eitaa logo
پاسخگو
918 دنبال‌کننده
421 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 5: اصل مثبت در چه مواردی حجت است؟ دلیل حجیت آن چیست؟ ✍ پاسخ: ابتدا اصل مثبت و سپس اقوال و ادله پیرامون حجیت آن مطرح خواهد شد. ⚪️ تعریف اصل مثبت و تقریر محل نزاع: هرگاه اصل جاری گردد، و غرض از آن، اثبات یك اثر شرعی به واسطه اثر عقلی یا عادی باشد، آن اصل را «اصل مُثبِت» و آن اثر را «مُثبَت» می نامند. به بیان دیگر، هر اصلی که جاری می گردد، دارای آثار و لوازمی است که حجیت آن آثار و لوازم در علم اصول بحث شده است. 🔴مثال اصل مثبت: اگر شخصی غایب مفقود الاثر شده، 3 حالت نسبت به «حیات» او متصور است: 1⃣اگر قطع به زنده بودن او داریم، در این صورت بدون تردید تمام آثار حیات و زنده بودن، بر آن شخص بار می‌شود. 2⃣ اگر اماره اقامه شد كه او زنده است، طبق نظر غالب (یعنی حجیت مثبَتات امارات)، آثار حیات مترتب است. 3⃣ اگر در وجود آن غایب مفقود الاثر شك و تردید باشد و برای اثبات بقای زوجیت همسر او، بقاء و زنده بودن آن غایب را استصحاب كنند، آثار شرعی مع الواسطه بر آن بار نمی شود. 🔵حجیت اصل مثبت: اگر استصحاب در حكم شرعى جارى شود، هم آثار شرعيه و هم آثار عقلى بر مستصحب بار می‏شود. اگر استصحاب، در موضوع حكم شرعى جارى شود، ترتب آثار بر آن، محل کلام است. در استصحاب در موضوعات گاهى موضوع مستقيما و بلاواسطه داراى اثر شرعى است.گاهى اين موضوع اثر شرعى مستقيم ندارد و مع الواسطه بر اين موضوع بار می‏شود که چنین موردی اصل مثبت است. نظر مشهور این است که اصل مثبت حجيت ندارد مگر این که واسطه خفى باشد یعنى عرف آن را نادیده می گیرد كانّ اثر واسطه اثر خود ذى الواسطه است اما مثبتات امارات حجت است. 🔘ادلۀ عدم حجیت مثبتات اصول: دلایل مختلفی برای عدم حجیت اصل مثبت بیان شده است که یک مورد از آن ها اشاره می شود. قدر متیقن از ادله، ایفای نقش در مواردی است که مستصحب موضوع یا حکم شرعی باشد اما حجیت مثبتات اصول از آن فهمیده نمی شود. https://eitaa.com/saluni
💎آیت الله «رحمة الله علیه»: همه بايد اين مطلب را بدانيم که با است که به بار مي نشيند و قدرت مفيد مي شود و خدمت ارزش مي يابد. 📚چشمه سار معرفت، ص۱۸۵ https://eitaa.com/saluni
🔆مژده به همۀ طلبه های عزیز پایه های 1 تا 10: از این به بعد، نگران اشکالات درسی خودتون نباشید👇🏼👇🏼👇🏼 ♨️♨️♨️سؤالات درسی خودتون رو به نشانی مدیر کانال @Salooni ارسال و پاسخش رو از اساتید سطوح عالی قم، به واسطه همین کانال دریافت کنید. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 6: در علم نحو، بیان شده است که در باب عطف اسم ظاهر بر ضمیر، لازم است حرف جر تکرار شود؛ چرا در جمله شریفه «صلی الله علیه و آله وسلم» حرف جر بر سر «آله» تکرار نشده است؟ ✍پاسخ: 🔰در متعاطفین، «فصل» بین متعاطفین در مواردی واجب و در مواردی مستحسن است. یکی از موارد مستحسن، جایی است که معطوف علیه ضمیر متصل مجروری باشد که در این فرض، اعاده عامل جر به عنوان «فاصل» بین متعاطفین مستحسن است. 🔸مثال1⃣: ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْض‏. در این جا کلمۀ «ارض» ر ضمیر مجروری «ها» عطف شده و لام جر به عنوان «فاصل» بر سر ارض آمده است. 🔹مثال2⃣: (قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ ...): در این آیه، ابائک بر ضمیر مجروری «ک» عطف شده و «اله» به عنوان «فاصل» تکرار شده است. 🔸اما باید توجه داشت ترک فصل جایز است کما این که در آیۀ شریفۀ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» اتفاق افتاده است وعلیرغم عطف «الارحام» بر ضمیر مجروری«ه»، عامل جر یعنی «باء» بین متعاطفین، فاصل نشده است. و یقیناً استعمال قرآنی با توجه به این که کلام خدای متعال است عاری از اشتباه می باشد. 🔅نکته1⃣: اگرچه «تکرار حرف جر در عطف اسم ظاهر بر ضمیر» طبق نظر برخی از بصریون واجب است لکن نظر کوفیون بر جواز است و طبق استشهاد قرآنی که بیان شد، این نظر صحیح است. 🔅نکتۀ2⃣: در مواردی که «فصل» واجب نیست، حسن یا عدم حسن «فصل» به لحاظ اغراض بلاغی معلوم می گردد که مربوط به علم فصاحت و بلاغت است. 📚نحو وافی، جلد3، صفحۀ633 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 7: مراد از «تبکیت» در علم منطق چیست؟ ✍🏻پاسخ: ✴کل قیاس نتیجته تکون نقضا لوضع من الاوضاع یسمی باصطلاح المنطقیین «تبکیتا» هر استدلالی که نتیجۀ آن، نقض و درهم شکستن رأی و نظری باشد، به آن «تبکیت» گفته می شود. تبکیت در معنای لغوی به معنای جبر و ضربه زدن به دیگری است و این جا به علاقۀ مشابهت، به ضربه زدن به رأی و کلام دیگران مجازاً اطلاق شده است. 📚المنطق التعلیمی، صفحۀ365 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 8: «اقل و اکثر ارتباطی» چیست و چه ثمره ای در مباحث اصولی و فقهی دارد؟ ✍پاسخ: 🔰برای روشن شدن بحث، ابتدا تعریف «اقل و اکثر» و اقسام آن را بیان کرده، سپس به بیان ثمره و مثال آن خواهیم پرداخت: ⚪️تعریف «اقل و اکثر» : «اقلّ و اکثر»، اصطلاحی اصولی و عبارت است از تعلّق تکلیف به یکی از دو موردی که یکی بیشتر و دیگری کمتر است. 🔴اقسام «اقل و اکثر»: «اقلّ و اکثر» به دو گونه «استقلالی» و «ارتباطی» تقسیم می‌شود. تفاوت این دو آن است که در «اقلّ و اکثر استقلالی»، تکالیف از یکدیگر مستقل بوده و هر یک دارای امتثال یا عصیان جداگانه‌ای است؛ امّا در «اقلّ و اکثر ارتباطی»، تنها یک تکلیف در بین بوده و قهرا نسبت به «اقلّ و اکثر» یک امتثال یا عصیان وجود دارد. 🔵ثمرۀ بحث: در استقلالی، اگر حکم به اکثر تعلّق گرفته باشد، با انجام دادن اقل، به همان اندازه در وجوب، امتثال و در حرام، عصیان صورت گرفته است اما در ارتباطی با انجام دادن اقل، هیچ امتثال یا عصیانی رخ نداده است. مثال: برای فهم بهتر مطلب، به دو مثال زیر توجه کنید🔻🔻🔻 🔹مثال «اقل و اکثر ارتباطی» : اگر فرض شود نماز نه جزء یقینی و مسلّم دارد، ولی تردید شود که آیا سوره از اجزای نماز هست یا نه؟ در این صورت، اگر سوره از اجزای نماز باشد و شخص به عمد نسبت به آن اخلال کند، مامورٌ به اصلا تحقق پیدا نکرده است، زیرا اجزای نماز به یک دیگر مرتبط است و چنین نیست که مکلف هر جزئی را به جا آورد به همان مقدار، «مکلفٌ به» تحقق پیدا کند. 🔸مثال «اقل و اکثر استقلالی» : اگر مکلف شک کند ده نماز از او قضا شده است یا دوازده نماز؛ در این فرض، اگر ده نماز را بخواند و در واقع دوازده نماز بر عهده او باشد، نسبت به خواندن ده نماز، امر مولا را امتثال نموده و امتثال دو نماز دیگر بر عهده او است. 📚اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، آیت الله مشکینی، ص 66 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 9: چرا عده ای شیعه را مرده پرست می نامند؟ ✍پاسخ: تهمت و برچسب مرده پرستی نسبت به شیعیان، از اقدامات فرقهٔ ضالهٔ وهابیت است که به لحاظ اموری مثل توسل، شفاعت و زیارت، شیعیان را به این امر متهم می کنند. تعیین شایسته یا ناشایست بودن هر عملی، از وظایف فقیه است که از منابع معتبر آن را معلوم کند. با توجه به ادله معتبره و کلام فقهاء، توسل،شفاعت،زیارت و ...امور مجازی هستند که همهٔ ما به آن محتاجیم و تعبیر مرده پرستی نسبت به این امور صحیح نیست زیرا ما اهل بیت علیهم السلام را به لحاظ مقام شهادت مرده نمیدانیم و پرستش هم نمی کنیم بلکه به عنوان افرادی آبرودار، ایشان رو در درگاه الهی واسطه قرار میدهیم. برای مطالعه بیشتر، به نشانی ذیل، مراجعه شود🔻🔻🔻 📚محاضرات فی الالهیات، باب هشتم(معاد)، فصل هشتم(شفاعت) https://eitaa.com/saluni
31.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و ملاقات با (عجل الله تعالی فرجه) 🎙با صدای مرحوم حاج احمد کافی(ره) https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 10: اگر نسبت به یک مسأله، دو دلیل عقلی ارائه شود، کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟ ✍پاسخ: اگر دو دلیل عقلی، مثبتین باشند، در این صورت، اخذ هر یک از آن ها جایز است مگر این که طبق ادلۀ ثانویه مانند لاحرج، لاضرر و... یکی بر دیگری تقدم داشته باشد. اگر دو دلیل عقلی متعارض باشند، این بحث از صغریات باب تعارض محسوب می شود و توضیح آن به شرح ذیل است👇 🔶اگرچه بحث تعارض(تعادل و تراجیح) نوعاً در کتب اصولی بین دو دلیل نقلی مطرح شده است لکن تعارض بین دو دلیل عقلی و یا بین یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی قابل تحقق است. در تعارض دو دلیل عقلی، حتماً یکی از آن ها قطعی و دیگری ظنی است یا هر دو ظنی هستند.(مقصود از ظن، ظنون معتبره است). 🔸اگر یکی قطعی و دیگری ظنی باشد، دلیل قطعی مقدم می شود. 🔸 اگر هر دو ظنی باشد، قواعد باب تعارض در آن ها پیاده میشود. 🔅نکته: در فرض تعارض دو دلیل عقلی ظنی، جمع عرفی یا اخذ به مرجحات معنایی دارد فلذا بر اساس مبانی مختلف نوبت به تساقط یا تخییر می رسد. برای مطالعۀ بیشتر، به کتب بحوث، بحث تعارض مراجعه کنید. 📚بحوث في علم الأصول ؛ ج‏7 ؛ ص25 (رحمة الله علیه) https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 11: چرا در کتاب «الروضة البهیة» در کتاب الصلاة، در شمارش نمازهای واجب، گفته شده که تعداد آنها «سبع» و با «کسوفین»، «تسع» است؟ ✍پاسخ: در کتب «اللمعه الدمشقیه»، نمازهای واجب 7 مورد است در حالی که مرحوم محقق در شرایع، عدد نمازهای واجب را نه نماز دانسته اند و کسوفین را اضافه کرده اند. لذا شارح لمعه در «الروضة البهیه»، این طور فرمایش کرده اند که «سبع» از «تسع» صحیح تر است زیرا نماز زلزله و کسوفین اقسام سه گانه نماز آیات و داخل در آن هستند و نباید به رأسه شمارش شوند در حالی که یکی از نمازهای واجب هفتگانه، نماز آیات شمرده شده است. 📚اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية؛ صفحهٔ 33 📚شرایع، جلد۱، صفحهٔ102 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 12: امکانش هست تعریف کامل و جامع از «اِن‌» نافیه ارائه دهید؟ ✍پاسخ: 4 مورد «إن» داریم که عبارتند از: الف: شرطيه. ب: نافيه. ج: مخفّفه. د: زائده 🔶تعریف: «إن» نافیه، از ادات نفی است که ما بعد خود را نفی و انکار میکند بخلاف «إن» شرطیه که بر توقف جواب بر شرط دلالت دارد و به خلاف «إن» زائده که نه افاده شرطیت دارد و نه نفی و به خلاف «إن» مخففه که صرفا افادۀ تأکید میکند. 🔷آثار: «إن» نافيه دو اثر دارد: 🔹معنوى: از حیث معنایی حکم ما بعد را سلب میکند. 🔹لفظى: «إن» نافیه، از ادات غیر مختصه نفی است که مختص فعل نیست و بر اسم در جمله اسمیه نیز داخل میشود. 🔹اگر بر سر فعلیه بیاید، طبق نظر همه نحویون هرگز عمل نمی‏كند، مانند: إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‏ «التوبة/ 107» 🔹اگر بر سر جمله اسمیه بیاید، طبق نظر عده ای از حروف مشبهة به «ليس» است و با شرایطی، عمل میکند و رفع به اسم و نصب به خبر میدهد مانند ان احدٌ خیراً مِنْ احدٍ الّا بالعقل و العمل و اگر آن شرایط نباشد مهمله است و عمل نمیکند مانند إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ «الملك/ 20» 🔅نکته: طبق نظر بعضی از نحاة، «إن» نافیه، هیچ گاه اثر و عمل لفظی ندارد. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 13: انواع استصحاب را بیان کنید؟ ✍پاسخ: برای استصحاب به اعتبار انواع مستصحب (مورد استصحاب) و نیز به اعتبار شک، تقسیماتی ذکر شده است که به طور خلاصه عبارتند از: ❇️ استصحاب وجودی و عدمی: تقسیم به اعتبار مستصحب به امر وجودی، همچون طهارت و نجاست؛ و امر عدمی، چون عدم تذکیه و عدم قرینه. ❇️ استصحاب حکمی و موضوعی: تقسیم به اعتبار مستصحب که حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی است. حکم شرعی نیز یا تکلیفی است، همچون وجوب و حرمت و یا وضعی، مانند صحت و بطلان. ❇️ استصحاب فرد یا کلی: تقسیم به اعتبار مستصحب که جزئی(فرد) یا کلی و جامع است. استصحاب کلی نیز به کلی قسم اول، دوم و سوم تقسیم شده است. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 14: رابطه بین اصول عملیه با امارات چیست؟ ✍پاسخ: 💠مراد از اماره، طرق ظنیة ای است که شارع آن را معتبر می داند و لسان آن، کشف از واقع است اما مراد از اصل، قواعدی است که برای شاک نسبت به واقع و صرفا برای رفع تحیر او وضع شده است و واقع نما نیست. 💠در تعارض امارات و اصول عملیه، قطعا «امارات» بر «اصول عملیه» مقدم است و اين مطلب نزد اصحاب مسلم است. اما وجه تقدم اماره بر اصل، محل نزاع واقع شده است که اجمالا اقوال مختلف عبارتند از: *⃣ حکومت: به نظر مشهور اصولیین، ادله امارات بر ادله اصول، نظارت و حکومت دارد. *⃣ ورود: نظر مرحوم آخوند این است که امارات، نسبت به اصول عملیه وارد است. 📚برای مطالعهٔ بیشتر به کفایة الاصول، بخش تعارض مراجعه شود. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 15: تفاوت استصحاب با سایر اصول عملیه چیست؟ ✍پاسخ: 🔴مقدمه: در مورد این که استصحاب از ادله عقلی یا شرعی و یا از امارات عقلایی است، اختلاف وجود دارد؛ بیشتر قدمای اصولی شیعه آن را از ادله عقلی دانسته‌اند. ولی بیشتر متاخران، آن را حجت شرعی، و برخی هم چون امام خمینی آن را از امارات عقلایی می‌دانند. هم چنین در این که استصحاب، اماره و یا از اصول عملی است، اختلاف وجود دارد و کسانی که آن را اماره دانسته‌اند، در این که اماره شخصی یا نوعی است، و کسانی که آن را اصل عملی می‌دانند، در این که از اصول عملی محرز یا غیر محرز است، اختلاف دارند. برخی نیز استصحاب را قاعده فقهی می‌دانند. پاسخ این سؤال، با توجه به نظر مشهور متأخرین که «استصحاب» را از اصول عملی محرز دانسته‌اند، بیان می شود🔻🔻🔻 🔴ذی المقدمه: 🔸اصولیین تعبیر می‌کنند که «استصحاب عرش الاصول و فرش الامارات» است؛ «استصحاب» دلیلی است که برزخ بین اصول عملیه و امارات است. 🔸توضیح مطلب: «امارات» جنبۀ «نظارت الی الواقع» دارند و «اصول عملیه غیر استصحاب» جنبۀ «نظارت الی الواقع» و «کاشفیت از واقع» ندارد اما در استصحاب، این جنبه وجود دارد، لذا چون استصحاب مقداری کاشفیت از واقع دارد، به امارات نزدیک می‌شود. به عبارت دیگر، «اصول عملیه غیر استصحاب»، قائم مقام قطع واقع نمی‌شوند بخلاف «استصحاب». 🔸ثمرۀ بحث: در تعارض امارات و استصحاب، اماره تقدم دارد اما در تعارض استصحاب و سایر اصول عملیه، اجمالاً استصحاب تقدم دارد. 📚فرائد الاصول، انصاری، مرتضی بن محمد امین، ج۲، ص۵۴۴ 📚کفایة الاصول، جلد ۲، صفحه۲۵۰ (مباحث القطع، ذیل امر ثالث) https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 16: اقسام ذاتی و عرضی را بیان کنید؟ ✍پاسخ: 🔰 تعریف ذاتی و عرضی: مفاهیمی که بر ماهیت های مختلف حمل می شوند، از دو حال خارج نیستند: 🔘برخی مفاهیم در محدوده ی ماهیّت داخل است و در خود ماهیّت معتبر است به گونه ای که اگر نباشند، ماهیّت هم نیست. به این ها «ذاتی» ماهیّت می گویند. 🔘بعضی مفاهیم، در محدوده ی خود ماهیّت داخل نیستند که به آنها «عرضی» می گویند و با مرتفع شدن آنها، ماهیّت مرتفع نمی شود. 🔰تقسیمات ذاتی و عرضی: ذاتی و عرضی، تقسیمات متعددی دارند که به مهم ترین آن ها، مختصراً اشاره می شود: ذاتی به 3 قسم نوع، جنس و فصل و عرضی به دو قسم خاص و عام تقسیم می شود که به مجموع این ها کلیات خمسه اطلاق می شود. توضیح مختصر این اقسام به شرح زیر است: 🔵نوع: ماهیّت تامه که در خارج موجود و دارای آثار خاص و واقعی است و افراد متحد الحقیقة را شامل می شود؛ مانند انسان و فرس. (عقل، این ماهیت تامه را به دو مفهوم به نام های جنس و فصل، تحلیل می کند.) ⚫️جنس: مفهوم ذاتی که بین این موجود در خارج با موجوداتی دیگر مشترک است را جنس می نا مند که بر افراد مختلف الحقیقه حمل می شود؛ مانند حیوان، که بر فرس و انسان و...حمل می شود. 🔴فصل: مفهوم ذاتی که اختصاص به این موجود دارد را فصل می نامند که موجب امتیاز آن از سایر انواع می گردد؛ مانند ناطق که وجه مایز بین انسان و سایر حیوانات است. ⚪️عرضی عام: عرضی است که اختصاص به افراد یک نوع نداشته و عارض انواع گوناگون می‌شود؛ مانند سفیدی و سیاهی که عارض حیوان، لباس، کاغذ و دیوار و... می‌شود. 🔵عرضی خاص: عرضی است که اختصاص به افراد یک نوع داشته باشد؛ مانند خنده و تعجب که مختص انسان است. 🔅نکته: برای ذاتی و عرضی، تقسیمات دیگری نیز وجود دارد که در کتب مفصل منطق و فلسفه مندرج است. 📚المنطق، باب ثانی، کلیات خمسة، صفحۀ 86 📚بدایة الحکمة، مرحلۀ خامسه، فصل سوم، صفحۀ58 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 17: «استصحاب قهقهرائی» را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: 🌀تعریف «استصحاب قهقرایی» : «استصحاب قهقرائی» که به آن «استصحاب معکوس» یا «انعطاف» نیز گفته می شود، این است که به خلاف استصحاب عادی، زمانی که یقین لاحق و شک سابق باشد، یعنی الان یقین داریم و نسبت به گذشته شک می کنیم، حکم یقین را به زمان گذشته سرایت دهیم. به عبارت دیگر، هرگاه چيزى در زمانى موجود و متحقق باشد ولى در مبدأ حدوث آن شك داشته باشيم كه آيا در همين زمان حادث شده؟ يا صد سال پيش؟ يا از قديم و از روز اول همين‏طور بوده و تغيير و تحولى پديد نيامده؟ در اينجا حكم مى‏كنيم به قدمت آن موجود زيرا اگر حكم به تأخر آن كنيم و بگوئيم از روز اوّل جور ديگرى بوده و الآن اين موجود جديدا حادث شده مستلزم ارتكاب يك خلاف اصل خواهد بود. 🌀مثال استصحاب قهقرایی: 1⃣ اگر کسی الان یقین دارد که وضو ندارد، اندکی قبل هم نمازش را خوانده است و نمی‌داند موقع نماز طهارت داشته یا خیر. اما الان یقین دارد مُحْدِث است و وضو ندارد. آیا می‌توان استصحاب قهقرایی جاری کنیم و بگوییم موقع نماز هم محدث بوده است پس نمازش باطل است؟ ( البته این مثال، مجرای قاعده فراغ نیز هست اما اگر قاعده فراغ نبود، باید طبق استصحاب قهقرائی حکم به بطلان نماز می‌کردیم.) 2⃣ در عرف فعلی ما مسلمانان، صيغه «افعل» ظهور در «وجوب» دارد ولى نمى‏دانيم كه آيا در صدر اسلام و در زمان نزول قرآن و معصومين (علیهم السلام) و حتى قبل از آن از آغاز پيدايش لغت عرب همين معنا را داشته و يا در آن اعصار معناى ديگرى داشته و بعدها از آن معنا نقل داده شده است. اگر بگوئيم اين ظهور جديد است و در قديم معناى ديگرى داشته به ناچار بايد تسليم نقل و تعدد وضع شويم که هر دو خلاف اصل است؛ زيرا اصل عدم نقل و عدم تعدد وضع است. 🔅تذکر: حجیت «استصحاب قهقرایی» محل اختلاف است. (رحمة الله علیه) 📚اصول الفقه، استصحاب، مقومات استصحاب https://eitaa.com/saluni
، فقیه بزرگ، مادرش را تا نزدیك حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان كار او را به خانه برگرداند. ایشان هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت. پس از مرگ مادر به شدت مى گریست فرمود گریه ام براى این است كه از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم، شیخ پس از مرگ مادر با كثرت كار و تدریس و مراجعات تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنكه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود. (رحمة الله علیه) (سلام الله علیها) https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 18: داشتم کتاب «الهدایة فی النحو» رو میخوندم، با این عبارت مواجه شدم و سؤالی در ذهنم شکل گرفت که چند نوع «ذا» در زبان عربی وجود داره؟ لطفاً همۀ اقسام «ذا» را بیان کنید! ✍پاسخ: «ذا» بر سه قسم به شرح زیر است: 💠الاشاریّة: اسم اشاره نزدیک و مبنی بر سکون است و برای مفرد مذکر عاقل و غیر عاقل استعمال می شود. غالباً قبل «ذا»، «هاء» تنبیه و نادراً بعد آن «کاف خطاب» و یا «لام بعد» به همراه «کاف خطاب» استعمال میشود که به ترتیب برای متوسط و بعید استفاده می شود. 🌀مثال: مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَة 💠الصاحبیّه: «ذا» از اسماء سته است که حالت مرفوعی آن «ذو» و حالت منصوبی آن «ذی» می باشد. معنای آن «صاحب» است و همیشه به صورت مضاف استعمال می شود اما هیچ گاه به «یاء» متکلم اضافه نمی شود. 🌀مثال: وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيرا 💠الموصولة: «ذا» در برخی موارد موصولة است که سه شرط برای آن گفته شده است: 1-اسم اشاره نباشد. 2-قبل از آن «ما» یا «من» استفهامیة باشد. 3-ملغای از عمل نباشد. 🌀مثال: وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَليماً https://eitaa.com/saluni