برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
من از غربتِ تو، تو از غربتِ من
هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن
تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته
من از ناقه گویم که بر گِل نشسته
تو از شمرِ ملعون و خنجر کشیدن
چگونه سرت را ز پیکر بریدن
تنت را به سمّ ستوران کشیدن
من از روی تل تا به مقتل دویدن
تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن
تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن
بگو شمر بریده چگونه گلویم
بگو آب نداده شکسته سبویم
تو را در کفِ مقتلِ خون بجویم
که بر روی سینه ت نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به برویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از شرحِ کشتن من از دل شکستن
تو از سر بریدن، من از دل بریدن
تو از شرحِ میدان، من از شرحِ جولان
تو از تیغِ برّان، من از جسمِ عریان
تو از نای سوزان، من از آهِ هجران
تو از سوزِ عطشان، من از قلبِ بریان
تو از نیزه باران، من از داغِ یاران
تو از دردِ مقتل، من از قصه ی تل
عطش در لب تو، طپش در گلویم
جواب زنانِ حرم را چه گویم
تو را جانِ مادر نظر کن به رویم
به یک بارِ دیگر گلم را ببویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
یه چشمم به سویت، یه چشمم به خیمه
مبادا سرت را ببینه رقیه
که لب تشنه رفته به بالای نیزه
بگو چی بگویم جوابِ سکینه
تو از قتلگه گو ز نای دریده
که دشمن سرت را چگونه بریده
اگر در گمانی که زینب ندیده
بدان که صدایت به گوشم رسیده
ز تل تا قتلگه به سویت دویده
چطور قد خمیده به مقتل رسیده
ز داغِ تو خواهر گریبان دریده
فراقِ تو موی سرش را کشیده
مرا تا به کوفه کشانده عدویم
که در کوفه برده همه آبرویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از ذلتِ من، من از مِحنتِ تو
تو از غربتِ من، من از حسرتِ تو
چرا سر بریدن شده قسمتِ تو
چرا دشمنِ دون کند دعوتِ تو
چرا که شکستنه همه بیعتِ تو
چه آورده او بر سرِ عترتِ تو
چرا کشته گشتی تو در رو به رویم
من از این جنایت چه دارم بگویم
چنان بغض گرفته برادر گلویم
کمی آهسته تر نظر کن به سویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
نبودی ببینی که من چی کشیدم
ز دردِ فراقت گریبان دریدم
به تا کوفه وُ شام به پایت دویدم
سرت را به نوک و سرِ نیزه دیدم
چه طعنه که از دشمنِ تو شنیدم
تمامِ بلا را من از جان خریدم
بلای دگر را نذار تا بگویم
که در رو به رویم نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم!
#هستے_محرابی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
بی رمق بود و تا تکان میخورد
به تنش نیزه و کمان میخورد
وقتی افتاد دوره اش کردند
چه لگد ها از این و آن میخورد
هر کسی خسته بود عقب میرفت
بدن خسته همچنان میخورد
همه رفتند ، شمر ول کن نیست
شمر تا رفت، از سنان میخورد
زیر لب گفت آب آب ،اما
چکمه ها بود بر دهان میخورد
#امیر_فرخنده
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
گذار ساعتی ای شمر بدمَنِش به منش
كز آب دیده كنم چاره زخم های تنش
بده اجازه برم سویِ سایۀ پیكر او
كه آفتاب نسوزد جراحت بدنش
در آتشم من از این غم كه از عطش دم مرگ
بلند جای نفس بود دود از دهنش
به كهنه پیرهنی كرد او قناعت و آه
كه بعد مرگ برون آورند از بدنش
به بوی پیرهنی قانعم ز یوسف خویش
ولی نه یوسفم اینك بُوَد نه پیرهنش
طمع بریدم از او آن زمان منِ ناكام
كه دوخت سوزنِ پیكان بهم لب و دهنش
مراست آرزوی گفت و گوی او اما
ز نوك نی شنوم بعد از این مگر سخنش
اگر به تربت"جودی"گذر كنی روزی
عجب مدار اگر نافه آید از كفنش
#جودی_خراسانی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
#ناصرالدین_شاه
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
روز دهم اوج عزا بود و خودِ شب بود
میسوخت خاکِ کربلا لبریز از تب بود
از هر طرف همراهِ نیزه سنگ می بارید
آهسته قرآن خواندی و خون جاری از لب بود
دامن تکاندی از جهان! غارت شدی کامل
کوفی از آن اول به نامردی ملقّب بود
چیزی به زیرِ آفتاب انگار میزد برق
انگار نعل تازه ای بر سمّ مرکب بود
مادر مرتب بوسه زد بر زخم های تو
جان دادی و بر خاک، جسمت نامرتب بود
زینب(س) به زحمت آمد و جانش به لب آمد
بودند شمر(لع) و حرمله(لع)! خیلی معذّب بود...
از روی رگهایِ رهایت بوسه ای برداشت
رگهای عریانی که از شیون لبالب بود
تنها عقیله از پس ِ این کار بر آمد
غالب تهی میکرد هر کس جای زینب(س) بود!
#مرضیه_عاطفی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
تویی نور دل ما یابن زهرا
چراغ محفل ما یابن زهرا
مرو که می رود بر باد اندوه
تمام حاصل ما یابن زهرا
تویی در باغ هستی مثل لاله
صفابخش دل ما یابن زهرا
پس از تو می شود در کوفه و شام
خرابه منزل ما یابن زهرا
به داغ بی کسی ها می نشیند
همه آب و گل ما یابن زهرا
نمی افتد خدا را بی تو دستی
به فکر مشکل ما یابن زهرا
عطش قد می کشد چون موج دریا
به روی ساحل ما یابن زهرا
#استاد_محمد_علی_صفری_زرافشان
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد
پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است
بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد
بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد
هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد
راهم به لطف حق بر، بیتی مکرم افتاد
صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند
تا این عَلَم به دست امثال ما هم افتاد
گرمای ماتم او آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد
آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد
لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد
تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد
تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد
آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد
#محمد_جواد_شیرازی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
روایت است که چون تنگ شد براو میدان
فتاد ازحرکت ذوالجناح و از جولان
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیّدالشّهدا برجدال طاقت داشت
کشید پازرکاب آن خلاصهٔ ایجاد
به رنگِ پرتوِ خورشید برزمین افتاد
بلند مرتبه شاهی زصدرِ زین افتاد
اگرغلط نکنم عرش برزمین افتاد
هوا زبادِ مخالف چو نیلگون گردید
عزیزِ فاطمه ازاسب سرنگون گردید
شفیعِ روز قیامت به خاک مسکن کرد
زمین ماریه را رشکِ دشتِ ایمن کرد
نه مادری که سرش را زخاک بردارد
نه مرهمی که کسی زخمهاش بگذارد
نبود برسر آن تشنه کام غمخواری
نداشت جز جگرپاره پاره دلداری
کسی که خون زرخش شست اشکِ جاری بود
کسی که سوخت براو زخمهای کاری بود
هزارو نهصدو پنجاه زخم بربدنش
بسانِ خانهٔ زنبور گشته پیرهنش
کسی نبود به بالین آن شهید زمن
زمین گرفت سرِ بی تنش بر دامن
#مقبل_کاشانی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
سکوتم را بیا بشکن کمک کن تا صدا باشم
نمیخواهم که ساکت در میان روضهها باشم
نمیخواهم که ساکت در شلوغی ته گودال
کنار پیکری بی سر تماشاگرنما باشم
یکی در خون خود غرق و یکی بی سر به روی خاک
چگونه میتوانم من صدای این دو تا باشم
خدایا روز عاشوراست خدایا آسمان تنهاست
خدایا من در این توفان نمیدانم کجا باشم
یکی میگوید از «فردا» یکی دیگر: «همین امروز»!
کجایی عقل بیچاره که بی چون و چرا باشم
خلاف عادت مردم که از غم ها گریزانند
من از این غم نمیخواهم که یک لحظه جدا باشم
اگر تنها در این دنیا صدا میماند از ما پس
چه بهتر که صدای حق صدای کربلا باشم
#معین_اصغری
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
بعد يك عمر كه با بودن تو سر كردم
حال بايد تک و تنها به حرم برگردم
من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصه شبيه تو رشادت دارم
من بميرم اگر اين عشق هلاكم نكند
سايه ات را ز سرم كاش خدا كم نكند
دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم
تو بمان خيمه خودم ميروم و مى جنگم
با تو هستم پسر فاطمه! خواهش كردم
از كنارم نرو مثل همه! خواهش كردم
طاقتم نيست ببينم سرت افتاد زمين
اينقدر آه نكش، خواهرت افتاد زمين
خواهرم، عاطفه ى خواهريم را چه كنم؟
پيرهن بافتهء مادريم را چه كنم؟
ديدم از دور كسى چكمهء خود پا مى كرد
زير حلقوم تو را شمر تماشا مى كرد
حاضرم رو بزنم، چنگ به رويت نزنند
موى خود را بكنم، پنجه به مويت نزنند
#رضا_دین_پرور
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
با سلام و عرض ادب
به لطف خدا نوحهها و اشعار ماه مُحَرَّم بارگزاری شد.
جهت دسترسی راحتتر و سریعتر به مناسبتها از طریق هشتگ (#) یا علامتگزاری اقدام شود.
شب اول محرم
#هلال_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
شب دوم محرم
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
شب سوم محرم
#حضرت_رقیه_س
#حر
شب چهارم محرم
#فرزندان_حضرت_زینب_س
#حبیب_ابن_مظاهر_مسلم_ابن_عوسجه
#وهب
شب پنجم محرم
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
شب ششم محرم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
شب هفتم محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
شب هشتم محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
شب نهم محرم
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
شب دهم محرم
#شب_عاشورا
دهم محرم
#روز_عاشورا
#امام_حسین_ع
شب یازدهم محرم
#شام_غریبان
#تنور_خولی
یازدهم محرم
#قتلگاه
دوازدهم محرم
#امام_سجاد_ع
#دفن_شهدای_کربلا
#کوفه