eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا به ریشه های چادر زهرا به خدا اون نفس خسته خیلی قیمت داره دعای اون دست شکسته خیلی قیمت داره خوده مادر صدامون کرد که به نام علی باشیم تو قنوتش دعامون کرد که غلام علی باشیم دخیلِ بیرق غمش شد دستم به ریشه های چادرش دل بستم به لشکر حیدریون به لشکر فاطمیون پیوستم مادری هنوزم منتظره التیام زخم میخ دره امتحان شیعه فاطمیه است انتقام مادر با پسره خوده مادر عنایت کرد که براش سینه زن باشیم کاش روز انتقامش با حجت ابن الحسن باشیم مادر به طپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پرِ قنداق علی اصغر ما رو تنها نزاری محشر به خدا اون نفس خسته خیلی قیمت داره دعای اون دست شکسته خیلی قیمت داره 🔹جدید 🔸زمینه فاطمیه اول 1403 @navaye_asheghaan
پره دوده همه خونه در و دیوار پره خونه نه التیامی نه احترامی ما عزاداریم چه خبرتونه به جای تسکین هیزم آوردین ما عزاداریم چه خبرتونه دلِ همه فرشته ها تو آسمون سوخت خانوم خونه ی علی جوون جوون سوخت مادرمون سوخت **** به خاک افتاد همه دیدن گلم رو با لگد چیدن شکسته بازو زخمیه پهلو مادرم انگار داره میره از دست تو آتیش و دود فضه بیا زود مادرم انگار داره میره از دست غنچه و گل کنار همه زخمی و پرپر تو این هیاهو میرسه صدای مادر فدای حیدر 🔹جدید 🔸زمینه فاطمیه اول 1403
با جون میخرم تمام غمهاتو علی جان رد شو ولی ببند چشماتو علی جان با ضرب لگد کشتن زهراتو علی جان😭😭 علی جان علی جان علی جان علی جان روحی لک الفدا علی جان نفسی لک الوقا علی جان میبینم که بسته پر و بالت هرجا بری میام به دنبالت غلاف اما دستمو کند از پر شالت😭😭 کنده شد ساقه از ریشه تیکه شد شیشه با تیشه😭😭 اینکه تو منو نمیبینی خوبی دود و آتیشه😭😭 **** زمین خوردی باهات زمین خوردم😭😭 کاشکی میشد برا تو میمردم زدن سیلی هر دفعه تا اسمتو بردم😭😭 همه جا تاره و تیره اسدالله به زنجیره خوبه حالا حسنم اینجاست چشم زینب رو میگیره فضه میدونه وضعیت منو علی جان وضعیت غنچه ای که چیدنو علی جان قوم بی حیا کشتن محسنو علی جان😭😭 روحی لک الفدا علی جان نفسی لک الوقا علی جان **** به دنبالت دارم میرم از حال از این روزا میگذره پنجاه سال شبیه من زینب میره به سمت گودال😭😭 میدوم من به دنبالِ قتلگاه تو با ناله اینکه خیمه ها نمیبینن خوبیه وجود گوداله مشنوم منم صدای مادر رو حسین جان😭😭 اومدم ولی برید حنجر رو حسین جان😭😭 دست و پا نزن کُشتی خواهر رو حسین جان 🔹جدید 🔸زمینه شب 1 فاطمیه اول 1403 @navaye_asheghaan
بیا ای زاده‌ی طاها، ضیاء دیده‌ی مولا رسان مرهم بر این دلها، بجانِ مادرت زهرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا صفای جانِ پیغمبر، شفابخشِ غمِ مادر بحق غنچه‌ی پرپر، بیا ای چاره‌ی غمها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا همه سر در گریبانیم، که غمخوار غریبانیم ز درد و غم پریشانیم، تویی درمانِ دردِ ما مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا بیا ای ماهِ محرومان، برس بر دادِ مظلومان قسم بر آهِ معصومان، ببین اوضاعِ این دنیا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا نه لبخندی به لب مانده، نه ما را روز و شب مانده فقط دستِ طلب مانده، اجابت کن دعاها را مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا هزاران کشته می‌بینیم، بخون آغشته‌ می‌بینیم ز کشته پشته می‌بینیم، امان از فتنه‌ی اعدا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو می‌بینی غریبان را، غم و درد یتیمان را شهیدان را اسیران را، غریب و بی‌کس و تنها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو با غم آشنا هستی، پر از درد و بلا هستی تو بهرِ کربلا هستی ولیِ دم، بیا آقا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو دانی غصه یعنی چه، به خانه شعله یعنی چه به خیمه حمله یعنی چه، میانِ از آتشِ دلها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا امان از ضربه‌ی سیلی، فغان از چهره‌ی نیلی نه تقدیری نه تجلیلی، از این حقِ ذَوِی القربا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو از زخمِ جبین دانی، غمِ سقطِ جنین دانی امیرالمؤمنین دانی، چرا شد یکّه و تنها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا چو مادر گیر کرد آنجا، و فضه دیر کرد آنجا علی را پیر کرد آنجا، عزای غنچه‌ی زهرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا نه زهرا در امان مانده، نه زینب در امان مانده همه در شعله‌ها حیران، حرم تا قتلگه یک‌جا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو دانی ظلمِ عدوان را، تَهِ گودال عطشان را هجوم سمّ اسبان را، تنِ او پخش در صحرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا به نیزه حنجری پاره، به صحرا زینب آواره ز کف داده رهِ چاره، بیا ای چاره‌سازِ ما مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی شب زنده دار، تا به سحر گریه می‌کنی حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه بر پهلوی شکسته‌ اگر گریه می‌کنی بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد زیرِ غلاف و ضربه‌ی در گریه می‌کنی وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچه‌ها دستش رسد به دفعِ خطر گریه می‌کنی بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی گرئید بی‌صدا به سحر گریه می‌کنی بر غنچه‌ای که سقط شد از کفوِ مرتضی حتی ندید روی پسر گریه می‌کنی بر قطره‌ای که از نوکِ مسمار می‌چکد بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه می‌کنی پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز این در چه سخت دیده اثر گریه می‌کنی از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب وز دستمالِ بسته به سر گریه می‌کنی بر خطبه‌ای که هیچکس آنرا نکرد درک جز از خواص، چند نفر گریه می‌کنی گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا بر مادرِ خمیده کمر گریه می‌کنی عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش بر حیدرِ بدونِ سپر گریه می‌کنی تقدیر بود غسلِ شبانه برای او تا صبح زین قضا و قدَر گریه می‌کنی هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات تا علقمه به اشکِ قمر گریه می‌کنی شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
من گنهکارم، امید است عفو بارانم کنی آتش آوردم که مهمان گلستانم کنی با خطایم آمدم، اما به درگاه کریم با بدی‌ها آمدم، کز جمعِ خوبانم کنی وای اگر یکبار از چشمت بیفتم، ای دریغ گر ز خود تردم کنی، بدبخت و حیرانم کنی گر ببخشی نعمت است و گر نبخشی نقمت است از تو می‌آید، ولی خوبست احسانم کنی من علی مولائی ام، حُبَّش نجاتم می‌دهد جای کیفر بهتر است، لطفِ فراوانم کنی گر دهی رخصت به ایوانِ نجف رو آورَم تا که از طومار زوارِ علی جانم کنی نام زهرا می‌برم آنقدر، تا راضی شوی مادری هستم، خوشا مِنّا چو سلمانم کنی مادرم انسیه‌ی حوراء و من وابسته‌اَش روضه می‌خوانم که بر مظلومه گریانم کنی رنگِ برگِ یاس، از طُرفه نسیمی خون شود روضه خوانِ سیلی‌ام، خواهم چو طوفانم کنی انتقامی سخت گیرم صبحِ روزِ انتقام گر مرا یار علی، همچون شهیدانم کنی در شب جمعه ترا خواندم، شبِ ذکرِ حسین تا به زیر قبّه‌ی ارباب مهمانم کنی می‌رسد صوتِ حزینِ یابُنَیَّ در حرم می‌شوم گوشه نشینِ یابُنَیَّ در حرم شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم گشتم به سختی، غنچه‌ای را پرپر آوردم اصلاً نمی‌دانستم آن لحظه، چه باید کرد ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم از سینه‌ی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان! رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم بی‌دست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم زهرا کمربندِ علی را می‌کشید، اما ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا می‌زد دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم خون بود کز، پهلو و دست و سینه‌اَش می‌ریخت چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم یکسو، فغان از گریه‌های دختر آوردم روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم می‌خواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
زهرا به وقتِ برگشت، در راه خورد سیلی ذکر علی به لب داشت، ناگاه خورد سیلی حفظ فدک بهانه‌ست، قصدش کمک بما بود از بس‌که مادری کرد، آنگاه خورد سیلی در آسمانِ رویَش، ابری سیاه بنشست در فکر مرتضی بود آن ماه خورد سیلی نورِ تمام‌وقتِ حیدر، غروب می‌کرد بدجور، بانو از یک گمراه خورد سیلی بدجور ضربه زد آن کافر به روی زهرا آنی ز دست و دیوار والله خورد سیلی هر کس که تا به امروز چون فاطمه، علی گفت در راهِ مرتضی، خواه‌ناخواه خورد سیلی آن‌چه به‌کوچه رخ داد، آغاز کربلا بود دختر ز بعدِ مادر، صد آه خورد سیلی هر بانویی ز خیمه، هر سو فرار می‌کرد در زیرِ تازیانه، در راه خورد سیلی در راهِ شام ای وای، از غربتِ رقیه کز دستِ زجر، گاه و بی‌گاه خورد سیلی روزیکه یار آید، آن روزِ انتقام است با منتقم تمامِ اسلام در قیام است شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
باز دل‌های پریشان را پریشان‌تر مکن با وصایایت، علی را این‌همه مضطر مکن حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن آتشِ دیوار و در، یک‌بار ما را سوخته بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن اشک می‌ریزی برایم، باز هم یارم شوی این‌همه خود را فنای غربتِ رهبر مکن لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت وقتِ غسلت، مبتلا بر ناله‌اَم آخر مکن آیت‌اللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست بیش از این، محروممان از سوره‌ی کوثر مکن تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا این‌همه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم می‌دهد با صدای گریه‌ی خود، با خبر دختر مکن هر سفارش‌ را که از بهر حسینت می‌کنی از عطش حرفی به پیش دیده‌ی خواهر مکن شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «بمناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه» بانوی من مپوش ؛ رخ از چشــم حیدرت اخـــر بگـــو چه آمده در کوچـه بر سرت یاس سپیـد من ز چه رو گشـــته‌ای کبود نیـلی چــراســت آن رخ زیـــــبای انـورت زهرا بگـو حســـن ز چـه رو گــریه میکند خاکی چـرا شده است بدینگونه چــادرت ای کـــوثـر علی بخـــــدا اشــک ماتمـــت اتش زده اسـت بر دل ســـوزان همسرت قدت خمــیـده گشـــته بمیـــــرم برای تو جـــان علی فــــدای تـو و یـاس پـرپـرت افــتاده‌ای ز پـا و علی میــــرود ز دسـت غــربت نشــین خانه شده بی تو حیدرت گریان و دلشکسته حسـین و حسن ببـین خــون گــریه میکند ز فــراق تو دخـترت این عقده در گلوی(شقایق)سؤال اوست ای آســــمان! کجاســـت مــــزار مطهرت شعر:استادحمید رضازاده (شقایق) کرمان @navaye_asheghaan
ایام فاطمیه ؛ ایام حزن واندوه ال محمد ص بر جمیع عاشقان ولایت تسلیت باد زبانحال حضرت زهرا س درد پهلو طاقتم از کف ربود هیچ کس از درد من آگه نبود سوختم در شعله های بی کسی با دل بشکسته و روی کبود با هجوم ظالمان بر خانه ام میخ در ؛ در سینه ام ماوی نمود زان تهاجم سینه ام مجروح شد بود فریادم بلند اما چه سود غنچه نشکفته ام پر پر شد و این مصیبت بر غم ودردم فزود درد پهلو انچنان شدت گرفت از قیام افتادم انجا در سجود ناله ام میرفت تا عرش برین از سویدای دل وعمق وجود بین دیوار ودر وان شعله ها اشک می امد زچشمانم چو رود بسته شد بر من دگر راه نفس در گلویم بغض سنگین بودو دود با چنین بی حرمتی در بیت حق شد شکسته عهد پیغمبر چه زود سوختم پروانه سان گرد علی بذل جان شرط است در بزم شهود با غزل شرح مصیبت مشکل است ای شقایق مثنوی باید سرود شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق" کرمان @navaye_asheghaan
(السّلامُ عَلَیكِ یا فاطمةَ الزهراء) ای‌که چون گنـج به ویران بقیـ ـع جا داری مَـدفـن خویش، نهــان از همــه دنیــا داری گرچـه مخفـی‌ست مــزارت، به زمــانـه امّـا بخــدا ، در دل غمــدیــده‌ی مــا جــــا داری خــامـس آل عبـــایـی ، کــه مقــــامـی والا چو علــی نــزد خــــداونــد تعــــالـیٰ داری می‌کند فخـر جهانی به تو ای دخت رسول که چـه گـــل‌هــایی در خــاک معــــلّا داری سقط شد «محسن» تو، با لگــد قنفــذ اگر داغ او بــر دل، چـون لالــه‌ی حمــــرا داری «دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد» نـور حـق را چون در سـیـنه و ســیما داری ای بقیـعی کـه شـدی قبـــله‌‌ی دل‌هــا دانـی که تـو در دامــن خود حضرت زهـــرا داری چــار امــامـی که در آغــوش تو آرامیـدند یــادگـــارنــد کــه از حضــرت مـــولا داری تــو از این پنــج گلی که به دلت جــا دادی فخــر بر خود ز شـرف، نـــزد ثـــریــا داری گرچه ویـــران شده‌ای از ســتم قـوم دغــا غــم مخور زآنکه تو گـل‌های شکـوفـا داری آسمــان، نــزد تــو تعظیــم کنــد تـا به ابــد این مقـامی‌ست که از عتــرت طـاهـا داری (ساقیا) فخـر تو این است که از لطف خدا نسَـب حیــــدری از مـــــادر و بـــابـــا داری سید محمدرضا شمس (ساقی) 1393 @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام ( چهار شنبه های امام رضایی ) رضا شدی و رضای خداست در نظرت سلام بر تو و اجداد و مادر و پدرت تو را که حضرتِ شمس الشموس می خوانند سزد که سجده کند آسمان به خاکِ درت به نام و کنیه شبیهِ علی ابالحسنی خدا به نامِ علی کرده است مفتخرت رئوف هستی و این رافت خداییِ تو.. سبب شده است که باشد شلوغ دور و برت به حق ، تو عالمِ آلِ محمدی آقا که فخر شیعه شده بحرِ علمِ پُر گهرت حریمِ امنِ الهی شده است کشورِ ما از آن زمان که گرفتی اش زیرِ بال و پرت نشانِ کشور ما گشته نورِ گنبد تو و خاکِ ما شده آغوشِ ریشه ی شجرت بهانه شد حرم و شد بهای شیخِ بها فدای صحن و سرایی که هست جلوه گرت شدی برای پیمبر تو نیز پاره ی تن و حرزِ فاطمه باشد به هر بلا سپرت ولای توست همان لااله الا الله خدا شناسی و توحید می شود ثمرت مناظرات تو، علم تو را نمایان کرد غرورِ مکتبِ دشمن شکست با هنرت چه روشن است جهان در نگاهِ شیخ صدوق چرا که بوده دوچشمش عیونِ هر خبرت از آن زمان که رضای دلم رضای تو شد شدم برای همیشه گدای در به درت اگر چه اهل گناهم اگرچه رو سیهم قبول کن تو مرا هم به خاطرِ پسرت شعر: رضا یزدی اصل 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ 🏴 بدون فاطمه... آه! افـــــــتاده علی از پا بدون فاطمــــــــه روزگارش سخت شد مولا بدون فاطمه فاطمه بود و علی احساس تنهایی نداشت رفت زهرا، شد علی تنها بدون فاطمـــه بعد زهرا این سوال خیلی از مردم شده زنده می‌مــــاند علی آیا بدون فاطمـــــــه؟ فاطمه، جان امیرالمومنین را حفظ کرد حفظ شــــــد جــان علی اما بدون فاطمه بیشتر از قبل مشتاق شهادت شد علی جای ماندن نیست این دنیا بدون فاطمه همتراز فاطمـــه دیگر نباشـــــد در جهان پس علی مانده است بی‌همتا بدون فاطمه تا قیامت پرچــــم حیــدر نمی‌افتد زمین راه زهرا طی شود حتــــــی بدون فاطمه روزی همسایه‌ها از سوی زهرا می‌رسید رزقشان پس قطع شد حالا بدون فاطمه با کنیزش هم شبیه دختـرش رفتار کرد داغ مادر دیده است اسما بدون فاطمه روز محشر گر شفاعت را کند از ما دریغ زار خــــــواهد بود کار مــا بدون فاطمـــــه مادر سادات رفت و دخترش پنجاه سال پیر شد تا عصــــــــر عاشورا بدون فاطمه شعر: آرش براری @navaye_asheghaan
208K
.- ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ با هر نفس آتش کشد از در زبانه افتاده پشت در زمین بانوی خانه آه واویلا.مظلومه زهرا انسیه الحورا دگر سیلی نمی خواست بازوی ریحانه کجا و تازیانه آه واویلا.مظلومه زهرا گشته رواق صورتش آیینه کاری دارد ز ضرب دست یک ظالم نشانه آه واویلا.مظلومه زهرا در کوچه ها پیش حسن مادر زمین خورد پشت و پناه حضرت حیدر زمین خورد آه و واویلا مظلومه زهرا عالم به پیش چشم او شد ای تیره و تار مادر یکی از دست خورد یکی زدیوار آه و واویلا مظلومه زهرا طوری زده بالا نمی آید صدایش شد قد و بالای حسن اینجا عصایش آه و واویلا.مظلومه زهرا گم کرده راه خانه را با چشم کم سو دستی به صورت دارد و دستی به پهلو آه و واویلا مظلومه زهرا افتاده ای در بستر و در اضطرابم می دانم آخر می کنی خانه خرابم زهرا یازهرا پهلو به پهلو می شود اما به زحمت مسمارِ در خیلی تورا کرده اذیت زهرا یازهرا با هر نفس سر واکند زخمِ تن تو گُل کرده صدها لاله بر پیراهن تو زهرا یازهرا با پهلویت لگ‌کرده بود آن لحظه مسمار مقتل نوشته صورتت خورده به دیوار زهرا یازهرا ✍ ................. .👇
4_6046371233216336140.mp3
21.19M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمیشه گذشت، نباید گذشت از ارثیه‌ی مادر یه چادر سیاه، که می‌گیره نور از صدیقه‌ی اطهر چادر فاطمه، نوریه که تا ابد در جریانه چادر فاطمه، قصه‌ی قِداسَتش فوق بیانه چادر فاطمه، پرچمِ خیمه‌ی صاحِبَ الزَّمانه به ما رسیده پرچم، بی‌مِنَّت سجده‌ی واجب داره، این نعمت « یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا» به عشقِ علی، به میدون زد و سرباز امامش شد توی کوچه‌ها، زمین خورد ولی این اوجِ قیامش شد چادر فاطمه، تار و پودش ریشه‌ی غیرتمونه چادر فاطمه، سنگرِ شیعه‌ی آخرالزَّمونه چادر فاطمه، خاکی شد تا عَلَم علی بمونه بارِ امانت داره رو، دوشش می‌ایسته محکم پای، این پوشش به ما رسیده پرچم، بی‌مِنَّت سجده‌ی واجب داره، این نعمت « یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا» پُر از معجزه‌ست/ پُر از رحمته پُر بَرکَته این چادر قیامت چقدر، شِفاعت میشن با نور همین چادر چادر فاطمه، رو سَرِ خواهرا تاجِ افتخاره چادر فاطمه، معنی عزته و اوجِ وِقاره چادر فاطمه، سر پناه توی تمام روزگاره مظهر عِفَّت یعنی، این مادر به چادرش زد بوسه، پیغمبر به ما رسیده پرچم، بی‌مِنَّت سجده‌ی واجب داره، این نعمت « یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا یا فاطمه یا زهر؛ یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
سلام فاطمه_۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۲_۳۱_۵۸_۸۹۴.mp3
3.84M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ سلام فاطمـــــــه 😭💔 ســـــــلام مــــــادرم ... ســــلام مهربــــــون ... سلام صاحب مزار بی نشون ... من زیر چـــادرت ، حالــم بهتره خــاکـش ضمـانت روز محشــره اَللّٰھَُّـــمَّ ؏َجِّـــلْ لِوَلیِّـڪَ الْفَـــرَج 🖤 @navaye_asheghaan
voice-changer-۲۰۲۴-۱۱-۱۲-۱۴-۴۹.mp3
1.23M
. بین کوچه پیش چشمان حسن از پا فتادم صورتم را  روی خاک کوچه از غربت نهادم شکسته حرمتم کبوده صورتم(۲) حسن جانم حسن(۴) ◾بنددوم راز سیلی راز کوچه مهر خاموشی به لب زد از شرارش آتش کین بر تن من روز و شب زد شب من سر شده گلم پرپر شده(۲) علی جانم علی(۴) ◾بندسوم در میان آتش کین فضه آمد یار من شد محسنم شد کشته آنجا فضه‌ام غمخوار من شد علی جان پشت در شدم بر تو سپر(۲) علی جانم علی(۴) .👇
تسلیَت یَابنَ الحَسن، آمد عزای مادرت آسمان دارُالعَزاست ۲ بر مزارِ مخفیِ او، خاک ریزی بَر سَرت آسمان دارُالعَزاست ۲ . ای پدر جان رفتی و مَحزونِ تو زهرا شده حیدرم تنها شده ۲ بعدِ تو پای غَریبه دَر سَرایم وا شده حیدرم تنها شده ۲ . پهلویم بشکسته دیگر دَر پسِ این دَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ با علی چیزی نَگو که غُنچه ام پَرپَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ . بینِ آتش دربِ خانه بَر سَرَم آوار شد دیده هایم تار شد ۲ سینه ی من داغ از گُلبوسه ی مِسمار شد دیده هایم تار شد ۲ . ضربه ای از ثانی و یک ضَربه از دیوار خورد مادرم ای مادرم ۲ خواست برخیزد زِ جا، سیلیِ دیگر بار خورد مادرم ای مادرم ۲ . با اَذانت شَهرِ یَثرِب بیقراری می کُند ای اَذان گوی نبی ۲ فاطمه یادِ پِدر اُفتاده، زاری می کند ای اَذان گوی نبی ۲ . بعد از این قبرِ عمویم بیتُ الاحزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ میزبانِ ناله های قلبِ سوزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ . بس که لاله می چِکَد از جای جای پیکرت شد گُلِستان بسترت ۲ باغبانی گَشته این ایّام، کارِ همسرت شد گُلِستان بسترت ۲ . می شود خاموش از امشب ناله های یارَبَم جانم آمد بر لبم ۲ یا علی، جانِ تو و جانِ حُسین و زینبم جانم آمد بر لبم ۲ . ای مسیحای علی بارِ دگر اِعجاز کن دیده بر من باز کن ۲ ای پرستویم بمان، یا با علی پرواز کن دیده بر من باز کن ۲ . باغبان تنها شده، گُلخانه ی او سوخته قلبِ او افروخته ۲ دیده بر تِکّه لباسِ بر روی در دوخته قلبِ او افروخته ۲ . می دَهم با فضّه امشب شُستشویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ بازویت دارد ورَم، سُرخ است رویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ . من اَمیرَالمُؤمنینَم پهلوانِ خیبرم خورده سیلی همسرم ۲ جسم بی جان گُلم را رویِ دوشم می بَرم خورده سیلی همسرم ۲ . خاک می ریزم به روی جِسمِ چون نیلوفرت ای فدایت حیدرت ۲ لَرزه اُفتاده به زانویم کنارِ پیکرت ای فدایت حیدرت ۲ . رفتی و تاریک شُد بعد از تو این کاشانه ام ای صفای خانه ام ۲ چادرت بر سَر نَماید دخترِ دردانه ام ای صفای خانه ام ۲ . آمدم باشم کنیزِ بچّه های فاطمه در سَرای فاطمه ۲ مادرِ عبّاس هستم، خاکِ پای فاطمه در سَرای فاطمه ۲ . @navaye_asheghaan
. در افتاده ولی زهرا نیفتاده طرفدار علی ازپا نیفتاده علی جانم علی جانم ز لب‌هایش در این اوضاع وانفسا نیفتاده اگرچه چندباری هم زمین افتاد ولی بر قامت او، تانیفتاده غلاف از یک‌طرف؛ از یک‌طرف، سیلی زنی این‌گونه در بلوا نیفتاده خراش افتاد بر بازوی او امّا خراشی بر روی مولا نیفتاده صدا زد فاطمه: تا زنده هستم من امیرالمؤمنین تنها نیفتاده همه با هم زدند او را؛ همه با هم همه با هم زدند امّا نیفتاده تمام آن چهل‌نامرد، زهرا را زدند و یک‌نفر هم، جانیفتاده حسن می‌گفت با فضّه در آن‌کوچه ببین یک گوشوار این‌جا نیفتاده؟ شبیه اتّفاق پشت در، گفتند که حتّی روز عاشورا نیفتاده شهادت ارث ما بوده؛ اسارت نه! به بند آن، ‌کسی از ما نیفتاده به جز زینب که در بند اسارت رفت زنی در ماتم و غوغا نیفتاده کسی مانند زینب آن‌چنان راهش به بزم می، خداوندا نیفتاده 👇