eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️درباره شخصیت اميرالمؤمنين (ع) 🔹درباره «حضرت امیر» - سلام الله علیه - این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است؛ یعنی، این معجزه الهی تا کنون معلوم نشده است که چه شخصیتی است. همه طوایف مختلفی که در اسلام هستند و خصوصاً در شیعه مذهبها، این حضرت را به خودشان نسبت می‌دهند. عرفا، حکما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهاد می‌کنند. آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی‌ای که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلکه مضاد با اوست، مع ذلک، کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می‌کردند و هر کسی به یک نحو از ایشان اسم می‌برد. 🔹در زورخانه‌ها به عنوان یک پهلوان، در جنگها به عنوان یک جنگنده، در مدارس به عنوان یک ارزشمند فقیه و در هر جایی که ملاحظه می‌کنید به نظر هر یک و هر طایفه‌ای حضرت یک وضعی دارد و همه آنها، او را از خودشان می‌دانند، الّا البته بعضی که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارند، لکن مع ذلک، آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد. این موجود یک اعجازی است که نمی‌شود در اطراف او آنچه هست صحبت کرد، هرکس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است؛ یعنی، ما نمی‌توانیم برسیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم... بیانات حضرت امام ۶۵/۱۲/۲۳ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه امام علی (ع) درباره تربیت فرزند (بخش سوم) 💠استفاده از فرصت‌ها 🔹از هشدارهای (ع) به ، استفاده از فرصت‌ها پیش از نابودی آنهاست. پدر و مادر مسئولیت‌پذیری که دغدغه خویش را دارند، از همه فرصت‌ها برای تربیت وی بهره می‌گیرند چه بسا در فرزند زمینه تربیت وجود داشته باشد، ولی پدر و مادر فرصت، یا توان این مهم را از دست بدهند و در نتیجه، نتوانند آنگونه که دلشان می‌خواهد، به تربیت فرزندشان همت بگمارند. 🔹 (ع) در این باره به فرزندش امام حسن (ع) می‌فرماید: «پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، به نوشتن [این نامه] وصیت برای تو شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش از آنکه اجلم فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و پیش از آنکه در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمده است و پیش از آن که در تو از میان برود». [۱] 🔹این سخن امام علی (ع) به ما می‌آموزد که اگر برای ما زمینه کار خیری فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرا رسید، کوتاهی و سهل انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم، یا توان انجام این کار را نداشته باشیم. برای مثال، ممکن است بیماری و ناتوانی یا هزاران مانع دیگر، ما را از انجام وظیفه باز دارد. در حقیقت، امیرالمؤمنین (ع) در سخن خویش، چند مانع اساسی در راه  را برای ما بازگو می‌کند: ۱) فرا رسیدن اجل؛ ۲) از دست دادن سلامت و قوت فکر؛ ۳) از بین رفتن زمینه مناسب. ... پی نوشت: [۱] نهج البلاغه، نامه ۳۱ نویسنده؛ سیدمحمود طاهری منبع: راسخون به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام: 🔸إِنَّ أَمْـرَنا صَعْبٌ مُسْتَـصْعَبٌ، لاَ يَحْتَمِلُهُ إِلاَّ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللّه ُ قَلْبَهُ لِلاْءِيمانِ،وَ لاَ يَعْي حَدِيثَنا إِلاَّ صُدُورٌ أَمِينَةٌ، وَ أَحْلاَمٌ رَزِينَةٌ. 🔹[تبعيت و همراهى با ما و] پيام و امر ما دشـوار و پيچيده است؛ بر دوش كشيدن اين بار سنگين را كسى نتـواند، مگر آن بنـده اى كه خداوند قلب او را براى ايمـان آزمـوده باشد. چـه اينكه جـز سينه هاى امـانتدار و انديشـه هاى اسـتوار، ژرفـاى گـفتار و حـديث مــا را در نيابنـد. 📕غررالحكم ۱، ۲۳۵ و تصنيفه، ص ۱۱۶ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بخشی از نامه ۳۱ نهج البلاغه (وصیتنامه امام علی علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام) - (بخش اول) 🔹پسرم تو را سفارش مى‏كنم به تقواى الهى، و ملازمت امرش، و آباد كردن دل به يادش، و چنگ زدن به ريسمانش، و كدام رشته محكم‏تر از رشته بين تو و خداوند است اگر به آن چنگ زنى؛ دلت را با موعظه زنده كن، و با بى‏رغبتى به دنيا بميران، آن را با يقين قوى كن و با حكمت، نورانى نما، و با ياد مرگ فروتن و خوار كن، و به اقرار به فانى شدن همه چيز وادار، و به فجايع دنيا بينا گردان، و از صولت روزگار، و قبح دگرگونى شبها و روزها بر حذر دار، اخبار گذشتگان را به او ارائه كن، آنچه را بر سر پيشينيان آمد به يادش آور، در شهرهاى آنان و در ميان آثارشان سياحت كن، 🔹در آنچه انجام دادند و اينكه از كجا منتقل شدند و در كجا فرود آمدند و منزل كردند دقّت كن، مى‏يابى كه از كنار دوستان رفتند، و به ديار غربت وارد شدند، و گويى تو هم به اندك زمانى چون يكى از آنان خواهى شد. پس منزلگاه نهايى‏ات را اصلاح كن، و آخرتت را با دنيا معامله مكن، در باره آنچه علم ندارى سخن‏ مگو، و در باره وظيفه‏اى كه بر عهده‏ات نيست حرفى مزن. در راهى كه از گمراهى در آن بترسى قدم منه، زيرا حفظ خويش به هنگام سرگردانى، بهتر از اين است كه آدمى خود را در امور خطرناك اندازد. امر به معروف كن تا اهل آن باشى، با دست و زبان نهى از منكر نما، و با كوششت از اهل منكر جدا شو. در راه خدا جهاد كن جهدى كامل، و ملامت ملامت كنندگان تو را از جهاد در راه خدا باز ندارد. 🔹به راه حق هر جا كه باشد در مشكلات و سختى‏ها فرو شو، در پى فهم دين باش، خود را در امور ناخوشايند به صبر و مقاومت عادت ده، كه صبر در راه حق اخلاق نيكويى است. وجودت را در همه امور به خداى خود واگذار، كه در اين صورت خود را به پناهگاهى محكم، و نگاهبانى قوى وا مى‏گذارى. در مسألت از خداوند اخلاص پيشه كن، كه بخشيدن و نبخشيدن به دست اوست. از خدايت بسيار طلب خير كن، و وصيّتم را بفهم، و از آن روى مگردان، مسلّما بهترين سخن سخنى است كه سود بخشد. معلومت باد در دانشى كه سود نيست خير نيست، و در علمى كه فرا گرفتنش سزاوار نيست بهره‏اى نمى‏باشد. ... منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پیامبر (ص) حکم بغض و دشمنی نسبت امام علی (ع) را چگونه بیان فرموده اند؟ 🔹با مراجعه به روایات اهل سنّت پى مى بریم که (ص) عموم مردم را از بغض و عداوت و دشمنى با (ع) منع کرده است. اینک به ذکر برخى از روایات اشاره مى کنیم: ۱) ابو رافع مى گوید: رسول خدا (ص) (ع) را به عنوان امیر بر یمن فرستاد، با آن حضرت، شخصى از قبیله اسلم به نام عمرو بن شاس اسلمى حرکت کرد. عمرو از یمن بازگشت؛ در حالى که على (ع) را مذمّت نموده و شکایت مى کرد. رسول خدا (ص) کسى را به سوى او فرستاد و فرمود: ساکت شو اى عمرو! آیا از (ع) ظلمى در حکم یا لغزشى در تقسیم مشاهده کردى؟ او گفت: هرگز. حضرت فرمود: پس براى چه، مطلبى را مى گویى که به من رسیده است؟ او گفت: جلوى بغضم را نمى توانم بگیرم. حضرت چنان غضبناک شد که نتوانست جلوى خود را بگیرد به حدّى که غضب در چهره او نمایان شد، آن گاه فرمود: «من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله، و من أحبّه فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد أحبّ الله تعالی؛ [۱] هر کس (ع) را دشمن بدارد، به طور حتم مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد، به طور حتم خدا را دشمن داشته است؛ و هر کس (ع) را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد به طور حتم خدا را دوست داشته است». 🔹۲) رسول خدا (ص ) فرمود: «یا علیّ! أنت سیّد فی الدنیا، سیّد فی الآخرة، حبیبک حبیبى و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی، و عدوّی عدوّ الله، والویل لمن أبغضک بعدی؛ [۲] اى تو آقاى در دنیا و آقاى در آخرتى، دوستدار تو دوستدار من است، و دوستدار من دوستدار خداست و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست و واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد». ۳) و نیز فرمود: «یا علیّ! طوبى لمن أحبّک و صدق فیک و ویل لمن أبغضک و کذب فیک؛ [۳] اى ! خوشا به حال کسى که تو را دوست داشته و در مورد تو راست بگوید. و واى بر کسى که تو را دشمن داشته و در مورد تو دروغ بگوید». 🔹۴) همچنین به سند صحیح از (ص) نقل شده که بعد از حدیث غدیر و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمود: «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه ...؛ [۴] بار خدایا! دوست بدار هر کس که (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس که على (ع) را دشمن دارد...». ۵) و نیز فرمود: «عادى الله من عادى علیّاً؛ [۵] خدا دشمن بدارد کسى را که را دشمن بدارد». ۶) ابن عساکر از محمّد بن منصور نقل کرده که گفت: ما نزد احمد بن حنبل بودیم که شخصى به او گفت: اى اباعبدالله! چه مى گویى درباره حدیثى که روایت مى شود که (ع) فرمود: من تقسیم کننده آتشم؟ او گفت: چه چیز باعث شده که این حدیث را انکار مى کنید؟ آیا براى ما روایت نشده که پیامبر (ص) خطاب به (ع) فرمود: «لا یحبّک إلاّ مؤمن و لا یبغضک إلاّ منافق؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق»؛ ما گفتیم: آرى. احمد گفت: پس مؤمن کجاست؟ گفتند: در بهشت. گفت: و منافق کجاست؟ گفتند: در آتش. احمد گفت: پس (ع) تقسیم کننده آتش است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع‌الزوائد، ج۹، ص۱۷۴، ح۱۴۷۳۷ [۲] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۸، ح۴۶۴۰ [۳] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۵، ح۴۶۵۷؛ مسند ابى یعلى، ج۲، ص۲۵۹، ح۱۵۹۹ [۴] سنن‌ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۳، ح۱۱۶؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۰۱، ح ۱۸۵۰۶؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶ [۵] کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱، ح۳۲۸۹۹ [۶] تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۱، ح ۸۸۳۲؛ طبقات الحنابله، ج ۱، ص ۳۲۰ 📕سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ پنجم، ص ۱۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امامت امیرالمومنین علیه السلام 🔹در مورد (ع) و معرّفی شخصیّت این بزرگوار، یک مرحله، مرحله‌ آن بزرگوار است؛ امامت نه به معنای ریاست دین و دنیا و این حرف هایی که ما در باب امامت می زنیم؛ اینها مورد نظر نیست؛ بلکه آن امامتی که خدای متعال به حضرت ابراهیم (ع) فرمود: اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ ‌اِمامًا. خب این چه زمانی به ابراهیم (ع) گفته شده است؟ این بدون شک در زمان سالخوردگی حضرت ابراهیم (ع) است؛ چون حضرت در پاسخ پروردگار عرض میکند: وَ مِن ذُرِّیَّتی؛ پیدا است ذرّیّه داشته؛ و ذرّیّه‌ حضرت ابراهیم مال پیرمردی او است. اَّلحَمدُلله الَّذی وَهَبَ لی عَلَی الکِبَرِ اِسمٰعیلَ وَ اِسحٰق. 🔹حضرت در دوران جوانی و میانسالی و حتّی اوایل کهنسالی هم فرزندی نداشتند؛ فرزند مال اواخر کار است. پس این مربوط است به اواخر دوران زندگی حضرت ابراهیم (ع)؛ در حالی که ابراهیم (ع) ده‌ها سال قبل از آن، پیغمبر بود و پیغمبرها رئیس دین و دنیایند؛ در این شکّی نیست، امّا این امامت را بعد خدای متعال داد. پس این امامت یک مرحله‌ دیگری است، یک چیز بالاتری است، یک امر معنوی است. مسئله‌ با این ترازوهای عرفیِ ما قابل اندازه‌ گیری و توزین نیست؛ این همانی است که امام صادق (ع) [در تبیین آن] در منیٰ در حضور جمعیّت‌های مردم فریاد کشید: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ الاِمام؛ ، بود؛ امام به آن معنا [مدّ نظر است]. بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۰/۲/۱۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️کدام یک از آیات قرآن به «آيه حكمت» معروف است و در شأن چه كسی نازل شده است؟ 🔹در آيه ۲۶۹ سوره «بقره» مى خوانيم: «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً؛ خداوند و را به هركس بخواهد [و شايسته باشد] مى دهد و به هر كس دانش داده شود خير فراوانى داده شده است». حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه نام (عليه السلام) را نزد او بردند، گفت: «لَمْ اَرِهِم يَجِدُونَ عَلَيْهِ فى حُكْمِهِ وَ اللهُ تَعالى يَقُول وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كَثيراَ؛ نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد و خداوند متعال مى گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است». [۱] 🔹در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه (ص) فرمود: «مَن اَرادَ اَن يَنْظُرَ اِلى اِبْراهِيْمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى نُوْحِ فى حِكْمَتِهِ وَ اِلى يُوسُفَ فى اِجْتِماعِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلىِّ بْنِ اَبى طالِب؛ كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در حكمتش، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به (ع) كند». [۲] 🔹و در جاى ديگر از ابى العمراء نقل مى كند كه: ما نزد پيامبر (ص) بوديم، (ع) به سوى ما آمد، رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ نُوح فى فَهْمِهِ وَ اِبْراهيمَ فى خُلَّتِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلِىِّ بْن اَبيطالب؛ كسى كه خشنود مى شود كه به آدم (ع) در علمش نگاه كند و به نوح (ع) در فهمش و به ابراهيم در مقام خليل اللّهی اش پس نگاه به (ع) كند [كه همه اين صفات در او جمع است]». [۳] و نيز از عبدالله بن عباس نقل مى كند كه نزد رسول خدا (ص) بودم، درباره (ع) از او سؤال شد فرمود: «قُسِّمتِ الْحِكْمَةُ عَشَرَةِ اَجْزاءَ فَاُعْطِىَ عَلى تِسْعَةُ اَجْزاءَ وَ اُعْطِىَ النّاسُ جُزْءً واحِداً؛ و به ده قسمت تقسيم شده، نه قسمت آن به (ع) داده شده و يك قسمت آن به همه مردم». [۴] 🔹اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه در امت اسلامى بعد از (ص) كسى در علم‌ و دانش و حكمت، به پاى (ع) نمى رسد، و از آنجا كه مهم‌ترين ركن امامت، علم و حكمت است، لايق ترين فرد براى و بعد از پيامبر گرامى اسلام (ص) او بوده است. در صحيح ترمذى نيز آمده است كه پيامبر اكرم (ص) فرمود: «اَنَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها؛ من خانه دانشم و (ع) درب آن خانه است». [۵] مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همانگونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است: «وَ أتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها؛ و از در خانه ها وارد شويد». [بقره، ۱۸۹] بنابراين هر كس مى خواهد به خزائن علم و دانش پيامبر اسلام (ص) راه يابد، بايد از (ع) آغاز كند و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ اول، ج ‏۱، ص ۱۳۸، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۵۰ [۲] همان، ص ۱۳۷، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۷ [۳] همان، ص ۱۰۰، [سوره بقره، آيه ۳۱]، ح ۱۱۶ [۴] همان، ص ۱۳۵، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۶ [۵] الجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذی السلمی، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۵، ص ۶۳۷، كتاب المناقب، باب مناقب على بن ابيطالب، ح ۳۷۲۳ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، چ ششم، ج ۹، ص ۲۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پیامبر اکرم (ص) مرجعیّت علمى پس از خویش را چه کسانى معرّفى کرده اند؟ 🔹اینکه پس از رحلت پیامبر (ص)، آیا در علیهم السلام تجسم و تبلور یافته بود یا در دیگران؟ و آیا وظیفه هر مسلمان در هر زمان و قرن، تمسک به ائمه اهل بیت علیهم السلام به عنوان یکى از است، یا تمسک به دیگران؟ این بحث، همیشه تازه و شایسته تأمل است. با چشم پوشى از اینکه پیامبر اکرم (ص) در ، (ع) و اهل بیت او را براى رهبرى و حکومت تعیین کرد، در روزى که مسلمانان سایبانى جز گرماى خورشید نداشتند، و ولایت او را پس از توحید و معاد، اصل سوم قرار داد، می گوییم: رسول خدا (ص) همواره در میان غافلان و جاهلان هشدار می داد و دعوت به تمسک به کتاب و عترت می کرد. این صراحت دارد در اینکه مرجعیت علمى، افزون بر رهبرى سیاسى، منحصر به علیهم السلام است و مسلمانان باید در حوادث و پیشامد هاى دینى و هر آنچه به دینشان مربوط می شود، به آنان روى آورند. براى آنکه بعضى از سخنان پیامبر (ص) در این زمینه روشن شود، برخى از احادیث را مى آوریم: 💠حدیث ثقلین 🔹مؤلفان صحاح و مسندها از «پیامبر اکرم (ص)» روایت کرده اند که فرمود: «اى مردم! من در میان شما دو چیز باقى گذاشتم که اگر به آن روى آورید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم». در جاى دیگر فرمود: «من در میان شما چیزى بر جاى نهادم که اگر به آن تمسک بجویید گمراه نمی شوید: کتابِ خدا، رشته اى کشیده شده از آسمان به زمین، و عترتم اهل بیتم؛ و این دو از هم جدا نمى شوند، تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید پس از من با این دو چگونه رفتار مى کنید». و نقل هاى دیگرى نزدیک به اینها. این سخن را بارها (ص) فرمود: در بازگشت از طائف، روز عرفه در حجة الوداع، روز ، بر فراز منبرش در مدینه، در اتاق خودش در ایام بیمارى در حالى که اتاق پر از جمعیت بود. 🔹در صحت این حدیث هیچ کس جز جاهل یا معاند شک نمى کند. این حدیث با سندهاى مختلف از زبان بیست و چند صحابى نقل شده است. [۱] دقت در این حدیث، عصمت عترت پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مى رساند، چرا که با قرین شده و اینکه از هم جدا نمى شوند. روشن است که قرآن، کتابى است که از هیچ سو باطل به آن راه ندارد، چگونه ممکن است قرین ها و همتاهاى قرآن، در سخن و حکم و داورى و تأیید، به خطا روند؟ جدایى ناپذیرى قرآن و عترت تا روز قیامت، گواه عصمت اهل بیت در سخنان و روایت هایشان است. به علاوه، این حدیث، کسى را که به عترت تمسک جوید گمراه نمى شمرد. پس اگر آنان از خطا و خلاف معصوم نباشند، چگونه متمسک به آنان گمراه نمى شود؟ 💠حدیث سفینه 🔹محدثان از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده اند که فرمود: «مَثَلِ اهل بیت من در امتم، همچون مثلِ کشتى نوح است، هر که بر آن سوار شود نجات یابد و هر که عقب بماند هلاک شود». [۲] آن حضرت، خاندان خود را به کشتى نوح تشبیه کرده، در این که هرکه در دین به آنان روى آورد و اصول و فروع دین را از آنان بیاموزد، از عذاب دوزخ رها می شود و هرکه تخلّف کند، همچون کسى خواهد بود که در طوفان نوح به کوه پناه برد تا از عذاب الهى ایمن شود، با این تفاوت که او در آب غرق شد و این در آتش فرو مى رود. وقتى که شأن و منزلت عالمان اهل بیت چنین باشد، پس به کجا مى روید؟ ابن حجر مى گوید: وجه تشبیه آنان به کشتى آن است که هرکس آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به شکرانه نعمت الهى، از روش عالمان این خاندان پیروى کند، از ظلمت مخالفت ها مى رهد و هر که تخلف کند در دریاى ناسپاسى نعمت ها غرق میشود و در دشت هاى طغیان هلاک می گردد. پی نوشت: [۱] همین بس که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» با نشر کتابى همه منابع این حدیث را آورده است. از جمله: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۲؛ سنن ترمذى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج ۴، ص ۳۶۶ و ۳۷۱ و ج ۵، ص ۱۸۲ و ۱۸۹؛ میر حامد حسین هندى نیز اسناد این حدیث و سخن بزرگان را درباره آن در ۶ جلد از کتاب عظیم خود (عبقات) آورده است. [۲]ر.ک: غایة المرام، بحرانى، ص ۴۱۷ ـ ۴۳۴؛ المراجعات، نامه ۸، حواشى احقاق الحق، ج ۹. 📕سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چ دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ص ۲۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اخلاق اجتماعی در بلندای کلام امیر بیان   🔹با مراجعه به می‌توان به الگوی مناسبی از زیست اجتماعی دست یافته و ویژگی‌ های اخلاقی یک انسان مسلمان را می‌توان در جای‌ جای نهج‌ البلاغه مشاهده کرد. در طول تاریخ، انسان همواره مجبور به برقرار کردن ارتباط با دیگران بوده است. هر گاه دو انسان در جایی می‌زیسته‌اند، بین آنها روابط انسانی نیز وجود داشته است. این رفتار و روابط، تنها به روابط مطلوب و مثبت مربوط نمی‌شود، بلکه روابط غیر مطلوب ناخواسته منفی را نیز در بر می‌گیرد. اجتماعات، گروه‌ها، شهرها، فرهنگ‌ها، آداب و رسوم، جنگ‌ها و صدها موضوع دیگر در زندگی انسان، اشکال مختلف رفتار و روابط بین افراد است و دلیلی بر اجتناب ناپذیر بودن روابط بین آنهاست. قدمت رفتار و روابط بین انسانها به کهنگی سابقه حیات انسانهاست. انسان همواره از دیرباز به اهمیت روابط و رفتار انسانی پی برده است. 🔹برقراری روابط آنقدر مهم و سرنوشت ساز است که موفقیت هر انسانی را باید از روی نوع رابطه او با دیگران ارزیابی کرد. از نظر اسلام، «دست خدا (قدرت خدا) با جماعت است.» [متقی، ۱۳۶۷، ح ۱۰۳۲] و «در اجتماع، رحمت است و در پراکندگی و تفرقه، عذاب.» [متقی، ح ۲۰۴۲] از این رو در فرهنگ دینی ما، حضور «دیگران» همواره مورد توجّه و دقّت بوده است. خداوند در حالی که می‌توانست انسان‌ها را با خصلت‌ های یکسانی خلق کند، چنین نکرده و آنها را از جهات مختلف، گوناگون آفرید تا با محبّت و دوستی در کنار هم زندگی کنند و در این امتحان الهی، نیکان متمایز گردند و هر یک در دنیای واپسین، پاداش یا عذاب داده شوند. [سوره حجرات، آیه ۱۳؛ سوره هود، آیه ۱۱۸ و ۱۱۹] 🔹امیرالمؤمنین امام علی (ع) می‌ فرماید: «همیشه با سَواد اعظم (اکثریت طرفدار حق) باشید، که دست خدا با جماعت است، و از تفرقه بپرهیزید که انسان تنها، سهم شیطان است، چنان که گوسفند تکرو، بهره گرگ». [نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷] بسیاری از دستورهای دینی و حتی عبادات اسلامی، به صورت جمعی انجام می‌شود که خود، نشان از توجّه اسلام به جماعت و جامعه گرایی است. به همین جهت برای رسیدن به یک روش صحیح ارتباطی و اخلاق اجتماعی مناسب در جامعه، به امیر کلام، (ع) مراجعه نموده و پژوهش حاضر با تأکید بر نهج‌البلاغه نگاشته شده است. چرا که حدود ۲۰ درصد خطبه‌های نهج البلاغه، به بررسی جوامع و حکومت‌ها و دلایل پیشرفت یا عقب ماندگی آنها پرداخته است؛ و این خود نشانگر اهمیت دادن (ع) به است. 🔹از این رو باید در نظر داشت که در دین اسلام، دارای جایگاهی ویژه و مقامی بلند است، و زیست اخلاقی، یکی از نیازهای جدی انسان امروزی است که هر جامعه به تناسب فرهنگ حاکم بر آن تلاش کرده تا الگوی مناسبی برای آن ارائه کند. تا جایی که پیامبر اکرم (ص)، هدف از رسالت خویش را در کامل نمودن اخلاق های شایسته خلاصه نموده‌اند. «إنَّما بُعِثتُ لاتَمِّمَ مکارمَ الاخلاق؛ خداوند مرا برانگیخته است تا که را کامل کنم». [متقی، ج ۱۳، ص ۱۵۱، ح ۳۶۴۷۲] اخلاق چه در بعد فردی، و چه در بعد اجتماعی، دارای اهمیت فراوانی است. بدون تردید آشنایی با مجموعه آموزه‌های دینی، احیاگر نوعی اعتدال و روشن بینی نسبت به زندگی اجتماعی است. 🔹بنابراین از مهم‌ترین موضوعاتی است که ارتباط آدمیان را با خود، جامعه و تاریخ مطرح می‌سازد؛ و این نوع از ارتباطات اجتماعی، یعنی ارتباطات گروهی و جمعی می‌تواند یکی از شاخه‌های اصلی ارتباطات انسانی باشد. [محسنیان راد، ص ۳۶۹] به همین جهت است که ارتباطات اجتماعی می‌تواند یک تمدن را ساخته و به جلو ببرد. با توجه به اهمیت این موضوع و با مراجعه به می‌توان به الگوی مناسبی از این نوع زیستن را بدست آورده و ویژگی‌های اخلاقی یک انسان مسلمان را می‌توان در جای‌جای این کتاب شریف مشاهده کرد. علاوه بر فصاحت و بلاغت و زیبایی لفظی و آرایش هنری بی نظیر، معانی ژرف و مفاهیم والای نهج البلاغه است که به این کتاب گرانسنگ، به درازای تاریخ، جاودانگی بخشیده است؛ مفاهیم عمیقی که با فطرت انسان گره خورده و از سرچشمه وحی مایه گرفته، و از آبشار کلام (ع) در بستر زمان، بر پهن‌دشت زندگی انسان‌ها جریان یافته است. 📚قرآن کریم؛ نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی)؛ متقی، علی بن حسام الدین (بنیاد نهج‌ البلاغه)؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ محسنیان راد، مهدی، ارتباط شناسی، چاپ ۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گوشه‌ای از خدمات اقتصادی حکومت امیرالمؤمنین (ع) به جامعه (بخش اول) 🔸دوران حکومت حضرت از جهات مختلفی قابل بررسی است. یکی از آن جهات خدماتی است که «حکومت‌ علوی» به جامعه آن دوران داشته و کمتر به آن توجه می‌شود، با اینکه این خدمات به قدری زیاد است، که اگر از لابلای کتاب‌ های تاریخ استخراج شود، می‌تواند به صورت یک کتاب مستقل نگارش شود. گوشه‌ای از «خدمات‌ حکومت‌ امیرالمومنین (ع)» به جامعه آن دوران را می‌توان کارهایی دانست که آن حضرت در جهت «رفاه‌ اقتصادی‌ مردم» انجام داده است که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. 1⃣تقسیم بیت المال بر پایه عدالت اجتماعی 🔹اولین گام حضرت برای اقتصاد جامعه اسلامی، «تقسیم‌ بیت‌ المال بر پایه عدالت‌ اجتماعی» بود، موضوعی که بعد از رسول خدا (ص) به فراموشی سپرده شد و متولیان حکومت وقت، بر خلاف سیره پیامبر اکرم (ص) بیت المال را بین اقوام و دوستان خود ناعادلانه تقسیم می‌کردند، موضوعی که باعث به وجود آمدن دو جنگ بزرگ در آن زمان شد. (ع) در روز دوم‌ خلافت خویش، سیاست‌ عدالتخواهی‌ خویش را این‌گونه بیان کردند: «سوگند به‌ خدا [اگر اموال بخشیده شده از سوی عثمان‌ را بیابم] به‌ مالک‌ آن‌ بازگردانم، اگرچه‌ از آن‌ زن‌ها شوهر داده‌ و کنیزکان‌ خریده‌ شده‌ باشد؛ زیرا در عدل‌ و درستی، وسعت‌ و گشایش‌ است‌ و آن‌ که‌ عدالت‌ را برنتابد، ستم‌ را سخت‌تر یابد». [۱] 🔹از این‌رو در تاریخ نوشته‌اند که حضرت دستور داد که همه سلاح‌هایی‌ را که‌ در خانه عثمان‌ پیدا شده‌ بود و آن‌ها را علیه‌ مسلمانان‌ به‌ کار گرفته‌ بودند، بگیرند و در بیت‌المال‌ قرار دهند. همچنین‌ مقرر فرمود شتران‌ زکات‌ که‌ در خانه‌اش‌ بود را تصرف‌ کنند و شمشیر و زره‌ او را هم‌ بگیرند؛ اما کاری‌ به‌ سلاح‌ هایی‌ که‌ در خانه عثمان‌ بود و بر ضد مسلمانان‌ از آن‌ استفاده‌ نشده‌ بود، نداشته‌ باشند و از تصرف‌ همه اموال‌ شخصی‌ عثمان‌ که‌ در خانه‌اش‌ و جاهای‌ دیگر است، خودداری‌ شود. همچنین دستور فرمود اموالی‌ که‌ عثمان‌ به‌ صورت‌ پاداش‌ و جایزه‌ به‌ یاران‌ خود و دیگران داده‌ است، برگردانده‌ شود. چون‌ این‌ خبر به‌ عمروبن‌عاص‌ رسید، برای‌ معاویه‌ نوشت: «هر چه‌ باید انجام‌ دهی‌ انجام‌ بده‌، که‌ پسر ابیطالب‌ همه اموالی‌ را که‌ داری‌ از تو جدا خواهد کرد؛ همان‌ گونه‌ که‌ پوست‌ عصا و چوب‌دستی‌ را می‌کَنند». [۲] 2⃣عمران و آبادانی زمین های تحت حکومت 🔹عمران‌ و آبادانی‌ زمین های‌ تحت‌ حکومت، یکی دیگر از اقدامات (ع) برای رونق اقتصاد جامعه بود، به گونه‌ای که آن حضرت به فرمانداران خویش دستور داد که در این جهت گام نهند؛ [۳] به عنوان نمونه در نامه‌ای‌ خطاب به‌ «قرظة‌ بن‌ کعب‌ الانصاری‌» کارگزار بهقباذات عراق سفارش‌ می‌کند، در لایروبی‌ نهرها به‌ کشاورزان‌ کمک‌ نماید. 🔹در این نامه آمده: «اما بعد؛ گروهی‌ از مردم‌ منطقه مأموریت‌ تو، نزد من‌ آمدند و یادآوری‌ کردند که‌ نهری‌ از آنها پنهان‌ و از بین‌ رفته‌ است‌ و در صورتی‌ که‌ آن‌ نهر را حفر نموده‌ و آماده‌ سازند، دیار آنها آباد می‌گردد، و بر پرداخت‌ خراج‌ خود توانایی‌ پیدا می‌کنند و بر بیت‌المال‌ مسلمین‌ نیز افزوده‌ می‌شود. از من‌ خواستند نامه‌ای‌ به‌ تو بنویسم‌ تا برای‌ حفر نهر و لایروبی‌ آن، آنها را جمع‌ نمایی‌ و در این‌ راه‌ به‌ آنان‌ کمک‌ مالی‌ کنی. اما من‌ این‌ را صحیح‌ نمی‌ دانم‌ که‌ کسی‌ را مجبور به‌ کاری‌ بکنم‌ که‌ کراهت‌ دارد. آنها را دعوت‌ کن، پس‌ اگر نهر آنگونه‌ بود که‌ آن‌ها می‌ گفتند، هر کسی‌ بخواهد او را برای‌ کار بفرست‌ و نهر از آن‌ کسی‌ است‌ که‌ روی‌ آن‌ کار کند، نه‌ آنان‌ که‌ مایل‌ به‌ همکاری‌ نیستند. اگر آن‌ را آباد سازند و قوی‌ گردند، برای‌ من‌ محبوب‌تر است‌ از آن‌ که‌ ضعیف‌ شوند. والسلام». [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج‌البلاغه، خ‌ ۱۵ [۲] جلوه‌ تاریخ‌ در شرح‌ نهج‌ البلاغه، ابن‌ ابی‌ الحدید، ترجمه‌ و تحشیة‌ محمود مهدوی‌‌ دامغانی، ج‌۱، ص‌۱۳۵-۱۳۶ [۳] نهج‌البلاغه، نامه‌ ۵۳ [۴] انساب‌الاشراف، البلاذُری، ج‌۲، ص‌۳۹۰ نویسنده: کمالی منبع: وبسایت‌ رهروان‌ ولایت‌ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امیرالمومنین‌ امام‌ على عليه السلام: 🔸مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، و مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤهُ، و مَن قَلَّ حَياؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ، و مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ، و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ. 🔹هر كه سخن بسيار گويد، خطايش بسيار شود و هر كه بسيار خطا كند، شرم و حيايش كم شود و هر كه كم شرم و حيا شود، پارسايى اش كاهش يابد و هر كه پارسايى اش كم شود، دلش بميرد و هر كه دلش بميرد، به آتش رود. 📕نهج البلاغه،حکمت ۳۴۹ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه برای بیدار شدن انسان ها از «خواب غفلت» و یاد مرگ چه هشدارهايی داده است؟ 🔹(ع) در بخشی از خطبه ۱۵۳ به موعظه و نصيحت شنوندگان پرداخته و اندرزهاى بسيار سودمندى با عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان میدارد و شنونده خود را مخاطب ساخته، ميفرمايد: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ؛ اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از بيدار شو و از عجله و شتاب خود [در امر دنيا] بكاه». اشاره به اينكه زرق و برق دنيا و مال و مقام و شهوت، انسان را مست ميكند و در ، فرو مى برد و او را بدون مطالعه به شتاب وا مى دارد و اين امور سه گانه موجب انواع اشتباهات و خطاها و گناهان ميشود. از آدم مست و خواب و شتابزده چه انتظارى جز اشتباه و خطا مى توان داشت؟! 🔹سپس مى افزايد: «وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ [۱] (ص) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِكَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِىَ لِنَفْسِهِ؛ در آنچه از زبان پيامبر اُمّی (ص) به تو رسيده و راه فرارى از آن نيست، درست بينديش [و دستورات آن بزرگوار را به كار ببند] و با كسى كه نسبت به اين دستورات مخالفت كند همراه مشو و او را به آنچه براى خود راضى شده واگذار نما!». در اين سه دستور نيز نخست به پيروى بى قيد و شرط از (ص) دعوت میكند؛ چراكه آنچه را او فرموده وحى الهى و سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات انسان هاست و بعد ميفرمايد: اگر كسانى با اين روش مخالفت كنند، هرچند گروه زيادى از مردم باشند، با آنها مخالفت كن و در پيروى از حقّ، ترديد به خود راه مده! و آنها را به حال خود واگذار. و در ادامه اين نصايح ميفرمايد: «وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ؛ را كنار بگذار، و از مركب تكبّر به زير آى و به ياد باش كه گذرگاهت به سوى است». 🔹در اين سه دستور امام (ع) نخست به خميرمايه شرّ و فساد يعنى و اشاره مى كند، كه تا انسان آنرا كنار نگذارد روى سعادت را نخواهد ديد و به همان سرنوشتى گرفتار خواهد شد كه متكبّر و فخرفروش گرفتار آن شد. سپس به يادآورى و اشاره میفرماید كه فراموش كردن آن موجب آرزوهای دور و دراز و غرق شدن در زرق و برق دنياست؛ همان قبرى كه سهميه و در آن يكسان است و چنان در كنار هم مى خوابند كه گويى هميشه با هم بوده اند. نه درويش بى كفن مى ميرد و نه ثروتمند يك كفن دارد بيش می برد. و در ادامه اين بحث، سه اندرز ديگر كه هماهنگ باهم است، بيان میكند و ميفرمايد: «[بدان] همانگونه كه جزا میدهى، داده خواهى شد و همان چيز كه زراعت میكنى درو خواهى كرد و آنچه امروز از پيش مى فرستى فردا بر آن وارد خواهى شد؛ پس براى قدوم خود در جايى فراهم ساز و براى آن روزت چيزى از پيش بفرست». چگونه انسان میتواند به ديگران ظلم و ستم كند و جزاى نيكى را به بدى بدهد، ولى از خداوند انتظار داشته باشد جزاى اعمال بد او را به نيكى بدهد؟ 🔹حضرت در پايان اين بخش به همان مطلبى كه در آغاز با آن شروع كرد باز میگردد و مخاطبان خويش را از بيدار ميكند و به جدّ و جهد وا میدارد و ميفرمايد: «به هوش باش، به هوش باش اى شنونده! و كوشش و تلاش كن اى و [بدان] هيچ كس مانند شخصِ آگاه، تو را از حقايق امور با خبر نمى سازد!». جمله اخير كه اقتباس از آيه ۱۴ «سوره فاطر» است اشاره به اين است كه هيچكس همچون گوينده اين سخنان، نمیتواند و زندگى و امروز و فرداى آدمى و سرنوشت او را در اين جهان بيان كند و به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، كسى كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار (ع) دقت كند، به يقين میداند هیچكس با اين دقت و ظرافت درباره دنيا و ماهيّت آن و آغاز و انجامش سخن نگفته، سخنى تكان دهنده و بيدارگر. پی نوشت: [۱]«اُمّی» منسوب به «اُمّ»؛ (يعنى مادر) به معناى درس نخوانده است. گويى به همان حالتى كه از مادر متولّد شده باقى مانده و مكتب استاد را نديده. بديهى است درس نخواندن پيغمبر اكرم (ص) به اين معناست كه علوم و دانش هاى آن حضرت همه الهى بود و به وسيله هيچ انسانى تعليم نيافته بود. به گفته شاعر: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. در تفسير اين واژه ديدگاه هاى ديگرى هست كه شرح آن را در تفسير نمونه، ج۶، ص۳۹۵ به بعد مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام علی علیه‌السلام: 🔸إن جَعَلتَ دِينَكَ تَبَعاً لدُنياكَ أهلَكتَ دينَكَ و دُنياكَ و كُنتَ فی الآخرةِ مِن الخاسِرينَ، إن جَعَلتَ دُنياكَ تَبَعاً لِدينِكَ أحرَزْتَ دِينَكَ و دُنياكَ و كُنتَ فی الآخرةِ مِن الفائزينَ؛  🔹اگر دينت را تابع دنيايت كنى، دين و دنيايت، هر دو را از بين برده‏ اى و در آخرت از زيانكاران خواهى بود، اما اگر دنياى خود را تابع دينت كنى، دين و دنيايت، هر دو را به دست آورده‏ اى و در آخرت از رستگاران خواهى بود. 📕غرر الحكم ۳۷۵۰ - ۳۷۵۱ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️ما به تأسّی و پیروی کردن از امام علی (عليه السلام) احتیاج داریم 🔹 علیه‌ الصّلاة والسّلام، هم دارای شخصیت فردی به عنوان یک مسلمان و یک انسان است، هم به عنوان یک شهروند در جامعه اسلامی است، و هم به عنوان یک حاکم، یک سیاستمدار، یک تدبیر کننده امور و یک مجاهد فی‌ سبیل‌ الله مطرح است. او از همه این جهات قابل تأسّی است. ما به تأسّی و پیروی کردن از احتیاج داریم. بیانات مقام معظم رهبری ۸۰/۰۱/۰۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امان علی علیه السلام امام و پیشوای همه در تمام مسائل است 🔹از خلیل‌ بن‌ احمد [۱] که نزد شیعه و سنی مقبول است ـ و از مخلصین شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌ السلام است، و بنده یقین دارم که شیعه است، رضوان الله تعالی علیه ـ سؤال شد: «مَا الدلیلُ عَلی أن عَلِیاً ـ علیه‌السلام ـ إِمامُ الْکل فِی الْکل؟؛ دلیل بر اینکه - علیه السلام - پیشوای همگان در است، چیست؟»؛ ایشان پاسخ دادند: «إِفْتِقارُ الْکل، إِلَیهِ فِی الْکل وَ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ الْکل فِی الْکل، دَلیلٌ عَلی أَنَهُ اِمامُ الْکل فِی الْکل؛ [صحابه] به او در تمام مسائل، و او از همگان در همه مسائل، دلیل بر این است که او امام و پیشوای همه در است». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] ابو عبدالرحمان خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی، قرن دوم، از پیشوایان لغت و نحو، و صاحب کتاب «العین». [۱] با اندکی تفاوت: مقدمه کتاب ترتیب العین، ص۲۸ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امیرالمؤمنین امام على عليه السلام:  🔸أدَلُّ شَىءٍ عَلى غَزارَةِ العَقلِ حُسنُ التَّدبيرِ. 🔹بزرگترين دليل بر ، نيكْ عاقبت نگرى است. 📕غررالحكم و دررالكلم، ح ۳۱۵۱ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا تربیت خانوادگی و وراثت در شکل گیری اخلاق انسان موثر است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸بى شك نخستين مدرسه هر انسانى دامان و آغوش اوست، و در همين جا است كه نخستين درسهاى يا را مى آموزد. و اگر مفهوم تربيت را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم ، رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور در وجود مى گذارد، و زمينه ها را براى فضيلت و رذيلت آماده مى سازد. در تعبيرات بسيار لطيف و دقيقى در اين قسمت وارد شده كه به بخشى از آن ذيلاً اشاره مى شود: 7⃣در حديثی (صلّی الله علیه و آله) می‌ فرماید: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حَسَن؛ [۱] بهترين بخششى يا ميراثى كه براى فرزندش مى گذارد، همان و است». 8⃣ (عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسایی فرموده است؛ حضرت ميفرمايد: «وَ اِنَّكَ مَسُؤُولٌ عَمّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ؛ [۲] تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است [از خانواده و فرزندان] هستى نسبت به و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش». 9⃣ (عليه السلام) در يكى از كلمات خود تعبيرى دارد كه نشان مى دهد خُلق و خوى ميراثى است كه به مى رسد؛ حضرت ميفرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ اَلاَْبْناءَ اَلاَْدَبَ؛ [۳] بهترين چيزى كه براى فرزندان خود به ارث مى نهند و و است». 🔟 (عليه السلام) در نهج البلاغه، به هنگام شرح شخصيّت و بيان موقعيّت خود براى ناآگاهانى كه او را با ديگران مقايسه مى كردند مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقِرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَضَعَنى فى حِجْرِهِ وَ اَنَا وَليدٌ يَضُمُّنى اِلَى صَدْرِهِ ... يَرْفَعُ لى كُلَّ يَوْم عَلَماً مِنْ اَخْلاقِهِ وَ يَأمُرُنى بِالاِْقتِداءِ؛ شما قرابت و نزديكى مرا با پيامبر (ص) و منزلت خاصّم را نزد آن حضرت به خوبى مى دانيد؛ كودك خردسالى بودم پيامبر (ص) مرا در دامان خود مى نشاند و به سينه اش مى چسباند... او هر روز براى من پرچمى از خود مى افراشت و مرا امر مى كرد كه به او اقتدا كنم و اين من زائيده آن تربيت است». 🔹جالب اينكه امام در لابه‌لاى همين سخن، هنگامى كه از (ص) بحث مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَن كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِن ملائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمكارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ؛ [۴] از همان زمان كه (ص) از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز وى را به راههاى و جهان سوق دهد». 🔹بنابراين (ص) خود نيز از تربيت يافتگان فرشتگان بود. درست است كه اخلاق و صفات روحى انسان اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شكل مى گيرد، ولى انكار نمى توان كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد، كه يكى از آنها از پدر و مادر و همچنين است؛ 🔹و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست. به همين دليل براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى، بايد به مسأله و تربيت هايى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسانها را هرگز فراموش نكرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علی بن حسام الدين المتقی الهندی، ج ۱۶، ص ۶۲۴ [۲] بحارالأنوار، مجلسى، ج ۷۱، ص ۶، باب ۱ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۳۵۹، ح ۸۸ [۴] نهج البلاغة (صبحی صالح)، شريف الرضى، فيض الإسلام‏، ص ۳۰۰، خ ۱۹۲ (خطبه قاصعه). 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 ش‏، چاپ اول‏، ج 8، ص 488. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله: 🔸ولايَةُ عَلِی بنِ أبیطالِبٍ وِلايَةُ اللهِ و حُبُّهُ عِبادَةُ اللهِ وَ اتِّباعُهُ فَريضَةٌ مِنَ اللهِ. 🔹ولايت (ع) ولايت خدا، و محبّت او، عبادت خدا و پيروى از او فريضه‌اى از جانب خدا است. 📕بشاره المصطفی، ص ۱۶ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: 🔸ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لقَسوةِ القلوبِ، و ما قَسَتِ القلوبُ إلّا لِكَثْرةِ الذُّنوبِ؛  🔹 نخشكيد، مگر بر اثر ، و سخت نشد مگر به سبب . 📕بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۷۳، ح ۳۵۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) وضعیت مؤمنان راستین را در «آخرالزّمان» چگونه بیان می کند؟ 🔹 (ع) در آخرین بخش از خطبه ۱۰۳ به وضع و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى كه قبل از (عج) فرا مى رسد اشاره كرده، گاه را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع و و قوانين اسلامى را، مى فرمايد: «وَ ذلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ؛ آن [زمان]، زمانى است كه هيچ كس از نجات نمى يابد، مگر كه بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، كسى سراغ او را نمى گيرد!». 🔹بديهى است در زمان هايى كه ، را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند، و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند ، آنها را رها نمى كنند؛ يا بايد تسليم شان شوند و در رديف كارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمیدارند. بنابراين، صلاح كار و با شخصيّت در اين است كه و دور از شهرت زندگى كنند، تا كسى به سراغ آنها نيايد. 🔹در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى كاهد و خود را در جامعه خواهند داشت؛ از اين رو (ع) در ادامه سخن مى افزايد: «أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلَامُ السُّرَى؛ [۱] آنها و نشانه هايى براى حركت در شب هاى تاريك رهروان راه حقّ اند». گرچه خاموشند، ولى راه و براى افراد آگاه و بيدار، است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند كه در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريك راه را گم نكنند و بى راهه نروند. 🔹سپس در توصيف اين گروه از مى افزايد: «لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ؛ آنها در ميان مردم اظهار وجود نمى كنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند». در پايان اين توصيف چنين مى فرمايد: «أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ؛ آنها كسانى هستند كه خداوند درهاى رحمتش را به روی‌شان مى گشايد، و سختى ها و مشكلات را از آنان برطرف مى سازد!». اين تعبير نشان مى دهد كه در آن و طوفانى، خداوند عنايتش را از - كه هدايتگر ديگرانند - بر نمیگیرد و آنان را از شرّ ، دوران و زمان حفظ مى كند. 🔹سپس در ادامه اين بحث، (ع) به پيشگويى صريح‌تر و توضيح بيشترى درباره آن زمان پرداخته، مى افزايد: «أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ [۲] فِيهِ الْإِسْلَامُ، كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ؛ اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد كه واژگون مى شود، همچون ظرفى كه واژگون شود و آنچه در آن است بريزد». تعبير به «يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ» كنايه لطيفى است از دگرگون شدن همه و از دست رفتن حقيقت آن؛ 🔹زيرا تشبيه به ظرفى شده كه معارف و قوانين و احكام و اخلاق اسلامى در آن جاى گرفته است و همانگونه كه اگر ظرف آب را وارونه كنند، هر چه در آن است مى ريزد، هم در آن زمان مى شود و محتواى خود را از دست مى دهد و تنها نامى از آن باقى مى ماند. نشانه هاى چنين زمانى در عصر ما ظاهر شده؛ بسيارى از تنها به نام آن قناعت كرده اند؛ نه اثرى از در آنها ديده مى شود، نه ، نه بر پروردگار! نه آشنا به معارف قرآنند و نه آگاه از حقايق سنّت؛ در ميان غوطه ورند و جز و و و شهواتِ حيوانى چيزى را به رسميّت نمى شناسند. پی نوشت: [۱] «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. [۲] «يُكفأ» از مادّه «كَفأ» (بر وزن نفع) به معناى واژگون كردن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۴۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام علی عليه السلام: 🔸لا يَطُولَنَّ عَلَيكُمُ الأمَدُ فَتَقسُوا قُلُوبُكُم. 🔹نقطه پايان زندگی (مرگ) را دور و دراز نبينيد، كه دلهایتان سخت می شود. 📕كشف الغمه، ج ۲، ص ۳۵۰ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام على عليه السلام: 🔸«أشَدُّ العَمى مَن عَمِيَ عَن فَضلِنا وَ ناصَبَنَا العَداوَةَ بِلا ذَنبٍ سَبَقَ إلَيهِ مِنّا، إلاّ أنّا دَعَونا إلَى الحَقِّ، وَ دَعاهُ مَن سِوانا إلَى الفِتنَةِ وَالدُّنيا، فَأَتاهُما وَ نَصَبَ البَراءَةَ مِنّا وَالعَداوَةَ لَنا». 🔹 ، كورى كسى است كه از ديدن ما كور باشد، و بى آنكه از ما نسبت به او خطايى سر زده باشد، در برابرمان به برخيزد، جز اينكه [تنها گناه ما اين است كه] ما او را به سوى فرا خوانده ايم، و ديگران وى را به سوى و ، و او فتنه و دنيا را برگزيد و پرچم بيزارى و در برابر ما برافراشت. 📕الخصال، ۶۳۳/۱۰ عن أبی بصير و محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️چرا چنین آقایی را رها کردی؟ 🔹شخصی در راه مکه گم شد و شاید در دریا افتاد. وقتی که به نجف اشرف برگشت به علیه‌ السلام شد. شب را در دید، حضرت به او فرمود: تو در نزد [۱] است. وی به آمد و سراغ میرزا رحمة‌ الله را گرفت. 🔹او را به خانه راهنمایی کردند. هنگامی که به در خانه ایشان رسید، مرحوم میرزا پیش از ملاقات و باز کردن در خانه و بدون سؤال، از سوراخِ در، را به او داد. وی آن را باز کرد و دید اوست و به محل زندگی خود بازگشت. 🔹وقتی که به محل زندگی بازگشت، به او گفتند: چرا را رها کردی؟! دوباره به قصد خدمت به به مراجعت نمود، ولی وقتی رسید، دید که آقا شده است. شد تا اینکه از دنیا رفت و نزد میرزا دفن شد و اکنون قبر او داخل مقبره میرزا قرار گرفته است. پی نوشت؛ [۱] فقیه و اصولی بزرگ، ابوالقاسم‌ بن‌ حسن شفتی جیلانی معروف به میرزای قمی (۱۱۵۰ـ ۱۲۳۱)، صاحب تألیفات متعدد، از جمله کتاب اصولی معروف قوانین 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۴۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام علی عليه السلام: 🔸«قيلَ لِلعَبدِ الصّالِحِ لُقمانَ: أيُّ النّاسِ أفضَلُ؟ قالَ: المُؤمِنُ الغَنِيُّ، قيلَ: الغَنِيُّ مِنَ المالِ؟ فَقالَ: لا، وَ لكِنَّ الغَنِيَّ مِنَ العِلمِ الَّذي إنِ احتيجَ إلَيهِ انتَفَعَ بِعِلمِهِ، و إنِ استُغنِيَ عَنهُ اكتَفى».  🔹به عبد صالح، يعنى ، گفته شد: كدام يك از ترند؟ گفت: ؛ گفته شد: از ؟ گفت: «نه؛ ليكن برخوردار از كه اگر به او محتاج شدند، از سود برند و اگر از او بى نياز شدند، خودش به آن اكتفا كند». 📕بحار الأنوار، ج ۱۳، ص ۴۲۱، ح ۱۶ @tabyinchannel