eitaa logo
پاسخگو
886 دنبال‌کننده
460 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش۱۷۱: در اصل است ولی به خاطر شباهت به می گردد. این شباهت‌ها را توضیح دهید؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۷۱: در اصل است ولی به خاطر شباهت به می گردد. این شباهت‌ها را توضیح دهید؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۷۱: در اصل است ولی به خاطر شباهت به می گردد. این شباهت‌ها را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: 🌀مقدمه: یکی از مباحث ، یا بودن است. اگر اسم معرب باشد، آخر آن اسم با تغییر ، تغییر می‌کند اما اگر اسم مبنی باشد، تغییر در آن تاثیر ندارد. به همین جهت شناخت از اهمیت دارد. 🌀برای مبنی شدن اسم، ملاک‌هایی بیان شده است از آن جمله این است که اسم در صورتی که شباهت نزدیک به حرف(مُدنی) داشته باشد مبنی می‌گردد و این شباهت ها را به شباهت وضعی، معنوی، افتقاری و استعمالی تقسیم کرده اند که توضیح آن به شرح ذیل است: 🔹شباهت‌وضعی: مراد از این است که اسم، یک یا دو حرفی وضع شده باشد همان‌طور که اصل در این است که یک یا دو حرفی وضع شوند 🍀مثال: «تُ» و «نا» در فعل «جئتَنا» ، اسم و مبنی است. 🔸شباهت‌معنوی: مقصود از این است که اسم (علاوه بر معنای اسمی خود) متضمن یک گردد. 🍀مثال: اسم «متی» مبنی است زیرا متضمن معنای «إن» شرطیه است و به همین خاطر مبنی گردیده است. 🔹شباهت افتقاری: مراد از این است که اسمی برای استعمال حتما نیازمند به آمدن یا یک دیگر باشد همان‌طور که حرف هیچگاه به تنهایی استعمال نمی گردد و نیازمند کلمه دیگری برای رساندن معنای خود است. 🍀مثال: مثل «الذی» که شباهت افقاری به حروف دارد و به تنهایی استعمال نمی گردد بلکه باید با استعمال گردد لذا همه مبنی هستند. 🔸شباهت استعمالی: اگر اسمی مانند حرف در استعمال این ویژگی را دارد که واقع می شود ولی واقع نمی گردد ،مبنی می‌گردد؛ این شباهت را می گویند. 🍀مثال: حرف برای استعمال شدن حتما نیاز دارد در کنار اسم یا فعل قرار بگیرد تا معنای خود را برساند و به تنهایی حرف معنایی ندارد. فعل ها مثل «هیهاتَ» که به معنی دور شد است و از آنجا که عمل می کند ولی اسم یا فعلی در آن عمل نمی کند و این از ویژگی حروف است لذا مبنی است. همچنین اگر اسمی نه عامل باشد و نه معمول که شباهت به دارد نیز مبنی گردد و این شباهت را نیز استعمالی می‌نامند. 🍀مثال: ها که نه عامل اند و نه معمول اینها به همین جهت که شباهت به حروف دارند مبنی می‌گردند. 📚شرح الرضي على الكافية، رضى الدين استر آبادى، محمد بن حسن‏، تاريخ وفات پديدآور: 686 ه. ق‏ 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك‏، سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، تاريخ وفات پديدآور: 911 ه. ق‏ 📚شرح ابن عقيل‏، ابن عقيل، عبد الله بن عبد الرحمن‏، تاريخ وفات پديدآور: 769 ه. ق‏ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۷۵: تفاوت کلمه در حالت و را بیان کنید؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۷۵: تفاوت کلمه در حالت و را بیان کنید؟ ✍پاسخ: 🌀 در شرح خود، در توضیح کلام درباره غیر می فرماید: اصل در معنای ، بیان مغایرت با است که این مغایرت دو قسم است: گاهی مغایرت ذاتی است. 🍀مثال: در «مررت برجل غیر زید» مغایرت زید و رجل ذاتی است. گاهی مغایرت در صفت است. 🍀مثال: در «دخلت بوجه غیر الذی خرجت به» مغایرت وجه قبل از خروج و وجه حین خروج قصد شده که مغایرت در وصف است. 🌀 از آنجا که نیز بیان مغایرت مابعد با ماقبل می کند از جهت نفی و اثبات، لذا مابعد و ، هر دو به نحوی دلالت بر مغایرت با ماقبل خود می کنند و در برخی مواضع حمل بر یکدیگر می شوند. معنی حمل غیر بر إلا این است که دلالت بر مغایرت مجرور خود با ماقبل می کند به نحو نفی واثبات نه به نحو مغایرت ذاتی یا صفتی. إلا نیز در موضعی که حمل برغیر می گردد دلالت بر مغایرت ذاتی یا صفتی می کند نه مغایرت نفی و اثباتی. 🍀مثال: در آیه «لو کان فیهما آلهة إلا الله لفسدتا»، إلا دلالت دارد برمغایرت ذاتی مابعد با ماقبل دارد یعنی آلهه ای که الله نیستند و غیر الله هستند. 🌀درباره غیر و الا و مابعدشان در جایی که حمل بر دیگری شده اند اینگونه است که از آنجا که إلا است در موضعی که حمل بر غیر شده است نیز اعراب نمی پذیرد و اعراب مستحق غیر به مابعد الا داده می شود همچنین در موضعی که غیر به معنای إلا آمده است از آنجا که است و اعراب می پذیرد و مابعدش مجرور شده است و اعراب دارد اعرابی که مابعد الا می گرفت به خود غیر عاریة داده می شود به همین دلیل است در صورت بر مابعد غیر اعرابی آن نیز جائز است 🍀مثال: در مثال «ما جائنی القوم غیر زید و عمرو» اعراب بنابر جائز است و اعراب بنابر زید جایز است. 📚شرح رضی علی الکافیه، جلد2، صفحه125 •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۰: مفعول به محکی چیست؟! •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۰: مفعول به محکی چیست؟! ✍پاسخ: 🌀 برای و بیان کلام دیگران از استفاده می شود. این کلام حکایت شده در جایگاه قال قرار دارد، لذا به آن یعنی حکایت شده می گویند. 🍀مثال: در آیه« قال انی عبدالله؛ گفت: همانا من بنده خدا هستم. » جمله «انی عبدالله» و در آیه « وَ إِذْ قالَ‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ»، سه جمله حکایت شده مفعول به فعل های قال هستند. 🌀به غیر این نوع مفعول به، اطلاق می گردد که دو قسم است: الف)مفعول به فعلی غیر از قال باشد. 🍀مثال: « وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ‏» ب) بعد از فعل قال قرار گرفته باشد ولی مقول قول و مفعول به قال نباشد. 🍀مثال: انی اخصک بالقول انک فاضل که در اینجا انک فاضل مجرور به لام است نه اینکه مفعول به قول باشد چون اینطور نیست که گفته باشد تو فاضل هستی. 🌀ثمره شناخت مفعول به محکی و غیر محکی، برای تشخیص مفتوح یا مکسور خواند «ان» است. اگر مفعول به محکی مصدر به «ان» باشد لزوما همزه آن مکسور می شود برخلاف غیر محکی که همزه «ان» لزوما مفتوح می شود. 🍀نکته: در آیه «قال انی وضعتها انثی و لیس الذکر کالانثی» اختلاف است که جمله «و لیس الذکر کالانثی» مقول قال و عطف به مفعول به محکی است یا نیست اگر مقول قال باشد، یعنی مادر حضرت مریم گفت همانا من دختر زائیده ام و پسری که من می خواستم مانند این دختر نیست بلکه این دختر افضل است. 📚شرح التسهيل المسمى تمهيد القواعد بشرح تسهيل الفوائد ؛ ج‏7 ؛ ص3331 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك ؛ ص121 📚عروس الأفراح في شرح تلخيص المفتاح ؛ ج۱ص۳۶۷ 📚شرح الدماميني على مغني اللبيب ج۱ص۱۶۶ 📚حاشیة الصبان، ج۱، ص۴۰۶ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
پاسخگو
❓پرسش 109: #ترجمه و #تجزیه_و_ترکیب جمله «افتراک معذبی بنارک بعد توحیدک» چیست؟؟ ✍🏽پاسخ: این جمله یکی
♨️ هر دو وجه و در «افتراک» صحیح است: 🟢 وجه اول: «تری» مضارع معلوم از «رای یری» باشد. یک وجه ترکیبی این است که «تراک» فعل مضارع معلوم از «رای یری» از باشد که به معنی است. طبق این وجه «تری» انت مستر است و معنی آن چنین می شود که «آیا گمان می کنی عذاب کننده من به آتش جهنمت باشی؟» 🍀در صحت این وجه می‌توان به مطلب اشاره کرد که در دو کتاب و بیان کرده است که «رای» هم به معنی و هم بمعنی از می آید. 🍀مثال: در آیه شریفه «یرونه بعیدا و نراه قریبا» که «رای» در «یرونه» بمعنی ظن و در «نراه قریبا» بمعنی علم است. 🍀 نیز در شرح کتاب همین مطلب را بیان کرده است. 🍀مرحوم در وجه اینکه در آیه یرونه بعیدا رای بمعنی و گمان است و در نراه قریبا بمعنی است می فرماید: «خداوند سبحانه خبر داده است به آمدن و علم به قیامت و کفار دارد اما از آنجا که کفار اعتقادی به معاد ندارند پس به عذاب ظن و گمان دارند.» 🍀 در کتاب بیان کرده است که: «اصل معنای رای مطلق دیدن است چه با چشم باشد چه با قلب یا مخیله و غیره. در صورتی که دیدن با قلب باشد مستلزم علم است. در صورتی که دیدن با مخیله باشد مستلزم ظن و گمان است و از این‌جهت که اینها از افعال جوانحی هستند افعال قلوب اند و می گردند.» 🟢وجه دوم: «تری» «اری یری» باشد. وجه دوم این است که «افتراک» فعل «تری» مضارع مجهول باب افعال از «اری یری» باشد و عمل ظن و معنی ظن را داشته باشد. معنی «افتراک معذبی» می شود: «آیا گمان می کنی که مرا عذاب کننده باشی؟» 🍀مرحوم بیان کرده است که یکی از افعال قلوب که فقط برای ظن وگمان می آید فعل «اری» مجهولی است یعنی المبنی للمفعول باشد که هم عمل ظن می کند یعنی دو مفعول را می دهد و هم معنای را دارد. «اری» مجهولی فقط برای ظن استعمال شده است و با اینکه «اری» معلومی بمعنی اعلم می آید ولی «اری» مجهولی به معنی علم استعمال نشده است. 🍀در کتاب در ذیل شعر «و كنت أرى زيدا كما قيل سيدا» بیان کرده است که اری بضم همزه بمعنی اظن است و استعمال اری مجهولی به معنای ظن غالب است. 🍀 در کتاب توجیهاتی برای اینکه چرا اری مجهولی بمعنی و عمل ظن استعمال می گردد را بیان کرده است و همان‌طور که اشاره کرده است به نظر می رسد وجه این استعمال سماع باشد و توجیهات دیگر دارای تکلف است. 📚شرح كتاب سيبويه ؛ ج‏1 ؛ ص282 📚البهجة المرضیه، ص138 📚همع الهوامع، ج1، ص360 📚مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏10 📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم ؛ ج‏4 ؛ ص17 📚شرح رضی، ج4، ص109 📚النحو الوافی، ج2، ص16 •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۳: در آیه شریفه «سبحان الذي اسري بعبده لیلا ...»، معنای چیست و چگونه ترجمه می‌شود؟! •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۳: در آیه شریفه «سبحان الذي اسري بعبده لیلا ...»، معنای چیست و چگونه ترجمه می‌شود؟! ✍پاسخ: 🌀 در برای لغت «اسری» بیان کرده است که «اسری» به معنی سیر شبانه است (السُّرَی: سیر اللّیل، یقال: سَرَی و أَسْرَی. قال تعالی: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ* هود) 🌀همچنین نظری را نیز با لفظ «قیل» مطرح کرده است که محتمل است «اسری» از «سرو» باشد به معنی زمین واسع و «اسری» یعنی بردن در زمینهای وسیع (سُبْحٰانَ الَّذِی أَسْریٰ بِعَبْدِهِ [الإسراء/ ۱]، أی: ذهب به فی سراة من الأرض،) 🌀در هر صورت و بنا بر هر دو معنا، «باء» در «اسری بعبده» ، برای است. یعنی خداوند بنده اش را سیر داد یا او را بالا برد. ❌ «باء» را نباید به معنای گرفت چرا که معنای این‌گونه می شود که خداوند همراه با بنده اش در شب سیر کرد یا بالا رفت. این معنا به قرینه اینکه فاعل آن خداوند است و انتساب سیر در شب و یا ارتفاع گرفتن برای خداوند معنای حقیقی نیست و وجهی برای مجازی بودن نیز ندارد (چرا که قید لنریه غایت اسری است که نشان دادن آیات به پیامبر است) بنابراین معنای باء معیت در اینجا سازگار نیست. •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۵ فایده و ثمره آن در کلام چیست؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۵ فایده و ثمره آن در کلام چیست؟ ✍پاسخ: 🌀 ، یکی از است که را می برد یعنی جمله را برای نشستن در جایگاه نقش اختصاصی مفرد مانند و و... مناسب سازی می کند. 🌀 « ان مصدریه » کلمه «این‌که» می باشد. 🌀یکی از تفاوتهای جمله مصدّر به ان مصدریه، قابلیت لحاظ وقوع فعل در کلام است. 🍀در جمله «ان تصوموا خیر لکم» ، هم «تصوموا» با آمدن برای نشستن در جایگاه مناسب شده و هم زمان لحاظ شده است و معنایش این است: «اینکه روزه بگیرید برای شما بهتر است.» 🍀مثال۲: در جمله « ان تجمعوا بین الاختین» ، عطف به فاعل حرمت شده است و ، فعل «تجمعوا» را تبدیل به و مناسب به قرارداده است. 📚بدایة النحو •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯