این بزرگتر است و آن در اقتدای به رسول¬الله و در مکتب عشق و محبّت الهی قابل وصول است. به هرحال فرمود: ▪️اِنَّ اللهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ‏ نَبِيَّهُ‏ عَلىٰ‏ مَحَبَّتِهِ فَقالَ‏ وَ اِنَّكَ لَعَلىٰ‏ خُلُقٍ‏ عَظِيمٍ خدا پیغمبر را بر اساس عشق خودش تربیت کرد و به او فرمود: « اِنَّكَ لَعَلىٰ‏ خُلُقٍ‏ عَظِيمٍ» ای پیامبر تو صاحب خُلق عظیمی، صاحب اخلاق بسیار بزرگی هستی، در اوج قلّه¬ی کمالات اخلاقی هستی؛ لذا محور اصلی رسالت پیغمبر هم اخلاق است. فرمود: «اِنَّما بُعِثْتُ‏ لِاُتَمِّمَ‏ مَكارِمَ‏ الْاَخْلاقِ‏» محور بعثت من مکارم و کرامت¬های اخلاقی است، می¬خواهم آن را به نهایت درجه¬ی خودش برسانم. ▪️« فَقالَ‏ وَ اِنَّكَ لَعَلىٰ‏ خُلُقٍ‏ عَظِيمٍ» بعد از اینکه خداوند پیغمبر را بر اساس عشق و محبّت الهی پرورش داد و ادب آموخت، گفت: که از آن دست که می¬پروردم می‌رویم. خدای متعال با دست خودش او را پرورش داد و رویاند و تأدیب کرد فرمود: «اِنَّكَ لَعَلىٰ‏ خُلُقٍ‏ عَظِيمٍ» ▪️بعد امام صادق(ع) فرمودند: «ثُمَّ فَوَّضَ اِلَيْهِ» بعد که پیغمبر به این مرتبت رسید خدا همه چیز را به او کرد و همه کاره¬ی دستگاه خدا شد، چه در تکوین و دستگاه آفرینش و چه در تشریع و پرورش و تربیت و مدیریت و هدایت بشر؛ همه چیز را به او سپرد. ▪️«فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ‏ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ‏ فَانْتَهُوا» و خدای عزّوجل فرمود: هرچه که پیامبر برای شما آورد را از او بگیرید و از هرچه شما را باز داشت و نهی کرد، پرهیز کنید؛ یعنی محور مطلق در تربیت بشر امر و نهی رسول¬الله(ص) است «وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ‏» و خدای عزّوجل فرمود: هرکس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. وقتی عبد در خدا فانی می¬شود دیگر هیچ تعیّن شخصی ندارد. تحقّق اوج قلّه¬ی فنا در رسول¬الله(ص) است. او فانی فی¬الله در همه¬ی مراتب فنا است، چه فنای افعالی، چه فنای صفاتی، چه فنای اسمایی، چه فنای ذاتی؛ فانی در همه‌ی این مراتب و باقی¬بالله در همه¬ی این مراتب است. او هیچ از خودش ندارد، کسی که زبانش لسان¬الله، چشمش عین¬الله، گوشش اذن¬الله، دستش یدالله است، هرچه بکند خدا می¬کند، هرچه می¬گوید خدا می¬گوید، گفت: ▪️در پس آینه طوطی صفتم داشته¬اند ▪️آنچه استاد ازل گفت بگو می¬گویم ▪️هرچه از دهان او بیرون می¬آید، کلام¬الله است. غیر از این است؟ گفت: گرچه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید حق نگفته کافر است. ▪️ببینید! پس این لسان¬الله نیست؟ پس خدا دارد حرف می¬زند؛ لذا «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ‏» امام صادق(ع) فرمودند: خدای عزّوجل در قرآن فرمود: هرکس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و چنین کسی شایسته‌ی مطاع بودن است. ▪️« ثُمَّ قالَ وَ اِنَّ نَبِیَّ اللهِ فَوَّضَ اِلىٰ عَلِیٍّ وَ ائْتَمَنَهُ» بعد امام صادق(ع) فرمودند: پیامبراکرم(ص) هم همه¬ی اموری که از جانب خدا به او شده بود را به علی‌ّبن‌ابیطالب(ع) تفویض کرد و او را امین خود و امانت¬دار همه‌ی‌ ودایع الهی که به او سپرده شده بود قرار داد. همه¬ی آنچه که خدا از کمالات، کرامات، قدرت¬ها و عظمت¬ها در وجود او قرار داده بود و همه¬ی این الگو بودن و مطاع بودن مطلق او را به امیرالمؤمنین، علی(ع) تفویض کرد. ▪️بعد امام صادق(ع) به شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین(ع) می¬فرمایند: «فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النّاسُ» بعد که پیغمبراکرم(ص) همه چیز را به امیرالمؤمنین(ع) تفویض کرد، شما دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین(ع) خودتان را امیرالمؤمنین(ع) قرار دادید و دیگر مردمان انکار ورزیدند، جحد ورزیدند. ◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳ صلی الله علیه واله◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) - قسمت دوم◾️ ▪️اینکه انسان عاشق خدا شود مقام بزرگ
‍ ◾️حدیثی در مورد پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) - قسمت پایانی◾️ ▪️بعد امام صادق(ع) قسم جلاله خوردند: «فَوَ اللهِ لَنُحِبُّكُمْ اَنْ تَقُولُوا اِذا قُلْنا وَ اَنْ تَصْمُتُوا اِذا صَمَتْنا» به خدا سوگند ما اهل‌بیت عاشق شماییم، شما را دوست داریم؛ چرا؟ چه چیزی سبب شده که اهل‌بیت(ع) شما را دوست داشته باشند؟ فرمودند: چون هر وقت ما اهل‌بیت حرف می‌زنیم شما هم عین آن حرف را می‌گویید؛ هر وقت ما ساکت می‌شویم، شما هم ساکتید و این محض و تبعیّت مطلق از اهل‌بیت(ع) است، اینکه فرد برای خودش نظریه، فکر، سلیقه و پسند علی‌حدّه نداشته باشد. فرد سلیقه‌ی علی‌حدّه‌ای نداشته باشد که بگوید بله خدا گفته این قشنگ است؛ ولی به نظر من این قشنگ‌تر است و تشخیص علی‌حدّه‌ای هم نداشته باشد که بگوید خدا گفته این درست است؛ ولی به نظر من این درست است؛ یعنی تشخیص و سلیقه‌ای برایش نمانده است، گفت: ▪️من از درمان و درد و وصل و هجران ▪️پسندم آنچه را جانان پسندد ▪️این در رضایتش و در تشخیصش هم همین‌طور است. نکته‌های متعدّدی در کتاب "ره توشه دیدار" وجود دارد و چون اسم مرا روی آن نوشته‌اند، من ابا می‌کنم راجع به این کتاب صحبت کنم؛ البتّه حرف مال من نیست. در این کتاب روی این نکته تأکید کرده‌ام که در زیارت جامعه کبیره شما می‌گویید: «رَاْیِی لَکُمْ تَبَعٌ» اندیشه‌ی من تابع شماست. اندیشه یک عنصر خودمحور است. می‌گویند باید آزادی فکر و آزادی اندیشه داشته باشیم؛ امّا در زیارت جامعه‌ی کبیره شما آزادی اندیشه نمی‌بینید. می‌گویید: «وَ رَاْیِی لَکُمْ تَبَعٌ» اندیشه‌ی من، فکر من، تابع شماست. هرجا شما بروید فکر من دنبال شما می‌آید؛ خودسر و خودمحور نیست. حضرت فرمودند: به خدا سوگند! ما اهل‌بیت شما را دوست داریم، عاشق شما هستیم؛ چرا؟ چون وقتی ما چیزی می‌گوییم شما هم همان حرف را می‌زنید، هر وقت ما سکوت می‌کنیم، شما هم می‌کنید. ▪️لذا اگر کسی می‌خواهد واقعاً محبوب اهل‌بیت(ع) باشد، راهش را این حدیث معرّفی می‌کند. بعد فرمود: «وَ نَحْنُ فِيما بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» و ما اهل‌بیت بین شما و خدای عزّوجل هستیم. هر چیزی بین شما و خدا هست ما این وسط هستیم. شما را تنها نمی‌گذاریم، شما را به خدا گره می‌زنیم. شما را به خدا راه می‌دهیم. باب‌الله هستیم؛ باب و درِ خدا هستیم. «اَيْنَ‏ بابُ‏ اللهِ‏ الَّذِی مِنْهُ يُؤْتىٰ» از در وجودی ماست که می‌توانید راه به خدا پیدا کنید. اگر گناهی دارید ما این وسط هستیم؛ اگر عشقی دارید و طالب وصالید ما این وسط هستیم؛ در واقع ما رابط شما و خدا هستیم، همه‌ی آنچه می‌خواهید را ما حل می‌کنیم، نگران نباشید. ▪️بعد حضرت فرمودند: «ما جَعَلَ اللهُ لِاَحَدٍ خَيْراً فِی خِلافِ اَمْرِنا» خدای متعال برای احدی خیری در عمل کردن بر خلاف امر ما و تخلّف از امر ما قرار نداده است. گمان نکنیم با مصلحت اندیشی‌ها و چرتکه انداختن‌های خودمان به راه حل می‌رسیم. گاهی‌ اوقات خلاف راه اهل‌بیت(ع) راه حل‌هایی پیدا می‌کنیم و بعد می‌گوییم این راه حل جواب می‌دهد، به نتیجه هم رسیدیم؛ نه، ضرر کرده‌ایم. حضرت قسم جلاله می‌خورند؛ هرکس در آموختن، و علم آموزیش جز از مکتب اهل‌بیت(ع) راه دیگری رفت، اشتباه است. ▪️امام باقر(ع) به چند تن از فقهای غیر شیعی عصر خود فرمودند که «شَرِّقا او غَرِّبا» به شرق عالم بروید، به غرب عالم بروید، به خدا سوگند معارف حقیقی را جز در خانه‌ی ما اهل‌بیت(ع) پیدا نمی‌کنید، هیچ جای دیگری نیست، هیچ خبری جای دیگر نیست. چه در سیر نظری و کمالات علمی و چه در سیر عملی و کمالات وجودی در خلاف امر اهل‌بیت(ع) عمل کردن هیچ چیز گیر هیچ کس نمی‌آید. ممکن است گمان کند چیزی گیرش آمده؛ امّا همان گمان‌هایی که گفتم رویایی است، از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند دستش خالی است. ▪️ان‌شاءلله خدای‌ متعال به همه‌ی ما توفیق دهد، همان گونه که امام صادق(ع) در قالب این حدیث فرمودند، همه‌ی وجود ما تابع مطلق اهل‌بیت(ع) باشد، همه چیز ما، فکر، ذهن، اندیشه، دل، عشق، محبّت، سلیقه، خواست، آرزو و آرمانمان تابع اهل‌بیت(ع) باشد. ▪️امیدواریم همین اندک بهانه‌ای که برای پرداختن به شخصیت رسول خدا(ص) به روایت امام صادق(ع) و راهنمایی که برای دوستداران پیامبر و اهل‌بیت(ع) در این حدیث وجود داشت را خودشان بپذیرند و الگوی راه ما در و و به خدا باشد. ◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳ صلی الله علیه وآله◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) □ ۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: □جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. □۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. □تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. □۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. □۱۶. احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. □البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. □۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. □۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. □ حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. □○استاد مهدی طيب۹۲/۰۶/۱۴○□