eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
305 دنبال‌کننده
472 عکس
444 ویدیو
80 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت عليه السلام عده اى كه شيوه عادلانه و عالمانه حضرت رضا (ع ) را در جهت زيان مادى خود مى ديدند، دست به كار توطئه شدند تا هم حضرت رضا (ع ) و هم و هم بن سهل را از ميان بردارند. ابتدا را در حمام معروف سرخس قطعه قطعه كردند. ماءمون براى اينكه خود را بى تقصير نشان دهد و تبرئه كند در صدد حضرت رضا (ع ) برآمد و آن امام بزرگوار را - كه خود به خراسان دعوت كرده بود، مسموم و شهيد كرد. ماءمون و دستگاه خلافتش كوشش مى كرد شهادت حضرت رضا (ع ) را مرگ طبيعى جلوه دهد. از اين پيشامد ناگوار اظهار تاءسف بسيار مى كرد و اين امر هم بخاطر وحشتى بود كه از طرفداران آن حضرت و خاندان داشت . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم محل دفن حضرت رضا عليه السلام پدر در سفرى كه آخر عمرش براى دفع شورشى از سوى مردم ستمديده به خراسان آمد؛ بيمار شد و چندى بعد جان سپرد و در باغ بن قحطبه به خاك سپرده شد. وقتى حضرت (ع ) با زهر جانگداز ماءمون شهيد گرديد، دستور داد آن حضرت را در كنار پدرش هارون دفن كنند. در آن موقع باغ حميد در محلى بنام واقع بود كه بعد از شهادت حضرت رضا عليه السلام به الرضا و بعدها به مشهد شهرت يافت . مدفن آن حضرت از همان آغاز دفن (در سال 203 هجرى ) محل ظهور فيوضات و بركات الهى و زيارتگاه شيعيان و مزار اهل اخلاص و ايمان گرديد، و بتدريج به جايى رسيد كه جلال و شكوه آستان قدس ، همه مظاهر ديگر را تحت الشعاع خود قرار داد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) بارها با پيشوايان ساير اديان زردشتى ، كليمى ، مسيحى و حتى دهريها و ماديها بحث و مناظره مى فرمود خوشبختانه آن مناظرات و مباحثات تحت عنوان (احتجاجات ) در كتابهاى معتبر ثبت شده و به دست ما رسيده است . احاديث و اخبار و كلمات گرانمايه آن حضرت در كتابهاى : (( (عيون اخبار الرضا) )) بوسيله شيخ صدوق در قرن چهارم هجرى و (( (علل الشرايع ) )) و (( (تحف العقول ) )) و كتابهاى ديگر معتبر بر جاى مانده و روشنى بخش جهان اسلام و تشيع است . از كلمات حضرت رضا عليه السلام : 1 - هر كس اوست و نادانى اش دشمن اوست . 2 - اظهار دوستى با مردم نصف عقل است . 3 - هر كسى كه از نعمتى برخوردار است بر او واجب است كه در زندگى افراد خانواده خود گشايشى فراهم كند. 4 - از حضرت رضا عليه السلام درباره توكل پرسيدند، فرمود: اين است كه جز از خدا از ديگر كسى نترسى . 5 - كمك تو به ناتوان بهتر از دادن است . 6 - سزاوار است مردم در مورد افراد عائله خود تسهيلات لازم را فراهم نمايند و رفتار آنان طورى نباشد كه اعضاى خانواده آرزومند مرگ سرپرست خود باشند. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم وقتى از پذيرفتن بوسيله امام (ع ) نااميد شد، با مشاوران خود طرح ديگرى انداخت تا بتواند كارهاى خوب و بدش را با رضايت ضمنى امام رضا (ع ) جنبه اسلامى و بر حق بدهد و مردم را اغفال نمايد. چه كند؟ خوب است از امام (ع ) بخواهد كه ولايت عهدى ماءمون را بپذيرند و البته بعد از ماءمون زمامدار امور مسلمين شوند. امّا امام (ع ) به اين پيشنهاد رضا نمى دهد. چه بايد كرد؟ ناچار ماءمون با اصرار زياد حضرت رضا (ع ) را به قبول ولايت عهدى وادار مى كند. حضرت رضا (ع ) با اين شرط كه در عزل و نصب و ديگر كارهاى حكومتى دخالتى نفرمايد و اين قبيل امور را به حاكمان و زمامداران حكومتى واگذار نمايد را مى پذيرند. ماءمون (نوشته اى ) به خط و مهر خود در نهم رمضان سال 201 هجرى نوشت و در آن حضرت رضا (ع ) را به عنوان مظهر پاكى ، تقوا، دانش وپاكدامنى معرفى كرد، و بعد نوشت كه تمام مسلمانان بايد بيعت خود را ابتدا با اميرالمؤمنين ( ماءمون ) و سپس با على بن موسى (ع ) استوار سازند. حضرت رضا (ع ) در پشت آن نوشته با خط خود مطالبى بدين شرح نوشت : (ستايش خداى جهان را كه آنچه بخواهد مى كند و قضا و حكم او را رد كننده اى نيست . او از چشمها و اسرار پنهانى سينه ها آگاه است و درود خدا بر محمّد (ص ) كه آخرين پيامبرش مى باشد، و بر آل او كه پاكان و نيكانند.) سپس در روز دهم ماه رمضان سال 201 ه‍ همه بزرگان كشورى و لكشرى دست به آن حضرت دادند. از اين موقع دستور داده شد كه لباس كه شعار عباسيان است به سبز و شعار سبز كه آل على (ع ) و سادات است مبدل شود. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم انتقال : حسودان و دنيا پرستانى كه در گوشه و كنار امپراطورى اسلامى بودند و دستهاشان تا مرفق به خود بى گناهان رنگين بود و زندگانى اشرافى و اعيانى داشتند از اين امر ناراضى شدند. اينها بخوبى مى دانستند كه حضرت (ع ) نمى تواند و ستم را يك لحظه تحمل كند. اين على (ع ) فرزند همان على (ع ) است كه و خلافت دنيا در نظرش ارزشى ندارد، و اگر را مى پذيرد تنها به عنوان اى براى اجراى و احقاق حق و خدمت به اجتماع و مردم ستمديده است و بس . بنابراين نمى توانستند عاشقان زرق و برق دنيا و خفاش صفتان متملق چرب زبان را راضى نگهدارند. و وزيرش و اطرافيانش از همان آغاز، در صدد بر آمدند قبولى ولايت عهدى را از سوى حضرت رضا (ع ) نقطه ضعفى جلوه دهند و به مردم بقبولانند كه امام (ع ) شيفته دنيا و مقام ظاهرى دنيا شده است ، هيهات ! چقدر اين شيوه تفكر از هدف عالى امام (ع ) بدور است ؟ بارى ، آفتاب حقيقت زير ابر نمى ماند سادگى و بى آلايشى رفتار و كردار على بن موسى الرضا (ع ) و علم و دانش وسيع و تقواى راستين آن حضرت ، پرتو افشانى آغاز كرد، و بزودى همه و همه به حقانيت امام معصوم و وسعت دانش آن حضرت پى بردند. جلسات بحث و كه در حضور ماءمون و امثال فقيه بزرگ دربار و كسان ديگرى كه دم از علم و اطلاع مى زدند؛ تشكيل مى شد؛ آفتاب حقيقت و امامت را روشن كرد. همگان ، حتى پيشوايان اديان ديگر، به درجه دانش و بصيرت امام (ع ) پى بردند و دانستند كه در مقابل عالم آل محمّد (ص ) قدرت سخن گفتن و اظهار نظر ندارند. اين بود كه چاره اى جز تعظيم و تسليم در برابر امام (ع ) نداشتند. بناچار تلاش دشمن در اين مورد نيز، نه تنها به نتيجه اى نرسيد؛ بلكه نتيجه معكوس داد. كه خود درس خوانده و دانشمند بود كاملا به عظمت علمى و روحى امام (ع ) پى برده بود، امّا بر افكار و اسرار پنهانى خود ظاهرا سر پوش ‍ مى نهاد، و به محبت و ارادت مى كرد. در سال 202 هجرى ، ماءمون از امام رضا عليه السلام با اصرار خواست كه نماز عيد فطر را براى مسلمانان اقامه فرمايد. در ابتدا امام (ع ) از اين كار هم سر باز زد تا ماءمون و اطرافيان و مردم بدانند كه امام (ع ) نمى تواند و نمى خواهد آلت اجراى مقاصد حكومت باشد. علاوه بر اين ، امام (ع ) نمى خواست اجرا كننده تشريفات ظاهرى دين باشد در حالى كه خانه دين از پاى بست ويران است . ماءمون و اطرافيان و مردم اصرار كردند، عاقبت امام (ع ) اين پيشنهاد را قبول فرمود با اين شرط: (من حاضرم نماز عيد فطر را برگزار كنم منتهى با همان سنتى كه جدم رسول خدا (ص ) آنرا در زمان خود اجرا مى فرموده است ). مردم بسيار كنجكاو شدند تا شيوه پيامبر اكرم (ص ) بجاى تشريفات ظاهرى دربار اجرا گردد. ماءمون دستور داد كه همه درباريان با كبكبه و جلال و شكوه لباسهاى فاخر خود را بپوشند و بر اسبهاى زرين لگام سوار شوند و در ركاب امام (ع ) در نماز عيد فطر شركت نمايند. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم براى اينكه به دربار خود حشمت و موقعيت علمى بدهد، و از سوى ديگر نارضايتى طرفداران آل على (ع ) كم كند و جبران ستمگريهاى گذشته را بنمايد، به فكر افتاد حضرت رضا عليه السلام را از مدينه به مرو دعوت نمايد. ماءمون پس از مشورت با اطرافيان خود، مخصوصا كه امور كشورى و لشكرى را در دست داشت و مردى باهوش و استعداد بود، با اصرار و پافشارى از حضرت رضا عليه السلام خواست از مدينه به خراسان بيايند. نظر ماءمون با اين دعوت استوارى پايگاه قدرت خود و شايد با كشاندن حضرت رضا (ع ) به دستگاه حكومت وقت تضعيف موقعيت امام عليه السلام بود. ماءمون خود مردى دانشمند و زيرك بود و بيش از همه به دانش وسيع و تقوا و فضيلت عليه السلام آگاهى داشت . بن سهل نيز قدرت معنوى امام عليه السلام را مى دانست و آگاه بود كه آوازه دانش و پاكى و صفاى فرزند پيامبر (ص ) به سراسر جهان رسيده و زمينه روحى مردم براى قبول رهبرى امام (ع ) به حد كافى و مساعد فراهم شده است . پس از تصميم بر دعوت از آن حضرت ، ماءمون ( بن ابى ) را با برخى از درباريان مورد اعتماد خود به مدينه گسيل داشت ، تا حضرت رضا (ع ) را به سفر خراسان وادار نمايد. ابتدا حضرت رضا (ع ) دعوت آنان را قبول نفرمود، تا به آنها و مردم بفهماند كه دستگاه حكومت در دعوت از آن حضرت ، چه مقاصد پنهان و آشكارى دارد. عاقبت ، پس از اصرار فراوان ؛ حضرت رضا (ع ) قبول فرمود كه از طريق مكه و عراق به سوى خراسان روان گردد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) در مدينه با قبر منوّر جدّ بزرگوارش ‍ رسول اكرم (ص ) و همه اعضاى خانواده و حتى تنها فرزند عزيز و جانشين گرامى اش حضرت امام محمّد تقى عليه السلام وداع فرمود، وداعى سوزناك و شكيب سوز. موكب و محمل و هودجهاى مجلل كه به دستور دستگاه خلافت فراهم شده و همراهان آن حضرت كه والى مدينه و بزرگان قوم بودند تا بصره با شكوه و عظمت چشمگيرى براه افتادند. كه كشتن و آوردن سر برادرش را به پايتخت و بر پا كردن جشن و سرور جايزه دادن را مقصد و مقصود خود قرار داده بود، چگونه مى توانست از خلافت چشم بپوشد و آنرا به آل على (ع ) واگذار نمايد؟ اين امر باور كردنى نبود. امّا آنچه در تجليل و بزرگداشت حضرت رضا عليه السلام ظاهرا انجام مى داد، وسيله اى براى قدرت و شوكت بخشيدن به خلافتش و كارها و نقشه هايى بود كه به دستور ( ) وزير با سياستش انجام مى داد. بارى ، امام هشتم (ع ) از طريق بصره ، خرمشهر و اهواز و اراك و قم و رى و نيشابور در دهم شوال سال 201 هجرى به مرو ورود فرمود. مردم اين شهرها مقدم يگانه يادگار رسول خدا (ص ) را از هر جهت گرامى و مغتنم مى دانستند و از فرصت با ارزشى كه پيش آمده بود براى حل مشكلات دينى و دنيايى خود از آن حضرت كمك مى خواستند. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا(ع ) با منكر خدا : يكى از منكران وجود خدا، نزد حضرت (ع ) آمد، گروهى در محضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود: اگر حق با شما باشد - ولى چنين نيست - در اين صورت ما و شما برابريم ، و نماز و روزه و زكات و ايمان ما به ما زيان نخواهد رسانيد، و اگر حق با ما باشد - چنانكه همين است - در اين صورت ما رستگاريم و شما زيانكار و در خواهيد بود. منكر خدا گفت : به من بفهمان كه چگونه است ؟ و در كجاست ؟ امام فرمود : واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است ، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى ، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان ، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس ، درك نمى شود، و به هيچ چيزى تشبيه نمى گردد. منكر خدا گفت : اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس ، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست . امام فرمود : واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى ، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است ، به او ايمان داريم ، و يقين داريم كه او پروردگار ما است ، و به هيچ چيزى شباهت ندارد. منكر خدا گفت : به من بگو خدا از چه زمانى بوده است ؟ امام فرمود : به من خبر بده كه خدا از چه زمانى نبوده است ، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است . منكر خدا گفت : بر وجود خدا چيست ؟ امام فرمود : من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم ، نمى توانم در طول عرض آن چيزى بكاهم با بيفزايم ، زيانها و بدى هايس را از آن دور سازم ، و سودش را به آن برسانم ، از همين موضوع كردم كه اين ساختمان ، داراى سازنده است ، از اين رو به وجود (سازنده ) كردم ، علاوه گردش ‍ سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز و آشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازنده و پردازنده مى باشند. کافی باب حدوث العالم ، حديث 2 ، ص 78، ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم به امامت حضرت از زبان امام صادق و كاظم علیهم السلام (كه او را با كنيه ( ) مى خوانند) مى گويد : عازم مكه براى انجام عمره بودم ، در مسير راه به حضرت موسى بن جعفر(ع ) برخوردم و با هم به مكانى رسيديم ، به آن حضرت عرض كردم : (آيا به خاطر دارى كه در همين مكان من و پدر شما را با پدرت (امام صادق ) و برادرانت ملاقات كرديم ؟). فرمود: آرى بياد دارم . عرض كردم : (پدرم ( ) به پدرت (امام ) گفت : پدر و مادرم به قربانت ، شما همه امامان پاك هستيد، ولى كسى را از مرگ ، گريزى نيست به من سخنى بگوييد تا به جانشين خودم بگويم (كه امام بعد از شما كيست ) تا جانشينم گمراه نشود) امام صادق (ع ) فرمود: (اينها پسران من هستند، ولى اين (اشاره به شما) سرور آنها است )، آنگاه در وصف شما فرمود: (او (حضرت كاظم ) در قضاوت ، حكمت ، سخاوت و شناخت نيازهاى مردم و اختلافات در امور دين و دنيا، سرآمد همه است ، و درى از درهاى بهشت مى باشد، و علاوه داراى امتيازى است ، كه از همه اين صفات بهتر است . پدرم عرض كرد آن چيست ؟ امام صادق (ع ): خداوند فريادرس و پناه و و نور فضيلت و حكمت اين امت (يعنى ) را از صلب او به وجود آورد... پدرم عرض كرد: آيا آن آقازاده (امام هشتم ) متولد شده است ؟ امام صادق : آرى ، چند سال هم از عمر او گذشته است ... يزيد بن مى گويد: به امام كاظم (ع ) عرض كردم : شما نيز مانند پدرتان ، بفرمائيد كه بعد از شما، چه كسى صاحب مقام رهبرى است ) امام كاظم : ...اگر كارى در دست من مى بود، امامت را به پسرم مى سپردم كه به او مهربان هستم ولى اختيار اين امر با خداست ، او هر كه را بخواهد قرار مى دهد، آنگاه در ضمن نقل خوابى كه ديده بود (و در داستان بعد مى آيد)، حضرت رضا(ع ) را به عنوان جانشين خود معرفى نمود. الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، آغاز حديث 14 (با تلحيص ) ص 313 و 314، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم وصى و جانشين امام كاظم علیهما السلام (ع ) در بغداد بود، جمعى از جمله و على بن يقطين ، نيز در آن وقت در بغداد بودند. گفت : من به حضور امام كاظم (ع ) رفتم (گويا آن حضرت در زندان بود، و على بن يقطين كه در ظاهر مى كرد و از اطرافيان به شمار مى آمد، مى توانست به حضور امام برسد) ناگاه ديدم پسرش على بن موسى الرضا(ع ) به حضور پدرش آمد. امام كاظم (ع ) به من فرمود: (از على بن ! همين على (ع ) آقاى فرزندان من است ، آگاه باش كه من كنيه ام ( ) را به او بخشيدم ) بن حكم ، كف دست خود را به پيشانى زد و گفت : (واى بر تو چه گفتى ؟) ابن يقطين گفت : سوگند به خدا همانگونه كه گفتم ، از امام كاظم (ع ) شنيدم . هشام گفت : (بنابراين ، امام كاظم (ع ) با اين سخن به تو خبر داده كه امام بعد از خودش ، فرزندش على بن موسى الرضا(ع ) است ) کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 1، ص 311، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كه مادرش از فرزندان است گفت : در محضر (ع ) بودم (ظاهرا اين قضيه در مدينه بوده است ) آن حضرت براى ما پيام فرستاد و ما را به حضورش طلبيد و ما به محضرش ‍ رفتيم ، فرمود: (آيا مى دانيد براى چه شما را به اينجا حاضر كرده ام ؟) گفتيم : (نه ، نمى دانيم ) امام كاظم فرمود : (گواه باشيد، همانا اين پسرم (اشاره به حضرت ) وصى من ، و قيم من ، بعد از من است ، هر كس از من طلبى دارد از اين پسر بگيرد، و به هر كس وعده داده ام ، بايد از اين بخواهد تا وفا كند، و هر كسى ناگزير است كه با من ملاقات كند، جز به وسيله نامه او با من ملاقات ننمايد) کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 7، ص 313، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم (ع ) ناشناس در كنار جنازه پدر خدمتكار خانه امام كاظم (ع ) به نام ( ) مى گويد: هنگامى كه (ع ) را (به فرمان از مدينه به سوى بغداد) مى بردند، آنحضرت به فرزندش امام رضا(ع ) فرمود: (هميشه تا وقتى كه زنده ام ، در خانه من بخواب تا هنگامى كه خبر (وفات من ) به تو برسد) ما هر شب بستر حضرت رضا(ع ) را در دالان خانه مى انداختيم و آن حضرت بعد از شام مى آمد و در آنجا مى خوابيد، و صبح به خانه خود مى رفت ، اين روش تا چهار سال ادامه يافت ، در اين هنگام در شبى از شبها بستر حضرت رضا(ع ) را طبق معمول انداختند، ولى او دير كرد و تا صبح نيامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند، و مانيز از نيامدن آن حضرت ، سخت پريشان شديم ، فرداى آن شب ديدم ، آن حضرت آمد و به (كنيز برگزيده و محترم را از امام كاظم عليه السلام ) رو كرد و فرمود: (آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بياور). احمد (از اين سخن دريافت كه امام كاظم (ع ) وفات كرده است ) فرياد كشيد و سيلى به صورتش زد و گريبانش را چاك كرد و گفت : (به خدا مولايم وفات كرد). حضرت رضا(ع ) جلو او را گرفت و به او فرمود: (آرام باش ، سخن خود را آشكار نكن و به كسى نگو تا به حاكم مدينه خبر برسد). آنگاه ام احمد زنبيلى را با دو هزار دينار (يا چهار هزار دينار) نزد امام رضا(ع ) آورد و همه را به آن حضرت تحويل داد، به به ديگران . ام احمد، ماجراى فوق را چنين بيان نمود: (روزى امام كاظم (ع ) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: اين را نزد خود حفظ كن ، و به كسى اطلاع نده ، تا من بميرم وقتى كه از دنيا رفتم ، هر كس از فرزندانم ، آن را از تو مطالبه كرد به او تحويل بده و همين نشانه آن است كه من وفات كرده ام ، سوگند به خدا اكنون آن نشانه كه آقايم فرمود، آشكار شد). امام رضا(ع ) را تحويل گرفت و به همه بستگان و خدمتكاران دستور داد، جريان وفات امام كاظم (ع ) را پنهان كنند و به كسى نگويند، تا زمانى كه (از بغداد به مدينه ) خبر رسد. سپس حضرت رضا(ع ) به خانه خود رفت ، و شب بعد، ديگر به خانه امام كاظم (ع ) نيامد، پس از چند روز به وسيله نامه اى خبر وفات امام كاظم (ع ) رسيد، ما روزها را شمرديم معلوم شد همان وقتى كه امام رضا(ع ) براى خوابيدن نيامد، امام كاظم (ع ) وفات نموده است ( پس امام هشتم (ع ) با از مدينه به بغداد رفته و در بالين امام كاظم (ع ) هنگام وفات (يا در كنار جنازه آن حضرت ) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و كفن كردن و نماز و دفن جنازه پدر، حاضر بوده و سپس بى درنگ به مدينه بازگشته است ) کافی باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث 6، ص 381 - 382 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b