eitaa logo
قران پویان
471 دنبال‌کننده
6هزار عکس
697 ویدیو
620 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت هشتم : نسبت به مطالبی که گاه و بی‌گاه به عنوان مناقشه در كرامت ذاتي انسان شنیده می‌شود، از این قرار است: ↩️- فقه شیعه قائل است حتی اگر داده و حربی هم نباشند، باز نباید و مکرم شناخته شوند، بلکه باید با ذلّت، تحقیر و توهین با آن‌ها برخورد شود. بر این مدعا تمسّک به آیه ۲۹ سوره توبه «حَتَّىٰ یعْطُوا الْجِزْیهَ عَنْ یدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ» و همچنین عبارتی از شرح لمعه به نقل از تذکره شده است: «و زاد فی التذکره آن یخرج الذمی یده من جیبه ویحنی ظهره، ویطأطئ رأسه و یصب ما معه فی کفه المیزان و یأخذ المستوفی بلحیته و یضربه فی لهزمتیه». در برخی فتاوا داریم که اگر ذمی در کوچه‌ای عبور می‌کرد، راه را بر او تنگ کنید. اگر ناسزا داد، او را بزنید و اگر زد او را بکشید. این برخورد ما با اهل کتاب است. پاسخ: 🔻برداشت شما از اسلام و شیعه نسبت به و تذلیل اهل کتاب، خلاف صد در صد صریح قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت است. آنچه از علامۀ حلی در کتاب تذکره به نقل لمعه در توضیح «حَتَّىٰ یعْطُوا الْجِزْیهَ عَنْ یدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ» نقل کردید. مراجعه می‌کنیم به تذکره تا ببینیم ایشان چه می‌گوید. علامه این عبارت را دو قسمت از کتاب تذکره آورده است. در مورد اول می‌گوید: «وقال الشافعی هو آن یطأطأ رأسه عند التسلیم فیأخذ المستوفى بلحیته ویضربه فی لهازمه» بله بعدا که دوباره این عبارت را می‌آورد، کأنّ این گفته را قبول کرده و دیگر از نقل شافعی بیان نمی‌کند. 👈آنچه مهم است این است که ریشه حرف از شافعی است نه از امام صادق(ع). یک روایت برای من بیاورید که « » را این‌گونه معنا کرده باشد. بنا است فقه قم و نجف از شافعی گرفته شود؟ این حرف شافعی است.😔 👈علاوه بر این، شما می‌فرمایید یک مراجعه به کتاب‌های جلو دست مثل لمعه بیاندازید تا ببینید «صاغرون» را چگونه معنا کرده‌اند. من هم می‌گویم که به یک کتاب جلو دست به نام المیزان مراجعه کنید. فیلسوف، فقیه، اصولی و مفسر است. علامه می‌فرماید: «أن یکون المراد بصغارهم خضوعهم للسنه الإسلامیه و الحکومه الدینیه» یعنی قانون‌شکنی نکنند و تسلیم قانون باشند. «…لاإهانتهم و السخریه بهم من جانب المسلمین أو أولیاء الحکومه الدینیه» نه اینکه به آن‌ها از جانب مسلمانان یا حکومت‌داران اسلامی توهین بشود. 👈👈 ندارند. «فإن هذا مما لا یحتمله السکینه و الوقار الإسلامی و آن ذکر بعض المفسرین‏»؛ 💢عرض من این است که این حرف شافعی و امثال شافعی است؛ حال در ما متأسفانه آمده است. 😔😔 🖌محمد عندلیب همدانی، استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم، 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
از تا 🛑قسمت سوم: ⭕️معادل شدن با ، عظيم ❓❓سئوال اين بود كه آیا با آن مقام که در قرآن مجید هدف روزه ذکر شده بود حاصل می شود؟ گفته شد كه هیچ یک از مواردی که پیامبر(ص) به عنوان روزه بیان فرمودند با مبطلاتی که در فقه آمده است منطبق نیست و بيان شد اين امر منحصر به روزه نيست و در ساير عبادات مانند نماز هم مشاهده ميشود. در واقع باید گفت که هر خاصیت و نتیجه و ثمره ای برای هر عبادت وجود داشته باشد، حتما آن نتیجه از آنِ روح آن عبادت است و نه بدن آن. این در حالی است که فقه متکفل درست کردن بدن اعمال عبادی است و درباره روح آن ها باید در جای دیگری بحث شود. اما جای آن کجاست؟ در ابتدا معنای دیگری داشت و این کلمه در آیات و روایات معنای متداول امروزی را ندارد. امروزه کلمه فقه به معنای علمی است که به استنباط و بیان احکام عملی فرعی می پردازد، اما این واژه در معنای اولیه آن و نیز در متون اصلی اسلامی به معنای اسلام شناسی است که شناخت همه ابعاد دین را در بر می گیرد. 👈 در واقع فقه در معنای اولیه آن دو شاخه اصلی داشت که ↩️یکی خوانده می شد و ↩️دیگری که این دومی همان فقه به معنای امروزی آن است. در واقع فقه معنای اولیه خود را از دست داده و مساوی با فقه اصغر گردیده است. فقه اصغر به جسم و بدن عبادت می پردازد و برای بحث از روح آن باید سراغ فقه اکبر رفت. در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنیم که مساوی کردن اسلام با فقه به معنای امروزی آن، یعنی همان فقه اصغر، انحرافی بس عظیم است و در واقع به معنای این است که اسلام روح خود را از دست بدهد و تنها جسم و بدن آن باقی بماند. دو بخش دارد ↩️یکی و ↩️دیگری . سقف هدف و دستاورد هر دو بخش فقه است. اما عدالت به دو معنا به کار می رود که یکی تر و دیگری تر است. عدالت در یک معنا در مقابل ظلم است و در معنای دیگر در مقابل فسق قرار دارد. در واقع این معنای دوم گسترده تر است، چرا که هم در مقابل ظلم به نفس است و هم ظلم به غیر. ولی معنای اول تنها مقابل ظلم به غیر است. 👈هدف نهایی بخش اجتماعی فقه عدالت در مقابل ظلم به دیگران است. پیشتر در نوشتاری تحت عنوان « آرمان دین ، عروج به قله اخلاق» به این بخش پرداخته شد و بیان شد که در واقع این عدالت کف است اما قله کمال انسانی بسیار فراتر از این است. 👌همین نکته درباره بخش عبادیات فقه نیز صادق است. این بخش انسان را از فسق بیرون می آورد. نهایت کاری که این بخش انجام می دهد این است که بدن و پیکر بی روح عبادات را درست می کند. اما باید توجه داشت که اصل دین و همه نقش و کارکرد آن و نیز نقش و کارکرد اجزاء آن به روح آن است و نه به بدن و منحصر کردن دین در فقه به معنای گرفتن از آن و به معنای گرفتن همه نقش و کارکرد آن است. ⭕️حتی اگر دین را مساوی فقه نکنیم ولی بخش عمده یا اصلی آن را فقه بدانیم باز دچار خطایی فاحش و انحرافی عظیم گشته ایم. البته نکته ای دیگر وجود دارد و آن اینکه جدا شدن فقه اصغر از فقه اکبر به معنای جدا شدن شاخه از تنه بوده است. فقه اصغر اگر منطبق بر فقه اکبر نباشد و برگرفته از آن نباشد در واقع بی ریشه و ناسازگار با اصل و تنه است. برای مثال در فقه اکبر از این بحث می شود که خدا عادل است و هیچ حکم و دستوری ظالمانه ندارد. آیا فقیهی می تواند مطابق یک روایت ظنی فتوایی دهد و حکمی برداشت کند که با عدالت خدا ناسازگار باشد؟ به هر حال توقف در فقه اصغر به معنای توقف در مقدمه است. فقه اصغر تنها سکوی پرواز را فراهم می کند. نماز و روزه و دیگر عبادیات در شکل فقهی آنها هیچ یک از آثار و نتایج گفته شده را ندارد. 🌱 این علم وظیفه اش ساختن و است و را باید از جای دیگر گرفت. به معنا و قله اخلاق هر چند به سکوی فقه نیازمند است، اما فراتر از آن است. 🌱🖌این نوشتار را با سخن خداوند متعال آغاز کردیم که می فرمود برای ایجاد و شده است. سخنی از رسول خدا(ص) پایان بخش آن است: اگر چندان نماز بخوانید که چون چله کمان شوید، و چندان روزه بگیرید که مانند کمان گردید، خداوند از شما نپذیرد مگر با پارسایی 📚( بحار، ج ۸۴، ص۲۵۸). 💫پایان 🖌دكتر عبدالرحيم سليماني کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♦️ چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑قسمت اول؛ 💫مقدمه: از مسائل حوزة اجتماعی در فقه و مسئله‌ای است که همواره موضوع پرسش‌های گوناگونی بوده است و در عصر کنونی بیش از پیش مورد بحث و تأمل افراد و گروه‌های مختلف جامعه است. یک سر مسئله دین و یک سر مسئله جان انسان است و هریک اهمیت خاصی دارند. بحث اساسی در این مسئله منکر ضروری است؛ یعنی اگر شخصی به هر دلیلی دربارة یکی از احکام ضروری اسلام تردید و آن را انکار کرد و از پذیرش آن سر باز زد، آیا می‌توان وی را به دین اسلام کافر دانست و احکام کفر و را بر وی جاری کرد؟ اگر چنین است، چه ضوابط و قیودی بر این حکم وجود دارد؟ ✅بحث انکار ضروری اسلام در جایی مطرح می‌شود که شخص اصل اسلام را پذیرفته و حکمی از دین را نمی‌پذیرد. توجه به این نکته لازم است که محل نزاع در بحث ضروری در جایی است که کسی بگوید من اسلام، قرآن، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامت را قبول دارم؛ اما مثلاً را نمی‌پذیرم. در این فرض، این پرسش مطرح می‌شود که آیا این انکار موجب اوست؟ ⭕️تعريف در ، و ♻️ضروریات دین در قرآن ذکر نشده و در آن، به طور مستقیم درباره منکِر ضروری دین سخنی به میان نیامده است ♻️در روايات می‌توان به روایتی از امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) اشاره کرد که علمای ما، از جمله علامه مجلسی، بدان متذکر شده‌اند؛ این تنها روایتی است که به معنای ضروری اشاره کرده است 👈آن حضرت امور ادیان را به چهار دسته تقسیم فرمودند ↩️ که به دو دسته بازگشت دارد: 🔻 امر اوّل چیزهایی که هیچ اختلافی بین تمام امت اسلامی در آن نیست و آن است که نیازی به فکر و نظر و استدلال ندارند . 🔻امر دوّم، غیر ضروریات دین را شرح می‌دهند که در اثبات آن به نظر و استدلال نیاز است و و انکار در آن راه دارد 👈در منابع روایی غير از حديث فوق ؛ حدیثی که به اسم ضروریات دین اشاره کرده باشد، یافت نشد، و این به دلیل آن است که اصطلاح ضروری دین لفظ مستحدث و تازه ای است که بعد از «صاحب شرایع» در فقه وارد شده است. البته در منابع روایی ما روایاتی وجود دارد که از مجموع آن، فقهای ما این اصطلاح را وضع کرده اند. ♻️آن گونه که از تعریف های بدست می آید، در ضروری بودن یک حکم، فقط علم به آن کافی نیست بلکه باید آن قدر و شناخته شده باشد که از هیچ مسلمانی پنهان نباشد و بودن آن، نیازی به دلیل و برهان نداشته باشد. بالاتر از این، حکم ضروری آنقدر معروف و باشد که غیرمسلمانهایی که به جامعه اسلامی نزدیک اند، بدانند که آن حکم جزء دین اسلام است. مثلاً حتی غیرمسلمانها می دانند که نماز از واجبات دین اسلام است. 📌وضوح و روشنی ضروریات دین به حدّی است که انکار آن توسّط مسلمان، مستلزم تکذیب پیامبر اکرم و انکار رسالت اوست. بنابراین را می توان این گونه تعریف کرد: «ضروریات دین به احکام و عقایدی گویند که جزء دین بودنشان اثبات شده و از جمله واضحات و بدیهیات باشد، به گونه ای که عادتا بر هیچ مسلمانی پوشیده نباشد و حتی بعضی از غیرمسلمانان هم جزء دین بودن آن را بدانند». 🖋🖋نقل از سایت دانشنامه اسلامي 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
برداشت ما از کریم نباید با مغایر باشد ↩️ اگر روابط بین انسانها، رابطه بین شهروند و حکومت و روابط با دیگر جوامع بر مبنای و باشد، بسیاری از مشکلات موجود حل خواهد شد ↩️ نماد معلمی، شهید مطهری است که را در سلسله علل احکام می داند؛ ↩️ برداشت ما از کریم نباید با عدالت مغایر باشد ↩️ من به بحث آقای مطهری این را اضافه می‌کنم که ا در سلسه علل احکام است و شما نمی‌توانید احکام غیراخلاقی داشته باشید ↩️ اخلاق و عدالت امری انسانی است و بعثت پیامبران برای ایجاد و تکمیل است؛ آیا دینی که هدفش برپایی عدالت و اخلاق است، می‌تواند احکام غیرعادلانه و غیراخلاقی داشته باشد؟ اگر داشت اشکال در نحوه برداشت هاست. ↩️ آیا رسالت حکومت، فقط اجرای احکام است و آیا همه اسلام این است؟ اخلاق، عدالت، روشن‌بینی، فتوت، گذشت و توحید کجاست؟ ↩️ این طور تلقی شده که مبنایی‌ترین امر در حکومت اسلامی است و باید فقیهان در راس باشند و فقه در جامعه اجرا شود اما این فقه تا چه حد مهم است و آیا اگر دیدمان را نسبت به آن عوض کنیم، بسیاری از مشکلات امروزمان حل نخواهد شد؟ ↩️ با این شیوه حکمرانی، هم ، هم مردم و هم زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند. ↩️ اگر آن روز که شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، رای مردم و مردم و توسعه را قبول ندارد و برای هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟ ↩️ برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمی‌شود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن! ↩️ اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل است ↩️ سنت پرستان ظاهرگرا ممکن است بگویند از کجا آمده است؟ می‌گوییم از همانجا که و جمهوریت آمده است. ↩️ ایران یکپارچه و متحد و ملت بیدار و منسجم در پناه اسلام پیشرو و در عین حال مقاوم در برابر دشمنان دین و وطن، سرمایه تاریخی همه ماست. سوم خرداد و وجوه اشتراک فراوان دارند و از جمله تأکید بر این که: ”هم و هم ، آری- یا اسلام یا ایران، نه“ ↩️ اقتدارگرایان و تبارگرایانِ دیگرستیز کارشان به نازیسم و فاشیسم می‌رسد و نفی‌کنندگان و ملت به نام اسلام (در عرصه حیات اجتماعی) سر از و طالبانی گری در می آورند. گزیده هایی از سخنرانیهای حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت دهم: نقدهاي ملاصدرا بر روحانیت قشري و ظاهربين 💠ابتدای خرداد را روز بزرگداشت قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد که در این روزها جای شنیدن نقدهای ملاصدرا بر حوزه‌های علمیه و روحانیت از هر زمان دیگر خالی‌تر است. اگر زمانی که ملاصدرا این نقدها را بر روحانیت و حوزه‌های علمیه وارد کرده بود سرکوب و تبعید نمی‌شد شرایط جهان اسلام به حال تأسف‌بار امروز منجر نمی‌شد. ملاصدرا با وجودی که پرورش یافته همین حوزه‌ها بود ولی می‌نویسد: "امروز من در طلاب علوم دینی به عینه مشاهده می‌کنم که عمر خود را به مجادلات و ظواهر تفوق طلبانه می‌گذرانند. با عفریت گمراهی جهالت جهال، ذهن و فهم خود را پرکرده‌اند. با خیال پردازی و آنچه از معلم خود می‌شنوند که علم، جز همین فتوای حکومتی و قضاوت و فصل خصومت در دنیا نیست و علم دین، تنها مهارت جدل برای غلبه بر خصم و مباهات و اسکات وی نیست زندگی می‌کنند. "(کسر اصنام الجاهلیه، 1381، ص154- 158) در ابطال حق و ترويج باطل و تقبيح دانا و تحسين جاهل می‌کوشند. (رساله سه اصل، 1360، ص. 40) ✍️ محمد نصراصفهانی، 🔸ملاصـدرا خـود در مقدمـه بعضـي از كتابهـايش ماننـد و واردات قلبيـه از هـاي معاصران اعم از و مدرس و محدث و شـكوه سـرداده اسـت .📚(ملاصـدرا ١٣٨٣ ج ١ :١٢ـ٩ ) و شايد اگر نفوذ خانوادگي او نبود به عاقبت شيخ اشراق دچار ميگرديـد. 📚(ملاصـدرا١٣٦٠ :٢٧ .) 📌 او همانگونـه كـه از و انتقاد ميكرد و را مـورد نكـوهش قـرار مـيداد، _منحط و منحرف عصر خويش نيز سرسازگاري نداشت و همواره به نقد و رد آنها ميپرداخت 📒ملاصـدرا در رساله سه اصل كه تنها اثر به زبان فارسي است، بيشـتر علمـاي ظاهري را مورد خطاب قرار داده است كه از ديـن تنهـا بـه قشـر آن بسـنده كردهانـد و بـا آشـنايي مختصري با شرعيات و علوم نقلي خود را از كاملان و عالمان مجتهد ميپندارند و از ديگـر سـو بـه دشمني با اهل حقيقت و ارباب مكاشفه برمي خيزند. 🔻ملاصـدرا در بخشي از اين كتاب را به خاطر مخالفت با عارفان مورد انتقاد قرار داده، ميگويد: "بعضي از پرشر و فساد و خـارج از منطـق صـواب و حساب و بيرون از دائره سـداد و رشـاد، و متشـرعان بـري از شـرع بنـدگي و انقياد، منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و معـاد، افسـار تقليـد در سـرافكنده، نفي درويشان شعار خود كرده اند 📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٣٩ ) 📌در جاي ديگري از اين رساله، ملاصدرا در مقابل و منكران اهل طريقت به دفاع از و سالكان طريق حق ميپردازد و به آنها هشدار ميدهد و از مخالفت مردان خدا بازميدارد. 👈در جاي ديگر ملاصدرا به و وابستگي آنها به اهل و آنها مي تازد و ميگويد: " و همچنـين اسـت حـال آنهـا كـه خـود را از علمـا ميشـمارند و روي از جانب قدس و طلب يقين گردانيده متوجه محراب شـده اند، و ترك اخلاص و توكل كـرده طلـب و توقـع آن از ديگـران مينماينـد 📚.(٥٠ :١٣٦٠ ملاصدرا) 🔻ملاصدرا علت اصلي دشمني اهل ظاهر با اهل فقـر را ميدانـد و خطـاب بـه علمـاي قشري ميگويد: "همين علت است كه منشأ عداوت تو و همسـرانت بـا فقيـران و گوشه نشـينان شده است، زيرا كه تو و ايشان ميخواهيد كه از راه شيد و ريا و تشبه به علما و كسب جاه و عزت و تحصيل مال و ثروت كنيد، و را بـه زور حيلـه و تلبيس صيد خود سازيد، و اسباب تمتع دنيا را از راه صورت صـلاح و تقـوي فراهم آوريد. و اگر از كسي استشعار آن نموديد كه به حسب بـاطن آگـاه و مطلع است بر مكـر و غـدر و نقـص و جهالـت و كيـد و بطالـت امثـال شـما، ميخواهيد كه بنيادش در روي زمـين نباشـد 📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٩٠-٨٨ ) 👈 وي همچون غزالي در احياء علوم الدين به تحريف و تخصيص بعضي اصطلاحات ماننـد كه در اصل معني ديگري داشته اند، اشاره ميكند و ميگويد: "و اكنون هـر كه خوض در اين مسايل طلاق و عتاق و لعان و بيع و سلم و رهانـت و مهـارت در قسـمت مواريـث و مناسخات و معرفت حدود و جرايم و تعزيـرات و كفـارات و غيـر آن) بيشتر ميكند، و اگرچه از علوم حقيقيه هيچ ندانـد، او را ميدانند؛ و حال انكه نزد ارباب بصيرت . . . كسي است كه بيش از همه كس از خـداي ترسـد و خـوف و خشـيت در دل وي بيشـتر باشـد 📚(ملاصـدرا .(٩٩ـ١٠٠ :١٣٦٠) 🔻از نظر دينداري و چون حائلي است كه مانع تجلـي صـورت حـق در آيينة دل ميشود 📚(ملاصدرا ١٣٦٠ :١١٧ ) 📚بررسی ديدگاه ملاصدرا دربارة آفات ظاهرگرايی دينی 🖋محمود رضا اسفنديار 💫ادامه دارد @quranpuyan
شماره 54 سوره صفحه_36 ⭕️ و آن 🔸 الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ("229/بقره") 🌱 طلاق (رجعى كه امكان رجوع وبازگشت دارد، حداكثر) دو مرتبه است.پس (در هر مرتبه) يا بايد به طور شايسته همسر خود را نگهدارد و (آشتى نمايد،) يا با نيكى او را رها كند (و از او جدا شود.) و براى شما مردان روا نيست كه چيزى از آنچه به همسرانتان داده‌ايد، پس بگيريد مگر اينكه دوهمسر بترسند كه حدود الهى را بر پا ندارند. پس اگر بترسيد كه آنان حدود الهى را رعايت نكنند، مانعى ندارد كه زن فديه و عوض دهد. (و طلاق خُلع بگيرد.) اينها حدود و مرزهاى الهى است، پس از آن تجاوز نكنيد. و هر كس از حدود الهى تجاوز كند پس آنان ستمگرانند . 💢در اسلام، طلاق امرى و بدترین حلال نام گذارى شده است، ولى گاهى عدم توافق تا جایى است که امکان ادامه زندگى براى دو طرف نیست. 💢در ، طلاق دادن و رجوع کردن به زن، امرى عادّى و بدون محدودیّت بود.امّا اسلام، حداکثر بار طلاق و دو بار رجوع را جایز دانست تا حرمتِ زن و خانواده حفظ شود. 💢در این آیه علاوه بر طلاق رجعى که از سوى مرد است، طرح که پیشنهاد طلاق از سوى زن است نیز ارائه شده است. به این معنا که زن، مهریه خود یا چیز دیگرى را فداى آزاد سازى خود قرار دهد و طلاق بگیرد. 💢در ، شوهر حق دارد در ایام عدّه زن بدون عقد جدید به او رجوع کند؛ ولی نباید قصدش اذیت‏کردن وی باشد، تعدّد طلاق، براساس تعدّد رجوع و بقاى ازدواج است. کسى که در یک جلسه مى‏گوید: «من سه بار طلاق دادم»، در واقع یک طلاق صورت گرفته است. چون یک ازدواج را بیشتر قطع نکرده است. 👈 لذا بر اساس اهل‏بیت علیهم السلام، چند باید در چند مرحله باشد و یکجا واقع نمى‏شود. زیرا به مصلحت نیست که زندگى خانوادگى در یک جلسه و با یک تصمیم براى همیشه از هم بپاشد. 📚تفسیر نور ┄═❁🍃 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
◽️نسبت و در قرآن ❓ايا براي شده اند؟ 🛑قسمت دوم 🔵در قسمت قبل عنوان شد كه مسئله اين است که در کریم چه رابطه و نسبتی میان و به‌معنی حکمرانی و حکم‌فرمایی وجود دارد. در بررسي اين نتیجه‌ از ایات بدست نيامد که و حکومت جزو عطاهای خداوند به همه پیامبران است و با مقام و پیامبری ملازمه دارد.از ۲۶ پیامبری که قرآن از آنها یاد کرده،تنها سه نفر از آنها یا خلیفه هستند یا مقام ملک و حکمرانی دارند. ❓سئوالي كه مطرح ميشود اينكه پس قرآن داستان حكومت اين سه پيامبر را برای چه می‌گوید؟ آیا گزارشی که قرآن از پیامبران دارد، این است که پیامبران در کنار هدایت مردم و در کنار تربیت و ساختن جامعه، بخشی از تلاش‌شان برای برپایی حکومت بوده است؟ قرآن چنین چیزی را گزارش نکرده است. ⭕️قرآن کتاب داستان نیست. قرآن رمان کلیدر نیست. در ضمن این موارد، ایده‌های بلند خودش را بیان می‌کند. لذا حکومت خوبی که توصیف کرده است، حکومت است. ⭕️در خاستگاه این حکومت، نه جنسیت مطرح است، چون زن است، و نه دین مطرح است، چون هنوز به خدا ایمان نداشت و آدم حق‌جویی هم بود. وقتی که فهمید خدای سلیمان وجود دارد، به قدرت سلیمان تسلیم نشد، بلکه به خدای سلیمان ایمان آورد. این را قرآن به این زیبایی ترسیم کرده است. یعنی حکومت خوب مهم است؛ حکومتی که بتواند شرایط زندگی خوب را برای جامعه فراهم کند، چه زن باشد یا مرد باشد. حتی طبق این آیه، چه مؤمن باشد یا غیرمؤمن باشد، چون یک انسان حق‌جوی منصف خیرخواه ناصح برای بندگان خدا است. ♻ نکته دیگر این است که جامعه نیاز به دارد. تا وقتی حکومت نباشد، شیرازه زندگی اجتماعی از هم می‌گسلد؛ لذا در بعضی تعبیرهای دینی می‌بینیم که «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر». جامعه حاکم می‌خواهد؛ چه در کار فردی و شخصی‌اش خوب باشد یا بد. بعضی‌ها تعبیر می‌کنند که مثلاً «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ ظالم»؛ اما ظالم ندارد، چرا که فاجر غیر از ظالم است، چون اگر ظالم باشد، نقض نیاز به حکومت است. او ممکن است در زندگی فردی‌اش فاجر باشد. خوب یا بد، جامعه حکومت می‌خواهد. ♻برای حکومت خوب باید حاکمان صالح انتخاب شوند و باید نظارت قانونی بر حکومت حاکمان [وجود داشته] باشد. دوم اینکه تربیت اخلاقی حاکمان هم باید صورت گرفته باشد؛ چه اینکه تربیت شده باشند، یا آنکه تربیت بشوند. اینها لازم است و باید صورت بگیرد. اگر حکومتی بخواهد حکومت خوب باشد، چون حکومت و سیاست لغزنده است، و چون با قدرت همراه است و زمینه‌ساز فساد و انحراف است، باید افراد تربیت‌شده انتخاب شوند و در دوران حاکمیت‌شان تحت نظارت باشند، تا حکومت‌ها از انحراف و فساد دور باشند. اگر خودشان از صنف عالمان نیستند، توسط عالمان تربیت و موعظه شوند. اینها چیزهای روشنی است. نکته دیگری که در ابتدا گفتم و در جمع‌بندی هم باز تأکید می‌کنم، این است که این بحث، بحث قرآنی است، بحث اسلامی نیست؛ نمی‌خواهیم بگوییم که نظریه اسلام در باب نبوت این است. لذا به این امر توجه شود و خلط نشود. ♻ نکته دیگری که در استنباط از آن استفاده می‌کنیم این است که در بحث‌هایی که در کتاب‌های کلامی و فقهی شده، به‌خصوص در بعضی از کتاب‌های فقهی، معمولاً را شعبه‌ای از می‌دانند. باید توجه کنیم که کلام و فقه باید در دامن قرآن و سنت حرکت کند و مولود قرآن و سنت باشد. باید آنچه را قرآن و سنت گفته‌اند، تحلیل کند. قرآن را نباید با فقه و کلام، تفسیر و معنی کنیم. در نوشته‌ها خیلی دیده‌ام که اصطلاحاتی را که در فقه آمده است، آن اصطلاح را می‌آورند و می‌خواهند آیه قرآن را با آن تفسیر کنند و با آن معنی کنند، در حالی که این غلط است. 👈👈فقه و کلام دو دانشی است که در دامن قرآن و سنت شکل گرفته و به‌تعبیر دیگر، مولود و فرزند قرآن و سنت است. این مولود و این فرزند، نمی‌تواند حاکم بر پدر و مادر خودش باشد، لذا ما نمی‌توانیم یافته‌هایی که به مرور زمان و به هر شکلی در شکل گرفته است را بر قرآن و سنت تحمیل کنیم. 🖊حجت الاسلام مهدي مهريزي منبع: دفتر سوم کتاب تاملاتی در باب رابطه دین و دولت برگرفته از سايت پژوهشكده انديشه ديني معاصر کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
🌷 و 🛑قسمت اول را با و باید شناخت و نه با کورکورانه. خداوند از عمل كسي كه در دينش تفقه نكرده، راضي نيست ✅امام (ع) می فرماید: «تفقهوا فی دین الله، فان الفقه مفتاح البصیرة و تمام العبادة و السبب الی المنازل الرفیعة و الرتب الجلیلة فی الدین و الدنیا. و فضل الفقیه علی العابد کفضل الشمس علی الکوکب. و من لم یتفقه فی دینه لم یرض الله له عملا؛ 🔻در دین خدا آگاهی پیدا کنید، چرا که آگاهی کلید بصیرت و روشن بینی و کمال عبادت است و باعث می شود انسان به درجات بلند و مراتب ارزشمند در دین و دنیا دست یابد. و برتری کسی که از دین آگاهی دارد نسبت به عابد مثل برتری خورشید نسبت به دیگر ستارگان است و کسی که در دین آگاهی نداشته باشد خداوند اعمالش را نمی پسندد» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام کاظم«ع»). 🛑کلمه در آیات و روایات به معنای شناخت عمیق دین است که شاید بتوان آن را معادل اسلام شناسی قرار داد (مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، اصول فقه، فقه، ص53-54). ♦️واژه تفقّه به معنای تلاش برای شناخت دین است. اگر عقل انسان ها دینداری را بر آنان واجب و لازم کرده است همین عقل دین شناسی و تلاش برای شناخت درست دین را به عنوان مقدمه تکلیف، واجب می کند. کما اینکه عقل و خرد آدمی حق پرستی و تسلیم بودن نسبت به حق را تکلیف می کند و امام کاظم(ع) از لقمان حکیم نقل می کند که: «تواضع للحق تکن اعقل الناس؛ در مقابل فروتن باش تا مردم باشی» (تحف العقول، وصیت امام کاظم«ع» به هشام). اما اگر عقل می گوید انسان باید در مقابل حق و حقیقت تسلیم باشد، قطعا همین عقل حکم می کند که انسان باید مطالعه و تامل کند تا با روشن بینی و بصیرت مصادیق حق را بشناسد تا به آنها گردن نهد. اگر تنها تکلیف انسان در این دنیا است، عقل و خردی که چنین حکمی را داده است می گوید باید مطالعه و تفکر و تعمق کنی تا مصادیق حق را بشناسی و الا به هیچ وجه معذور نیستی. هیچ کس نمی تواند در پیشگاه خداوند مدعی شود که من حق پرست بوده ام، اما درباره حق اندیشه نکرده ام و آنچه را که دیگران گفته اند چشم بسته پذیرفته ام و به آن گردن نهاده ام. حتی کسی که می خواهد تسلیم حق و حقیقت باشد در صورتی معذور است که وظیفه حق شناسی خود را انجام داده باشد. امام کاظم(ع) در سخنی که نقل شد مطالعه و دقت در دین خدا را کلید بصیرت و روشن بینی می شمارد و می فرماید که هیچ عبادتی بدون مطالعه و تفکر و روشن بینی، کامل و تمام نیست و هیچ درجه و مقامی بدون تامل و مطالعه حاصل نمی شود و این امر، هم در امر دین و هم دنیا صادق است. 🔴معنای این سخن این است که دینداری با تبعیت کورکورانه هیچ سنخیتی ندارد و تمام ارزش آن به بصیرت و روشن بینی است که با مطالعه و دقت حاصل می شود. به همین جهت است که آن حضرت پس از آنکه به برتری نسبت به اشاره می کند می فرماید که 👈👈هیچ عملی نزد خدا ارزشمند نیست مگر اینکه از آگاهی دینی ناشی شده باشد. 🔹امام موسی ابن جعفر(ع) کسانی را که نمی کنند و از این و آن تبعیت می کنند مذمت می کند و به این آیه قرآن مجید استناد می کند که: «و هرگاه به آنان گفته می شود پیروی کنید از آنچه خدا نازل کرده می گویند بلکه پیروی می کنیم آنچه را که آباء و اجدادمان بر آن بودند. آیا اینگونه نبود که پدرانشان نیز تعقل نمی کردند و در نتیجه راه درست را نیافته بودند (انفال/22)» (تحف العقول، وصیت امام کاظم(ع) به هشام). ♦آن حضرت می فرماید که خدا به اهل فهم و بشارت داده و فرموده است که: مژده بده به بنده های من، کسانی که سخن را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند. اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان می کند و اینان همان خردمندان هستند (زمر/17 و 18). همچنین خدا نیز وقتی با بندگان سخن می گوید با دلیل روشن سخن می گوید و حتی خود را با دلیل معرفی می کند (همان). ⭕ پس مطابق سخنان امام کاظم(ع) و نیز آیات و روایات اسلامی دینداری با مطالعه و تعقل و تدبر رابطه ای تنگاتنگ دارد و با تبعیت کورکورانه هیچ سنخیتی ندارد. 👈انسان ها در همه زمان ها وظیفه دارند که درباره ، خود و تامل کنند و از دیگران تقلید و تبعیت نکنند. اما این امر هرچند در همه زمان ها سختی های خاص خود را دارد ولی در برخی زمان ها سختی اش بسیار بیشتر است. در برخی از زمان ها شناخت دین واقعی بسیار مشکل است و آن زمانی است که حاکمان از دین به عنوان ابزاری برای استحکام و تداوم قدرت خود استفاده کنند. 🎙استاد سليماني قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت سوم: ❗️بزرگترین علت ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم ✅وظیفۀ در تمام مسائل یک نکتۀ عجیبى هست و آن نکته این است: در اسلام، هم دستور علم یعنى آموزش است و هم دستور فقه است. یعنى عمیق آموختن، آموزش عمیقانه. کلمۀ «علم» با کلمۀ «فقه» این تفاوت را دارد که علم یعنى دانستن، یاد گرفتن؛ هر یاد گرفتنى علم است ولى هر یاد گرفتنى فقه نیست. فقه از نظر لغت عربى و از نظر اصطلاح قرآن یعنى آموزش عمیق، آموزشى که به درون حقیقت نفوذ پیدا کند. به عنوان مثال، خود علماى ما اصطلاحى دارند؛ یک وقت مى‌گویند «علم الحدیث»، یک وقت مى‌گویند «فقه الحدیث». لهذا در احادیث وارد شده است: «اِعْقِلُوا الْحَديثَ عَقْلَ دِرايةٍ لا عَقْلَ رِوايةٍ‌» یعنى احادیث را بفهمید، تعقل کنید، تعقل از روى درایت و این که حقیقت و مقصود را دریابید، نه فقط تعقل کنید که الفاظش را حفظ کنید و براى دیگران نقل کنید. البته نه اینکه آن کار را نکنید، بلکه آن مهم نیست، عمده عقلِ درایت است. جملۀ دیگرى هست: «حَديثٌ تَدْريهِ خَيرٌ مِنْ ألْفٍ تَرْويهِ‌» یعنى یک را که و کشف کنى و معنى‌اش را درک کنى بهتر است از اینکه هزار حدیث دیگر را روایت و نقل کنى. این را مى‌گویند «فقه». 🛑حالا ما در اسلام غیر از مسئلۀ علم و آموزش، دستور فقاهت در داریم. این فقاهتى که در دین و در احادیث وارد شده است، همین طورى که علما گفته‌اند اختصاص به فقهِ در احکام ندارد؛ در تمام مسائل دینى، ما موظفیم فقیه باشیم. ما باید در توحید فقیه باشیم، در نبوت فقیه باشیم، در امامت فقیه باشیم، در معاد فقیه باشیم، در سیستم اخلاقى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اجتماعى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اقتصادى اسلام فقیه باشیم، 👈در همه چیز مربوط به اسلام باید باشیم. 🟢گرایش ما به یکى از وظایف ما در درجۀ اول همین است که خودمان در دینمان فقیه باشیم، اسلام را عمیقاً درک کنیم. ⭕⭕ ما باید اعتراف کنیم که یکى از علل ما مسلمین و شاید بزرگترین علت انحطاط ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم؛ 👈همان چیزى که شیخ الطائفه در اول کتاب مبسوط از گروهى از شیعیان شکایت مى‌کند و مى‌گوید اینها دچار جمود شده‌اند؛ چون دچار شده‌اند از مى‌ترسند، از استنباط مى‌ترسند، از تفریع و رد فروع بر اصول مى‌ترسند، از تطبیق اصول و کلیات بر فروع جزئیه مى‌ترسند، اینها مردم جامدى هستند. ما هم خیلى به جمود گراییدیم. 😔😔 ولى دین اسلام دینى است که با سازگار نیست، با فهم عمیق سازگار است. اگر اسلام را عمیقاً فهم کنیم مى‌بینیم تمام مشکلاتى که امروز در فلان مسئله و فلان مسئله دچارش هستیم اسلام خودش حل کرده است. 💫ادامه دارد 🖋استاد شهيد مرتضي مطهري، كتاب حق عقل در اجتهاد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت هفتم: به ، با بی اعتنائی به «تفقه در دین» ✅دین اسلام در رابطه خودش، به ما دو دستور داده؛ اول: فرمود؛ دیندار باشید، سوره شوری آیه ۱۳ چنین است؛شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ... أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ؛ از دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: را برپا داريد. دوم؛ دستور فرمود؛ در دین، داشته باشید. این مهم در سوره توبه آیه ۱۲۲ چنین آمده ؛فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ چرا از هر فرقه‏ اى از آنان دسته‏ اى کوچ نمى کنند تا در دین آگاهى عمیق پیدا کنند! ✅چیستیِ در دین؛ تفقه از ماده « » است. معنای فقه، مطلق فهم نیست، بلکه فهم عمیق و بصیرت کامل به حقیقت یک چیز را فقه می گویند. این معنای از تفقه در دین می تواند خود را در دوسطح نشان دهد. 1⃣معنای اول تفقه در دین تفقه در دین؛ گاهی بمعنای دین باوری و دین رفتاریِ درست و بجا در تمام شـؤون اسـلامـى؛ اعـم از آنـچـه مـربـوط بـه اصـول اعـتـقـادی و جـهان بینى باشد یا اخلاقیات یا اجـتـمـاعیات و یا عبادات و یا مقررات مدنى و یا آداب خاص در زنـدگـى فردى و یا اجتماعى است. در این صورت تفقه در دین وظیفه هر شخص دین داری خواهدبود. 2⃣معنای دوم تفقه در دین تفقه در دین؛ گاهی بمعنای تحصیل علوم مربوط به دین است که خروجی آن «تفقه مجتهدانه در دین» است. 👈 این اصطلاح در صدر اسلام بدین شکل امروزی آن مطرح نبوده و در قرون بعدی وارد گفتمان دینی شده است.در اینصورت دستور تفقه در دین، شامل همگان نمیشود و این وظیفه عده ای است که آمادگی ورود به های تحصیل علوم دینی را دارند. ما به جهتی که خواهیم گفت نمیتوانیم به این معنا وفادار باشیم. 🛑تفقه در دین است و نه فقط هر تفسیری از آیه سوره توبه که خروجی آن این باشد که آیه منحصر به طلاب علوم دینی و مجتهدان شود، مورد نقد این قلم است. چون، اولا؛ چنین نگاه انحصاری در تفقه دینی در صدر اسلام مطرح نبوده و طبعا چیزی بنام حوزه های علوم دینی نبوده، بلکه آنچه بوده مسجد بوده و در آن، بیان احکام و معارف دینی بشکل ساده و همه فهم، اما دقیق و عمیق به مسلمین ارائه می شده. و آیه سوره توبه همگان را به آن فرا خوانده است. و ثانیا؛ وقتی معنا و مفاد آیه شریفه دارای شمول و فراگیری است، ما نمیتوانیم مانع از شمول آیه سوره توبه نسبت به همه مسلمانان شویم. در نتیجه همه مسلمین موظف اند؛ در حد و امکانات و مساعدت شرائط، به تمام احکام و معارف دینی آشنائی کامل داشته باشند. 🔻بله باید این اعتراف تلخ را داشته باشیم که چون به این دعوت بلکه دستور فرا گیرِ قرآن در جهت فهم عمیق دین، بی اعتنا شدیم و تفقه در دین را مختص مجتهدان حوزوی کردیم، وضع دینداری جامعه ما چنین شده که از گفتنش فراری هستیم! 🛑درموارد متعدد می بینیم تفقه در دین را ائمه (ع) وظیفه همگانی معرفی نموده اند. امام موسی کاظم( ع) فرمود: "در دین خدا، دنبال باشید، زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقام‌های والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد." «تَفَقَّهُوا فی دینِ‌الله فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، ...» (تحف العقول/ ۴۱۰) با کمترین توجهی به این حدیث درمی یابیم؛ قطعا تمام مقصود از تففه، فقه اصطلاحی نیست. چون عده ای اندک اصطلاحات این علم را آگاه می شوند. 🔻در حدیث دیگری از حضرت صادق (ع) روز جمعه را به عنوان روزی که امکان ازدیاد فهم دینی مقدور است، مطرح نموده است؛"بدا به حال کسی که در روز به فهم عمیق دین توجهی ندارد و مسائل دینی را مورد پرسش قرار نمی دهد."(اصول کافی) 🔻علت اختصاص روز جمعه برای دربافت فهم عمیق دینی یا به جهت فراغتی است که افراد دارند و می توانند به مطالعه و بحث و بررسی در مسائل بپردازند و یا به جهت شنیدن خطبه های نمازجمعه است که معارف عمیق دینی در آن به مسلمین القاء می شود. البته نه اکثر خطبه های جمعه کنونی جهان اسلام که وضع اسفناکی دارد! 🎙استاد هادي سروش قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين 🆔@quranpuyan
و 🛑قسمت نهم : دور شدن از فقه قرآنی و مقاصد دین، از عوارض عدم تفقه در دین است. فقه قرآنی جامعه پاک طلب می‌کند؛ نه‌تنها ادای مناسک و فرائض. ✅در موجود، به طور غالب، از اهداف دین سخنی در میان نیست و از به دور است. فهم و اجتهادی که در احکام دین به کار برده می‌شود، غالبا غافل از است. تفقهی که قرآن کریم به آن دعوت می‌کند، مقصد یا مقاصد تفقه را نیز بیان می‌دارد؛ یعنی انذار و تحذیر در میان مسلمین. «انذار و تحذیر» یعنی جامعه مسلمین از هر ناپاکی و ناراستی به دور باشد. فقهی که تأثیر انذار و تحذیر در پی نداشته باشد، عقیم خواهد بود. 📗فقه قرآنی جامعه پاک طلب می‌کند؛ نه‌تنها ادای و فرائض. در کتاب‌های صوم و صلوه و حج و سایر کتب فقهی، از اهداف این عبادات بحث نمی‌شود. تنها سخن از صحت و بطلان و حلال و حرام و طهارت و نجاست است. نماز صحیح آن است که صورت فقهی‌اش درست باشد و مطابق با فتوای فقیه عمل شود؛ همچنین روزه و سایر اعمال عبادی. ⭕️شاید علت این که جوامع اسلامی از اهداف دین دورند و کژی و نادرستی و ناراستی در آن زیاد به چشم می‌خورد، این باشد که اهداف دین در باور مردم ننشسته است. کسانی که در نوشته‌های خود مقاصد شریعت را پیش کشیدند و فقه خود را، با اصطلاح مقاصدی کردند، توجهشان معطوف به اهداف دین بود. از جمله شاطبی (م ۷۹۰ق) که از فقیهان مالکی و اهل اندلس و از پیشتازان بود و کتاب «الموافقات» را در همین راستا نگاشت. 👈او نخستین شرط اجتهاد را فهم کامل مقاصد شریعت می‌دانست. این بحث که غایت احکام فقهی چیست و باید آن را فهمید و پاس داشت، از همان قرون اولیة ظهور اسلام مطرح بوده و ابراهیم نخعی که از تابعان بوده، واضع آن است (مهریزی، ۱۳۷۷:۱۸)؛ ↩️ اما از قرون بعد بررسی تطبیقی نظریة مقاصد شریعت توسط افرادی مانند جویینی، غزالی و شاطبی شفاف شد. جویینی مقاصد شریعت را به پنج قسم تقسیم کرد: ⬅️حفظ دین، ⬅️حفظ نفس، ⬅️حفظ عقل، ⬅️حفظ نسل و ⬅️حفظ مال. از نگاه فقه مقاصدی، هر آنچه‎ ‎این پنج‎ ‎عامل را خدشه ‎دار کند، ‎ ‎است و شارع مقدس به‎ ‎هیچ وجه‎ ‎راضی به این امرنیست. احکام در فقه مقاصدی باید در سلامت جان، مال، نسل و عقل اثر داشته باشد؛ زیرا در فقه مقاصدی اصل و منشأ دین و شریعت، آسمانی است؛ اما اهداف آن زمینی و برای مصالح آدمیان است. این که قرآن می‌فرماید: ارسال رسل و انزال کتب برای قوام در جامعه است و اقامه‌کنندگان باید خود مردم باشند (لیقوم الناس بالقسط. حدیدر ۲۵)، این هدف به طور کامل و در بین مردم باید صورت گیرد و زمینی است؛ یعنی دین و شریعت باید در میان مردم معنا پیدا کند. ⭕⭕ جامعه ناپاک و نامطلوب جامعه دینی نیست. مرحوم شهید مطهری می‌گوید: 🔻«اسلام مگر نمی‌خواهد که جامعه اسلامی باقی بماند؟ البته واضح است که می‌خواهد. حالا که می‌خواهد باقی بماند، مگر ممکن است که جامعه‌ای بدون اینکه بر محور بچرخد و در آن جامعه محفوظ باشد، باقی بماند؟ مگر پیغمبر بزرگوار ما خودش نفرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»؟ یعنی اگر یک جامعه عادل و متعادل باشد، قابل بقاست، هرچند مردمش کافر باشند، اگر و اجحاف در نتیجه تفاوت‌ها و پست و بلندی‌ها و ناهمواری‌ها در جامعه‌ای پیدا شد، آن جامعه باقی نمی‌ماند، هرچند مردمش به حسب عقیده مسلمان باشند.» 📚 (شهید مطهری، بیست گفتار، ۷۷). 👈پر واضح است که از اهداف مهم و مقاصد دین و شریعت، در میان آدمیان است. از مفاهیم کثیرالاستعمال قرآن، دو مفهوم عدل و ظلم است. به طور غالب عدل و ظلم در عرف روزگار تعریف می‌شود. فقیهان برای این دو مفهوم بابی در فقه باز نکرده‌اند. از آیاتی مانند: «قل امر ربی بالقسط» (اعراف، ۲۹)، «اُمرت لاعدل بینکم» (شوری، ۱۵)، «انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان» (نحل، ۹) و امثال آن در فقه موجود قاعده‌ای ندارد. از باب مثال: در فقه موجود زن نصف دیه مرد است. این فتوا در روزگاری به عدالت نزدیک بود؛ ولی آیا در این روزگار چنین فتوایی مقرون به عدالت است؟ مرحوم آیت‌الله صانعی چنین فتوایی را در این زمان به دور از عدالت قرآنی می‌دانست (یوسف صانعی، کتاب القصاص، ۱۶۶ و۲۰۳). 👌👌گله‌ای که مرحوم شهید مطهری از دستگاه فقه موجود داشت، همین بود که چرا فقیهان از قاعده‌ای نساختند؟ در هر صورت از اهداف مهم شریعت، تطبیق احکام به عدالت و زدودن ظلم در جامعه است. انذار و تحذیر جامعه، که نتیجه تفقه است، نمی‌شود با عدالت همراه نباشد. اگر روح عدالت در احکام فقهی نباشد و عرف جامعه آن را ظلم تلقی کند، پذیرفتنی نیست 🖋استاد فاضل میبدی قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در ✅تاسف از "اگردربارۀ این علوم (علوم حوزوی) دقت به خرج دهى خواهى دید که طورى تنظیم شده که گویى هیچ احتیاجى به ندارد، حتى ممکن است یک محصل، همۀ آن علوم را فرا بگیرد و متخصص در صرف، نحو، بیان، لغت، حدیث، رجال، درایه، و اصول بشود و همۀ این درس‌ها را تا آخر بخواند و قهرمان این علوم نیز بشود و حتى به پایۀ نیز برسد ولى قرآن را به درستی نتواند قرائت کند یا به عبارتى اصلاً دست به هیچ قرآنى نزده باشد."😢😢 تفسير الميزان، ج 5 ص 276 🟢 کفایه و رد آن را خوب بلدند ولی برای پاسخ به یک پرسش از قرآن باید به تفاسیر مراجعه کنند! 🔸 یا رَبِّ انَّ قَوْمِی اتَّخَذوا هذَا الْقُرْ انَ مَهْجوراً (فرقان/۳۰) پروردگارا، قوم من این قرآن را مهجور ساختند 🔹 یکی از فضلای خودمان در حدود یک ماه پیش مشرّف شده بود به عتبات. می‌گفت خدمت آیت‌الله (سلّمه الله تعالی) رسیدم، به ایشان گفتم: چرا شما درس که سابقاً داشتید ترک کردید؟ (ایشان در هفت هشت سال پیش درس تفسیری در نجف داشتند و قسمتی از آن چاپ شده). 🔸 ایشان گفتند: موانع و مشکلاتی هست در درس تفسیر. گفت من به ایشان گفتم: علامه در قم که به این کار ادامه دادند و بیشتر وقت خودشان را صرف این کار کردند چطور شد؟ 🔹 ایشان گفتند: آقای طباطبایی «تضحیه» کرده‌اند؛ یعنی آقای طباطبایی خودشان را قربانی کردند، از نظر شخصیت اجتماعی ساقط شدند، و راست گفتند. 🔸 عجیب است که در حساس‌‏ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند، به هزار سختی و مشکل دچار می‌شود؛😔 از نان، از زندگی، از شخصیت، از احترام، از همه چیز می‏‌افتد و اما اگر عمر خود را صرف کتاب‌هایی از قبیل‏ کفایه‏ بکند صاحب همه چیز می‌شود. 🔹 در نتیجه هزارها نفر پیدا می‌شوند که‏ کفایه‏ را چهارلا بلدند؛ یعنی خودش را بلدند، ردّ کفایه‏ را هم بلدند، ردّ ردّ او را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند، اما دو نفر پیدا نمی‌شود که قرآن را به درستی بداند!!! از هرکسی درباره یک آیه قرآن سؤال شود می‌گوید باید به تفاسیر مراجعه شود. 🔸 عجب‏تر این که این نسل که با قرآن این طور عمل کرده از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند! 📗 استاد مطهری، ده گفتار، ص۲۲۶ http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19195_mhjwryt-qrn-dr-Hwzhhy-lmyh.aspx#post19195 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛