eitaa logo
پاسخگو
886 دنبال‌کننده
460 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 47: چرا با این که «ملائکة» مؤنث لفظی است، ضمیر آن به صورت مذکر رجوع می کند؟! ✍پاسخ: 💢کلمۀ «ملائکة» است. در جمع مکسر، گاهی به ظاهر و گاهی به آن اسناد داده می شود: 🔴هنگامی که فعل به ظاهر آن اسناد داده شود، واجب است فعل به صورت بیاید اما از حیث و ، هر دو وجه در فعل جایز است. 🌱مثال1(آیه50 سورهٔ انفال): وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ ⬅️ یتوفی مفرد مذکر است. 🌱مثال2(آیهٔ28 سوره نحل): الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‏ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ⬅️ تتوفی مفرد مؤنث است. 🔵هنگامی که فعل به ضمیر آن اسناد داده شود، دو وجه جایز است: رعایت معنای کلمه و یا اعتبار جماعت. 🌱مثال1: الرجال ذهبوا 🌱مثال2: الرجال ذهبت 🔅نکته: کلمۀ ملائکه از حیث معنی نه مذکر است. در این موارد، عرب از حیث معنایی به آن فعل مذکر اسناد می دهد. 🔆نتیجه: اگر فعل به ظاهر کلمۀ «ملائکة» اسناد داده شود، می تواند به صورت مفرد مذکر یا مفرد مؤنث بیاید و اگر به ضمیر آن اسناد داده شود می تواند به صورت مفرد مؤنث یا جمع مذکر استمعال شود. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 56: لطفا مفهوم منصوب به نزع خافض و دلیل استعمال آن در ادبیات عرب را بیان کنید؟ ✍️پاسخ: 🌀حذف در موارد منصوب بنزع خافض از آنجا که کثرت استعمال داشته است به جهت و در گفتار بوده است. مثلا در «ذهبت الشام» به جهت اینکه زیاد به شام میرفته اند و استعمال برای خبر دادن از این امر زیاد بوده است به جهت تخفیف و تسهیل در تلفظ، حرف جر را حذف کرده اند و معنا برایشان به دلیل وجود قرینه، واضح بوده است. 🌀قابل توجه است که در زبان فارسی مشابه این حذف به جهت سهولت و اختصار وجود دارد مانند «رفتم قم» که در اصل «رفتم به قم» است. این شیوه محاوره است از آنجا که متکلم معنا را بدون آوردن حرف به جهت وجود قرینه قابل فهم مخاطب میداند لذا تمایل به حذف دارد مانند «طبق دستور مصرف کنید» یا «ظرف یک روز اطلاع دهید» که دراصل «برطبقِ» و «در ظرفِ» بوده است. (نکته ای از حذف حرف اضافه دستور زبان فارسی، پرویز خانلری، ص318) 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ✳️نکات تکمیلی: 1️⃣ قواعد زبان عربی از استعمالات عرب به دست آمده است و معیار سنجش اعتبار قواعد عربی، استعمالات عرب است. به همین جهت دلایلی که برای برخی استعمالات عرب بیان شده است عمومیت و خصوصیتشان منوط به استعمال عرب است و نمی توان خلاف استعمال عرب آن را گسترش داد. همچنین از آنجا که زبان یک امر بسیار پیچیده و گسترده است و اعراب قبایل مختلفی بودند نباید توقع داشت این مناسبات همه استعمالات را شامل گردد. این نکته ای است که عدم توجه کافی به آن موجب شده برخی طلاب گمان کنند قواعد عربی اعتبار درستی ندارد و مناسبات بیان شده به بیان نادرست ساختگی است درصورتی ادبا تلاش داشتند ساختار استعمالات عرب را تا حد ممکن کشف کنند. 2️⃣ منصوب بنزع خافض در جایی است که بین فعل یا شبه فعل و مفعول آن، حرف جر حذف شده باشد؛ لذا در مواردی که یا نباشد، نمی توان منصوب بنزع خافض دانست. 3️⃣ منصوب بنزع خافض در «أن» و «أنّ» و غیر آن است به این نحو که ماده فعل و کلمه منصوب به نزع خافض را نمی توان غیر آن استعمال کرد. 4️⃣مرحوم موارد منصوب بنزع خافض سماعی مطرح شده را حمل بر قاعده می کند و دیگر حرف جر محذوف در نظر نمی گیرد چرا که موارد منصوب به نزع خافض قلیل است ولی تضمین دراستعمالات عرب رایج است. مانند «لاقعدن صراطک المستقیم» که «اقعدن»ّ را متضمن «الزمن»ّ میداند. یعنی «لاقعدن و الزمن صراطک المستقیم.» مواردی را هم منصوب بنابر از باب تشبیه به غیر مختص دانسته است. 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية ؛ صفحهٔ304 📚 شرح رضی، جلد2، صفحهٔ190 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 68: در عبارت فوق☝️، لفظ «فعل جامد» نوشته شده❗️آیا فعل هم جامد و مشتق دارد⁉️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
❓پرسش 98: آیا به «وفی یفی» ملحق می شود؟ 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️ دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 98: آیا به «وفی یفی» ملحق می شود؟ ✍🏽پاسخ: که به و متصل می گردد، یا ای است که به هر فعل امری می تواند متصل گردد اما برای تاکید با نون ثقیله یا خفیفه، باید فعل مضارع یکی از خصوصیات زیر را دارا باشد: ☀️معنای داشته باشد. ☀️ برای واقع شده باشد. ☀️ مثبت باشد. ☀️بعد از و موارد دیگری که در کتب ادبی ذکر شده باشد. 🔆 گاهی در موارد دیگری غیر از موارد مذکور، موکد شدن فعل مضارع به نون تأکید اتفاق میفتد اما این امر در غایت شذوذ است. 🍀مثال: «و ليت شعري و أشعرنّ‏ إذا ما قرّبوها منشورة و دعيت‏» ❇️ بنابر این، فعل «وفی یفی» نیز مانند سایر افعال، در امر و مضارع آن (در صورت داشتن یکی از شرایط فوق) ، نون تأکید به آن متصل می گردد. و صرف مضارع معلوم آن مانند «یهدیَنَّ» و صرف مضارع مجهول از آن مانند «أُوتیَنَّ» می باشد. در مضارع معلوم فعل وفی فاء الفعل حذف گردیده و یفی استعمال می گردد. صرف مؤکد آن به نون ثقیله ⬅️ یفِیَنَّ یَفِیَانِّ یفُنَّ تفِیَنَّ تفِیَانِّ .... اما در مضارع مجهول از آن واو حذف نمی گردد. صرف مؤکد آن به نون ثقیله ⬅️ یوفَیَنَّ یوفیانِّ یوفَوُنَّ... 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص: 402 📚علوم العربية، ج‏1، ص: 294 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️ دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش117: راه یافتن افعال و کلمات، خصوصا کلمات چگونه است؟ ✍🏽پاسخ: 💠 مقدمه: برای تشخیص دقیق ریشه، توجه به این نکات ضروری است: 🔅اولین قدم در تعیین ریشه کلمه، تشخیص و تشخیص نوع آن از حیث یا یا بودن است که این کار از طریق علایم اسم و فعل و حرف و همچنین حاصل می شود. 🔅 تشخیص ریشه کلمه در کاربرد چندانی ندارد و بیشتر در فعل و گاهی در اسم محل بحث قرار می گیرد. 🔅برای تشخیص ریشه کلمه، فراگیری ، ابواب ثلاثی و... ، ضروری است. 💠 روشهای تشخیص ریشه کلمات: برای تشخیص ریشه کلمات، راههای مختلفی وجود دارد که هر کدام از این راهها در مواردی کارآمد و در مواردی ناکارآمد است. این راهها عبارتند از: 1️⃣استفاده از : حروف زائد یکی از حروف «س همزه ل ت م و ن ی ه ا» هستند که به صورت رمزگونه، به آن «سألتمونیها» یا «هم یتسائلون» گفته می شود؛ لذا مثلا حرف «ش» یا «ک» و... هیچ وقت زائد نیستند.(البته باید دقت شود حروف زائد همواره یکی از این ده حرف است اما این ده حرف همیشه زائد نیستند) 🍀مثال: در کلمۀ «ضارب» حروف «ض ر ب» اصلی هستند زیرا از ده حرف مذکور نیستند یا مثلا در کلمۀ «قُبَعثَری» حروف «ق ب ع ث ر» یقینا اصلی هستند و تنها حرفی که زائد است حرف آخر است زیرا تعداد حروف اصلی حداکثر 5حرف است و تنها حرفی از کلمه که میتواند زائد باشد همین الف آخر است. 2️⃣استفاده از : یکی از راه های متداول برای تشخیص حروف اصلی، کنار هم گذاشتن کلمات هم خانواده است که در این صورت حروف مشترک در همۀ آن ها اصلی و ما بقی زائد هستند. البته باید توجه شود که برای دقت این کار، باید هم خانواده های متعدد بررسی شود. 🍀مثال: در کلمۀ «محمود»، از آن جا که هم خانواده کلمات «حمید، حامد، احمد و...» می باشد، حروف « ح م د » که مشترک بین هم خانواده ها است اصلی و حروف «م و» زائد هستند. 3️⃣ : یکی از روش ها برای شناسایی سریع ریشه یا احتمالات ریشه ها، مشابه یابی فعل یا اسم محل بحث با افعال و اسم های مشابه آن است. 🍀مثال: در کلمه قرآنی «خُضتم» که ممکن است برای شما آشنا نباشد، از راه مشابه یابی این کلمه که شبیه فعل «قلتُم»است، خیلی راحت می توان حروف اصلی آن را شناسایی کرد و گفت چون شبیه قلتم است، پس حروف اصلی آن نیز «خ و ض» است. یا در مواجهه با کلمه قرآنی «سیحوا» که فعل امر است، از راه مشابه یابی آن با فعل رایج «بیعوا» می توان به راحتی حروف اصلی ان را تشخیص داد. اگرچه این تشخیص ها صرفاً حدس است و باید صحت سنجی شود. 4️⃣استفاده از اوزان موجود در زبان عربی: اوزان افعال، اوزان خاصی هستند لذا بعضی احتمالات که نتیجه اش وزنی است که در عربی برای فعل یا اسم وجود ندارد کنار می رود. 🍀مثال: در کلمۀ «قُدَعمَل» احتمال دارد حرف «م» زائد باشد اما با توجه به این که وزن «فعلمل» در عربی وجود ندارد، این احتمال کنار میرود. 5️⃣کمک گرفتن از نرم افزار: این روش به زودی در پیام مستقلی برای شما بیان خواهد شد که کار شما را بسیار تسهیل می کند. 🔆نکتۀ1: بعضی اوقات احتمالات مختلفی وجود دارد که با توجه به معنای کلمه، تشخیص دقیق ممکن است. به عبارت دیگر، پیدا کردن دقیق ریشه، در برخی از موارد صرفاً به کمک علم صرف، ممکن نیست بلکه گاهی لازم است برای تشخیص دقیق ریشه از علم لغت نیز بهره گرفت. به عنوان مثال فعل «رَضِیَ یَرضَی» طبق تجزیه صرفی ممکن است از ریشه رضو یا رضی باشد و اینکه دقیقا از کدام ریشه است با رجوع به لغت مشخص میشه 🔆نکتۀ2: با توجه به مطالب فوق، ریشه کلمات، قابل تشخیص است اما این کار نیاز به تمرین فراوان دارد؛ لذا عدم تشخیص ریشه در ابتدای کار نباید باعث نگرانی و نا امیدی شما شود. 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 129: در کتاب بیان شده که «هل» ، مشترک بین و است در حالی که در باب میفرماید که هل بر سر فعل می آید. آیا این دو مطلب متناقض است؟ ✍پاسخ: در این مطلب که هل مختص جمله فعلیه است یا می شود در حالت اختیار بر جمله اسمیه هم داخل شود، اختلاف نظر وجود دارد: 🔰 مشهور ادبا قائل اند که اختیارا هل بر جمله اسمیه داخل نمی گردد؛ لذا این مطلب را از افتراقات هل نسبت به همزه استفهام دانسته است. به همین جهت که هل مختص جمله فعلیه است در صورت داخل شدن بر (در ضرورت و شعر) وجوب نصب پیدا می کند. 🍀در مثال: «هل زیدا ضربته؟» «زید»، اسم منصوب و معمول فعل مقدر قبل از آن است که در نتیجه هل بر سر آن فعل مقدر درآمده است. 🔰منظور در باب اشتغال از اینکه هل مختص به فعل است این است که در صورتی که فعلی باشد، حتما هل بر سر فعل در می آید اما اگر فعل نباشد و هر دو رکن اسم باشند هل بر سر اسم نیز در می آید. 🍀مثال: «هل زید قائم؟» 🔰البته با رای و مشهور، مخالفت کرده و قائل است اختیارا نیز می تواند هل بر سر اسمی که بعد از ان فعل است دربیاید؛ لذا «هل زید قام» یا «هل زیدا ضربت» اختیارا نیز جایز است. 📚شرح التسهيل المسمى تمهيد القواعد بشرح تسهيل الفوائد، ج‏4، ص1676 📚الإيضاح في شرح المفصل، ج‏2، ص234 📚مغني اللبيب، ج‏2، ص350 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص927 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص16 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۴۹: این مطلب که قصر با و واقع نمی شود را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: در وجه اینکه قصر با واقع نمی گردد و مثلاً «ما جئت الا و زیدا» صحیح نیست، مرحوم چنین بیان کرده است که: 🌀حکم مابعد «الّا» ، نفیا و اثباتاً مخالف ماقبل آن است؛ لذا ما بعد «الّا» در معنا منفصل است و «الّا» موذن انفصال است. همچنین «واو» نیز موذن انفصال مابعد از ماقبل است. 🌀اگر قصر بین فعل و مفعول معه واقع گردد یعنی فعل در معمولی که بعد از دو حرف فاصل قرار گرفته، عمل کرده است و از آن‌جا که هر دو حرف موذن انفصال هستند، عمل فعل بعد از این دو مستهجن و قبیح است لذا قصر فعل با مفعول معه واقع نمی گردد. 🌀به همین دلیل است که نیز بعد الا واقع نمی گردد؛ لذا «جاء زید الا و عمرو.» صحیح نیست برخلاف سایر توابع که بعد الا واقع می گردد. 🌀از خلال بیانات مرحوم رضی می توان به وجه عدم قصر فعل با نیز پی برد. مفعول مطلق تاکیدی فعل خود را به همان منوال که هست از جهت نفی و اثبات، تاکید می کند؛ لذا اگر بعد از الا قرار گیرد حکم مخالف فعل برای آن ثابت می گردد چرا که اقتضای الا این است حکم مخالف ماقبل برای مابعد ثابت می نماید در صورتی که این امر با مفعول مطلق تاکیدی بودن نمی سازد لذا قصر فعل با مفعول مطلق تاکیدی نیز واقع نمی گردد. 📚شرح الرضي على الكافية، ج‏2، ص102 📚المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، ج‏4، ص404 📚حاشية الدسوقي على مختصر المعاني، ج‏2، ص293 🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۶۴: منصوب به نزع خافض چیست؟؟ ✍پاسخ: 🔰معنای منصوب به نزع خافض: به معنی کندن و به معنای می‌باشد و منصوب به نزع خافض، اسمى است که به و توسط منصوب شده است. 🔰اقسام: منصوب به نزع خافض دو قسم است: 🍀 مانند «الطریق» در «كما عسل الطريق الثعلب) که در اصل «فى الطريق» بوده و چون فى حذف شده، منصوب آمده است. 🍀 مانند«انک قائم» در «عجبت انك قائم» كه در اصل «من انك قائم بوده» و چون من حذف شده، انك قائم محلا منصوب شده و به تاويل قيامك برده مى‌شود. 🔅استعمال منصوب به نزع خافض در مواردی و در مواردی است که برای یادگیری آن به کتب مفصل مراجعه شود. 🔰دلیل استعمال منصوب بنزع خافض: 🌀حذف در موارد منصوب بنزع خافض از آنجا که داشته است به جهت و در گفتار بوده است. 🍀مثال: استعمال «ذهبت الشامَ» که «ذهبت الی الشام» بوده است از این موارد است. قابل توجه است که در مشابه این حذف به جهت سهولت و اختصار وجود دارد مانند «رفتم قم» که در اصل رفتم به قم است. این نوع تخفیف یک شیوه آسانسازی تکلم است و از آنجا که متکلم معنا را بدون آوردن حرف به جهت وجود قرینه قابل فهم مخاطب میداند لذا تمایل به حذف دارد مانند «طبق دستور مصرف کنید» یا «ظرف یک روز اطلاع دهید» که دراصل «برطبقِ» و «در ظرفِ» بوده است. 🔅نکته۱: از استعمالات عرب به دست آمده است و معیار سنجش اعتبار آن، است. به همین جهت دلایلی که برای برخی استعمالات عرب بیان شده است عمومیت و خصوصیتشان منوط به استعمال است و نمی توان خلاف استعمال عرب آن را گسترش داد. همچنین از آنجا که زبان یک امر بسیار پیچیده و گسترده است و اعراب قبایل مختلفی بودند نباید توقع داشت این مناسبات همه استعمالات را شامل گردد. این نکته ای است که عدم توجه کافی به آن موجب شده برخی طلاب گمان کنند اعتبار درستی ندارد و مناسبات بیان شده به بیان نادرست ساختگی است درصورتی تلاش داشتند ساختار استعمالات عرب را تا حد ممکن کشف کنند. 🔅نکته۲: منصوب بنزع خافض در جایی است که بین یا و آن حرف جر حذف شده باشد لذا در مواردی که فعل یا شبه فعل نیست نمی توان منصوب بنزع خافض دانست. 🔅نکته۳: کلمه ای که منصوب به نزع خافض است آن نزع خافض نیست بلکه فعل یا شبه فعلی است که متعلق به آن بوده است. 🔅نکته۴: مرحوم موارد منصوب به نزع خافض سماعی مطرح شده را حمل بر قاعده می کند و دیگر حرف جر محذوف در نظر نمی گیرد چرا که موارد منصوب به نزع خافض قلیل است ولی تضمین دراستعمالات عرب رایج است. 🍀مثال: در «لاقعدن صراطک المستقیم» کلمهٔ «اقعدنّ» متضمن «الزمنّ» است. یعنی «لاقعدن و الزمن صراطک.» مواردی را هم منصوب بنابر از باب به دانسته است. 🔅نکته۵: منصوب بنزع خافض مختص نیست بلکه فعلی که یک مفعول بی واسطه و مفعول دوم را با حرف جر میگرفته را نیز عرب با حذف حرف جر استعمال کرده است. 🍀مثال: در «استغفرالله ذنبا» حرف جر حذف شده است زیرا استغفر با حرف جر لام یا من می آید. 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية؛ ص304 📚نکته ای از حذف حرف اضافه دستور زبان فارسی، پرویز خانلری، ص318 📚شرح رضی، ج۲، ص۱۹۰ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش۱۷۱: در اصل است ولی به خاطر شباهت به می گردد. این شباهت‌ها را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: 🌀مقدمه: یکی از مباحث ، یا بودن است. اگر اسم معرب باشد، آخر آن اسم با تغییر ، تغییر می‌کند اما اگر اسم مبنی باشد، تغییر در آن تاثیر ندارد. به همین جهت شناخت از اهمیت دارد. 🌀برای مبنی شدن اسم، ملاک‌هایی بیان شده است از آن جمله این است که اسم در صورتی که شباهت نزدیک به حرف(مُدنی) داشته باشد مبنی می‌گردد و این شباهت ها را به شباهت وضعی، معنوی، افتقاری و استعمالی تقسیم کرده اند که توضیح آن به شرح ذیل است: 🔹شباهت‌وضعی: مراد از این است که اسم، یک یا دو حرفی وضع شده باشد همان‌طور که اصل در این است که یک یا دو حرفی وضع شوند 🍀مثال: «تُ» و «نا» در فعل «جئتَنا» ، اسم و مبنی است. 🔸شباهت‌معنوی: مقصود از این است که اسم (علاوه بر معنای اسمی خود) متضمن یک گردد. 🍀مثال: اسم «متی» مبنی است زیرا متضمن معنای «إن» شرطیه است و به همین خاطر مبنی گردیده است. 🔹شباهت افتقاری: مراد از این است که اسمی برای استعمال حتما نیازمند به آمدن یا یک دیگر باشد همان‌طور که حرف هیچگاه به تنهایی استعمال نمی گردد و نیازمند کلمه دیگری برای رساندن معنای خود است. 🍀مثال: مثل «الذی» که شباهت افقاری به حروف دارد و به تنهایی استعمال نمی گردد بلکه باید با استعمال گردد لذا همه مبنی هستند. 🔸شباهت استعمالی: اگر اسمی مانند حرف در استعمال این ویژگی را دارد که واقع می شود ولی واقع نمی گردد ،مبنی می‌گردد؛ این شباهت را می گویند. 🍀مثال: حرف برای استعمال شدن حتما نیاز دارد در کنار اسم یا فعل قرار بگیرد تا معنای خود را برساند و به تنهایی حرف معنایی ندارد. فعل ها مثل «هیهاتَ» که به معنی دور شد است و از آنجا که عمل می کند ولی اسم یا فعلی در آن عمل نمی کند و این از ویژگی حروف است لذا مبنی است. همچنین اگر اسمی نه عامل باشد و نه معمول که شباهت به دارد نیز مبنی گردد و این شباهت را نیز استعمالی می‌نامند. 🍀مثال: ها که نه عامل اند و نه معمول اینها به همین جهت که شباهت به حروف دارند مبنی می‌گردند. 📚شرح الرضي على الكافية، رضى الدين استر آبادى، محمد بن حسن‏، تاريخ وفات پديدآور: 686 ه. ق‏ 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك‏، سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، تاريخ وفات پديدآور: 911 ه. ق‏ 📚شرح ابن عقيل‏، ابن عقيل، عبد الله بن عبد الرحمن‏، تاريخ وفات پديدآور: 769 ه. ق‏ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯