شب آخر است امشب، شب آخر من و تو
چه قیامتی ست اینجا، شده محشر من و تو
برویم دربیابان، بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دل مضطر من و تو
تو ببین رباب و لیلا، همه عزم جنگ کردند
صف این زنان بی کس، شده لشکر من و تو
علی اکبر امشب آمد، پی دستبوسی من
به عبا رسیده فردا، تن اکبر من و تو
تو نگو ز غارت من! که ز غارتت نگویم
بخدا که قلب زهرا، زده پرپر من و تو
طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنند زخمی روی پیکر من و تو
#سید_پوریا_هاشمی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
اشتباهی بدتر از بدکاریِ بدکاره کردند
قوم پستی که برای قتل، استخاره کردند
قتل! آن هم قتلِ صبری که تو را میکشت دلواپس
بعدِ تو ناموس هایت را عجب آواره کردند
بر تنت میخورد و میدید و فقط میزد به صورت
خواهرت را رو تل سرنیزه ها بیچاره کردند
از نفس افتاده ای و تا به سرعت جان سپاری
وای با سنگ و عصا آخر به فکر چاره کردند
از سیاهی لشکر این قوم حتی زخم خوردی
فکرِ پرتِ چوب ها را عده ای بیکاره کردند
دکمهٔ پیراهنِ هر محتضر آرام شد باز
ای بمیرم در تنت پیراهنت را پاره کردند
بعدِ اینکه از قفا بردند بر نیزه سرت را
دورِ هم فکری برای بردنِ گهواره کردند!
#مرضیه_عاطفی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
یک نور ِ مشترک به دو پیکر ، جدا جدا
در روح ، واحدند و به تن ، منتهی جدا
عبدند و عابده ، نه از اینها جدا خداست
نه این دو عـبد خاص ِ خـدا از خدا جـدا
خـواهـر بـرادرنـد و نبـودنـد لحظـه ای
دور از نـگـاه گـرم هـم از ابتـدا ، جدا
در ابتدا به شادی هم ، همسفر شدند
از هم شـدند ، آخـر ایـن ماجـرا ، جدا
آمد میان خیمه ی باران نشست و گفت
از خود نکن ، عزیز دو عالم ، مرا جدا
پنجاه سال خواهری ام با خودت گذشت
پس می روی و می شوی از من چرا جدا
من جـان سـالم از غـم تو در نـمی برم
هـرگـز نبـوده ام بـه شـمـا از شمـا جدا
من با سنان و اشعث و خولی ، بدون تو
بـاور نـمی کنـم ، شــوم از کـربـلـا ، جـدا
«یاسین» بمیرم آه ، همان یا حسین ماست
یعنی«حـ،سین»که ز سرش یکهجا جداست
#روح_الله_قناعتیان
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
یوسف به بوی پیرهنت ، مُرد و زنده شد
یعقوب ِ پیر ، از مِحنت ، مُرد و زنده شد
آدم شنید مقتل طف را ، همان که بود ...
گریه کننده ی ِ کهنت... مُرد و زنده شد
از روضه ی عطش ، زکریا شکسته گشت
یحیی که بود سینه زنت مُرد و زنده شد
«یا دَهر ُ اُف ً »... از غم دنیای بی وفا...
زینب شنید این سخنت ، مُرد و زنده شد
تو زیر تیغ ، بودی و مادر نفس برید ...
از طرز دست و پا زدنت ، مُرد و زنده شد
آتش گرفت ، خیمه و تو پلک ِ نیمه باز
معراج ِ نفس ِ مطمئنت مُرد و زنده شد
نای ِ تو خوب شد که « اُخَّـی َ ِالَّـی » گفت
خواهر برای ِ گم شدنت ، مُرد و زنده شد
با بوریا ، شدی کفن و بوریا خودش ...
بر داغ ِ جسم بی کفنت ، مُرد و زنده شد
#روح_الله_قناعتیان
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
بنا چه بود ؟ بیاید به او سلام کنند
بنا چه بود ؟ که همراهی امام کنند
رسید آن همه نامه ، از آن همه لبیک
بنا چه بود ؟ که همراه او قیام کنند
بنا چه بود ؟ بجنگند با فساد یزید
که در رکاب ولی کار را تمام کنند
حسین با زن و فرزند راه کوفه گرفت
بنا چه بود ؟ به ناموسش احترام کنند
چه شد ؟ که گفت به عباس و عون زینب را
پیاده از سر محمل در آن مقام کنند
بنا نبود که از کوفه تا خرابه ی شام
نگه به خواهر او از فراز بام کنند
بنا نبود به اجبار نیزه و شمشیر
ورود ، عائله در مجلس حرام کنند
بنا نبود بیاید به قتلگاه ، حسین
که دور او ته گودال ازدحام کنند
بنا نبود که پیران بر او عصا بزنند
چنین به زخم قدیم خود التیام کنند
بنا نبود ولی شد ، که روضه های لهوف
بناست گریه برایش علی الدوام کنند
#محسن_ناصحی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
#میلاد_عرفانپور
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
#مهدی_خطاط
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
شب آخر است امشب، شب آخر من و تو
چه قیامتی ست اینجا، شده محشر من و تو
برویم دربیابان، بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دل مضطر من و تو
تو ببین رباب و لیلا، همه عزم جنگ کردند
صف این زنان بی کس، شده لشکر من و تو
علی اکبر امشب آمد، پی دستبوسی من
به عبا رسیده فردا، تن اکبر من و تو
تو نگو ز غارت من! که ز غارتت نگویم
بخدا که قلب زهرا، زده پرپر من و تو
طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنند زخمی روی پیکر من و تو
#سید_پوریا_هاشمی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
من از آتشزدن بال و پرت میترسم
شب به پایان برسد از سحرت میترسم
این جماعت همه در فکر عذابت هستند
آه از آتش روی جگرت میترسم
غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد
بی من زار نرو از سفرت میترسم
اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا
دارم از اینهمه اما اگرت میترسم
چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین
من ز پاشیدن جسم پسرت میترسم
تیرهایی که سهشعبهست مهیا کردند
از تهاجم سوی چشم قمرت میترسم
رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها
خیلی از تیر و گلوی ثمرت میترسم
زندهای و بسوی خیمهی تو میآیند
ته گودال ز چشمان ترت میترسم
#سید_پوریا_هاشمی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
ای وای من که دلبرم از دست می رود
این دلخوشی آخرم از دست می رود
پیراهنش عجیب بوی سیب می دهد
این یادگار مادرم از دست می رود
امشب میان خیمه سرم روی پای اوست
فردا ولی برابرم از دست می رود
زیر گلوش سرخ شده، گل درآمده
این غنچه های پرپرم از دست می رود
عصری که صحبت از سر و تیغ و سنان نمود
گفتم مگو که حنجرم از دست می رود
با من مگو ز صبر که بی تاب می شوم
وقتی که روح پیکرم از دست می رود
همراه خود قبیله به گودال می بری
مادر، پدر، برادرم از دست می رود
باید از این به بعد به آفتاب خو کنم
انگار سایهء سرم از دست می رود
#مصطفي_هاشمی_نسب
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
با سلام و عرض ادب
به لطف خدا نوحهها و اشعار ماه مُحَرَّم بارگزاری شد.
جهت دسترسی راحتتر و سریعتر به مناسبتها از طریق هشتگ (#) یا علامتگزاری اقدام شود.
شب اول محرم
#هلال_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
شب دوم محرم
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
شب سوم محرم
#حضرت_رقیه_س
#حر
شب چهارم محرم
#فرزندان_حضرت_زینب_س
#حبیب_ابن_مظاهر_مسلم_ابن_عوسجه
#وهب
شب پنجم محرم
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
شب ششم محرم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
شب هفتم محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
شب هشتم محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
شب نهم محرم
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
شب دهم محرم
#شب_عاشورا
دهم محرم
#روز_عاشورا
#امام_حسین_ع
شب یازدهم محرم
#شام_غریبان
#تنور_خولی
یازدهم محرم
#قتلگاه
دوازدهم محرم
#امام_سجاد_ع
#دفن_شهدای_کربلا
#کوفه